.
#زبانحال #حضرت_زهرا (س)وحضرت علی(ع)
حسن لطفی✍
دخترت گریه می کند حالا
روی دستش سه تا کفن مانده
بین این بقچه ای که وا کرده
سه کفن دو پیرهن مانده
با نفسهای آخرت گفتیش
این کفنها برای خانه ی ماست
پدر و مادر و من اما
پیرهن ها برای کرببلاست
اولین پیرهن که میبینی
این که کوچکتر است دخترکم
قسمت محسنم نشد اما
به تنِ اصغر است دخترکم
هدیه کن بر رباب و در بغلش
نوه ام را ببوس اصغر را
دوّمین اش برای بی کفن است
به تنش تا که کرد،خنجر را
بوسه ای زن به گودی زیرش
قبل تیغ و سنان و سر نیزه
قبل از اینکه خنجرش با زور
می زند نانجیب بر نیزه
بعد غارت حرامیان را دید
تبر و دشنه تیز می کردند
با لباسی که از تنش کندند
تیغشان را تمیز می کردند
دید حتی لباس اصغر نیست
نخ قنداقه هم به غارت رفت
وای دست رباب را بستند
بین نا محرمان اسارت رفت
#روضه
.
.
#زبانحال #حضرت_زهرا
دستِ من نیست که افتاده تنم ،شرمنده
مرگ آور شده، وضعِ بدنم ، شرمنده
با نگاهِ خودم امروز به فضّه گفتم؛
بابت اینهمه زحمت شدنم ،شرمنده
قسمت این بود، حسن از تو و ،من هم باشم
لحظه ی دیدنِ روی حسنم ،شرمنده
عطر خون از ترک سینه ی من میپیچد
پلک هم نِه ، نفسی تا بزنم ،شرمنده
(توچشاتو ببند تا من نفس بکشم و تو هم خونابه ها را نبینی)
به خدا یک ضرر کوچک بد سوختن است
شده جزئی ز تنم پیرهنم شرمنده
باید انگار سپیده به مویت سر بزند
شب طولانی غسل و کفنم شرمنده
دستِ تو بسته شد و دست من از کار افتاد
تا قیامت تو زِ من ، از تو منم شرمنده
حبیب نیازی✍
.
.
#زبانحال بچه های #حضرت_زهرا (چرادرد مادر ندارد دوا)
به سبک: خدا مادرم را کجا میبرند
گمانم برای شفا میبرند
▪️▪️▪️▪️▪️➖➖➖➖➖➖➖
چرا درد مادر ، ندارد دوا
خدایا بده ، مٰادرم را شِفا
الهی الهی ،تواز ما گواهی
خدا یا خدا
_
خدا مادر ما ، شده نا توان
به سنِّ جوانی ، شده قد کمان
الهی الهی ،،،،،
_
دل من بود خوش ، بر این مادرم
مکن کم خدا ، سٰایه اش از سرم
الهی الهی ،،،،،
_
شبان تا سحر ، او بود در نوا
نمی خوابد هرگز ز درد ای خدا
بگوید خدایا ،،رسان مرگ زهرا
خدا یا خدا
_
پدر در کنارش ، کند گفتگو
که هر دم رسد جان او بر گلو
دو چشمان حیدر ،،بدوزدبمادر
خدا یا خدا
_
دعایش نکرده ، اثر ای خدا
شده مادر زینب از او جدا
نشیند شبانه ،،کند آه و ناله
بگوید خدا ،،،
_
خدایا ببین ، من ، شدم دیده تر
که تابوت مادر به دوش پدر
بگویم پدر را ،،مبر مادرم را
امان از جدائی ،،،
___
ز چشمم بود اشک غم بیشمار
زنم ناله هر دم شوم بیقرار
کجائی کجائی ،،(مادر) بخانه نیائی
امان از جدائی
#سبک_خدا_مادرم_را_کجا_میبرند
.
.
#زبانحال بچه های #حضرت_زهرا (چرادرد مادر ندارد دوا)
به سبک: خدا مادرم را کجا میبرند
گمانم برای شفا میبرند
▪️▪️▪️▪️▪️➖➖➖➖➖➖➖
چرا درد مادر ، ندارد دوا
خدایا بده ، مٰادرم را شِفا
الهی الهی ،تواز ما گواهی
خدا یا خدا
_
خدا مادر ما ، شده نا توان
به سنِّ جوانی ، شده قد کمان
الهی الهی ،،،،،
_
دل من بود خوش ، بر این مادرم
مکن کم خدا ، سٰایه اش از سرم
الهی الهی ،،،،،
_
شبان تا سحر ، او بود در نوا
نمی خوابد هرگز ز درد ای خدا
بگوید خدایا ،،رسان مرگ زهرا
خدا یا خدا
_
پدر در کنارش ، کند گفتگو
که هر دم رسد جان او بر گلو
دو چشمان حیدر ،،بدوزدبمادر
خدا یا خدا
_
دعایش نکرده ، اثر ای خدا
شده مادر زینب از او جدا
نشیند شبانه ،،کند آه و ناله
بگوید خدا ،،،
_
خدایا ببین ، من ، شدم دیده تر
که تابوت مادر به دوش پدر
بگویم پدر را ،،مبر مادرم را
امان از جدائی ،،،
___
ز چشمم بود اشک غم بیشمار
زنم ناله هر دم شوم بیقرار
کجائی کجائی ،،(مادر) بخانه نیائی
امان از جدائی
#سبک_خدا_مادرم_را_کجا_میبرند
.
.
