eitaa logo
امام حسین ع
19هزار دنبال‌کننده
399 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. عشق تو بوَدمایه ی خیر و برکات ریزد زلب مطهرت آب حیات با صوت جلی بیا دمادم بفرست بر حُجتِ حق، ضامن آهو صلوات .
داستانهایی از کرامات امام رضا (ع)    صله‌ي امام رضا عليه السلام به يك شاعر با اخلاص : مرحوم حاج شيخ ابراهيم صاحب الزماني از مداحان مخلص و مرثيه خوانان باسوز اهل بيت عليه السلام بود او سال‌ها پيش از شروع درس مرحوم آيه الله حائري بنيانگذار حوزه‌ي علميه‌ي قم ،دقايقي چند روضه مي‌خواند و آنگاه آيت الله حائري درس خويش را آغاز مي‌كرد . او داستاني شنيدني دارد كه از حضرت رضا عليه السلام براي مدح خويش صله دريافت داشته است ! خود نقل مي كرد كه يك بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتي در آنجا اقامت گزيدم . پولم تمام شد و كسي را هم براي رفع مشكل خويش نمي‌شناختم. از اين رو قصيده‌اي در مدح حضرت رضا عليه السلام سرودم و فكر كردم كه بروم و آن را براي توليت آستان مقدس بخوانم و صله بگيرم با اين نيت حركت كردم، اما در ميان راه به خود آمدم كه چرا نزد خود حضرت رضا عليه السلام، نروم و آن را براي وي نخوانم ؟! به همين جهت كنار ضريح رفتم و پس از استغفار و راز و نياز با خدا، قصيده‌ي خود را خطاب به روح بلند و ملكوتي آن حضرت خواندم و تقاضاي صله كردم .ناگاه ديدم دستي با من مصافحه نمود و يك اسكناس ده توماني در دستم نهاد . بي‌درنگ گفتم :« سرورم ! اين كم است » ده توماني ديگر داد باز هم گفتم : « كم است » تا به هفتاد تومان كه رسيد، ديگر خجالت كشيدم تشكر كردم و از حرم بيرون آمدم . كفش‌هاي خود را كه مي پوشيدم، ديدم آيه الله حاج شيخ حسنعلي تهراني، جد آيت الله مرواريد، با شتاب رسيد و فرمود :« شيخ ابراهيم ! » گفتم : « بفرماييد آقا !» گفت:«خوب با آقا حضرت رضا عليه السلام روي هم ريخته‌اي، برايش مدح مي‌گويي و صله مي‌گيريد. صله را به من بده » بي‌معطلي پول‌ها را به او تقديم كردم و او يك پاكت در ازاي آن به من داد و رفت وقتي گشودم ديدم دو برابر پول صله است يعني يكصد و چهل تومان .(4)   اي كه بر خاك حريم تو ملائك زده بوس رشك فردوس برين گشته ز تو خطه توس هركه آيد به گدايي به در خانه‌ي تو حاش لله كه زدرگاه تو گردد مأيوس .
. کرامات امام رضا از زبان بزرگان (ع)    پاسخ امام هشتم عليه السلام به نامه‌ي يكي از زائران آقا ميرزا حسن لسان الأطباء از اهالي اشرف مازندران نقل كرد در زماني كه حاجي ملا محمد اشرفي از مشاهير علما در زادگاه خود اشرف ( بهشهر ) زندگي مي‌كرد، من يك بار عازم زيارت حضرت رضا، عليه السلام شدم . براي خداحافظي و امر وصيت نامه‌ي خود خدمت ايشان رفتم و چون دانست كه به زيارت ثامن الائمه عليه السلام مي روم، پاكتي به من داد و فرمود : « در اولين روزي كه به حرم مشرف شدي، اين نامه را تقديم امام رضا عليه السلام كن و در مراجعت جوابش را گرفته، برايم بياور.» با خود گفتم : يعني چه ؟ مگر امام رضا عليه السلام زنده است كه نامه را به او بدهم؟! چگونه جوابش را بگيرم؟! اما عظمت مقام آن دانشمند مانع شد كه اين مطلب را به ايشان بگويم و اعتراض نمايم . هنگامي كه به مشهد مقدس رسيدم، در اولين روز زيارت، براي اداي تكليف نامه را به داخل ضريح انداختم . بعد از چند ماه موقع مراجعت براي زيارت وداع به حرم مشرف شدم و اصلاً سخن حاجي را كه گفته بود جواب نامه‌ام را بگير و بياور، فراموش كرده بودم . بعد از نماز مغرب و عشا درحال زيارت بودم كه ناگاه صداي مأموري بلند شد كه زائران از حرم بيرون روند تا خدام به تنظيف حرم بپردازند . وقتي نماز زيارت را تمام كردم، متحير شدم كه اول شب چه وقت در بستن است ؟ ولي ديدم كسي جز من در حرم نيست ! برخاستم كه بيرون روم، ناگاه ديدم سيد بزرگواري در نهايت شكوه و جلال از طرف بالا سر با كمال وقار به سوي من مي آيد . همين كه به من رسيد، فرمود : حاجي ميرزا حسن ! وقتي به اشرف رسيدي پيغام مرا به حاجي اشرفي برسان و بگو : آيينه شو جمال پري طلعتان طلب جاروب زن به خانه و پس ميهمان طلب در اين فكر بودم كه اين بزرگوار كه بود ؟ كه مرا به اسم خواند و پيغام داد يك مرتبه متوجه شدم اوضاع حرم به حالت اول برگشته، برخي نشسته و بعضي ايستاده به زيارت و عبادت مشغول هستند فهميدم كه اين حالت مكاشفه بوده است . وقتي به وطن مراجعت كردم، يكسره به خانه مرحوم حاجي اشرفي رفتم تا پيغام امام عليه السلام را به وي برسانم همين كه در را كوبيدم، صداي حاجي از پشت در بلند شد كه : « حاجي ميرزا حسن ! آمدي ؟ قبول باشد . آري : آيينه شو جمال پري طلعتان طلب جاروب بزن به خانه و پس ميهمان طلب سپس افزود:« افسوس ! كه عمري گذرانديم و چنان كه بايد و شايد صفاي باطن پيدا نكرده‌ايم !» (3)  .
. کرامات امام رضا    شفاي عالمي وارسته توسط امام هشتم عليه السلام و اعطاي كرامت به وي آيه الله وحيد خراساني نقل كرد : مدت بيست سال در مدرسه حاج حسن مشهد تحت سرپرستي مرحوم حاج شيخ حبيب الله گلپايگاني - كه سال‌ها در مسجد گوهر شاد امام جماعت بود - بودم . ايشان روزي به من فرمود : « مدتي در تهران مريض و بستري شدم . روزي به جانب حضرت رضا عليه السلام رو كرده گفتم : آقا ! من چهل سال تمام پشت در صحن، در سرما و گرما ،‌سجده‌ي عبادت پهن كرده ،نماز شب و نوافل مي خواندم و بعد خدمت شما شرفياب مي گشتم حال كه بستري شده‌ام، به من عنايتي بفرماييد . ناگاه در همان حال بيداري ديدم در باغ و بستاني خدمت حضرت رضا عليه السلام قرار دارم ايشان از داخل باغ گلي چيده به دست من دادند من آن گل را بوييدم و حالم خوب شد جالب‌تر آن كه دستي كه حضرت رضا عليه السلام به آن دست گل داده بودند، چنان با بركت بود كه بر سر هر بيماري مي‌كشيدم، بي‌درنگ شفا مي‌يافت ! البته در همان روزهاي نخست با يك مرتبه دست كشيدن بيماري‌هاي صعب العلاج بهبود مي يافت، ولي بعد از مدتي كه با اين دست با مردم مصافحه كردم، آن بركت اوليه از دست رفت و اكنون بايد دعاهاي ديگري را نيز بر آن بيفزايم تا مريضي شفا يابد .» آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند آيا بود كه گوشه‌ي چشمي به ما كنند؟ .
کرامات امام رضا (ع)   دستگيري امام هشتم عليهم السلام از زائران در راه مانده : محدث نوري رضوان الله عليه نقل مي‌كند : يكي از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام گفت : در شبي كه نوبت خدمت من بود، در رواقي كه به دارالحفاظ معروف است، خوابيده بودم . ناگاه در خواب ديدم كه در حرم مطهر باز شد خود حضرت امام رضا عليه السلام از حرم بيرون آمدند و به من فرمودند :« برخيز و بگو مشعلي فروزان بالاي گلدسته ببرند، زيرا جماعتي از اعراب بحرين به زيارت من مي‌آيند و اكنون در اطراف « طرق » ( هشت كيلومتري مشهد ) بر اثر بارش برف راه را گم كرده‌اند برو به ميرزا شاه نقي متولي بگو مشعلها را روشن كند و با گروهي از خادمان جهت نجات و راهنمايي آنان حركت كنند .» آن خادم مي‌گويد : از خواب پريدم و فوري از جا برخاستم و مسؤول خدام را از خواب بيدار كرده و ماجرا را برايش گفتم او نيز با شگفتي برخاست و با يكديگر بيرون آمديم در حالي كه برف به شدت مي باريد مشعلدار را خبر كرديم و او به سرعت مشعلي روي گلدسته روشن كرد آنگاه با عده‌اي از خدام حرم به خانه‌ي متولي رفتيم و ماجرا را برايش شرح داديم سپس با گروهي مشعلدار به طرف طرق حركت كرديم نزديك طرق به زوار رسيديم . آنان در هواي سرد و برفي ميان بيابان گويي منتظر ما بودند . از چگونگي حالشان جويا شديم گفتند : ما به قصد زيارت حضرت رضا عليه السلام از بحرين بيرون آمديم امشب گرفتار برف و سرما شده و از راه خارج گشتيم و ديگر نمي‌توانستيم مسير حركت را تشخيص دهيم تا اينكه از شدت سرما دست و پاي ما از كار افتاد و خود را آماده‌ي مرگ نموديم . از مركب‌ها فرود آمديم و همه يك جا جمع شديم . فرش‌هايمان را روي خود انداختم و شروع به گريستن كرديم و به حضرت رضا عليه السلام متوسل شديم . در ميان مسافران مردي صالح و اهل علم بود . همين كه چشمش به خواب رفت، حضرت رضا عليه السلام را در خواب زيارت نمود ،كه به او فرمود : « برخيز ! كه دستور داده‌ام چراغ‌ها را بالاي مناره‌ها روشن كنند. شما به طرف چراغ‌ها حركت كنيد .» همه برخاستيم و به طرف چراغ‌ها حركت كرديم كه ناگاه شما را ديديم .» (2)               اي نفست چاره‌ي درماندگان               جزتوكسي نيست كس بي‌كسان       چاره‌ي ما ساز كه بيچاره‌ايم                گر توبراني، به كه روي آوريم      يار شواي مونس غمخوارگان               چاره‌ كن اي چاره‌ي بيچارگان    قافله شد، بي كس ما ببين                اي كس ما بي‌كسي ما ببين .
 نوشتها : (1) بحارالانوار 49/98. (2) دارالسلام ، ج 1/267. (3) کرامات رضویه ، ج 2 ، ص 64. (4) کرامات الصالحین ، ص 216.  برای امام رضا ع (منبع )
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سلطان خراسان نه، که سلطان جهان است ثابت شده فیضش همه جا در جریان است در "بست بهایی" شب شعری شده بر پا احساس غزل خوانی ما در غلیان است هر کس که نرفته ست به پابوسی سلطان "اشک غمش از هر مژه چون سیل" روان است عمری ست که "نان رضوی" نان شب ماست هر کس به طریقی پی یک لقمه ی نان است نزدیک تر است از رگ گردن به گدایش "چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است" امروز رضا گفت که فردای قیامت هر کس که شده زائر ما، از خودمان است رنگین شده سجاده ی ما با می نابش ما جام به دستیم و رضا پیر مغان است ما را به غلامی خودش شاه پذیرفت با ما به از این بود که با خلق جهان است یک خادم خوش رو وسط شعر به من گفت برخیر پسر جان! که دگر وقت اذان است .
با همین سوز که دارم بنویسید حسین هر که پرسید ز یارم بنویسید حسین ثبت احوال من از ناحیۀ ارباب است همۀ اهل و تبارم بنویسید حسین خانۀ آخرتم هست قدمگاه حبیب سر در قصر مزارم بنویسید حسین هر که پرسید چه دارد مگر از دار جهان همۀ دار و ندارم بنویسید حسین من دلم را ز شکیبایی زینب دارم همۀ صبر و قرارم بنویسید حسین هیچ شعری ننویسید به روی کفنم با گِلِ تربت یارم بنویسید حسین تا نپرسند ز من هیچ سؤال آن دو مَلک به روی سینۀ زارم بنویسید حسین گلشن و باغ و بهشتم همه در هیئت اوست همۀ باغ و بهارم بنویسید حسین روی پیشانی من هرچه که بیمار شدم با همه حال نزارم بنویسید حسین هرکه پرسید که در چلّه نشینی چه کنم؟... اربعین با که گذارم؟ بنویسید حسین دست بر شاکلۀ هیئتیِ من نزنید گفت یارم به عذارم بنویسید حسین آری از کرب و بلایش نتوان دست کشید حاجت قافله دارم بنویسید حسین ۳ ۰ مسافر کربلا
اگر تو چهره گشايي چه منّت است ز حورم و گر تو خنده نمايي چه حاجت است به نورم دلم به ياد تو طور است و سينه وادي سينا نه دل به وادي سينا بود نه چشم به طورم به چشم پادشهان ناز مي‌كند كف پايم اگر فتد به سر كوي سائل تو عبورم ميان عاشق و معشوق نيست بُعد مكاني تو در كنار من استي كه گفته من ز تو دورم نوشته اند به پيشانيم ز صبح ولادت كه من به خاك سليمان عشق بنده ي مورم اگر به كوي تو ميرم ولادت است مماتم و گر به مهر تو نازم عبادت است غرورم مرا چه كار به بزم بهشت و ساغر و ساقي رخ تو باغ جنان چشم تو است جام طهورم بهشت من بود آنجا كه جاي پاي تو باشد تفاوتي نكند اوج عرش و حفره ي گورم خدا گواست كه طول حيات نوح نيرزد به لحظه اي كه به كويت دهند فيض حضورم از آن سبب شده‌ام «ميثم» شما كه به عالم بود ثناي شما اهلبيت شعر و شعورم .
هر نصر من الله به شمشیر علی بود هر فتح قریب از دل چون شیر علی بود در خیبر و بدرش همه یکپارچه گفتند: پیروزی اسلام به شمشیر علی بود آن رعشه که بر کاخ معاویه درافتاد پیداست که از نعره تکبیر علی بود در سینه اگر بغض علی داشت عجب نیست چون سینه دشمن هدف تیر علی بود یک قوم در اندیشه تحقیر علی بود یک طایفه مشغول به تکفیر علی بود گفتند و نماندند ولی نام علی ماند الحق که علی شاهد تکثیر علی بود حتی به سکوتش کمر تفرقه خم شد این وحدت ما حاصل تدبیر علی بود صد رنگ عوض کرد بشر در طی ایام تاریخ کجا شاهد تغییر علی بود؟ فرمود که دوزخ چه بسا خلق نمی‌شد در هر دل اگر مهر فراگیر علی بود پیغمبر ما آینه حسن خدا بود در آینه هر آینه تصویر علی بود هنگام سحر فاطمه بر منبری از نور با یازده آیینه به تفسیر علی بود از خاک نجف شاخه انگور بر آمد این معجزه تاک به اکسیر علی بود ایوان نجف! هان تو شهادت بده فردا این دل همه عمر به تسخیر علی بود ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. گریز روضه امام حسین علیه السلام 📜 هم قرآن و هم امام حسين ع هر دو ميزان القسط هستند . اگر در صحيفه ى سجاديه درباره ى قرآن مى خوانيم: و میزان قسط لا یحیف عن الحق لسانه، و قرآن ترازوی عدلی که زبانه اش از حق و درستی برنمی گردد.(١) 👆 و اما در زيارت مخصوص حضرت اباعبدالله امام حسين عليه السلام را هم ميزان القسط و عدل مي ناميم واشهد انک قد بلغت ونصحت ووفیت وجاهدت فی سبیل الله بالحکمة والموعظة الحسنة ومضیت للذی کنت علیه شهیدا ومستشهدا ومشهودا فصلی الله علیک وسلم تسلیما أشهد انک طهر طاهر مطهر من طهر طاهر مطهر طهرت وطهرت ارض أنت بها وطهر حرمک واشهد انک أمرت بالقسط والعدل ودعوت إلیهما (أمرت بالقسط ودعوت الیه وأشهد ان أمة قتلتک أشرار خلق الله وکفرته وانی استشفع بک إلی الله ربک ‌‌‌‌‌‌‌وربی من جمیع ذنوبی وأتوجه بک إلی الله فی جمیع حوائجی ورغبتی فی امر آخرتی ودنیای.(٢) شهادت می دهم که تو تبلیغ نموده و نصیحت کردی، و به عهدت وفاء نمودی و در راه خدا با بیان حکمت و موعظه حسنه ای که نمودی جهاد کردی، و شهادت می دهم که تو گذشتی و عبور نمودی بر آن طریق حقّی که داشتی در حالی که شاهد آنچه از این امت صادر شده بوده و خدا و رسول و فرشتگان شهادت می دهند که تو بر حق و طریق مستقیم بودی. پس رحمت فرستاد خدا بر تو و سلام داد سلام دادنی، شهادت می دهم که تو نفس پاکی و پاک و پاکیزه شده ای، از نفس پاکی و پاک و پاکیزه شده می باشی، پاک می باشی و زمینی که تو در آن هستی نیز پاک می باشد، و حرم تو نیز پاک است، شهادت می دهم که تو به عدل و میانه روی امر نموده و مردم را به این دو دعوت کردی، و شهادت می دهم گروهی که تو را کشتند بدترین مخلوقات خدا و از کافرین می باشد، و من جهت آمرزش تمام گناهانم تو را نزد خدایت و خدای خودم شفیع قرار می دهم، و به واسطه تو در تمام نیازمندی ها و خواستهایم در ارتباط به امر دنیا و آخرت به طرف خدا روی می نمایم. من از کشنده تو و کسی که جامه از بدنت بدر آورده به سوی خدا بی زاری می جویم، کاش با تو می بودم پس به رستگاری عظیمی نائل می شدم و خون قلبم را در راه تو ایثار می کردم و با بذل نفس تو را نگه می داشتم و کاش در میان کسانی بودم که در مقابل تو به جهاد برخاسته و از تو حمایت نمودند تا خونم با تو به زمین می ریخت و بدین ترتیب با تو به سعادت و رسیدن به بهشت دست می یافتم. و بگو: خدا لعنت کند کسی که به تو تیر انداخت، خدا لعنت کند کسی را که به تو نیزه زده، خدا لعنت کند کسی را که سر تو را برید، خدا لعنت کند کسی که سر تو را با خود حمل نمود، خدا لعنت کند کسی را که با چوب به وسط دندان های ثنایای تو زد، خدا لعنت کند کسی را که زنان تو را گریاند، خدا لعنت کند کسی را که فرزندانت را یتیم نمود، خدا لعنت کند کسی را که دشمنان تو را کمک کرد، خدا لعنت کند کسی را که به منظور جنگ با تو سیر و سفر نمود، خدا لعنت کند کسی را که تو را از آب فرات منع کرد، خدا لعنت کند کسی را که به تو خیانت نمود و تنهایت گذارد، خدا لعنت کند کسی را که صدای تو را شنید و جوابت را نداد، خدا لعنت کند پسر خورنده جگرها را، و خدا لعنت کند فرزند و یاران و تابعین و مددکارانش و فرزند سمیّه را، و خدا لعنت کند تمام کشندگان تو و آنان را که بر کشتنت کمک کردند، و خدا درون و دل ها و قبرهای ایشان را پر از آتش کند، و ایشان را عذابی دردناک نماید.(٢) 📚 منابع ١- ده گفتار به نقل از كامل الزيارات و صحيفه سجاديه ٢- جامع الاحاديث شيعه، ج 12 باب كيفيت زيارت امام حسين و ساير شهداء صفحه٤٨ امام علیه السلام 📝
گریز روضه امام حسین علیه السلام 📜 اگر قرآن موعظه ى پروردگار است ؛ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ﴿۵۷﴾ اى مردم به يقين براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى و درمانى براى آنچه در سينه هاست و رهنمود و رحمتى براى گروندگان [به خدا] آمده است (١) 👆جان عالم فداي غريب كربلا امام حسين عليه السلام امام حسين عليه السلام در عاشورا فرمود: عجله نكنيد تا شما را به حقّ موعظه كنم. و في رواية انه دعا الحسين براحلته فركبها و نادي با علي صوته يا اهل العراق و كلهم يسمعون فقال ايها الناس اسمعوا قولي و لا تعجلوا حتي أعظكم بما يحق لكم علي و حتي اعذر اليكم فلما سمع اخواته و بناته كلامه هذا صحن و بكين و ارتفعت اصواتهن فارسل اليهن اخاه العباس و ابنه عليا و قال اسكتاهن فلعمري ليكثرن بكاؤهن راوى مي گويد : حضرت سوار مركب شد با صداي بلند فرمود : بشنويد اي اهل عراق و همه ى شما كه كلام مرا مي شنويد . صحبت هاي مرا بشنويد و عجله نكنيد تا شما را موعظه كنم به حق تا اين كه شما را بر حذر دارم از جنگ پس وقتي خواهرتنش و دخترانش صحبت هاي حضرت را شنيدند با صداي بلند شروع به ناله و زاري كردند ، امام حسين برادرش عباس را فرستاد آنها را آرام كند و فرمود ساكت باشيد كه ناله ها در پيش داريد ، (٢) 👆جا دارد عرض كنيم يا ابا عبدالله اينجا برادرت عباس را فرستادي اين زن و بچه را آرام كنند ، خدا مي داند بعد از شما چگونه اين زن و بچه وقتي گريه مي كردند چگونه آرام مي شدند ؟. آيا با تازيانه و ... 📚 منابع ١- ده گفتار به نقل از سوره يونس آيه 57 و ٢- لوائج الاشجان فى مقتل الامام حسين عليه السلام اشك و ماتم در سوگ سبط خاتم صفحه ٢٦ امام علیه السلام .
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 گریز روضه امام حسین علیه السلام 📜 چند جمله نورانى از امام زمان عج در خصوص امام حسين عليه السلام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند : فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ ، وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَةَ مُناصِباً ، فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً ، حَسْرَةً عَلَیْک َ ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً ، حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ ، وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ ، يعنى اگرچه زمانه مرابه تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت، و نبودم تاباآنانکه باتو جنگیدند بجنگم، و با کسانیکه با تو اظهار دشمنى کردند خصومت نمایم،درعوض صبح و شام برتو مویِه میکنم، و به جاى اشک براى تو خون گریه میکنم، ازروى حسرت و تأسّف و افسوس بر مصیبت هائى که بر تو وارد شد، تاجائى که از فرط اندوهِ مصیبت، وغم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم. 👆 جا دارد عرض كنيم يا امام زمان عج ، شما كه كربلا نبوديد اينطور شب و روز براي جد غريب خود ناله مي زنيد ، اما خدا مي داند به دل اهل بيت چه گذشت آن زمانى كه زنان ديدند كه اسب بى صاحب است و زين واژگون شده از خيمه‌ها بيرون آمدند در حالى كه موها پريشان و بر صورت خود مى زدند و صداى شيون آنها بلند بود، به سوى قتلگاه حسين عليه السّلام حركت كردند زينب بانوى قريش فرياد مى زند: وا محمّداه، وا أبتاه، وا عليّاه، وا جعفراه، وا حمزتاه، اين حسين است كه در بيابان افتاده و كشته كربلاست.آنگاه فرياد زد: اى كاش آسمان بر زمين مى افتاد و كوه‌ها بر بيابانها فرو مى ريختند، آنگاه به سوى حسين عليه السّلام آمد در حالى كه عمر بن سعد با گروهى از اصحابش كنار امام عليه السّلام بودند و حسين عليه السّلام در حال جان دادن بود.زينب عليها السّلام فرياد زد: اى عمر! آيا ابو عبد اللّه كشته مى شود و تو نگاه مى كنى؟! عمر بن سعد روى خود را برمى گرداند در حالى كه اشك او فرو مى ريخت. زينب عليها السّلام مى فرمايد: واى بر شما آيا يك نفر مسلمان در ميان شما نيست؟ احدى پاسخ نمى دهد، ابن سعد فرياد مى زند: فرود آئيد و او را راحت كنيد.شمر نزديك مى رود، بر سينه امام عليه السّلام مى نشيند محاسن مقدّس را به دست مى گيرد و دوازده ضربه شمشير مى زند تا آنكه سر مقدّس را جدا مى سازد(٢). يا حسين 📚 منبع ١- زیارت ناحیه مقدسه ٢- ترجمه مقتل مرحوم مقرم صفحات ٢٥١-٢٥٢ امام علیه السلام
بسم‌الله الرحمن الرحیم ذیقعده شدوفرصت دلخواه آمد یاران ،دهه ی کرامت از راه آمد ای ضامن آهو مددی کن که دلم بازمزمه ی "آمدم ای شاه" آمد ای ضامن آهوکه کرم کارشماست عالم خجل از رافت بسیارشماست عمریست به لطف حق دل عاشق ما همسایه ی دیواربه دیوارشماست گرحفظ حجاب بین مردم نکنی فردا طمع ازشفیعه ی قم نکنی ای دخترگُل،جاده علامت دارد هشدار ، رهِ بهشت را گم نکنی درصحن توازغصه نجاتم دادند خُدّام که یک شاخ نباتم دادند شکرانه این عطیه گفتم چه کنم؟ سرمایه ی ذکر صلواتم دادند ازبس که توجذبه ی خدایی داری مشغول توام به خواب ودربیداری تا گم نشود دلم دراین آمد وشد دادم به حرم ، بخش امانتداری تاصید محبت رضا(ع)شد دل من ازبند غم و غصه رهاشد دل من هرجاکه زمین خورد دراین وانفسا گلدسته او گرفت وپاشد دل من هرکس به ضمانت شما وام گرفت از مسکن مهر دوسرا کام کرفت درصحن شماکه مملو ازیادخداست هرکس که قدم گذاشت آرام گرفت .
🔸️زائر امام رضا(ع)🌾🌾 درمشهدالرضا ز رضا من رضا شدم هم زائر امام رئوف هم خدا شدم هرگز که استطاعت حج را نداشتم یعنی به طوس زائر کوی منا شدم حج منی و کعبه‌ی دلهای عاشقی من با امام رضا ز عالم جدا شدم هرگه هوای کرببلا میزند به سر من با رضا به کرببلا آشنا شدم ای‌روضه‌خوان‌کرببلاروضه‌ای‌بخوان با روضه‌ات روانه‌ی کرببلا شدم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸️توسل به امام رضا(ع)🌾🌾 میان شادی و غم از تو کربلا طلبم مریض عشقم واز دستتان شفا طلبم به‌خاطرگل یاس جمال مادرتان طلب‌نما منو، منهم ز تو بلی طلبم نوای‌نای‌من‌خسته‌دل فقط گریه‌است من از شما به تمنا فقط ترا طلبم از این حرم بخدا بوی فاطمه آید ز گریه‌های شب مادر کیمیا طلبم رئوفی‌وبه‌همه‌لطف بیکران داری من از نگاه کریمانه‌ات وفا طلبم نگاه لطف تو تا بیکرانه‌ها جاریست میان ظلمتم از نور روشنا طلبم منم‌چوابن‌شبیب دیار گریه و اشک من‌‌آمدم ز شما شرح بوریا طلبم ✅ ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مدح و میلادیه حضرت امام رضا علیه السلام . . حاج افشین بابک اردبیلی . بر عاشقان خسته دل صبح سپیدی جانم رضا جان درماندگان را به جهان نور امیدی جانم رضا جان خوش آمدی فرزند زهرا خوش آمدی شاهِ خراسان پور طاها – یا رضا – جان زهرا بر تار مویت عاشقانه بسته ام دل – بسته ام دل پروانۀ رویت منم ای شمع محفل شمع محفل . . . بر ما نظر کن ای شه ملک خراسان – ای فخر ایران آئینۀ عشق و صفا مظهر ایمان – ای فخر ایران خوش آمدی فرزند زهرا – خوش آمدی شاهِ خراسان – پور طاها – یا رضا – جان زهرا سر را نهادم روز و شب بر خاک کویت خاک کویت دیوانه گشتم یا رضا از عشق رویت عشق رویت . . . پر میزند دل به هوای حرم تو جانم رضا جان میمیرم از دوری تو وای از غم تو جان رضا جان خوش آمدی فرزند زهرا – خوش آمدی شاهِ خراسان – پور طاها – یا رضا – جان زهرا سوی من ای ضامن آهو کن نگاهی کن نگاهی تو شاهی و من رو سیاهِ بی پناهی بی پناهی ـــــــــــــــــــــــــــــــ کُر برای این سبک : جانم رضا (گلپونه های) جانم رضا (وحشیِ) جانم رضا جان (دشت امیدم ) شاه خراسان ( وقت سحر شد ) ـــــــــــــــــــــــــــــــ . .
زائرت آمد حرم حاجی شد و حاجت گرفت حاجت من هم بده از راه دوری آمدم .
از کودکی از تو کرم در یاد دارم درقلب من هستی دلی آباد دارم این اتفاقی نیست میدانی که آقا عشق تو را از پنجره فولاد دارم .
4_5837009895571851075.mp3
14.72M
🔻گزارش صوتی 🎤حجت الاسلام 🔊 مناجات ابتدایی جمعه۱۴تیرماه۹۸ موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیه‌السلام_قم
4_5837009895571851077.mp3
8.56M
🔻گزارش صوتی 🎤حجت الاسلام 🔊 قصیده ی "ابن عرندس حلی" جمعه۱۴تیرماه۹۸ موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیه‌السلام_قم
4_5837009895571851074.mp3
2.79M
🔻گزارش صوتی 🎤حجت الاسلام 🔊 یاکریم و یارب جمعه۱۴تیرماه۹۸ موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیه‌السلام_قم
4_5837009895571851078.mp3
4.09M
🔻گزارش صوتی 🎤حجت الاسلام 🔊 روم نمیشه بگم من بنده قدیمی توام جمعه۱۴تیرماه۹۸ موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیه‌السلام_قم
سه روزه جای مادر مانده خالی سه روزه گشنه بابا قد هلالی سه روزه رفته بابا کنج خانه شده اشکش روانه دانه دانه سه روزه خاک غم شد بر سرما فلک گرید ز مادر مادر ما سه روزه شمع را پروانه ای نیست برای گیسوانم شانه ای نیست سه روزه من شدم بانوی خانه به حسرت میکنم جاروی خانه سه روزه سفره ما سفره غم غذا خون دل و اشک دمادم سه روزه چادر مادر ببویم به اشک خویش چادر را بشویم به هر جا یادگاری بینم از او رسد عطر غم افزایش ز هر سو در و دیوار می گریند با من به حال زار میگریند با من سبک مدینه شهر پیغمبر خدایا مادرم دیگر، به رویم چشم خود بسته بدون مادرم آخر، شدم از زندگی خسته زمرگ مادرم دارم، به سینه غصه بسیار ز بعد مردن مادر، شدم از دوریش بیمار کجایی مادر خوبم کجایی مادر خوبم دگر رویش نمی بینم، که از او توشه برچینم بمانم در غم و حسرت، دگر او را نمی بینم شده مشکل غم مرگت، برایم مادر ای مادر الأسنگ صبور من، به قربانت شوم مادر کجایی مادر خوبم کجایی مادر خوبم