امام حسین ع
مدح و #روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها 🎙کربلایی علی کرمی 📆 ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ▪️هیئت رضاجان علیه السلام
.
#فاطمیه
ای فدایت همهی دار و ندارم زهرا
بنگر نیست کسی جز تو کنارم زهرا
رفت پیغمبر و از صحبت او غفلت شد
از قضا سهم علی بی کسی و غربت شد
استخوانی به گلو گرچه برایم مانده
غربتم بیشتر از هر چه تو را رنجانده
دم به دم ، دم فقط از حیدر کرار زدی
با شجاعت به دل لشکر کفار زدی
شده اثبات برای تو هماوردی نیست
زن که نه ! مثل تو در معرکه ها مردی نیست
زینب از کودکی اش چشم به تو دوخته است
شیرزن بودن خود را ز تو آموخته است
صبر کارم شده ،هرچند برانگیخته ام
در دل بستری و سخت بهم ریخته ام
کاش تاریخ از این واقعه اش رد می شد
غربتم باعث آن شد که نباید می شد
بر زمین بودی و دستان مرا می بستند
آن جماعت که به حرمت شکنی هم دستند
من خودم بودم و دیدم که چه آمد سر تو
حلقه زد آتش نامرد به دور و بر تو
به تلافی احد صید به صیاد رسید
بازهم شکر خدا فضه به فریاد رسید
آری آن واقعه که مندرج این بخت است
صحبت از آن به خداوند برایم سخت است
تا نفس دارم و مانند تو همسر دارم
دست از این عشق محال است دمی بر دارم
شکوه ای نیست اگر سینه پر از آزرم است
زرهم پشت ندارد به تو پشتم گرم است
قد کمان مثل هلال قد مهتاب شدی
شمع وارانه به پیش نظرم آب شدی
دیده ام با چه مکافات وضو می گیری
من که محرم به توام ، بهر چه رو می گیری ؟!
شیشه عمر علی ، جان علی ناله نکن
پیراهن را به تنت باغ پر از لاله نکن
تو چرا ، خجلت از یار سزوار من است
عذرخواهی به خداوند فقط کار من است
بغض بی عاطفه بست است گلویم زهرا
حال از بی کسی ام با تو چه گویم زهرا
نه فقط اینکه توجه به کلامم نکنند
مردم شهر نبی نیز سلامم نکنند
غم همین بس که مغیره به علی می خندد
آن غلافی که به تو زد به کمر می بندد
قلب من بیشتر از بازوی تو درد گرفت
چقدر جایزه آن قنفذ نامرد گرفت
شاخهی یاس علی دست خزان برد تو را
پشت در غربت من بود که آزرد تو را
نرو اینگونه مرا یکّه و تنها نگذار
به روی خواهشم آرامش من پا نگذار
#عرفان_ابوالحسنی ✍
#بستر_بیماری
#حضرت_زهرا
#زبانحال_مولا
..............
.
#زمزمه
#حضرت_زهرا
#بستر_بیماری
#زبانحال_امیرالمومنین
#محاوره #عامیانه #فولکلور
کار دنیا رو میبینی فاطمه
چجوری با من و تو تا میکنه
تا میخوایم یکم باهم حرف بزنیم
زخمای تنت دهن وا میکنه
خنده های تو همه دلخوشیمه
من همون علی خوش روی توام
بخدا درد توام درد منه
نگران زخم پهلوی توام
با خودم میگم کی فکرشو میکرد
یه روزی تو از علی رو بگیری
تو زن جوون خونه ی منی
مجبوری که دست به پهلو بگیری
نزديك سه ماهه از خونه ی ما
صداى بگو بخند نيومده
نفست بند اومده اما هنوز
خون زخم سينه بند نيومده
دل نازکت رو با زخم زبون
از همون روز عروسی نیش زدن
چِش نداشتن ببینن با هم خوشیم
خونه زندگیمونو آتیش زدن
غصه مو به کی بگم؟! نمیدونم
حق داره دلم اگه آهی داره
غصم اینه: میدونستن همه شون
این خونه بچه ی توو راهی داره
شعر از گروه " #یا_مظلوم "
#فاطمیه
.
.
