eitaa logo
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
10.9هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
6.2هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸💞🌸💞🌸💞 💞🌸💞🌸💞 🌸💞🌸💞 💞🌸💞 🌸💞 💞 می گـفت: پسـرها چقـدر چشـم شـده انـد ... یک بـار پشـت سـرش راه افتـادم.. در کوچـه اول ، پسـر جـوانی ایسـتاده بود! تا نگـاهش به او و مانتـوی تنـگش افتـاد نیشـخندی زد و به سـر تا پـای انـدام دخـتر خیـره شـد ... همـان پسـر وقـتی مـن از جلـویش عبـور کـردم ... سـرش را پایـین انداخت و شـد ! در کوچـه دوم که کمـی هـم تنـگ بـود.. چنـد پسـر در حـال حـرف زدن و بلـند بلـند خندیدن بودنـد. دخـتر که نزدیکـشان شـد نگـاه ها هـمه سمـت انـدام ..و موهـای بلـند دخـترک چرخـید. یکـی از پسـر ها نیشـخندی زد و دیگـری کاغـذی را در کـیف دخـتر انداخـت. تنـه دخـتر ، هنـگام عبـور از آن کوچه تنگ به تنـه پسـر ها خـورد ! همـان پسـر ها ، وقـتی مـن نزدیک شـدم ... راه را بـرای عبـور مـن باز کـردند و صـدایشـان را پایـین آوردنـد. و همیـنطور در کوچه سـوم خیـابـان بـازار.. اصـلا قبـول چشـم ها هـمه نـاپـاک... امـا ◄تــــو چـرا با طعـمه شـان میـشوی بانـو... ! پریشان است گیسویت ولی... ولی پریشان تر از گیسوی تو پسری است که میخواهد نگاهش را نگه دارد 🌙💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖🌙 🆔 @EmamZaman 💞 🌸💞 💞🌸💞 🌸💞🌸💞 💞🌸💞🌸💞 🌸💞🌸💞🌸💞
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀 شبای که میشه دلا میگیره هر کی میاد سر یه ازش میگیره یکی سر قبر یکی کنار یکی کنار و یکی پیش اما یه و آرام میاد کنار یه جعبه برای فاتحه خونی میاره آروم میاد میشینه و سر روی میذاره میگه تو جای گوش بده به حرفای من از بس که اینجا اومدم درد اومده من آخر نگفتی کسی رو داری یا که من بی کس و کاری مگه تو مادر نداری برای تو کنه غروب بیاد به تو تکیه کنه غصه نخور من منم همیشه نمیذارم بشی مدام میام بالا از تو چه یه دارم چند از اون ندارم آخ که برات بگه از یه خاطره موقع جبهه رفتنش ساعتی که میخواست بره از اون خاکی و از اون آخرش هر میرفت جلو نگا میکرد پشت سرش دیگه نیومد رفت شد چشام به درِ سفید شد... دیگه از اون روز تا حالا منتظر درم بس که دلم میزنه نصفه از میپرم کاشکی بود و نگاه میکرد یزید سرش رفت بالا دار سزای دید لکه ننگ روزگار من مطمئنم الآن اگر بود شادی از این خبر بود.. او شبی که میداد صدام بسته بود یادم اومد لحظه ای که دل مارو بود روزایی که میریخت رو داغ پدرا داغ میگذاشت رو سینه الحمدلله دعام اثر کرد سوی عزم کرد ... *** بسه دیگه شدی دوباره خیلی حرف زدم با اینکه داده بودم اما بازم شدم با صد امید و آرزو مادر بلند شد از کنار شاید براش بیاد چند ساله ... همینه ... نداره ... @emamzaman