.
#زیارت_اربعین
#غزل #اربعین
🔹فرصت نیست🔹
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمیست در دل جاماندههای کربوبلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفتهست بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفتهست، کمسعادت نیست...
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست
📝 #مریم_کرباسی
.
.
#ترحیم_خوانی
#در_فراق_پدر
#زمزمه
✅️بنداول
الا ای مهربان بابا دلم را غم گرفته
تمام آسمان چشم من ، ماتم گرفته
الا ای مهربانم - امید قلب و جانم
ز داغ جانگدازت - ز کف رفته توانم
بهار دلم ، قرار دلم ، چراغ خانه بودی
به لبخند تو ، قسم ای پدر، مه کاشانه بودی
بیا ای پدر - بیا ای پدر - که من بی تو غریبم(۲)
✅️بنددوم
بنال ای دل که گلچین فلک چیده گلم را
ز کف دادم خداوندا تمام حاصلم را
همه دارو ندارم - همه صبر و قرارم
تمام هستیم رفت - خزان گشته بهارم
گلستان گل ، ندارد صفا ، اگر بابا نباشد
بنالم خدا ، که بر سر مرا، دگر بابا نباشد
بیا ای پدر - بیا ای پدر - که من بی تو غریبم(۲)
✅️بندسوم
گرفته دل به یاد چهره ی بابا بهانه
شده از دیدگانم سیل اشک غم روانه
صفای قلب زارم - به یادت بی قرارم
غمت زد شعله بر جان - ز مژگان خون ببارم
صفای دلم ، همه حاصلم ، دریغا از جدائی
بیا ای پدر ، که نجوای من ، بُوَد بابا کجائی
بیا ای پدر - بیا ای پدر - که من بی تو غریبم(۲)
✍️#غلامرضاابوالقاسمی_نجوا
#پدر
خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن
............
.
#ترحیم_خوانی
#زمزمه
#در_فراق_مادر
🎙سبک خدایا عاشقان را با …
✅️(بنداول)
خدایا مادرم رفته ز دستم دل غمینم
چگونه من دگرآن روی زیبایش نبینم
خدایا من دگر دلداروغمخواری ندارم
مرا بنگر مرا بنگر که سالاری ندارم
هزاران ناله دارم
غم صد ساله دارم
به یاد مادرم من
ز دیده ژاله بارم
همه حاصلم عزیز دلم کجارفتی تو مادر
غم دوریت بود مشکلم کجا رفتی تو مادر
_________________
✅️(بنددوم)
تو بودی مادرم تاج سرم داروی دردم
توبودی روشنایی برشب تاریک و سردم
تو بودی محرم و هم مرحم غمهای قلبم
عجب رفتی و تا بودی تو را درکت نکردم
کجایی مادر من
گل غم پرور من
چرا از خانه رفتی
عزیز و دلبرمن
شفای منی دوای منی چرا دیگر نیایی
صفای منی وفای منی امان از این جدایی
___________________
✅️(بندسوم)
چرا قدرت ندانستم گلم تا زنده بودی
چرا پایت نبوسیدم چرا تا زنده بودی
چرا پندت نکردم مادرم آویزه گوش
تو رفتی یاد تو هرگز نمیگردد فراموش
خدایا دلغمینم
دگر رویش نبینم
به جای روی #مادر
من عکسش راببینم
ز رحمت خدا ز حکمت خدا ببخشا مادرم را
به روز جزا زجام ولا تو نوشان مادرم
................
#ترحیم_خوانی
#زمزمه
#در_فراق_مادر
🎙سبک:خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن
✅️بند (۱)
بیا مادر که چشمم مانده هر لحظه براهت
که تا شاید ببینم بار دیگر روی ماهت
همیشه جای تو باشد درون قلب زارم
بیا مادر که بی تو رفته از کف اعتبارم
تو رفتی مادر من / تمام باور من
در این دنیای فانی / تو بودی یاور من
تو مهر منی ، تو ماه منی ، انیس و غمگسارم
که از هجر تو ، من از فکر تو ، چو ابر نوبهارم
____________________
✅️بند (۲)
تمام عمر خود را تو به پای من نشستی
همیشه بر خطایم نازنینم دیده بستی
تو بودی آشنا با درد من ای مهربانم
ببین که بعد تو من خسته و بی همزبانم
تو رفتی مادر من / تمام باور من
در این دنیای فانی / تو بودی یاور من
وجودم ز تو ، سجودم ز تو ، تمام تار و پودم
گدای توام ، فدای توام ، تویی بودی و نبودم
✍️#محمد_مبشری
.............
.
#ختم_پدر
پدر رفت ودلُم دریای خونه
زند بر سینه ام داغش جوونه
غم بابا بسوزد استخوانُم
نشینُم بهر او روضه بخوانُم
...........
#مادر
از این جهان که قصد سفر داشت مادرم
از آن جهانِ خوب خبر داشت مادرم
در ظاهرش اگرچه بگو و بخند بود
در باطنش غمی به نظر داشت مادرم
گاهی کنار آنهمه لبخند بیحساب
اخمی شبیه اخم پدر داشت مادرم
او خوشنویس و شاعر و نقّاش هم نبود
امّا هزار جوره هنر داشت مادرم
پیشش اگر نبودم و پیشم اگر نبود
دلشوره داشت، چشم به در داشت مادرم
یکروز در تلافی شبهای انتظار
خوابید و چشم از همه برداشت مادرم
دلتنگِ روسریش که نه، من هلاکِ آن
گلهای چادرم که به سر داشت مادرم
#مریم_کرباسی✍
....
مادر
عزیزی بهتر از مادر نباشد
که بالاتر ازو گوهر نباشد
هر آن کس اختری دارد به دنیا
بجز مادر مرا اختر نباشد
سر و جانم فدای هست و بودش
چراغ دیده ام باشد وجودش
بُوَد مادر بهار زندگانی
خزان او مرا فصل خزانی
برای خانه ی قلبم همیشه
بُوَد شمع و چراغ آسمانی
ندارد خامُشی شمع نگاهش
چراغ آسمان باشد گواهش
بُوَد مادر قرار قلب زارم
بُوَد مادر زلال چشمه سارم
به دستش می زنم همواره بوسه
به زیر پای او صورت گذارم
مقام و منزلت بالاست یاران
صفا از چهره اش پیداست یاران
ز مادر خوب تر اصلأ نداریم
بجز در کوی او مأمن نداریم
گلی چون او نمی روید به گلزار
گلی چون او درین گلشن نداریم
به زیبایی چو مادر گل نیاید
به عطر و بوی او سنبل نیاید
همین مادر که زد بر شعله جان را
به زیر پای خود دارد جنان را
بهار است و درین سرسبزی عشق
نبینم در وجود او خزان را
محمود تاری «یاسر»