eitaa logo
امام حسین ع
22.3هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
😭😭 بی بی شنیده‌ام غم بسیار دیده‌ای یک شب شنیده‌ام همه را تار دیده‌ای بی بی حقیقت است که در کوفه جنگ شد طوفان شد و تلاطم باران سنگ شد آیا رقیه هم به کتک خو گرفته بود آیا شبیه فاطمه پهلو گرفته بود... #٦٩ـ
|⇦•سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ ایام پیاده روی اربعین به نفسِ آقا سید مهدی حسینی •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• محبت ابوتراب را که جار می کشم قلوبِ بی قرار را سر قرار می کشم @emame3vom هر آنچه بویِ مرتضی دهد به چشم می نهم هر آنچه بویِ او نداد را به دار می کشم من از دقایق نخست بازگشت از نجف برایِ دیدن دوباره انتظار می کشم ز خاندان او کریم تر کسی ندیده است اگر که منتی کشم از این تبار می کشم به شاعران او خدا مقام ویژه داده است به حشر چشم خود به پای شهریار می کشم اگر مرا نخواست زحمتی نمی دهم به او خودم گلویِ خویش را به ذوالفقار می کشم به عشق دیدنِ علی بهشت را نظر کنم بدونِ او من از بهشت هم کنار می کشم گناه من اگر دلیلِ خجلت علی شود به روز حشر خویش را به سویِ نار می کشم غریبِ دهر هم شوم به سوی هر که می روم غریبیِ ابوتراب را هوار میکشم نوشته اند وقتِ مرگ وقت دیدن علی ست برایِ مرگ انتظار بی شمار می کشم ... ____ ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
از سر نی بِشِنو آیۀ قرآنی را الله‌الله، بنگر آیت سبحانی را داده اندر ره اسلام سر و، باز سرش ندهد از کف تبلیغ مسلمانی را کوفیان عید گرفتند که شد کشته حسین کفر باطن نگر و معنی نادانی را گفت زینب به‌ سر شاه که ای‌جان‌عزیز! بشنو دردِ دل این زینب زندانی را ای که انگشت‌نمایِ همه خلقی چو هلال باز کن بر رخ من دیدۀ نورانی را سر پرخون تو خولی بنهاده به تنور گستراینده عجب سفرۀ مهمانی را «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 مجموعه عاشورایی خوشدل تهرانی .
ديد چو زينب به‏ کوفه غارت دين است‏ شور و قيامت چو روز بازپسين است ‏ شهر پرآشوب و مرد و زن به ‏تماشا بر سر ني شاهباز، سِدره نشين است یوسف حُسن ازل چو عیسی مریم بر سر دار و روان به عرش برین است ‏ خلق به ‏انگشت مي‏‌کنند اشارت‏ چون مه نو کاين، سرِ امام‏‌مبين است ‏ کرد چو خور سر برون ز محمل عريان‏ گفت که يا لَلعجب حسين من اين است؟‏ خواند «هلالاً لَمَّا اسْتَتَمَّ کَمالا» ديد قمر منخسف در ابر نشين است ‏ گفت که‏‌ اي ماه‏‌من! چه‏‌وقت غروب‏‌است؟ رخ‏ بنما دل ز فُرقت تو غمين است‏ من بفدای رخ چو بدر منیرت جلوۀ حسن تو رشک خُلد برین است پرسشی ای همسفر! ز خسته‌دلان کن جان من، آئین دوستی نه چنین است بود تو را جای، صدر سینۀ احمد حال تو را جای، صدر نیزۀ کین است نيزه بلند است و دست کوته و دل خون‏ صبر کنم، دل مگر ز سنگ عجين است سر شکنم پای نیزۀ سرت ای شاه باشدم اَر، حاصلی ز عمر همین است «شیخ» از این کِشته‌ها درو کند آن روز شه ز کرم گویدش که ناصرم این است «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 نوادر شمشیری .
@emame3vom خطبۀ زینب اگر در سفر شام نبود از فداکاری شاه شهدا نام نبود نه همین نام نبود از شه خونین کفنان اثر از مکتب ارزندۀ اسلام نبود ازمدینه زن و فرزند به همره بردن نکته‌ای بود که اندر خور افهام نبود ورنه تکمیل شهادت به اسارت می‌شد جای بانوی حرم در ملأ عام نبود کاش می‌بود یکی تا که بگوید به یزید زن دلسوخته را طاقت دشنام نبود چوب چون برلب و دندان شه دین می‌زد خواهر غمزده‌اش را دمی آرام نبود جَست از جا و بمانند پدر راند سخن که نظیرش به سخن درهمه ایّام نبود لرزه بر کاخ ستم از اَمِنَ‌العَدل فکند با نوایی که بجز نعرۀ ضرغام نبود خاصه یَابنَ‌الطُلَقایش که شررها افروخت که به از این ره کوبیدن و الزام نبود اثر از دختر ویرانه‌نشینی باقیست گرچه آن‌روز چو وی دختر گمنام نبود لیک نَبوَد زمعاویه و پورش اثری با وجودی که به جز در کفشان شام نبود این دلیلی‌ست که حق باقی و باطل فانی است فکر دنیاطلبان جزغلط و خام نبود «خوشدل»!آن‌کس که حسینی شده،از روزنخست هیچ‌گه فکر پرستیدن اصنام نبود «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 مجموعه عاشورایی خوشدل تهرانی .
خورشید علی با مه زهرا چو مقابل این از سر نی گشتی و آن از دل محمل مه گفت به خورشید خود ای روشنی دل! ای برده دلم را تو بدان شکل و شمایل پروای کست نیّ و جهانی به تو مایل گه یاد کنم از تو، گه از قتل جوانان گه خون خورم از دیدن اطفال پریشان گه از غم بیمار، برآرم ز دل افغان گه آه کشم از دل و گه تیر تو از جان دور از تو چه گویم؟که چه‌ها می‌کشم از دل در صورت اگر صفّ تو مطلوب و نگون است لیک از ره معنی، عدویت خوار و زبون است تا خون تو جوشد، ره تو راهنمون است هر روز چو حُسنت ز دگر روز فزون است مه را نتوان کرد به روی تو مقابل با عزم من و همّت تو عالم هستی شد پاک ز بیداد و ز ناپاکی و پستی در هر قدمی، یار تو باشم به درستی دل بردی و جان می دهمت، غم چه فرستی؟ چون نیک حریفیم، چه حاجت به محصّل؟ @emame3vom «خوشدل»! تو عبث نیست اگر خوشدل و شادی چون مدح سرای مه و خورشید رشادی گر خواجه صفت این سخن از نیک نهادی حافظ! چو تو پا در حرم عشق نهادی در دامن او دست زن و از همه بگسل «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 مجموعه عاشورایی خوشدل تهرانی
روضه اقا ابالفضل علیه السلام ▪️▪️▪️ جنت و اعلا رو نمیخوام بی ابالفضل بی ابالفضل هیچ کس همتاشو ندیده .نه ندیده نه شنیده علت داره چون خدا تنها تو دنیا یه ابالفضل آفریده▪️ چون خدا تنها تودنیا یه ابالفضل آفریده ان شاالله کسی ازاین جمع داغ برادر نبینه شخصی درعالم رویا اباعبدالله الحسین رو خواب دید▪️ دید زخمهای فراوانی به بدن امام حسین(ع) ▪️ ازخواب میگه بیدارشدیم دورکعت نماز خواندیم به روح پرفتوح آقا امام حسین(ع)▪️ دوباره درعالم رویا خواب دیدم تمام زخمها در بدن اباعبدالله خوب شده اما دوتا زخم هنوز روبدن ابی عبدالله بجامونده میگه یه نگاه کردم دیدم یه زخم رو سینه ی اباعبدالله هست یه زخمم رو کمر اباعبدالله هست▪️ سوال کردم آقاجان...این زخمی که بر سینه دارید ماله چیه؟ گفت این زخمی که بر سینه دارم داغ جوانم علی اکبره (آی گریه کنا آی کربلا رفته های مجلس) این زخمی که به سینه دارم داغ جوانم علی اکبره ....آقا جان این زخم رو کمرشماچیه؟▪️ صدازد این زخمی که رو کمرمنه داغ برادرم عباس ▪️ ای وااای ای وااای چون وقت کمه من یه اشاره کنم انشاالله خود قمر بنی هاشم هرحاجتی داری امروزبراورده کنه نام قمر بنی هاشم اومدا اومد مشک پرآب کرد دستان مبارک میان آب برد▪️ تا میخواست اب بنوشه صدازد قسم به فاطمه(س)هرگز تورا نمینوشم چرا؟ چه در تو عکس لب خشک سیدالشهداست▪️ درون نهر همه ماهیان بهم گویند تو موج میزنی تشنه یوسف زهراست▪️ آب و ریخت سوار بر اسبش شد کربلا رفته های مجلس مقام دست راست ابالفضل کجاست؟ مقام دست چپ عباس کجاست؟ همچی که نگاه کرد دست راستو از بدن جداکردن▪️ @emame3vom اما تا نگاه کرد دست چپ و از بدن جداکردن اماعباس امیدش ناامید نشده مشک و به دندان گرفت اما همچی که تیر به مشک عباس زدن اب مشک ریخت رو زمین دیگه امیدعباس ناامید شد▪️ تیر به چشم راست قمر بنی هاشم زدن اونجابود لاااله الاالله امام زمان به بحرالعلوم گفته آی بهرالعلوم اونایی که روضه میخونن مدح عمویم عباس رو میخونن بشما مردم بگن اینطوری بازگوکنن روضه ی عباس رو وقتی یه نفر از بالای بلندی بی افته شماتصورکنید چیکارمیکنه اولین کار دست و سپر صورت میکنه▪️ چرا؟تا صورت اسیب نبینه اما امام زمان (عج)فرمود ای بحر العلوم عموی ما عباس دست دربدن نداشت▪️ باصورت به زمین افتاد تا به زمین افتادصدازد یا اخا ادرکنی یا برادر برادرتو دریاب▪️ جمله ی اخر دعات کنم اباعبدالله گفت یه خبر شده چند ساله عباس منو صدامیزنه میگه السلام علیک یا سیدی ومولای ایندفعه صدازد برادر یه خبری شده مسیروعوض کرد اومد کنار علقمه اما تااومد دید عباس افتاده روزمین ▪️ ازبالای اسب ابی عبدالله افتاد ▪️ سرعباس به زانوگرفت صدازدداداش یک عمر مراسیدومولا خواندی چه شد این بار برادر خواندی یه جمله صدازد▪️ گفت داداش میدونی چرا بخودم اجازه دادم بگم داداش .من یه عمردارم صدات میزنم سیدی مولای من اقای من میدونی چرا @emame3vom همچی رو زمین افتادم دیدم صدای یه مادری داره میاد هی میگه بنی عباس خدای من مادرمن ام البنین الان مدینه هست این کیه منو صدامیزنه تا خوب گوش کردم دیدم صدای فاطمه ست منو به فرزندی قبولم کرد لذابراهمین بود بخودم اجازه دادم بگم داداش حسین ارام جانم حسین روح وروانک 🏴🏴🏴
. همراه زخمهای تنت گریه ام گرفت از پیرهـُن نداشتنت گریه ام گرفت با دیده های سرخ جگـر مثل مادرم هنگام دست و پا زدنت گریه ام گرفت جایی برای بوسه برادرم نیافتم! از نیزه های در بدنت گریه ام گرفت تا دیدم آن سواره ی ولگرد نیزه دار بر تن نموده پیرُهنت گریه ام گرفت وقتی شنیدم از پسرت ای امام اشک یک بوریا شده کفنت، گریه ام گرفت : کشته‌ی اشک چه سرّی است که تا نام تو رفت اشک جاری شد و با روزی هر سـال آمد آیه ها یک به یک افتاده مقطّع بر خاک چه بلایـی به سـر سـوره‌ی زلـزال آمد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
بسم‌الله الرحمن الرحیم از سنگ شکوفه است اینجا دروازه ی کوفه است اینجا بر بام تمام خانه ها سنگ در دست همه نشانه ها سنگ اینجا همه مردمش عجیبند بی غیرت و پست و نانجیبند این شهر بوی خدا ندارد چشمان کسی حیا ندارد یک قافله از بلا رسیده از سختیِ کربلا رسیده پیشانیِ سنگ خورده آمد یک عمّه ی نیمه مرده آمد بر نیزه سرود نور دارد یک همسفر از تنور دارد از شوق گل به نی نشسته پیشانی خویش را شکسته نیلی به نگاه خسته دارد غم در نگه شکسته دارد آغاز روایت جنون کرد در شهر بلا کُن فیکون کرد .
. در ناقه عیال شاه را میبردند یک قافله اشک وآه رامیبردند خورشید از آسمان تماشا میکرد در نیزه هلال ماه را می‌بردند از کرب وبلا بسوی دربار یزید مجموعه ی قتلگاه را می بردند دنیا شده تیره درنگاه زینب چون شب زدگان، پگاه را می‌بردند @emame3vom با کعب سنان و قدرت سرنیزه یک عده ی بی پناه را می‌بردند با پای برهنه وطنابی در دست اطفال غریب شاه را می‌بردند فریاد، از این درد که امواج بلا دریادل خیمه گاه را می‌بردند
زمزمه غربت @emame3vom میخونن همه دنیا،با اشک و ناله امشب امان از غم غربت، امان از دل زینب امان از دل زینب کبوده تن لاله ، فلک می کنه ناله به اشکای سه ساله، که جون اومده بر لب امان از دل زینب دل عمه چه خونه، داره روضه میخونه شده اشکش روونه چنان لاله ی در تب ، امان از دل زینب سر پاک برادر، جلو چشمای خواهر تنش پاره و بی سر، شده پامال مرکب امان از دل زینب داره روضه میخونه، دلا رو میسوزونه کی زد نیز عزیزم، به جسم نا مرتب امان از دل زینب دل مهدی زهرا، از ماتم عظما چنان لاله ی صحرا ، از این غصه لبالب امان از دل زینب .