🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌼🌺🌼🌺🌼🌺 🌺🌼🌺🌼🌺 🌼🌺🌼🌺 🌺🌼🌺 🌼🌺 🌺 #معرفی_امامان #امام_دوازدهم 🌸امام دوازدهم ما شیعیان حضرت مهدی (امام زما
🌼🌺🌼🌺🌼🌺
🌺🌼🌺🌼🌺
🌼🌺🌼🌺
🌺🌼🌺
🌼🌺
🌺
#معرفی_امامان
#امام_دوازدهم
🌸امام دوازدهم ما شیعیان حضرت مهدی (امام زمان) عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌸
📝خلاصه زندگینامه حضرت مهدی( امام زمان )عجل الله تعالی فرجه الشریف از ولادت تا غیبت،از غیبت تا ظهور،و بعد از ظهور❤️
#قسمت_نهم
💞مکان ولادت💞
مورخانی که در این باره سخن گفتهاند، بر این مطلب اتفاق نظر دارند که امام زمان(عج) در خانه پدرش امام حسن عسکری(ع) در سامرا به دنیا آمدند. و این خانه در کوچهای جای داشت که نامش را «راضه» یا «وصافه» میگفتند.این خانه هماکنون بارگاه امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) است. بنابر نقلهای تاریخی امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) سالها پیش از تولد امام زمان(عج) به سامرا ـ مرکز خلافت عباسی ـ خوانده شدند و تا پایان عمر در همانجا سکونت داشتند.
🍃🌷شاهدان ولادت🍃🌷
علاوه بر حکیمه خاتون، دو تن از کنیزان امام حسن عسکری(ع) به نامهای ماریه و نسیم نیز از شاهدان ولادت او محسوب میشوند. شیخ طوسی و شیخ صدوق آوردهاند: «نسیم و ماریه گویند: چون صاحب الزمان(عج) از رحم مادر به دنیا آمد، دو زانو بر زمین نهاد و دو انگشت سبابه را به جانب آسمان بلند کرد. آنگاه عطسه کرد و فرمود: "الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله". ستمکاران پنداشتهاند که حجت خدا از میان رفته است. اگر برای ما اذن در کلام بود، شک زایل میگردید».
#ادامه_دارد...
📚منابع:
📙ابن اثیر الجزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الصادر، ۱۳۸۵ق.
📘ابن خشاب، عبدالله بن احمد، تاریخ الموالید الائمه و وفیاتهم، تحقیق آیت الله مرعشی نجفی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، ۱۴۰۶ق.
📗ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، به تحقیق احسان عباس، قم، الشریف الرضی، بی تا.
و......
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌺
🌼🌺
🌺🌼🌺
🌼🌺🌼🌺
🌺🌼🌺🌼🌺
🌼🌺🌼🌺🌼🌺
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود #قسمت_شانزدهم در کنار جسم خونین شهاب
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸
🌸
📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود
#قسمت_هفدهم
در سالن بیمارستان گوشه ای نشسته بود. نیم ساعتی می شد که به بیمارستان آمده بودند و شهاب را به اتاق عمل برده بودند.
با صدای گریه ی زنی سرش را بلند کرد.با دیدن مریم همراه یه زن و مردی که حتما مادر و پدر مریم بودند حدس زد که خانواده ی شهاب را خبر کردند.
با اشاره دست پرستار به طرف اتاق عمل، مریم همراه پدر و مادرش به سمت اتاق آمدند.
مریم با دیدن مهیا آن هم با دست و لباسای خونی شوک زده به سمت او آمد.
_تو تو اینجا چیکار میکنی؟😳
مهیا ناخواسته چشمه ی اشکش جوشید و اشک هایش بر روی گونه هایش ریخت 😭
_همش تقصیر من بود.😭
مادر و پدر شهاب به سمت دخترشان آمدند.
_همش تقصیر من بود 😭
مریم دست های مهیا رو گرفت.
_تو میدونی شهاب چش شده ؟؟ حرف بزن.
جواب مریم جز گریه های مهیا نبود.
مادر شهاب به سمتش آمد.
_دخترم توروخدا بگو چی شده؟ شهابم حالش چطوره ؟
پدر شهاب جلو آمد.
_حاج خانم بزار دختره بشینه برامون توضیح بده حالش خوب نیست.
