021-66434806Ganjineh_Marefat-02.mp3
زمان:
حجم:
3.54M
🔹 #روضه_امام_حسن مجتبی علیه السلام
🎤 حاج منصور ارضی
.
#زمینه
#حضرت_رقیه
رمز حیات کربلا/راه نجات کربلا
میگیرم از سفره ی تو /برگ برات کربلا
عنایتی به حال عاشقا کن
با یه نگاه راه حرم رو وا کن
بیا و با اون دستای کوچیکت
رقیه جان برا فرج دعا کن
رقیه جان برا فرج دعا کن۴
****
*حضرت رقیه و #حضرت_ام_کلثوم
عمه ی مهربون من / بلا کشیدی این سفر
شبیه عمه زینبم / تو هم برام شدی سپر
مراقب من و یتیما بودی
تن تو هم شده پر از کبودی
سر کی بود از روی نیزه افتاد
با سنگ اون پیرزن یهودی
............
عمه برام گریه نکن/ به قلب من تاب بده
من تشنه و گرسنه ام / یه کم به من آب بده
توو مهربونی هیچی کم نذاشتی
تو این مسیر خیلی هوامو داشتی
هرشبی که آب و غذا میدادن
سهمتو واسه من کنار گذاشتی
..............
من ذره ذره آب میشم/ دیگه به لب رسیده جون
اگر که بابامو دیدی / سلاممو بش برسون
نگو بهش از پای پر آبله
از دست و پای بسته با سلسله
بگو رقیه خیلی خوبه حالش
نگو که سیلی خوردم از حرمله
جواب های پیشنهادی:
واویلتا واویلتا واویلا
رقیه یا رقیه یا رقیه
امون امون امون ازین غریبی
https://eitaa.com/emame3vom/67037
👇
.
#زمینه
#حضرت_رقیه
رمز حیات کربلا/راه نجات کربلا
میگیرم از سفره ی تو /برگ برات کربلا
عنایتی به حال عاشقا کن
با یه نگاه راه حرم رو وا کن
بیا و با اون دستای کوچیکت
رقیه جان برا فرج دعا کن
رقیه جان برا فرج دعا کن۴
****
*حضرت رقیه و #حضرت_سکینه سلام
از سوز اشک و ناله هام/ آب دل سنگ میشه
می میرم اما دل من/ برای تو تنگ میشه
تو این مسیر چقد بلا کشیدیم
رو نیزه ها سر بابا رو دیدیم
با دست بسته روی خار صحرا
با پای پر آبله می دویدیم
............
تو بودی گفته به عمو / خشکه لبای خواهرم
عمو که رفت آب بیاره/ دیگه نیومد به حرم
بگو به من رفته کجا عموجون
خالیه جات تو خیمه ها عموجون
بگو رقیه دیگه آب نمیخواد
از علقمه خودت بیا عموجون
..............
خوب میدونم سکینه جون /برا تو سخته اسیری
با دستای تو سلسله / منو تو آغوش می گیری
صورت تو شبیه من کبوده
این یادگار کوچه ی یهوده
چه انتقامی از ماها گرفتن
آخه مگه گناه ما چی بوده
حضرت رقیه و #حضرت_علی_اکبر
یکی بیاد به من بگه / داداش بزرگترم کجاس
اونکه منو بغل میکرد / علیه اکبرم کجاس
لیلا مگه دیگه پسر نداره
تا سرمو رو شونه هاش بذاره
اگه داداش علی اکبرو دیدین
بگید برام یه گوشواره بیاره
.............
اگه داداشم میومد / رقیه سیلی نمیخورد
کسی منو نمیزد و / رو خار صحرا نمی برد
میگن موذن حرم رو کشتن
داداش علیه اکبرم رو کشتن
رقیه رو غریب گیر آوردن
همونا که برادرم رو کشتن
...............
لیلا با گریه میخونه / فقطعوه بالسیوف
دل مارو میسوزونه/ فقطعوه بالسیوف
داغ جوون قاتل لیلا شده
میگه علیم اربا اربا شده
تنش رو توی یک عبا آوردن
که قتلگاهش همه صحرا شده
جواب های پیشنهادی:
واویلتا واویلتا واویلا
رقیه یا رقیه یا رقیه
امون امون امون ازین غریبی
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
https://eitaa.com/emame3vom/67039
👇
.
.
#روضه_متنی
#روضه_حضرت_رباب(س)
(السلام علیک یا اباعبدالله)
▪︎غزل امام حسین ع
عمری گذشت اما به درد تو نخوردم
شرمنده ام آقا به درد تو نخوردم
تو فکر من بودی ولیکن من نبودم
اصلا به فکر نوکری کردن نبودم
من دور بودم تو مرا نزدیک کردی
راه مرا از کربلا نزدیک کردی
گفتی اگر تو بی توپناهی من حسینم
حتی اگر غرق گناهی من حسینم
آواره ام آواره را آواره تر کن
بیچاره ام بیچاره را بی چاره تر کن
آوارگی در این حسینیه می ارزد
بیچارگی در این حسینیه می ارزد
من چای میریزم گناهم را بریزی
یکجا تمام اشتباهم را بریزی
من عالمی دارم در اینجا با رقیه
هر وقت دستم سوخت گفتم یا رقیه
اینجا همان جاییست که مولا می آید
زینب می آید، بیشتر، زهرا می آید
منت ندارم بر سرت، تو لطف کردی
حالاکه هستم نوکرت،تو لطف کردی
▪︎روضه کلامی حضرت رباب س:
همه داشتن نگاه میکردن...همه سرها رو
بالای نیزه برده بودند....هر سری رو جلوی
یه محملی نگه داشته بودند...
سَر ابی عبدالله،جلوی محمل زینب...
سر علی اکبر جلو محمل سکینه خانم...
سر ابالفضل جلوی چشمان رقیه....
اما نگاه کردن دیدن یه سیبِ سرخی
بالای نیزه ها جلوی یه مادره....
▪︎مرثیه #حضرت_رباب س:
چقدر نیزه بلند است، نیفتی پسرم
گیر این حرمله پست، نیفتی پسرم
هر طرف رفت سرت دست به آن سو بردم
نیزه دار تو بود مَست، نیفتی پسرم
بیشتر جای خودت را سر نِی محکم کن
سفر شام به پیش است، نیفتی پسرم
▪︎روضه کلامی:
هِی زن های کوفه این سر رو نشون
هم میدادن...میگفتن الهی مادرش
براش بمیره...یه نفر صدا زد..اونی
که داره زیر آفتاب، لطمه میزنه
مادرش ربابه....
▪︎زبانحال #رباب س به سبک دشتی:
دو دستم را به زیر آب بردم
حلالم کن نبودی آب خوردم
شکایت زیر لب از تیر دارم
بیا پایین از نیزه شیر دارم
میخواستم بزرگ شوی محشری شوی
تا چند سال بعد، علی اکبری شوی
می خواستم كه قد بكشی مثل دیگران
شاید عصای پیریِ یک مادری شوی
مثل دو تکه چوب لبت را بهم نزن
اسبابِ خجلتم جلوی دیگری شوی
این مادری من که به دردت نمیخورد
تو حاضری علی که تاج سری شوی
▪︎تک بیتی آخر روضه:
میکرد به نِی اشاره میگفت رباب
ای وای، سرِ نیزه کمی کوچک بود
▪︎تک بیتی آخر مجلس:
اگر این است تاثیر شنیدن
شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
▪︎دعای آخر مجلس:
باسمک العظیم الاعظم...
الهی بحق حضرت رباب س،۱۰مرتبه یاالله
🤲فرج امام زمان عج برسان.
🤲آقامون از ما راضی و خوشنود بگردان.
🤲رهبر عزیزمون حفظ بفرما.
🤲مریضای اسلام،شفا بده.
🤲حاجات این جمع،برآورده به خیر بفرما.
▪︎جمله ی صلوات آخر مجلس:
*برای سلامتی وجود مقدس آقا
امام زمان عج صلوات ختم کنید.
#شب_هفتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر
#استاد_درویش✍
.👇
.
.
#امام_حسین علیه_السلام
#حضرت_زینب سلام_الله_علیها
#غزل
یک طرف چندین اسیرِ خسته بین سلسله
یک طرف جشن و میان دف نوازی هلهله
یک طرف شهری چراغان پایکوبان در سماع
یک طرف پاهای زخمی و سراسر آبله
بر سرِ آل علی از بام ها میریخت سنگ
آه از دروازهٔ ساعات و آهِ قافله
بوسه ها میزد به دستِ حرمله پیش رباب
آنکه با خنده به او میداد پشتِ هم صله
سرزمین شام از شرم و خجالت آب شد
گوشهٔ ویرانه زینب خواند تا که نافله
اشک هایش بیصدا میریخت روی معجرش
داشت از نیرنگ و مکرِ نامسلمانان گله
پیر کرد او را جسارت های در بزم شراب
خیزران انداخت بین چند دندان فاصله
با تمسخر جابجا میکرد بی غیرت یزید
مهرهٔ شطرنج را با قهقهه؛ با حوصله*
خطبهٔ زینب زبان دشمنان را لال کرد
ذوالفقارِ در کلامش بود ختم غائله!
مرضیه عاطفی
#شام #اسارت
.
.
#امام_زمان
#اسارت #حضرت_زینب
#گذشت_ماه_محرم
گذشت، ماه محرم نیامده خورشید
برای ختم ِ شب ِغم نیامده خورشید
هنوز هم که غریب و طرید و پردرد است
چقدر دور و برش ،مدعی نامرد است
نشد که حضرت تنها به خانه برگردد
نشد به خانه، حسین زمانه برگردد
برای این همه قرنی که بوده در صحرا
چه پاسخی بدهم من به مادرش زهرا😭
نشد که لحظه ای از غربتش بکاهم من
شکسته ام دل او را پر از گناهم من
گذشت ماه محرم رسیده ماه صفر
رسیده عمّه ی او بین کینه های گذر
دوباره زخم دل عمّه اش شده تازه
همین که رد شده از ازدحام دروازه
برای اهل عزا ، شهر شد چراغانی
تبرّکی شده از چه شراب مجانی
گذار آل علی بین خیبر افتاده
به سینه های همه ،بغض حیدر افتاده
رسید روضه به خاکستر و سر سجّاد
بلند مرتبه رأسی ز صدر نی افتاد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
Haaj Seyyed Majid Banifateme001 Zakhm e Akhar.mp3
زمان:
حجم:
6.42M
#حضرت_رقیه
#مجید_بنی_فاطمه ...
برید کنار می خوام سرو ببینم
زخمای روز آخرو ببینم
.
جلو چشامو نگیرید که می خوام
پارگی های حنجرو ببینم
.
من الذی ایتمنی بابایی
دیگه تو آغوش منی بابایی
.
این همه جا رفتی دلت نیومد
به دخترت سر نزنی بابایی
.
لبای غرق خووون
با تو چه کرده چوب خیزرون
.
زده چه ضربه ای
شکسته دندون تو از همون
.
حالا که اومدی
کنار من بمون
.
جای طناب رو تنمه بابایی
زخمیه دور گردنم بابایی
.
محله ی یهودیا شلوغ بود
کاشکی فقط می زدنم بابایی
.
میون نامسلمونا حرم رفت
انقده اونجا داد زدن سرم رفت
.
کاشکی فقط می زدنم بابایی
یه دسته موهام با گل سرم رفت
.
شبی که گم شدم
صدا زدم نزن میام خودم
.
سوخت بابا چادری
که خریدی برا تولدم
.
کبوده چشمم از
شبی که گم شدم
.
.
#امام_حسین
تابش خورشید
پیش رو جاده ای از خون و خطر داشت حسین
چون که اندیشه توحید به سر داشت حسین
گرچه می گشت همه هستی اش ایثار ولی
نهضتش بوی خدا ، بوی سحر داشت حسین
گرچه پرپر شده باغش ز هزاران گلچین
از کران تا به کران عطر ظفر داشت حسین
آخرالامر در این واقعه ی سرخ عطش
حنجرش سوخت و بر عشق نظر داشت حسین
خویش را غوطه ور از تیغ ستمگر می دید
آن زمان کز وطنش عزم سفر داشت حسین
داغ در داغ دلش لاله ی آتش می شد
بس که در سینه خود خون جگر داشت حسین
عطش و آتش و زخم و بدن غرقه به خون
آنچه می دید در آن روز خبر داشت حسین
غم غارت شدن پیرهن کهنه نبود
چون که پیراهنی از عشق به بَر داشت حسین
تا که دین حفظ شود منت شمشیر کشید
بهر حق کرد فدا جانی اگر داشت حسین
همه را غرقه به خون دید و درخشان بر خاک
آسمانی که پُر از شمس و قمر داشت حسین
یک طرف داغ برادر کمرش را بشکست
یک طرف آتش هجران پسر داشت حسین
تا که سر سبز بماند شجر ظهر عطش
کام خشکیده ولی دیده تر داشت حسین
قامت ظلم اگر بود به کف بودش تیغ
خرمن کفر اگر بود شرر داشت حسین
آن نهالی ست که بخشد به دو عالم هستی
آن درختی ست که از عشق ثمر داشت حسین
شده هر قطره ی خونش افق خورشیدی
با خود آئينه ای از جنس گهر داشت حسین
«یاسر» از تابش خورشید رخ زیبایش
آسمانی همه لبریز قمر داشت حسین
**
محمود تاری «یاسر»✍
.