.
#سینه_زنی ویژۀ ایام شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه و امام حسن مجتبی علیه السلام به نفسِ حاج محمد رضاطاهری اجرا شده ماهِ صفر ، سال ۱۳۹۷ •✾•
رسد ز افلاک نوای ماتم
که گشته برپا عزای خاتم
روح الامین بزن به سینه
بعد رسول بی قرینه
کرببلا شود مدینه،واویلا
جان به لبِ پیمبر است
پیک عجل پشت در است
اجازه دست کوثر است، واویلا
(وا ابتاه وا ابتاه)۳ واویلا
امان ز امت که بعد طاها
دهند تصلی به قلب زهرا
فاطمه میشود عزادار
دسته ی گل رسد ز مسمار
نوحه گرش در است و دیوار، واویلا
پنجه ی گرگ و اَبرویش
غلاف تیغ و بازویش
ضربه ی پا و پهلویش،واویلا
(وا ابتاه وا ابتاه)۳ واویلا
*همین روزاست بین در و دیوار میگه "وا ابتاه وا ابتاه"...از کنار گنبد خضرا بریم بقیع...*
حسینِ زهرا عزا گرفته
کنارِ زینب نوا گرفته
تاجِ سرم برادرم رفت
سایه ی رحمت از سرم رفت
حافظ ِسِرِّ مادرم رفت،واویلا
ز پا نشسته خواهرت
چه کرده با تو همسرت
که سبز گشته پیکرت،واویلا
(وا حسنا واحسنا)۳ واویلا
رسد ز افلاک نوای ماتم
که گشته برپا عزای خاتم
روح الامین بزن به سینه
بعد رسول بی قرینه
کرببلا شود مدینه،واویلا
جان به لبِ پیمبر است
پیک عجل پشت در است
اجازه دست کوثر است، واویلا
(وا ابتاه وا ابتاه)۳ واویلا
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ویژه_ایام_صفر #صلوات
#رسول_الله #سلام_امام_زمانم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
.
#سینه_زنی ویژۀ ایام شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه به نفسِ کربلایی حمید علیمی اجرا شده ماهِ صفر ، سال 1395 •✾• #رسول_الله
دارم میبینم کوچه ها رو
دارم میبینم کربلا رو
زخمایِ رو بازویِ زهرا
سرِ حسین رو نیزه ها رو
حق رسالتم چه خوب ادا میشه
تو خونۀ علی آتیش به پا میشه
همین آتیش میره به سمت کربلا
مهمونِ ناخوندۀ خیمه ها میشه
گریه میکنم ، برای آتیشی که تویِ راهِ
گریه میکنم ، برایِ فاطمه ام که بی پناهِ
گریه میکنم ، برا تنی که تویِ قتلگاهِ
« یا اباالزهرا .. یا رسول الله ... »
دیگه رسیده لحظه هایِ آخرم
علی و فاطمه بیایین بالا سرم
فاطمه جان علی رو بی سپر نزار
علی تو هم باشی پناهِ دخترم
گریه میکنم ، علی چه چیزایی باید ببینم
گریه میکنم ، وسط کوچه زهرام رو زمینِ
گریه میکنم ، سیلی رو صورتِ گلم میشینه
میبینم و بارون میبارم
همش جلو چشمام میارم
تویِ هیاهویِ مدینه
غریبِ تنها یادگارم
دارم میبینم کوچه ها رو
دارم میبینم کربلا رو
زخمایِ رو بازویِ زهرا
سرِ حسین رو نیزه ها رو
« یا اباالزهرا .. یا رسول الله ... »
چقدر دلم پریشونه برا حسین
حماسه آفرینِ کربلا حسین
موذنِ نمازِ عاشقی حسین
قاریِ قرآن رویِ نیزه ها حسین
گریه میکنم ، برا غریب ترین شهید تامحشر
گریه میکنم ، برایِ شاه تشنه کامِ بی سر
گریه میکنم ، برا نفس زدن به زیرِ خنجر
قیامتِ کبری حسینِ
مُقَطَّع الاعضا حسینِ
شفاعت سینه زنا تو
روزِ قیامت با حسینِ ..
