.
ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی
عاقبت به خیر روضه
#شب_جمعه
#امام_حسین
آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم
دل خونتر از شقایق دشت بلا شدیم
ما یادمان که نیست ولی راستی حسین
با درد غربت تو کجا آشنا شدیم
ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی
ممنون از اینکه نوکر این خانه ما شدیم
شکر خدا که فاطمه ما را خریده است
شکر خدا که خرج بساط شما شدیم
عزت سرای ماست عزا خانۀ شما
با گریه بر تو بود عزیز خدا شدیم
ما را خدا به عشق تو میبخشد عاقبت
ما عاقبت به خیر تو در روضهها شدیم
.
.
#شب_جمعه
◾شب زیارتی
شب جمعه است هوایت به سرم افتاده
در حریم تو ببین بال و پرم افتاد
قبر ششگوشهی تو قبله آمال من است
عاشقانه به کنارت سپرم افتاده
#مرتضی_محمودپور
.
هدایت شده از (طور عشق)رضا یعقوبیان
.
#نوحه
#شب_جمعه #کربلا
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#سبک_زینب_زینب_زینب
زهرا شب هر جمعه (در کرببلا آید)۲
با گریه و اشک و آه( در شور و نوا آید)۲
می آید کنار نور دو عینش
برجان رسد نوای یا حسینش
یا زهرا یا زهرا آجرک الله(۲)
زهرا شب هر جمعه (باحال بکاء آید)۲
با گریه ی بر اکبر (در پایین پا آید)۲
پیکر اکبر گشته اربا اربا
ذکر لب هایشان آه و واویلا
یا زهرا یا زهرا آجرک الله
زهرا شب هر جمعه( از بهررباب گرید)۲
از بهر علی اصغر(لب تشنه ی آب گرید)۲
درد عطش اوگردیده چاره
گلوی اصغرش شد پاره پاره
یا زهرا یا زهرا آجرک الله
زهرا شب هر جمعه (در علقمه می آید)۲
با گریه ی بر عباس (با زمزمه می آید)۲
گوید عباس من جانت فدا شد
در راه حسینم دستت جدا شد
یا زهرا یا زهرا آجرک الله
زهرا شب هر جمعه(درخیمه گهش گرید)۲
با قامت خم گشته (در قتلگهش گرید)۲
گوید حسین من پیراهنت کو
ای غرق به خون من کفنت کو
یا زهرا یا زهرا آجرک الله
زهرا شب هر جمعه( گوید که بیا مهدی)۲
بنگر به حسین من (برگرد و بیا مهدی)۲
ای که هستی مادر نور دو عینم
بیا منتقمِ خون حسینم
یا زهرا یا زهرا آجرک الله
#شب_جمعه
#کربلا
#مشهد_مقدس
.
هدایت شده از (طور عشق)رضا یعقوبیان
.
#نوحه
#زمزمه #کربلا
#شب_جمعه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
هر شب جمعه بیاید فاطمه در کربلا
زائر کوی حسین گردد به اشک و گریه ها
واحسینا واحسین(۲)
هر شب جمعه بیاید با دوصد شور و نوا
یاد اکبر گریه دارد در حرم پایین پا
واحسینا واحسین
سوزد و ناله زند یاد رباب و اصغرش
یادآن لحظه که تیر کین خوردبرحنجرش
واحسینا واحسین
هر شب جمعه بیاید درکنارعلقمه
گریه دارد بهر عباس علی با زمزمه
واحسینا واحسین
هر شب جمعه بیاید فاطمه در قتلگه
سوزد و ناله زند اندر کنار خیمه گه
وا حسینا وا حسین
هرشب جمعه به یاد سوز اشک زینب است
یاد اشک زینبش درقتلگه جان برلب است
واحسیناواحسین
هر شب جمعه بگرید یاد شاه سر جدا
یاد جسم غرق خون وسر بروی نیزه ها
واحسینا واحسین
#سبک_از_حرم_تاقتلگه_زینب_صدامیزدحسین
#امام_حسین
#مشهد_مقدس
.
.
#اسارت
#زمینه #اسارت_اهلبیت_ع
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
#بی_بی_زینب
☑️بند اول مدحی
بی بی زینب (س)
دختر فاطمه ی زهرا(س)
پرستار دشت کربلا
قهرمان بعد عاشورا
.....
باخطبه های آتشین خود
کاخ ستم را کرده ای خراب
ما رأیتَ الا جمیلِ تو
دشمنات را کرد در اضطراب
سلامٌ قلبِ الزِّینبِ الصبور
☑️بنددوم
ای برادر
سالار نیزه نشین من
بنگر بر حال حزین من
قلب از غصه عجین من
.....
از بالای نیزه مارو ببین
در بند زنجیر و سلسله ایم
منزل به منزل از کوفه و شام
همسفر شمر و حرمله ایم
سلامٌ قلبِ الزِّینبِ الصبور
☑️بند سوم
ای برادر
کوفی ها تا ما رو میدیدن
به اشکای ما میخندیدن
دور بر ما می رقصیدن
.....
میزدن به ما هی زخم زبون
هر جا گریه کردیم برای تو
ای وای از مجلس ابن زیاد
که چوب میزد به اون لبای تو
سلامٌ قلبِ الزِّینبِ الصبور
💠💠💠1⃣0⃣1⃣4⃣💠💠💠
#شاعرسبکساز_کربلایی_مجیدمرادزاده
.👇
1_392584257.mp3
8.18M
#مناجات با #امام_زمان(عج)!
🎙حاج مهدی سماواتی
🔊چشم یعقوب به دیدارتوحیران ماند!
.
💥سبک: #استودیویی
🎤مداح: #محمدحسین_پویانفر
#شب_جمعه
🏴 #شب_زیارتی #امام_حسین(ع)
همین آرزومه همینه مسیرم
حسینی بمونم حسینی بمیرم
هوایی شدم آقا هوایی تو
الهی بشم روزی فدایی تو
کربلا کربلا کربلا
کربلا کربلا کربلا
امیرم حسینه مسیرم حسینه
همونی که واسش میمیرم حسینه
بذار تا ابد از تو بخونم حسین
غلام در خونت بمونم حسین
کربلا کربلا کربلا
کربلا کربلا کربلا
👇
مداحی_آنلاین_همین_آرزومه_پویانفر.mp3
2.09M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃همین آرزومه
🍃همینه مسیرم
🎤 #محمدحسین_پویانفر
.
#امام_حسین
#شب_جمعه #_شب_زیارتی_ارباب
مَرا بَرای خودَش اِنتِخاب کرد حسین
گِرفت غوره ی دِل را، شَراب کرد حسین
مِنَ الغَریب... بَرایم شَبی که نامه نِوِشت
مَرا شَبیهِ حَبیبَش حِساب کرد حسین
زُهِیر بودم و از او فَرار می کردَم
به خِیمه بُرد مَرا، اِنقِلاب کرد حسین
که مُدَّعی است که شُد حُرّ و توبه اَش رَد شُد؟
که را اَز این حَرَم خود جَواب کرد حسین؟
عَجب سُلوکِ سَریعی! غُلامِ تُرکَش را
به گوشه ی نَظَر عالیجِناب کرد حسین
هِزار مِثلِ مَن از ذَرّه کَمتَریم اَمّا
به لُطفِ خود همه را آفتاب کرد حُسین
امامِ سینه زَنان عابِس است! "سینه سِپر...
...زَمین که خورد"، به سویَش شِتاب کرد حسین
اَز آن دَمی که سَرِ جُون را به شانه گذاشت
بغل گِرِفت مَرا، فَتحِ باب کرد حسین
چُنان هِلال، شَبی روضه خواند دَر گوشَم
دلِ مَرا زِ غَمِ خود کَباب کرد حسین
وَهَب چگونه مُواسات کرد با مَعشوق؟
بُریده شُد سَرِ عاشِق، ثَواب کرد حسین!
تُرابِ کرب و بلا ارزِشَش به این اَشک است
گرفت اشکِ مَرا و تُراب کرد حسین
که ام که خُرده بگیرم به نَقشِ کرب و بلا؟
خُدا کِشیدَش اَزَل، بَعد قاب کرد حسین
به ما چه! مَحشر اَگر شِمر هم شِفاعَت شد!
به حَرفِ فاضِل دَربَند، عِتاب کرد حسین!
بَرای روضه ی گودالِ او گِریسته سَنگ
دِلی نَماند، که آن را مُذاب کرد حسین
کنار مِهریه ی مادَر اَلعَطَش می گُفت
فُرات را زِ خِجالَت چه آب کرد حسین...
