.
#زمزمه
#سوم_حضرت_زهرا
#هفتم_شهادت #حضرت_زهرا
#سبک_خوشابحال_زائرات_ارباب
#زمزمه_بعداز_شهادت
#خدانگهدار
خدا نگهدار تو یاره من
بعد تو ای همه قراره من
خونه نشینی شده کار من
خدانگهدار خانوم
چه جور دلت اومد بری تنها
رفیق نیمه راه من زهرا س
تو رفتی من موندم و غمها
خدانگهدار خانوم
خدا نگهدارت گل پرپر
دیدی ازم گرفتنت آخر
میمیره از داغ غمت حیدر
خدانگهدار خانوم
بعد تو از این زندگی سیرم
داغ تو کرد آخر زمین گیرم
برگرد عزیزم بی تو میمیرم
خدانگهدار خانوم
بعد تو قلب حسنت خونه
حسین چشاش یه کاسه ی
فاطمیه گرفته تو خونه
خدانگهدار خانوم
شدم اسیر داغ و بیماری
ببین که زینب تو با زاری
میکنه از باباش پرستاری
برگرد به خونه
#سوم #هفتم #فاطمیه #بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
#مجید_مرادزاده
.👇
.
#زمزمه
#حضرت_زهرا
#سوم #هفتم_شهادت
#بعد_از_شهادت
سلام عزیزم
فدای قبر بی نشونت
فدای قامت کمونت
ببین شدم فاتحه خونت
سلام عزیزم
خوشی از این دنیا ندیدی
حالا دیگه راحت خوابیدی
چرا جوابمو نمیدی؟
روح و روانم ، کجایی ای فاطمه جانم
دیدی چقدر زود
سفارشارو بردن از یاد
میون ما جدایی افتاد
تنها شدم ای داد بیداد
دیدی چقدر زود
تاب و توونمو گرفتن
یار جوونمو گرفتن
خانوم خونمو گرفتن
روح و روانم ، کجایی ای فاطمه جانم
سلام حیدر
به درد و رنج و محن تو
به زحمتی روی تن تو
به جسم بین کفن تو
بعد تو دیگه
خونمو عزا گرفته
بساط گریه پا گرفته
زینب تو نوا گرفته
روح و روانم ، کجایی ای فاطمه جانم
کجایی مادر
حسن زغصه بی قراره
ز دیده اشک غم میباره
تو دستشه یه گوشواره
کجایی مادر
که خیلی درهم حسینت
تا نمونه تشنه حسینت
آب میرسونم به حسینت
شهیده من ، مادر قد خمیده من
یه روز توو گودال
گره میفته توی کارم
نمیشه آب براش بیارم
دستامو رو سرم میزارم
از رو بلندی
محشر و آخرش میبینم
خنجر رو حنجرش میبینم
شمر و بالا سرش میبینم
نور دوعینم ، غریب کربلا حسینم
#علی_سلطانی ✍
#سوم_حضرت_زهرا
#سوم_شهادت_حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
.👇
#امام_زمان
#مناجات_مهدوی_فاطمی20
#قبر
.
دوباره درد ِهجرت، بر لب جوهر نشسته
و اشک نوکرت بر صفحه ی دفتر نشسته
ببین که نوکرت عمریست با دستان خالی
سر ِ راه وصالت، با دو چشم تر نشسته
برای مردن هر شیعه ای این جمله کافیست
امامش بین صحرا بی کس و یاور نشسته
تو آن شاه غریبی که هزار و چندسال است
به امّید فراهم گشتن لشکر نشسته
بیا که حسرت ما شد حکومت کردن تو
چرا جای تو دشمن بر روی منبر نشسته
شبیه قبر تاریک است دنیا بی حضورت
که در آن دل به دنبال مه و اختر نشسته
دوباره روضه ی مادر، دلم در زیر خیمه
به امّید شفاعت در صف محشر نشسته
ظهورت را همیشه خواستم وقتی که اشکم
کنار قبرهای آل پیغمبر نشسته
بیا بنگر کنار قبر مادر نیمه شبها
که با قدّ کمانی، فاتح خیبر نشسته
شده شرح غم ِسی سال ِ حیدر اینکه هرشب
کنار قبر کوثر، ساقی کوثر نشسته
پس از غسل تن مجروح، حق دارد علی که
کنار قبر جانش با دل مضطر نشسته
دوباره روضه خواند وگفت زهرا پیش قبرت
ببین با استخوانی در گلو، حیدر نشسته
همیشه روبه رویم بین دیوار و دری تو
چرا که خون تو بر روی میخ در نشسته
زمان غسل تو فهمیده ام که ردّ پای
چهل تا بی حیا بر روی بال و پر نشسته
چه دیدم، آه ؛ هنگام وداعت بین این قبر
به روی حور، دست ثانی کافر نشسته
به نوبت دیده ام، گاهی مغیره، گاه قنفذ
اگر اشکم میان کوچه و معبر نشسته
قرار بعدی ما کربلا و پیش گودال
ببینی زینبت پیش تنی بی سر نشسته
به جای تو زند بوسه به رگهای بریده
به روی حنجری که از قفا خنجر نشسته
سکینه، اربعین گوید کنار قبر سقا
کنار پیکر عباس یا اصغر نشسته؟
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
231.9K
#امام_حسن
در کرمخانه ی حق سفره به نام حسن است
عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است
بی حرم شد که بدانند همه مادری است
ورنه در زاویه ی عرش مقام حسن است
بس که آقاست به دنبال گدا می گردد
ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
دست ما نیست اگر سینه زن اربابیم
این مسلمانی ایران ز کلام حسن است
هرکه خونش حسنی شد ز خودی حرف شنید
غربت از روز ازل باده ی جام حسن است
حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
هر حسینیه که برپاست خیام حسن است
او چهل سال بلا دید بماند اسلام
صبر شیرازه ی اصلی قیام حسن است
ما گداییم ولی شاه کریمی داریم
هرچه داریم ز تو یار قدیمی داریم
#امام_علی #امیرالمؤمنین
من از بقیع غربتش به آسمان رسیده ام
صفا و مروه دیده ام، گرد حرم دویده ام
هیچ کجا برای من که از همه بریده ام
مثل نجف نمی شود که بارها چشیده ام
در آستان قدسی اش بادهی لایزال را
خوشا به عشق روی او مجاور حرم شدن
در آستان نور با فرشته هم قدم شدن
دم از حسین او زدن، جناب محتشم شدن
به احترام زینبش تا دم مرگ خم شدن
و تا همیشه داشتن حب علی و آل را
بدون اشک جاری اش چشمه روان نمی شود
بی نفحات اش عالم پیر جوان نمی شود
بهشت بی ولای او نصیبمان نمی شود
بدون نام عالی اش اذان، اذان نمی شود
کاش دوباره یک نفر صدا کند بلال را
چه کرده است اشک او که نیل کم می آورد
بت شکنی که پیش او خلیل کم می آورد
از آتش عدالتش عقیل کم می آورد
برای ادعای خود دلیل کم می آورد
مگر علی ندا دهد حی علی الحلال را
نیست به جز ولای او راه نجات دیگری
شکر که بعد مرگمان هست حیات دیگری
و باز جلوه میکند با جلوات دیگری
که در بهشت محضرش با کلمات دیگری
وقف رخ علی کنم شعر خجسته فال را
امام حسین ع
.
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
🔸ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺧﻮﺭﺩ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
🔸ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮِﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
همه امید امیرالمومنین رو نا امید کردند
امشب کمک امیرالمؤمنین کن...
بلند بلند گریه کن...
آخه اگه الان مدینه بودی...
نمیتونستی بلند گریه کنی...
🔸ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮِﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد
🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
شیخ مفید در کتاب اختصاصش نوشته:
(منبع: شیخ مفید، الاختصاص، ص 185)
وقتی زهرای مرضيه قباله فدک رو گرفت و بر میگشت...
بین راه دومی نامرد اومد جلو...