دارم میبینم کوچه ها رو
دارم میبینم کربلا رو
زخمایِ رو بازویِ زهرا
سرِ حسین رو نیزه ها رو
____________
#کربلایی_حمید_علیمی
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#ویژه_ایام_صفر
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج #اربعین
.
شده دم به دم این نگرانی ام..
#سینه_زنی و توسل به راوی دشتِ کربلا #امام_سجاد سلام الله علیه به نفس حاج میثم مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
شده دم به دم این نگرانی ام،
که مدینه ندیده بمیرم
به هوای آن همه آرزو،
نشود که بهانه نگیرم
مدینه ای روضۀ ناتمام من
به شوکت و به غربتت سلام من
ای مدینه ای شهر روضه و گریۀ بی صدا
ای مدینه ای سرزمین غریب رسول خدا
به خدا که تحمل غربتت،
برده طاقت عالم و آدم
ای حکایت غربتِ فاطمه،
روضه خوانِ تو بوده محرم
کاش میشد و کبوتر بقیع بودم
تمام عمر نوحه گر بقیع بودم
ای مدینه ای شهر روضه و گریۀ بی صدا
ای مدینه ای سرزمین غریب رسول خدا
بنشیند اگر دل خون من،
به مقابل گنبد خضرا
به تسلی داغ پیمبرم،
جان فدا کنم از غم زهرا
سلام من به چهار امام بی حرم
سلام من به مادر شهیده ام
وای مادرم ...
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت_امام_سجاد
#تخریب_بقیع
👇
▪️#روضه و توسل_پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و امام حسن علیه السلام و امام رضا علیه السلام_سید مهدی #میرداماد▪️
🔳▪️▪️🔲▪️▪️🔳
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا
مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست
آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست
قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب
شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست
خون گریه کن مدینه،کز این ماتم عظیم
گر آسمان خراب شود بر سرت رواست
*مگه چه خبر شده مدینه؟!!*
گشتند انبیا،همه چون فاطمه یتیم
زیرا عزای قافله سالار انبیاست .....
خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود
عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست
اهل ولا به هوش که با رحلت نبی 2
شهر مدینه یکسره آبستن بلاست
قومی برای غصب خلافت شدند جمع
یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی،کجاست؟!
*کجاست مولا؟بگم صدا نالت بلند شه*
دار الولا محاصره،زهراست پشت در
دود وشراره بر فلک از بیت کبریاست ...
آتش زدن به خانه ی ریحانه ی رسول
پاداش رنج های شب و روز مصطفاست
▪️▪️◾️▪️▪️
*فرمود: "ما اوذی النبی مثل ما اوذیت" هیچ پیامبری اندازه ی من اذیت نشد؛بیست و سه سال تمام هرجور خواستند اذیتش کردند،هر تهمتی خواستند بهش زدن؛مگر نمیگن کسی برلت کاری میکنه عرقش خشک نشده مزدش رو بده؛مردم مدینه آب غسل پیغمبر خشک نشده مزدش رو دادن ...؛کاری کردن مادر ما بین در و دیوار صداش بلند شد ..." مگه دعای ندبه نخوندی "قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی" ذوی القربی کیان؟مگه کسی غیر از بی بی دوعالم و امیرالمومنین و حسنین؟ یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل میکرد؟چقدر حسین رو رو دوشش سوار میکرد؟یادتون رفت چقدر نوه هاش رو میبوسید ؟ پیغمبر میبوسید و گریه میکرد..." هروقت امام مجتبی رو بغل میکرد لباش رو میبوسید؛همتون اهل کنایه اید و اهل روضه،هر وقت ابی عبدالله رو بغل میکرد زیر گلوشو میبوسید ... آقا چرا؟میفرمود:این لبا یه روز از زهر کبود میشه ..." پیغمبر اجازه بدن ما از همین روزنه بریم کنار بقیع "السلام علیک یا ابامحمد" آقاجان گداهای هرساله اومدن؛آقاجان من الان دارم از حرم امام رضا میام؛شما یه غریبی،امام رضا هم یه غریبه،انقدر این شبا تو حرمش شلوغه ..."(مگه عربه نیامده بود از مدینه؟گفت:شنیدم ایرانیا یه امام غریب دارن برم یه سری به غریب ایران بزنم)،وارد حرم امام رضا شد اول یه نگاه به در و دیوار،یه نگاه به زائرا،به ازدحام جمعیت کرد به این همه چراغ؛برگشت عقب ...." گفت آقاجان اگر غریب میخوای بیا مدینه؛بیا ببین چهارتا سنگ گذاشتند ...*
"شاعر:استادحاج غلامرضاسازگار"
#سید_مهدی_میرداماد
#رسول_الله #امام_حسن #امام_رضا
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_امام_رضا_علیه_السلا
.