حَنا نَبَست اَگَر او، مَحاسنِ خود را
به خونِ حَنجَرِ اَصغر خِضاب کرد حسین
رضا رسول زاده
.
.
#استاد_حیدرزاده
#زمینه
علمدار من ، ای امیر سپاهم
شدی نقش صحرا ، یلِ خیمه گاهم
کنار تنت ای همه بودو هستم
روان گشته از ماتمت اشک و آهم
میرِ آب آورم
ای پنا ه حرم
ساقیِ خیمه ها ،
میروی از برم
( یا اباالفضل مدد ) تکرار
#بند_دوم
جدا شد دو دست توانای تو
جدا شد دو دست تو ای پهلوانم
ببین رفتنِ تو زد آتش به جانم
رسیده به لب های من جانم عباس
برای تو در علقمه روضه خوانم
تو خزان گشته ای
ماه زیبای من
فرقِ تو شد دو تا
مثل بابای من
( یا اباالفضل مدد ) تکرار
#بند_سوم
ز لب هایت ادرک اخا را شنیدم
به سمت تو و علقمه پرکشیدم
دلم شد خزان و قدم شد کمانی
دو دست تو را روی صحرا که دیدم
نه برایت سپر ،
مانده و نه علَم
چشمِ تو شد هدف
بهر تیر ستم
( یا اباالفضل مدد ) تکرار
#بند_چهارم ( با ریتم تندتر )
شهیدان زتو درس غیرت گرفتند
همه راه شور و شهامت گرفتند
هزاران شهید چون سلیمانی ما
همه از تو درس شهامت گرفتند
درس عشق و ادب
داده ای بر همه
پورِ اُم البنین
یوسف فاطمه
( یا اباالفضل مدد ) تکرار
.
2. زمینه.mp3
5.83M
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا ذُخرُ الحُسَین
# شب_نهم_محرم_۱۳۹۹
#حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
سینه زنی ( زمینه )
علمدار من ای امیر سپاهم
هیئت ثارالله قم 7/6/99
3. واحد.mp3
2.72M
#استاد_حیدرزاده
سینه زنی ( #واحد و ... )
زاده ی آزاده ی اُم البنی
محض چنین مادر و شبلی چنین
زاده ی خود خوانده تو را هم بتول
ای تو برادر به دو سبطِ رسول 2
یافته ای تربیت ای نور عین
از علی و از حسن و از حسین
قافله ی کرب و بلا را که هست
عزم شهادت پیِ عهد الست
سبط نبی قافله سالار شد
شخص تو سقا و علمدار شد 3
بهرِ سقایت ، چو تو مُقبل شدی
ساقیِ خاصِ حرمِ دل شدی
(با ریتم تند تر )
حُرمِ عطش
میان حَرم پا گرفته بود
با مشکِ تشنه ای
رهِ دریا گرفته بود
میرفت و تا که زنده کند
موج مرده را
روز نبرد ، هیبتِ سقا گرفته بود
4. ذکر پایانی.mp3
7.9M
#استاد_حیدرزاده
#ذکر_پایانی
ابالفضل ... تکرار
علمدار ...
سپهدار ...
ای علمدار سپاه منو
ای میر عرب
دیده بگشا و نظر
که چه آمد به سرم
دیده بر هم منه ای
سرو به خون غلطیده
تا نگویند حسین ،
داغ برادر دیده ..
اباالفضل ... تکرار
ای اهل حرم ، میرو علمدار نیامد
علمدار نیامد ، علمدار نیامد
سقای حسین ، سید و سالار نیامد
علمدار نیامد ، علمدار نیامد
#غزل_مرثیه
اي ساقيِ سرمستِ ز پا افتاده
دنبال لبت ، آب بقا افتاده
دست و علَم و مشك
سه حرفِ عشق است
افسوس، ز هم اين سه جدا افتاده
شاعر : #حاج_علی_انسانی
ای باوفا ابالفضل
مشکل گشا ابالفضل
هرکی دلش گرفته
بخونه یا اباالفضل
چه شد آن دستِ بلندی
که به آواز بلند
دعویش بود
که من بازوی حیدر دارم
اباالفضل ...
یلِ کربُ بلا : علمدار حسین
یا کاشفَ الکرب
اَن وَجهِ الحُسین ...