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
این ذکر کوثر است، علی جان حلال کن
ساعاتِ آخر است، علی جان حلال کن
بگذار کولهبارِ غمت را به دوشِ من
بسپار حرفِ غربت خود را به گوشِ من
هر شب به حال بی کسیات زار میزنم
سنگ تو را به سینهی غمبار میزنم
من را ببخش از تو اگر رو گرفتهام
در این سه ماه، دست به پهلو گرفتهام
شرمندهام وبال شدم روی بالِ تو
یکجا غمِ سه ماههی من گشت مالِ تو
زهرا بمیرد آه، که دستِ تو بسته شد
خانهنشین شدی و غرورت شکسته شد
ای صاحبِ وقارِ صنوبر شکستهها
افتادهای به خانه چنان ورشکسته ها
دنیا وفا به خیرِ مدامت نمیکند
حیف از تو که مغیره سلامت نمیکند
نسبت به روزِ قبل، کمی پیرتر شدی
من رو به قبلهام تو چرا محتضر شدی؟
میخواستم همیشه بمانم به پای تو
میخواستم نفس بکشم در هوای تو
این سینهی شکسته مجالِ مرا گرفت
دستِ سیاهِ کوچه جمالِ مرا گرفت
نُه سال مثل باد گذشت از مقابلم
آتش گرفته از تو جدا میشود دلم
یادم نمیرود که به من دیده دوختی
بهرِ جهازِ من، سپرت را فروختی
تا زندهام برای تو سر میدهم علی
صدها پسر به جای سپر میدهم علی
من عهد بستهام که بمیرم به راه تو
دارو ندارِ فاطمه نذرِ نگاهِ تو
من بوسه را به دست تو با گریه کاشتم
شرمندهام که بیشتر از این نداشتم
داغِ غریبیات گره کورِ زندگیست
شوقم به مرگ، بیشتر از شورِ زندگیست
با گریهی تو، درد به بر میکِشد مرا
این زخمِ سینه باز، به در میکشد مرا
یادم نمیرود که در از روبهرو رسید
آتش دوید و درد به من موبهمو رسید
میزد به گوشِ واقعه فریاد، محسنم
آتش دوید و از نفس افتاد محسنم
آتش دوید و سوختنم را رها نکرد
بر من تنید و شعله تنم را رها نکرد
هرچه تلاش کردم از آنجا جدا شوم
یک لحظه میخ، پیرهنم را رها نکرد
طوری زدند فاطمهات را که بعد از آن
این زخمِ بد قِلِق بدنم را رها نکرد
دیگر توان نمانده در این جسمِ منحنی
چسبیده است بر تنم این زخمِ ناتنی
گفتی بمان، به جانِ تو دیگر نمیشود
این نیمهجان برای تو همسر نمیشود
چیزی نمانده از بدنم غیرِ استخوان
حیدر بیا و اشهدِ زهرات را بخوان
ای حضرتِ حبیبِ همیشه غریبِ من
هنگامِ غسلِ من، کمکت میکند حسن
میبینمت که چشم تو از اشک تر شده
بر این تنی که خورد شده، مختصر شده
درهم شدم، شکستهشدم، کم شدم ولی
کارِ تو وقتِ غسل کمی بیشتر شده
این هفت سطلِ آب، کفافم نمیدهد
حوریه بودنم چقَدَر دردسر شده
حوریه بودنم چه عذابی درست کرد
از من به چشمهات چه قابی درست کرد
میدانم اینکه کار به تاخیر میکشد
با آبِ غسل، پهلویِ من تیر میکشد
نیمه شب است و دل به غمِ یار میدهی
نیمه تمام، تکیه به دیوار میدهی
شرمندهام که سخت شده شستوشوی من
نیمه شب است و تازه رسیدی به موی من
مویی که سوخت، حوصله را سر میآورد
در آن سکوت، دادِ تو را در میآورد
امشب بیا و پیرهنم را عوض نکن
فرصت نمیشود، کفنم را عوض نکن
از شهرِ آشنای تو گمنام میروم
امشب به روی شانهات آرام میروم
از داغ، خم به حضرتِ ابروت میکشی
با گریه کار از سرِ زانوت میکشی
با رفتنم اگر که تو چین میخوری ببخش
هی پشتِ هم اگر به زمین میخوری ببخش
دردِ تو را به جانبِ افلاک میبرم
با خویش آرزوی تو در خاک میبرم
گرچه به رفتنم دلت آشوب میشود
غصه نخور که پهلوی من خوب میشود
زینب اگر چه حسرتِ آغوش میخورد
در خاک، زخم سینهی من جوش میخورد
حالا به حالِ آینهها گریه میکنم
دارم برای کربوبلا گریه میکنم
بر پیکرِ شریفِ در آغوشِ نیزهها
بر قتلِ صبر و راس جدا گریه میکنم
در قتلگاه، وقتِ اذان کشته میشود
آقا، حسینِ من نگران کشته میشود
#ظهیر_مومنی✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
https://eitaa.com/emame3vom/86406
.
.