#رسول_الله
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژۀ روزهای #آخر_صفر و شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حنیف طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
حوادثی است که قلبِ مدینه میلرزد
مدینه چون دل اُمت به سینه میلرزد
سپاهِ شب شده مستِ تصرف خورشید
نسیم شعله شد و در فضا شراره کشید
تمام وسعتِ ملک خدا شبِ تار است
چه روی داده که خورشید هم عزادار است
زِ کوه و دشت و بیایان خدا خدا شنوم
ز جن و انس و ملک وا محمدا شنوم
اجل دریده گریبانُ و اشک افشاند
امینِ وحی خداوند نوحه میخواند
پیام میرسد از خشت خشتِ خانۀ وحی
که منقطع شده از آسمان ترانه ی وحی
برونِ خانه اجل گشته گرم اذنِ دخول
درون خانه چکد خونِ دل زِ چشم بتول
الا الا ملک الموت ! ماتم آوردی
زِ آسمان به زمین یک جهان غم آوردی
زدیدن رخ تو گشته رنگ فاطمه زرد
چه سخت حلقه به در می زنی،نزن برگرد!
چگونه می کنی ای پیک مرگ دقّ الباب؟
که آسمان به سر خاکیان شده ست خراب
برو به سینۀ حیدر شرر نزن دیگر
به جانِ فاطمه سوگند! در نزن دیگر
عقب بایست! بگیر احترام این در را
برو یتیم مکن دختر پیمبر را
برو که طعنه بر این باب، دیو و دد نزند
به باب خانۀ توحید ، کس لگد نزند
پیمبرُ و علی و فاطمه کنار هم اند
تو ایستاده و این هر سه اشکبارِ هم اند
نبی زخون دل خویش چهره می شوید
درون خانه ی دربسته با علی گوید:
که یا علی بنشین با تو راز دارم من
به سینه شعله ی سوز و گداز دارم من
پس از رسول مقامت زکینه غصب شود
فراز منبر من دشمن تو نصب شود
خدای ، امر به صبرت کند در این اندوه
جواب داد علی: من مقاومم چون کوه
دوباره گفت پیمبر که ای امام مبین
شوی به شهر مدینه غریب و خانه نشین
فلک زغربتِ تو آه می کشد زِ نَهاد
به باب خانه ات آتش زنند از بیداد
جواب داد : همانا به صبر می کوشم
به حفظ دین خود این جام زهر می نوشم
رسول گفت چو کردی تحمل آن همه را
به پیشِ چشم تو سیلی زنند فاطمه را
تو ایستاده و با چشم خود نگاه کنی
درون سینه ی خود حبس سوز و آه کنی
در آن میانه علی سخت در خروش آمد
کشید ناله و خون در دلش به جوش آمد
اگرچه بود وجودش پر از شراره ی خشم
به روی فاطمه چشمی گشودُ گفت به چشم!
شاعر : #استاد_غلامرضا_سازگار
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#ویژه_ایام_صفر
○
.
#رسول_الله
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ویژۀ روزهای پایانی ماه صفر و شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حنیف طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
*میدونید کجا دادِ علی بلند شد ؟!.. اینجا چشم گفت ، صبر کرد .. شبی که فاطمه رو خاک کرد ، کنارِ قبر گفت فاطمه :
تا قيامت نه، پس از واقعه محشر هم
ناله يا اَبَتايش نرود از يادم! ..*
الا رسول خدا خون به سینه ام جوشید
که گفته هات همه جامه ی عمل پوشید
دری که بود به دارُالزیاره ات مشهور
دری که گرد از آن می زدود گیسوی حور
دری که بود پر از بوسه های جبرائیل
دری که حرمت از آن می گرفت عزرائیل
دری که نور فشاند به چشم عرش علا
ببین چگونه از آن دود می رود بالا
به باغ وحی، خزان دست باغبان را بست
که چیده گشت از آن میوه و درخت شکست
چه ننگ ها که خریدند یا رسول الله
زِ عترت تو بریدند یا رسول الله
چو امتت طلبیدند حبّ دنیا را
برای غصب خلافت زدند زهرا را
قسم به عزّت قرآن! قسم به ذات خدا!