مهیا روی صندلی نشست مریم هم کنارش جای گرفت.
مهیا با گریه همه چیز را تعریف کرد.
نفس عمیقی کشید و رو به مریم که اشک هایش گونه هایش را خیس کرده بود گفت:
_باور کن من نمی خواستم اینطور بشه. اون موقع ترسیده بودم فقط می خواستم یکی کمک کنه.
مریم دستانش را فشار داد
_میدونم عزیزم میدونم.
در اتاق عمل باز شد.
همه جز مهیا به سمت اتاق عمل حمله کردند...
#ادامه_دارد.....
✍نویسنده: #فاطمه_امیری
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸
🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود #قسمت_هفدهم در سالن بیمارستان گوشه ای
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸
🌸
📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود
#قسمت_هجدهم
مریم اولین شخصی بود که به دکتر رسید.
_آقای دکتر حال داداشم چطوره؟؟
_نگران نباشید با اینکه زخمشون عمیق بود ولی پسر قوی ای هست. خداروشکرخطر رفع شد.😊
مادر شهاب اشک هایش را پاک کرد.
_میتونم پسرمو ببینم؟
_اگه بهوش اومد انتقالش میدن بخش اونجا میتونید ببینیدشون.
مریم تشکری کرد.
مهیا نفس آسوده ای کشید رو صندلی نشست.
مریم نگاهی کرد به مهیا که از ترس رنگ صورتش پریده بود.
سردرد شدید مهیا را اذیت کرده بود با دستانش سرش را محکم فشار می داد.
با قرار گرفتن لیوان آبی مقابلش،
سرش را بالا گرفت.
نگاهی به مریم که با لبخند ☺️اشاره ای به لیوان می کرد انداخت لیوان را گرفت تشکری کرد و آن را به دهانش نزدیک کرد.
_حالت خوبه عزیزم ؟
_نه اصلا خوب نیستم.
مریم با اینکه حال خودش تعریفی نداشت و نگران برادرش بود که تا الان به هوش نیامده اما باید کسی به مهیا که شاهد همه اتفاقات بود را دلداری می داد.
_من حتی اسمتم نمیدونم.
_مهیا
_چه اسم قشنگی😊
مهیا بی رمق لبخندی زد🙂
_نگا مهیا جان برای اتفاقی که افتاده خودت رو مقصر ندون هر کی جای تو بود شهاب حتما اینکارو می کرد.
اصلا ببینم خونوادت میدونن که اینجایی؟
مهیا فقط سرش را به دو طرف تکان داد.
_ای وای میدونی الان ساعت چنده. الان حتما کلی نگران شدن شمارشونو بده خبرشون کنم.
گوشی که به سمتش دراز شده بود را گرفت. و شماره مادرش را تایپ کرد.
مریم دکمه تماس را فشار داد و از جایش بلند شد و شروع کرد صحبت کردن با تلفن.
اتاق عمل باز شد.
و تختی که شهاب بیهوش روی آن خوابیده بود بیرون آمد.
تخت از کنارمهیا رد شد. مهیا چشمانش را محکم بست نمی خواست چیزی ببیند.
چشمانش را باز کرد.مادر شهاب با گریه همراه تخت حرکت می کرد و پسرش را صدا می کرد...
#ادامه_دارد.....
✍نویسنده: #فاطمه_امیری
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸
🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود #قسمت_هجدهم مریم اولین شخصی بود که به
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸
🌸
📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود
#قسمت_نوزدهم
مریم مادرش را روی صندلی نشاند و شانه هایش را ماساژ می داد .
_آروم باش مامان ،باور کن با این کارایی که میکنی هم خودت هم بقیه رو اذیت می کنی آروم باش.
_خانم مهدوی
مریم نگاهی به دو مامور پلیس انداخت.
چادرش را درست کرد.
ـ بله بفرمایید.
_از نیروی انتظامی مزاحمتون شدیم .برادرتون مجروح شدن درسته؟؟
_بله.
_حالشون چطوره؟
_خداروشکر خطر رفع شد ولی هنوز بهوش نیومده.
_شما میدونید چطور برادرتون چاقو خوردن؟
_نخیر ،بیمارستان با ما تماس گرفت. ولی ایشون همراشون بود.
و با دست اشاره ای به مهیا کرد.
مهیا از جایش بلند شد.