#فاطمیه
ای خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم
دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم
هر کسی جسم عزیزش روز بردارد، ولی
ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم
کاش آن روزی که مادر گفت: پهلویم شکست
ما دَمِ در، حق حفظ جان مادر داشتیم
کاش آن روزی که تنها مادر ما را زدند
ما یکی را در میان کوچه، یاور داشتیم
کاش محسن را نمی کشتند، تا ما غنچه ای
یادگار از آن گل رعنای پرپر داشتیم
کاش آن ساعت که دانستیم بی مادر شدیم
جای آغوشش به خاک تیره، بستر داشتیم
این در و دیوار می گرید به حال ما، که ما
مادری بشکسته پهلو پشت این در داشتیم
مادر ما، رفت از دنیا در آن حالی که ما
گریه بر حالش سر قبر پیمبر داشتیم
«میثم» از دل می سراید شعر جانسوزش، بلی
از عنایت ما به او چون لطف دیگر داشتیم
حاج غلامرضا سازگار (میثم)✍
#حضرت_زهرا (س)
#ایام_فاطمیه
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
https://eitaa.com/emame3vom/86407
.
🏴 #فاطمیه ۱۴۰۲
#بستر
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#احسان_نرگسی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
چند روزی می شود با بغض صحبت می کنی
روشنای خانه ام! کم استراحت می کنی
با همان دستی که بالا هم نمی آید دگر
روزیِ افلاک را هر صبح قسمت می کنی
هم میان کوچه ها و هم میان شعله ها
با علی جای تمام شهر بیعت می کنی
بیشتر از خود به فکر روزیِ همسایه ای
مثل بارانی و بی منت محبت می کنی
این منم از رو گرفتن های تو دق می کنم
این تویی در خانه ات احساس غربت می کنی
لااقل مرگ مرا هم از خدای خود بخواه
نیمه شب وقتی که با معبود خلوت می کنی
اسم این دیگر گدایی نیست وقتی سال هاست
بیشتر از حاجت سائل عنایت می کنی
روز محشر شعله ها وقتی محیا می شوند
مادرانه می رسی ما را شفاعت می کنی
.
.
🏴 #فاطمیه ۱۴۰۲
#زمینه #شهادت
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#حجت_الاسلام_شیخ_حسین_فتحی✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
خانوم خونم - ای مهربونم
زهرای من تنها بری تنها میمونم
پاشو دعا کن - چشماتو وا کن
فکری به حال حیدر و این بچه ها کن
بیش از همه حسن / دل بی قراره
توو خواب میگه نزن / آروم نداره
قدش نمی رسید / واست سپر شه
جوری زده پلید / تا درد سر شه ۲
نرو آروم جونم
بمون خانوم خونم
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
آتیش و دود و ... - رنگت کبود و ...
می زد تو رو آخر نگفت جرمت چی بود و ... ؟!
خیلی جوونی - کاشکی بمونی
این پهلو اون پهلو نمیشی نیمه جونی
توو خونه ی خودم / دستامو بستن
شرمنده توام / حُرمت شکستن
وای از وصیتِ / غسّلنی فی اللیل
اوج مصیبته / دفّننی فی اللیل ۲
نرو آروم جونم
بمون خانوم خونم
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
حرف از فدک شد - سهمت کتک شد
آیینه عمرم شکست و پر ترک شد
میری عزیزم - ای همه چیزم
من با چه رویی روی قبرت خاک بریزم
باشه قرارمون / گوشه ی گودال
وقتی که پیکرش / میشه لگد مال
سهمش میشه فقط / خنده و آزار
باور نمیکنم / زینب و بازار ۲
حسین سردار بی سر
حسین مظلوم مادر
.
👇
.
|⇦•در شهر اگر...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفس سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
در شهر اگر هیچ کسی را غم دین نیست
تا فاطمه زنده است علی خانه نشین نیست
ای دست پر از پینه ز چرخاندن دسداس
افلاک در افلاک، تو را جایگزین نیست
درکوچه ی مسجد تو زمین خوردی و در ما
جزپینه ی چون زانوی اُشتر به جبین نیست
انصار هم از خطبه ی تو شرم نکردن
کردند بهانه که چِنان است و چنین نیست
غَصب فدک این بود که نام تو نباشد
پیداست که دعوا سر یک تکّه زمین نیست
«کو چادرخاکی شده کو دامن مولا»
تاکی بزنم چنگ به حبلی که متین نیست
جایی که علی هست معاویه چه کاره است
قرآنِ سر نیزه که قرآنِ مبین نیست
ای کاش که خود را برسانم به رکوعش
زیرا که به جز نام توأش نقش نگین نیست
مقصود خدا از دو جهان خلقت زهراست
أَلمِنَّتُ لِلّه که این است و جز این نیست
#شاعر: #مهدی_جهاندار✍
مرغِ دل یک بام و دارد دو هوا
گه مدینه می رود گه کربلا
برمشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم دربغل قبر شهید کربلا
ای حسین....