سر حسین تو روز سقیفه گشت جدا
چه تیرها همه از چلّه ی سقیفه شتافت
گلویِ اصغر و قلب حسین هر دو شکافت
سقیفه در حرم کربلا شراره کشید
زگوش دخترکان تو گوشواره کشید
سقیفه کرد تن عترت تو را نیلی
سقیفه فاطمه ها را دوباره زد سیلی
همین که حق وصی تو غصب شد به ملا
سر حسین، جدا شد به دشت کربُبَلا
شاعر : #استاد_غلامرضا_سازگار
روزها و ساعاتِ پایانی ماهِ صفرِ .. این دو سه روزِ آخر هر کاری کردی سفره داره جمع میشه .. گرچه این چشمه ی جوشان اشک و ناله مون آرام نمیشه تازه شروع گریه برا مادرِ ساداتِ .. آماده ای روضه بخوانم ؟! یه جمله عرض توسل و التماسِ دعا .. درِ حجره باز شد ، نفسایِ آخرِ پیغمبر دیدن حسین اومد رو سینه ی پیغمبر قرار گرفت .. هی صورتشُ به سینه ی مبارک میکشه .. بی بی ما هنوز دستش سالمه ، اومد حسینُ از رو از زو بدن برداره .. پیغمبر چشم های مبارکشُ باز کرد ، فاطمه جان بزار حسین رو سینه م باشه .. حسین رو سینه مِ آرام جان میدم .. بریم کربلا.. حاجتمند و گرفتار زیاد ، مریضا رو فراموش نکنید .. یه وقتی هم زینب کنار گودال صدا زد یوم علی صدر المصطفی .. یه روز رو سینه ی پیغمبر دیدمت .. يَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَيْكَ مَلِيكُ اَلسَّمَاءِ هَذَا حُسَيْنٌ بِالْعَرَاءِ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ اَلْأَعْضَاءِ يَا مُحَمَّدَاهْ وَ بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتُكَ قَتْلَى تَسْفِي عَلَيْهِمُ اَلصَّبَا . فَأَبْكَتْ كُلَّ صَدِيقٍ وَ عَدُوٍّ .
حسین .....
.....................
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#ویژه_ایام_صفر
○
.
🕊﷽🕊
☑️#روضه_پیامبرص
🔘#دفتری_پیامبر
☑️#رسول_الله
🔘#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا س
🔹براحمد و محمود و محمد صلوات
🔹برشافع رهروان عبد خدا روح مؤید صلوات
🔹بر خلق و ملک بر همه رُسُل تاج سر است
🔹بر تاج سر تمام انبیاء عالم محمد صلوات
🔸بر تور جمال پاک احمد صلوات
🔸بر عطر وجود حی سرمد صلوات
🔸بر وَجه نکویُ خُلق نکوی رسول
🔸بر خاتم الانبیاء محمد صلوات
🌿السلامعلیکیامظلوم یارسولالله یاامامالرحمه یاسیدناومولانا اناتوجهنا...
▪️نبی در بسترو زهرا کنارش
▪️عزیزقلب او شد بی قرارش
▪️بگوید دخترم کمتر نوا کن
▪️برای رفتن بابا دعا کن
⬅️ نمی دونم مدینه رفتی یا نه...
گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه...
ان شالله روزی هممون باشه مدینه..
گنبد خضرای پیامبر رو زیارت کنیم..
(یارسول الله آقا جان ..)
آقاجان...این دلا برا مدینهات تنگه آقا..
🕊آقا برات کاری نداره...امروز یه نگاه بکنی...برات کاری نداره یه مُهر تأیید بزنی، منم مدینه ای بشم..
آقا....هنوز خیلیا مدینه رو ندیدن...
هنوز خیلیا قبرستان بقیع رو ندیدند...
امروز بگو خدا.... به حق اون پیامبری که میگفت آی مردم من از شما اجر رسالت نمیخوام...
