eitaa logo
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
11هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
6.4هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه رمضان امسال چه میکنی که به امام زمان و خدایش نزدیک تر شوی؟! 🗓 بعد از یکسال چشم به راهی و دلتنگی، یک رمضان دیگر هم از راه رسید. نمی‌دانم چطور شکر دعوت دوباره‌ی خدا را بجا بیاورم. 🎆 شُکر اینکه هستم و فرصت جبران دارم. باز هم خدا برایمان تدارک ویژه دیده است. درهای آسمان و بهشت یا بهتر بگویم آغوشش را برایمان باز کرده و درهای جهنم و نفوذ شیطان را بسته است. 🔹 چون نمی‌خواهد کسی از این مهمانی جا بماند یا از این سفره بی بهره. خدا برای هر کداممان برنامه و پذیرایی ویژه دارد. اما بهترین رزق همه در این ماه، ذکر خود اوست. رمضان فرصت کوتاه رقابتِ مومنان برای رسیدن به خداست... 🔻 اما برنده ی واقعیِ این مسابقه کسی است که به بالاترین ذکر مشغول باشد؛ یعنی به ذکر و یاد امام زمانش. @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌کسانی که فیلم مستهجن میبینن و یا خود ارضایی میکنن فقط یک لحظه فقط یک لحظه این کلیپ رو ببینید.😔 امیدواریم که محکمی باشه، که با دستهایی که نام ائمه بر اون حک شده گناه نکنیم. 🔥 @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
❌کسانی که فیلم مستهجن میبینن و یا خود ارضایی میکنن فقط یک لحظه فقط یک لحظه این کلیپ رو ببینید.😔 امی
دوستان عزیز مبحث هم به پایان رسید اما ☝️ ☑️یک توصیه به دوستانی که مدت کمی هستش ک پاک هستن😊 (یک هفته تا دو ماه) ♨️شیطان هرکاری میکنه که دوباره شمارو به این باتلاق بکشونه! 👹 ♨️مشکلی که خیلی از دوستانی که بعد ترک کردن دچارش میشن غروره! ♨️خیلی از افراد با خودشون میگن: خب منکه دیگه پاکم! و با خودشون فکر میکنن همه چی تموم شده! 😰 ♨️نه خواهر یا برادر عزیز، هیچی تموم نشده، مبارزه تا وقتی که صاحب الزمان (عج) شیطان رو گردن بزنه تموم نشده! ♨️شیطان رجیم دنبال فرصته که تو شل بگیری و کار خودشو بکنه! ♨️تویی که همت کردی و به اینجا رسیدی! آفرین به تو که همچین اراده ای داشتی، ولی خرابش نکن و مثل جونت از این پاکی حفاظت کن و لحظه ای فکر نکن که کاملا سالم شدی و دیگه شیطان باهات کاری نداره ❗️همیشه مواظب باشید❗️ دست حق به همراهتون🌺🌺 🔥 @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
هوای شلمچه.mp3
3.34M
شهدا به یادتون دلای ما خداییه🍃 هردلی که با شماست بخدا کربلائیه...🕊 آی شهدا تو وفا بخدا بی نظیرید💔 @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#رمان #تا_تلاقی_خطوط_موازی #پارت_دهم سلام آرامی گفتم ونگاه گذرایی به سرتاسر پذیرایی کردم.صدای سل
سر تکان دادم وکنجکاو منتظر ادامه اش شدم _.... _خب شما شروع کنید. _من؟ خب،خب..شغلتون رو نگفتید؟! _هان..شما نمیدونید؟ من فکر کردم حاج خانم باهاتون درمیون گذاشتن. کمی مکث کرد و ادامه داد: _من تو اداره آگاهی کار میکنم.سرگرد هستم، خب میدونید شغلم سخته،هر دختری نمیتونه باهاش کنار بیاد و من همیشه.... حسّ مرگ داشتم،حسّ تهی شدن، گوش ندادم، نمیشنیدم، قسم میخورم که ایستادن چندثانیه ایه قلبم را حس کردم. خدایا؟! خطا کار بودم، قبول!بد بودم، قبول! اما آخر چرا اینگونه مجازاتم میکنی؟! چشمانم با وحشت درچشمانش قفل شد.دست راستم بالا آمد وروی قلبم ایستاد.چنگی به سینه ام زدم وبا بغض گفتم: _چی گفتی.. گفتید!؟ رنگ نگاهش از بهت به نگرانی رفت وفوری،با قدم های بلند خارج شد.با نسیم ومادرم وارد شدند. نسیم شربت به دست کنارم خم شد وبه زور محتویاتش را در حلقم ریخت. با اکراه سرم را عقب میبردم ومانع میشدم چرا که بدتر خفه ام میکرد. مادرم با نگرانی پرسید: _چی شد؟! _نمیدونم خانوم،داشتم حرف میزدم یه دفعه قلبشونو گرفتن! دیگر صدایش را درعین بم بودن آرام نمیدانستم. صدایش فقط یک رنگ داشت..."رنگ سیاه" مُچ نسیم را گرفتم وآهسته گفتم: _من خوبم..مرسی. خانم حسینی به در اتاق ضربه ای زد وگفت: _اجازه هست؟ _خواهش میکنم.بفرمائید. _از صبح یه خُرده استرس داشت،حالا فشارش اُفتاده.وگرنه سابقه نداشت. تمام مدت سرم پائین بود.نگاهم چرخید روی زمین. پاهایش در آن جوراب های سفید رنگ زیادی بزرگ بودند.در پوتین های سیاه تصورشان کردم.ترسناک شدند. حالا تصمیمم را بطور قطعی گرفتم که جوابم فقط "نـــــه" _حاج خانم اگه موافق باشید امشب اذیتشون نکنیم ورفع زحمت کنیم؟ _آره عزیزم...خب،خانم غفاری با اجازه ما رفع زحمت کنیم. مادر با ناراحتی : _ای بابا اینطوری که خیلی بد میشه؟الان حالش جا میاد. _نه دیگه ما یه وقت دیگه خدمت میرسیم. آن شب هرطور که بود؛گذشت ومن حتی برای بدرقه نرفتم.سردرد را بهانه کردم و خوابیدم. ... @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#رمان #تا_تلاقی_خطوط_موازی #پارت_یازدهم سر تکان دادم وکنجکاو منتظر ادامه اش شدم _.... _خب شم
تا صبح خوابم نبرد.از این دنده به آن دنده میشدم و کلافه بودم. آخر نشستم وسرم را محکم گرفتم،هفت سال بود ازشنیدن آژیر ماشین پلیس دست وپایم را گم میکردم.حالا بیایم وکنار یکی اشان زندگی کنم، همسر یک پلیس! از اوج ناتوانی به خنده اُفتادم.آنقدر خندیدم که صدایم نسیم را بیدار کرد. خواب آلود غر زد. اما من دیوانه شده بودم. آخرش به گریه افتادم وزیر پتوخزیدم. بالش را گاز گاز میکردم تا هق هقم بلند نشود. مشکلم خواستگاری آن پسرک نبود. ته تهش یک "نه" میگفتم وخلاص. مشکل من غلط گذشته ام بود که حالا آینده ام را به بازی گرفته بود. صبح،ژست خواب آلودی گرفتم ودرحالی که حتی یک لحظه هم پلک روی هم نگذاشته بودم؛از اتاق خارج شدم. پدرم با خوشحالی گفت: _صبح بخیر! _صبح بخیر بابا جون _تاصبح خداروشکر کردم که همچین خانواده ای دختر منو انتخاب کردن! حسگر هایم خبر های خوبی نمیداد.اینکه پدر اینبار پشتم نخواهد بود، تکه ای نان جدا کردم وبی تفاوت گفتم: _اما من جوابم منفیه.ازش خوشم نیومد! پدر اخمهایش را در هم کشید و گفت: _یه دلیل موجه بیار بهار! _خب..خب..شغلش..خطرناکه..میدونی ک.. _ببین بهار عمر وسلامتی دست خداست. این دلیل خوبی برای مخالفتت نیست.من هیچوقت اجبار به انجام کاری نکردمت، گفتی نمیخوای درس بخونی؛برخلاف میل قلبیم چیزی بهت نگفتم. گفتی میخوای آرایشگری کنی؛به تو اعتماد کردم.حالام درست نیست زورت کنم اما من به عنوان پدرت،میخوام که به این خواستگار ویژه فکر کنی. اگه این بار تصمیم اشتباهی بگیری مجبورم جلوت بایستم. بغض کردم.داشت گریه ام میگرفت.پدرم خیلی جدی بود.چشمانم سفره را لرزان میدید گریه ام گرفت ومثل کودکان دودستم را حائل صورتم کردم. حس میکردم پدرم بی رحم شده: _من چیزی گفتم که شما گریه میکنی؟؟ با این حرف، گریه ام شدت گرفت.چیزی نگفتم که بلند شد کنارم نشست،سرم را در آغوش گرفت و ادامه داد: _فکر نمیکردم انقدر بچه باشی بهار، ؛من چیزی جز صلاحت نمیخوام.با این حساب اگه میبینی برات سخته؛قبول نکن. از آغوش مهربونش بیرون آمدم و به اتاقم پناه بردم. ... @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
✍🏼..در محضـــ🌸ـــر بزرگــــ💎ـــــان لازم نیست که انسان در پی این باشد که خدمت حضرت ولیّ عصر(عج) تشرف حاصل کند؛ بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز سپس توسل به ائمه(علیهم السلام) بهتر از تشرف باشد. @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅
○° اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضان 🌱 همین‌حوالیست و ما ؛ حواسمون‌نیست :)💛🦋 📿 @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅
🌺قرائت‌‌هرشب‌دعا‌فرج‌‌به‌نیت‌ظهور‌🌺 🌱خودت گفتی وعده در بهار است 🌱بهار آمد دلم در انتظار است 🌱بهار هرکسی عید است و نوروز 🌱بهار عاشقان دیدار یار است 💫 @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
🍃خداجووونم اومدم‌پاکم‌کنی!🖇 اومدم‌بنده‌ای‌روکہ..😞💛 محبت‌دنیاتودلش‌لونه‌کرده‌روببخشی :)✨
اخہ‌این‌دنیایی‌کہ‌صدای‌خردشدنِ‌ استخونای‌حسین‌فاطمہ‌روشنیده(:"💔 کجاش‌ارزش‌‌ِوابستگۍداره!؟