eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
434 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•دوباره امشب... و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹به نفس سیدمجیدبنی فاطمه ●•┄༻↷◈↶༺┄•● دوباره امشب دلم گرفته منتظر زیارتِ همه وجودم سِیِّدَالعطشان، مظلوم حسین جان اگه مُحرمت نبود زنده نبودم دلشوره داشتم که محرمُ نبینم نشه بیام میونه روضه ها بشینم بگم حسین و بزنم به روی سینه ام خدایی قدر روضه هات رو ندونستم قدر مسیر کربلات رو ندونستم من قدر خیمه ی عزات رو ندونستم من بی تو آشوبم حسین به سینه می کوبم حسین ارباب محبوبم حسین جانم حسین،جانم جسین... حسینِ من ای، وصله ی جونم می بینی بی قراری و دلواپسیمُ بیا حسین جان، بریم از اینجا دارم می بینم از الان، من بی کسیمُ این کوفیا که بی وفاهایِ همیشه ان معلومِ واسه خیمه ها فکرِ آتیشن به کم تر از کُشتن تو راضی نمیشن دنیا جلو چشمایِ من تیره و تاره هر کی سرت رو بِبُره جایزه داره نمی گذرن از غارتِ پیرهن پاره بیا بریم تا دیر نشه خواهرِ تو اسیر نشه زینب یه روزه پیر نشه جانم حسین،جانم جسین... .👇
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهBanifateme_Babolharam_net_shab2-3.mp3
زمان: حجم: 2.83M
|⇦•دوباره امشب... و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹به نفس سید مجیدبنی فاطمه
. |⇦•رمق نداره پاهام... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم 99 به نفس سید مجید بنی فاطمه ●•┄༻↷◈↶༺┄•● رمق نداره پاهام اومدی پیشم بابا خرابه شد روشنُ میدونی چند وقته که بغل نکرددی مَنُ موهات بهم ریخته یا من نمی بینه چشام شونه نمیخوام دیگه مویی نمونده برام دو سه شبِ عمه گفته بود میرسه بابات به زودیا ولی نمیخوام بابا مَنُ ببینی با این کبودیا بابا حسین! بابا حسین!... ــــــــــــــــــ 👇
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهBanifateme_Babolharam_net_shab3-3.mp3
زمان: حجم: 1.6M
|⇦•رمق نداره پاهام... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم 99 به نفس سید مجید بنی فاطمه
. |⇦•بهترین بنده ی خدا... و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بهترین بنده ی خدا زینب هل اَتی زینب اِنَّما زینب ریشه ی صبرِ انبیا زینب زینبا زینبا و یا زینب بانی روضه هایِ غم زینب تا ابد مبتلایِ غم زینب گفت ای مصطفایِ عاشورا ای فدایِ تو زینب کبری تو علی هستی و منم زهرا پس فدایِ تمامِ پهلوها سر خواهر فدایِ این سر تو همه ما فدایِ اکبر تو گفت ای شاهِ ما اجازه بده حضرتِ کربلا اجازه بده جانِ این بچه ها اجازه بده جانِ زهرا اجازه بده قبل از آنکه سرِ تو را ببرند این سرِ خواهرِ تو را ببرند من هوای تو را به سر دارم به هوای تو بال و پر دارم از غریبی تو خبر دارم دو پسر نه دو تا سپر دارم زحمتم را بیا بهباد نده اشتیاقم را بیا به باد نده *اینقدر خوشحال بود بی بی زینب،دو تا عزیزاش رو فرستاد گفت:بروید از دایی اجازه بگیرید،برید میدان،وقتی رفتن،سرشون رو مؤدب پایین انداختن، دایی جان! به ما اِذنِ میدان بده،فرمود: نه شما برگردید. اومدن مقابل مادر، سرها مؤدب پایین، عزیزانم چرا ناراحتید؟گفتند: مادر! رفتیم به دایی عرض کردیم، فرمود: نه،اجازه میدان نداد، تا گفتند:دایی اجازه نداده، خودِ بی بی با عجله اومد جلویِ خیمه ی ابی عبدالله،گفت: حسین جان! نکنه بچه های من رو قابل نمیدونی؟ ابی عبدالله فرمود: عزیزم! شاید باباشون عبدالله راضی نباشه؟ بی بی زینب فرمودن:برادر جان! خودِ عبدالله به من امر کرد که هرجا کار به جنگ کشید بچه هایِ من رو فدایِ حسین کن. خواهر می دونه که برادرش چقدر عاشقِ مادرِ،یه مرتبه صدا زد:حسین! جانِ مادرمون اجازه بده،تا گفت: جانِ مادرمون.حسین قبول کرد،خواهر رو در آغوش گرفت...* در دلِ خیمه خسته اند این دو سَرِ راهت نشسته اند این دو دل به لطف تو بسته اند این دو با بزرگان نشسته اند این دو این دو با یارِ تو بزرگ شده اند با علمدارِ تو بزرگ شده اند در کَرَم سائلی به دست آور زین دو تا حاصلی به دست آور سپرِ قابلی به دست آور تا توانی دلی به دست آور دل شکستن هنر نمی باشد نظرت هم اگر نمیباشد ای فدایت تمامیِ سر ها سر چه باشد به پایِ دلبر ها از چه در اشتیاق خواهر ها تو نظر میکنی به دیگر ها آخرش یا اجازه میگیرم یا همین کنج خیمه میمیرم *وقتی اجازه داد،اینقدر زینب خوشحال شد،سُرمه کشید به چشم های بچه هاش، عزیزانِ من برید دلِ جَدِّمون رسول الله رو شاد کنید. رفتن،جنگیدن،به شهادت هم رسیدن،اما نوکرا! حسینیا! از صبح هر کی رو زمین افتاد، بعد از حسین،زینب بود که از خیمه ها بیرون می اومد،حسین رو دلداری میداد،اما هرچی نگاه کردن دیدن برا شهادتِ بچه هاش زینب از خیمه ها بیرون نیومد... عاشورا که تمام شد،وقتی بعد از اسارت برگشتن مدینه، وقتی عبدالله جلویِ زینب رو گرفت،گفت: خانم ازت یه گله ای دارم،شنیدم برا همه ی شهدا از خیمه بیرون اومدی،چرا برا بچه های من از خیمه بیرون نیومدی؟ فرمود: عبدالله! گفتم:اگه بیام بیرون، حسین چشمش به من بخوره،خجالت بکشه... یه نگاه کرد عبدالله،گفت:خانوم! یه سئوال ازت دارم، چرا اینقدر شکسته شدی؟ چرا اینقدر پیر شدی که منِ عبدالله با یه نظر تو رو نشناختم، صدا زد: عبدالله! آخه اون چیزی که من دیدم،تو ندیدی، هر کی میدید دق می کرد، عبدالله میخوای بدونی من چی دیدم؟ واردِ گودال شدم، دیدم نیزه ها تو بدنِ حسینِ، سر که نداره، رگ های بریده رویِ این خاک هایِ داغِ کربلا، عبدالله! لباسِ حسین رو غارت کردن،عبدالله! داداشم یه نشونه داشت،یه انگشتری داشت، انگشت و انگشتر رو بریدن... این دستت بیاد بالا،با تمامِ وجود صدا بزن: یا حسین! ــــــــــــــــــ .👇
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهBanifateme_Babolharam_net_shab4-2.mp3
زمان: حجم: 6.33M
⇦•بهترین بنده ی خدا... و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه .
. |⇦•حالِ من و پریشون... و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلاماجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه ●•┄༻↷◈↶༺┄•● حالِ من و پریشون،حالِ عموم میکنه دیر برسم دیگه شمر، کار رو تموم میکنه می بینم از هر طرف، سنگا بهش میخوره یه ذره دیرتر بشه، دیگه سر رو میبُره *عاقبت عبدالله، تو بغلِ عمو جان داد،رفقا! تو کربلا، دو نفر تو بغلِ ابی عبدالله جان دادن،یکی عبدالله بن الحسنِ، یکی علی اصغر، هر دوتا به دستِ حرمله، اما حسین،عبدالله رو تو بغل گرفت،خودش هم همانجا جان داد، در کنارِ هم شهید شدن،اما کشته ی علی اصغر،یه کاری با حسین کرد، من اگه بگم دادت بلند میشه،آدم حاضرِ همه زندگیش رو بده اما خجالت کشیدنِ باباش رو نبینه، اما علی اصغر وقتی شهید شد،حسین دیگه روش نمی شد،سمتِ خیمه بِره،ای حسین!... ــــــــــــــــــ .👇
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهBanifateme_Babolharam_net_shab5-3.mp3
زمان: حجم: 1.54M
|⇦•حالِ من و پریشون... و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلاماجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه