eitaa logo
امام زمان سلام الله علیه ✨
532 دنبال‌کننده
848 عکس
150 ویدیو
28 فایل
💠ترویج معارف اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین ..بیان قران کریم و روایات ..پخش زنده توسط اساتید برجسته در مناسبت های مذهبی و دوشنبه شب ها و جمعه بعدازظهرها به نیت تعجیل در فرج و خشنودی امام زمان سلام الله علیه کپی ازاد خادم کانال @Ya_mahde_adrekni
مشاهده در ایتا
دانلود
امام زمان سلام الله علیه ✨
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ ☂ #نهج‌البلاغه ☀️ #حکمت‌ها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️قال علیه السلام: لِاِبْنِهِ ا
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ ☀️ ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️یَا بُنَیَّ، إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ، فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرَّکَ؛وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِیلِ، فَإِنَّهُ یَقْعُدُ عَنْکَ أَحْوَجَ مَا تَکُونُ إِلَیْهِ؛وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ، فَإِنَّهُ یَبِیعُکَ بِالتَّافِهِ؛وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْکَذَّابِ، فَإِنَّهُ کَالسَّرَابِ: یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعِیدَ، وَ یُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَرِیبَ. 💠فرزندم از دوستی با احمق برحذر باش، چرا که او می‌خواهد به تو منفعت رساند ولی زیان می‌رساند (زیرا بر اثر حماقتش سود و زیان را تشخیص نمی دهد) و از دوستی با بخیل دوری کن، زیرا به هنگامی که شدیدترین نیاز را به او داری تو را رها می‌سازد و از دوستی با انسان فاجر بپرهیز، چرا که تو را به اندک چیزی می‌فروشد و از دوستی با دروغ گو بر حذر باش، چرا که او مثل سراب است؛دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را در نظر تو دور می‌سازد (و حقایق را به تو وارونه نشان می‌دهد). 📒 ┄═❁❈شرح❈❁═┄ ✍🏼«مصادقت»به معنای دوستی است و می‌دانیم دوستی افراد با یکدیگر سرنوشت آنها را به هم پیوند می‌زند و هر یک در زندگی دیگری تأثیر می‌گذارد. احمق کسی است که بر اثر نادانی گرفتار اشتباهات بزرگ می‌شود؛خوب را بد و بد را خوب می‌پندارد. تنها به ظاهر امور قضاوت می‌کند غافل از این که گاه آنچه ظاهرش زیان آور است باطنی پرسود دارد و یا آنچه آغازش ضرر دارد پایانش بسیار پر فایده است. بخیل انواع و اقسامی دارد. ساده ترین آن این است که حاضر نیست از مواهبی که خدا به او داده در اختیار دیگران بگذارد، هرچند بسیار بیش از نیاز در اختیار دارد و نوع دیگر از بخیل این است که خودش هم حاضر به مصرف آن مواهب نیست؛یعنی نسبت به خود بخل می‌ورزد و بدترین انواع بخل کسی است که از استفاده کردن مردم از مواهب یکدیگر ناراحت می‌شود. امام در اینجا می‌فرماید: دوستان گاه به یکدیگر نیازمند می‌شوند و حتی گاهی به قدری نیاز شدید است که سرنوشت انسان را رقم می‌زند و اگر دوست، بخیل باشد در چنین حالتی نیز انسان را رها می‌سازد. اما اگر خودش نیازمند شود انتظار هرگونه کمک را دارد. در روایات مشورت، از با احمق و بخیل نهی شده است. ✍🏼سومین کسی را که امام فرزندش را از دوستی با او نهی می‌کند افراد فاجر و فاسق و بی بند و بار اند. این گونه افراد پیوسته به دنبال هوا و هوس خویش اند؛نه وجدان بیداری دارند و نه شخصیت و شرف و نه دین و ایمان درستی. به همین دلیل هر زمان هوا و هوس آنها اقتضا کند به دنبال آن می‌روند و دوستان خود را به اندک چیزی می‌فروشند. در آخرین و چهارمین جمله پرنور و حکمت آمیزش می‌فرماید: از دوستی با دروغ گو برحذر باش! آدم کذاب و بسیار دروغ گو خواه این رذیله اخلاقی اش ناشی از بی بند و باری و ضعف ایمان باشد یا بر اثر علاقه به منافع زودگذر خود، دوستی با او خطرناک است. گاه عوامل پیروزی برای رسیدن به یک هدف فراهم می‌شود؛اما او با دروغ هایش رسیدن به آن را غیر ممکن و محال می‌شمرد و فرصت‌ها از این طریق از دست می‌رود و گاه به عکس، کارهایی پیش روی انسان است که شرایط آن فراهم نشده و ورود در آن مایه شکست است؛اما این دروغ گوی بی بند و بار چنان سخن می‌گوید که گویی فردا انسان به مقصود می‌رسد. می دانیم سراب منظره ای است که در بیابان به هنگام گرمای هوا پیدا می‌شود و از دور چیزی شبیه آب به چشم می‌خورد (در حالی که بر اثر اختلاف فشردگی طبقات در آن هوای گرمای آفتاب عکس گوشه ای از آسمان آبی به روی زمین می‌افتد که انسان آن را آب می‌پندارد) ولی هنگامی که نزدیک می‌رود اثری از آب در آنجا نمی بیند. کسانی که واقعیت‌ها را در نظر انسان وارونه جلوه می‌دهند شباهت زیادی به سراب دارند و امیر مؤمنان علی علیه السلام مخصوصاً روی این مطلب تکیه فرموده که دورغگویان، دور را نزدیک و نزدیک را دور می‌سازند و این نوعی تغییر واقعیت است. در احادیث اسلامی از مشاوره با کذاب هم نهی شده است. •┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
امام زمان سلام الله علیه ✨
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ #نهج‌البلاغه ☀️ #حکمت‌ها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️یَا بُنَیَّ، إِیَّاکَ وَ