اما دو چیز رو بینتون امانت و یادگار میزارم....یکی کلام خدا قرآنه....یکی اهل بیت منه...
آی مردم فاطمه پاره تن منه..
آخ علی غریبه...(علی مظلومه....2)
آی مردم حسنین میوه دلِ منند...
آخ بمیرم برات یا رسول الله..چه کردند با فاطمه ات...
⬅️هر دختری بابا از دست بده مردم دورش جمع میشن...تَسلاش میدن...دلداریش میدن...تسلیت میگن...دسته های گل میارن...
☑️ آخ دل عالم بسوزه برا اون دختری که داغ بابا دید....اما بجای گُل دسته های هیزم آوردند...درب خونشو آتش زدند...
اون خونه ای که پیغمبر اذن ورود میگرفت وارد میشد....اومدن در خانه فاطمه شو آتش زدند....
فاطمه شو بین در و دیوار قرار دادند...
( بمیرم برات زهرا جان....)
🔹آی حاجت دارا.... ناله دارا ...آی جوون دارا....
🔘خانم فاطمه زهرا بین درو دیوار دوتا ناله زد..میدونی چی بود....
اولین ناله بیبی این بود... صدا زد ..
یا ابتا یارسول الله...
بابا بیا ببین با فاطمت چه کردند...
بابا بیا ببین اون سینه ای که تو میبوسیدی...بین در و دیوار گذاشتند...
یه نالهٔ دیگه ای هم زد فاطمه....
صدا زد
یا فِضه خُزینی..
فضه بیا پهلومو شکستند...
.فضه بیا محسنمو کشتند...
⏪کاری کردند با دختر پیغمبر...
صدازد علی جان شبانه غسلم بده...
شبانه بدنم و کفن کن...
شب بدنم رو بخاک بسپار...
امان از دل امیرالمومنین ع ...
(هااا ناله بزن برا غربت امیرالمومنین ع...)
علی غریبه علی مظلومه....
⏺بدن زهراشو کفن کرد...خدا غریبانه بدن زهرارو تشیع کرد ...همچین که رسید نزدیک قبر فاطمه اش...
(دیدید وقتی مادری از دنیا بره...میگن محارم مادر بیان...کمک کنند بدن نازنین مادرو درون خانه قبر بزارند...)
خدا سلمان محرم نیست...اباذر محرم نیست...محارمش بچه های کوچکشند...
خدا چه کنه علی..
اگه بره درون قبر کسی نبود فاطمه رو به علی بِده...
اگه بیرون قبر باشه چطور فاطمه رو وارد خانه قبر کنه..
آخ بمیرم یه وقت دید دو تا دست شبیه دستای پیغمبر....
💠علی جان اِلَیَّ...اِلَیَّ
علی جان بِده امانتمو... بِده فاطمه مو....
شاید گفته باشه یا رسول الله...آقا جان ...ازت خجالت میکشم آقا ...
(چرا)
چون امانتی که شب عروسی بمن دادی ..سیلی خورده نبود...
آخ تازیانه خورده نبود...
پهلو شکسته نبود...
......
✳️هر چقدر ناله داری به غربت امیرالمومنین ع ..به مظلومی امیرالمومنین... صدای نالتو بلند کن 3 مرتبه ناله بزن یگو...
🍁یا حسـیـــــن
🔸درلحظه هاي آخر،امّيدوارم ارباب
🔸آیی و من ببينم، يك دم رخِ شما را
🔸در لحظه وفاتم، چشم انتظارم ای شاه
🔸آسان كنی زلطفت جان دادنِ گدارا(عاصی)
🎋هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها(صلوات)🎋
#ما_ملت_امام_حسینیم
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
.
.
#رسول_الله
#توسل جانسوز ویژۀ #شهادت_پیامبر_اکرم صلوات الله علیه به نفس سیدمجید #بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
می باره اشک ماتم،مصیبت همینه
تموم شد روزایِ خوشیِ مدینه
پیمبر از این شهر، دیگه داره میره
باید عالم امشب از این غم بمیره
دلش بی قرارِ، مثالِ حبیبِ
توی اُمتش هم ،خدایی غریبِ
داره میره با او،دلِ آسمونی
ندیدن از آقا، به جز مهربونی
حالا وقتِ رفتن،دلش بی قراره
به جز حقِ حیدر،وصیت نداره
قلم کاغذی خواست،نیاوردن آخر
همونا که حق از علی خوردن آخر
شکایت از اینها، به پیشِ خدا کرد
نفس هایِ آخر، علی رو صدا کرد
میشه خون علی جان!دلت از زمونه
به دستِ تو زهرام، امانت بمونه
چه روزایِ سختی،برات هست در پیش
یه روزی میگیره،دَرِ خونه ات آتیش
می بینم از الان، پس از من یه روزه
گل یاسم آروم، تو آتیش می سوزه
می بینم از الان، می ریزن تو خونه
رو پهلویِ زهرا، نشونه خزونه
بگو ای پیمبر،نبودی ببینی
ندیدی تو داغِ،فراتر از اینی
نبودی ببینی،گُلت تو آتیشه
نبودی ببینی، چی شد بارِ شیشه
غمِ کوچه هارو ندیدی، نبودی ببینی
چی بود اون کبودی، نبودی ببینی
ره چاره گم شد، نبودی ببینی
یه گوشوراه گم شد،نبودی ببینی
ولی چند جایی، تو بودی و دیدی
کنار یه گودال، با زهرا رسیدی
تو بودی و دیدی خونایِ گلوشُ
تو بودی و دیدی، تنِ زیر و روشُ
لبِ تشنه رو خاک،کنارِ فرات بود
پایِ قاتلش رو، جایِ بوسه هات بود
ــــــــــــــــــ
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#ویژه_ایام_صفر
.👇
.
#رسول_الله
#توسل جانسوز ویژۀ #شهادت_پیامبر_اکرم صلوات الله علیه به نفس کربلایی حسین #سیب_سرخی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بس کُن عزیزِ تا سحر بیدار بس کُن
کُشتی مرا از گریه ی بسیار بس کُن
رویت ندارد طاقتِ این اشکها را
طاقت ندارد اینهمه آزار بس کُن
باید ببینی روزهایِ بعد از این را
باید بمانی با غمی دشوار بس کُن
باید بگویم روضه های بعد خود را
باید بسوزی بعد از این دیدار بس کُن
ای کاش بعد از من کسی جایت بگوید
با هیزم و با آتش و دیوار بس کُن
ای کاش میگفتند خانوم بچه دارد
ای کاش میگفتند با مسمار بس کُن
در کوچه می اُفتی کَسی غیر از حسن نیست
با گریه می گوید که در اَنظار بس کُن
در کوچه می اُفتی و می گوید به قُنفذ
اُفتاد دستِ مادرم از کار بس کُن
دستت مغیره بشکند حالا که اُفتاد
از چادر او پایِ خود بَردار بس کُن
بگذار یک جمله هم از گودال گویم
خون گریه ات را کربلا بگذار بس کُن
وقت هزار و نُهصدو پنجاه زخم است
ای نیزه ی خونبار این اصرار بس کُن
این ناله هایِ دخترت پیشِ حرامی است
با شمر می گوید نزن نشمار… بس کُن
#شاعر:حسن لطفی
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#ویژه_ایام_صفر
👇
.
|⇦•ای فدای تو جِن و روح..