#زمزمه
#محاوره
#زبانحال #شب_جمعه
#روضه_تعطیلی_نداره
#سعیده_کرمانی✍
#منشکایتیندارم
من شکایتی ندارم
هر چی که بخوای همونم
تو بگو بمیر میمیرم
تو بگو بمون میمونم
ولی تلخه واسم این که
نشه چای روضه نوشید
شال دوش نوکراتو
نشه بعد روضه بوسید
مگه میشه خاطرات
هیئتت بشه فراموش
درده که با گریه کن ها
نگیریم همو تو آغوش
دوباره میشه ببخشی
به خوبیت بدی ما رو
به ما برگردونی بازم
شور و حال روضه ها رو
من که عمریه تو گودال
بیقرار بوی سیبم
دیدن غربت روضه ات
سخته آقای غریبم
ما فقط شنیدیم اما
بمیرم که خواهرت دید
غربت بی حدتو تو
نفسای آخرت دید
غربتت یکی دو تا نیست
کدومو بگم نمیرم
تو بگو باید برای
کدومش روضه بگیرم
بگم از سوختن قلبت
تو عزای علی اکبر
یا تحیرت تو دفن
بدن علیِ اصغر
میسوزم برای اشک
چش گریون ابالفضل
قد تاشده ات کنار
تن بی جون ابالفضل
هنوز از تو قتلگاهت
میوزه بوی غریبی
بمیرم رو خاک صحرا
هنوزم خد التریبی
سه شبانه روز تو آفتاب
تن تو بی سایبون شد
خاتم دستت اسیر
طمع یه ساربون شد
پیش چشم زن و بچه ت
روی نیزه بود سر تو
نیزه هم خون گریه میکرد
پا به پای دختر تو
نمیگم دیگه میترسم
نوکرات از غم بمیرن
ولی بغضی تو گلومه
که بگم اتیش میگیرن
قسمت میدم آقاجون
نذار اینجوری بمونیم
اربعین زیارتت رو
از تو خونه مون بخونیم
#امام_حسین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/emame3vom/58868
👇
.
#زبانحال #حضرت_زهرا
تو اي مولاي خسته كي مي آيي؟؟؟
عزيز دست بسته كي مي آيي؟؟؟
به ديدار من پهلو شكسته كي مي آيي؟؟؟
غريب سر شكسته كي مي آيي؟؟
👆
🔸زبان حال
بررسی چند نمونه
بعد از اینکه تعریف و شاخصه های زبان حال صحیح را بررسی کردیم به یک نمونه از اشعاری که این شاخصه ها در آن رعایت نشده بود اشاره کردیم. در این قسمت هم به چند نمونه از زبان حال هایی که توسط بعضی از شعرای معاصر سروده شده است اشاره میکنم (لازم به ذکر است دوباره تکرار کنم این نکته را که ذکر این نمونه ها به معنای جسارت به شاعر و یا ندیده گرفتن اشعار خوبی که دارد نیست)
اشعار یکی از شاعران بسیار تاثیر گذار در شعر هیئت (که برکات فراوانی هم داشته اند) را که بررسی میکردم دیدم بعضا #زبانحال هایی برای ذوات مقدس اهل بیت علیهم السلام سروده اند که اصلا مناسب نیست.(به خاطر احترام به ایشان اسمشان را ذکر نمیکنم)
به عنوان نمونه فقط به چند نمونه از اشعار ایشون اشاره میکنم:
۱. زبان حال حضرت علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها
تو دلت پره منم دلم پره
پس کمی بخواب بذار گریه کنم
این بیت انسان را یاد گفتگوهایی که در دعواهای زن و شوهری رد و بدل میشود می اندازد
۲.زبان حال امام علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها
باشد نخند...از تو توقع نداشتم
این دل شکسته هست شکستن برای چه؟
یعنی چی از تو توقع نداشتم؟! اصلا متوجه هستیم داریم زبان حال دو معصوم را میگوییم؟!
۳.زبان حال امام علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها
بسترت را جمع کن از خانه ، بیماری بس است
زیر چشمت گود افتاده است ، پس زاری بس است
از همان روزی که تو تب کرده ای تب کرده ام
خوب شو خوبم کنی سه ماه بیماری بس است
تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام
این تبسم کردن از روی ناچاری بس است
این طرفداری از من کار دستت داده است
بعد ازاین کاری مکن دیگر طرفداری بس است
باشد امشب میروم پیش خدا رو میزنم
بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است
واقعا انتخاب ردیف در شعرهای زبان حال خیلی مهم هست . ردیف وقتی "بس است" هست ناخودآگاه شاعر مطالبی را از زبان امام علی خطاب به حضرت زهرا میگوید که در شان آنها نیست
مصراع اول را ما اگر ندانیم موضوع شعر چی هست ، چه حسی داریم به آن؟ این جمله را معمولا به کسی میگوییم که خود را به مریضی زده و ما از او کلافه شدیم
مصراع "این طرفداری از من کار دستت داده است" مشکل اعتقادی دارد اصلا . مگر طرفداری از حق و ولایت کار بدی است که با این لحن در موردش صحبت شده؟! علاوه اینکه حضرت زهرا تا آخرین لحظه عمر شریفشان از حق و ولایت طرفداری کردند چه خطبه فدکیه، چه خطبه در جمع زنان مهاجرین و انصار و .....
علاوه اینکه ما اصلا نداریم که امام علی علیه السلام چنین نهیی کرده باشند حضرت زهرا را
"باشد امشب میروم پیش خدا رو میزنم" این کلمه "باشد" را کجا استفاده میکنند؟ در جایی که طرف چیزی میخواهد از ما و ما میگوییم باشد . یعنی نعوذبالله حضرت امیر برای سلامتی حضرت زهرا دعا نمیکردند و بعد از این که حضرت زهرا از ایشان درخواست میکند ایشان میفرمایند باشه و میروند دعا کنند؟!
۴.این هم چند بیت از غزل ایشان که زبان حال حضرت امیر خطاب به حضرت زهراست (این غزل ایشان را اولین بار ایام شهادت حضرت زهرا در یک مجلس خیلی بزرگی از زبان یک مداح که آنجا روضه میخواند شنیدم)
باز هم ای دخترِ پیغمبر اکرم بمان
مَرهَم درد علی ای درد بی مَرهَم بمان
این نفس های شکسته قیمت جان من است
زنده ام با یک دَمَت پس لطف کن یک دَم بمان
کم ببوس دست مرا دارم خجالت میکشم
من حلالت میکنم اما تو هم یک کَم بمان
آب ها از آسیاب افتاد خوبت میکنم
یار هجده ساله، هجده سال دیگر هم بمان
آه آهِ... تو مرا به آه آه... انداخته
جای کم کم رفتن از پیش علی کَم کَم بمان
روی تو گرچه وَرَم کرده ولی با آن خوشم
با همین روی به هم پیچیده و دَرهَم بمان
بهتر است رد شویم و به این نکته فکر کنیم که چرا حساسیت نسبت به این موضوعات اینقدر در بین بعضی از شاعران آیینی کم شده است.
هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب
هنوز بردن نامت کمال بی ادبیست
#زبان_حال
#ضوابط_زبان_حال
#شاخصه_زبان_حال
#علی_مقدم
#نوحه
#زبانحال #حضرت_زینب سلام_الله_علیها
دخــــتـر حـیـــدر کــــرار منم خـــواهـر میـــر علمــــدار منم
دشـت غـــم قافلـه سـالار منم
واعـظـی نـادره گـفــتــار منم
یاحسیـن _یاحسیـن
بهــر تو زار و عـــــــزادار منم
┄┅❀✿❀┅┄
کربلا مأمـن جـــانان من است سایبان سر و سامان من است
سرخ ازخون عزیزان من است
شـاهد دیـده گــریان من است
مـــادری صــاحب ایـثار منـم
دشت غــــم قافله ســـالار مـن
یاحسین_یاحسین
بهـــر تـو زار و عــــزادار منـم
┄┅❀✿❀┅┄
چون حسین ابن علی کردقیام
پیک حـق داد بر آن شاه سلام
که قد و قـامت تو یافت دوام
من شده ساجده با فخـر تمام
حـالیا شـــهـــره اعصــــار مـنم
دشـــت غـم قافله ســـالار منم
یاحسین_ یاحسین
بهــــر تــو زار و عـــــزادار منم
┄┅❀✿❀┅┄
کـــربلا شـــاهــد ایثـارم بود
یاورم مـیــــر علــمـدارم بود
در مصـائب هــمه دم یارم بود
گُــــرد نام آور بیـــــدارم بود
بهــــر او حــــال عـــــزادار منم
دشــت غـــــم قافله سالار منم
یاحسین _یاحسین
بهــــر تــو زار و عــزادار منـم
┄┅❀✿❀┅┄
به خـــدا شـــیر زنی غـمگــینـم
بر قــد و قامـــت دیــن تـزیینم
شـــاهد واقعـــه ای سـنگــینم
ندهــد هیـــچ کسـی تسکـــینـم
رنــج وغـــم جمـله خریدار منم
دشــت غـــم قافــله ســالار من
یاحسین_یاحسین
بهــر تـو زار و عـــزادار مـنم
┄┅❀✿❀┅┄
کوفــیان ناقـض قـانون دیدم
مردقانون چه جگــر خون دیدم
پیکرش کـشته به هامـون دیدم
یاورانش همـه محـــــزون دیدم
صــــاحب دیــــده خــونبار منـم
دشــــت غـــم قــافله سالار منم
یاحسین_یاحسین
بهـــــر تــو زار و عــــزادار مــنم
┄┅❀✿❀┅┄
یک طرف کشـتــهٔ اکـــــبر دیدم
پیـکــــر ســـاقــی لشـــکـر دیدم
یک طرف نعــش بــرادر دیدم
یک طــرف ماه مســخــر دیدم
شـــاهد اینهــــــمه ایــثار منــم
دشـــت غــــم قافله سـالار منم
یاحسین یا حسین
بهــــر تــو زار و عـــزادار منـم
┄┅❀✿❀┅┄
چه به جا اشک فسایی به نواست
بهر ما ناله کنــان نوحه سُـــراست
داند او بر شــهدا گـــــریه رواست
درنیاز است وبه عجزاست وعزاست
داند او شـــافــــع ابـــــرار منم
دشت غم قـــافله ســـــــــالار منم
یاحسین_ یا حسین
بهـــــر تو زار و عـــــــزادار منم
خاکپای عاشقان اهل بیت عصمت وطهارت (ع)
خادم الادب ابراهیم الهیاری(اشک فسایی)
┄┅❀✿❀┅┄
.
.
#روضه
#نوحه
#زمینه
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#زبانحال
1⃣
راسته میگن بابائی ان دخترا
همیشه تو نوازشم میکنی
عیب نداره خواب میدیدم باباجون
گوشوارهای نو گوشم میکنی
عمّه میگه گریه نکن عزیزم
میاد النگو واسه تو میخره
نگذره از گناه اون کس که گفت
کنیزی که میخام همین دختره
............
پرم درد داره / فرق سرم درد داره
آخ کمرم درد داره بابایی
چقدر خوشحاله / کابوس من گوداله
تنت چرا پاماله بابایی
💢💢💢💢💢💢
2⃣
خار مغیلان که گرفته سومو
شمر بی حیا کشیده مومو
اگر که دورم میبینم زجرو من
دست اجل گرفت ازم عمومو
فاصله ها امونمو بریده
رنگ رخم بابا چرا پریده
حس میکنم چشمای عمه میگه
شبیه مادرم شدی خمیده
...................
شتر میلنگه / کوچهای کوفه تنگه
سهم اهل بیتت سنگه بابایی
کو علم و گوشواره / میزدنم همواره
دیگه ندارم چاره بابایی
💢💢💢💢💢💢💢
3⃣
از در و دیوار که شنیده بودم
در عوضش بازار دیده بودم
تو مدینه با عمو رفتم خرید
کنیز خریدن رو ندیده بودم
زجرو سنان و حرمله حسودن
هرچی که داشتیم ازمون ربودن
حرمت زن معنی نداره تو شام
مردم این شهر اکثراً یهودن
....................
دورو ورم اشراره / نیّتشون آزاره
رهگذر از بازاره بابایی
رگاتو دیدم / تو شام عباتو دیدم
طشت زرو لباتو دیدم بابایی
💢💢💢💢💢💢💢💢
#آجرک_الله
#بقیة_الله
.👇
.
#زمزمه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#زبانحال #حضرت_رباب
گل تیرخورده ی من تیر به دل ماهازدی
از دم خیمه دیدم چطوری دستوپاردی
فهمیدم دردت اومدزبون نداشتی که بگی
از گلوی وا شده مادرتو صدا زدی
آه مادر بیا ببین داره گلوم میسوزه
توعلقمه داره دل عموم میسوزه
غرق خجالت بابا روبروم میسوزه
مثل عمو عباس منم سه شعبه خوردم
ببین سه تا دندون تازه درآوردم
کاش لااقل از سوز تشنگی میمُردم
لای لای علی لای لای علی عزیز مادر
میوهء دلم دیگه از شاخهءدار افتاده
تیر با حلقه نازک من به کلنجار افتاده
تیر مثل شمشیر اومد گردنمو پَروندورفت
عصبای گردن اصغر ازکارافتاده
آه از غبغب سفیدمن چیزی نمونده
این تیر زهراگین وجودمو سوزونده
مُهرههای گردنموزده شکونده
مادر اینا تو اذیت همت بلندن
اگه دیدی رو نیزهها منو میبندن
تکون نده دستتُ تا بهت نخندن
لای لای علی لای لای علی عزیز مادر
حاج مجتبی صمدی شهاب✍
👇
.
#شب_نهم_محرم
#زبانحال #حضرت_عباس با برادر
بیا خورشید ، ماه هاشمیِ تو نظر خورده
عمود آهنین بر روی فرق این قمرخورده
به دیدارم که می آیی به پیش چشم خونبارت
«توسروی راتجسم کن که ازهر سو تبر خورده»
چه خاری سد راه من شده بر دیدن رویت
همین تیری که از ره آمده بر چشم تر خورده
چودستم اوفتاد از تن نیامد کار از دندان
به جای مشک آب ،این تیر بر روی جگرخورده
دو پهلوی شکسته نقش بسته در نگاه من
یکی از تو شکسته و یکی ضربه ز در خورده
چنین پیداست از بانگ حرامی های درمیدان
برای حمله سوی خیمه ها زنگ خطر خورده
«وفایی»قدروشوکت بیشتر دارد صف محشر
ازاین خوان مصیبت هرکسی غم بیشتر خورده
#سید_هاشم_وفایی✍
.
.
قصیدهوارهای برگرفته از خطبه #امام_حسین علیهالسلام در منا، مدتی پیش از مرگ معاویه💢
منم حسین که دین زنده از قیام من است
که راه و رسم وفا تا ابد به نام من است
به چشم دل بنگر یا به گوش جان بشنو
هزار پند در آیینهی کلام من است
منم که دشمن ظالم، رفیق مظلومم
بدان مبارزه با ظلم در مرام است
"الا وَ نُظهِرَالاِصلاحَ فی بِلادِالله"
که در مسیر خدا استوار، گام من است
کمر به کینهی هر اهل باطلی بستم
ولی به محضر هر اهل حق سلام من است
به دست حاکم جور و ستمگر افتاده
نجات دین خدا فکر صبحوشام من است
دوام امر به معروف و نهی از منکر
تمام دغدغههای علیالدوام من است
منم که غیر خدا نیست در دل و جانم
اگر همای سعادت به روی بام من است
من از تبار رسول خدا و فاطمهام
منم که آیهی تطهیر در مَقام من است
آهای قوم! من از نسل آن کسی هستم
که گفته بود؛ فقط نان جو طعام من است
مرا به منصب دنیایتان نیازی نیست
چرا که در دل هفت آسمان مُقام من است
مگر مباهله از خاطر شما رفته؟
مگر حدیث نبی غیر احترام من است؟
کسی که ظاهر دنیا فریب داد او را
بدیهی است بگوید: (جهان به کام من است)
برای ترس و طمع از کسی حذر نکنید
فقط برای خدا حجت تمام من است
"وَ قَد تَرَونَ عُهودَک بِعَینَه مَنقوضَه"
خوشم که "جام بلای" الست جام من است
بگو برای هزاران بلا مهیا باش
به هرکسی که بگوید علی امام من است
" وَ مَن تَخَلَّفَ عَنّی فَلا یَنالُ الفَتح "
به عالمی برسانید این پیام من است
دمی که مهدی آل رسول میآید
بدان که لحظهی موعود انتقام من است
✅ #مجتبی_خرسندی -محرم ۱۴۰۱
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
#زبانحال
#محرم
.
.
#اسارت
#زبانحال #حضرت_زینب
به روی نیزه دلواپس؛ میایی پا به پایِ من
فدایِ چشم های تو! نکن گریه برایِ من
برای اولین بار است بی تو میروم جایی
اگر منزل به منزل میشود غم آشنایِ من
نشسته بر دلم داغت، شده از آهِ پی در پی؛
شبیه خیمه های سوخته، حال و هوایِ من
به دستِ ساربان هر لحظه می بینم عقیقت را
همان که بارها با آن اجابت شد دعایِ من
نمی گوید کسی در قافله پیش ِ رباب از آب
ولیکن حرمله(لع) لاجرعه می نوشد! خدایِ من...
دلم خون است امّا خنجرش را شمر(لع) آورده
تمام ِ راه را با خنده، پیش چشم هایِ من
سپر بودم برای او، زمین خوردم! به جبرانش...
رقیه(س) آمد و با گریه فوراً شد عصایِ من
بیا دورم کن از اینجا، میان خیلِ نامحرم؛
سرِ بازار، در أنظار، هرگز نیست جایِ من
دعایم کن! بلایای جدیدی پیش ِ رو دارم
دعایم کن که این «شام»است؛ اصلِ کربلایِ من!
شاعر:مرضیه عاطفی
.
.
#زبانحال #امام_زمان (عج) با مادرش #حضرت_زهرا (س)
برخاک با شکسته پری گریه میکنم
بر زخم مانده بر جگری گریه میکنم
با خاطرات کوچه ی باریک سالهاست
درتنگنای هر گذری،گریه میکنم
از لحظه ای که سینه ی تو پشت درشکست
تا میرسد صدای دری گریه میکنم
در روضه ای که میشنوم اسم میخ را
باضجه ی بلندتری گریه میکنم
من داغدار آتش وخاکسترم که با
تصویر چوب شعله وری گریه میکنم
دردهزارساله ی من درد بی کسی ست
غربت برایم ارثیه ای خانوادگی ست
چون شمع جانت آب شدن را چشیده ام
در شعله ها مذاب شدن را چشیده ام
عمریست مثل بازوی خیبر گشای شهر
محصور در طناب شدن را چشیده ام
روی تو را نمک نشناسان زمین زدند
منهم غم جواب شدن را چشیده ام
چون عمه زیر هجمی از آلام ودردها
گل بودن و گلاب شدن را چشیده ام
چون قلب بی قرار حسینت شکسته ام
مثل حسن عذاب شدن را چشیده ام
تا روی سینه ات اثر میخ باقی است
مظلومی ات به وسعت تاریخ باقی است
می آیم و زمین و زمان مات میشود
دامان کعبه عرصه ی میقات میشود
با دستهای عدل، برای ستمگران
دنیا بَدَل به دار مکافات میشود
نور هدایتی که بدستم سپرده اند
تکثیر در تمامی ذرّات میشود
وقتی سقیفه را بکشانم به محکمه
حقِّ گرفته از پدر اثبات میشود
باآتشی که سوخت در،خانه ی تورا
نمرود شهر سخت مجازات میشود
من میرسم به پیکر اسلام جان دهم
قبر تو را به آدم و عالم نشان دهم
#عالیه_رجبی ✍
#مناجات_فاطمی_با_امام_زمان_عج
#مرثیه_حضرت_زهرا_سلام_الله
.
.
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ...
وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر...
گوشه ی زندان...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا...
🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله
🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند:
(لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو...
از این زندان به اون زندان منتقل میکردند...
(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند)
خدا ميدونه تو این سالها...
چقدر به امام رضا سخت گذشت...
چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت...
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه...
هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی...
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت...
اما...بلاخره یک روز خبر دادند...
گفتند آی شیعیان...
قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه...
شاید شیعیان خوشحال شدند...
اومدند پشت درب زندان ایستادند...
منتظرند...
بعد چهارده سال...
قراره آقاشون رو ببینند...
#زبانحال
شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد...
من دستهاش رو میبوسم...
یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم...
یک نفر گل آورده...
الهی امید کسی نا امید نشه...
یکدفه دیدند درب زندان باز شد...
چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن...
یه نفر صدا میزنه...
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
📚#منبع: عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99
آی شیعیان انقدر منتظر بودید...
اینم امامتون...
ای وای... ای وای...
🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند
🔸شدی آزاد دگر از قفس تاریکت
🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند
هر طوری بود شیعیان اومدند...
جنازه آقا رو تحویل گرفتند...
با احترام کفن کردند...
روی دست شیعیان...
تشییع جنازه باشکوهی شد...
با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند...
اما عرضه بداریم...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند...
صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند که...
استخوانها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
#شهادت_امام_کاظم
👇
ای دار و ندار قلبم_1396-7-15-1-31.mp3
3.1M
#زبانحال #حضرت__زینب
🍃#حاج_عباس_طهماسب_پور
🔸ای دار و ندارقلبم،ای پشت و پناه زینب
🔸از آه تو میسوزم،ای گرمیه آه زینب
🔹بیا و راحت از غمم کن
🔹نظاره ای به ماتمم کن
💠که جان من به لب رسیده
داداش..
🔺به گیسوی سپید زینب
🔺نظر به قامت خمم کن
💠که جان من به لب رسیده
☑️آه.... حسین
😭کن تماشا،بین نامحرم اسیرم
😭طعنه و دشنام و خنده،کرده پیرم
بی تو ای عشقم،الهی من بمیرم
حسین.... غریب_مادر
#زمینه
مرثیه زبانحال #حضرت_رباب سلام الله علیها
دیدی که مادرت شد نیمه جون علی
دور لبت نکش انقدر زبون علی
بس که گریه کردی نا نداره صدات
دلم تنگه مادر برای خنده هات
ندارم شیر علی ببخش من رو مادر
لالایی لالایی بخواب دیگه اصغر
گل من آروم تو آغوشم بخواب
میاره الان عمو جون واست آب
♦️♦️
تیر سه شعبه و حلقوم تو علی
بازه هنوز چشه معصوم تو علی
چه آروم خوابیدی رو دست حسینم
نگفتی می میرم بدون تو از غم
تو رفتی و موندم با گهوارت حالا
لالایی لالایی بخواب روی خاکا
میریزه خاک بابا روی بدنت
بمیرم که تو رو تشنه کشتنت
♦️♦️
سرت رو نیزه و جسمت روی زمین
پایین نیزه هام حال منو ببین
می بینی به اشکام حرمله میخنده
جلو چشم عمو دستمو می بنده
بیا جان رباب روی نیزه بمون
نداره لب تو طاقت خیزرون
برای اینکه منو بدن عذاب
سرت و آوردنش بزم شراب
✅محمد مهدی شیرازی- محرم۱۴۰۲
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
#زبانحال
#شب_هفتم_محرم
#زمینه
👇
🏴
#فاطمیه۱۴۰۲
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه
#فاطمیه
#رضا_تاجیک ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
چه می شود که ببینم رسیده روز ظهور
و آفتاب امیدم دمیده روز ظهور
دوباره جمعه گذشت و غروب شد اما
نگاه منتظر من ندیده روز ظهور
بگو به منتظرانش نگار می آید
بده به منتظرانش نوید روز ظهور
چه میشود که بیاید ز راه و من بکشم
قدوم صاحب خود را به دیده، روز ظهور
کسی که منتظرش شد، شهید می میرد
چه می شود که شوم من شهید روز ظهور
امیرِ صاحبِ صمصام می رسد از راه
و فاطمیه به پایان رسیده روز ظهور
می آید و دل زهرا قرار می گیرد
و هر که روضه ی او را شنیده روز ظهور -
- به یاد واقعه کوچه اشک می ریزد
برای مادر قامت خمیده، روز ظهور
به انتقام نگاهی کبود می آید
به انتقام دلی داغدیده ... ، روز ظهور
به انتقام لگدهای کوچه می آید
به انتقام رخی که پریده ... ، روز ظهور
.
https://eitaa.com/emame3vom/87055
.
#زبانحال #امام_زمان با مادر علیهماالسلام
گریز به کوچه
گریز به علقمه
گوهرم، گوهرشناسی نیست اینجا ای دریغ
مانده ام بین صدف در عمق دریا ای دریغ
بحث چندین روز وهفته،چند ماه ِسال نیست
سالها آواره ام دربین صحرا ای دریغ
خیمه گاه من نه تنها،بلکه یاد و خاطرم
گم شده در بین لذت های دنیا ای دریغ
روز و شب سر می کنم با دردهای شیعیان
شیعه هم کرده رهایم بین غم ها ای دریغ
نیمه شب ها روضه می خوانم کنار قبر تو
مثل بابایم علی، تنهای تنها ای دریغ
مادر مظلومه ام، بدجور قنفذ زد تو را
روبه روی دیده های زخم بابا ای دریغ
بازوی تو در مدینه بین کوچه، بد شکست
کربلا هم علقمه،بازوی سقّا ای دریغ
چون حسین از چشم مجروحش،سه شعبه را کشید
دید غرق تیر گشته کلّ اعضا ای دریغ
گریه کرد و ناله ها زد در میان دشمنان
هلهله و خنده شد جای تسلا ای دریغ
نه عبایی بود و نه یاور برای بردنش
شد عبایش خرج جسم ارباً اربا ای دریغ
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#فاطمیه
.
.
#زمزمه
#وفات_حضرت_ام_البنین
#زبانحال #حضرت_ام_البنین
ای خدا به لب رسیده این جونم
توی خونه علی من مهمونم
ای مدینه این منم ام بنین
روضه علقمه با خود میخونم
وای من ای وای من ای وای من
&&&&&&&&&&
شنیدم عباس من در هم شده
شنیدم پشت حسینم خم شده
شده او اندازه طفل رباب
مونده ام مگه چقدر او کم شده
وای من ای وای من ای وای من
&&&&&&&&&&
دلش و همه شکستن میدونم
به تماشایش نشستن میدونم
میدونم که چی آوردن به سرش
سرش و به نیزه بستن میدونم
وای من ای وای من ای وای من
&&&&&&&&&&
شنیدم حسینم و کشوندنش
شنیدم تو آفتاب سوزوندنش
شنیدم که مادرش نگاه میکرد
شنیدم با نیزه بر گردوندنش
وای من ای وای من ای وای من
&&&&&&&&&&
شنیدم بعد از علمدار وای من
زینب و بردن به بازار وای من
شنیدم رفته توی بزم شراب
دختر حیدر کرار وای من
وای من ای وای من ای وای من
&&&&&&&&&&
حاج #سید_محسن_حسینی
.👇
.
#زمزمه
#شهادت_امام_هادی
#امام_هادی علیه السلام
#عبدالله_باقری ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مگه میشه یادم بره / تخریبِ سامرا
حال و هواش هنوز برام/ عجیبه سامرا
حرفا دارم امشب و با / غریبِ سامرا
یه ساله چش به رام - ماه رجب بیاد
سیا(ه) بپوشم برا تو - مثل امام جواد
خودم رو توو غمت - شب مصیبتت
به آب و آتیش بزنم - کم بشه غربتت ۲
غریبی توو کلّ سال
حتی میون هیأت
شرمندهایم جز امشب
روضه نخوندیم واست
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
به ساحت مقدست / نذاشتن احترام
حتی شنیدنِ غمات / سخته آقا برام
روضه هاتون دل منو / میبره شهر شام
خواستن که بشکنن - حرمتتو آقا
عمداً یه روز نشوندنت - توی خرابهها
خواستن که روحتو - بیشتر بدن عذاب
تو رو به زور کشوندنت - به مجلس شراب ۲
باز خدا رو شکر! روضهت
مصیبت اعظم نیست
ناموس تو مابین
یه عده نامحرم نیست
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
ریختنِ توو خونهی تو / کار حرومیاس
توو کوچهها بُردن تو رو / یه عده ناسپاس
روضهی تنهاییت چقدر / به گوشم آشناس
بُردن تو رو ولی - دست تو بسته نیست
با ضربهی لگد درِ - خونهت شکسته نیست
آتیش و دود نبود - میون معرکه
از میخی که پشت دره - خونی نمیچکه ۲
مسافری توو راه بود
این غصه کُشت مولا رو
دستش روی پهلوش بود
که میزدن زهرا رو
.👇
چالش این روزهای برخی اشعار #تاریخ_سازی و ساخت تصورات تاریخی برای مخاطب و خارج شدن #زبانحال از چارچوب اصلیشه 😔
#نقل_مسموعات و عدم رجوع به منابع، دامن برخی از شعرای عزیز و مادحین بزرگوار رو گرفته که خود ما هم ازش مستثنی نیستیم.
یکی از اون موارد که متاسفانه دقت نشده و جدیدا پر و بال گرفته
کیفیت بردن حضرت امام هادی علیه السلام به مجلس متوکل علیه العنه هستش.
ظاهرا در جایی نقل محکمی مبنی بر "بستن دست" و "کشوندن حضرت پشت مرکب" نداریم.
آقای عبدالله باقری به خوبی توی زمزمشون به این مطلب اشاره کردن.
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️نکاتی درباره #زبانحال
▫️اهمیت شناخت تاریخ اسلام
▫️مرثیه سرایی و بیان شخصیت #حضرت_ام_البنین سلام_الله_علیها
بیانات استاد #سیدمهدیحسینیرکنآبادی
جلسه ۲۰۶
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
دوشنبه ۱۹ دی ماه ۱۴۰۱
#حسینیهسادات
.
#دوبیتی
#حضرت_رباب
چرا قهری مگر تقصیر دارم
بِجایت بر کَفَم زنجیر دارم
کفِ آبی فقط خوردم عزیزم
بیا از نیزه پایین شیر دارم
🔹🔹
دلم مِیلِ دو اَبروی تو دارد
ببین که شانهام مویِ تو دارد
در آغوشم فقط پیراهنِ توست
لباس تازهات بویِ تو دارد
🔹🔹
نمیآید پس از توخواب ، ای کاش...
که میمُردم منِ بی تاب ای کاش
دوباره شیر آوردم ولی حیف...
نمیخوردم پس از تو آب ای کاش
🔹🔹
مرا آزار با زنجیر میداد
به من نانخشک با تحقیر میداد
زنِ شامی مرا سوزاند وقتی
کنارم طفل خود را شیر میداد
🔹🔹
دوباره روضه میگیرم عزیزم
در این ویرانه میمیرم عزیزم
دوباره حرمله رد شد از اینجا
دوباره خشک شد شیرم عزیزم
🔹🔹
نگفتند آه داغِ بچه دیدهاست
نگفتند از بلا پُشتش خمیده است
ولی گفتند این تازه عروسان
عروسِ فاطمه مویش سفید است
🔹🔹
گُلِ یاسِ مرا از ساقه بستند
مرا با ریسمان بر ناقه بستند
نمیماندی به نیزه چاره کردند
سَرَت را با نخِ قنداقه بستند
🔹🔹
چه حسرتها چشیدم بچهام را
چه سختیها کشیدم بچهام را
کنارِ بچههای نیزه دارش
به رویِ نیزه دیدم بچه ام را
#حسن_لطفی ✍
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
...............
.
خو گرفتم با غم در به دری
این روزا سهم منه خونجگری
من دیدم..،بَسّه دیگه..،خدا کنه
داغ شیرخواره نبینه مادری
غم تو پامو توو این بلا کشید
کارِ من ببین که تا کجا کشید
من چجوری تووی سایه بشینم
بدن بابات سه روز گرما کشید
منو سوزوندی با آتیشِ خودت
دعا کن..،منم بیام پیش خودت
چی می شد فقط یه بار می خندیدی
با همون دندونای نیش خودت!
کاشکی می شد بزنم صدات،علی
الهی رباب بشه فدات،علی
یه بارَم شده به خواب من بیا
دل من یه ذرّه شد برات،علی!
گریه هات هنوز تووی گوش منه
انگاری سرت رویِ دوش منه
قدر یک لحظه ازم دور نمیشی
قنداقِ خونیت توو آغوش منه!
یادمه توو خیمه آشوب شده بود
یادمه لبت مثه چوب شده بود
وقت دست و پا زدنهات..،پسرم!
دل مادرت لگدکوب شده بود
مادر تو آرزومنده هنوز
رو لبت حسرت لبخنده هنوز
شب به شب ذبح تو ، کابوس منه...
سر تو به تار مو بنده هنوز
مثه شیشهخرده له شده تنم
اونکه اشکش دمِ مشکشه ،منم!
اگه رو نیزهای..،تقصیر منه
قبر تو نشد عمیقتر بکَنم
حتی دیدنت منو راضی می کرد
دست باد موهاتو نازنازی می کرد
تا منو دقم بده..،جلو چشام
حرمله با گهوارهات بازی می کرد
چه بلایی که نیومد سر تو
جلوی تو میزدن خواهرتو
چشم نیمهبازتو می بستی کاش!
سر بازار نبینی مادرتو
دوس ندارم تو رو مأیوست کنم
با هزار گلایه مأنوست کنم
حالا قدِّ تو ازم بلندتره...
میشه خم بشی..،میخوام بوست کنم!
#بردیا_محمدی ۱۴۰۲✍
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#زبانحال
.......
.
#حضرت_علی_اصغر
میان گریهات لبخند ناب است
چرا باور کنیم از قحط آب است؟...
خدا در بند قنداقه تو را خواست
علی همواره دستش در طناب است...
علی هستی تو آخر، حرمله کیست؟
بزن پلکی که وقت فتح باب است
به عکسِ وقتِ تشییع تنِ تو
چقدر انجام دفنت پر شتاب است
چه بهتر دفن بودی و نگفتند
سه روز این جسم زیر آفتاب است...
#وزن_مفاعیلن_مفاعیلن_فعولن
.
#جواد_محمدزمانی✍
.........
#شب_هفتم_محرم
#شب_هشتم_محرم
چه می شد هر دو گل پرپر نمی شد؟
یکی می شد یکی دیگر نمی شد
علی اصغر علی اکبر نشد، کاش
علی اکبر علی اصغر نمی شد
#محمدمعین_پوریلان
.
.
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ...
وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر...
گوشه ی زندان...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا...
🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله
🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند:
(لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو...
از این زندان به اون زندان منتقل میکردند...
(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند)
خدا ميدونه تو این سالها...
چقدر به امام رضا سخت گذشت...
چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت...
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه...
هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی...
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت...
اما...بلاخره یک روز خبر دادند...
گفتند آی شیعیان...
قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه...
شاید شیعیان خوشحال شدند...
اومدند پشت درب زندان ایستادند...
منتظرند...
بعد چهارده سال...
قراره آقاشون رو ببینند...
#زبانحال
شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد...
من دستهاش رو میبوسم...
یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم...
یک نفر گل آورده...
الهی امید کسی نا امید نشه...
یکدفه دیدند درب زندان باز شد...
چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن...
یه نفر صدا میزنه...
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
#منبع: عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99
آی شیعیان انقدر منتظر بودید...
اینم امامتون...
ای وای... ای وای...
🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند
🔸شدی آزاد دگر از قفس تاریکت
🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند
هر طوری بود شیعیان اومدند...
جنازه آقا رو تحویل گرفتند...
با احترام کفن کردند...
روی دست شیعیان...
تشییع جنازه باشکوهی شد...
با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند...
اما عرضه بداریم...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند...
صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند که...
استخوانها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
#روضه_امام_کاظم
#شهادت_امام_کاظم
👇
.
#زبانحال
#زمزمه_امام_حسین علیه السلام
از بچگی با گریه بر تو آشنا شدم
توو خواب و رؤیا راهیه کرببلا شدم
چه غم اگه توو زندگی جز غم ندیده ام
خوبه که از بچگی نوکر شما شدم
هرچند که بد هستم حسین
گریه بلد هستم حسین
به عشق دیدنت میام
من نوکر بد شمام
عزیز قلبم یا حسین
۲
برا منی که بی کسم تو آخرین کسی
برا نجاتم از گناه تو بهترین کسی
منی که عادت به زمین خوردن دارم حسین
توو دستگیری از نوکرت تو اولین کسی
هوامو داشتی روز و شب
بگذر تو از این بی ادب
زینت نبودم تو عزات
زحمت درست کردم برات
عزیز قلبم یا حسین
۳
تا آخرین نفس حواست پیش خواهره
حتی همون لحظه که خنجر زیر حنجره
برای زخمِ تازه جا نمونده توو تنت
ببین صدای کی میاد صدای مادره
غریب گیرت آوردنُ
خونِ گلوتو خوردنُ
جدا جدا تن تو رو
با نیزه نیزه بردنُ
عزیز قلبم یا حسین
#زمزمه
#امام_حسین علیه_السلام
#حسن_کردی✍
.👇
.
#واحد
#شور
#اربعین
#زبانحال #حضرت_زینب
برادر جان یتیماتو آوردم من سرِ خاکت
چهل روزه که ماها رو نیاوردن سرِ خاکت
خودم رفتم دلم جا موند دَمِ رفتن سر نعشت
رسیدم با سر زانو با جون کندن سر خاکت
بی قرارم سر خاکت
شِکوِه دارم سر خاکت
جای شونه ات برا گریه
سر میذارم سرِ خاکت
خودم دیدم سر تو با بنی هاشم سر نیزه
سر عباس سر اکبر سر قاسم سر نیزه
خودم دیدم چه آیاتی برام خوندی سر بازار
صدات می برد دل تنگ منو دائم سر نیزه
گریه کردی سر نیزه
دل رو بردی سر نیزه
قاری من سر بازار
سنگ می خوردی سر نیزه
بی قرارم سر خاکت
شِکوِه دارم سر خاکت
جای شونه ات برا گریه
سر میذارم سرِ خاکت
نمی دونی چیا دیدم دم آخر سر گودال
تک و تنها می جنگیدم با یک لشکر سرِ گودال
از اونی که می ترسیدم از اون بدتر سرم اومد
تو روی خاک ته گودال من و مادر سر گودال
می زدم بال سر گودال
رفتم از حال سرِ گودال
چادر رو سر زینب
شد لگد مال سر گودال
بی قرارم سر خاکت
شِکوِه دارم سر خاکت
جای شونه ات برا گریه
سر میذارم سر خاکت
👇