#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#مرثیه
#قاسم_نعمتی
روح تطهیر کجا، وسوسۀ ناس کجا؟
دلبری پاک کجا، خدعۀ خنّاس کجا؟
خون دلها وسط طشت به هم میگفتند
جگری تشنه کجا، سودۀ الماس کجا؟
@emame3vom
خانهای سوخته و دستِ ز کار افتاده
ورم دست کجا، گردش دسداس کجا؟
ای کفن پاره شده! علقمه جایت خالی
بوسۀ تیر کجا، دیدۀ عباس کجا؟
داغ عباس چه آورد سر اهل حرم
غارت خیمه کجا، جوری اجناس کجا؟
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#مرثیه
#عباس_احمدی
معدن درد و غمم یار اگر بگذارد
سینه، این مخزن اسرار اگر بگذارد
دوست دارم که در آغوش تو آرام شوم
زهر! این هند جگر خوار اگر بگذارد
@emame3vom
شاد گردد دلم از شوق وصال مادر
خاطرات در و دیوار اگر بگذارد
بیسپاهم من و سردار غریب وطنم
اینهمه یار جفاکار اگر بگذارد
تن و تابوت مرا تیر به هم خواهد دوخت
دست عبّاس علمدار اگر بگذارد
کاش با دست تو داماد شود قاسم من
کینه از حیدر کرّار اگر بگذارد
تا ابد قول بده یاور زینب باشی
خنجر شمر ستمکار اگر بگذارد
میرود گریهکُنَت سوی بهشت تو حسین
سر روی خاک تو یکبار اگر بگذارد
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
@emame3vom
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#مرثیه
#صامت_بروجردی
مریز زینب محزون، سرشک غم ز دو دیده
چرا که موسم افغان و شیونت نرسیده
مکن ز فرقت من، سینه را ز ناخن خود چاک
هنوز تیغ به روی حسین کسی نکشیده
هنوز بر روی آل علی کس آب نبسته
صدای العطش کودکان، کسی نشنیده
تو خواهرا! نشنیدی هنوز نالۀ اصغر
سبب ز چیست که از عارض تو رنگ پریده
هنوز شمر روی سینۀ حسین ننشسته
هنوز جسم شریفش به خاک و خون نکشیده
ز سنگ ظلم کسی جبهۀ حسین نشکسته
هنوز پهلوی او را سِنانِ کس ندریده
هنوز پیکر او بیکفن نمانده به صحرا
هنوز دست وی از تیغ ساربان نبریده
نخورده سیلیِ شمر لعین هنوز سکینه
به روی خار مغیلان پیاده او ندویده
هنوز نام کنیزی کسی نبرده به کلثوم
بگو چرا قد سروت ز بار غصه خمیده
نگشته است مُقامت هنوز کنج خرابه
برای چیست که از نرگس تو خواب رمیده
مزن شرر به جهان 《صامتا》! ز سوز کلامت
که شرح ماتم زینب به انتها نرسیده
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
@emame3vom
📚دیوان صامت بروجردی
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#مدح_و_منقبت
#عباس_شبخیز
ای علوی تاج ونبوت سریر
مصطبۀ عشق و ولا را امیر
خاک درت سجدهگه آفتاب
صفّ نعال حرمت نُه قباب
طُرّۀ اورنگ تو گیسوی حور
نقش لوایت خط الله نور
ماه فلک شمع شبستان تو
حور و ملک طفل دبستان تو
کنگرۀ عرش خدا خانهات
خیل ملک خادم کاشانهات
دست به دامان تو افلاکیان
مست ز جام کرمت خاکیان
گوشۀ دستار تو حبل المتین
سایۀ دیوار تو حِصن حصین
ای حجرالاسود ما خال تو
کعبه به تفصیل ز اجمال تو
سبط نخستین شرف اوصیا
دوّمی از سلسلۀ اولیا
دوش نبی مکتب تعلیم تو
ملک ولا مطلع تقویم تو
نام تو گلواژۀ شعر ازل
حُسن تو بیتالغزل لَم یَزل
کعبۀ جانها حرم کوی تو
قبلۀ دلها خم ابروی تو
لعل لبت چشمۀ آب حیات
تار سر زلف تو حبل نجات
خضر عطشناک لب جوی توست
نوح گرفتار سر کوی توست
چون قدح از عشق تو آکندهام
کشتۀ عشقم به ولا زندهام
مستیام از زمزمۀ نام توست
روشنی دیدهام از جام توست
مست نه تنها منم از جام تو
میکده مست از قدح نام تو
این نفس زنده که من میکشم
از نفس عشق حسن میکشم
زندگیام بسته به گیسوی اوست
دل به تمنّای سر کوی اوست
حُسن کجا دم زند از ما و من
پیش صف آرایی حسن حسن
یوسف اگر دم زند از حُسن و نام
لاف و گزاف است فقط والسلام
یوسف صدّیق اگر ماه بود
مطلع الانوار رخش چاه بود
لیک حسن ماه سپهر وفاست
جلوه گهش مشرق عرش خداست
@emame3vom
هر دو جهان جلوۀ اجلال اوست
قیمت صد مصر یکی خال اوست
یوسف اگر بود چنان شمع جمع
چیست مگر در شب تاریک شمع
شمع شبستان زمان و زمن
روشن از آیینۀ حُسن حسن
وارث دیهیم کمال علیست
مظهر اوصاف جلال علیست
چشم و چراغ حرم مصطفی
نوگل زهرا حسن مجتبی
همدل و همراز و شفیق حسین
محرم اسرار و شفیق حسین
پیکر صدق آیت صلح و صلاح
مظهر اخلاص و ظهیر فَلاح
شمع شب افروز دل انجمن
روشنی چشم محبّان حسن
از شرف دولت اقبال او
بس کند این پایه به اجلال او
کز نظر لطف خداوندگار
خواجۀ لولاک شه تاجدار
مایۀ فخر و شرف ومجد اوست
پادشه ملک جهان جدّ اوست
کیست مکد غیر حسین و حسن
از لب انگشت پیغمبر لبن
این شرف از آن شما بود و بس
شیر کجا خورده ز انگشت کس
@emame3vom
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#مرثیه
#زهرا_بشری_موحد
@emame3vom
هر قدر که میخواست گدا، شاه کرم داشت
آن قدر که پیش کرمش، خواسته کم داشت
در خانهٔ او بود که در اوج غریبی
دلهای غریبان جهان، راه به هم داشت
دلخوش به نفسهای مسیحایی او بود
شبهای مدینه که فقط غربت و دم داشت
داغی شده بر سینه غمهای وسیعش
یک کوچۀ باریک که بیش از همه غم داشت
راحت شد از اندوه جفاکاری یاران
ای کاش که یاری به وفاداری سَم داشت
ای آینهها آینهها! ذکر بگیرید
ای کاش حرم داشت،حرم داشت،حرم داشت
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
📚 فصل کرامت
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#مرثیه
#محمدحسین_غروی_اصفهانی
@emame3vom
شاهي که بود گوشه نشيني شعار او
محنت قرينِ او شد و غم بود يار او
آن کو دميد صبح ازل از جبين او
شد تيرهتر ز شام ابد روزگار او
محکوم حکم ديو شد آن خسروي که بود
روح الامين چو بندۀ فرمانگذار او
موسي اگر به طور غمش ميزدي قدم
بيخود شدي ز آه دل شعله بار او
يکباره گر مسيح بديد آنچه او بديد
ميشد دوباره چرخ چهارم چو دار او
آن سرو سبزپوش، چو گل سرخ روي شد
آري ز بس که خون جگر شد نگار او
روي حسن چو سبز شد از زهر غم فزود
تا شد سرشک ديده و دل، جويبار او
طوبي نثار آن قد و قامت که بعد مرگ
از چار سو خدنگ سه پر شد نثار او
پروردۀ کنار پيمبر بُد از نخست
محروم شد در آخر کار از کنار او
آن سروري که صاحب بيتالحرام بود
بيتالحرام بهر چه بر وي حرام بود
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
📚 دیوان کمپانی
@
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#مرثیه
#علی_انسانی
من و با مرگ عمری در کشاکش
که شد در سینهام نقشی منقّش
مجسّم بود هر دم پیش چشمم
مدینه، کوچه، خانه، دود و آتش
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
📚 گلاب و گل
@emame3vom
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#مرثیه
#علی_انسانی
نیزار و نی از نوای تو میسوزد
خورشید ز گریههای تو میسوزد
یک عمر فقط سوخته و ساختهای
ای دل، جگرم برای تو میسوزد
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
📚 گلاب و گل
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#مرثیه
#علی_انسانی
عمری دلت آماج غم بهتان شد
غم، روی غم آمد به دلت مهمان شد
تشییع تو بود و داغداران دیدند
با تیر خسان، تن تو گلباران شد
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
📚 گلاب و گل
#هفت_صفر_را_زنده_کنیم
.
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#یوسف_رحیمی
هرکسی سورهٔ حُسن از لب ما نشنیدهست
«بوی پیراهن یوسف زصبا نشنیدهست»
هرکسی هست، دل از دست ندادهست هنوز
صوت قرآن مسیحای مرا نشنيدهست
زیر این گنبد دوّار کسی از دو لبش
جز صدای سخن عشق، صدا نشنیدهست
طعنه و زخمزبان، هرچه هم از هرکه شنید
ولی از او احدی غیر دعا نشنيدهست
دو سه باری همهٔ زندگیاش را بخشید
درِ این خانه کسی چون وچرا نشنیدهست
«ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم
گوش اين طايفه آواز گدا نشنيدهست»
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
@emame3vom
#هفت_صفر_را_زنده_کنیم
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#مدح_و_منقبت
#مرثیه
#یوسف_رحیمی
جنّت، بهارِ پیرهنت أیّها الکریم
از نور جامهای به تنت أیّها الکریم
ای همدم تو زمزمههای زلال وحی
ای جبرئیل هم سخنت أیّها الکریم
تو مطلع کرامتی و لطف و مهر و جود
پروانههای انجمنت أیّها الکریم
نشنید آنکه بر تو روا داشت ناسزا
یک ناروا هم از دهنت أیّها الکریم
امّا تو که غریبنواز مدینهای
هستی غریب در وطنت أیّها الکریم
حتی شهادت تو نداده است خاتمه
بر روضههای دلشکنت أیِها الکریم
مادر نبود تا که ببیند در آن غروب
تشییع شد چگونه تنت أیّها الکریم
بیرون کشید با دل غرق به خون حسین
هفتاد تیر از بدنت أیّها الکریم
شد روضهخوان کشتۀ مظلوم کربلا
تابوت و پیکر و کفنت أیّها الکریم
آنجا ولی شرارۀ غم پر گدازه بود
یعنی به جای تیر و کمان نعل تازه بود
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
@emame3vom
#هفت_صفر_را_زنده_کنیم
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#مدح_و_منقبت
#مرثیه
#محسن_غفارینیا
ای معدن کرامت و مهر و وفا، حسن
جانهای عالمی به تو گردد فدا، حسن
ای خُلق خوب تو همه خُلق محمّدی
هستی کریم بر همه اهل ولا، حسن
تو سبط اکبری و عزیز پیمبری
هم نور چشم فاطمه و مصطفی، حسن
صلح تو بود همچو قیام برادرت
هرگز نبوده این عمل از آن جدا، حسن
در هر کجا که نام تو آرند بر زبان
مظلومیات شود به زبان بر ملا، حسن
سرمایۀ حیات بشر هست عقل و دین
ای از تو مانده دین خدایی به جا، حسن
لاهوتیان به مهر و ولایت کنند فخر
ناسوتیان شدند اسیر تو، یا حسن
امّا هزار حیف که با این جلال و جاه
کردند بر تو در همه عمرت جفا، حسن
از زهر کین به سینهات آتش فکند خصم
شد همسر تو قاتل تو از خطا، حسن
ای کاش جسم پاک تو را نیمههای شب
بر خاک میسپرد شه کربلا، حسن
آتش فتاد بر دل یاران خستهات
آن دم که گشت تیر به سویت رها، حسن
تابوت و هم کفن ز جفا گشت لاله گون
از تیر خصم جانی دور از خدا، حسن
در شرح ماتمت قلم اندر کف «غریب»
گلگون نوشت شرح تو را در عزا، حسن
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
@emame3vom
#هفت_صفر_را_زنده_کنیم
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#مدح_و_منقبت
#مرثیه
#محسن_غفارینیا
ای نور چشم فاطمه و مرتضی، حسن
ای مظهر صفات خداوند، یا حسن
خُلق خوشت نشانهای از خُلق مرتضا
خویت نشانهای بود از مصطفی، حسن
چشم تمام عالم و آدم به دست توست
هستی کریم محفل آل عبا، حسن
ای افتخار عالم هستی وجود تو
ای معدن محبّت و مهر و وفا، حسن
هر جا که نام پاک تو شد بر زبان خلق
آید به یاد، معنیِ حلم و حیا، حسن
دست مرا که هست به دامانت ای امام
میخواهم از خدا که نسازد جدا، حسن
پروانهاند گرد وجودت تمام خلق
ای جمله جان خلق به جانت فدا، حسن
دست تمام خلق جهانی به دامنت
پیوسته هست، تا که نمایی وفا، حسن
تو مصدر عنایت و لطفی و ما همه
چشم انتظار لطف و عطای تو، یا حسن
در هر کجا که نام تو آید به لب مرا
شادی شود عجین همه سر تا به پا، حسن
هم تحت امر توست قَدَر اندر این جهان
هم میبرد به امر تو فرمان قضا، حسن
آید سحر سپیده به پابوسی شما
عطر از وجود با صفای تو گیرد صبا، حسن
جانها هزار مرتبه هر دم فدای تو
ای مظهر کرامت حق، مجتبی! حسن
همسر بود به خانه مددکار شوهرش
جز همسرت که بود چنان اشقیا، حسن
زهری که ریخت جعده به کامت ز راه جور
زد آتشی به جانِ همه ماسوی، حسن
ای کاش مخفیانه و شب بود دفن تو
چون فاطمه جنازه ات اندر خفا، حسن
چشم «غریب» اشک فشان شد از این الم
چون میگرفت جسم تو در خاک جا، حسن
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
@emame3vom
#هفت_صفر_را_زنده_کنیم
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#حسین_عباسپور
ای روشنی روی تو تابنده تر از ماه
گیسوی سیاه تو پر از عطر سحرگاه
من عبد شدم عبد تو المنّة لِلعشق
تو شاه شدی شاه من العزّة للّه
دل تنگم و دل باخته، دلگیر و دل آشوب
دل رحمی و دل سوخته، دل خونی و دل خواه
کوتاه نشد سایۀ تو از سر این شعر
هر چند که دستش شده از وصف تو کوتاه
هر قدر شماتت شدی از سوی ذلیلان
هرگز نگرفت آینۀ قلب تو را آه
شد عاقبت از غربت تو خون، جگر تشت
زینب چه کشیده ست در آن لحظۀ جانکاه!
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
@emame3vom
#هفت_صفر_را_زنده_کنیم