#سینه_زنی و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حنیف طاهری
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
ای فدای تو جِن و روح و بشر
وی اسیر تو این همه یکسر
خانۀ جان بدون تو ویران
با تو ویرانه کاخی از مرمر
بس که گیراست چشم نافذ تو
نمی افتد گدای تو ز نظر
وقت کوبیدنِ سرای تو شب
گاه حاجت گرفتن تو سحر
چون تویی اول تمام رسل
آدم بوالبشر شود آخر
القرض مصطفی نگو غوغا
القرض مصطفی نگو محشر
کرده موسی به مِدحَتِ تو قیام
بسته عیسی به خدمت تو کمر
دست بوسِ تو سینۀ محراب
پای بوس تو پلۀ منبر
جای دارد که تو را جامه دَرند
کاروانی ز یوسف و ز پدر
مادرت در عفاف “آمنه” نام
بانویی چون خدیجه ات همسر
همچو حیدر برای تو داماد
همچو زهرا برای تو دختر
یکی از چاکران تو همزه
یکی از مخلصان تو جعفر
نوه ات همچو زینب کبری
هم نتیجه چنان علی اکبر
هر که را سوختی شود “سلمان”
آنکه آموختی شود “بوذر”
مَثَل تو به ماسوا سلطان
مَثَل ماسوا به تو نوکر
شیعیان تو از طلا هستند
مرتضی و تو در مَثَل زَرگر
آهن از لطف تو شود چون موم
بَهر داود , پیر آهنگر …
مهر در هُجرۀ تو مستاجر
هم رهین سلاکین تو قمر
کمی از پهنۀ دلت مغرب
گوشه ای از سرای تو خاور
هر که گوید که نیستی تو خدا
به همان رَب نمیکنم باوَر
ای که گفتی به امت خویش
زیر این آسمان پهناور
بعد من حُرمتش نگه دارید
مصطفی باشد و همین دختر
آب غسلت هنوز جاری بود
که به باب لله “او” فِتاد شرر
نعش پیغمبری به روی زمین
بین دیوار و در گُلی اطهر
دختری داد می زند بابا
دختری داد می زند مادر
فاطمه را زدند علی افتاد
وای از خجالت شوهر
داستان شب مدینه شده
دست وپای برهنه حیدر
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#ویژه_ایام_صفر
#رحلت_رسول_اکرم #رسول_الله
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•حوادثی ست که قلب مدینه...
#قسمت_اول روضه و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حنیف طاهری
●•┄༻↷◈↶༺┄•●*
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم”
“اللّهم زِد فی قلوبنا محبة امیرالمومنین و اولادهِ المعصومین عليهم السلام”
حوادثی ست که قلب مدینه می لرزد
مدینه چون دلِ امّت به سینه می لرزد
سپاه شب، شده مستِ تصرّفِ خورشید
نسیم، شعله شد و در فضا شراره کشید
تمام وسعتِ مُلک خدا شبِ تار است
چه روی داده که خورشید هم عزادار است؟
ز کوه و دشت و بیابان، خدا خدا شنوم
ز جنّ و انس و مَلَک وامحمّدا شنوم
اجل دریده گریبان و اشک افشاند
امینِ وحی خداوند، نوحه می خواند
پیام می رسد از خشت خشتِ خانه ي وحی
که منقطع شده از آسمان ترانه ي وحی
برون خانه اجل گشته گرم اذن دخول
درونِ خانه چکد خونِ دل ز چشم بتول
*مَلَكُ الموت آمده دق الباب ميكنه دَرِ خانه ي پيغمبر…*
اَلا اَلا مَلَکُ الموت! ماتم آوردی
ز آسمان به زمین یک جهان غم آوردی
ز دیدنِ رخ تو گشته رنگ فاطمه زرد
چه سخت حلقه به در می زنی، نزن! برگرد!
چگونه می کنی ای پیکِ مرگ دَقُ الباب؟
که آسمان به سَرِ خاکیان شده است خراب
برو به سینه ي حیدر شرر نزن دیگر
به جانِ فاطمه سوگند! در نزن دیگر
عقب بایست! بگیر احترامِ این در را
برو یتیم مکن دخترِ پیمبر را
برو که طعنه بر این باب، دیو و دد نزند
به بابِ خانه توحید، کس لگد نزند
محمّد و علی و فاطمه کنار هم اند
تو ایستاده و این هرسه اشکبار هم اند
نبی ز خون دلِ خویش چهره می شوید
درون خانه ي در بسته با علی گوید:
که یا علی بنشین با تو راز دارم من
به سینه شعله سوز و گداز دارم من
پس از رسول، مقامت ز کینه غصب شود
فراز منبرِ من دشمن تو نصب شود
خدای، امر به صبرت کند در این اندوه
جواب داد علی: من مُقاومم چون کوه
دوباره گفت پیمبر که ای امامِ مبین
شوی به شهر مدینه غریب و خانه نشین
فلک ز غربت تو آه می کشد ز نهاد
به بابِ خانه ات آتش زنند از بیداد
جواب داد: همانا به صبر می کوشم
به حفظ دین خود این جام زهر می نوشم
رسول گفت چو کردی تحمل آن همه را
به پیش چشمِ تو سیلی زنند فاطمه را
تو ایستاده و با چشم خود نگاه کنی
درونِ سینه ي خود حبس سوز و آه کنی
در آن میانه علی سخت در خروش آمد
کشید ناله و خون در دلش به جوش آمد
اگرچه بود وجودش پُر از شراره خشم
به رویِ فاطمه چشمی گشود و گفت به چشم!
* قبول مي كنم، اين همه پيغمبر زحمت كشيد، فرمود: هيچ پيغمبري رو اندازه ي من آزار و اذيت نكردن… تو كوه هاي سنگلاخِ مكه، پاهاش غرقِ خون ميشد، ميرفت برايِ هدايتِ مردم “قولوا لا اله الا الله تفلحوا” در جواب سنگش ميزدن، خاكستر رويِ سرش مي ريختن، از خودش گذشت، مثلِ همين روزا، آبِ غسل پيغمبر خشك نشده، دَرِ خانه ي دخترش رو آتش زدن، هر چي مصيبت به سَرِ اسلام و مسلمين اومده از همين امروز و فرداست…*
ــــــــــــــــــ
#رسول_الله
#رحلت_رسول_اکرم
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
|⇦•ميسوخت در و فاطمه...
#قسمت_پایانی روضه و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حنیف طاهری•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●*
“ميسوخت در و فاطمه پشت در بود
دل از دَرِآتش زده سوزانده تر بود
بر فاطمه فضه بود نزديک ولي
نزديکتر ازکنيز ميخ در بود
چون شمع، علی بر سر پروانه رسید
پروانه به جا نبود خاکستر بود”
الا رسول خدا خون به سینه ام جوشید
که گفته هات همه جامه عمل پوشید
دری که بود به دارالزیاره ات مشهور
دری که گرد از آن می زدود گیسوی حور
دری که بود پر از بوسه های جبراییل
دری که حُرمت از آن می گرفت عزراییل
دری که نور فشاند به چشم عرش عُلا
ببین چگونه از آن دود می رود بالا
به باغ وحی، خزان دستِ باغبان را بست
که چیده گشت از آن میوه و درخت شکست
چه ننگ ها که خریدند یا رسول الله
ز عترت تو بریدند یا رسول الله
چو امتت طلبیدند حب دنیا را
برای غصب خلافت زدند زهرا را
قسم به عزتِ قرآن! قسم به ذات خدا!
سَرِ حسینِ تو روز سقیفه گشت جدا
چه تیرها همه از چله ي سقیفه شتافت
گلوی اصغر و قلب حسین؛ هر دو شکافت
سقیفه از حَرمِ کربلا شراره کشید
ز گوش دخترکان تو گوشواره کشید
سقیفه کرد، تنِ عترت تو را نیلی
سقیفه فاطمه ها را دوباره زد سیلی
همین که حقِ وصی تو غصب شد به مِلا
سر حسین، جدا شد به دشت کرب وبلا
#شاعر : غلامرضا سازگار
*درب حجره رو باز كرد، ديد ابي عبدالله رويِ سينه ي پيغمبرِ، اومد حسين رو از رويِ سينه جدا كنه، لحظات آخر، اينقدر نفس به سينه ي محتضر سنگين ميشه، حتي ميگن: دكمه هاي پيراهن رو هم باز كنيد تا راحت نفس بياد و بره، اما صدا زد: فاطمه جان! بذار حسينم رويِ سينه ام بمونه، من آرامش پيدا مي كنم…
آي دلايي كه برا كربلا تنگِ! آماده ايد يا نه؟ نمي دونم زينب اين صحنه رو ديد يا نه، اما ظهر عاشورا دستش رو رويِ سرش گذاشت، صدايِ ناله اش بلند شد، حسينِ من:“یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المُصطفیٰ، یَومٌ علی وجهِ الثَّری” يه روز رويِ سينه ي پيغمبر ديدمت، اما امروز مي بينم رويِ خار و خاشاك بيابون ها بي كفن موندي…دست برد زيرِ بدن، بدن رو بالا آوُرد، يا رسول الله!:“هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء،مُقَطَّعُ الأعضَاء” اما يه وقت نگاش افتاد به سينه ي مباركِ ابي عبدالله، صدا زد: حسين! كاش تيري كه به سينه ات زدن به قلبِ زينب مي زدن، همه ناله بزنيد: يا حسين…*
ــــــــــــــــــ
#رسول_الله
#رحلت_رسول_اکرم
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#ویژه_ایام_صفر