eitaa logo
حوزه علمیه امام صادق علیه‌السلام
1.1هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
12.4هزار ویدیو
668 فایل
🔹کانال حوزهٔ علمیهٔ امام صادق (ع) گرگان مدرسهٔ علمیهٔ امام صادق علیه‌السلام گرگان (محمدتقی خان سابق) در سال ۱۳۵۴ه.ش توسط مرحوم آیت‌الله حاج سید حبیب‌الله طاهری گرگانی تجدید بنا شد 🔹سایت : www.emamsadegh.ir 🔹ارتباط با ادمین @HD57_65
مشاهده در ایتا
دانلود
آیه ۹۴ (صفحه۲۱۹) فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۹۴ ﴾ و اگر از آنچه به سوى تو نازل كرده‏ ايم در ترديدى از كسانى كه پيش از تو كتاب [آسمانى] مى‏ خواندند بپرس قطعا حق از جانب پروردگارت به سوى تو آمده است پس زنهار از ترديدكنندگان مباش ♻️«شك» به معنای ترديد و دودلى است. اصل اين واژه به معناى ضميمه كردن چيزى به چيزى است. كسى كه شك مى كند ميان دو احتمال وجود و عدم را به هم ضميمه مى كند. ♻️«الممترين» به ترديد افتادگان از «مريه» مشتق شده كه به معناى شك با ظهور دليل است و امتراء به احتجاج براى رفع شك گفته مى شود. ✅ باید اولاً توجه كنيم كه اين آيه در سوره يونس است كه در مكه نازل شده و هنوز پيامبر به مدينه هجرت نكرده بود و با يهود و نصارى درگيرى پيدا نكرده بود و دانشمندان يهود هنوز آيات مربوط به ظهور پيامبر جديد را كتمان نكرده بودند و با خوشوقتى از آن خبر مى دادند. ✅ و ثانیاً اين جمله به معناى آن نيست كه پيامبر اسلام در وحى ترديد داشت بلكه جمله به صورت شرطى است و جمله شرطيه دلالت حتمی بر وقوع شرط ندارد. مانند: 🔅ان كان للرحمن ولداً فأنا اول العابدين(زخرف/۸۱) اگر براى خداى رحمان فرزندى بود، من نخستين عبادت كنندگان بودم. 🔅ان استطعت ان تبتغى نفقا فى ا لارض، او سلّما فى السماء(انعام/۳۵) اگر مى توانى نقبى در زمين بزنى و يا نردبانى در آسمان بجويى (پس چنين كن) ✅ نظير همين موضوع در آيات مربوط به مسيح ديده مى شود كه وقتى خداوند در روز رستاخيز از او مى پرسد آيا تو مردم را به عبادت خويش و مادرت دعوت كردى ؟! او صريحا اين مساله را انكار مى كند و اضافه مى كند 🔅ان كنت قلته فقد علمته : (اگر من چنين سخنى را گفته بودم تو مى دانستى ) (سوره مائده آيه۱۱۶). ملاحظه مى فرماييد كه در اين آيات چيزهايى كه وقوع آنها محال است به صورت جمله شرطيه آمده و منظور استبعاد آنهاست كه با ذكر مطلبى يا دليلى وقوع آن شرط را غيرممكن مى داند. ✅ البته پيدايش و ترديد در پيامبر محال نيست بلكه 👈🏻واقع نشده است !چون او نيز بشر است و ادراكات و احساسات و نيازها و تحولات فكرى كه همواره با بشر همراه است در او نيز امكان وقوع دارد ولى او به درجه اى از كمال فكرى رسيده كه امكان شك در وحى به مرحله وقوع نمى رسد و يكى از عوامل آن همين راهنماييها و هشدارهاى خداوند است كه در اين آيه و آيات ديگر آمده و پيامبر را از افتادن به راه باطل و خطا مصونيت مى دهد و او را در پيمودن راه دشوارى كه در پيش دارد، مصمم تر مى كند و باعث اطمينان خاطر بيشتر او مى شود. ✅ اين آيه نظير آيات ديگرى است كه در آنها به پيامبر، تذكراتى داده شده و هرگز با مقام او منافات ندارد. مانند: 🔅يا ايها النبى اتق الله ولاتطع الكافرين و المنافقين(احزاب/۱) اى پيامبر، از خدا بترس و از كافران و منافقان اطاعت نكن. ویا : 🔅لئن اشركت ليحبطنّ عملك ولتكوننّ من