حیدر ، حیدر ... ( تکرار )
ای باوفا ابالفضل
مشکل گشا ابالفضل
هرکی دلش گرفته
بخونه یا اباالفضل
مولای ما اباالفضل (2)
رفتی و خوب نگاه کن
داره علَم می افته
نگاه دشمنامون ،
سمتِ حرم می افته
زینب باگریه میگه
امون از این غم و درد
نشد که آب بیاری
خودت به خیمه برگرد
ابالفضل ....
#یادآوری
استفاده از شعرهای کوتاه مختلف ، برای #مدیریت جمعیت است ، وگرنه این جور وقت ها جمعیت شور زن ، به هیچ وجه به حرف مداح گوش نمیکنند و فقط در حال شور زدن خودشان هستند و کار از دست مداح خارج می شود !
.
#بیانات_گفتاری
#امام_زمان
مولاي من
نگاه می کنم به خطوط مکرر چهره ام،
به تارهای سپید مویم،
به تک تک آثار گذار عمرم در وجودم..
نگاه می کنم به تمام آنچه گذشت...
به عمری حسرت و چشم براهی
به عمری اشک و آه و انتظار..
نگاه می کنم به قاب عکس پدر که در
آرزوی دیدارت سوخت و گداخت و
رفت...
نگاه می کنم به چهره مادر که در رویای
بوییدنت لحظه ها را یک به یک می شمارد...
نگاه میکنم و می بینم که از من چیزی
جز تو نمانده است...
جزتو وآرزوی تماشای جمال زهرایی ات
ای تمام دارایی ام...
مگذار که آرزو به دل بمانم...
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَج
.
.
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات
#موسی_علیمرادی
آقا دل شکسته ما را نمیخری؟
ظرف ترک ترک شده از ما نمی خری؟
مرجوع شد به هر که دلم را فروختم
کالای دست چندم ما را نمی خری؟
با رشته های اشک به بازارت آمدم
از ما کلاف یوسف زهرا نمی خری؟
از من عبور می کنی و داد میزنم
نوکر برای خانه ات آقا نمیخری؟
امروز با یقین که به دردت نخورده ام
شاید اگر به خاطر فردا نمی خری؟
عمری به عشق نوکری تو دویده ام
حالا که اوفتاده ام از پا نمی خری؟
.
.
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#غلامرضا_سازگار
امید دل چرا در جیب غم بردی سر خود را
بیا بنما به عالم روی از گل بهتر خود را
چه شبهایی که همچون شمع سوزان تا سحر کردی
نثار قبر زهرا اشک چشمان تر خود را
بیا ای یوسف گمگشتۀ مصر ولا مهدی
نشان شیعیان ده قبر زهرا مادر خود را
بیا با هم بگرییم از برای غربت جدّت
که شب بنهاد زیر گل گُل نیلوفر خود را...
بیا و در کنار جسم خونین برادر بین
به زیر تازیانه عمّۀ غم پرور خود را
بیا مگذار تا جدّت به پیش خنده ی دشمن
بگیرد در بغل با گریه نعش اکبر خود را
بیا از جدّ خود بستان عموی شیر خوارت را
که می نوشد به جای شیر خون حنجر خود را
بیا مگذار جدّت از فراز نیزه ی دشمن
ببیند زیر کعب نیزه، اشک دختر خود را
بیا بنگر چگونه عمّۀ مظلومه ات زینب
نهاده در بیابان لاله های پرپر خود را
بیا چشم تر و لب های خشک تشنگان را بین
که گم کردند در دشت بلا آب آور خود را
#امام_زمان
.
.
#شب_هفت_امام
#روضه_آخر_مجلس
#روضه_حضرت_زهرا و گریز به امام حسین
.
#بعد_از_شهادت #شام_غریبان #فاطمیه
⚫️*روضه و توسل بسیار جانسوز_ویژه فاطمیه _ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها _استاد حاج محمد نوروزی*⚫️
◾️▪️🔲▪️◾️
اسماء بنت عميس ميگه:ديدم با تمام عجله اي كه علي براي غسل دادن داشت، زود آب بريز. غسل رو از كجا شروع مي كنند؟ از سر. سر و گردن رو غسل بده؟! همچين كه چادر ِ زهرا رو باز كرد، اسماء بيا ببين صورتش سياهه، ببين چشمش كبوده،"امشب يه غسل دادني برات بخونم كه خودت حظ كني." غسل مي دهم ميت ِ ي حاضر را به نيابت ِ سمت ِراست، اسماء ميگه همچين كه آب ريختم روي ِ كتفش ديدم غسل رو تعطيل كرد،سر به ديوار گذاشت،آقا چرا كارو تموم نمي كنيد؟گفت:اسماء بيا ببين اين استخوان نابجا جوش خورده. آقا بيا كارو تموم كن، با هم بشينيم گريه كنيم،همچين كه اومد سمت چپ رو غسل بده،اينجا ديگه همه طاقت ِ علي رو تاب شده ديدند،آخه پهلو سوراخ ِ،وقتي اومدن دنبال ِ سلمان،سلمان ميگه: من وقتي اومدم از خونه بيرون،سلمان قريب به 300 سال سن داره،يه پير مرد وقتي از خونه بياد بيرون يواش يواش راه مياد، اما بچه مي دوه، ديد حسن و حسين دارن با عجله مي دون، سلمان صدا زد آقا زاده ها صبر كنيد من پا به پاتون نمي تونم بيام،آهسته بريد منم بيام، حسن برگشت گفت: سلمان بابام داره مي ميره، سلمان،سلمان،"مي خوام اين روضه رو برات در بسته بخونم، سر بسته نمي دونم چه جور مي خونن" تا كنار ِ قبر هم اگر جنازه اي رو بيارن، ببينند خون از كفن بيرون زده بايد برگردونند، كفن عوض كنند، گفت: سلمان تا حالا دو بار كفن عوض كردم،بيا،بيا. شايد بگي من دارم زبانحال ميگم، اما وقتي اون نامرد دومي تو صورت مقداد زد،مقداد رو خاك ها افتاد، مقداد گفت: به من زدي طوري نيست، ولي ديشت خون از پهلوش مي اومد، تو چه با فاطمه كردي؟...اصبغ بن نُباته ميگه: نيمه شب صدام زد ، گفت:اصبغ پاشو، گفتم: خانم چه وقت ِ از شب ِ؟ گفت:شب از نيمه گذشته،گفتم:چي ميگي؟ گفت:پاشو دارن گريه مي كنند. گفتم: زن بگير بخواب مادر مرده اند، علي زن مرده است،بگير بخواب آروم باش، همسايه ي ما هستند، حالا دو شب دارن گريه مي كنند طوري نيست تموم ميشه. گفت: اصبغ تو مادر نيستي، من مادرم، من طاقت ندارم صداي ِ بچه ي بي مادر بشنوم،پاشو.
اصبغ بن نباته همسايه ي ديوار به ديوار علي ميگه بلند شدم، اومدم در ِ خونه ي علي رو در زدم، تا در زدم در ِ خونه رو ديدم آرام شد صدا"بذار يه دعايي بكنم اينجا:الهي هيچ آبرو مندي رو بي آبرو نكن،الهي هر كسي يه آبرويي رو پيش مردم حفظ كرده،آبروش رو نريز" آرام شد، در و كه باز كرد، يه نگاه كرد،اصبغ ببخشيد،خيلي اذيتت كردم، تا فاطمه كه زنده بود كه خودش، حالا هم كه رفته بچه هاش، مارو ببخش. دستم رو گذاشتم روي شونه هاش ، گفتم:علي چي شده؟ بغض كرده بود علي، گفتم:بلند گريه كن، من همسايه شما هستم اومدم ببينم چي شده؟ علي نشت در آستانه در،گفت: #اصبغ يه شب حسن گريه ميكنه، من وزينب و حسين آرومش مي كنيم، يه شب زينب گريه ميكنه، من و حسين و حسن آرومش مي كنيم، يه شب من گريه مي كنم اونها من و آروم مي كنند. گفتم :امشب چي شده طولاني شده؟ زنم نخوابيد، گفت: امشب حسين بهانه گرفته، هر وقت حسين گريه مي كنه همه ي ما بي طاقت ميشيم"امشب مي خوام روضه ي زنونه بخونم، مردونه گريه كنيم"مادر، امشب حسين مادر مادر ميكنه، همه ي ما بهم ريختيم،گفتم:آقا بچه است، چرا نمي بريش كنار قبر مادرش، ببرش آروم ميشه،گفت:قول دادم ببرمش، صداش كرد: حسين، حسين جان. مي آيي بريم كنار قبر مادرت؟ بلند شد، گفت:شرط داره نبايد بلند بلند گريه كني، آروم.چشم. روي چشمم، ببين علي چه طوري روضه مي خونه، علي ميگه دست ِ كوچكش رو گرفتم، آمديم، همچين كه نزديك ِ قبر رسيديم گفت:بابا دستم رو رها كن، علي ميگه: من گفتم الان ميره رو قبر مادر، شيون مي كنه، ناله مي زنه، اما همچين كه دستش رو رها كردم،قربون ِ ادبت برم حسين، دستش رو گذاشت رو سينه اش، السلام عليك ِ يا اُماه ، مادر سلام، زهرا....علي ميگه:به اون خدايي كه جان علي در يد قدرت اوست،تا حسين سلام داد،شنيدم از دل ِ قبر فاطمه صدا اومد: وعليك السلام يا ولدي يا حسين... مادر سلام، مادر سلام....
@emame3vom
#حاج_محمد_نوروزی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
#هفده_محرم
.
هدایت شده از امام حسین ع
4_659211483468529832.mp3
2.54M
.
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان #_عج_مناجات
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#سیدپوریا_هاشمی
اشک غریب عاقبتش شرم آشناست
بدبخت آن کسی ست که از صاحبش جداست
یک عمر از دعای فرج رزق خورده ایم
باید وبال گفت به دستی که بی دعاست
پایی که نیست در پی تو لنگ میزند
دنبال تو دویدن ما آبروی ماست
از دیگران دوا برسد درد مطلق است
دردی اگر زتو برسد مرهم و دواست
هرجور هست پیش تو یکروز میرسیم
آقا بگو که خیمه ی زهراییت کجاست
حق می دهیم دل به دل ما نمیدهی
ما سال هاست عادتمان لاف و ادعاست
سجده بغیر تربت اعلی نمی کنیم
مُهر قبول سجده ی ما مُهر کربلاست
**
هرچه زدند باز زجایش تکان نخورد
زینب کنار نیزه ی آقای سرجداست
.
YEKNET.IR - vahed - shabe 8 moharram1399 - amir kermanshahi.mp3
7.54M
🔳 #واحد احساسی #محرم99 #شب_هشتم_محرم
🌴نخواستی بدیمو بیاری به روم
🌴نذاشتی که خطدار بشه آبروم
🎤 #امیر_کرمانشاهی
.
#روضه
#شب_هشتم_محرم ۱۳۹۹
#کرمانشاهی 🎤
حضرت علی اکبر(ع)
می کشم خویش را به روی زمین
گاه بر سینه گاه بر زانو
این عصای شکسته بعد از تو
کمکم کرده بیشتر از زانو
چندمین بار می شود یادِ
شب دامادی تو افتادم
فرصتی بود و بعد عمری شرم
به جمال تو بوسه می دادم
حیف دیگر نمی شود بوسید
از لبانی که چاک خورده پسر
وای بر من چرا محاسن تو
اینقدر روی خاک خورده پسر
گفته بودی زمان پیری ما
آب هم در دلم تکان نخورد
تا تو هستی و تا عمویت هست
باد حتی به دختران نخورد
خواستم روی پای خود خیزم
باز هم با سر زمین خوردم
کمرم را بگیر مانندِ
چادر مادرم زمین خوردم
زره و خود و زین و تیغت را
زیر پای سپاه می بینم
چقدر چهره ات عوض شده است
نکند اشتباه می بینم
همه تقصیر توست سمت حرم
کِل کشیدند بعد خندیدند
بعد پنجاه و چند سال اینجا
عاقبت قد عمه را دیدند
زحمت مجتبی و بابایت
رفته بر باد غصه ام کم کن
پیش این چشمهای نامحرم
معجر عمه را تو محکم کن
کاش می شد سرت یکی می گفت
زیر این ضربه ها کمش نکنید
آه ای نیزه ها میان حرم
خواهرش هست درهمش نکنید
تبر از شال خود در آوردند
همه انگار که سر آوردند
چقدر تیغ را فرو کردند
چقدر تیغ را در آوردند
ترسشان بود بود عمو صدا بزنی
زود رفتند و لشگر آوردند
چکمه ها تا صدای تو ببُرد
چه فشاری به حنجر آوردند
دهنت را به زور پر کردند
گریه های مرا در آوردند
حال بر عمه ی تو می خندند
گریه های مرا در آوردند
هر بلایی که بر سر آوردند
روی دامان مادر آوردند
(حسن لطفی)
👇