صدا زد:
يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ مَا هَذَا الْكِتَابُ الَّذِي مَعک
دختر پیغمبر چی به دست داری...
تا فهمید قباله رو پس گرفته...
صدا زد: بده به من قباله فدک رو...
اما مادر امتناع کرد...
خدا میدونه این مصیبت خیلی سنگینه...
باید حقش رو ادا کنی...
مادر امتناع کرد...
قباله رو نداد...
اما ای کاش قباله فدک رو میداد...
یاصاحب الزمان...
فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ
نانجیب با پای نحسش به پهلوی مادر زد...
🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد
🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
اوج مصیبت مادر اینجاست...
طاقت داری بگم یا نه...
دیدند نانجیب دست های نحسش رفت بالا...
خدایا... این نامرد میخواد چکار کنه...
یا صاحب الزمان...
منو ببخشید آقا...
ثُمَّ لَطَمَهَا
یعنی آنچنان سیلی به مادرمون زهرا زد...
مادر نقش زمین شد...
(زمزمه آذری زبانها: یارالی ننم زهرا...جوان ننم زهرا...)
🔸رویِ او ریخت بهم، پهلویِ او ریخت بهم
🔸دهنش غرق ِ به خون گشت و صدا ریخت بهم
خدایا...
قصه سیلی تمومی نداره...
اگه مدینه مادر رو سیلی زدند...
کربلا هم دختر ابی عبدالله رو سیلی زدند...
صدا زد بابا بابا بابا...
🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است
دختر بچه داری یا نه...
🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است
🔸یک ضربه زد کبود شد هر دو گونه ام
یک ضربه زد دو گونه من را کبود کرد...
از کربلا تا کوفه و شام...
سر ابی عبدالله...
روی نیزه ها...
هر کجا دختر بهونه بابا میگرفت...
نانجیب با تازیانه...
با کعب نی...
بت غلاف شمشير...
ناله بزن یا حسین...
🔸سیلی کسی به صورت دختر نمیزند
🔸گمگشته را که خصم مکرر نمیزند
🔸از پا فتاده را به تهاجم نمی زنند
🔸لکنت گرفته را به تبسم نمی زنند
#روضه_حضرت_زهرا گریز به حضرت رقیه
#حضرت_رقیه
..........
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا و گریز به روضه حضرت رقیه
پرستویِ مهاجرم، چرا زلانه میروی؟
اگر ز لانه میروی، چرا شبانه میروی؟
قرارِ من،شَکیبِ من، مهاجرِ غریبِ من
فدای غربتت شوم،که مخفیانه میروی
حیاتِ جان، امیدِ دل، علی بُود ز تو خِجل
که با کبودیِ بدن، زتازیانه می روی
کبوترِ شکسته پر،مرا به همرهت ببر
چرا بدونِ جُفتِ خود، ز آشیانه می روی
چهار طفلِ خون جگر، زنند از غمت به سر
تو بر زیارتِ پدر، چه عاشقانه میروی
اَلا به رُخ نشانه ات،مگر شکسته شانه ات
که مویِ زینبین خود، نکرده شانه میروی
فتاده بر دلم شرر، که تو در این دلِ سَحَر
ز همسرت غریبتر، برون زخانه میروی
*بَدَنِ حضرت زهرا رو امیرالمؤمنین داره غسل میده،اسما میگه من از چاه آب می آوردم،رو بَدَنِ حضرت زهرا آب می ریختم،علی بدنِ فاطمه رو غسل میداد،اسماء میگه رفتم دوباره از چاه آب بکشم،دیدن علی صدایِ فریادش بُلَند شده،برگشتم،دیدم سر به دیوار گذاشته،داره گریه میکنه،گفتم آقاجانم! مگه خودتون نفرمودید: آروم گریه کنید،همسایه ها صداتون رو نَشنَوَن؟ فرموده باشند:اسماء این روشنایی رو بیار جلو،بیا ببین پهلویِ زهرام شکسته...صورتِ فاطمه کبوده،بازوش رو شکستن...،اما من یه غسال دیگه هم میشناسم،موقع غسل دادن دست از غسل دادن کشید، زهرایِ سه ساله رو تویِ خرابه ی شام داشتن غسل میدادن، یه وقت دیدن،اون زَنِ غساله دست از غسل دادن کشید، گفت: من این بدن رو غسل نمیدم... همین که لباس های این بچه رو دَر آوردم،خواستم بدنش رو غسل بدم،دیدم همه جایِ بدن این بچه کبوده...می ترسم مرضی که این بچه داشته منم بگیرم،...بی بی زینبِ فرمود: آی زنِ غساله! بخدا از کربلا تا اینجا اینقدر این بچه رو زدن....