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ ☂ ☀️ ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ. 💠هرگاه کارهای مستحب به واجبات زیان برساند موجب قرب به خدا نمی شود. 📒 ┄═❁❈شرح❈❁═┄ ✍در جای دیگر نیز امیرالمومنین علیه السّلام فرموده است: «إذا أضَّرَتِ النَّوافِلُ بِالْفَرائِضِ فَارْفُضُوها؛ هنگامی که نوافل به فرائض ضرر برساند آن را رها و رفض کنید» روشن ترین تفسیری که برای این گفتار حکیمانه امام علیه السلام به نظر می‌رسد این است که هر گاه کارهای مستحب ضرری به واجبات بزند ارزش آن کاسته می‌شود و ثواب آن کم می‌گردد، مثل این که کسی از سر شب تا بعد از نیمه شب مشغول عزاداری باشد ولی خواب بماند و نماز صبح او قضا شود. همه می‌گویند آن مستحبی که به این فریضه لطمه زد کم ارزش است. یا این که به سراغ کارهای خیر و کمک به مستمندان برود؛ ولی در ادای دیون خود و یا حج واجب کوتاهی کند. دلیل آن هم روشن است فرائض و واجبات مصالحی دارد که اگر ترک شود به انسان لطمه جدّی می‌زند در حالی که مستحبّات چنین نیست و به این می‌ماند که کسی داروی اصلی درد خود را رها کرده و به داروهای اضافی و غیر ضروری بپردازد. در حدیثی که در غرر الحکم از امیرمؤمنان علیه السلام نقل شده می‌خوانیم: «یَسْتَدَّلُ عَلی إدْبارِ الدُّوَلِ بِأرْبَعٍ تَضییعِ الْاُصُولِ وَ التَمَسُّکِ بِالْفُرُوعِ وَ تَقْدیمِ الْأراذِلِ وَ تَأخیرِ الْأفاضِلِ؛ چهار چیز است که دلیل بر سقوط دولت‌ها می‌شود: ضایع ساختن اصول، و چسبیدن به فروع و مقدم داشتن اراذل و مؤخر داشتن افاضل». (. 📚غرر الحکم، ح ۷۸۳۵. ) تفسیر دیگری که برای این گفتار حکیمانه است این که در بعضی از عبادات اگر واجبات را رها کنند و به مستحبات بپردازند مستحب اساساً باطل است؛ مانند کسی که روزه قضای واجب بر اوست اگر روزه مستحب بگیرد از اساس باطل است و یا این که حج واجب را رها کند و به سراغ حج مستحب برود که به عقیده جمعی حج مستحب او باطل است. ✍از شارحین نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی گفته است که: هذا الکلام یمکن أن یحمل علی حقیقته و یمکن أن یحمل علی مجازه. این کلام را می توانیم به معنای حقیقی و هم به معنای مجازی بگیریم. معنای حقیقی آن است که فقهاء در فقه گفته اند و معنای مجازی این می شود که: یجب الابتداء بالأهم و تقدیمه علی ما لیس بأهم. که واجب است آنچه را که مهم تر می باشد بر آنچه مهم تر نیست مقدم بداریم و در ابتداء به امور اهم(مهم تر) بپردازیم. ابن ابی الحدید معتقد است باید سخن امیرالمومنین علیه السّلام را بر معنای حقیقی حمل کرد چرا که حضرت اهتمام بیشتر به مسائل و امور دینیه و شرعیه داشتند. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
امام زمان سلام الله علیه ✨
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ ☂ #نهج‌البلاغه ☀️ #حکمت‌ها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إ
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ ☀️ ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ، وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ. 💠زبان عاقل پشت قلب او قرار دارد در حالی که قلب احمق پشت زبان اوست! 📒 ┄═❁❈شرح❈❁═┄ ✍🏼آنچه امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه بیان فرموده کنایه زیبایی است درباره کسانی که سنجیده یا نسنجیده سخن می‌گویند. اشاره به این که انسان عاقل نخست اندیشه می‌کند سپس سخن می‌گوید در حالی که احمق نخست سخن می‌گوید و بعد در اندیشه فرو می‌رود به همین دلیل سخنان عاقل حساب شده، موزون، مفید و سنجیده است؛ولی سخنان احمق ناموزون و گاه خطرناک و بر زیان خود او. در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌خوانیم: «إنَّ لِسانُ الْمُؤمِنِ وَراءَ قَلْبِهِ فَإذا أرادَ أنْ یَتَکَلَّمَ بِشَیْءٍ تَدَبِّرُهُ بِقَلْبِهِ ثُمَّ أمْضاهُ بِلِسانِهِ وَ إنَّ لِسانُ الْمُنافِقِ أمامَ قَلْبِهِ فَإذا هَمَّ بِشَیْءٍ أمْضاهُ بِلِسانِهِ وَ لَمْ یَتَدَبَّرَه بِقَلْبِهِ؛ زبان انسان با ایمان پشت قلب (و فکر) او است، لذا هنگامی که می‌خواهد سخنی بگوید نخست در آن تدبّر می‌کند سپس بر زبانش جاری می‌سازد، ولی زبان منافق جلو قلب او است، لذا هنگامی که تصمیم به چیزی می‌گیرد بدون هیچ گونه تدبّر بر زبانش جاری می‌سازد». (. 📚المحجة البیضاء، ج ۵، ص ۱۹۵. ) از آنجا که امیر مومنان علی علیه السلام باب علم پیامبر صلی الله علیه و آله است این سخن را از او آموخته است. ✍🏼امام حسن عسکری علیه السلام این سخن را با عبارت لطیف دیگری بیان فرموده: «قَلْبُ الْأحْمَقِ فی فَمِهِ وَفَمِ الْحَکیمِ فی قَلْبِهِ؛ قلب (و فکر) احمق در دهان او و دهان شخص حکیم در قلب اوست! ». (. 📚میزان الحکمه، ح ۱۸۱۷۶. ) مرحوم سیّد رضی پس از ذکر این کلام حکمت آمیز امیرالمومنین علیه السلام می‌گوید: «این سخن از مطالب شگفت انگیز و پرارزش است و منظور این است که عاقل زبانش را به کار نمی گیرد مگر بعد از مشورت با عقل خویش و فکر و دقت؛ولی احمق سخنانی که از زبانش می‌پرد و حرف‌هایی که بدون دقت می‌گوید بر مراجعه به فکر و اندیشه و دقت رأیش پیشی می‌گیرد، بنابراین گویا زبان عاقل پشت قلب او قرار گرفته و قلب احمق پشت زبان اوست»؛ (قالَ الرَّضیُ وَ هذا مِنَ الْمَعانِی الْعَجیبَةِ الشَّریفَةِ، وَ الْمُرادُ بِهِ أنَّ الْعاقِلَ لا یَطْلُقُ لِسانَهُ، إلاّ بَعْدَ مُشاوَرَةِ الرَّوِیَّةِ وَ مُؤامِرَةِ الْفِکْرَةِ. وَ الْأحْمَقُ تَسْبِقُ حَذَفاتِ لِسانِهِ وَ فَلَتاتِ کَلامِهِ مُراجَعَةَ فِکْرِهِ وَ مُماخَضَةَ رَأیِهِ فَکانَ لِسانُ الْعاقِلِ تابِعٌ لِقَلْبِهِ، وَ کأنَ قَلْبُ الْأحْمَقِ تابِعٌ لِلِسانِهِ). ✍🏼ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه خود چندین داستان و لطیفه در مورد حماقت و انسان های احمق نقل کرده است که به چند نمونه اشاره می کنیم: ۱)دو مرد، دختر دیماووس حکیم را خواستگاری کردند یکی از آن دو توانگر و دیگری فقیر بود، او دخترش را به آن مرد فقیر داد. اسکندر از او سبب این کار را پرسید، گفت: آن توانگر احمق بود و بیم آن داشتم که فقیر شود و آن فقیر عاقل بود، امیدوار شدم که توانگر گردد. ۲)معاویه مردی از قبیله کلب را به حکومت گماشت، آن مرد روزی خطبه خواند و ضمن خطبه از مجوسیان نام برد و گفت: خدایشان لعنت کناد، آنان با مادران خود ازدواج می‌کنند، به خدا سوگند اگر به من ده هزار درهم بدهند با مادرم ازدواج نمی کنم، چون این خبر به معاویه رسید، گفت: خداوند او را زشت بدارد، یعنی اگر بیش از ده هزار درهم به او بدهند، آن کار را انجام می‌دهد و او را از حکومت عزل کرد. ۳)از عربی صحرا نشین خری دزدیدند. به او گفتند: خرت را دزدیدند گفت: آری و خدا را حمد می‌کنم. گفتند: برای چه حمد خدا را به جای می‌آوری گفت: برای اینکه خودم سوارش نبودم. ۴)در مسابقه اسب سواری همین که اسبی که از همه جلو افتاده بود، ظاهر شد یکی از تماشاچیان شروع به گفتن تکبیر کرد و از شادی به جست و خیز پرداخت. مردی که کنارش بود از او پرسید ای جوانمرد آیا این اسب پیشتاز از توست گفت: نه، لگامش از من است. •┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
امام زمان سلام الله علیه ✨
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ #نهج‌البلاغه ☀️ #حکمت‌ها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَا
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ ☂ ☀️ ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️هذا الْمَعْنی بِلَْفظٍ آخَرٍ، وَهُوَ قَوْلِهِ: قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِی فِیهِ، وَ لِسَانُ الْعَاقِلِ فِی قَلْبِهِ. وَ مَعْناهُما واحِدٌ. 💠همان جمله (پرمایه) قبل، از امام علیه السلام به تعبیر دیگری بدین صورت نقل شده است که فرمود: قلب احمق در دهان اوست و زبان عاقل در درون قلبش! و هر دو یک معنا را بازگو می‌کنند. 📒 ┄═❁❈شرح❈❁═┄ ✍به یقین هر دو بیان تعبیری کنایی زیبا و صحیحی است و هر دو اشاره به یک حقیقت دارد و آن این که افراد عاقل بی مطالعه، فکر و دقت سخن نمی گویند؛ حسن و قبح، سود و زیان، مناسبت و عدم مناسبتِ گفتار خود را به دقت بررسیده و سپس آن را بر زبان جاری می‌کنند در حالی که افراد نادان به عکس آن هستند؛سخنی را بی مطالعه می‌گویند و بعد که به آثار زیانبارش برخورد کردند در فکر فرو می‌روند که آیا صلاح بود ما چنین سخنی را بگوییم؟ در حدیث دیگری از امام امیرالمؤمنین علیه السلام می‌خوانیم: «یَسْتَدَلُّ عَلی عَقْلِ کُلِّ امْرِءٍ بِما یَجْری عَلی لِسانِهِ؛ سخنانی که بر زبان هر انسانی جاری می‌شود دلیل بر میزان عقل اوست». (. 📚غررالحکم، ص ۲۰۹، ح ۴۰۳۳. ) نیز در همان کتاب در عبارت کوتاه تری آمده است:«کَلامُ الرَّجُلِ میزانُ عَقْلِهِ؛ سخن انسان معیار عقل اوست». (. 📚همان. ) ✍هرگاه در مورد عبادات و طاعات و گناهان و سیئات دقت کنیم می‌بینیم قسمت عمده طاعات با زبان و قسمت مهم گناهان نیز با زبان است، بنابراین زبانی که در اختیار صاحبش نباشد بلای بزرگی است و به عکس، زبانی که در اختیار عقل انسان باشد منبع برکات و طاعات فراوانی است. مفهوم واقعی عقل و حمق در اینجا این سؤال پیش می‌آید که عقل و حماقت در انسان‌ها ذاتی ایشان است؛نه عاقل را می‌توان بر عقلش ستایش کرد و نه احمق را بر حماقتش نکوهش. پاسخ سؤال این است که منظور در اینجا عقل و حماقت اکتسابی است. کسی که ذاتا احمق است در واقع نوعی بیماری دارد که در صورت امکان باید به وسیله دیگران معالجه شود؛ولی گاه انسان حماقت را با اراده خود فراهم می‌سازد؛با نیکان و پاکان و عاقلان و خردمندان معاشرت نمی کند و بر عکس به دنبال هوای نفس می‌رود و با افراد نادان و شرور طرح دوستی می‌ریزد، تحصیل علم را رها می‌کند و با اختیار خود در وادی جهل گام بر می‌دارد و هنگامی که مسئله سرنوشت سازی پیش آید با این که می‌تواند تأمل کند، به مشورت بپردازد و از این و آن نظر بخواهد همه اینها را ترک کرده و بی گدار به آب می‌زند و گرفتار غرقاب می‌شود. نکوهش حضرت از چنین حماقتی است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
امام زمان سلام الله علیه ✨
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ ☂ #نهج‌البلاغه ☀️ #حکمت‌ها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️هذا الْمَعْنی بِلَْفظٍ آخَرٍ،
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ ☀️ ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️قَالَ علیه السلام لِبَعضِ أَصحَابِهِ فِی عِلّةٍ اعتَلّهَا جَعَلَ اللّهُ مَا کَانَ مِن شَکوَاکَ حَطّاً لِسَیّئَاتِکَ فَإِنّ المَرَضَ لَا أَجرَ فِیهِ وَ لَکِنّهُ یَحُطّ السّیّئَاتِ وَ یَحُتّهَا حَتّ الأَورَاقِ وَ إِنّمَا الأَجرُ فِی القَولِ بِاللّسَانِ وَ العَمَلِ باِلأیَدیِ وَ الأَقدَامِ وَ إِنّ اللّهَ سُبحَانَهُ یُدخِلُ بِصِدقِ النّیّةِ وَ السّرِیرَةِ الصّالِحَةِ مَن یَشَاءُ مِن عِبَادِهِ الجَنّةَ. 💠امام علیه السّلام به یکی از یارانش که بیمار بود فرمود: خدا آنچه را که از آن شکایت داری (بیماری) موجب کاستن گناهانت قرار داد، در بیماری پاداشی نیست امّا گناهان را از بین می‌برد، و آنها را چونان برگ پاییزی می‌ریزد، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و کردار با دست‌ها و قدم هاست، و خدای سبحان به خاطر نیّت راست، و درون پاک، هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد. 📒 ┄═❁❈شرح❈❁═┄ ✍🏼«حطّ»به معنای هرگونه ریزش و پایین آوردن است و«حتّ»در اصل به معنای ریزش برگ از درختان است. می دانیم درد و رنج‌ها و بلاها و حوادث ناگوار فلسفه‌ها متعددی دارد؛یکی از آن فلسفه‌ها آمرزش گناهان است؛یعنی خداوند می‌خواهد بنده صالحش را که لغزشی داشته در همین دنیا پاک کند تا حساب او به قیامت نیفتد. اضافه بر این، انسان در حال بیماری توجه خاصی به خدا پیدا می‌کند و گاه به یاد مرگ می‌افتد و از گناهان خود توبه می‌کند و همین بیداری و آگاهی و توبه نیز سبب دیگری برای ریزش گناهان اوست. روشن است که پاداش مربوط به عمل است خواه با زبان انجام گیرد و یا با اعضای بدن انسان؛ولی یک بیماری ناخواسته که به انسان عارض می‌شود کاری نیست که او انجام داده باشد تا خداوند اجر و پاداشی برای او قرار دهد. البته اگر این بیماری بر اثر اعمال و طاعاتی باشد؛مثلا سرباز مجاهدی که به سوی میدان جنگ می‌رود، خسته و ناتوان و بیمار گردد این بیماری که زاییده اطاعات اوست ممکن است اجر داشته باشد. ✍🏼آنچه در کلام حکمت آمیز بالا آمد بیان یکی از آثار بیماری است در حالی که در حدیث پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله دو اثر دیگر نیز برای بیماری ذکر شده است آنجا که رسول خدا صلی الله علیه و آله در عیادت سلمان فارسی فرمود: «یَا سَلْمَانُ إِنَّ لَکَ فِی عِلَّتِکَ إِذَا اعْتَلَلْتَ ثَلَاثَ خِصَالٍ أَنْتَ مِنَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِذِکْرٍ وَ دُعَاؤُکَ فِیهَا مُسْتَجَابٌ وَ لَا تَدَعُ الْعِلَّةُ عَلَیْکَ ذَنْباً إِلَّا حَطَّتْهُ؛ ای سلمان برای تو به هنگام بیماری سه فایده (بزرگ است) تو به یاد خدا می‌افتی و دعای تو در این حالت مستجاب است و بیماری هیچ گناهی بر تو نمی گذارد مگر این که آن را فرو می‌ریزد». (. 📚من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۵. ) بدیهی است انسان در مشکلات بیش از هر زمان دیگر به یاد خداست مخصوصاً در حال بیماری که افزون بر یاد خدا به فکر مرگ و معاد و قیامت نیز می‌افتد و از گناهان خود توبه می‌کند و سعی دارد مسیر زندگی نادرست خویش را اصلاح کند و روشن است که در چنین حالتی دعا به استجابت مقرون تر است. مجموعه این جهات سبب می‌شود که گناهان انسان به سبب بیماری فرو بریزد. این نکته نیز شایان توجه است که در بعضی از روایات اجر و ثواب‌هایی برای بیماری ذکر شده که منظور از آن همان فرو ریختن گناهان و یا تفضلات الهی به بیماران با ایمانی است که تقصیری در ابتلای به بیماری نداشتند. از بعضی از روایات نیز استفاده می‌شود که عباداتی که انسان در حالت سلامت انجام می‌داد اگر بر اثر بیماری ترک شود خداوند از باب تفضل ثواب آنها را برای او می‌نویسد. (. 📚کافی، ج ۳، ص ۱۱۳، ح ۱. ) •┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
امام زمان سلام الله علیه ✨
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ #نهج‌البلاغه ☀️ #حکمت‌ها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️قَالَ علیه السلام لِبَعض
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ ☀️ ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️و قال علیه السلام: یَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ، فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً، وَ هَاجَرَ طَائِعاً، وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ، وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ، وَ عَاشَ مُجَاهِداً. 💠امام علیه السلام به هنگام ذکر نام «خباب بن ارت» فرمود:خدا رحمت کند خباب بن الارت را او از روی رغبت اسلام آورد و برای اطاعت خداوند هجرت کرد، به زندگی ساده قناعت نمود، از خدا خشنود و در تمام دوران عمرش مجاهد بود. 📒 ┄═❁❈شرح❈❁═┄ ✍🏼خباب بن ارتّ که بود؟ «خباب بن ارت»که کنیه او ابو عبداللّه یا ابو محمد یا ابو یحیی بود از سابقین در اسلام و بزرگان صحابه. او از طایفه بنی تمیم بود. در زمان جاهلیت او را اسیر کردند و به مکه آورند و فروختند و سپس آزاد شد. در عصر جاهلیت کار او آهنگری و ساختن شمشیر بود. بعضی می‌گویند: ششمین نفری است که اسلام را پذیرفت و بعضی معتقدند پس از چند نفری به افتخار اسلام درآمد. در بعضی از تواریخ آمده است که خلیفه دوم در ایام خلافتش از او سؤال کرد: مشرکان مکه با تو چه کردند؟ پشت خودش را نشان داد و گفت: نگاه کن. هنگامی که خلیفه آثار آتشی را که بر پشت او افروخته بودند مشاهده کرد که پس از سال‌ها باقی بود گفت: تا امروز پشت کسی را این چنین ندیده بودم! بعضی گفته اند در جنگ صفین و نهروان در لشکر علی علیه السلام بود در حالی که از بعضی از روایات استفاده می‌شود هنگامی که امیر مؤمنان از صفین بازگشت قبری را در بیرون دروازه کوفه دید. از صاحب آن پرسید عرض کردند: قبر خباب است. او فرزندی داشت، که در زمان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله متولد شده و حضرت نام «عبداللّه»را بر او نهاد. به این ترتیب او هم جزء صحابه محسوب می‌شد. او مردی پارسا و از شیعیان مخلص علی علیه السلام بود که خوارج وی و همسرش را به طرز بسیار بی رحمانه ای کشتند؛او را ذبح و شکم همسرش را که باردار بود پاره کردند. امیر مؤمنان هنگامی که جنایات خوارج را برمی شمرد، شهادت عبداللّه را مطرح فرمود و آنها را مسئول خون او دانست. (. 📚استیعاب و أسد الغابه در شرح حال«خباب بن الارت»و 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۸، ص ۱۷۱. ) ✍🏼امام علیه السلام در این گفتار پرمایه خود تعریف و تمجیدی از یکی از مجاهدان اسلام و مسلمانان راستین به نام«خبّاب بن الارتّ»دارد، اوصافی که می‌تواند برای همه الگو باشد و از آن پند و اندرز گیرند. امام علیه السلام در اینجا پنج وصف مهم برای خبّاب به دنبال طلب رحمت الهی، برای او ذکر می‌کند: نخست اسلام وی از روی عشق و علاقه و رغبت است نه از روی ترس و نه از روی طمع و نه به سبب تقلید کورکورانه. آری او اسلام را به خوبی شناخت و به آن عشق ورزید و مسلمان شد و بهترین دلیل برای عشق و علاقه او به اسلام این بود که بارها مشرکان او را شکنجه کردند که دست از اسلام بر دارد، شکنجه‌ها را تحمل کرد و دست از دامان پیامبر نکشید. وصف دوم اینکه او جزء مهاجران بود و مهاجرتش برای اطاعت خدا صورت گرفت. شاید هجرت بعضی از مکه به مدینه برای ترس از مشرکان یا طمع در آینده اسلام بود؛ولی این مرد مجاهد تنها به موجب اطاعت خداوند هجرت کرد و می‌دانیم هجرت مهاجران فصل جدیدی در تاریخ اسلام گشود، زیرا آنها با انصار مدینه دست به دست هم داده لشکر نیرومندی برای اسلام فراهم شد که در سایه آن توانست در مبارزات خود با دشمنان پیروز گردد و حکومت اسلامی به کمک آنها تحقق یابد. ✍🏼سومین وصف اینکه او مرد قانعی بود و زندگی ساده و زاهدانه ای داشت و می‌دانیم افراد قانع افرادی عزیز و سربلندند و در برابر ثروتمندان از خدا بی خبر هرگز سر تعظیم فرود نمی آورند. در حقیقت او در این کار از پیغمبر گرامی اسلام الگو می‌گرفت. در چهارمین جمله خشنودی او را از تقدیرات الهی بیان می‌کند با این که او دوران‌های سخت و طوفانی اسلام را از نزدیک مشاهده کرد و زجر بسیار کشید و تحمل شدائد نمود؛اما با این حال همیشه از خدا راضی بود. در پنجمین و آخرین توصیف می‌فرماید: او در تمام عمر مجاهد بود؛در مکه جهادی آمیخته با شکنجه داشت. مشرکان آتش افروختند، او را به پشت بر آتش خواباندند به گونه ای که قسمت زیادی از پشت او سوخت؛ولی هرگز از اسلام باز نگشت. در دوران مدینه که دوران جهادهای سخت و سنگین اسلامی بود در تمام میدان‌های نبرد حضور داشت و می‌جنگید و در دوران حکومت امیر مؤمنان علی علیه السلام گفته اند در جنگ صفین و نهروان حضور داشت، هرچند بعضی از مورخان معتقدند او در اواخر عمرش بیمار بود و نتوانست در صفین شرکت کند و پیش از جنگ نهروان از دنیا چشم پوشید. •┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
امام زمان سلام الله علیه ✨
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ #نهج‌البلاغه ☀️ #حکمت‌ها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️و قال علیه السلام: یَرْح
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ ☀️ ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️طُوبَی لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ، وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ، وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ، وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ. 💠خوشا به حال کسی که (پیوسته) به یاد معاد باشد و برای روز حساب عمل کند. به مقدار کفایت قانع گردد و از خدا راضی باشد. 📒 ┄═❁❈شرح❈❁═┄ ✍🏼هنگامی که واژه معاد گفته می‌شود دنیایی در برابر انسان مجسم می‌گردد که در آن موازین سنجش اعمال برپاست و نامه‌های اعمال به دست افراد است؛ گروهی (نیکوکاران) به دست راست و گروهی (بدکاران) به دست چپ؛همان نامه عملی که ««لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلاّ أَحْصاها»؛ هیچ عمل کوچک و بزرگی از صاحب آن سر نزده مگر این که در آن احصا شده است» (. کهف، آیه ۴۹. ) همه از سرنوشت خود نگرانند و اضطراب بر همه حاکم است. تمام اعضای بدن انسان در آن دادگاه بزرگ گواه بر اعمال او هستند و نیازی به گواهی فرشتگان ثبت اعمال نیست، هرچند آنها نیز گواهی می‌دهند. آن کس که چنین دادگاهی را باور داشته باشد و به یاد آن بیفتد به یقین به سراغ گناه و ظلم و فساد نمی رود، زیرا چنین ایمانی انگیزه عمل است؛عملی پاک و خالی از هرگونه آلودگی و اگر لغزشی از او سر زند به زودی توبه می‌کند و به سراغ جبران می‌رود. ممکن نیست ایمان به چیزی در دل انسان راسخ باشد و عملی هماهنگ آن انجام ندهد. در حدیثی از امام صادق علیه السلام در کتاب شریف کافی آمده است که شخصی از او سؤال کرد «أَ لَا تُخْبِرُنِی عَنِ الْإِیمَانِ أَ قَوْلٌ هُوَ وَ عَمَلٌ أَمْ قَوْلٌ بِلَا عَمَلٍ؛ عرض کرد آیا به من خبر نمی دهی که ایمان اعتقاد و عمل هر دو است یا فقط اعتقاد است»امام در پاسخ فرمود: «الْإِیمَانُ عَمَلٌ کُلُّهُ وَ الْقَوْلُ بَعْضُ ذَلِکَ الْعَمَلِ؛ تمام ایمان عمل است و ایمان بعضی از آن عمل است. (اشاره به این که رکن اصلی ایمان عمل است) ». (. 📚کافی، ج ۲، ص ۳۳، ح ۱. ) ✍🏼منظور از قانع بودن به مقدار کفایت این است که حداقل لازم زندگی را داشته باشد، زیرا بالاتر از آن خالی از مسئولیت نیست و کمتر از آن خالی از ذلت. قانع بودن به مقدار کفایت به قدری اهمیت دارد که در حدیث معروفی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که با یارانش از بیابانی می‌گذشت، ساربانی در آنجا بود، حضرت برای رفع عطش یا برای نیاز به غذا مقداری شیر از او طلب کردند (البته در برابر وجه) و او بخل ورزید و گفت: آنچه از شیر در پستان و یا در ظرف هاست همه برای صبحانه و شام قبیله است و به دیگری نمی رسد. پیامبر در حق او دعا کرد: خداوندا مال و فرزندانش را افزایش ده. بعدا به چوپان دیگری رسید و همین درخواست را نمود. چوپان نه تنها شیری را که در ظرف داشت بلکه آنچه در پستان گوسفند بود را نیز دوشید و به عنوان هدیه، با احترام به نزد پیامبر آورد و به آن حضرت تقدیم کرد. پیغمبر در حق او نیز دعا کرد؛ولی چنین عرضه داشت: «اللّهُمَّ ارْزُقْهُ الْکَفافِ؛ خداوندا به حد کفاف به او مرحمت کن»بعضی از یاران تعجب کردند که چگونه در حق آن بخیل پیغمبر اکرم دعای فزونی مال و فرزند کرد ولی درباره این مؤمن سخاوتمند دعایی کمتر از آن فرمود. از این مطلب سؤال کردند و پیامبر در جواب فرمود: «إِنَّ مَا قَلَّ وَ کَفَی خَیْرٌ مِمَّا کَثُرَ وَ أَلْهَی؛ مقدار کم که برای زندگانی انسان کافی باشد بهتر از مقدار فراوانی است که آدمی را از خدا غافل سازد». (. 📚کافی، ج ۲، ص ۱۴۰، ح ۴ با تلخیص. ) منظور از رضایت پروردگار که در سخن پربار بالا به آن اشاره شده همان رضایت از مقدارات خداست چه مطابق میل انسان باشد و چه بر خلاف میل او همان گونه که در حدیثی از امام صادق می‌خوانیم: «رَأْسُ طَاعَةِ اللَّهِ الصَّبْرُ وَالرِّضَا عَنِ اللَّهِ فِیمَا أَحَبَّ الْعَبْدُ أَوْ کَرِهَ وَ لَا یَرْضَی عَبْدٌ عَنِ اللَّهِ فِیمَا أَحَبَّ أَوْ کَرِهَ إِلَّا کَانَ خَیْراً لَهُ فِیمَا أَحَبَّ أَوْ کَرِهَ؛ برترین طاعت الهی صبر و شکیبایی و رضایت و خشنودی از خداست؛چه در اموری که بنده او دوست دارد یا دوست ندارد و هیچ بنده ای از مقدرات الهی در آنچه دوست دارد یا دوست ندارد راضی نمی شود مگر این که در هر دو صورت خیر اوست». (. 📚کافی، ج ۲، ص ۶۰، ح ۱. ) •┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
امام زمان سلام الله علیه ✨
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ #نهج‌البلاغه ☀️ #حکمت‌ها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️طُوبَی لِمَنْ ذَکَرَ الْ
