#امام_حسین_علیهالسلام
#کوفه
#مجلس_ابن_زیاد
#مجلس_یزید
#عباس_شاه_زیدی
تو قرآن خواندی و او ،همزمان زد
زبانم لال هی زخم زبان زد
تو قرآن خواندی و اعجاز کردی
عجب چوبی، خدا! بر خیزران زد
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
@emame3vom
📚 دوبیتیهای من عین لهوف است
.
#کوفه #اسارت
#مجلس_ابن_زیاد
زبان حال حضرت #رباب علیهاالسلام
ابن زیاد ، جان مرا با عصا نزن
روی سر حسین، شهید خدا نزن
نقطه به نقطه ی لب او جای بوسه است
بر بوسه گاه حضرت طاها عصا نزن
از بس عطش کشیده،شده مثل چوب خشک
بر روی زخم لعل لبش از جفا نزن
شیب الخضیب ِگودی مقتل شده بس است
دیگر تو بر محاسنش از خون حنا نزن
ما تشنه وگرسنه و پهن است سفره ات
دیگر نمک به زخم دل هل أتی' نزن
پیش علی و فاطمه، با لفظ خارجی
ما لاله های آل عبا را صدا نزن
کشتی حسین را دگر از کینه های او
پیش همه به نائب او افترا نزن
دانی که دختران همه بابایی اند پس
پیش رقیه بر لب رأس جدا نزن
از داغ روی داغ ،عقیله کمان شده
آتش به قلب صابره ی کربلا نزن
شد بی کفن رها تن صدپاره اش دگر
رأس بریده اش به سر نیزه ها نزن
سر را مقابل تو زدم بوسه ،بی حیا
دیگر مقابلم تو عزیز مرا نزن
✍عبدالمحسن
#امام_حسین_علیه_السلام
#کوفه
#شام
#اسارت
#مجلس_ابن_زیاد
#غزل
هر چند به دل عزا زیاد است حسین
دور و برِ ما جفا زیاد است حسین
ما چشم به یاریِّ خدا دوخته ایم
روی لبمان دعا زیاد است حسین
یک لحظه نشد چشم به هم بگذارم
در کوفه سر و صدا زیاد است حسین
اینجا به سَرِ یتیم فریاد زدند
بی عاطفه، بی وفا زیاد است حسین
در کوچه به کوچه اش به من سخت گذشت
چون چهرهء آشنا زیاد است حسین
من صابره ام میان طوفان بلا
اما چه کنم بلا زیاد است حسین
شد درد سری ، دردِ سرِ طفلانت
چون سیلیِ بی هوا زیاد است حسین
در مجلسِ صبحِ کاخ، معلومم شد
دور لب تو عصا زیاد است حسین
#مجتبی_شکریان
.
.
ما رَأَيْتُ إِلاّ جَميلا
#مجلس_ابن_زیاد
*قطع کردی شاخه ی عمر مرا ابن زیاد
تو چه می خواهی دگر از جان ما ابن زیاد
ریختی خون تمام مردهامان را بس است
رحم کن بر وارث خون خدا ابن زیاد
من ندیدم غیر زیبایی در آن شهر بلا
گرچه قدّم خم شده از داغ ها ابن زیاد
از چه ناموس علی را تو نمودی همسفر
با سنان و ابن سعد بی حیا ابن زیاد
دست بسته برده ای ما را میان کوچه ها
سایه بان ما شده رأس جدا ابن زیاد
چوب دستی میزنی بر روی دندان حسین
روبه روی دیدگان ما چرا ابن زیاد
گر شده پیر و تمام گیسوان او سپید
دیده جسم ارباً اربا بر عبا ابن زیاد
بر روی لب های او آهسته تر ضربه بزن
تازه گردد زخم شمشیر و عصا ابن زیاد
بر کبودی رخ زیبای او کمتر بخند
مثل مادر خورده سیلی بی هوا ابن زیاد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
*ابن زياد (كه درماندگى خود را احساس كرد) ادامه داد: «خداوند قلبم را با كشتن حسين و خاندانت تشفّى داد!».
زينب كبرى(عليها السلام) فرمود: «لَعَمْري لَقَدْ قَتَلْتَ كَهْلي، وَ قَطَعْتَ فَرْعي، وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلي، فَإنْ كانَ هذا شِفاؤَكَ فَقَدِ اشْتَفَيْتَ»؛ (به جانم سوگند، بزرگ مرا كشتى و شاخه عمرم را قطع كردى و ريشه مرا از جا درآوردى، اگر اين كار مايه تشفّى قلب توست، به خواسته ات رسيدى)
.