*دیدن این تشت رو گذاشتن جلویِ این بچه،دست بُرد،سر رو از تشت برداشت،نگاه کرد دید خدا سَرِ بُریده ی بابا....سَرِ بُریده رو برداشت،شروع کرد با بابا حرف زدن...*
آروم آروم از طبق بیا كنارم
سر رو سَرِت بذارم
حرفِ نگفته دارم
وای وای
*چیه حَرفِ نگفته ات؟..*
چند شبه بابا یه لقمه نون نخوردم
اسم تو كه می بردم
فقط كتك می خوردم
وای وای
*بابا! هر وقت صدات زدم کتکم زدن،بابا! هر وقت صدات زدم،تو صورتم سیلی زدن...بابا! هر وقت گریه کردم بهم تازیانه زدن...بابا!..*
نبودی و اسیر شدم
بسته به یك زنجیر شدم
یه شبِ پیرِ پیر شدم
وای وای
یكی زد و همه ام زدند
لگدِ مُحكمم زدند
.
#برائتی
یک شب شدم از عطای مولا سر خوش
جبریل نشاند بر لبم این چاوش
از صبح ازل الی الابد لعنت بر
دینی که خلیفه اش بُوَد زهرا کش
#محمد_حسین_رحیمیان ✍
.
.
امیرالمومنین دیگه یا باید به چاه درداشو بگه، یا بره سر مزار تنها حامیش ....
دلم تنگ نگات میشه عزیزم
به یاد چشم سرخت،اشک می ریزم
دعا کن، یاس در خاک آرمیده
همینجا از کنارت بر نخیزم
گلاب اشک سر خاکت میارم
پس از تو ابرم و دائم می بارم
جوون زیر خاکم ای که بی تو
به زنده موندنم شوقی ندارم
با سیلی چشماتو از من گرفتند
حسودا انتقام از زن گرفتند
جلو چشمام غلافای چهل مرد
زدند و قتلتو گردن گرفتند
کجایی خونمونو غم گرفته
درِ خونه برات ماتم گرفته
حسین و زینب و آروم کردم
حسن جانت ولی باز دم گرفته
عزادارم ولی تنها و بی یار
منم و این سه چارتا طفل غمخوار
تو رفتی و نگفتی من می مونم
پس از تو با غم مسمار و دیوار
صدات مونده توی خونه هنوزم
پس از این من به جای تو می سوزم
تو رفتی و حالا غرق خجالت
نگامو به در و دیوار می دوزم
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
#حسن_کردی✍
#السلام_علیکِ_ایتها_الصدیقة_الشهیده
.
امام حسین ع
#روضه_بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
191.6K
در آن ساعت که در میسوخت میدانی کجا بودم
تو میخوردی کتک ،من هم به زیر دست و پا بودم
آخه...چهل نفر هجوم آوردن...