_س سلام.
_سلام.شما همراه آقای مهدوی بودید؟
_بله.
_اسم و فامیلتون؟
_مهیا رضایی.
_خب تعریف کنید چی شد؟
و به سرباز اشاره کرد که گفته های مهیا را یاداشت کنه...
#ادامه_دارد.....
✍نویسنده: #فاطمه_امیری
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸
🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود #قسمت_نوزدهم مریم مادرش را روی صندلی
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸
🌸
📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود
#قسمت_بیستم
مهیا با تمام جزئیات برای مامور توضیح داد. حالش اصلا خوب نبود. وسط صحبت ها گریه اش گرفته بود.
_شما گفتید که رفتید تو پایگاه .
_بله
_چرا رفتید؟ میتونستید بمونید و کمکشون کنید.
مامور چیزی را گفت که مهیا به خاطر این مسئله عذاب وجدان گرفته بود.
_خودش گفت .منم اول نخواستم برم ولی خودش گفت که برم.
_خب خانم رضایی طبق قانون شما باید همراه ما به مرکز بیایید و تا اینکه آقای مهدوی بهوش بیان و صحبت های شما را تایید کنه.
شوک بزرگی برای مهیا بود یعنی قرار بود بازداشت بشه.
نمی توانست سر پا بایستد.
سر جایش نشست.
_یعنی چی جناب .همه چیو براتون توضیح داد برا چی می خواین ببرینش؟
محمد آقا پدر مریم به سمت دخترش آمد.
شهین خانم با دیدن همسرش او را مخاطب قرار داد:
_محمد آقا بیا یه چیزی بگو می خوان این دخترو ببرن با خودشون یه کاری بکن.
محمد آقا نزدیک شد.
_سلام، خسته نباشید من پدر شهاب هستم. ما از این خانم شکایتی نداریم.
_ولی ....
مریم کنار مهیا ایستاد
_هر چی ما راضی نیستیم.
_هر جور راحتید ما فردا هم مزاحم میشیم ان شاء الله که بهتر بشن.
_خیلی ممنون.
مهیا خجالت زده سرش را پایین انداخت انتظار برخورد دیگه ای از این خانواده داشت ولی الا تمامیه معادلاتش بهم خورده بود .
_مهیا مادر
مهیا با شنیدن اسمش سرش را بلند کرد مادرش همراه پدرش به سمتش می آمدن پدرش روی ویلچر نشسته بود.
دلش گرفت بازم باعث خرابی حال پدرش شده بودن چون هر وقت پدرش ناراحت یا استرس به او وارد می شد دیگر توانایی ایستادن روی پاهایش را نداشت و باید از ویلچر استفاده می کرد.
مهیا با فرود آمدن در آغوش آشنایی که خیلی وقت است احساسش نکرده بود به خودش آمد...
#ادامه_دارد.....
✍نویسنده: #فاطمه_امیری
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸
🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
#هشدار
از واریز پول به حساب های شخصی برای کمک به مناطق سیل زده پرهیز کنید
واریز ها را فقط به حساب های #هلال_احمر ، #کمیته_امداد و گروه های #جهادی #بسیج انجام دهید
_______________
🌼 پویش جمع آوری کمکهای مردمی برای سیلزدگان شمال کشور جهت بازسازی منازل و... (کمیته امداد امام خمینی)
✅ روش های مشارکت:
🔸 شماره گیری کد
*8877*99#
🔸 واریز به کارت
6037997900001000
به نام: کمیته امداد امام خمینی کمک به سیل زدگان
🔆 به نیابت از جمیع مومنین کمک کنیم و ثوابش را هدیه کنیم به امام زمان(عج) به نیت تعجیل در فرج حضرت
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 پیمان نامه حضرت مهدی با ۳۱۳ نفر از یارانشان
🔊 سخنان بسیار زیبای استاد رحیم پور درباره انقلابیون حکومت حضرت مهدی (عج)
💫 الّلهُمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
امام سجاد (علیه السلام):
مردمانی که در زمان غیبت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) به سر می برند و معتقد به امامت او و منتظر ظهور وی هستند، از مردمان همه زمان ها برترند، زیرا خدایی که یادش بزرگ است به آنان خرد و فهم و شناختی ارزانی داشته است که غیبت امام برای آنان مانند حضور امام است.
📚بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
#حدیث_مهدوی
🔸زمین خالی از حجت نیست🔸
🌹حضرت امام رضا علیه السّلام فرمودند:
ما حجت خدا هستیم در روی زمین و خلیفه او در میان بندگان و امین اسرار خدا و کلمه تقوا و دستاویز محکم و گواهان خدا و نشانههای او در میان مردم.
به واسطه ما خداوند آسمانها و زمین را از ریزش نگه میدارد؛
به واسطه ما باران میبارد و رحمت خدا پراکنده میگردد.
زمین خالی از رهبری از ما خانواده(وحی) نخواهد بود، چه ظاهر و آشکار باشد یا پنهان و ترسان.
👈🏻اگر زمین یک روز خالی از حجت باشد، مانند دریا اهلش را فرو میبرد.
📚کمال الدین: ۱۱۶ - ۱۱۷
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
Panahian-Clip-BezarKoohHaletRaJaBiyare-64k.mp3
2.15M
🎵بذار کوه حالت رو جا بیاره!
➕راهکار امیرالمؤمنین برای رفع خستگی روح
🎙 استاد پناهیان
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
📝 طبق نظر مراجع تقلید شرکت در انواع مسابقات و قرعه کشی ها که جایزه را از پول شرکت کنندگان پرداخت میکنند،جائز نمیباشد(یعنی حرام وگناه است)چنین کارهایی مصداق قمار است،در نتیجه درآمد و جایزه ای که از این طریق بدست آید هم حرام میشود
قمار فقط موارد شانسی نیست بلکه همین که عده ای پول رو هم بزارند یاشخصی واسطه شود حتی برای مسابقه ای که افراد برتر از لحاظ هوش و قدرت جسمی و ذهنی برنده میشوند هم قمار حساب میشود
مانند انواع مسابقه، چالش و... که مبالغی را میگیرند و از همان مبالغ جایزه تهیه میکنند.
نمونه بارز آن بعضی از این کدهای ستاره مربع که در موبایل وارد میشود و مثلا میگویند در فلان قرعه کشی یا مسابقه شرکت کنید و جایزه بگیرید و در مقابلش روزانه مبلغی را از شارژ شما کم میکنند که شرکت در آنها و پول پرداختی و دریافتی حرام است. برای اطلاع از این طرح ها که آیا در آن عضو هستید یانه #۱*۸۰۰* را شماره گیری نمایید و سپس پیامکی برای شما ارسال میشود که تمام سرویس هایی که در آن عضو بودید به شما اعلام میکند. برای غیرفعال کردن همه آنها، کد #۲*۸۰۰* را شماره گیری نمایید.
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌷از امام صادق (ع) روايت شده :
هركه چهل صبحگاه اين عهد را بخواند،
از #يـــــــاوران قائم ما باشد،
و اگـــــر پيش از ظهور آن حـضـرت از دنــيا برود ، خدا او را از قــبـر بيرون آورد! كه در خدمت آن حضرت باشد،و حق تعالى بر هر كــــلمه هزار حسنه به او كرامت فرمايد،و هزار گناه از او محو سازد،و آن عــهـــد اين است:
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
✨اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.✨
✨اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.✨
✨اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،✨
✨وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.✨
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
#دعای_عهد 📿
❤️کانال امام زمانی ها ❤️
🌙💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَــرَج💖🌙
🍀🌷 @EmamZaman 🌷🍀
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌷🌼🌷🌼🌷 🌼🌷🌼🌷 🌷🌼🌷 🌼🌷 🌷 #ازدواج_و_خانواده👨👩👧👦 #همسرداری💏 👱 #سیاست_های_مردانه 💞برای زن ها مهم ترین
💞✨💞✨💞
✨💞✨💞
💞✨💞
✨💞
💞
#ازدواج_و_خانواده👨👩👧👦
#همسرداری 💑
👱♀#خانم_ها_بخوانند
ناز و ادا داشتن برای خانمها لازمه😉
❣ناز و ادا و داشتن ظرافت کلامی و رفتاری بزرگترین سیاسته😍
❣شمرده شمرده حرف بزنید،
❣تون صداتون آروم باشه
❣لات و الواتی و زمخت و کوچه بازرای حرف نزنید
❣مرد مقایسه میکنه زنشو با زنای دیگه
❣تو زنی، زن یعنی خدای ظرافت
خدای زیبایی، خدای هر چیز خوبی که فکر کنید
❣شما زنا قدر خودتان را رو نمی دانید ،وقتی یه زنه دیگه میتونه با رفتار و ناز و اداش عقل و هوش رو از سر یه مرد بپرونه چرا شما نتونی؟
❣واقعا تو ذهنتون مرور کنید چرا نمیتونی پر از #عشوه باشی ...
❣برای شوهرت بی حیا باش / حیا باید در کلام و رفتار برای احترام باشد/اما در ارتباط زناشویی شرم و حیا جایگاهی ندارد/ عشق بورز / لمسش کن تا اونو مال خودت کنی.
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
💞
✨💞
💞✨💞
✨💞✨💞
💞✨💞✨💞
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌼🌺🌼🌺🌼🌺 🌺🌼🌺🌼🌺 🌼🌺🌼🌺 🌺🌼🌺 🌼🌺 🌺 #معرفی_امامان #امام_دوازدهم 🌸امام دوازدهم ما شیعیان حضرت مهدی (امام زما
🌼🌺🌼🌺🌼🌺
🌺🌼🌺🌼🌺
🌼🌺🌼🌺
🌺🌼🌺
🌼🌺
🌺
#معرفی_امامان
#امام_دوازدهم
🌸امام دوازدهم ما شیعیان حضرت مهدی (امام زمان) عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌸
📝خلاصه زندگینامه حضرت مهدی( امام زمان )عجل الله تعالی فرجه الشریف از ولادت تا غیبت،از غیبت تا ظهور،و بعد از ظهور❤️
#قسمت_دهم
💖شرح ماجرا #تولد_امام_زمان (عج)💖
نقل مشهور از شرح ولادت امام زمان(عج)، بر اساس روایت حکیمه خاتون عمه امام عسکری(ع) است. در بخشهایی از گزارش شیخ صدوق از سخنان حکیمه آمده است:
«امام حسن عسکری(ع) مرا به نزد خود فراخواند و فرمود: ای عمه! امشب نزد ما باش که شب نیمه شعبان است و خدای تعالی امشب حجت خود را ـ که حجت او در روی زمین است ـ ظاهر سازد. گفتم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فدایت شوم! اثری از حمل در او نیست. فرمود: همین است که به تو میگویم.
گوید: آمدم و چون سلام کردم و نشستم، نرجس آمد، کفش مرا برداشت و گفت: بانوی من و بانوی خاندانم حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوی من و بانوی خاندان من هستی. [نرجس] از کلام من ناخرسند شد و گفت: عمه جان! این چه فرمایشی است؟ بدو گفتم: دختر جان! خدای تعالی امشب به تو فرزندی عطا فرماید که در دنیا و آخرت آقاست. نرجس خجالت کشید و حیا کرد. چون از نماز فارغ شدم، افطار کردم و در بستر خود خوابیدم. نیمههای شب برای ادای نماز برخاستم و آن را به جای آوردم؛ در حالی که نرجس خوابیده بود. برای تعقیبات نشستم و پس از آن نیز دراز کشیدم و هراسان بیدار شدم. او همچنان خواب بود. پس برخاست و نماز گزارد و خوابید.
حکیمه در ادامه گوید: بیرون آمدم و در جستجوی فجر به آسمان نگریستم. دیدم فجر اول دمیده است و او در خواب است. شک بر دلم عارض گردید. ناگاه ابومحمد از محل خود فریاد زد: ای عمه! شتاب مکن که اینجا کار نزدیک شده است. گوید: نشستم و به قرائت سورههای الم سجده و یس پرداختم. در این میان او هراسان بیدار شد و من به نزد او پریدم و بدو گفتم: نام خدا بر تو باد. آیا چیزی احساس میکنی؟ گفت: ای عمه! آری. گفتم: خودت را جمع کن و دلت را استواردار که همان است که با تو گفتم. حکیمه گوید: من و نرجس را ضعفی فرا گرفت و به ندای سرورم به خود آمدم و جامه را از روی او برداشتم و ناگهان سرور خود (فرزند نرجس) را دیدم که در حال سجده بوده و مواضع سجودش بر زمین است. او را در آغوش گرفتم. دیدم پاک و نظیف است.
ابومحمد فرمود: ای عمه جان! فرزندم را به نزد من آور! او را نزد وی بردم و او دو کف دستش را گشود و فرزند را در میان آن قرار داد و دو پای او را به سینه خود نهاد. پس زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشمان و گوش و مفاصل وی کشید. سپس فرمود: ای فرزندم! سخن گوی. گفت: «اشهد ان لااله الا الله وحده لاشریک له و اشهد ان محمدا رسول الله». سپس بر امیر مؤمنان(ع) و سایر امامان(ع) درود فرستاد تا آنکه بر پدرش رسید و زبان درکشید».
#ادامه_دارد...
📚منابع:
📙ابن اثیر الجزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الصادر، ۱۳۸۵ق.
📘ابن خشاب، عبدالله بن احمد، تاریخ الموالید الائمه و وفیاتهم، تحقیق آیت الله مرعشی نجفی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، ۱۴۰۶ق.
📗ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، به تحقیق احسان عباس، قم، الشریف الرضی، بی تا.
و......
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌺
🌼🌺
🌺🌼🌺
🌼🌺🌼🌺
🌺🌼🌺🌼🌺
🌼🌺🌼🌺🌼🌺
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود #قسمت_بیستم مهیا با تمام جزئیات برای
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸
🌸
📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود
#قسمت_بیست_و_یک
آرامشی که در آغوش مادرش احساس کرد او را ترغیب کرد که خودش را بیشتر در آغوش مادرش غرق کند.
_آقای رضایی شما اینجا چیکار می کنید؟
همه با شنیدن صدای محمد آقا سر هایشان به طرف احمد آقا و محمد آقا چرخید.
_سلام آقای مهدوی خوب هستید من پدر مهیام .نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم .دخترتون تماس گرفت و مقداری از قضیه رو تعریف کرد من مدیون شما و پسرتون هستم.
_نه بابا این چه حرفیه. شهاب وظیفه ی خودشو انجام داد ماشاء الله مهیا خانم چقدر بزرگ شدن.😊
مهیا با تعجب این صحنه را تماشا می کرد.😳
شهین خانم روبه دخترش گفت:
_مریم میدونستی مهیا دختر آقای رضاییه؟
_منم نمی دونستم ولی اون روز که حال آقای رضایی بد شده بود منو شهاب رسوندیمش بیمارستان اونجا
دونستم.
مهال خانم با تعجب پرسید😳
_شما رسوندینش؟
_بله .مهیا پیش ما تو هیئت بود اونجا خیلی گریه کرد و نگران حال آقای رضایی بودن حتی از هوش رفت. بعد اینکه حالش بهتر شد منو شهاب آوردیمش.
مهیا زیر لب غرید
_گندت بزنن باید همه چیو تعریف می کردی.
اما مهال خانم و احمد آقا با ذوقی که سعی در پنهانش داشتن به مهیا نگاه می کردند...
#ادامه_دارد.....
✍نویسنده: #فاطمه_امیری
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸
🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود #قسمت_بیست_و_یک آرامشی که در آغوش ماد
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸
🌸
📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود
#قسمت_بیست_و_دوم
مهیا روی تختش دراز کشیده بود. یک ساعتی بود که به خانه برگشته بودند. در طول راه هیچ حرفی میان خودش و مادر و پدرش زده نشد.
با صدای در به خودش آمد.
_بیا تو.
احمد آقا در را آرام باز کرد و سرش را داخل آورد.
_بیدارت کردم بابا؟
مهیا لبخند زوری زد
_بیدار بودم.
مهیا سر جایش نشست. احمد آقا کنارش جا گرفت دستان دخترکش را میان دست های خود گرفت :
_بهتری بابا ؟
_الان بهترم.
_خداروشکر. خدا خیلی دوستت داشت که پسر آقای مهدوی رو سر راهت گذاشت. خدا خیرش بده پسر
رعناییه .
_اهوم.
_تازه با آقای مهدوی تلفنی صحبت کردم .مثل اینکه آقا پسرشون بهوش اومده فردا منو مادرت می خوایم بریم
عیادتش. تو میای؟
مهیا سرش را پایین انداخت
_نمیدونم فکر نکنم.
احمد آقا از جایش بلند شد بوسه ای بر روی موهای دخترش کاشت😘
_شبت بخیر دخترم.
_شب تو هم بخیر.
قبل از اینکه احمد آقا در اتاق را ببندد مهیا صدایش کرد :
_بابا
_جانم
_منم میام
احمد آقا لبخندی زد😊 و سرش را تکان داد.
_باشه دخترم پس بخواب تا فردا سرحال باشی .
مهیا سری تکان داد و زیر پتو رفت.
آشفته بود نمی دانست فردا قراره چه اتفاقی بیفتد.شهاب چطور با او رفتار می کند...
#ادامه_دارد.....
✍نویسنده: #فاطمه_امیری
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸
🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود #قسمت_بیست_و_دوم مهیا روی تختش دراز ک
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸
🌸
📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود
#قسمت_بیست_و_سوم
_مهیا زودتر. الان آژانس میرسه .
_اومدم.
شالش را روی سرش گذاشت کیفش را برداشت و به سمت بیرون رفت
پدرش دم در منتظرش بود. با رسیدن مهیا سه تایی سوار ماشین شدن. سر راه دست گلی خریدن با رسیدن به
بیمارستان نگاهی به اطراف انداخت دیشب ڪه اینجا آمده بود اصلا حواسش نبود که کجا اومده بود.
به سمت ایستگاه پرستاری رفت
_سلام خسته نباشید.
_سلام عزیزم خیلی ممنون.
_اتاق آقای مهدوی ، شهاب مهدوی.
پرستار چیزی رو تایپ کرد .
_اتاق ۱37
_خیلی ممنون
به طرف اتاق رفتن دم در نفس عمیقی کشید .در را زدن و وارد شدن .
مهیا با دیدن افراد داخل اتاق شالش رو جلو آورد.
_اوه اوه اوضاع خیطه.
جلو رفتن و سلام علیک کردن با همه. شهاب هم با خوش رویی جواب سلام واحوالپرسی احمد آقا و مهال خانمو داد.
و در جواب سرتکان دادن مهیا او هم سرش را تکان داد.
مهیا و مادرش در گوشه ای کنار بقیه خانم ها رفتن. احمد آقا هم کنار بقیه مردا ایستاد. مهیا تو جمع همه خانم ها و دخترای چادری غریبگی می کرد. برای همین ترجیح داد گوشه ای ساڪت بایستد.
_مریم معرفی نمی کنی؟
مهیا به دختر چادری که قیافه بانمک و مهربانی داشت چشم دوخت.
مریم به طرف مهیا آمد و دستش را روی شانه مهیا گذاشت.
_ایشون مهیا خانمه گله. تازه پیداش ڪردم دوست خوبی میتونه باشه درست میگم دیگه.
مهیا لبخندی زد😊
_خوشبختم مهیا جان من سارا دختر خاله ی مریم هستم.
بعد سارا به دختری که با اخم نظاره گرشان بوداشاره کرد.
_این هم نرجس دختر عمه ی مریم .
_خوشبختم گلم
_چند سالته مهیا ؟چی می خونی؟؟
_من ۲۲سالمه گرافیک میخونم.
سارا با ذوق گفت
_وای مریم بدو بیا .
مریم جعبه کیکو کنار گذاشت.
_چی شده دختر ؟
_یکی پیدا کردم طرح های مراسم محرمو برامون بزنه.
مریم ذوق زده گفت 😄
_واقعا کی هست؟
_مهیا خانم گل .گرافیک میخونه.
_جدی مهیا؟
_آره
_حاج آقا
با صدای مریم حاج آقایی که کنار شهاب ایستاده بود سنش تقریبا سی و خورده ای بود سرش را بلند کرد
_بله خانم مهدوی
_من یکی رو پیدا کردم که طرح های پوستر و بنررارو برامون بزنه.
_جدی کی ؟
_مهیا خانم.
به مهیا اشاره کرد...
#ادامه_دارد.....
✍نویسنده: #فاطمه_امیری
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸
🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود #قسمت_بیست_و_سوم _مهیا زودتر. الان آژ
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸
🌸
📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود
#قسمت_بیست_و_چهارم
مهیا شوکه بود 😳همه به او نگاه می کردند مخالفتی نکرد .
دوست داشت این کارو انجام بدهد. براش جالب بود.
مهیا لبخندی زد😊
_زحمت میشه براشون.
مهیا با لبخند گفت😊
_نه این چه حرفیه. فقط نوشته ها رو برام بفرستید براتون آماده می کنم
حاج آقا دستی روی شونه های شهاب گذاشت .
_بفرما سید این همه نگران طرح ها بودی.
مهیا آروم رو به مریم گفت:
_ برا چی این همه نگران بود؟خب می داد یکی درست می کرد دیگه.
_آخه شهاب همیشه عادت داره خودش بنر و پوسترا رو طراحی کنه
_آها
در زده شد و دوستای مسجدی و بسیجی شهاب وارد شدند.
مهیا چسبید به دیوار
_یا اکثر امام زاده ها، چقدر بسیجی .
همه مشغول صحبت بودند .که دوباره در باز شد و دوتا ماموری که دیشب هم آمده بودند وارد شدن.
مهیا اخمی روی پیشونیش نشست. بعد از سلام و احوالپرسی با آقای مهدوی روبه همه گفتند:
_سلام علیکم .بی زحمت خواهرا برادرا بفرمایید بیرون بایستید ما چند تا سوال از آقای مهدوی بپرسیم بعد میتونید بیاید داخل. همه از اتاق خارج شدند مهیا تا به در رسید مامور صدایش کرد.
_خانم رضایی شما بمونید .
مهیا چشمانش را بست و زیر
لب غرید
_لعنت بهت...
#ادامه_دارد.....
✍نویسنده: #فاطمه_امیری
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸
🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
💢 چهار عمل #مکروهی که رزق و روزی انسان را کم میکند...
امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند: مکروهاتی که #روزی را از انسان دفع میکنند:
① #اظهار_فقر و نداری کردن در حضور مردم؛
② #خواب دیرهنگام شب و بعد از نماز صبح؛
③ تحقیر و کمارزش شمردن #نعمت های خدا؛
④ شکوِه و گلایه داشتن از خداوند متعال.
📚 معانی الاخبار، ص ۲۷۱
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
حتما بخونید 👇
آیت الله جوادی آملی:
عدهای منتظر بودند امام خمینی(ره) از دنیا برود تا زمینه را تغییر دهند. حتی نزدیکان و دلسوزان هم میترسیدند که بعد از امام (ره)، چه خواهد شد؟ اما باز هم خداوند بر #مردم مستضعف منت گذاشته و امامی برای آنها قرار داد.
بر اساس آنچه از ایشان سراغ دارم، زندگی ایشان در عالم اسلام، نمونه است؛ والله العلی العظیم در عالم اسلام نظیری برای #مقام_معظم_رهبری، سراغ ندارم.
از علم، تقوا، فراست، دوراندیشی، تدبیر، حلم، سماحت، صبر، شجاعت که اگر یکی از آنها در هر فردی باشد، او را در عالم ممتاز میکند و مجموع اینها در رهبری وجود دارد.
اگر بیش از این بگویم، متهم به اغراق گویی میشوم، اما اگر میشد که آنچه از ایشان میدانم را بگویم، متوجه میشدید که این سخنان، اغراق نیست.
حتی دشمنان ناچار به اعتراف نسبت به عظمت چنین #رهبری هستند؛ البته خداوند هم هر نعمتی را به هر کسی نمیدهد؛ لیاقت مردم سبب شده تا چنین رهبری نصیبشان شود.
۹۷/۱۲/۴
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
✅ اطاعت از ولی فقیه آزمون قبل از ظهور است
✅ ولایت مداری خود را بواسطه تبعیت کامل از ولایت فقیه تقویت کنیم و ارتقا دهیم تا هنگام ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) ضعفی در ولایت مداری و تبعیت از ایشان نداشته باشیم.
🌹 امام خمینی:
ولايت فقيه همان ولايت رسول الله هست، شما بدانيد که اگر امام زمان حالا بيايد،باز اين قلمها(مخالفان ولایت فقیه)مخالف اند با او
صحیفه نور ج۱۰،ص۲۶
❗️دلایل اصلی عدم ولایت مداری و تبعیت نکردن از ولایت فقیه:
تکبر ، بی بصیرتی ، لقمه حرام ، آلوده شدن به گناه و دنبال کردن رسانه های منافق و باطل
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️سخنرانی #حجت_السلام_محمدی❤️
خدا میگه هیچکسنمیدونه که من چه پاداش بزرگی را برای اینها تدارک دیدم!
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @emamzaman