eitaa logo
امام حسین ع
22.2هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
• نشستم عشق را معنا كنم .. و توسل به عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها _ سید مهدی حسینی ●•┄༻↷◈↶༺┄•● نشستم عشق را معنا كنم دل گفت يا زينب نشستم ديده را دريا كنم دل گفت يا زينب نشستم يادي از زهرا كنم دل گفت يا زينب قيامت خواستم برپا كنم دل گفت يا زينب زنی عاشق که زهرا گونه معنا شد قیامت را و معصومانه بر دوشش كشد بار امامت را همينكه لحظۀ از او نوشتن شد قلم لرزيد از او خواندم هوا در دم نفس در بازدم لرزيد به خود گفتم به سويش گام بردارم قدم لرزيد حريمی محترم كز حرمتش صدها حرم لرزيد خداوندا حريمی اينچنين را كيست سلطانش هزاران جان فدای او هزاران تن به قربانش نخوانش زينت بابا بگو جان علی زينب نگو دختر بخوانش مرد ميدان علی زينب سر و سامان مولا روح و ريحان علی زينب علی دستان الله است و دستان علی زينب علی را آنچنان در پوست و در خون خود دارد كه گويا جسم زينب یک علی در كالبد دارد سلام ای روز ميلادت هم اشك چشم ها جاری سلام آموزگار عشق در آیین دلداری تلاطم داشت بين چشم هايت شوق ديداری و اين يعنی حسينت را تو خيلی دوست ميداری هنوز ای خواهر عاشق نخوردی شیر مادر را که می خواند طپش های دلت نام برادر را كجا وصف كسی همچون تو در قاموسِ من باشد كه مداحِ مقامات تو بايد پنج تن باشد نگهبانان اجلالت حسين است و حسن باشد كدامين زن شبيه تو چنين مردانه زن باشد کدامین خشم در خود این همه احساس را دارد و در پای رکابش اکبر و عباس را دارد اگر در چشمت اقیانوسی از امواج غم داری اگر حال پریشان، دست بسته، قد خم داری همان دست کریمی که حسن دارد تو هم داری و این یعنی برای دوست و دشمن کرم داری به زیر دین الطاف تو و آلت همه سرهاست کرامت کمترین کار شما خواهر برادرهاست چنانکه جز علی نام پس از احمد روی لب نیست پس از نام حسین اسمی به غیر از اسم زینب نیست مثال عشق تو در هیچ دین و هیچ مذهب نیست دلی غیر از تو از عشق حسین اینسان لبالب نیست میان سینه ام شوری ز شعر منزوی برپاست که این آقا یک عاشق دارد آن هم زینب کبراست الا ای عقل مبهوتت الا ای عشق حیرانت چگونه از تو بنویسم نگویم از شهیدانت شهیدانی که گردیدند بی پروا به قربانت که نگذارند بنشیند خطی بر کنج ایوانت و ای کاش این شهیدان کربلا دور و برت بودند در آن بی محرمی سربازهای معجرت بودند مبین که کاغذ شعر من از این بند نم دارد که مدح تو بدون روضه ات یک چیز کم دارد چنان نام حسین بن علی نام تو غم دارد دگر بر عهدهٔ من نیست، از اینجا قلم دارد... دلم را می برد گویا دم دروازهٔ ساعات میان خنده ها می ریخت اشک عمهٔ سادات شاعر: محمد علی بیابانی ــــــــــــــــــ آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند تا که مردانِ جهان پیش تو زانو بزنند ــــــــــــــــــ زینب اسیر کوفه و شام و خرابه نیست مارا اسیر زینب کبری نوشته اند ــــــــــــــــــ زینب همان کسی است که در راه عفتش عباس می دهد نخ معجر نمی دهد ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•گریه کن .. و توسل ویژۀ وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها _سید مهدی حسینی ●•┄༻↷◈↶༺┄•● گریه کن، منم تا صبح برات گریه میکنم گریه کن، تا زنده ام پا به پات گریه میکنم گریه کن زینب، گریه کن زینب .. برام تعریف کن چی شد! با این غصه چیکار کردی؟! آخه کی باورش میشد بری تنهایی برگردی؟! .. از عباسم بعید بود خواهرش آوارشه از عباسم بعید بود مشکِ آبش پاره شه حلالش کن نتونسته برات کاری کنه حلالش کن نذاشتن خیمه رو یاری کنه علمداری کنه .. گریه کن، منم تا آخرش گریه میکنم گریه کن، براش با خواهرش گریه میکنم گریه کن زینب ، گریه کن زینب .. چقدر درد آورِ وقتی با ناله روضه میخونی از آتیشِ همین روضه ت یه دنیا رو می سوزونی از اون بارونِ تیر و نیزه ها شرمندتم از این که من نبودم کربلا شرمندتم شنیدم که حسینُ سر بریدن وایِ من شنیدن کی بود مانند دیدن وای من می سوزی جای من .. گریه هام، از این دردم خلاصم نمیکنه گریه هام، چیزی از غصه هام کم نمی کنه آه و واویلا .. رویِ پلکم پُر از زخمه علاجم گریه کردن نیست با این حالی که من دارم علاجم غیرِ رفتن نیست سکوتِ من برا حفظِ غرورم نیست رباب نگی اُم البنین سنگِ صبورم نیست رباب خجالت میکشم وقتی نگاهم میکنی میبینم داری به سختی نگاهم میکنی ـــــــــــــــــ خبر داری از چشمِ زمزم شده؟! یه شب دختری گم شد از قافله خبر داری از گیسویِ کم شده خبر داری از سنگ و دشنام و شام خبر داری از سنگ و خاشاک و بام من و گردشِ تویِ بازارِ شام خبر داری از تهمت و ناسزا تماشایِ زینب تو اون ازدحام به رخسارِ ناموسِ زهرا نزن به پهلویِ ما بی هوا پا نزن ببین از رو نیزه نگات میکنه اقلاً جلو چشم سقا نزن .. خبر داری از قامتِ خم شده خبر داری از چشم زمزم شده یه شب دختری گم شد از قافله خبر داری از گیسوی کم شده یا اُم البنین .. یا اُم البنین .. ــــــــــــــــــ 👇
. |⇦•دوباره آمده ام .. و اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── اللهم صل علی محمد و آل محمد لَاحَوْلَ وَ لَاقُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ» «أَسْتَغْفِرُ اللّٰه ربی و اتوب الیه .. منی که هیچ کسی را ندارم الا تو دوباره آمده ام درد دل کنم با تو همین که با تو کمی درد دل کنم خوب است فقط برای تو ‌خود را خجل کنم خوب است کنار سفرۀ خود خلوتى به من دادى چه خوب فرصت هم صحبتى به من دادى چقدر حرف نگفته برای گفتن هست تو هم همیشه حواست به گریۀ من هست پناه بر تو از این خشکسالی آوردم برایِ عرض ادب دست خالی آوردم دلم گرفته، برایم نشانه ای بفرست برایِ بغض گلویم بهانه ای بفرست دوباره آمده ام سر به زیر گریه کنم نشسته ام بگذارید سیر گریه کنم دوباره مثل همیشه مرا بغل کردی همیشه مشکل من را فقط تو حل کردی اگرچه خسته ای و گرچه دلخوری از من همیشه مطمئنم دل نمی بُرى از من مرا ببخش اگر نامه ام سیاه شده بیا بگو به ملائک که اشتباه شده گدا رسیده بیا و کرم فروشی کن برای بندۀ خود باز پرده پوشی کن مرا ببخش اگر سمت معصیت رفتم بلد نبودم اگر راه را غلط رفتم «اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ في عامي هذا وَفي كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ یاعَلاّم» الهی العفو ... اَللَّهُمَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ‏ وَ هَذَا شَهْرُ الصِّيَامِ وَ هَذَا شَهْرُ الْقِيَامِ وَ هَذَا شَهْرُ الْإِنَابَةِ وَ هَذَا شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ وَ هَذَا شَهْرٌ فِيهِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ الَّتِي هِيَ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعِنِّي عَلَى صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ وَ سَلِّمْهُ لِي وَ سَلِّمْنِي فِيهِ‏ وَ أَعِنِّي عَلَيْهِ بِأَفْضَلِ عَوْنِكَ وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِطَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ‏ وَ فَرِّغْنِي فِيهِ لِعِبَادَتِكَ وَ دُعَائِكَ وَ تِلاَوَةِ كِتَابِكَ وَ أَعْظِمْ لِي فِيهِ الْبَرَكَةَ وَ أَحْسِنْ لِي فِيهِ الْعَافِيَةَ وَ أَصِحَّ فِيهِ بَدَنِي وَ أَوْسِعْ فِيهِ رِزْقِي وَ اكْفِنِي فِيهِ مَا أَهَمَّنِي وَ اسْتَجِبْ فِيهِ دُعَائِي وَ بَلِّغْنِي فِيهِ رَجَائِي‏ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَذْهِبْ عَنِّي فِيهِ النُّعَاسَ وَ الْكَسَلَ وَ السَّأْمَةَ وَ الْفَتْرَةَ وَ الْقَسْوَةَ وَ الْغَفْلَةَ وَ الْغِرَّةَ وَ جَنِّبْنِي فِيهِ الْعِلَلَ وَ الْأَسْقَامَ وَ الْهُمُومَ وَ الْأَحْزَانَ وَ الْأَعْرَاضَ وَ الْأَمْرَاضَ وَ الْخَطَايَا وَ الذُّنُوبَ‏ وَ اصْرِفْ عَنِّي فِيهِ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ وَ الْجَهْدَ وَ الْبَلاَءَ وَ التَّعَبَ وَ الْعَنَاءَ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعِذْنِي فِيهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ هَمْزِهِ وَ لَمْزِهِ‏ وَ نَفْثِهِ وَ نَفْخِهِ وَ وَسْوَسَتِهِ وَ تَثْبِيطِهِ وَ كَيْدِهِ وَ مَكْرِهِ‏ وَ حَبَائِلِهِ وَ خُدَعِهِ وَ أَمَانِيِّهِ وَ غُرُورِهِ وَ فِتْنَتِهِ وَ شَرَكِهِ وَ أَحْزَابِهِ‏ وَ أَتْبَاعِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ وَ شُرَكَائِهِ وَ جَمِيعِ مَكَايِدِهِ‏ هنوز نیستم از کردۀ خودم راضی قبول کن اجلم را عقب بیندازی اگر که توبه نکرده اجل فرا برسد خدا کند که به دادم امام رضا برسد اگر بناست بمیرم چه حسرتى دارم هنوز من دو سه تا کربلا طلبکارم منى که لحظۀ افطارها نوا کردم دم غروب همش یاد کربلا کردم همیشه خواسته ام زیر پرچمش باشم غروب اول ماه محرمش باشم غروب اول ماه و غروب روز دهم بمیرم‌ از غم آن ضربۀ دوازدهم شاعر: محمدجواد پرچمی ــــــــــــــــــ .
. |⇦• اجرنا من النار .. و ویژۀ ایام البیض « 12،13،14 ماه مبارک رمضان» اجرا شده شب علیه السلام سال 1400 به نفس سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّل فَرَجَهُم» لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لاإِلهَ إِلاّ هُو، الحیُ القَیوم الرَحمانُ الرَّحیمُ، ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ بِکش خط به رویِ گناهِ گنهکار نظر کن به رویِ سیاه گنهکار به آهِ پشیمان به آهِ گنهکار به شرمی که دارد نگاهِ گنهکار شدم بد گرفتار؛ اجرنا من النار بِخَر های و هویِ مرا بارِ دیگر نمانده برایم خدا، چاره دیگر ندارم به غیر از تو من یارِ دیگر ندارم عزیزم خریدارِ دیگر فقط دارم اصرار؛ اجرنا من النار گرفتارِ نفسم گرفتارِ آتش فتاده به جانم سر و کارِ آتش به شانه کشیدم فقط بارِ آتش به خود تکیه کردم به دیوارِ آتش شده وقتِ اقرار؛ اجرنا من النار مرا عفو کن، شبِ اعتمادست زیادی فقیرم گناهم زیادست اگر کار و بارم حسابی کسادست حساب و کتابم به پای جوادست کریم است بسیار؛ اجرنا من النار برای همه لطف و جودی مرا هم برای همه خیر و سودی مرا هم از اول تو بخشیده بودی مرا هم ببر تا نجف پس به زودی مرا هم منم عبدِ فرّار؛ اجرنا من النار غریبم ولی آشنای حسینم غبارم ولی زیرِ پای حسینم بدم نوکرِ بی وفای حسینم اسیرِ غم کربلای حسینم بده وقتِ دیدار؛ اجرنا من النار شنیدم مدینه در آتش گرفته کمی گوشۀ چادر آتش گرفته ببین فاطمه حیدر آتش گرفته علی سر به دیوار؛اجرنا من النار به امروزِ زینب، به فردای زینب به شام غریبان، به احیای زینب خدایا چرا سوخته پای زینب جوابی ندارد تمنایِ زینب به جز یارِ بیمار؛ اجرنا من النار صدا زد برادر پرم سوخت عباس منم خواهر تو سرم سوخت عباس رقیه حرم پیکرم سوخت عباس کمک کن به من معجرم سوخت عباس کجایی علمدار؛ اجرنا من النار اللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ .. دیگه ماه رمضان به نیمه رسید .. الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ في عامي هذا وَفي كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ یاعَلاّم» اِلٰهی العفو .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•رسیدم دوباره به درگاه شاهی.. و توسل به حضرت امام رضا علیه السلام ویژۀ ایام زیارت مخصوص به نفس سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── صلی الله علیک یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی .. رسیدم دوباره به درگاه شاهی چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی سلام ای غریبی که در صبح محشر ندارم به جز مُهر مِهرت گواهی شلوغ است دورت ولی شد فراهم عجب خلوتی خلوت دلبخواهی چو آیینه از بس که دل نازکی تو توان تا حریمت رسیدن به آهی تو آیینه آیینه نوری و نوری تو مهری چه مهری تو ماهی چه ماهی تو را مهر گفتم؟ تو را ماه خواندم؟ عجب کسر شأنی عجب اشتباهی که مهر است در محضرت مرده شمعی که ماه است پیش رخت روسیاهی تویی شرط توحید و بی تو یقینا همه نیست توحید جز لاإلهی اگر ابر لطفت به محشر ببارد نماند ثوابی نماند گناهی به لطف تو کاه ثواب است کوهی به بذل تو کوه گناه است کاهی لب درۀ نفس لغزیده پایم نگه دار دست مرا با نگاهی منم آن گنهکار امیدواری که دارد به لطف تو پشت و پناهی ــــــــــــــــ مثل آهوی بیابان به بیابان زده ام چون شنیدم گذرت باز به صحرا خورده من از اینجا بروم زود زمین می افتم این گدا چیزی اگر خورده همینجا خورده ــــــــــــــــ پسر فاطمه بدجور بهم ریخته ام پسر فاطمه در کار گره ها خورده ما نگرانیمون اینه عاشورا بیاد و محرم رو نبینم .. کارمون به جایی برسه رفیقامون برام دعا کنن بگن خدا کنه محرم رو ببینه .. یا امام رضا .. شما فرمودید به خانواده جلو جلو برا شما گریه کنن .. آی امام رضایی که جلو جلو اجازه دادی بچه هات برات ناله بزنن .. زهری که به امام رضا دادن نوشتن دفعتاً جگر آقا آب شد .. با یه وضعیتی از کاخ مامون خودش رو رساند به خانه .. فرشای حجره رو کنار زد صورت گذاشت رو خاک وفاة الإمام الرضا از اباصلت نقل میکنه هی زیر لب صدا می زد حسین ، حسین .. یه نفس عمیقی کشید روح از بدن مفارقت کرد .. اینجا امام رضا لحظۀ احتضار هی صدا زد حسین .. اما نوبت به ابی عبدالله که رسید صدا زد یا غیاث المستغیثین .. لحن ابی عبدالله عوض شد دید میخوان بریزن سمت خیمه .. صدا زد اول بیاید کارِ حسین رو تمام کنید .. جایت کم است پیکر خود را تکان مده مادر رسیده، تشنه لب اینگونه جان مده خواهر بميرد آه دگر دست و پا نزن تنگ است جات مادرمان را صدا نزن چشم تو روشن محرم ندارم قول داده بودی باشی کنارم دیدی غریبم گفتی اُخیَّ گفتم کجایی گفتی إلیَّ ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
4_5882071696009070338.mp3
14.42M
‍ ‍ تقدیم به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به سر هوای حرم به لب نوایِ حسین نفس بزن سینه زن از ازل تا ابد فقط برایِ حسین .. چه عزتی دارم ای خدا پیرهن سیاهِش تنِ منه چه منتی رو سر منه شاهِ کربلا صاحِبِ منهِ ، یا ثارالله .. به دمِ المظلوم به دمِ العطشان همه ی ما را به کربلا برسان ... درسته سربارتم ، ولی گرفتارتم تو عزتم دادیُ من زیرِ سایتون فقط بدهکارتم .. فقط میتونم بگم آقا صادقانه اِنی اوحِبُکَ باکام عطشان تو کربلا کشتنت ولا یَوم کَیومِکَ ، یا ثارالله .. به دمِ المظلوم به دمِ العطشان همه ی ما را به کربلا برسان ... اصالتم نوکری تو هیئتایِ حسین الهی راهیم کنه مادرت اربعین تو موکبایِ حسین .. تو روضه ها گریه میکنم از حرارت غربت حسین یه عمریه خاک هیئتُ می خورم بشه تربت حسین ، یا ثارالله .. به دمِ المظلوم به دمِ العطشان همه ی ما را به کربلا برسان ... خنده و شادی بس است رزق مرا غم کنید سینه زنان میرسند ، نوحه دمادم کنید روضه که هر جا به پاست مرکز دار الشفاست خِیل مریض آمدن ، چایِ عزا دم کنید درکِ شب قدر را ، شام غریبان دهند از رمضان مانده ها ، رو به محرم کنید ای کشتهِ ی فتاده به هامون سلامُ عَلَيكم، و قَلْبي لَدَيْكم ای صید دست و پا زده درخون سلامُ عَلَيكم، و قَلْبي لَدَيْكم ای نیزه از تنت زده بیرون سلامُ عَلَيكم، و قَلْبي لَدَيْكم سلام الله علی الحسین ... حسین ... حسین ...
. |⇦• و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب جمعه کربلایی سیدمهدی حسینی ●━━━━━━─────── خواب می بینم که شب جمعه با سینه زنها حرمت عازمم اصلاً دارم دیگه دق میکنم من این روزا کربلا لازمم جانِ زینب طاقتم سر شده حال و روزم خیلی بدتر شده خیلی وقتِ دلِ من تنگ اون پایین پایِ علی اکبر شده باور کن نمی تونم دیگه مثل این چند ماهه از حرم دور باشم دنیا رو من به هم میریزم برای پا بوست اگه مجبور باشم ای داد از اون لحظۀ آخرت از زخم های بدن بی سرت از اشک هایِ خواهرت رو تل از فریادُ نالۀ مادرت آقای من! ای شه بی کفن... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•به زیرِ تابوتِ غریب... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی ●━━━━━━─────── لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه عزیز زهرا و‌ حیدره که تابوتش تخته ی دَره تشییعِ موسی بن‌ جعفرِ خوبه دخترش نیست جز غل و زنجیر کفنی دور پیکرش نیست آسمونم امروز گریه میکنه با روضه ی اَلسَاقَ المَرضُوضٰ ولی کرب و بلا دختری با ناله های مادری دیده که خنجرِ به روی حنجری به زیرِ تابوتِ غریب کاظمین سینه بزن بگو‌: حسین، بگو: حسین لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه چه داغی روی دلا نشس کبوتر زخمی از قفس رها شده اما بی نفس آقای سادات گوشه ی زندان شده ممنوع الملاقات صورتِ نیلی افطاری هر روزشه ضربه ی سیلی واویلا، واویلا... توی دنیا با غم کرده مُدارا میونه سیاه‌ چاله بلا به یاد گودال و داغِ کربلا به زیرِ تابوتِ غریب کاظمین سینه بزن بگو‌: حسین، بگو: حسین لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه همه رسیدن دور و برش به‌ جای معصومه دخترش گُل میریزن رو‌ پیکرش غصه اش و‌ خوردن‌ هی کفنای قیمتی براش آوُردن دلم‌میگیره که کفنِ شهیدِ کربلا حصیره غم‌و غربتشه بی حسابِ ولی دیگه میونه طناب نبردن اهل بیتشو بزم شراب به زیرِ تابوتِ غریب کاظمین سینه بزن بگو‌: حسین، بگو: حسین ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
‍ . |⇦•اگر چه نوکری نکردم... و توسل به امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ کربلایی سیدمهدی حسینی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ اگر چه نوکری نکردم هوایِ کربلاتُ کردم یه بار دیگه بگو بیامُ دوباره دورِ تو بگردم از این زمونه سیر شدم یه برات امضاء کن حالا که سر به زیر شدم یه برات امضاء کن تو روضه ی تو پیر شدم یه برات امضاء کن تو دنیا آروزم زیارتِ آقامِ هر کی کربلا نره ناکامِ حَرَمِت قشنگ ترین رؤیامِ ای آقا.... *شب جمعه، شب زیارتیِ سید الشهداء، کاشکی با امام زمان صدایِ مادرمون رو می شنیدیم،کاشکی با آقامون صدای مادرِ قد خمیده مون رو می شنیدیم،عرش رو بهم ریخته،هی به سینه می کوبه...: "بُنَيَّ! قَتَلوكَ، ذَبَحوکَ، وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ" بذار یه مقدمه بسازم،یهو نبرمت اون جایی که امام زمان مثل ابر بهار باریده...لحظه هایِ آخر،لحظه های احتضار،امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد،اما هر کاری کرد دید حسین داره گریه میکنه،اونقدر گریه کرده،چشماش مجروح شده،صدا زد:باباجان! هیچ روزی مانند مصیبتِ تو نیست،مگر روزی که جدم پیغمبر از دنیا رفت... آقا دید حسین آرام نمیگیره،صدا زد:بیا جلو حسین جان! با این دستایِ بی رمقش اشکای حسین رو پاک کرد،یادش اومد پیغمبر خیلی به صدای امام حسین حساس بود،یادِ شبِ آخری افتاد که زهرا گفت: علی جان! خیلی مراقبِ حسینم باش... دید حسین آرام نمی گیره،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلبِ سیدالشهداء،حسین جان! خدا صبرت بده..میگن: فرزند هرکاری بزرگترش کنه یاد میگیره،دست که افتاد رو قلبِ سیدالشهداء،آقا آرام شد.... کربلا که رسید،هرچی خواست زینب رو آروم کنه،وداعِ آخر دید حسین رو رها نمیکنه،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلب زینب،زینب آرام شد،اهل خیمه دارن عمه جانِ رو می بینن،برو خدا به همرات،برو دعایِ مادرم پشتِ سرت،اهل خیمه میگن: زینب آروم شد،اما لحظاتی گذشت،دیدن خانوم از خیمه اومد بیرون،چادرش رو به کمرش بست،از بالایِ تل سرازیر شد،دید دورِ گودال حلقه زدن...* خاک به سَرِ من از غم حسین شکست کَمَرِ من زدنش جلویِ چشایِ تَرِ من خاک به سَرِ من مادرش صدا می زد:پسرِ من تشنگی کشید و سوخت جِگرِ من نا نداشت،سقا نداشت برایِ دست و پا زدن تو قتلگاه جا نداشت جون نداشت،سامون نداشت طاقتِ زخمشُ گرگِ بیابون نداشت *هر کجا نشستی صدا بزن:حسین..... ــــــــــــــــــ .👇
. |⇦• و توسل جانسوز ویژه شب جمعه و شبهای محرم با نوایِ کربلایی سیدمهدی حسینی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اگر چه نوکری نکردم هوایِ کربلاتُ کردم یه بار دیگه بگو بیامُ دوباره دورِ تو بگردم از این زمونه سیر شدم یه برات امضاء کن حالا که سر به زیر شدم یه برات امضاء کن تو روضه ی تو پیر شدم یه برات امضاء کن تو دنیا آروزم زیارتِ آقامِ هر کی کربلا نره ناکامِ حَرَمِت قشنگ ترین رؤیامِ ای آقا.... *شب جمعه، شب زیارتیِ سید الشهداء، کاشکی با امام زمان صدایِ مادرمون رو می شنیدیم،کاشکی با آقامون صدای مادرِ قد خمیده مون رو می شنیدیم،عرش رو بهم ریخته،هی به سینه می کوبه...: "بُنَيَّ! قَتَلوكَ، ذَبَحوکَ، وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ" بذار یه مقدمه بسازم،یهو نبرمت اون جایی که امام زمان مثل ابر بهار باریده...لحظه هایِ آخر،لحظه های احتضار،امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد،اما هر کاری کرد دید حسین داره گریه میکنه،اونقدر گریه کرده،چشماش مجروح شده،صدا زد:باباجان! هیچ روزی مانند مصیبتِ تو نیست،مگر روزی که جدم پیغمبر از دنیا رفت... آقا دید حسین آرام نمیگیره،صدا زد:بیا جلو حسین جان! با این دستایِ بی رمقش اشکای حسین رو پاک کرد،یادش اومد پیغمبر خیلی به صدای امام حسین حساس بود،یادِ شبِ آخری افتاد که زهرا گفت: علی جان! خیلی مراقبِ حسینم باش... دید حسین آرام نمی گیره،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلبِ سیدالشهداء،حسین جان! خدا صبرت بده..میگن: فرزند هرکاری بزرگترش کنه یاد میگیره،دست که افتاد رو قلبِ سیدالشهداء،آقا آرام شد.... کربلا که رسید،هرچی خواست زینب رو آروم کنه،وداعِ آخر دید حسین رو رها نمیکنه،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلب زینب،زینب آرام شد،اهل خیمه دارن عمه جانِ رو می بینن،برو خدا به همرات،برو دعایِ مادرم پشتِ سرت،اهل خیمه میگن: زینب آروم شد،اما لحظاتی گذشت،دیدن خانوم از خیمه اومد بیرون،چادرش رو به کمرش بست،از بالایِ تل سرازیر شد،دید دورِ گودال حلقه زدن...* خاک به سَرِ من از غم حسین شکست کَمَرِ من زدنش جلویِ چشایِ تَرِ من خاک به سَرِ من مادرش صدا می زد:پسرِ من تشنگی کشید و سوخت جِگرِ من نا نداشت،سقا نداشت برایِ دست و پا زدن تو قتلگاه جا نداشت جون نداشت،سامون نداشت طاقتِ زخمشُ گرگِ بیابون نداشت *هر کجا نشستی صدا بزن:حسین..... •┄┅══༻○༺══┅┄ 👇