4_659211483468529764.mp3
780.3K
مناجات با #امام_زمان
حاج محمد رضا طاهري:
غم عشقت بیابون پرورم کرد
هوای وصل بی بال وپرم کرد
به ما گفتی صبوری کن صبوری
صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد
*
سه غم آمد سراغم هر سه یک بار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره
ولی آخر کشد ما را غم یار
*
عزیز فاطمه تا کی به گوش منتظرانت
صدای ناله زهرا زآستان در آید
*مرحوم علامه ي اميني مي فرمايند: اولين ناله اي كه بي بي پشت در زد،نه باباشو صدا زد،نه شوهر غريبش،تا پشت در افتاد رو زمين،صدا زد:مهدي جان،پسرم*
مه جمال تو را کرده ام هماره مجسم
مگر به چشم خیالم رخ تو جلوه گر آید
همه گدا و تمنای وصل او هيآت
مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
*
اگه تو بخواي ميشه اين بد و هم خوبش كني
من گدای یک نگاتم آقا جون دوست دارم
به خوبا سر می زنی مگه بدا دل ندارن
یه سرم به ما بزن ای خوب خوبا آقا جون
*
تو که دل می بری با یک نگاهی
نگاهی هم به ما کن گاه گاهی
تو که بیگانه را هم می پذیری
بده یک گوشه ما را هم پناهی
4_6044048471952986419.mp3
12.59M
#شور امیرالمومنین علیه السلام
📝همه عاشقن و علی معشوق...
کربلایی #حسین_ستوده
#ایام شهادت حضرت زهرا ( س )
٢٣ آذر ماه ١۴٠٢
#شب_اول #فاطمیه
[بند اول]
همه عاشقن و علی معشوقِ
همه رائیَتَن و علی فاروقِ
اگه باشه فقط یه فرقی اینه
خدا خالق و علی مخلوقِ
امام سلطنت تام
سیف الاسلام
علی علی علی
امام یا ابَلَیطام
رحمت آم
علی علی علی
قسم به اون خالقی که مولا رو آفرید
شبیه شو عوالم ندیدن نه میشه دید
رو به روی اییونه اش رو سجده و بگو
و کلبهم واستن...
حق علی مولا
🖤🖤🖤
[بند دوم]
علی رازق و علی رزاقِ
علی ذکرِ روی لب عشاقِ
روایت هست پیمبرِ فرموده
حلال زاده فقط به تو مشتاقِ
جنا فاطمه الباب
شمع اسحاب
علی علی علی
جنا یا ابل ارباب
ذکرِ جذاب
علی علی علی
دلبر دلها..
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#فاطمیه
#زمزمه
بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا، ولی آهسته آهسته...
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار
بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته
حسن ای نورچشمانم! حسین ای راحت جانم!
بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته
بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب
بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته
روم شبها سراغ او، به قبر بیچراغ او
کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته
#غلامرضا_سازگار✍
#رهیر_سازگار 🎤
👇
.
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#قصیده
🔹دارالشفای درد جهان🔹
آن شب که دفن کرد علی بیصدا تو را
خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را
در گوش چاه، گوهر نجوا نمیشکست
ای آشیانِ درد، علی داشت تا تو را
ای مادرِ پدر، غمش از دست برده بود
همراه خود نداشت اگر مصطفی تو را
زین درد سوختیم که ای زُهرۀ منیر
کتمان کند به خلوت شب، مرتضی تو را
ناموسِ دردهای علی بودی و چو اشک
پیدا نخواست غیرتِ شیر خدا تو را
دفن شبانۀ تو که با خواهش تو بود
فریاد روشنیست ز چندین جفا تو را
تا کفرِ غاصبان خلافت عَلَم شود
راهی نبود بهتر از این، مرحبا تو را!
یک عمر در گلوی تو بغض، استخوان شکست
در سایه داشت گرچه علی چون هما تو را...
تحریف دین، فراق پدر، غربتِ علی
انداخت این سه دردِ مجسّم ز پا تو را...
دادند در بهای فدک آخر ای دریغ
گلخانهای به گسترۀ کربلا تو را...
پهلو شکستهای و علی با فرشتگان
با گریه میبرند به دارالشفا تو را
دارالشفای درد جهان، خانۀ علیست
زین خانه میبرند ندانم کجا تو را؟!...
📝 #قادر_طهماسبی ✍
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
.
4_6044048471952986435.mp3
17.35M
🎼 #حضرت_عباس
📝 #شور شاهنشاه ابالفضل ...
کربلایی #حسین_ستوده
#ایام شهادت حضرت زهرا ( س )
٢٣ آذر ماه ١۴٠٢
#شب_اول #فاطمیه
[بند اول]
شاهنشاه ابلفضل
اسد ابن اسدالله ابلفضل
تا ابد مقصد عاقبت بخیری
نداره راهی به جز راه ابلفضل
مه جبین، زیبا صنم
قمر الله ابلفضل
بچه شیر، ای با جنم
قمر الله ابلفضل
تا ابد، آقا سگت منم
قمر الله ابلفضل
قمرون عشیره سردارِ دلیره
باب الحوائجِ الحق بی نظیره
با معرفت تر از این آقا ندیدم
دستاش و داده دست ما رو بگیره
یا ابوفاضل، یا ابوفاضل
🖤🖤🖤
[بند دوم]
قرص ماه ابلفضل
لعنت خدا به بد خواه ابلفضل
معنی جمله ی خرما به نخیلی
دست عالم از تو کوتاه ابلفضل
مسبت بالا ترین
قمر الله ابلفضل
مادرت امالبنین
قمر الله ابلفضل
من فدا امالبنین
قمر الله ابلفضل
عشقم همینه چی بهتر از اینه
من سینه میزنم که ابلفضل ببینه
کربلا باشم یکشنبه بر میگردم
چون شنبه ها سفره ی امالبنینِ
.
4_5787602305490618853.mp3
10.28M
#فاطمیه
پرستوی مهاجرم چرا ز لانه می روی
اگر ز لانه میروی چرا شبانه می روی
قرار من شکیب من مهاجر غریب من
فدای غربتت شوم که مخفیانه می روی
حیات جان امید دل علی بود ز تو خجل
که با کبودی بدن ز تازیانه می روی
یا فاطمه. مرو. مرو
کبوتر شکسته پر مرا به همرهت ببر
چرا بدون جفت خود ز آشیانه می روی
چهار طفل خون جگر زنند در غمت به سر
تو بر زیارت پدر چه عاشقانه می روی
الا به رخ نشانه ات مگر شکسته شانه ات
که موی زینبین خود نکرده شانه می روی
همای بی ترانه ام چرا ز آشیانه ام
به کوی بی نشان خود پر از نشانه می روی
فتاده بر دلم شرر که تو در این دلِ سحر
ز همسرت غریب تر برون ز خانه می روی
«میثم» از چه واهمه تو راست مهر فاطمه
به حشر هم سوی جنان بدین بهانه می روی
4_6044048471952986435.mp3
17.35M
🎼 #شور #حضرت_رقیه
📝شاهنشاه ابلفضل...
#کربلایی_حسین_ستوده
#ایام شهادت حضرت زهرا ( س )
٢٣ آذر ماه ١۴٠٢
#شب_اول #فاطمیه
ذکر خاصِ رقیه
همه ی زندگیِ عباس رقیه
عاقبت بخیر نمیشه به ابلفضل
اون که شانِ تو نمیشناس رقیه
انسیه، حوریه
مددی یا رقیه
خلقت، تو نوریه
مددی یا رقیه
حیدره، دستوریه
مددی یا رقیه
زهرا مناقب، ای بالا مراتب
جانم رقیه اسدالله قالب
.
4_6044048471952986421.mp3
9.38M
🎼 #شور امام حسین علیه السلام
📝خستم تنها...
#کربلایی_حسین_ستوده
#ایام شهادت حضرت زهرا ( س )
٢٣ آذر ماه ١۴٠٢
#شب_اول
خستم تنهام
اینجوری تا نکن باهام
من میمیرم
امسال اگه نیام آقا
سفره اولم یادته یا نه
ورودی حرم یادته یا نه
وقتی راهی شدم از راه خونه
گریه مادرم یادته یا نه
کرده پیرم
از غصه تو میمیرم
خیلی خیلی
از روزگار دل گیرم
سخته درده
بردن سرت و با خنده
خیلی از تو
شد خواهرت تو شرمنده
دیدی آخر چه خاکی بر سرم شد
سرت و روی نی همسفرم شد
دیگه برات نگم وقتی تو رفتی
خبرای بدی...
نزار تنها بشه این زن
چهل منزل روی نیزه بیا با من
تنت مونده و بیا با سر
یه لحظه بر ندار چشمات و از خواهر
من این پایین
تو بالایی
بخواب رو نیزه لالایی و لالایی
نخواب دیگه گل نازم
میوفته زجر به جونت با لگد بازم
بگم از زجر که نامرده
خودم دیدم تو رو از مو بلند کرده
حسین وای
4_6044048471952986420.mp3
21.1M
🎼 #شور #امام_حسین علیه السلام
🎥دیگه از گریه هام...
#کربلایی_حسین_ستوده
٢٣ آذر ماه ١۴٠٢
[بند اول]
دیگه از گریه هام معلومه حالم بده
کسی میبینتم میگه عاشق شده
تو تنهایی هام با تو حرفام و زدم
هیچکس مثل تو نبود رفتم دور هام و زدم
آشفتم کربلا
گفتن خونت گفتم کربلا
دست و پام و که گم میکنم
رو خاکت میوفتم کربلا
پژمرده ام کربلا
خیلی غصه خوردم کربلا
هر کی حرف هاش و یه جایی زد
من حرف هام و بردم کربلا
جان
بغلم کرده الان آقا
رسیدم به رویام هام الان
من عاشق چی میخوام الان
حسین حسین
🖤🖤🖤
[بند دوم]
یار دنیای من میگیره از من تو رو
کی الان جای من میبوسه شش گوشه رو
بدی هام و چقدر میبخشی خاک میکنی
داری با دست خود اشکام و...
گریونم کربلا
من بی تو محضونم کربلا
اینجا حس غربت میکنم
بر میگردم خونم کربلا
میمیرم کربلا
بعدش پر میگیرم کربلا
مردم میمیرن میرن بهشت
من میمیرم میرم...
#سبک_دیگه_از_گریه_هام_معلومه_حالم_بده
.
4_6044048471952986422.mp3
3.32M
🎼فایل صوتی
📝پناه بر خدا...
#کربلایی_حسین_ستوده
#ایام شهادت حضرت زهرا ( س )
٢٣ آذر ماه ١۴٠٢
#شب_اول
#شور #امام_حسین علیه السلام
پناه بر خدا
ابن مرجانه چقدر خوشحالِ
پناه بر خدا
این ادامه غم گودالِ
پناه بر خدا
زینب و بزم حرامی بردن
آخر میمیره نوکر
با روضه ی مکشوفِ
ابن زیادِ ملعون
چوب دستش معروف
4_6044048471952986358.mp3
16.28M
🎼 #زمینه #امام_حسین علیه السلام
📝امشب نشد ببینمت...
کربلایی #حسین_ستوده
٢٣ آذر ماه ١۴٠٢
[بند اول]
امشب نشد ببینمت تو کربلا
عزیزم تو عیادت ام بیا توی بسترم
توی بسترم انقدر از یاد تو سوختم
میبینی چه پیرهنی واسه تو دوختم
بعد من خواهرت و هوات و داره
شبا ظرف آب کنار تو میزاره
بی قراره من نباش حسین من حسین من
گریه کن یواش یواش حسین من
امشب شب جمعه و روضه خون منم
میسوزه وقت روضه خوندنم
قلب آسمون
امشب تو بسترم با احوال دلم
برای تو به صورتم زدم مثل روضه خون
ته گودال تو رو تنها گیر آوردن
پیرهنی که واسه تو دوختم و بردن
گفتی العطش صداتم که بریدن
تشنه بودی جلو تاب و سر کشیدن
زیر دشنه کشتنت حسین من
تشنه تشنه کشتنت حسین من
🖤🖤🖤
[بند دوم]
امشب که میشه آخرین قرار مون
وداع تلخ و گریه دارمون
سخته مادری
امشب زدم بوسه دم گلوت و
چقدر شونه زدم به موی تو
دم آخری
ولی شمر موی تو رو به هم میریزه
خاک گودالت و رو سرم میریزه
.