الخاسرين(زمر/۶۵) اگر شرك بورزى عمل تو تباه مى شود و از زيانكاران مى شوى. ✅ همه اين تذكرات براى ايجاد 👈🏻اطمينان قلبى بيشتر و تقويت روحى پيامبر و بالا بردن درجه اوست و خدا اين كار را با پيامبران ديگر هم مى كرد. مثلا به حضرت ابراهيم كه از خدا چگونگى زنده شدن مردگان را درخواست كرده بود، گوشه اى از قدرت خود را با زنده كردن آن چهار پرنده اى كه ابراهيم آنها را ذبح كرده بود، نشان داد و اين باعث اطمينان قلبى ابراهيم شد و در آيه ديگرى از نشان دادن ملكوت آسمانها و زمين به ابراهيم خبر مى دهد و هدف از آن را بالا بردن درجه يقين او اعلام مى كند: 🔅وكذلك نرى ابراهيم ملكوت السموات و الارض وليكون من الموقنين(انعام/۷۵) و اين چنين ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان مى دهيم و تا از يقين كنندگان باشد. ✳️ اين نشان مى دهد كه پيامبران نيز همواره و در هر لحظه اى نيازمند لطف و عنايت خداوند و راهنماييها و تذكرات او هستند و آنها هم از همين جا حاصل مى شود و گرنه آنان نيز بشرى مانند ديگران هستند و اگر الهى از آنها قطع شود، تفاوتى با ديگران نخواهند داشت. ❎ از ديدگاه بعضی مفسران هم ، روى سخن در آيه مورد بحث با هر شنونده و هر تلاوتگر قرآن است، امّا اين پيام به وسيله پيامبر به مردم مى رسد و مفهوم آن اين است كه: هان اى شنونده و اى تلاوت كننده قرآن! اگر در آنچه به سوى پيامبر گرامى فرستاديم در ترديد هستى، از كسانى كه كتاب آسمانى مى خوانند بپرس. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
آیه ۲۴ سوره وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ ﴿۲۴﴾ و در حقيقت [آن زن] آهنگ وى كرد و [يوسف نيز] اگر برهان پروردگارش را نديده بود آهنگ او میکرد چنين [كرديم] تا بدى و زشتكارى را از او بازگردانيم چرا كه او از بندگان مخلص ما بود. 🔺برای واژه « » در لغت معانی مختلف نقل شده است؛ یکی از آن معانی تصمیم بر انجام کار است. معنای دیگرش، خطور کاری در ذهن بوده، اگرچه تصمیم بر انجامش نشده باشد.«همّ» به معناى حزن و اضطراب نیز در قرآن به کار رفته است. 🔺« » به معنای سلطان است ، یعنی سببی که 👈🏻یقین آور باشد ، چنانچه قرآن معجزه (يا ايها الناس قد جائكم برهان من ربكم )و دلیل و حجت (ءاله مع اللّه قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين ) را هم «برهان» مینامد. ♦️اما برهانى که یوسف از پروردگار خود دید هر چند در کلام خداوند تعالى کاملاً روشن نشده است که چه بوده ولی بنا به گفته المیزان ، یکى از وسائل یقین‌آور بوده است و چه بسا همان علم مکشوف و یقین مشهودی است که خداوند آن را به بندگان مخلص خود نشان میدهد که با دیدن آن ، چنان مطیع و منقاد می گردند که دیگر به هیچ وجه میل به معصیت نمی کنند، یعنی همان 👈🏻ملکه اما این برهان هیچ منافاتی با اختیارفرد ندارد یعنی چنین نیست که شخص معصوم ، اراده انجام معصیت و اختیار برآن را نداشته باشد، بلکه به درجه ای از 👈🏻علم یقینی رسیده که ابدا فکر معصیت دراو راه ندارد. پس اگر امداد الهى نباشد، پاى هر كسى مى‌لغزدو بنابر این عبادت خالصانه رمز موفقيّت در دورى از گناه است. ♦️خداوند می فرماید، ما برای برگرداندن سوء و فحشاء برهان خود را به اونشان دادیم و نمی فرماید ما او را از بدی و فحشاء منصرف کردیم ، چون او به واسطه احسان و نیکوکاریش ابدا میلی به سوء و فحشاء نداشت تا محتاج برگرداندن از آندو باشد و علت این امر هم آنست که او از بندگان خداست که خداوند قلب آنها را برای خود خالص کرده و جز یاد خدا و عشق به او چیزی در قلبشان رخنه نکرده و در نتیجه مطیع و منقاد حقند واز غیر خدااطاعت نمی کنند و مرتکب هیچ معصیتی هم نمی گردند و این همان 👈🏻عصمت الهی است . ♥️امام صادق عليه السلام فرمود: «برهان ربّ» همان نور علم، يقين و حكمت بود كه خداوند در آيات قبل فرمود: 👈🏻«آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً». 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
آیه ۲۰ سوره شعراء ( صفحه ۳۶۸) قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ گفت آن را هنگامى مرتكب شدم كه از گمراهان بودم 🟠 حضرت موسى به خاطر طرفدارى از یكى از یاران خود، مشتى به مخالف او زد و شخص مخالف با همان ضربه مُرد. این قتل نه از روى عمد بود و نه با آلت قتل انجام گرفت، بلكه یك حادثه‌ى ناخواسته و یك لغزش عملى بدون سوء نیّت بود كه قبل از نبوّت موسى آن هم به خاطر طرفدارى از یك مظلوم اتّفاق افتاده بود. بنابراین، «ضالّ» در آیه‌ ى مذكور، یك انحراف عملى بدون قصد است كه ضربه‌ اى به عصمت نمى‌زند و یا به معناى تحیّر است، نظیر آیه‌ى ۷ سوره ‌ى ضُحى: «و وَجَدك ضالاً فَهَدى».(تفسیرنور) 🟤 از نظر علامه طباطبايي (ره) منظور از «ضلال»، در آية شريفه، ‌اين است كه من به خاطر جهل گمراه بودم در آن وقت حكم خدا را و بهترين وجه خاتمه را نمي‌دانستم، لذا مشتي به او زدم و اين اتفاق افتاد، بنابراين منظور از «ضلال»، جهل است و منظور از جهل، نيز جهل به بهترين وجه صلاح آن كار است..(تفسیر المیزان) 🟠 جـمـعـى از مـفسران معتقدند كه منظور از ضال در اينجا خطاى در موضوع است ، يعنى من ضـربـه اى را كـه بـه آن مـرد قـطـبـى زدم بـه قـصـد قـتـل نـبـود بـلكـه بـه عـنـوان حـمـايـت از مـظـلوم بـود، و نـمـى دانـسـتـم مـنـجـر بـه قـتـل او مـیشـود، بـنـابـرايـن ضـال در ايـنـجـا بـه مـعـنـى غافل و منظورغفلت از عاقبت كار است . 🟤 از نظر تفسیر نمونه ، مـوسى (ع )در اينجا يكنوع توريه به كار برده است ، سخنى گفته كه ظاهرش اين بوده من در آن زمان راه حق را پيدا نكرده بودم بعدا خداوند راه حق را به من نشان داد و مقام رسالت بخشيد، ولى در باطن مقصود ديگرى داشته و آن اينكه مـن نـمـى دانـسـتـم كـه ايـن كـار مـايـه ايـن هـمـه درد سـر مـى شـود و گـرنـه اصل كار، حق بود و مطابق قانون عدالت (و يا اينكه من آن روز كه اين حادثه واقع شد راه را گم كرده بودم و به آنجا رسيدم ،كه اين حادثه رخ داد). 🟠 مـنـظـور از ايـن اسـت كه انسان سخنى بگويد كه باطنش مطلب حقى باشد، ولى طرف مقابل از ظاهر آن چيز ديگرى استفاده كند و اين مخصوص مواردى است كه انـسـان در تـنـگـنـا قـرار بـگـيـرد كـه مـى خـواهـد دروغ نـگـويـد و در عـيـن حال ، حفظ ظاهر نيز داشته باشد. 🟤 با خواندن این آیه اولین سئوالی که مطرح می‌شود بحث پیامبران و قتل غیر عمد فردی توسط حضرت موسی (ع) است. اما در آیه ۵۱ سوره مریم ، تصريح شده بر اين كه حضرت موسي از بندگان مخلص بود.و بنا بر آیات ۳۹ تا ۴۲ حجر ، شيطان راهي به اغواي مخلصان نداردبنابراين ، عصمت حضرت موسي زير سوال نمي رود.. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir