#سخن_بزرگان
در قنوت نمازمان برای امام عصر علیه السلام دعا کنیم
سال های بسیاری در قنوت، ایشان (آیت الله بهاءالدینی) آیات نورانی قرآن کریم و دعاهای معصومین علیهم السلام شنیده می شد، و ناگهان نوع کلمات و عبارات ایشان تغییر یافت و در قنوت برای امام عصر عجل الله دعا کرد. روزی که در این باره از ایشان پرسش شد به یک جمله بسنده کرد: حضرت پیغام داده اند در قنوت برای من دعا کنید.
{افلاکیان خاک نشین صفحه۱۸}
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
❀
✿﷽✿
✿ مهدے جان
⚜ای دل بیا و کمتر ازاین و ازآن بگو
⚜قدری بیا ز یوسف کنعانمان بگو
⚜ای منتقم بیا زپس پرده های غیب
⚜ظهری به وقت شرعی مکه اذان بگو
#عاشقان_وقت_نماز_است
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❀
کـاش روزے بـرسـد، کـه بـه هـم مـژده دهیـم،
یوسـف فـاطـمـه آمـد
دیـدے....؟!🙃
مـن سـلامـش کـردم...
پاسـخـم داد امـام،
پاسـخـش طـورے بـود!!🤗
با خـودم زمزمـه کـردم کـه امـام،
میشناسـد مگـر ایـن بـے سـر و بے سامـان را؟!😔
و شـنـیـدم فـرمـود؛
تو همانے کـه «فـــرج» میخواندے...
اِلٰهی عَظُمَ الـبلا...♥️
#پیشنهاد_دانلود👌
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
4_5852563247755954426.mp3
1.78M
🎙واعظ: حاج آقا #پناهیان
🔖 الان نوبت ماست!
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
❀
✳️فرمان امام زمان به اینكه خدا را به حق حضرت زینب س سوگند دهید.
💫آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه، ساكن تهران، از آقای شیخ حسین سامرایی كه از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل كردند:
🔆در ایامی كه در سامرا مشرف بودم، در روز جمعه ای، طرف عصر به سرداب مقدس رفتم. دیدم غیر از من احدی نیست. حالی پیدا كردم و متوجه مقام حضرت صاحب الأمر علیه السلام شدم.
در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم كه به فارسی فرمود:
🌹به شیعیان و دوستان بگویید كه خدا را به حق عمه ام حضرت زینب علیهاالسلام قسم دهند، كه فرج مرا نزدیك گرداند.🌹
📚ستاره ی درخشان شام ص 330، به نقل از شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج 1، ص 251.
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
#احکام شرعی
☑️ سؤال
اگر تا غروب افتاب اندازه خواندن یک نماز فرصت داشته باشیم نماز ظهر را بخوانیم یا عصر؟؟
✅ پاسخ
اگر به اندازه خواندن یک نماز چهار رکعتی زمان باقی مانده باشد باید نماز عصر را بخواند وطبق مشهور نماز ظهر را به نیت قضا بعدش بخواند.
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
❀
#داستان_کودکانه_پندآموز
#درخواستی🌹
🔸داستان کوتاه ازپیامبرص🔸
روزی پیامبر ص برای نماز به مسجد می رفت. در راه، گروهی از کودکان که در حال بازی بودند، با دیدن پیامبر ص دست از بازی کشیدند و دور ایشان جمع شدند.
کودکان به علت اینکه آن حضرت همواره امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را بر دوش خود می گرفت، از ایشان درخواست کردند تا با آنها هم بازی کند.
پیامبر ص از طرفی نمی خواست آنها را برنجاند و ازطرف دیگر مردم در مسجد منتظرش بودند و می خواست خود را به مسجد برساند.
بلال که در مسجد همراه مردم منتظر پیامبر ص بود با دیر کردن پیامبر ص نگران شده و به طرف خانه ایشان حرکت کرد...
بلال در راه به جست وجوی پیامبرص پرداخت و پس از مدتی، آن حضرت را در حال بازی با کودکان دید. خواست کودکان را از طرف ایشان دور کند ولی پیامبرص مانع شد و فرمود: ✨«برای من دیر شدن زمان نماز، از ناراحتی کودکان بهتر است.»✨ آن گاه از بلال خواست تا به خانه ایشان برود و برای کودکان چیزی تهیه کند تا آنها پیامبر ص را رها کنند. بلال رفت و پس از جست وجو،تعدادی گردو پیدا کرد. پیامبرص آنها را میان کودکان تقسیم کرد و بدین گونه کودکان راضی شدند تا آن حضرت را رها کنند.
💚امام مهدی ع💚
🌺پدری مهربان برای همه🌺
امام مهدی ع هم فرزند پیامبر ص است و هم جانشین ایشان.
مهربانی را از ایشان ارث برده 💕
امام مهربانی که وقتی بیاید دست نوازش رو سر همه میکشد و حتی گناهکاران را به توبه و خوبی دعوت میکند.✨💫
امام مهربان
هر روز برای آمدنت دعا میکنیم🙏
#قصه_های_اهل_بیت
#پیامبر_ص
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
یه خواهش از جنابِ عزرائیل:|
عزیزجان
لطفا ما بچه شیعه ها رو با :
#کرونا
سرطان
تصادف
مرگ طبیعی
انواع سکته ها
انواع بیماری های
قلبی
کلیوی
ریوی
و امثالهم نکُش ...!
[ ما #شهادت میخوایم ]
تامام✌️🏻😌
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
#معرفی_کتاب_مهدوی📚
📗 #کتاب_ما_منتظریم
این کتاب به واقع منظومه فکری چهل ساله ی #مقام_معظم_رهبری درباره مهدویت است و حاصل دو سال تحقیق ✍🏻استاد حسن ملایی از اساتید مرکز تخصصی مهدویت درباره اندیشههای مهدوی مقام معظم رهبری است
که پس از اخذ مجوز از مؤسسه انقلاب اسلامی (مرکز نشر و آثار مقام معظم رهبری) و وزارت ارشاد هم اکنون در اختیار همه منتظران امام زمان قرار گرفته است.
نویسنده کتاب، علت این تدوین را جایگاه رهبری و جامعیت حضرت آیت الله خامنهای در شناخت دین و سیاست اسلامی بیان کرده و بر اهمیت توجه به دیدگاههای ایشان در مقمه کتاب تأکید کرده است.
از ویژگیمهم این کتاب، تقسیمِ آن به چهارده بخش و تقسیم هر بخش به موضوعات فراوان مرتبط با مهدویت است که دسترسی مخاطب به موضوعات گوناگون با نگاه مهدویت را آسان میکند.
#مطالعه
#کتاب
#هفته_کتابخوانی
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏪آدم های آخرالزمان...
#استاد_پناهیان
#آخرالزمان
#امام_زمان
#سخنرانی_کوتاه
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
Clip-Panahian-BarayeKomakBeZohoorCheKareeMitoonimAnjkamBedeem-128k.mp3
2.36M
❓برای کمک کردن به ظهور چه کاری باید انجام بدیم؟
✔️از اینجا معلوم میشه که ما برای ظهور آماده هستیم یا نه!
👤استاد #پناهیان
#صوت_مهدوی
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
❀
🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌿🌺🌿
🌺
#آیت الله بهجت)ره(میفرماید:🖇
تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان،
می نشینی بگو یا صاحب الزمان،
بر می خیزی بگو یا صاحب الزمان،
صبح که از خواب بیدار میشوی مودب بایست،صُبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقاجان دستم به دامنت،خودت یاریم کن،
شب که می خواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار وبگو السلام علیک یاصاحب الزمان بعد بخواب ، شب و روز را به یاد محبوب سر کن.
اگر اینطور شد شیطان از تو دور می شود و دیگه در زندگیِ تو جایگاهی نداره،دیگه تمام وقت بیمه امام زمانی...
چه تعبیر زیبایی ...
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
❀ 🙇♀💛🙇♀💛🙇♀💛🙇♀ #رمان #بی_تو_هرگز #پارت_دوازدهم شلوغی ها به شدت به دانشگاه ها کشیده شده بود اون
❀
🙇♀💛🙇♀💛🙇♀💛🙇♀
#رمان
#بی_تو_هرگز
#پارت_سیزدهم
با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد.
برمی گشت خونه اما چه برگشتنی، گاهی از شدت خستگی، نشسته خوابش می برد. وقتی می رفتم براش چای بیارم، وقتی برمی گشتم خواب خواب بود. نیم ساعت، یه ساعت همون طوری می خوابید و دوباره می رفت بیرون.
هر چند زمان اندکی توی خونه بود، ولی توی همون زمان کم هم دل بچه ها رو برد، عاشقش شده بودن، مخصوصا زینب .
هر چند خاطره ای ازش نداشت اما حسش نسبت به علی قوی تر از محبتش نسبت به من بود.
توی التهاب حکومت نوپایی که هنوز دولتش موقت بود آتش درگیری و جنگ شروع شد.
کشوری که بنیان و اساسش نابود شده بود، ثروتش به تاراج رفته بود، ارتشش از هم پاشیده شده بود، حالا داشت طعم جنگ و بی خانمان شدن مردم رو هم می چشید.
و علی مردی نبود که فقط نگاه کنه و منم کسی نبودم که از علی جدا بشم.
سریع رفتم دنبال کارهای درسیم.
تنها شانسم این بود که درسم قبل از انقلاب فرهنگی و تعطیل شدن دانشگاه ها تموم شد.
بلافاصله پیگیر کارهای طرحم شدم اون روزها کمبود نیروی پزشکی و پرستاری غوغا می کرد.
اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه،
رفتم جلوی در استقبالش، بعد هم سریع رفتم براش شام بیارم.
دنبالم اومد توی آشپزخونه:
- چرا اینقدر گرفته ای؟؟؟
حسابی جا خوردم، من که با لبخند و خوشحالی رفته بودم استقبال!!
با تعجب، چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش خنده اش گرفت و گفت:
- این بار دیگه چرا اینطوری نگام می کنی؟؟
- علی؟؟ جون من رو قسم بخور تو ذهن آدم ها رو می خونی؟؟
صدای خنده اش بلندتر شد نیشگونش گرفتم:
- ساکت باش بچه ها خوابن.
صداش رو آورد پایین تر ولی هنوز می خندید:
- قسم خوردن که خوب نیست، ولی بخوای قسمم می خورم.
بعدشم نیازی به ذهن خونی نیست روی پیشونیت نوشته.
رفت توی حال و همون جا ولو شد:
- دیگه جون ندارم روی پا بایستم.
با چایی رفتم کنارش نشستم:
- راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم. آخر سر، گریه همه در اومد، دیگه هیچکی نذاشت ازش رگ بگیرم.
تا بهشون نگاه می کردم مثل صاعقه در می رفتن.
- اینکه ناراحتی نداره بیا روی رگ های من تمرین کن.
- جدی؟؟
لای چشمش رو باز کردو گفت:
- رگ مفته، جایی هم که برای در رفتن ندارم.
و دوباره خندید.
منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش:
- پیشنهاد خودت بود ها، وسط کار جا زدی، نزدی.
و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم...
👈ادامه دارد…
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
❀ 🙇♀💛🙇♀💛🙇♀💛🙇♀ #رمان #بی_تو_هرگز #پارت_سیزدهم با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد.
❀
🙇♀💛🙇♀💛🙇♀💛🙇♀
#رمان
#بی_تو_هرگز
#پارت_چهاردهم
بیچاره نمی دونست که بنده چند عدد سوزن و آمپول در سایزهای مختلف توی خونه داشتم.
با دیدن من و وسایلم، خنده مظلومانه ای کرد و بلند شد، نشست،از حالتش خنده ام گرفت:
- بزار اول بهت شام بدم وسط کار غش نکنی مجبور بشم بهت سرم هم بزنم.
کارم رو شروع کردم، یا رگ پیدا نمی کردم، یا تا سوزن رو می کردم توی دستش، رگ گم می شد.
هی سوزن رو می کردم و در می آوردم می انداختم دور و بعدی رو برمی داشتم .
نزدیک ساعت 3 صبح بود که بالاخره تونستم رگش رو پیدا کنم ناخودآگاه و بی هوا، از خوشحالی داد زدم:
- آخ جون، بالاخره خونت در اومد.
یهو دیدم زینب توی در اتاق ایستاده و زل زده بود به ما.
با چشم های متعجب و وحشت زده بهمون نگاه می کرد خندیدم و گفتم:
- مامان جان برو بخواب، چیزی نیست دختر گلم.
انگار با جمله من تازه به خودش اومده بودسریع و با عصبانیت گفت:
- چیزی نیست؟؟؟
بابام رو تیکه تیکه کردی اون وقت میگی چیزی نیست؟؟
تو جلادی یا مامان مایی؟
و حمله کرد سمت من.
علی بلند شد محکم بغلش کرد:
- چیزی نشده زینب گلم، بابایی مرده. مردها راحت دردشون نمیاد.
سعی می کرد آرومش کنه اما فایده ای نداشت.
محکم علی رو بغل کرده و برای باباش گریه می کرد،حتی نگذاشت بهش دست بزنم.
اون لحظه تازه به خودم اومدم اونقدر محو کار شده بودم که اصلا نفهمیدم هر دو دست علی، سوراخ ،سوراخ، کبود و قلوه کن شده بود.
تا روز خداحافظی، هنوز زینب باهام سرسنگین بود.
تلاش های بی وقفه من و علی هم فایده ای نداشت.
علی رفت و منم چند روز بعد دنبالش.
تا جایی که می شد سعی کردم بهش نزدیک باشم.
لیلی و مجنون شده بودیم، اون لیلای من، منم مجنون اون.
روزهای سخت توی بیمارستان صحرایی یکی پس از دیگری می گذشت.
مجروح پشت مجروح، کم خوابی و پر کاری،
تازه حس اون روزهای علی رو می فهمیدم که نشسته خوابش می برد.
من گاهی به خاطر بچه ها برمی گشتم اما برای علی برگشتی نبود.
اون می موند و من باز دنبالش بو می کشیدم کجاست.
تنها خوشحالیم این بود که بین مجروح ها، علی رو نمی دیدم.
هر شب با خودم می گفتم، خدا رو شکر امروز هم علی من سالمه.
همه اش نگران بودم با اون تن رنجور و داغون از شکنجه، مجروح هم بشه.
بیش از یه سال از شروع جنگ می گذشت، داشتم توی بیمارستان، پانسمان زخم یه مجروح رو عوض می کردم که یهو بند دلم پاره شد حس کردم یکی داره جانم رو از بدنم بیرون می کشه.
زمان زیادی نگذشته بود که شروع کردن به مجروح آوردن، این وضع تا نزدیک غروب ادامه داشت و من با همون شرایط به مجروح ها می رسیدم.
تعداد ما کم بود و تعداد اونها هر لحظه بیشتر می شد.
تو اون اوضاع یهو چشمم به علی افتاد،
یه گوشه روی زمین تمام پیراهن و شلوارش غرق خون بود...
👈ادامه دارد…
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
❀
✨🌙----------------------------------🌟
#دعای_فرج
تا نرسد نشان #او ♡
نیست نشان زندگي
الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج
✨🌙-----------------------------------🌟
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
❀
❣مـولاے مـن..❤️
✨دیدن روے شما ڪاش میسر میشد
✨شام هجران شما ڪاش ڪه آخر میشد
✨بین ما "فاصلہ ها" فاصلہ انداختهاند
✨ڪاش این فاصلہ با آمدنٺ سر میشد
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌺🍃
#شبتون_امام_زمانی🌙
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
Ahd.mp3
2.07M
❀
#دعای_عهد
#استاد_فرهمند
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح) #دعای_عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
امام زمانی شو👇👇👇👇
کانال امام زمان (عج)
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
🌄 خیلی جیگر میخواد به فِراری و لامبورگینی و فیات و یونتوس پشت کنی ...
ادواردو به خاطر اسلام از همه ی اینا گذشت !
ما برای اسلام حاضریم از چی بگذریم ؟!
سالگرد شهادت ثروتمندترین شهید شیعه #شهید_ادواردو_آنیلی 💔
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
ادواردو آنیِلی(زاده ۹ ژوئن ۱۹۵۴، نیویورک - درگذشته ۱۵ نوامبر ۲۰۰۰، فوسانو) فرزند جیانی آنیلی - سرمایهدار و میلیاردر ایتالیایی و مالک سابق مجموعه فیات - و مارلا کاراچولو بود. او زمانی که در نیویورک زندگی میکرد به اسلام گروید و نام خود را به «مهدی» تغییر داد. ادواردو در ۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ درگذشت.
ادواردو آنیلی در نیویورک به دنیا آمد. او تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ماسیمو دآتزلیو در شهر تورین گذراند و پس از آن به کالج آتلانتیک در بریتانیا رفت. سپس برای اخذ مدرک دانشگاهی در رشته ادبیات مدرن به دانشگاه پرینستون رفت.
پدرش جیانی آنیلی، که ادواردو را وارث احتمالی میراث خاندان آنیلی میدید، او را برای ادامه تحصیل در رشتههای صنعتی تشویق مینمود، با این حال علاقه او بیشتر معطوف به مطالعات فلسفی و عرفانی بود. به گونهای که در سن ۲۲ سالگی در یک گفتگو با مارگریتا هک اختر فیزیکشناس ایتالیایی، به دفاع از نجوم احکامی میپردازد. او بعد از دانشگاه به هند سفر کرد تا در زمینههای مورد علاقه اش، یعنی عرفان و ادیان شرقی بیشتر تحقیق کند و در آنجا با ساتیا سای بابا ملاقات میکند. پس از آن به ایران رفت و در آنجا با سید روحالله خمینی آشنا شد.
پدرش جیانی آنیلی سرمایهدار و کارآفرین ایتالیایی، میراث دار خاندان مشهور آنیلی، مالک گروه سرمایهگذاری اکسور و مالک کارخانجات اتومبیل سازی فیات، فراری، مازراتی، آلفا رومئو، لانچیا، آبارت، اویکو به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامههای لاستامپا و کوریره دلاسرا، باشگاه اتومبیلرانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. افزون بر اینها چندین شرکت ساختمانسازی، راهسازی، تولید لوازم پزشکی و بالگردسازی هم وجود دارد که خانواده آنیلی جزء سهامداران اصلی آنها هستند.
مادر ادواردو، مارلا کاراچولو دی کاستانیتو نیز یکی از نوادگان خاندان اصیل کاراچولو و خواهر کارلو کاراچولو مؤسس و صاحب امتیاز گروه رسانه ای اسپرسو، غول رسانه ای ایتالیا بود. جیانی آنیلی از ازدواج با مارلا صاحب یک دختر به نام مارگریتا نیز شده بود. مارگریتا در اولین ازدواج خود با آلن الکان، از نوادگان خاندان مشهور و سرمایهدار یهودی الکان، رماننویس و فعال رسانهای، پسر ژان-پل الکان، بانکدار، سرمایهدار و مدیر سابق شرکت تولید کالاهای لوکس کریستین دیور اس. آ. و همچنین رئیس انجمن مرکزی اسرائیلیان فرانسه وصلت کرد و حاصل این پیوند دو پسر به نامهای جان الکان و لاپو الکان و یک دختر به نام جینورا الکان بود.
علیرغم اینکه طبیعتاً ادواردو، به عنوان تنها پسر جیانی آنیلی، وارث ثروت خانواده آنیلی به حساب میآمد، اما پدرش، جیووانی آلبرتو آنیلی (پسر عموی ادواردو) را به عنوان میراث دار مجموعه فیات اعلام کرد، و تنها بخشی که به ادواردو سپرده بود مدیریت باشگاه یوونتوس در یک بازه زمانی کوتاه در سال ۱۹۸۶ بود؛ ولی با مرگ جیووانی آلبرتو در سال ۱۹۹۷ میلادی باز ناگزیر این ادواردو بود که به عنوان صاحب این ارثیه معرفی میشد.
پس از مرگ ادواردو، پدرش جیانی آنیلی، نوه خود جان الکان را به عنوان وارث انتخابی خود برگزید و کنترل مجموعه فیات را به او سپرد.
#شهید_ادواردو_انیلی
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
وی درباره تاثیر قرآن میگوید:
در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم میزدم و کتابها را نگاه میکردم چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمدهاست. آنرا برداشتم وشروع کردم به ورق زدن و آیاتش را به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلمات نورانی است و نمیتواند گفته بشر باشد. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را میفهمم و قبول دارم
نخستین آشنایی وی با تشیع و انقلاب ایران از طریق یکی از مصاحبههای محمدحسن قدیری ابیانه (رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا بین سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۱) از طریق تلویزیون ایتالیا بودهاست و پس از آن برای دیدار با وی به سفارت مراجعه میکند و پیوند دوستی بین آنها ایجاد میشود.
قدیری در مورد نخستین ملاقاتش با ادواردو میگوید:
بعد از یک میزگرد مطبوعاتی که برگزار کردیم -به عنوان رایزن مطبوعاتی سفارت ایران-، یک روز یکشنبه در حالی که من در اقامتگاه سفارت بودم، دربان سفارت گفت که یک جوان ایتالیایی آمده و میخواهد شما را ببیند. من هم گفتم اگر میشود به او بگویید فردا برای ملاقات بیایند؛ ولی بعد از لحظاتی دربان سفارت دوباره زنگ زد که این جوان میگوید خدا هر در بستهای را میگشاید. من هم گفتم در را باز کنند و خودم هم رفتم به استقبالش. جوان قدبلند لاغری بود که با یک موتور گازی کهنه آمده بود و خودش را ادواردو آنیلی معرفی کرد. من بدون اینکه انتظار جواب مثبتی از او داشته باشم، از او پرسیدم که شما با خانوادهٔ آنیلی معروف، نسبتی دارید و او گفت که من پسرش هستم.
و زمانی که فخرالدین حجازی در سال ۱۳۵۹ به ایتالیا سفر میکند و با ادواردو آشنا میشود، از او میخواهد که یک بار دیگر ورود خویش را به تشیع اعلام نماید. سپس فخرالدین حجازی نام مهدی را برای او انتخاب میکند. او در مکاتبات خود از نام هشام عزیز که سالها از آن استفاده کرده بود، استفاده میکرد و در مکالمات خود با دوستان ایرانیش از نام مهدی بهره میگرفت.
او مدتی در ایتالیا و در یک آپارتمان مستقل در شهر رم زندگی میکرد.
به گفته قدیری ابیانه، وی در سفرش به ایران با سید روحالله خمینی و سیدعلی خامنهای و هاشمی دیدار کرده و به زیارت امام هشتم شیعیان رفت.
مرگ
در ۱۵ نوامبر ۲۰۰۰ جسد بی جان ادواردو در بزرگراه تورینو - ساوونا زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» پیدا شد.[۷][۸] از آن جا که خودروی او روی پل و در بالای محل پیدا شدن پیکرش پارک شده بود او که سابقه مصرف مواد مخدر (هرویین)[۹] هم داشته ظاهر قضیه نشان میداد که ادواردو خود را از روی پل به پایین پرت کردهاست[۱۰] و مقامات قضایی علت مرگ او را خودکشی اعلام کردند.
✨ادواردو، همزمان با محروم شدن از تمام امتیازات خانوادگی، تصمیم گرفت به عنوان طلبه به قم بیاید.
و این بهانهای شد تا او را به شهادت رساندند و اَنگ خودکشی بر او زدند، در حالیکه هیچ شواهدی از جمله کالبدشکافی، فیلم و.... دال بر خودکشی او موجود نبود.
دوستان اردواردو، معتقدند او هرگز خودکشی نکرده، بلکه به خاطر ایمان و عقیدهاش به شهادت رسیده است.
#شهید_ادواردو_آنیلی
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
❀
#سلام_حضرت_عشق❤️
#سلام_بابای_خـــــوبم😍
🌹این دل اگر کم است،بگو سر بیاورم
🌺 یا امر کن یک دل دیگر بیاورم
🌹مــ❤️ـولا ...
خلاصه عرض کنم دوست دارمت
🌺دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم
#صبحتون_امام_زمانی🌹
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
#معرفی_کتاب_مهدوی📚
کمی دیرتر.....
السَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ🍃
سـلام بر آن جان هاى مُستأصل و ناچار
1400سال پیش در منزل: "بنی مقاتل" امام پرده خیمه ی "عبیدالله بن حر جعفی" را کنار زد و و روبه عبیدالله ...کرد و فرمود: آیا دختر پیامبرت را یاری نمی کنی و در رکابش نمی جنگی؟
عبیدالله گفت :به خدا سوگند من میدانم که هرکس از فرمان تو پیروی کند، به شهادت و خوشبختی ابدی نایل شده است؛ ولی من احتمال نمیدهم که یاری من به حال تو سودی داشته باشد؛ زیرا در کوفه کسی را ندیدم که مصمم به یاری و پشتیبانی شما باشد و به خدا سوگندت میدهم که از این امر معافم بداری؛ زیرا جان من هنوز مرگ را بر خود ارزانی نداشته است (تمایلی به مرگ ندارد)؛
ولی این اسب خود «ملحقه» را که به خدا سوگند، تا حال به وسیله آن دشمنی را تعقیب نکردهام، جز اینکه به او رسیدهام و هیچ دشمنی مرا تعقیب نکرده است، مگر اینکه با داشتن این اسب از چنگال او نجات یافتهام (را به حضور شما تقدیم میکنم)، پس آن را بگیر که مال توست.
امام فرمود: اکنون که در راه ما از نثار جان امتناع میورزی، ما نیز به اسب تو، نیاز نداریم.
حال امام زمانمان درب تک تک خانه هایمان را می زند و ندای #هل_من_ناصر_ینصرنی_مهدی سر می دهد ولی هر کداممان بهانه ای داریم یکی زن و فرزند را بهانه می کند یکی وقت ندارد یکی حال ندارد و آقـــــــا هزاروخورده ای سال است که یـــــــــار ندارد....و زمان هچنان در گذر است....
کمی به خود بیاییم.....
✅ #پیشنهاد_کتاب: کتاب "کمی دیرتر" سید مهدی شجاعی را بخوانیم جوانی که بر خلاف همه صدا زد آقا نیا....
#مطالعه
#کتاب
#هفته_کتابخوانی
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
#نماز
⚜ استاد فیاض بخش:
☘ توصیه میکنم نمازهای یومیه را دست کم نگیرید.
نماز شب که جای خود را دارد.
. . 🌸 نماز یومیه ذکر کبیر است.
نماز شب به تصریح آیات و روایات، ذکر کثیر است.
واذکروا الله ذکرا کثیرا.
☘ اذکار هم در میان خود، مراتبی دارند و هر ذکری انسان را تا مرتبه ای بالا می برد.
🌸 نماز شب ذکری است که این قابلیت را دارد که انسان را تا بالاترین درجات ببرد.
. . 🌻 «إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَويلاً» 🌻
. 🌕 چون در روز فرصت نداری و دل مشغولیهای فراوان داری، شب را به خلوت با خدا بپرداز.
. . 🌕 قیام شب نوعی سوخت و موتور محرکه برای تلاش طاقتفرسای روز است.
🌕 وقتی پیامبر را با چنان اشتغالات روزانهای به نماز شب دستور میدهند، معلوم میشود گرفتاریهای روز، حتی اگر برای انجام وظایف کاملاً دینی مانند تعلیم و تعلم و تبلیغ دین باشد، عذر موجهی برای نپرداختن به نماز شب نیست.
خداوند به پیغمبرش با این سختی چنین دستوری می دهد چه برسد به ما که تابع ایشان هستیم.
(مجمع البيان، ج۱۰، ص۵۷۱)
📚 سوره مزمل، آیه ۷
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
#چادرانه
تو،چـ♡ـاڋر..
من هم، چشــمـ👀مۍپوشـم..
بانو❗️
تو اگر محجبه باشۍ
با همان حجابت،چشم ها را
میبندۍ
تا نگاهۍجَلب تو نشود...
شبیه #زهرا{س💚} شدن اتفاقۍ
نمیشود...
نگاهِ پُر مهــــرِ خدا گواراۍ پسرانۍ
ڪه مدافع چشمان پاڪ اند👀
✅همانهایۍڪه
چشمانشان به زمین است☺️
و دلشان تا هفت آسمان..
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
آقا ابراهیم هادی همیشه میگفـت :
تا وقتی که زمانِ ازدواجتون نرسیـده
دنبالِ ارتباطِ کلامی با
جنس مخالف نرید ؛
چون آهسته آهسته خودتون رو به نابودی میکشونید !
✍ م د ی ر : فضا، فضای مجازی است ، ولی نامحرم، نامحرم واقعی است ! برایش تکتک حرفها و شکلکها حقیقی است. روی قلبش اثر میگذارد...
❀
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
▪️برخی پدر و مادرهای امروزی
آموزشِ:
🚩 موسیقی از ۵ سالگی
🚩 زبان انگلیسی از ۶ سالگی
🚩 نقاشی ۵ سالگی
🚩 رانندگی ۱۳ سالگی
🚩 خلبانی پهباد ۷ سالگی
🚩 ریاضی ۶ سالگی
🔹 آموزش همه چیز قبل از موعد
حالا همین پدر و مادر ها:
🚩 حجاب: هنوز بچه است زوده!
🚩 روزه: هوا گرمه اذیت میشه!
🚩 نماز: حالا چند سال بعد میخونه!
🚩 حیا و عفت: هنوز بچه است چیزی نمیفهمه!
🚩 کلا پای دین که وسط میاد یعنی همون چیزی که انسان رو تبدیل به یک آدم قوی و قدرتمند و با ایمان و اراده می کنه هنوز بچه است!
🚩 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به برخی از کودکان نگاه کردند و فرمودند: وای بر اولاد آخر الزمان از دست پدرانشان! سؤال شد یا رسول الله: آیا از پدران مشرکِ آنان؟ فرمودند:
خیر، از دست پدران مؤمن آنها، چون واجبات دین را به فرزندانشان نمی آموزند و اگر اولاد آنها بخواهند، بیاموزند، آنان را منع می کنند. و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان از مال دنیا چیزی را به دست آورند. من از آنها بیزارم و آنها هم از من بیزارند.
[1] بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۱۴
[2] مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۶، روایت۱
[3] طبرسى، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق
❀
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
❀
#طنزجبهه🤣
#زنگ_تفریح😄
.
رفیقم مےگفت لب مرز یہ
داعشےرو دستیگیر کردیم👀
.
داعشے گفت تــا ساعت¹¹ من
رو بکشید تـا نهار رو با رسول
خدا و اصحابش بخورم!🥘😌
.
اینام لــج ڪردن ساعـت²
کشتنش👊🏻گفتـن حالا برو
ظرفاشونرو بشــور😂😆
__________________
❀[ @EmamZaman ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