eitaa logo
امام حسین ع
19.1هزار دنبال‌کننده
399 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
salahshoor-shohada-93-03.mp3
3.92M
🎧💔🎧 🎧 #سبک_زمینه 👆 🎤حاج مهدی #سلحشور👌 (خاطره های هیأت همیشه موندگاره) #ویژه ــ #درخواستی👌 #امام_حسین ع🏴 ♻️ #پیشنهاد_دانلود 💯 ╭┅───────┅╮ 🎤 @emame3vom 🎤 ╰┅───────┅╯
تنهای تنها.mp3
5.31M
🎧💔🎧 #منبریهای_دلنشین👆 🎤 حجة الاسلام والمسلمین #عالی 🎤حجة الاسلام و المسلمین #رفیعی ◀️ موضوع: تنهای تنها 🔺 #ویژه ⏰ 3 دقیقه #حضرت_ابوالفضل ع🏴 #امام_حسین ع ╭┅───────┅╮ 🎤 @emame3vom 🎤 ╰┅───────┅╯
Bahmani-Sham Shahadate Emam Sadegh1394-003.mp3
7.89M
🎧 👆 🎤کربلایی روح الله 👌 (به سرم شور کربلا دارم) 📝 👇 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به سرم شور کربلا دارم به لب اللّهم الرزقنا دارم عاشق تو بی قراره (کربلا)3 راهی به حرم نداره (کربلا)3 منو بطلب دوباره (کربلا)3 برای تو هلاکم همیشه سینه چاکم یه شبه جمعه ای کاش تو حرم کنن خاکم عاشق تو بی قراره (کربلا)3 راهی به حرم نداره (کربلا)3 منو بطلب دوباره (کربلا)3 یه سلام میدم من رو به گنبد به نیابت از سلطان مشهد همه خاطرات خوبم (کربلا)3 به سینه برات میکوبم (کربلا)3 ناله دم غروبم (کربلا)3 الهی که مدینه شبیه کربلا شه مثه همین حرم کاش برا امام حسن باشه عاشق تو بی قراره (کربلا)3 راهی به حرم نداره (کربلا)3 منو بطلب دوباره (کربلا)3 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ➖ 🏴 ➖ ع🏴 ➖ 🏴 ♻️ 💯 ♻️گلچین نواها و نوحه‌ها در ↙️ ╭┅───────┅╮ 🎤 @emame3vom 🎤 ╰┅───────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧💔🎧 🎧 #منبریهای_دلنشین👆 🎤🎤حاج حسن #خلج👌 🔸 #معجزه‌ای_عجیب و زیبا در پیاده روی #اربعین 🔘 #ویژه 🔺 ⏰ 8 دقیقه ♻️ #پیشنهاد_دانلود💯 ╭┅───────┅╮ 🎤 @emame3vom 🎤 ╰┅───────┅╯
Track(5)Shab23Ramezan.mp3.mp3
6.37M
🎧💔🎧 🎧 #سبک_زمینه👆 🎤حاج امیر #کرمانشاهی👌 (به دوری توعادت ندارم) 📝 #متن_نوحه👇 🏴 به دوری تو عادت ندارم  بیا که دیگه طاقت ندارم شبا بدون لالایی تو خرابه خواب راحت ندارم منو زدن منو زدن له شد عروسکم زیر دست و پا منو زدن منو زدن  به قصد کشت بابا بین کوچه ها هی نگاه به منو معجرم میکنن بچهام دارن مسخرم میکنن ( #بابا_حسین)3 🏴 نگیر سراغی از معجر من ببین که سوخته موی سر من  به روی نیزه رفت پیش چشمام سر داداش علی اصغر من منو زدن منو زدن با تازیانه هاشون میون خاک منو زدن منو زدن بازار برده ها مجلس شراب مثل لب های تو شد تن من کبود گفت به من خارجی پیر مرد یهود ( #بابا_حسین)3 🏴 منو مصیبت هر شب تو چه کرده خیزرون با لب تو تا حالا صد دفعه مرده بودم اگر نبود باهام زینب تو منو زدن منو زدن میسوزه دست و پاهای دخترت منو زدن منو زدن با سیلی و لگد مثل مادرت منو زدن منوزدن له شد عروسکم زیر دست و پا 🏴 بابا باباحسین ــــــــــــــــــــــــ #حضرت_رقیه س🏴 ♻️ #پیشنهاد_دانلود💯 ╭┅───────┅╮ 🎤 @emame3vom 🎤 ╰┅───────┅╯
سینه زنی زمینه زیبا _ ویژۀ ایامِ اربعین _ حاج مهدی رسولی.mp3
2.16M
🎧💔🎧 🎧 #سبک_زمینه👆 🎤حاج مهدی #رسولی👌 📝 #متن_نوحه👇 قدم قدم پا میزارم تو جاده ها تا برسم به کربلا حسین حسین نفس نفس هم نفسِ حسینیا راهی میشم تا نینوا  حسین حسین با تربتت ، وا شده یه روزی کامم تموم سال ، منتظرِ این ایامم زیارتت ، آرزویِ صبح و شامم اَشْهَدُ اَنَّكَ تَشْهَدُ مَقامیَ تَسْمَعُ كَلامِی تَرُّدُ سَلامی ➖اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ➖وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ➖وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ➖وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ علم علم ، حسینیا از هر کجا میان به پابوسِ شما آقام آقام ستون ستون ، منم میام تا برسم به موکب امام رضا رضا رضا یادش بخیرحال خوشی داشتم اون دم تا صبح پایِ،پنجرۀ فولاد موندم با صد امید،زیارت نامه میخوندم اَشْهَدُ اَنَّكَ تَشْهَدُ مَقامیَ تَسْمَعُ كَلامِی تَرُّدُ سَلامی ➖اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ➖وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ➖وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ➖وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ تپش تپش هر ضربانِ قلبِ من ذکرِ عَلَی دَّوام من حسین حسین .... حسین حسین میگم تا آخرین نفس ای  مهربون امامِ من حسین حسین یه روسیاه ، بازم به سویِ تو اومد تو این حرم ، فرقی نداره خوب و بد دعاهامون ، مستجابِ زیر این گنبد اَشْهَدُ اَنَّكَ تَشْهَدُ مَقامیَ تَسْمَعُ كَلامِی تَرُّدُ سَلامی ➖اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ➖وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ➖وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ➖وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ #اربعین🏴 #کربلا🏴 #امام_حسین ع🏴 ♻️ #پیشنهاد_دانلود💯 ╭┅───────┅╮ 🎤 @emame3vom 🎤 ╰┅───────┅╯
ای فلک! شام کجا، زینب افگار کجا اُمِّ کلثوم کجا، کوچه و بازار کجا عترت پاک نبی، صحبت کفّار چه سان آل اطهار کجا، مجلس اشرار کجا تشت زرّین یزید و سر پر خون حسین چوب بیداد کجا، آن لب دُربار کجا در ره شامِ ستم، زینب حیران می‌گفت: کو علی اکبر و عبَاس علمدار کجا راه گم گشته و این قافله بیوه زنان یارب این قافله را قافله سالار کجا با نسیم سحر آهسته به زاری می گفت: «ای نسیم سحر آرمگاه یار کجاست» باز«واصل»! همه جا شور حسینی بر پاست اشک خونین به کجا آه شرر بار کجا «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
خنده بر پاره‌گریبانی‌مان می‌کردند خنده بر بی‌سر و سامانی‌مان می‌کردند پشت دروازۀ ساعات معطّل بودیم خوب آمادۀ مهمانی‌مان می‌کردند از سر کوچۀ بی‌عاطفه تا ویرانه سنگ را راهی پیشانی‌مان می‌کردند هرچه ما آیه و قرآن و دعا می‌خواندیم بیشتر شک به مسلمانی‌مان می‌کردند شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما را وارد بزم طرب‌خوانی‌مان می‌کردند بدترین خاطره آن بود که در آن مدت مردم روم نگهبانی‌مان می‌کردند هیچ جا امن‌تر از نیزۀ عباس نبود تا نظر بر دل حیرانی‌مان می‌کردند «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
دروازۀ ورودی شهر است و ازدحام بر پا شده دوباره هیاهوی انتقام این ازدحام و هلهله‌ها بی‌دلیل نیست یک کاروان سپیده رسیده به شهر شام یک آسمان ستارۀ آتش گرفته و یک کاروان شراره و غم‌های ناتمام در این دیار، هلهله و پایکوبی است انگار رسم تسلیت و عرض احترام چشمان خیره و حرم آل فاطمه سرهای روی نیزه و سنگ از فراز بام خاکستر است تحفۀ پس کوچه‌های شهر بر زخم‌های سلسله، شد آتش التیام بر ساحت مقدس لب‌های پرپری با سنگ کینه سنگدلی می‌دهد سلام پیشانی شکسته و خونی که جاری است بر روی نی خضاب شده چهرۀ امام با کینۀ علی همۀ شهر آمدند بر پا شده دوباره هیاهوی انتقام «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
1348 👇👇👇 منظور از زبان حال بین روضه خوان ها که مرسوم شده چیست؟ آنچه که در لسان ذاکران و مداحان اهل بیت(ع) به عنوان زبان حال بیان می‌شود، کلامی است که نه احادیث و نه تاریخ، شرح حال واقعه یا مصیبت خاندان اهل بیت(ع) را بیان نکرده اند و مداح با قرار دادن خود در جایگاه آنان سخنانی را از لسان آن بزرگواران نقل می کند. در زبان حال، آشفتگی هایی وجود دارد که با مراجعه به اشعار مداحان و شاعران حماسه عاشورا می توان به تزلزل آن پی برد و خطر انحراف آن را لمس کرد، زیرا انسان عادی که از درک حقیقت خویش غافل و از احساس نگرانی ها و مسائل دیگر آن عاجز است، چگونه می تواند انسان های آسمانی و ملکوتی را درک کند و خود را جایگزین آن نماید و بیان مصائب آنان را با جایگزین کردن خود در جایگاه آنان ترسیم کند؟ احساسات ما در مواجهه با مسائل مختلف زندگی اعم از غمها و شادی ها، منحصر به شخص ماست. مثلا ممکن است احساس من در برخورد با یک مصیبت امروز به گونه ای باشد و در برخورد با همان مصیبت در زمان دیگری به گونه‌ای دیگر واکنش نشان دهم. در مواجهه با یک خبر ناگوار، عکس‌العمل من با واکنش شخص دیگر متفاوت است و نمی‌توانیم احساس خود را تعمیم دهیم. آیا می توانیم در قالب نوحه یا نظم یا نثر بگوییم سید الشهدا(ع) در مواجهه با فلان مصیبت این گونه می اندیشید؟ تردیدی نیست که ما مُجاز نیستیم ادراکات خود را تعمیم دهیم، آن هم در مورد آنان که آسمانی و دگرگون می اندیشند. همانگونه که مجاز نیستیم در زبان قال از خود تصرفی داشته باشیم در زبان حال نیز به طریق اقلام مجاز به برداشت های شخصی و قیاس به نفس نیستیم اما دیده می‌شود که مدیحه سرایان به منظور ترسیم موقعیت گاهی اقوالی را به ویژه درباره حادثه عاشورا به عنوان زبان حال نقل می‌کنند که جای تامل دارد و نگران کننده تر از آن اینکه گاهی زبان حال هایی گفته می شود که به هیچ روی با مبانی اعتقادی و آموزه‌های اسلام و شأن معصوم سازگاری ندارد. زبان حالی که حاکی از تردید اضطرار نگرانی امام حسین(ع) در روز عاشورا به یقین با انگیزه اراده و سیره و از آن حضرت ناسازگار و تحریف آشکار است و نقل آن گناه به شمار می‌رود. در طی قرون گذشته، در عالم تشیع کسی به سادگی نمی‌توانست روایتی را از معصوم نقل کند، بدین منظور سال‌ها در محضر بزرگان علم حدیث تلمذ می‌کردند و پس از گذراندن سطوح مختلف علمی نهایت اگر از طرف اساتید واجد شرایط شناخته می‌شدند، به داشتن اجازه نامه نقل حدیث مفتخر می‌شدند اما متأسفانه کمبود آگاهی از اهل بیت(ع) سبب شده خود را در مقام آن بزرگواران انگاشته و شرح حال واقعی خویش را جایگزین متون تاریخی کنند و اشعاری را بخوانند که در کتب تاریخی معتبر نگارش نشده و به بهانه زبان حال به مدیحه سرایی های سخیف و نادرست بپردازند. بهتر است به جای بیان این‌گونه سخنان مجهول الحال از مطالب متقن تاریخی که با اهداف و سیره اهل بیت(ع) در تضاد نیست بسنده کنند و اعلام خطر تحریف در تاریخ به خصوص در تاریخ کربلا توسط ذاکران اهل بیت(ع) پدید می آید، که قطعا مرضیّ امام زمان(عج) نخواهد بود.(۱) 👤ابا ربیع شامی می گوید : امام باقر(ع) خطاب به من فرمود : 📋《وَیْحَكَ یَا أَبَا الرَّبِیعِ! ..لَا تَقُلْ فِینَا مَا لَا نَقُولُ فِى أَنْفُسِنَا فَإِنَّكَ مَوْقُوفٌ وَ مَسْئُولٌ لَا مَحَالَةَ فَإِنْ كُنْتَ صَادِقاً صَدَّقْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ كَاذِباً كَذَّبْنَاكَ!》 ♦️واى بر تو اى ابا ربیع! درباره ی ما آنچه خود نگفته ایم مگو! زیرا ناچار تو در قیامت بازداشت و بازخواست شوى، پس اگر راست گو باشى تصدیقت كنیم، و اگر دروغگو باشى تكذیبت می كنیم.(۲) باید بدانیم که ما مسئوليم و از ما درباره آنچه گفتیم و بیان کردیم، سوال خواهند کرد. در دعاى مكارم الاخلاق مي خوانيم : 📋《وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ》 ♦️پروردگارا! فردا (قيامت)، از من سوال خواهى كرد؛ مرا یاری كن كه آن چيزى را كه بناست فردا از من سئوال كنى، من جوابش را امروز در عملم آماده كنم!(۳) 📚منابع : ۱)احکام مداحی و سوگواری عابدینی، ص۵۶ ۲)الكافى شیخ کلینی، ج۳، ص۴۰۶ ۳)الصحیفه السجادیه، دعای بیستم ضامن اشک
1-2. مسافر عشق گلدی زینب اربعینه بو صفالی سرزمینه یانمیشام نار فراقه قیل نظر بو دلغمینه ای هدایت شمسی دور اولدوزلارین گلدی کوفه و شامی دولاندی قیزلارین گلدی دور ایاقه ای یارالی ای دوشن ائلدن ارالی دور دانیش منله حسینجان سن یارالی من یارالی درو خبر ویر سینون قارداش یاراسیندان من دئیوم بیر بیر سنه شامین جفاسیندان بو صفالی قبرین اوسته بیر سوری آهو گتیردیم اوخلی پیراهن الیمده گوزلریمده سو گتوردیم تشنه لب القانه باتدون اغلارام قارداش یادیمه دوشدوقجا سینه داغلارام قارداش ای امیدیم دور ایاقه خوش صفا ائیله قوناقه بیر منه سس وئر برادر یانمیشام نار فراقه چکمیشم قرخ گوندی من بو قبریوه حسرت دلخوشام اولدی مزارین زینبه قسمت