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ ☀️ ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِی هَذَا عَلی أَنْ یُبْغِضَنِی مَا أَبْغَضَنِی؛وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیَا بِجَمَّاتِهَا عَلَی الْمُنَافِقِ عَلی أَنْ یُحِبَّنِی مَا أَحَبَّنِی. وَ ذَلِکَ أَنَّهُ قُضِیَ فَانْقَضی عَلی لِسَانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ صلی الله علیه و آله؛أَنَّهُ قَالَ: یَا عَلِیُّ، لَا یُبْغِضُکَ مُؤْمِنٌ، وَ لَا یُحِبُّکَ مُنَافِقٌ. 💠اگر با شمشیرم بر بُن بینی مؤمن بزنم که مرا دشمن بدارد دشمن نخواهد داشت! و اگر تمام دنیا را بر منافق بریزم که مرا دوست بدارد دوست نمی دارد! چرا که مقدر شده و بر زبان پیامبر درس نخوانده جاری شده که فرمود: ای علی! هیچ مؤمنی تو را دشمن نمی دارد و هیچ منافقی تو را دوست نخواهد داشت! 📒 ┄═❁❈شرح❈❁═┄ ✍🏼از این حدیث شریف استفاده می‌شود که وجود مبارک امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام با آن معرفت بالا و آن صفات والا، معیار سنجش مؤمن و منافق بود. مؤمنان که صفات خود را پرتوی از صفات آن بزرگوار می‌دیدند به مناسبت تجانس روحی و اعتقادی و اخلاقی به آن حضرت عشق می‌ورزیدند و منافقان که صفات و اعتقاد خود را در تضاد با صفات و معارف اعتقادی علی علیه السلام مشاهده می‌کردند بغض و کینه او را در دل می‌پروراندند. راستی شگفت انگیز است که عالمان معروف اهل سنّت این حدیث را در اکثر منابع خود آورده اند و در عین حال، غیر علی علیه السلام را بر او ترجیح داده اند. ✍🏼اینکه امام علیه السلام می‌فرماید: «اگر خیشوم مؤمن (خیشوم به معنای نقطه بالای بینی است که اگر قطع شود در واقع تمام بینی قطع شده) را با شمشیر بزنم مرا مبغوض نخواهد داشت» برای این است که مؤمن می‌داند به یقین در آن مصلحتی بوده و نیز اینکه می‌فرماید: «لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیا بِجَمّاتِها (. «جَمّات»جمع«جَمَّة»به معنای محل تجمع آب است. ) عَلَی الْمُنافِقِ... » مفهومش این است که منافقان به قدری تعصب و کینه و عداوت دارند که تمام دنیا را هم اگر به آنها بدهند دست از راه و روش زشت و انحرافی خود بر نمی دارند. امام علیه السلام به کلام پیغمبر صلی الله علیه و آله استناد می‌جوید و حدیث معروف آن حضرت را بازگو می‌کند، زیرا همه مدعی اند که سخن پیغمبر صلی الله علیه و آله برای آنها قول فصل و آخرین سخن است. این سخن ادعا نیست بلکه واقعیت است و در طول تاریخ زندگی امام علیه السلام نمونه‌های زنده ای دارد از جمله: در داستان ابن ملجم قاتل امام علی بن ابی طالب علیه السلام می ‌خوانیم: هنگامی که ضربه ای بر سر مبارک آن حضرت وارد ساخت او را خدمت علی آوردند. به او فرمود: ای دشمن خدا مگر من به تو نیکی نکردم؟ گفت: آری به من نیکی کردی. فرمود پس چه چیزی باعث شد که این جنایت را انجام دهی؟ گفت: چهل روز شمشیر خود را تیز کردم و از خدا خواستم که به وسیله آن بدترین خلق خدا را به قتل برسانم (و چنین شد. ) امام علیه السلام فرمود:«فَلَا أَرَاکَ إِلَّا مَقْتُولاً بِهِ وَ مَا أَرَاکَ إِلَّا مِنْ شَرِّ خَلْقِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل» (دعای تو مستجاب شده است زیرا) تو را با همین شمشیر خواهند کشت و تو بدترین خلق خدایی. (. 📚شرح نهج البلاغه علامه شوشتری، ج ۷، ص ۴۳۵. ) ✍🏼جالب توجه این که روایات فراوانی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و صحابه آن حضرت درباره شناختن مؤمنان با محبت علی بن ابی طالب علیه السلام و منافقان با بغض و کینه او در کتب معروف اهل سنت و شیعه به طور گسترده نقل شده است. از جمله «بلاذری»در انساب الاشراف (ج ۲، ص ۹۶) و«ترمذی»در سنن (ج ۵، ۶۳۵ در باب مناقب علی بن ابی طالب) از«ابوسعید خدری»نقل کرده اند که می‌گفت: «کُنّالَنَعْرِفُ الْمُنافِقینَ نَحْنُ مَعاشِرُ الْأنْصارِ بِبُغْضِهِمْ عَلیَّ بْنَ أبی طالِبٍ؛ ما جمعیت انصار، منافقان را به سبب بغضشان به علی بن ابی طالب می‌شناختیم». این بیان را با سخنی از ابن ابی الحدید پایان می‌دهیم. او می‌گوید: استادم من «ابوالقاسم بلخی»می گفت: «قَدِ اتَّفَقَتِ الْأخْبارُ الصَّحیحَةِ الَّتِی لا رَیْبَ فِیها عِنْدَ الْمُحَدِّثینَ عَلی أنَّ النَّبیَّ قالَ: لا یَبْغِضُکَ إلّا مُنافِقٌ وَ لا یُحِبُّکَ إلّا مُؤمِنٌ؛ اخبار صحیحی که اتفاق بر این در نزد راویان اخبار شکی در آن نیست متفق است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: دشمن نمی دارد تو را جز منافق و دوست نمی دارد تو را جز مؤمن». (. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۴، ص ۸۳. ) •┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
امام زمان سلام الله علیه ✨
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ #نهج‌البلاغه ☀️ #حکمت‌ها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ ☀️ ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️سَیِّئَةٌ تَسُوءُکَ خَیْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُکَ. 💠کار بدی که تو را ناراحت و پشیمان می‌سازد نزد خدا بهتر است از کار نیکی که تو را مغرور می‌کند. 📒 ┄═❁❈شرح❈❁═┄ ✍🏼دلیل این سخن روشن است، زیرا انسان معصیت کاری که از عمل زشت خود ناراحت می‌شود به سوی پشیمانی و توبه و جبران آن گام بر می‌دارد حال آنکه آن کس که از کار نیک خود مغرور می‌گردد گامی به سوی ریاکاری بر می‌دارد. توبه آثار شوم آن معصیت را می‌شوید در حالی که غرور عُجب و ریا از کارهای نیک، انسان را به پرتگاه گناهان کبیره می‌کشاند. در حدیثی از پیغمبر اکرم می‌خوانیم: «مَنْ رَأی أنَّهُ مُسیءٌ فَهُوَ مُحْسِنٌ؛ کسی که خود را بدکار می‌داند او نیکوکار است». (. 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۲۰، ص ۳۱۷، ح ۶۴۱. ) به گفته مرحوم مغنیه در فی ظلال نهج البلاغه عکس این مطلب نیز صادق است و آن اینکه گفته شود: «مَنْ رَای إنَّهُ مُحْسِنٌ فَهُوَ مَسیءٌ؛ کسی که خود را نیکوکار بداند بدکار است»زیرا عُجب و غرور احسانش را تباه کرده و چه بسا سخنانی که ایمان را نیز از اساس متزلزل سازد. (. 📚فی ظلال، ج ۴، ص ۲۴۵. ) ✍🏼در حدیثی از امام صادق علیه السلام می‌خوانیم که فرمود: «خداوند متعال به داود وحی فرستاد: «بَشِّرِ الْمُذْنِبینَ وَ انْذُرِ الصِّدیقینَ؛ گنهگاران را بشارت ده و صدیقین (والا مقام) را بیم ده» (داود تعجب کرد و) عرض کرد: ای پروردگار چگونه چنین چیزی ممکن است؟ خداوند فرمود: گنهکاران (پشیمان و نادم) را بشارت ده که من توبه آنها را می‌پذیرم و از گناهانشان صرف نظر می‌کنم و صدیقین را بیم ده که از اعمالشان عُجب به خود راه ندهند». (. 📚کافی، ج ۲، ص ۳۱۴، ح ۸. ) در حدیث دیگری از آن حضرت چنین آمده است که می‌فرماید: دو نفر وارد مسجد شدند یکی عابد بود و دیگری فاسق اما هنگامی که از مسجد خارج می‌شدند فاسق، جزء صدیقان شده بود و عابد از فاسقان. سپس فرمود: این بدان رو است که چون عابد وارد مسجد شد به عبادت خود می‌بالید و در این فکر بود و فاسق هنگامی که وارد شد فکرش در پشیمانی بود و پیوسته از گناهان خویش استغفار می‌کرد. (. 📚کافی، ج ۲، ص ۳۱۴، ح ۶. ) این سخن را با حدیث دیگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله پایان می‌دهیم: خداوند به آن حضرت وحی فرستاد که بعضی از بندگان من در مسیر عبادت تلاش می‌کند و شب از خواب خوش و بستر لذت بخش بر می‌خیزد و مشغول عبادت می‌شود و خود را در عبادت من به سختی و تعب می‌اندازد. گاه من او را یک شب یا دو شب گرفتار خواب می‌کنم تا در مسیر صحیح گام بردارد، زیرا هنگامی که به خواب می‌رود و صبح بیدار می‌شود نسبت به خود خشمگین است و خود را سرزنش می‌کند و اگر او را در آنچه از عبادت من می‌خواهد آزاد بگذارم، چه بسا عُجب و خودپسندی به او عارض شود و از این راه حالتی به او دست دهد که هلاکش در آن است. (. 📚کافی، ج ۲، ص ۳۱۴، ح ۴. ) •┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
امام زمان سلام الله علیه ✨
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ #نهج‌البلاغه ☀️ #حکمت‌ها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️سَیِّئَةٌ تَسُوءُکَ خَیْ
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ ☀️ ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَی قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَی قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلی قَدْرِ غَیْرَتِهِ. 💠ارزش هر کس به اندازه همت او و راستگویی و صداقتِ هر کس به اندازه مروت و جوانمردی اوست و شجاعت هر کس به اندازه بی اعتنایی وی (به ارزش‌های مادی) است و عفت هر کس به اندازه غیرت اوست. 📒 ┄═❁❈شرح❈❁═┄ ✍🏼منظور از همت تصمیماتی است که انسان برای انجام کارهای مهم می‌گیرد و به دنبال آن تلاش می‌کند. هر اندازه این تصمیمات والاتر و این تلاش‌ها گسترده باشد همت انسان بلندتر است و این که امام می‌فرماید: ارزش هر کسی به اندازه همت اوست برای آن است که اشخاص والا همت معمولاً تلاش می‌کنند تا به مقامات عالی برسند پس نباید ارزش وجودی ظاهری آنها را امروز ملاحظه کرد بلکه آن نیروی نهفته در درون آنها که نامش همت است باید مقیاس و معیار شمرده شود.در کتاب غررالحکم از امام همین معنا به صورت دیگری بیان شده است، می‌فرماید: «مَنْ شَرَفَتْ هِمَّتُهُ عَظَمَتْ قِیْمَتُهُ؛ کسی که همت عالی داشته باشد قیمت و ارزش او زیاد است». (. 📚غررالحکم، ص ۴۴۸، ح ۱۰۲۷۸. ) در حدیث دیگری از همان حضرت و در همان کتاب می‌خوانیم: «ما رَفَعَ أمْرَءٌ کَهِمَّتِهِ وَ لا وَضَعَهُ کَشَهْوَتِهِ؛ هیچ چیز انسان را به مانند همت او بلندمقام نمی کند و هیچ چیز، او را مانند شهوتش پست نمی سازد». (. 📚غررالحکم، ح ۱۰۲۷۱. ) در دومین جمله پرمعنای خود می‌فرماید: «راستگویی و صداقتِ هر کس به اندازه شخصیت و مروت اوست»؛ زیرا انسان با شخصیت و با مروت این کار را برای خود ننگ می‌داند که به دیگران دروغ بگوید. اضافه بر این، غالبا دیده شده است که دروغ‌ها بعد از مدتی فاش می‌گردد؛انسان با شخصیت حاضر نمی شود کاری انجام دهد که در آینده آبروی او را ببرد. ✍🏼سپس در سومین سخن حکمت آمیز خود می‌فرماید: «شجاعت هر کس به اندازه بی اعتنایی او (به ارزش‌های مادی) است»؛ روشن است وابستگی‌های انسان به مقام و مال و شهوات دنیا از شجاعت او می‌کاهد و او را به اسارت می‌کشاند؛اما هنگامی که خود را از این امور آزاد سازد، با شجاعت حرف خود را می‌زند و راه خود را می‌پیماید و در برابر کسی ذلیلانه سر تعظیم فرو نمی آورد و با توکل بر خدا در برابر حوادث سخت می‌ایستد. در لسان العرب آمده است که«أنَفْ» (بر وزن هدف) به معنای کراهت داشتن چیزی و خود را برتر از آن دانستن است، بنابراین«أنف»در جمله بالا می‌تواند اشاره به بی اعتنایی نسبت به ارزش‌های مادی باشد. آن گاه امام علیه السلام در چهارمین و آخرین سخن حکیمانه اش می‌فرماید: «عفت هر کس به اندازه غیرت اوست»؛ «غیرت»به گفته بعضی از شارحان نهج البلاغه عبارت از انزجار طبیعی انسان نسبت به تصور شرکت دیگران در اموری است که مورد علاقه اوست و به تعبیر دیگر غیرت به معنای حفظ ارزش‌های مربوط به خود و جلوگیری از تجاوز دیگران به حریم اوست که غالباً در عرف ما در امور ناموسی به کار می‌رود. بدیهی است کسی که نسبت به نوامیس خود غیرت دارد هرگز حاضر نمی شود به نوامیس دیگران چشم خیانت بدوزد، بنابراین هر اندازه غیرت انسان بیشتر باشد عفت او هم بیشتر خواهد بود. گرچه عفت و غیرت هر دو غالباً در عرف امروز ما بیشتر در مسائل ناموسی به کار می‌رود؛ولی از نظر ارباب لغت و علمای اخلاق، هر دو معنایی وسیع دارند: «عفت» به معنای خودداری و حالت انزجار از ملاحظه صحنه‌های زشت و «غیرت» هرگونه اهتمام و دفاع از حقوق الهی و انسانی خویش است و بعید نیست که منظور از امام علیه السلام از جمله بالا همان معنای وسیع کلمه در هر دو مورد باشد. از این رو در حدیثی از امام باقر علیه السلام در کتاب کافی می‌خوانیم: «إِنَّ أَفْضَلَ الْعِبَادَةِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ؛ برترین عبادت پاک بودن از نظر تغذیه و امور جنسی است». (. 📚کافی، ج ۲، ص ۷۹، ح ۲. ) در حدیثی از امیر مؤمنان علیه السلام می‌خوانیم: «مَا زَنَی غَیُورٌ قَطُّ؛ شخص با غیرت هرگز زنا نمی کند». (. 📚نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۳۰۵. ) •┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
امام زمان سلام الله علیه ✨
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ #نهج‌البلاغه ☀️ #حکمت‌ها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی ق
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ ☀️ ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ، وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْی، وَ الرَّأْیُ بِتَحْصِینِ الْأَسْرَارِ. 💠پیروزی در گرو تدبیر است، حزم و دوراندیشی در گرو به کار گرفتن فکر، و تفکر صحیح در گرو نگه داری اسرار است. 📒 ┄═❁❈شرح❈❁═┄ ✍🏼«حَزْم» به معنای دوراندیشی و مطالعه عواقبِ کار است، یکی از مهم ترین عوامل پیروزی است، زیرا افراد سطحی نگر که گرفتار روزمرّگی هستند در برابر حوادث پیش بینی نشده به زودی به زانو در می‌آیند و رشته کار از دستشان بیرون می‌رود و شکست می‌خورند. در حدیث دیگری در غرر الحکم امام می‌فرماید: «مَنْ أخَذَ بِالْحَزْمِ اسْتَظْهَرَ وَ مَنْ أضاعَ الْحَزْمَ تَهَوَّرَ؛ کسی که حزم و دوراندیشی بر گیرد پیروز می‌گردد و کسی که آن را ضایع کند به هلاکت می‌افتد». (. 📚غررالحکم، ص ۴۵۷، ح ۱۰۸۷۰. ) (وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْیِ). «اجالة» به معنای جولان دادن و «رأی» به معنای فکر است و منظور از جولان دادن فکر این است که انسان همچون اسب سواری که در تمام اطراف میدان نبرد، قبل از شروع گردش می‌کند تا از نقاط ضعف و قوت با خبر شود، باید در مسائل مهم نیز چنین کند و تمام جوانب یک مسئله را از خوب و بد بدون اغماض بررسی کند تا بتواند تصمیم صحیح بگیرد. ✍🏼گاه برای رسیدن به پیروزی باید از نقشه پیچیده و مختلفی استفاده کرد که آگاهی دشمن بر آن سبب نابود شدن وی است، از این رو امام علیه السلام در سومین و آخرین جمله حکمت آمیز فوق می‌فرماید: «تفکر صحیح در گرو نگه داری اسرار است»؛ (وَ الرَّأْیُ بِتَحْصِینِ الْأَسْرَارِ). در حدیث دیگری که از امام علیه السلام در غرر الحکم نقل شده می‌خوانیم: «سِرُّکَ أسیرُکَ فَانْ أفْشَیْتَهُ صِرْتَ أسیرَهُ؛ راز تو اسیر توست؛اما اگر آن را افشا کردی تو اسیر آن می‌شوی». (. 📚غررالحکم، ص ۳۲۰، ح ۷۴۱۵. ) در حدیث دیگری از امام جواد علیه السلام آمده است: «إِظْهَارُ الشَّیْءِ قَبْلَ أَنْ یُسْتَحْکَمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ؛ اظهار کردن چیزی (سری از اسرار) پیش از آنکه مستحکم شود و به نتیجه برسد موجب فساد آن است». (. 📚بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۷۱، ح ۱۳. ) از بعضی روایات معصومین استفاده می‌شود که اسرارتان را حتی به همه دوستان هم نگویید، زیرا احتمال تغییر حالت در آنان وجود دارد. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «لَا تُطْلِعْ صَدِیقَکَ مِنْ سِرِّکَ إِلَّا عَلَی مَا لَوِ اطَّلَعَ عَلَیْهِ عَدُوُّکَ لَمْ یَضُرَّکَ فَإِنَّ الصَّدِیقَ قَدْ یَکُونُ عَدُوَّکَ یَوْماً مَا؛ اسرارت را حتی به دوستت مگو مگر در آنجا که اگر دشمن تو بر آن سر آگاه شود ضرری به تو نمی رساند، زیرا دوست ممکن است روزی به صورت دشمن درآید». (. 📚بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۷۷، ح ۱۵. ) گفتنی است که انسان گاهی سر خود را برای دوست مطمئنی بیان می‌کند غافل از آنکه آن دوست نیز ممکن است دوست مطمئن دیگری داشته باشد و سومی نیز به همین صورت، ناگاه متوجه می‌شود که اسرارش همه جا بر سر زبان هاست. سعدی شیرازی گوید: به دوست گرچه عزیز است راز دل مگشای که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز! •┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
امام زمان سلام الله علیه ✨
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ #نهج‌البلاغه ☀️ #حکمت‌ها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ، و
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ ☀️ ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ ⭕️احْذَرُوا صَوْلَةَ الْکَرِیمِ إِذَا جَاعَ، وَ اللَّئِیمِ إِذَا شَبِعَ. 💠بترسید از حمله افراد با شخصیت به هنگام نیاز و گرسنگی، و از حمله افراد پست به هنگام سیری! 📒 ┄═❁❈شرح❈❁═┄ ✍🏼در این که منظور از گرسنگی و سیری در این عبارت حکیمانه معنای کنایی آن مراد است یا معنای حقیقی در میان مفسران نهج البلاغه گفت و گو است؛جمعی گرسنگی را کنایه از هرگونه نیاز و یا تحت فشار و ظلم واقع شدن دانسته اند بدین ترتیب معنای جمله چنین می‌شود: افراد بزرگوار و با شخصیت تنها هنگامی دست به حمله می‌زنند که به آنها ستم شود و یا نیاز مبرم برای ادامه حیات پیدا کنند که در این صورت برای گرفتن حق خود و دفاع در مقابل ظالمان غیرت آنها به جوش می‌آید و حمله جانانه ای می‌کنند؛ولی لئیمان هنگامی که به نوایی برسند و بر مراد خویش سوار گردند طغیان می‌کنند و افراد بی گناه را مورد حمله قرار می‌دهند همچون حیوانات درنده ای که پس از سیری، مست می‌شوند. در حالی که بعضی دیگر معتقدند«جُوع»در اینجا به همان معنای حقیقی یعنی گرسنگی است و«شَبَع»به معنای سیری است و آن را اشاره به این نکته می‌دانند که افراد شجاع و با شخصیت پیش از رفتن به میدان نبرد کمتر غذا می‌خوردند مبادا ضربه ای بر شکم آنها وارد شود و غذا بیرون ریزد و موجب سرافکندگی آنان شود؛ولی لئیمان چنین نیستند و در هر حال تفسیر اول مناسب تر به نظر می‌رسد. ✍🏼شاعر عرب می‌گوید: لا یَصْبِرُ الْحُرُّ تَحْتَ ضَیْمٍ وَ إنَّما یَصْبِرُ الْحِمارُ: آزاد مرد در زیر ستم صبر نمی کند. این الاغ است که صبر می‌کند! شاعر دیگری نیز می‌گوید: إذا أنْتَ أکْرَمتَ الکَریمَ مَلَکَتَهُ وَ إنْ أنْتَ أکْرَمتَ اللَئیمَ تَمَرَّدَا : اگر شخص کریم را اکرام و احترام کنی مالک او می‌شوی ولی اگر لئیم را اکرام کنی (بیشتر) سرپیچی می‌کند. (. 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۸، ص ۱۷۹. ) •┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•