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#سید_رضا_نریمانی
#فاطمیه #حضرت_زهرا
https://eitaa.com/emame3vom/86411
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
4_5866024736118542414.mp3
14.22M
|⇦•در شهر اگر....
#سینه_زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیه اجرا شده ۱۴۰۱به نفس سیدرضا نریمانی
.
#زمزمه #زمینه #واحد #شور ...
#نوحه_مهدوی
#فاطمیه #حضرت_زهرا
صدای غربتت
به گوش عالم و آدم رسید
ولی بازم آقا هستی طرید
بمیرم واست
میون غفلتم
شدی آواره ی صحرا و دشت
چرا هیشکی دنبال تو نگشت
بمیرم واست
تو اینجوری غریب، این واسه ما خیلی بده
بگو با غصه ها، به روز تو چی اومده
اصن تو این روزا، کسی بهت سری زده
کاری به غیراز این، بر نمیاد از دست من
فقط دعا کنم، که برگردی یابن الحسن
به حقّ زهرا عجّل لولیّک الفرج....
🌸🌸
میون اشک و آه
توسل می کنم به مادرت
تا زنده هستم باشم نوکرت
آقای خوبم
به اذن مادرت
الهی که بشم قربون تو
همش باشم بلاگردون تو
آقای خوبم
عزای مادره،کجایی ای صاحب عزا
یه عمره ناشناس،میای به روضه های ما
خون گریه می کنی، در وسط لطمه زنا
کاری به غیراز این، بر نمیاد از دست من
فقط دعا کنم، که برگردی یابن الحسن
به حقّ زهرا عجّل لولیّک الفرج....
🌸🌸
میون شعله ها
تو رو میخونه مادر پشت در
زمین خورده روبه روی پدر
میگه العجل
چه بی هوا زدند
یکی سیلی زد ،دیگری لگد
یکی با کعب تازیونه زد
میگه العجل
خونه ی جدّ تو، پر شده از نامحرما
بیا که مادرت، افتاده زیر دست و پا
بیا ببین شده، چاره ی مرتضی عبا
کاری به غیراز این، بر نمیاد از دست من
فقط دعا کنم، که برگردی یابن الحسن
به حقّ زهرا عجّل لولیّک الفرج....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.👇
.
#امام_زمان #فاطمیه
#مناجات_مهدوی_فاطمی1
شعر 1
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف
تنها نگار ، حضرت صاحب زمان بیا
اصل بهار ،حضرت صاحب زمان بیا
از دیده ای که ثانیه ای هم ندیده ات
رفته قرار ،حضرت صاحب زمان بیا
صحرای خشک مانده و باران ندیده ام
بر من ببار،حضرت صاحب زمان بیا
هرچند بوده ام گل نرجس برای تو
بدتر ز خار ،حضرت صاحب زمان بیا
بنگر که شیعه مانده به راهت تمام عمر
در انتظار،حضرت صاحب زمان بیا
گم کرده بین کوچه ره خانه مادرت
با چشم تار،حضرت صاحب زمان بیا
در پشت درب خانه تو را خوانده است او
با قلب زار ،حضرت صاحب زمان بیا
دست علی رسیده به زخم غلاف تیغ
در غسل یار ،حضرت صاحب زمان بیا
بر چشم تار فاطمه افتاده دیده اش
بین مزار،حضرت صاحب زمان بیا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
....................
.
#امام_زمان #فاطمیه
#مناجات_مهدوی_فاطمی3
شعر 3
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
باز هم روضه گرفتی در کجا آقای من
در مدینه یا نجف یا کربلا آقای من
باز شاید در خیال انتقام مادری
بر ظهورت می کنی دائم دعا آقای من
در سکوت خیمه ات تنها صدای آه توست
نیست در دور وبرت یک آشنا آقای من
رسم هر بزم عزا این است که در پیش در
خیر ِمقدم گو شود صاحب عزا آقای من
پس کجای روضه ی ما بی قرار مادری
تا پیام تسلیت گویم تو را آقای من
دق نکردم من اگر در این عزا شرمنده ام
کی شود این روضه ها حقّش ادا آقای من
با چه جرمی روبروی چشمگریان حسن
شد به روی مادرت سیلی روا آقای من؟
مادرت را بین کوچه از سرکینه زدند
روبروی همسرش چل بی حیا آقای من
کوچه آغاز جسارت در زمین نینواست
شد دوشنبه مطلع کرب و بلا آقای من
شد تأسّی بر جفای کوچه و درکربلا
شد به جدّ بی کَسَت صدها جفا آقای من
زد یکی او را به نیزه دیگری با خنجرش
پیرمردی آمد و زد با عصا آقای من
روبروی عمه ی مظلومه ات رأس حسين
شد جدا و رفت روی نیزه ها آقای من
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.