💠 سبک نوحه مسجدی ورود کاروان به شام از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ ⭐️ حسین کریمی نیا ⭐️ آه و واویلا از این مصیبت کوچه های شام و از اسارت با دلی خون و با چشم گریان کاروان آمد به شام ویران آه و واویلا آه و واویلا ناله زینب به آسمان بود که سرت دست حرامیان بود موعد مرگ و دادن جان است بر لب تو چوب خیزران است آه و واویلا آه واویلا ➖➖➖
4_5805290608608151652.mp3
1.58M
چشم من پرآبه
☑️بنداول چشم من پرآبه/ هر لحظه م عذابه بی تو بابا دارم من جون می دم توی این خرابه بی تو بابا ...... دیگه بریدم بابا جونم بابا جونم بابا جونم قامت خمیدم بابا جونم بابا جونم بابا جونم من موسپیدم بابا جونم بابا جونم بابا جونم یا ابتاحسین/یاابتا حسین/بابا بابا •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بنددوم خوردم من تازیون لگد از این واون بی تو بابا شد رخه نحیفم/ نیلی و ارغوون بی تو بابا می‌خوردم پیاپی/هرجایی کعب نی/ ای وای ای وای دیدم که خیزرون خوردی تو بزم مِی ای وای ای وای .... چقده پستن اینا بابا اینابابا اینا بابا دستامو بستن اینا بابا اینابابا اینا بابا حرمت شکستن اینا بابا اینابابا اینا بابا یا ابتاحسین/یاابتا حسین/بابا بابا •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بندسوم بی تو ای پناهم/بود هر دم نگاهم سوی نیزه عمه روم و گرفت تا چشمام نیفته روی نیزه آه از قوم ناپاک /حرومیه سفاک ویهودی افتادم روی خاک/ روی تیغ و خاشاک کجا بودی نبودی بابا به ما خیلی/ زدن سیلی زدن سیلی زدن سیلی ببین رخ ما /شده نیلی زدن سیلی زدن سیلی تو بیابونا زدن سیلی زدن سیلی زدن سیلی یا ابتاحسین/یاابتا حسین/بابا بابا 💠💠💠9⃣2⃣1⃣💠💠💠 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
📋 جان به قربان حسین بن علی ⬛️تک / حاج محمدرضا بذری ⬛️ ⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها بابل خورده ام نان حسین بن علی برسرخوان حسین بن علی همه ی سینه زنان معتقدیم جان به قربانه حسین بن علی ۲ روزیِ ما ازتو موج دریا ازتو دم اعجازیه صدمسیحا ازتو برکت سفره ی زهرا ازتو رحمت واسعه ی ما ازتو ای به قربان تویاثارالله قوت بازوی سقا ازتو عشقه دنیا ابی عبدالله سیدی یاابی عبدالله میشوم یارحسین بن علی من بدهکاره حسین بن علی بخداوندکه مدیونم من به علمداره حسین بن علی ۲ هرکه رفته سویش شده مست ازبویش صبح محشریعنی شام تاره مویش۲ حرزمولاست بربازویش دوالفقارعلوی ابرویش همه مجنون علمدارشدند حلقه ی دارهمه گیسویش عشقه دنیایاابوفاضل ذکرلبها یاابوفاضل عشقه دنیاابی عبدالله سیدی یاابی عبدالله هستی نوکراربابم حسین به فدای سراربابم حسین هرکجاروبزنم رویم هست به علی اکبراربابم‌حسین کربلامیلرزد زیرگام اکبر مستی عالم از ته جام اکبر آهوی دل شده رام اکبر مستم ازذکرسلام اکبر هرکه راهرچه نوشتندمرا بنویسیدغلام اکبر عشق دنیایاعلی اکبر گل لیلایاعلی اکبر ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
جانم حسین(ع) دیده ی گریان همیشه دوستت دارم حسین سینه ی سوزان همیشه دوستت دارم حسین من به یاد ناله های العطش در کربلا کشته ی عطشان همیشه دوستت دارم حسین آه ای ذبح عظیم! ای سوره ی بی سر شده قاری قرآن! همیشه دوستت دارم حسین بی کفن ماندی به دشت کربلا،بی پیرهن کشته ی عریان همیشه دوستت دارم حسین .
............. یا اباعبدالله(ع) ............... تا قیامت عاشقِ زار توأم نوکر دربست دربار توأم ای طبیب دردهای لاعلاج کن مداوایم که بیمار توأم هر کجا یاد از تو شد حاضر شدم یابن الزهرا! من هوادار توأم من گدایم-سائلم-درمانده ام... لیک یک عمری خریدار توأم! نه فقط ماه مُحرم!...نه!...نه! دائمأ من در پی کار توأم کربلایت را ندیدم یا حسین! خواب می بینم که زوار توأم!! عشق را در قلب من کردی حراج! مشتری جنس بازار توأم خون سُرخت سبز کرده شیعه را تا ابد مدیون ایثار توأم فکر من هم باش وقت مُردنم... فاش برگو که نگهدار توأم!! در شب تاریک قبرم یا حسین! چشم بر راه علمدار توأم! .
غلامرضا سازگار:  جهانیان همه با پای جان به شام روید به مسجد اموی نغمه ی خدا شنوید نهاد مسجدیان سخت آمده به خروش صدای حضرت سجّاد می رسد بر گوش درون سینه ی پاکش خروش خون خداست تمام، گوش! که فریاد سیّد الشّهداست به اهل شام، شده شام، تیره تر از شام فتاده طشت یزید و یزیدیان از بام پس از ثنای خداوند و نعت پیغمبر به خلق داد ندا آن امام جنّ و بشر که ای تمام خلایق بزرگ و کوچک شام خدای داده به ما شش جلال و هفت مقام هر آنچه داده به ما ذات قادر متعال کمال و علم و فصاحت، شجاعت است و جمال هماره سینه ی پاکان به نور ما رخشیده خدا محبّت ما را به مؤمنین بخشید محمّد (ص) عربی ختم الانبیا از ماست علی ولیّ خدا شاه اولیا از ماست زماست جعفر طیّار و حمزه شیر خدا که گشته بود ملقّب به سیّد الشّهدا حسن، حسین دو سبط پیامبر از ماست امید عترت مهدیِّ منتظَر از ماست مرا اگر نشناسید با شما گویم که کیست جدّ و پدر، چیست نام نیکویم عزیز مکّه و دُردانه ی منایم من سلاله ی حرم و زمزم و صفایم من منم سلاله ی آن سروری کز امر خدا بلند کرد حجر را زجا به دست و ردا منم عزیز گرامی ترین طواف کنان که گفت تلبیه حجّ کرد بهتر از همگان منم سلاله ی آن رهبر بلند وقار که شد زامر خداوند بر براق سوار به سوی اقصی زمکّه یافت خروج وزآن مقام به اوج فلک گرفت عروج منم سلاله ی آنکس که برد جبراییل به اوج سدره اش از امر ذات ربّ جلیل منم سلاله ی آن پیشوای اهل نیاز که با ملائکه ی آسمان گذارد نماز منم سلاله ی آن شهریار کشور دل که وحی گشته زسوی خدا بر او نازل مرا سلاله ی پاک محمّدی خوانند مرا عزیز دل مرتضی علی خوانند منم سلاله ی آنکس که بین هر دو سپاه رساند بینی اشرار را به خاک سیاه همان کسی که به اثبات خالق دادار گرفت با دم تیغش زکافران اقرار منم سلاله ی آن شیر قادر متعال که با دو نیزه دو شمشیر کرده است قتال منم سلاله ی آنکو دوبار هجرت کرد دوبار هجرت کرد و دوبار بیعت کرد منم عزیز کسی کو به تیغ شعله فروز به جنگ بدر و به جنگ حُنین شد پیروز همان ولیِّ خداوند قادر دادار نگشت یک مژه بر هم زدن به شرک دچار منم که وارث پیغمبران بود جدّم منم که راهبر مؤمنان بود جدّم به تیغ، ریشه کن خیل مشرکین گردید امیر کشور اسلام و مسلمین گردید چراغ دیده ی اهل جهاد بود علی هماره زینت کلِّ عباد بود علی منم عزیز دل افتخار بَکّایین زصابرین جهان بود بردبار ترین به پیشگاه خداوندگار عزّوجل زاهل بیت نبی بود در نماز افضل منم سلاله ی پاک مؤّید جبریل که بود یاور او در نبرد میکاییل منم عزیز دل حامی مسلمانان که بود در همه احوال یاور آنان به تیغ عدلش با خیل مارقین جنگید به ناکثین زد و با خیل قاسطین جنگید منم سلاله ی نیکوترین امام قریش که بود برتر و بالاتر از تمام قریش منم سلاله ی اوّل کسی که مؤمن بود ره خدا به کنار پیامبر پیمود زمسلمین همه سبقت گرفت در ایمان ستم گران را برداشت تیغ او زمیان منم سلاله ی مردی که تیر داور بود همیشه حامل علم خدای اکبر بود سخی، بزرگ، جوانمرد، ابطحی، زیبا صبور و سیّد و صّوام بود و پاک و رضا درید ریشه ی اصلاب کفر را از هم گسیخت یک سره شیرازه های ظلم و ستم به سان شیر ژیان با اراده ای محکم در آن میانه که می خورد نیزه ها بر هم به دشمنان خداوند حمله ور گردید چو دانه در وسط آسیابشان کوبید به رزمگاه عراق و حجاز شیر نبی که مکّی و مدنی بود خیفی و عقبی نمود ماه جمالش هماره جلوه گری مهاجری احدی بود و بدری و شجری به دودمان عرب مقتدا و رهبر بود که از جلال و شرف وارث دو مشعر بود یگانه شیر الهی به فتح بدر و حنین ابوالائمّه ولیِّ خدا ابوالحسنین کسی که این همه دارد جلال و فضل، علی است امام خلق و ولیِّ خدای لم یزلی است منم سلاله ی زهرا شفیعه ی دو سرا امینه فاطمه امّ الائمّة النّجبا زگریه کرب و بلای دوباره بر پا شد دوباره مشت یزید و یزیدیان واشد که ناگه از دل پُر درد ناله زد مولا منم سلاله ی پاک شهید کرب و بلا منم سلاله ی آنکس که شد به نی سر او گلوی تشنه بریدند سر زپیکر او منم سلاله ی آنکس که با دلی پر درد وداع با زن و فرزند و خاندانش کرد منم سلاله ی آنکس که شد برهنه تنش زدند زخم، بسی روی زخم، بر بدنش منم سلاله ی آنکو به خونش آغشتند به قتل صبر نه یکبار بارها کشتند منم سلاله ی آنکس که قلبش آزردند سر بریده ی او را به شهرها بردند منم سلاله ی آنکو اسیر شد حرمش ستم شد از همه بر اهل بیت محترمش اسیر کوفه و شام بلا شدیم همه به ابتلای نکو مبتلا شدیم همه الا حقیقت اسلام زنده از سخنت سر پدر زده از دور بوسه بر دهنت پیام آور فریادهای خون خدا خطابه ات سند فتح سیّد الشّهدا تو از تمام شهیدان پیام آوری قیام کرب و بلا را به شام آوردی هزار «میثم» از عهده بر نمی آید که لب به وصف تو و خطبه ی تو بگشاید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠وقایع روز اول ماه صفر سال 61 ق 💠 ✍ سرانجام در روز اول ماه صفر سال 61 ق، اُسراى خاندان اهل بیت(علیهم السلام) را پس از گردش در شهرها و آبادى ها همراه با سرهاى شهدا، از کوفه به منطقه شام رساندند. وقتى که نزدیک دمشق رسیدند، ام کلثوم از شمرخواست که آنها را از دروازه اى که کمتر محلِّ اجتماع مردم است، وارد شهر کنند و همچنین سرهاى شهدا را از محمل ها دور نمایند، تا مردم متوجه آن سرها شوند و نوامیس خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نظاره نکنند؛ ولى شمر برخلاف خواسته آن حضرت، دستور داد که سرها را دقیقاً در میان محمل ها حرکت دهند تا جلب نظر بیشترى کند! ✅ نخست آنها را کنار دروازه ساعات، نگه داشتند و مردم با طبل و شیپور، شادى کنان و کف زنان به استقبال کاروان اسیران آمدند. در مقاتل آمده که چون اسرا را وارد شام کردند، یزید در قصر خود در مکانی مشرف بر «جیرون» (مکانى نزدیک مسجد اموى) نشسته بود، و کاروان اسیران و سرهاى شهدا را نظاره مى کرد. ✅ اوضاع شام و جوّ آن براى اهل بیت (علیهم السلام) بسیار سخت و دشوار بود و آنقدر به امام سجاد و اهل بیت (علیهم السلام) در آنجا سخت گذشت که این بیت شعر از آن حضرت نقل شده است: «فَیالَیْتَ لَمْ اَنْظُرْ دِمَشْقاً وَلَمْ اَکُنْ * یَرانی یَزیدُ فِى الْبِلادِ اَسِیرُهُ» اى کاش چشمم به دمشق نیفتاده بود و یزید مرا با این وضع در اسارت نمى دید. 📗 مقتل الحسين مقرّم، ص 348.
1_106348997.mp3
8.96M
‍🎙 حجت الاسلام احمدی اصفهانی 🎵‌ شاهکار امام سجاد علیه السلام در مجلس یزید در مسجد اُموی شام ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️ 🔲
زیاد یا پسر مرجانه اسیران کربلا را پس از مکالماتی که در مجلس او به آنان روی داد، دستور داد به زندانی پهلوی مسجد اعظم کوفه منتقل ساختند، و دستور داد سر مقدس امام(ع) را در کوچه ها بگردانند تا مردم دچار وحشت شوند. یزید در جواب نامه ابن زیاد که خبر شهادت حسین(ع) و یارانش و اسیر کردن اهل و عیالش را به او نوشته بود، دستور داد سر حسین(ع) و همه یارانش را و همه اسیران را به شام بفرستند. بر دست و پا و گردن امام همام حضرت سجاد زنجیر نهاده، بر شتر سوارش کردند و اهل بیت را چون اسیران روم و زنگبار بر شتران بی جهاز سوار کردند و راهی شام نمودند. اهل بیت عصمت از راه بعلبک به شام وارد شدند. روز اول ماه صفر سال 61هجری - شهر دمشق غرق در شادی و سرور است، زیرا یزید اسیران کربلا را که اولاد پاک رسول الله هستند، افراد خارجی و یاغیگر معرفی کرده که اکنون در چنگ آنهایند - یزید دستور داد اسیران و سرهای شهدا را از کنار جیرون که تفریحگاه خارج از شهر و محل عیش و عشرت یزید بود عبور دهند. یزید از منظر جیرون اسیران را تماشا می کرد و شاد و مسرور به نظر می رسید، همچون فاتحی بلا منازع! در کنار کوچه ها مردم ایستاده بودند و تماشا می کردند. پیرمردی از شامیان جلو آمد و در مقابل قافله اسیران بایستاد و گفت: شکر خدای را که شما را کشت و شهرهای اسلام را از شر مردان شما آسوده ساخت و امیر المؤمنین یزید را بر شما پیروزی داد. امام زین العابدین(ع) به آن پیرمردی که در آن سن و سال از تبلیغات زهرآگین اموی در امان نمانده بود، فرمود: ای شیخ، آیا قرآن خوانده ای؟ گفت: آری. فرمود: این آیه را قرائت کرده ای:قل لا أسئلکم علیه أجرا الا الموده فی القربی. گفت: آری. امام(ع) فرمود: آن خویشاوندان که خداوند تعالی به دوستی آنها امر فرموده و برای رسول الله اجر رسالت قرار داده ماییم. سپس آیه تطهیر را که در حق اهل بیت پیغمبر(ص) است تلاوت فرمود:انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا. پیرمرد گفت: این آیه را خوانده ام. امام(ع) فرمود: مراد از این آیه ماییم که خداوند ما را از هر آلایش ظاهر و باطن پاکیزه داشته است. پیرمرد بسیار تعجب کرد و گریست و گفت چقدر من بی خبر مانده ام. سپس به امام(ع) عرض کرد: اگر توبه کنم آیا توبه ام پذیرفته است؟ امام(ع) به او اطمینان داد. این پیرمرد را به خاطر همین آگاهی شهید کردند. باری، قافله اسیران راه خدا را در جلو مسجد جامع دمشق متوقف ساختند. سپس آنها را در حالی که به طنابها بسته بودند به زندانی منتقل کردند. چند روزی را در زندان گذراندند، زندانی خراب. به هر حال یزید در نظر داشت با دعوت از برجستگان هر مذهب و سفیران و بزرگان و چاپلوسان درباری مجلسی فراهم کند تا پیروزی ظاهری خود را به همه نشان دهد. در این مجلس یزید همان جسارتی را نسبت به سر مقدس حضرت سید الشهداء انجام داد که ابن زیاد، دست نشانده پلیدش در کوفه انجام داده بود. چوب دستی خود را بر لب و دندانی نواخت که بوسه گاه حضرت رسول الله(ص) و علی مرتضی و فاطمه زهرا علیهما السلام بوده است. وقتی زینب(ع) این جسارت را از یزید مشاهده فرمود و اولین سخنی که یزید به حضرت سید سجاد(ع) گفت چنین بود: شکر خدای را که شما را رسوا ساخت، بی درنگ حضرت زینب(ع) در چنان مجلسی بپاخاست. دلش به جوش آمد و زبان به ملامت یزید و یزیدیان گشود و با فصاحت و بلاغت علوی پیام خون و شهادت را بیان فرمود و در سنگر افشاگری پرده از روی سیه کاری یزید و یزیدیان برداشت، و خلیفه مسلمین را رسواتر از مردم کوفه نمود. اما یزید سر به زیر انداخت و آن ضربات کوبنده و بر باد دهنده شخصیت کاذب خود را تحمل کرد، و تنها برای جواب بیتی خواند که ترجمه آن این است: ناله و ضجه از داغدیدگان رواست و زنان اجیر نوحه کننده را مرگ درگذشته آسان است. امام سجاد(ع) در دمشق علاوه بر سخنانی که حضرت سجاد(ع) با استناد به قرآن کریم فرمود و حقیقت را آشکار کرد، حضرت زین العابدین(ع) وقتی با یزید روبرو شد - در حالی که از کوفه تا دمشق زیر زنجیر بود - فرمود: ای یزید، به خدا قسم، چه گمان می بری اگر پیغمبر خدا(ص) ما را به این حال بنگرد؟ این جمله چنان در یزید اثر کرد که دستور داد زنجیر را از آن حضرت برداشتند، و همه اطرافیان از آن سخن گریستند. فرصت بهتری که در شام به دست امام چهارم آمد، روزی بود که خطیب رسمی بالای منبر رفت و در بدگویی علی(ع) و اولاد طاهرینش و خوبی معاویه و یزید داد سخن داد. امام سجاد(ع) به یزید گفت: به من هم اجازه می دهی روی این چوبها بروم و سخنانی بگویم که هم خدا را خشنود سازد و هم برای مردم موجب اجر و ثواب باشد؟ یزید نمی خواست اجازه دهد، زیرا از علم و معرفت و فصاحت و بلاغت خانواده عصمت علیهم السلام آگاه بود و بر خود می ترسید. مردم اصرار کردند. ناچار یزید قبول کرد. امام چهارم(ع) پای به منبر گذاشت و آنچنان سخن گفت که دلها از جا کنده شد و اشکها یکباره فرو
ریخت و شیون از میان زن و مرد برخاست. خلاصه بیانات امام(ع) چنین بود:ای مردم شش چیز را خدا به ما داده است و برتری ما بر دیگران بر هفت پایه است. علم نزد ماست، حلم نزد ماست، جود و کرم نزد ماست، فصاحت و شجاعت نزد ماست، دوستی قلبی مؤمنین مال ماست. خدا چنین خواسته است که مردم با ایمان ما را دوست بدارند، و این کاری است که دشمنان ما نمی توانند از آن جلوگیری کنند. سپس فرمود: پیغمبر خدا محمد(ص) از ماست، وصی او علی بن ابیطالب از ماست، حمزه سید الشهداء از ماست، جعفر طیار از ماست، دو سبط این امت حسن و حسین(ع) از ماست، مهدی این امت و امام زمان از ماست. سپس امام خود را معرفی کرد و کار به جایی رسید که خواستند سخن امام را قطع کنند، پس دستور دادند تا مؤذن اذان بگوید. امام(ع) سکوت کرد. تا مؤذن گفت: اشهد ان محمدا رسول الله. امام عمامه از سر برگرفت و گفت: ای مؤذن تو را به حق همین محمد خاموش باش. سپس رو به یزید کرد و گفت: آیا این پیامبر ارجمند ؟ اگر بگویی جد تو است همه می دانند دروغ می گویی، و اگر بگویی جد ماست، پس چرا فرزندش حسین(ع) را کشتی؟ چرا فرزندانش را کشتی؟ چرا اموالش را غارت کردی؟ چرا زنان و بچه هایش را اسیر کردی؟ سپس امام(ع) دست برد و گریبان چاک زد و همه اهل مجلس را منقلب نمود. براستی آشوبی به پا شد. این پیام حماسی عاشورا بود که به گوش همه می رسید. این ندای حق بود که به گوش تاریخ می رسید. یزید در برابر این اعتراضها زبان به طعن و لعن ابن زیاد گشود و حتی بعضی از لشکریان را که همراه اسیران آمده بودند - بظاهر - مورد عتاب و سرزنش قرار داد. سرانجام بیمناک شد و از آنان روی پوشید و سعی کرد کمتر با مردم تماس بگیرد. به هر حال، یزید بر اثر افشاگریهای امام(ع) و پریشان حالی اوضاع مجبور شد در صدد استمالت و دلجویی حال اسیران برآید. از امام سجاد(ع) پرسید: آیا میل دارید پیش ما در شام بمانید یا به مدینه بروید؟ امام سجاد(ع) و زینب کبری(ع) فرمودند: میل داریم پهلوی قبر جدمان در مدینه باشیم. در ماه صفر سال 61هجری اهل بیت عصمت با جلال و عزت به سوی مدینه حرکت کردند. نعمان بن بشیر با پانصد نفر به دستور یزید کاروان را همراهی کرد. امام سجاد و زینب کبری و سایر اهل بیت به مدینه نزدیک می شدند. امام سجاد(ع) محلی در خارج شهر مدینه را انتخاب فرمود و دستور داد قافله در آنجا بماند. نعمان بن بشیر و همراهانش را اجازه مراجعت داد. امام(ع) دستور داد در همان محل خیمه هایی برافراشتند. آنگاه به بشیر بن جذلم فرمود مرثیه ای بسرای و مردم مدینه را از ورود ما آگاه کن. بشیر یکسر به مدینه رفت و در کنار قبر رسول الله(ص) با حضور مردم مدینه ایستاد و اشعاری سرود که ترجمه آن چنین است: هان! ای مردم مدینه شما را دیگر در این شهر امکان اقامت نماند، زیرا که حسین(ع) کشته شد، و اینک این اشکهای من است که روان است. آخ! که پیکر مقدسش را که به خاک و خون آغشته بود در کربلا بگذاشتند، و سرش را بر نیزه شهر به شهر گردانیدند. شهر یکباره از جای کنده شد. زنان بنی هاشم صدا به ضجه و ناله و شیون برداشتند. مردم در خروج از منزلهای خود و هجوم به سوی خارج شهر بر یکدیگر سبقت گرفتند. بشیر می گوید: اسب را رها کردم و خود را به عجله به خیمه اهل بیت پیغمبر رساندم. در این موقع حضرت سجاد(ع) از خیمه بیرون آمد و در حالی که اشکهای روان خود را با دستمالی پاک می کرد به مردم اشاره کرد ساکت شوند، و پس از حمد و ثنای الهی لب به سخن گشود و از واقعه جانگداز کربلا سخن گفت. از جمله فرمود: اگر رسول الله(ص) جد ما به قتل و غارت و زجر و آزار ما دستور می داد، بیش از این بر ما ستم نمی رفت، و حال اینکه به حمایت و حرمت ما سفارش بسیار شده بود. به خدا سوگند به ما رحمت و عنایت فرماید و از دشمنان ما انتقام بگیرد. سپس امام سجاد(ع) و زینب کبری(ع) و یاران و دلسوختگان عزای حسینی وارد مدینه شدند. ابتدا به حرم جد خود حضرت رسول الله(ص) و سپس به بقیع رفتند و شکایت مردم جفاپیشه را با چشمانی اشک ریزان بیان نمودند. مدتها در مدینه عزای حسینی برقرار بود. و امام(ع) و زینب کبری از مصیبت بی نظیر کربلا سخن می گفتند و شهادت هدفدار امام حسین(ع) را و پیام او را به مردم تعلیم می دادند و فساد دستگاه حکومت را بر ملا می کردند تا مردم به عمق مصیبت پی ببرند و از ستمگران روزگار انتقام خواستن را یاد بگیرند. .📚نرم افزار جعبه ابزار مذهبی(بارار)