امام زمان سلام الله علیه ✨
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ ☂ #نهجالبلاغه ☀️ #حکمتها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ 🔺مَنْ ضَیَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُت
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
☂ #نهجالبلاغه
☀️ #حکمتها
┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄
🔺مَا کُلُّ مَفْتُونٍ یُعَاتَبُ.
🔶هر شخص گرفتاری را نمی توان سرزنش کرد (چه بسا بی تقصیر باشد).
📒 #حکمت15
┄═❁❈شرح❈❁═┄
✍🏼سرچشمه گرفتاریها و مشکلات و مصائبی که دامن گیر انسان میشود کاملاً مختلف است؛گاه نتیجه مستقیم اعمال انسان است که بر اثر ندانم کاری ها، سستی ها، تنبلیها و استفاده نکردن به موقع از فرصتها دامان او را گرفته است. به یقین چنین شخصی درخور سرزنش است؛ولی گاه میشود که این مشکلات کفاره گناهان انسان است و خداوند میخواهد او را به این وسیله در دنیا پاک کند. چنین کسی گرچه به سبب گناهش درخور سرزنش است ولی چون مشمول لطف الهی شده سزاوار ملامت نیست و گاه سرچشمه آن آزمایشهای الهی است که خدا میخواهد با آن مشکل و گرفتاری بنده خود را پرورش دهد که همچون فولاد آبدیده در کوره حوادث مقاوم سازد و یا همچون طلای ناخالصی را که به کوره میبرند تا خالص گردد او را خالص سازد در اینجا نیز جای سرزنش نیست، بنابراین همه گرفتاران و بلا دیدگان را نمی توان سرزنش کرد و حتی در آنجایی که انسان خود سرچشمه آن گرفتاری باشد باز گاهی جاهل قاصر است و گاه مقصر؛تنها اگر مقصر باشد در خور سرزنش است.
✍🏼این سخن تفسیر دیگری نیز دارد و آن این که«مفتون»از ماده«فتن»و«فتنه» در اصل به معنای آزمایش کردن است؛مثلا هنگامی که میخواهند طلا را آزمایش کنند آن را به کوره میبرند تا وضع آن روشن شود و به همین جهت هر نوع فشار و گرفتاری و مشکلات و گمراهی به عنوان فتنه از آن یاد میشود و مفتون در عبارت بالا به معنای فریب خورده باشد؛همان گونه که درباره شخص گرفتار اشاره شد این حالت گاهی بر اثر تقصیر و گاه بر اثر قصور و گاه بدون اختیار دامان انسان را میگیرد به همین منظور امام میفرماید: تمام کسانی که مفتون هستند سزاوار سرزنش نیستند.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
امام زمان سلام الله علیه ✨
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ ☂ #نهجالبلاغه ☀️ #حکمتها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ 🔺مَا کُلُّ مَفْتُونٍ یُعَاتَبُ.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
☂ #نهجالبلاغه
☀️ #حکمتها
┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄
🔺تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِیرِ، حَتَّی یَکُونَ الْحَتْفُ فِی التَّدْبِیرِ.
🔶حوادث و امور، تسلیم تقدیرهاست تا آنجا که گاه مرگ انسان در تدبیر است.
📒 #حکمت16
┄═❁❈شرح❈❁═┄
✍🏼امام علیه السلام در اینجا به نکته مهمی اشاره میفرماید و آن این که چنان نیست که همیشه انسانهای مدیر و مدبر پیروز گردند؛گاه تقدیرات همه تدبیرات آنها را برهم میزند. میفرماید: «حوادث و امور، تسلیم تقدیرهاست تا آنجا که گاه مرگ انسان در تدبیر است»
✍🏼هدف از بیان این نکته آن است که گرچه انسان باید در همه امور هوشیارانه و مدبرانه عمل کند؛اما چنین نیست که از لطف خدا بی نیاز باشد. خداوند برای بیدار ساختن انسان و شکستن غرور و غفلت او گهگاه اموری مقدر میکند که بر خلاف تمام تدبیرها و پیش بینیها و مقدمه چینیهای انسان است تا به او بفهماند در پشت این دستگاه، دست نیرومندی است که هیچ کس بی نیاز از لطف و محبت او نیست. در طول تاریخ گذشته و در زندگی خود بسیاری از این صحنهها را دیده ایم که گاه افراد بسیار هوشیار و قوی و صاحب تدبیر ضربههایی از تدبیر و هوشیاری خود خورده اند و دست تقدیر مسیری جز آنچه آنها میخواستند برایشان فراهم ساخته است.
✍🏼تنها مطلبی که در اینجا تذکر آن لازم است این است که هرگز مفهوم این سخن آن نیست که انسان دست از تدبیر و دقت و بررسی لازم در کارها بردارد و همه چیز را به گمان خود به دست تقدیر بسپارد، بلکه شعار ««وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاّ ما سَعی»؛ بهره انسان تنها با سعی و تلاش او ارتباط دارد» (. نجم، آیه ۳۹. ) را نباید هرگز فراموش کند و به تعبیر دیگر انسان نباید از اراده و تقدیرات الهی و این که همه چیز به دست اوست غافل شود و نیز نباید دست از تلاش و کوشش بردارد.
✍🏼روایاتی دیگر که موافقت با این حدیث نورانی در نهج البلاغه دارد:
🔹امام علی علیه السلام: کارها به تقدیر است، نه به تدبیر.
🔹امام علی علیه السلام: چون مقدّرات فرود آیند، تدبیرها باطل و بی اثر میشوند.
🔹امام علی علیه السلام: تقدیر، بر حسابگری چیره و غالب است.
📚(میزان الحکمه باب التَّقدیرُ وَالتَّدبیرُ)
✍🏼در روایات برخی مسائل فرموده شده تحت تقدیر الهی است:
🔹امام علی علیه السلام در پاسخ به مردی که هنگام بازگشت از صفّین، پرسید: آیا این جنگها با قضا و قدر الهی است؟ فرمود: از هیچ تپّه ای بالا نرفتید و به هیچ درّه و سراشیبی ای قدم نگذاشتید، مگر این که با قضا و قدر خداوند بود.
🔹پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: دارو جزو تقدیر است و برای هر کس که [خدا] بخواهد، به هر اندازه که بخواهد، سودمند میافتد.
🔹امام صادق علیه السلام فرمود: امیر المؤمنین، صلوات اللّه علیه، پای دیوار خمیده ای نشسته بود و میان مردم داوری میکرد. یکی از حضار گفت: زیر این دیوار منشین که شکسته است. امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: اجل آدمی نگهبان اوست. چون حضرت از آن جا برخاست، دیوار فرو ریخت. امیر المؤمنین علیه السلام از این گونه کارها میکرد و این است یقین.
🔹امام صادق علیه السلام در پاسخ به این پرسش که: آیا دعا و تعویذ چیزی از تقدیر را دفع میکند؟ فرمود: خودش، از تقدیر است.
📚(میزان الحکمه باب ما هُوَ مِنَ القَدَرِ)
🔹امام علی علیه السلام : بیشتر از روزی حلال مقدّر کسی را نصیبی نیست.
📚(میزان الحکمه باب تَقدیرُ الأرزاقِ مِنَ الحَلالِ)
✍🏼حتی ازدواج نیز به تقدیر الهی است هر کس را که خدا مقدر کند:
🔹پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اگر اسرافیل و جبرئیل و میکائیل و فرشتگان حامل عرش و من همگی با هم برای تو دعا کنیم، جز با زنی که برایت نوشته و مقدّر شده است ازدواج نخواهی کرد.
📚(میزان الحکمه باب القَدَر)
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
امام زمان سلام الله علیه ✨
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ ☂ #نهجالبلاغه ☀️ #حکمتها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ 🔺تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِ
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
☂ #نهجالبلاغه
☀️ #حکمتها
┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄
🔺وَ سُئِلَ علیه السلام عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله: «غَیِّرُوا الشَّیْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ» فقال علیه السلام: إِنَّمَا قَالَ صلی الله علیه و آله ذَلِکَ وَ الدِّینُ قُلٌّ، فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ، وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ، فَامْرُؤٌ وَمَا اخْتَارَ.
🔶(از امام پرسیدند که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: موها را رنگ کنید، و خود را شبیه یهود نسازید یعنی چه؟فرمود) پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم این سخن را در روزگاری فرمود که پیروان اسلام اندک بودند، امّا امروز که اسلام گسترش یافته، و نظام اسلامی استوار شده، هر کس آنچه را دوست دارد انجام دهد.
📒 #حکمت17
┄═❁❈شرح❈❁═┄
✍🏼«نطاق»در اصل به معنای کمربند و یا کمربندهای خاصی است که زنان به کمر میبستند؛ولی در اینجا به معنای محدوده و قلمرو است، بنابراین جمله «اتَّسَعَ نِطاقُهُ» یعنی قلمرو اسلام گسترش یافته است. «جِران»به معنای قسمت پایین گردن شتر است که به هنگام استراحت آن را به زمین مینهد و تعبیر به«ضَرَبَ بِجِرانِهِ»کنایه از حاکمیت امنیت بر محیط اسلام است. در آغاز اسلام که عدد مسلمانان کم بود و در میان آنها گروهی از پیران نیز وجود داشتند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اصرار داشت که پیران چهره جوان به خود بگیرند تا مایه ترس و وحشت دشمن شوند و نشانی از ضعف در آنها دیده نشود به همین دلیل دستور خضاب و رنگ کردن صادر شد. منتها برای این که دشمنان اعم از یهود و مشرکان، از نکته این کار باخبر نشوند و دوستان نیز احساس ضعف نکنند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این دستور را مستند به عدم شباهت با یهود کرد که این کار را به خود اجازه نمی دادند.
✍🏼امام علیه السلام به این نکته دقیق اشاره میکند که هر حکمی تابع موضوع خود است؛ اگر موضوع تغییر یابد آن حکم نیز عوض میشود، همان گونه که اگر شراب سرکه شود و یا کافر مسلمان گردد حکم آن تغییر پیدا میکند. امام علیه السلام میفرماید: موضوع این حکم رعب افکندن در دل دشمنان از طریق جوان نمایی پیران بوده و این مربوط به زمانی است که عدد مسلمانان کم بود اما در عصر امام که اسلام سراسر منطقه را فرا گرفته بود و حکومت اسلامی تثبیت یافته بود نه ترسی از مشرکان وجود داشت و نه خوفی از یهود، دیگر موضوعی برای رعب افکندن در دل دشمن از طریق رنگ کرد موهای سفید باقی نمانده بود.
✍🏼در اینجا دو سؤال پیش میآید: سؤال اول این که ما معتقدیم: «حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة؛ حلال و حرام اسلام تا دامنه قیامت تغییر ناپذیر است». (. کافی، ج ۱، ص ۵۸، ح ۱۹. ) و این اصل با آنچه در این حدیث آمده چگونه سازگار است؟ مغنیه در شرح نهج البلاغه خود پاسخ خوبی به این سؤال داده است که با توضیحی آن را میآوریم: احکام شرع دو گونه است: احکامی که بر اساس موضوعات ثابت و فطری تشریع شده مانند نماز و روزه و حج و... که تغییرپذیر نیست، همچون قوانین ثابتی که در جهان آفرینش حکمفرماست و احکامی که بر اساس موضوعات متغیر وارد شده است که با تغییر موضوع، حکم عوض میشود؛مثلا ما میدانیم خرید و فروش خون و اعضای بدن انسان در سابق جزء محرمات بود، زیرا هیچ فایده مباحی نداشت ولی امروز که برای نجات جان مصدومان یا پیوند اعضا آثار حیات بخش دارد کاملاً قابل خرید و فروش به قیمتهای بالاست. امثال این احکام در میان احکام اسلامی کم نیست. مسئله رنگ آمیزی موهای سفید که در این کلام نورانی به آن اشاره شده است نیز از همین قبیل بوده، شبیه این موضوع چیزی است که در بعضی از روایات آمده است که از امام باقر علیه السلام سؤال شد که ما شنیده ایم پیغمبر (و یارانش) در طواف با سرعت و شبیه دویدن حرکت میکردند آیا ما هم این گونه عمل کنیم و یا به طور معمولی راه برویم؟ آن بزرگوار پاسخ دقیقی به این سؤال دادند، فرمودند: پیغمبر اکرم این دستور را در ماجرای حدیبیه داد تا قریش چابکی آن حضرت و یارانش را ببینند (و بترسند) ولی جمعی از عامه به سبب غفلت از این موضوع که این یک حکم موقت و در شرایط خاصی بوده است هنوز این کار را ادامه میدهند ولی من و پدرم در طواف راه میرویم». (. وسائل الشیعه، ج ۹ باب ۲۹ از ابواب طواف ح ۲.)
💟ادامه دارد💟
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
امام زمان سلام الله علیه ✨
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ ☂ #نهجالبلاغه ☀️ #حکمتها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ 🔺وَ سُئِلَ علیه السلام عَنْ قَو
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
☂ #نهجالبلاغه
☀️ #حکمتها
┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄
🔺فِی الَّذِینَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ: خَذَلُوا الْحَقَّ، وَ لَمْ یَنْصُرُوا الْبَاطِلَ.
🔶امام علیه السلام در مورد کسانی که از جنگ در رکاب حضرت کناره گیری کردند فرمود: حق را تنها گذاشتند و باطل را یاری نکردند!
📒 #حکمت18
┄═❁❈شرح❈❁═┄
✍🏼شیخ طوسی در کتاب امالی خود این جمله حکمت آمیز را با تفاوتی و در ضمن حدیث مشروح تری آورده است که ابوبکر هذلی میگوید: حارث بن حوط لیثی به امیرمؤمنان علی علیه السلام عرض کرد: ای امیرمؤمنان من فکر میکنم طلحه و زبیر و عایشه بر حق بودند (به ملاحظه سوابق آنها) امام علیه السلام فرمود: ای حارث! تو پایین پای خود را نگاه کردی و بالای سرت را ندیدی (اشاره به اینکه تنها به بعضی از حوادث گذشته قناعت کردی و حوادثی که بعد از آن و امروز رخ داده است را نمی بینی) سپس امام افزود: حق و باطل را به وسیله اشخاص نمی توان شناخت، باید نخست حق را بشناسی و سپس پیروان آن را و باطل را بشناسی، آن گاه کسانی را که از آن پرهیز کردند. حارث گفت: چه مانعی دارد که من مانند«عبداللّه بن عمر»و«سعد بن مالک»باشم (که نه با تو در جنگ جمل همراه شدند و نه مخالفت کردند)؟ امیر مؤمنان فرمود: «إنَّ عَبْدَاللّهِ بْنِ عُمَرَ وَ سَعْداً خَذلا الْحَقَّ وَ لَمْ یَنْصُرا الْباطِلَ مَتی کانا إمامَیْنِ فَیُتَّبعانِ؛عبداللّه بن عمر و سعد بن مالک (سعد بن ابی وقاص) دست از یاری حق برداشتند و باطل را نیز یاری کردند. آنها کی پیشوا بوده اند که از آنها پیروی شود».
✍🏼این سخن حکیمانه امام مربوط به بعضی افراد سرشناس از مسلمانان مانند«سعد بن ابی وقاص»و«عبداللّه بن عمر» است که در جنگ جمل وصفین با امام همراهی نکردند وبه دشمنان او نیز نپیوستند، بلکه بی طرف ماندند وبه عذرهای واهی متوسل شدند. در این که آیا این گروه با علی علیه السلام بیعت کرده بودند ولی در مسئله مبارزه با اصحاب جمل و جنایتکاران شام کوتاه آمده بودند یا از ابتدا زیر بار بیعت نرفته بودند، در میان مورخان اختلاف نظر است. در بعضی از نقلها آمده که اینها بیعت را پذیرفتند ولی به فرمان امام در مبارزه با اهل باطل عمل نکردند و مطابق برخی دیگر از نقلها از ابتدا زیر بار بیعت با آن حضرت نرفتند و جزء اقلیت ناچیزی بودند که بر خلاف جمهور مسلمین از بیعت با امام سر باز زدند.علامه شوشتری معتقد است که اکثر روایات حاکی از آن است که این گروه بیعت نکردند. (. 📚شرح نهج البلاغه مرحوم تستری، ج ۹، ص ۵۷۷. )
✍🏼در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «السّاکِتُ عَنِ الْحَقِّ شَیْطانٌ أَخْرَسٌ؛ کسی که نسبت به حق بی طرف و بی تفاوت بماند و سکوت اختیار کند شیطان گنگی است». (. 📚شرح نهج البلاغه مغنیه، ج ۴، ص ۲۲۷. ) به ویژه این که کناره گیری این گونه افراد که به عنوان شخصیتهای معروف جامعه اسلامی شناخته میشدند ضربات شدیدتری بر پیکر حق وارد میکرد. قابل توجه این که ابن عبد البر در کتاب استیعاب در شرح حالات«عبد الله بن عمر»می نویسد که به هنگام وفات میگفت: هیچ چیزی ناراحت کننده ای در دلم از امر دنیا نیست جز این که که من با آن گروه ستمگر همراه علی بن ابی طالب پیکار نکردم». (. 📚مصادر نهج البلاغه، ج ۴، ص ۱۷. )
❗️نه دنبال حق و، نه جویای باطل
✅تو انسان نه ای، پیکری هستی از گل
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
امام زمان سلام الله علیه ✨
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ ☂ #نهجالبلاغه ☀️ #حکمتها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ 🔺فِی الَّذِینَ اعْتَزَلُوا الْق
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
☂ #نهجالبلاغه
☀️ #حکمتها
┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄
🔺مَن جَرَی فِی عِنَان أَمَلِهِ عَثَرَ بِأَجَلِهِ.
🔶هر که در عنان آرزوی خود رود و لجام آنرا بدست گیرد به اجل خویش به سر درآید یا در (دام) مرگ خواهد افتاد!
📒 #حکمت19
┄═❁❈شرح❈❁═┄
✍🏼«با»در«بِأجَلِهِ»همان گونه که جمعی از محققان گفته اند به معنای«فی»است یعنی چنین شخصی که اختیار خود را به دست آرزوها سپرده در مرگش سقوط میکند در حالی که عمل مثبتی انجام نداده است. أمل به معنای هر نوع آرزو است؛خواه آرزوی معقول باشد یا نامعقول، از این رو این واژه در مورد معصومان و اشخاص برجسته نیز به کار رفته آنها را کعبه آمال مینامند و حتی خداوند به عنوان«منته الأمل»شمرده شده که همان آخرین نقطه آرزو است. در مناجات مفتقرین از مناجات پانزده گانه امام سجاد علیه السلام میخوانیم: «یا مُنْتَهی أَمَلِ الْآمِلینَ».
✍🏼در حدیث از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: «الْأَمَلُ رَحْمَةٌ لِأُمَّتِی وَ لَوْ لَا الْأَمَلُ مَا رَضَعَتْ وَالِدَةٌ وَلَدَهَا وَ لَا غَرَسَ غَارِسٌ شَجَراً؛ آرزو مایه رحمت برای امت من است و اگر آرزو نبود هیچ مادری فرزندش را شیر نمی داد و هیچ باغبانی درختی نمی کاشت». (. 📚بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۷۵. ) زیرا آرزوهاست که انسان را به تلاش و کوشش برای رسیدن به اهداف برتر و بالاتر وا میدارد. ولی همین آرزو هر گاه به صورت نامعقول درآید و تبدیل به آرزوهای دور و دراز و دست نیافتنی شود انسان را چنان به خود مشغول میدارد که از همه چیز حتی خداوند و مرگ و معاد غافل میشود و چنان سرگرم میگردد که ناگهان مرگش فرا میرسد در حالی که دستش از همه چیز ته است.
✍🏼تعبیر به«مَنْ جَری... » (مطابق برخی نقل ها) «مَنْ أَرْخی عِنانَ أَمَلِهِ» (کسی که لجام آرزو را سست و رها کند. ) اشاره به همین آرزوهاست و به تعبیر دیگر، آرزو تشبیه به مرکب سرکشی شده که اگر عنان و زمام او را رها کنند طغیان میکند و انسان را در پرتگاه میافکند. درباره طول امل و درازی آرزوها و پیامدهای سوء آن بحث گسترده ای در روایات معصومان آمده است که به چند نمونه آن اشاره میشود.
✍🏼امیر مؤمنان علی علیه السلام میفرماید:
🔹الأَمَلُ یُفْسِدُ الْعَمَلَ وَیَفْنِی الْأَجَلَ؛آرزوهای دراز اعمال انسان را تباه میکند و مرگ را به فراموشی میافکند. (.📚 غررالحکم، ح ۷۲۵۲. )
🔹الأَمَلُ سُلْطانُ الشَّیاطینِ عَلَی قُلُوبِ الْغافِلینَ؛ آرزوی دور و دراز مایه سلطه شیاطین بر دلهای غافلان است. (.📚 غررالحکم، ح ۷۲۰۶. )
🔹الأَمَلُ کَالسَّرابِ یُغِرُّ مَنْ رَآهُ وَ یَخْلِفُ مَنْ رَجاهُ؛ آرزوهای دور و دراز همچون سراب است بیننده را میفریبد و آن کس را که بر آن دل ببندد مأیوس میسازد. (. 📚غررالحکم، ح ۷۲۰۷. )
✍🏼امیر مؤمنان علی علیه السلام به یک مسئله مهم در مورد آرزو ها اشاره فرموده اند که آرزو هارا منتهی و پایانی نیست، " الآمالُ لا تَنْتَهی" یعنی: آرزوها، پایان ناپذیرند. (. 📚ترجمه میزان الحکمه، ج ۱، ص ۲۱۰. ) در حدیثی حضرت می فرماید: راست ترین چیز ها اجل و مرگ است، دروغ ترین چیز ها آرزو است. (. 📚ترجمه میزان الحکمه، ج ۱، ص ۲۱۴. )
✍🏼بحث پایانی این است، همانطور که میرزا حبیب الله خوئی در شرح نهج البلاغه خود به آن اشاره ای کرده است: در لغت أمل را به رجاء و امید نیز معنا کرده اند، ایشان معترض این مسئله شدند و فرمودند اخبار و روایات از ذم أمل و مدح رجاء پر است و این دو معنای جدایی دارند. امّا به این سخن انتقادی وارد است که علاوه بر لغت در روایات اسلامی نیز أمل به معنای رجاء و امید بکار رفته است، همچون روایاتی که در تحذیر از امید بستن به غیر خدا است و در این روایات صریحاً کلمه أمل بکار رفته و معنای رجاء قصد شده است. (. 📚ترجمه میزان الحکمه، رجوع شود به روایات باب النَّهیُ عَن أمَلِ غَیرِ اللَّهِ. ) اساساً آرزو و امید ارتباط عمیقی دارند آرزو کننده همیشه دارای امید و رجاء برای رسیدن به آرزوی خویش است، به همین دلیل در روایات اهل بیت علیهم السّلام اینگونه امید کاذب که برای رسیدن به آرزوی خود است مذمت شده است چون انسان به فردای خود اینکه زنده خواهد بود و به تمام آرزو های خویش خواهد رسید امیدوار شده و این امید وصال به آرزوها او را می فریبد طبق فرمایش مولا در غرر الحکم ینسی الاجل : یعنی انسان با امید وصال به آرزو های خویش مرگ و اجل را فراموش می کند. نیز پیغمبر اسلام به فردی از صحابه فرمود: آرزوی خود را با قطع امید از زنده ماندن در فردای خود کوتاه کن بگو من روز را به شب نخواهم رساند. (. 📚ترجمه میزان الحکمه، ج۱، ص ۲۱۷. )
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
امام زمان سلام الله علیه ✨
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ ☂ #نهجالبلاغه ☀️ #حکمتها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ 🔺مَن جَرَی فِی عِنَان أَمَلِهِ
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
☂ #نهجالبلاغه
☀️ #حکمتها
┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄
🔺أَقِیلُوا ذَوِی الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ، فَمَا یَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ یَدُ اللَّهِ بِیَدِهِ یَرْفَعُهُ.
🔶از لغزشهای افراد با شخصیت و جوانمرد چشم پوشی کنید، چرا که هیچ کس از آنها گرفتار لغزش نمی شود مگر این که دست خدا به دست اوست و او را بلند میکند.
📒 #حکمت20
┄═❁❈شرح❈❁═┄
✍🏼«اقیلوا»از ماده«اقاله»در اصل به معنای باز پس گرفتن معامله در جایی است که خریدار، پشیمان میشود، سپس به هر نوع چشم پوشی اطلاق شده است. «مروءات»جمع«مروءه»به معنای جوانمردی است. «عثرات»جمع«عثره»به معنای لغزش و خطاست.
✍🏼از این جمله حکمت آمیز دو نتیجه میتوان گرفت: نتیجه اول که در متن جمله آمده این است که لغزشهای نیکوکاران و افراد پاک و با تقوا را باید نادیده گرفت و حسن ظنِ به آنها را نباید با این لغزشها به سوء ظن مبدل کرد. این همان چیزی است که در روایت معروف که به صورت ضرب المثل در آمده میخوانیم: «الْجَوادُ قَدْ یَکْبُو» یا «قَدْ یَکْبُو الْجَوادُ» (اسب ارزشمند و کارآمد گاه ممکن است گرفتار لغزشی شود) و در بعضی از عبارات این جمله به آن افزوده شده که«الصّارِمُ قَدْ یَنْبُو؛ شمشیر برنده نیز گاهی کارگر نمی شود». نتیجه دومی که میتوانیم از آن بگیریم این است که اگر راه تقوا و نیکوکاری و جوانمردی را پیش گیریم خداوند به هنگام لغزشها ما را تنها نمی گذارد و دست ما را میگیرد و از زمین بلند میکند و آبروی ما را حفظ مینماید.
✍🏼در مروءة و مردانگی و جوانمردی بیانات زیبایی از ائمه هدی علیهمالسلام نقل شده است:
🔹مروءة و مردانگی، مانع هر گونه پستی است، جوانمرد کسی است که از پیمان شکنی مبرّاست.
🔹مردانگی مرد، به اندازه خردمندی اوست.
(📚میزان الحکمه باب أهَمِّیَّةُ المُروءَةُ)
🔹مردانگی این است که در نهان کاری نکنی که آشکارا از انجام آن شرم داشته باشی.
🔹مردانگی حکم کردن به عدل و عفو در عین داشتن توانایی بر انتقام و مواسات و همدردی در زندگی است.
🔹مردانگی مرد با میراندن شهوت زنده می گردد.
🔹مردانگی در سه چیز است: پائین انداختن نگاه، پایین آوردن صدا و راه رفتن با اعتدال.
🔹وفاداری، مردانگی است.
🔹رسیدگی به همسایگان، از مردانگی است.
🔹از مردانگی است که هرگاه از تو خواهشی شد [برای برآوردن آن ]خودت را به زحمت اندازی و هرگاه تو [از کسی] خواهشی کردی، سبک گیری.
🔹پایین انداختن نگاه، از مردانگی است.
🔹پنهان داشتن ناداری و بیماری ها، از مردانگی است.
🔹کثرت حیا،و خویشتنداری از آزار رسانی به دیگران، نشانگر مردانگی است.
🔹سه چیز جامع مردانگی است: دَهشِ بدون خواهش، وفاداری بی آنکه پیمانی بسته شده باشد و بخشش با وجود تنگدستی.
(📚میزان الحکمه باب تَفسیرُ المُروءَةِ)
(📚میزان الحکمه باب ما یُعدُّ مِنَ المُروءَةِ)
(📚میزان الحکمه باب جِماعُ المروءَةِ)
👌🌹در خلاصه حضرت صدیق الأکبر علی سلام الله علیه فرمود:
💠المُروءَةُ اسمٌ جامِعٌ لسائرِ الفَضائلِ و المَحاسِنِ.
🔹مردانگی، نامی است که همه فضایل و محاسن را در بر میگیرد.
( .📚ترجمه میزان الحکمه ج ۱۰، ص ۴۷۳. )
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
امام زمان سلام الله علیه ✨
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ #نهجالبلاغه ☀️ #حکمتها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ 🔺أَقِیلُوا ذَوِی الْمُرُوء
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
☂ #نهجالبلاغه
☀️ #حکمتها
┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄
🔺قُرِنَتِ الْهَیْبَةُ بِالْخَیْبَةِ وَ الْحَیَاءُ، بِالْحِرْمَانِ، وَ الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ..
🔶ترس (نابجا) با نا امیدی و زیان مقرون است و حیا(کم رویی) با محرومیت همراه، فرصتها همچون ابر در گذرند؛ازاین رو، فرصتهای نیک را غنیمت بشمارید.
📒 #حکمت21
┄═❁❈شرح❈❁═┄
✍🏼بدون شک ترس از عوامل و اشیای خطرناک، حالتی است که خداوند در انسان برای حفظ او آفریده است. هنگامی که حادثه خطرناکی رخ میدهد یا موجود خطرناکی به انسان حمله میکند و خود را قادر بر دفاع نمی بیند ترس بر او غالب میشود و خود را به سرعت از صحنه دور میسازد این گونه ترس منطقی و موهبت الهی برای حفظ انسان از خطرات است. هر گاه سیلاب عظیمی حرکت کند و انسان خود را در مسیر آن ببیند و بترسد و با سرعت خود را کنار بکشد چه کسی میگوید این صفت مذموم است؟ ترس بجا سپری است در برابر این گونه حوادث. ولی ترس نابجا که ناشی از توهم یا ضعف نفس یا عدم مقاومت در مقابل مشکلات باشد به یقین مذموم و نکوهیده است و این گونه ترس هاست که انسان را از رسیدن به مقاصد عالیه باز میدارد. به همین دلیل از قدیم گفته اند: شجاعان اند که به موفقیتهای بزرگ دست مییابند. واژه«هیبه»گاه به معنای شکوه و جلال آمده که موجب خوف دیگران میشود و گاه به معنای ترس است و در جمله بالا معنای دوم اراده شده است آن هم ترس بیجا، و واژه«خیبة»به معنای خسران و شکست و ناکامی و محرومیت است و این دو همواره با هم قرین اند و به این ترتیب امام میخواهد پیروان خود را به شجاعت در تمام امور دعوت کند.
✍🏼حیاء مانند هیبت دو معنای باارزش و ضد ارزش دارد؛حیای ارزشمند آن است که انسان از هر کار زشت و گناه و آنچه مخالف عقل و شرع است بپرهیزد و حیای ضد ارزش آن است که انسان از فراگرفتن علوم و دانشها و یا سؤال کردن از چیزهایی که نمی داند یا احقاق حق در نزد قاضی و جز او اجتناب کند، همان چیزی که در عرف، از آن به کم روییِ ناشی از ضعف نفس تعبیر میشود. در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله میخوانیم: «الْحَیَاءُ حَیَاءَانِ حَیَاءُ عَقْلٍ وَ حَیَاءُ حُمْقٍ فَحَیَاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَ حَیَاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْلُ؛ شرم و حیا دو گونه است حیای عاقلانه و حیای احمقانه؛حیای عاقلانه از علم سرچشمه میگیرد و حیای احمقانه از جهل». (.📚 کافی، ج ۲، ص ۱۰۶، ح ۶. ) علامه مجلسی رحمهُ الله ذیل این روایت در بحارالانوار می نویسد: فرمایش پیغمبر صلی الله علیه و آله دلالت میکند بر اینکه حیاء بر دو قسم است یکی ممدوح و آن حیائی است که ناشی از عقل و خردمندی است به اینکه شخص از چیزی شرمنده باشد که عقل صحیح یا شرع به زشتی آن حکم کند مانند شرمندگی از گناهان و ناشایسته ها، و دیگری مذموم و آن حیائی است که ناشی از حمق و بی خردی است به اینکه شخص شرمنده شود از کاری که عوام مردم آن را زشت پندارند و در واقع زشت نیست و عقل صحیح و شرع به آن حکم مینماید مانند شرمندگی از پرسش مسائل علمیه یا بجا آوردن عبادات شرعیه) در حدیث دیگری از امیرالمومنین علی علیه السلام آمده است: «مَنِ اسْتَحیی مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ فَهُوَ أَحْمَقٌ؛ کسی از گفتن حق حیا کند احمق است». (. 📚غررالحکم، ح ۹۸۸. ) بعضی از علما در تعریف حیا چنین گفته اند: «حیا ملکه ای نفسانی است که سبب انقباض و خودداری نفس از انجام کارهای قبیح و انزجار از اعمال خلاف آداب به سبب ترس از ملامت میشود». البته این همان حیای ممدوح و باارزش است. در تفسیر حیای مذموم گفته اند: «همان انقباض نفس و خودداری از انجام کارهایی است که قبیح نیست، بلکه لازم است انسان بر اثر کم رویی آن را ترک میکند». (. 📚سفینة البحار، ماده حیاء. )
✍🏼منظور از فرصت، آماده شدن کامل اسباب کار خوب است مثل این که تمام مقدمات جهت تحصیل علم برای کسی فراهم گردد؛هم تن سالم دارد، هم هوش و استعداد، هم استاد لایقی آماده تدریس او و هم فضای آموزشی خوبی در اختیار اوست که در عرف نام آن را فرصت میگذارند و از آنجایی که فرصتها ترکیبی از عوامل متعددی است و هر کدام از این عوامل ممکن است بر اثر تغییراتی زایل شود از این رو فرصتها زودگذرند. لذا در حدیث دیگری از همان امام علیه السلام میخوانیم: «الْفُرْصَةُ سَرِیعَةُ الْفَوْتِ بَطِیئَةُ الْعَوْدِ؛ فرصت با سرعت از دست میرود و به زحمت به دست میآید». (. 📚بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۳. ) امیرمؤمنان علی علیه السلام در نامه ۳۱ نهج البلاغه در ضمن وصایایی که به فرزندشان امام مجتبی علیه السلام میکند میفرماید: «بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَکُونَ غُصَّةً؛ به سراغ استفاده از فرصت برو (پیش از آنکه از دست برود و) مایه اندوه گردد».
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
امام زمان سلام الله علیه ✨
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ #نهجالبلاغه ☀️ #حکمتها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ 🔺قُرِنَتِ الْهَیْبَةُ بِال
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
☂ #نهجالبلاغه
☀️ #حکمتها
┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄
🔺لَنَا حَقٌّ، فَإِنْ أُعْطِینَاهُ، وَ إِلَّا رَکِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ، وَ إِنْ طَالَ السُّرَی.
🔶ما را حقی است که اگر به ما داده شود (آزادیم) و الّا (همچون اسیران و بردگانی خواهیم بود که) در عقب شتر سوار خواهیم شد هرچند زمانی طولانی این سیر در تاریکی بگذرد.
📒 #حکمت22
┄═❁❈شرح❈❁═┄
✍🏼این جمله حکمت آمیز خواه مقارن ایام سقیفه گفته شده باشد یا در شورای شش نفره عمر برای انتخاب خلیفه پس از او، اشاره به مسئله خلافت دارد که حق مسلّم اهل بیت و امیر مؤمنان علی علیه السلام بود. ابن ابی الحدید معتزلی سنی گوید: و هذا الکلام تزعم الإمامیة أنه قاله یوم السقیفة أو فی تلک الأیام و یذهب أصحابنا إلی أنه قاله یوم الشوری بعد وفاة عمر و اجتماع الجماعة لاختیار واحد من الستة. (شیعیان امامی چنین میپندارند که علی علیه السّلام این سخن را به روز سقیفه یا همان روزها فرموده است، ولی یاران معتزلی ما بر این عقیده اند که این سخن را پس از مرگ عمر و به روز شوری و هنگامی که آن گروه شش نفره برای انتخاب یک تن از میان خود اجتماع کرده بودند، گفته است.)
✍🏼با توجه به این که «اعجاز» جمع «عَجُز» به معنای پشت و «سُری» به معنای سیر شبانه است مفسران در این که منظور از این تشبیه چیست، احتمالاتی داده اند: سیّد رضی میگوید: «این کلام از سخنان لطیف و فصیح امام است و معنای آن این است که اگر حق ما به ما داده نشود همچون افراد خوار و بی مقدار خواهیم بود و این بدان سبب است که کسی که پشت سر دیگری سوار بر مرکب میشود در قسمت عقب مرکب خواهد بود، همچون برده و اسیر و مانند آنها». تفسیر دیگر اینکه منظور این است اگر حق ما را به ما ندهند به زحمت و مشقت فراوان خواهیم افتاد همان گونه که شخص ردیف دوم به هنگام سوار شدن بر شتر چنین حالی را خواهد داشت. تفسیر سوم این که اگر ما به حقمان نرسیم مخالفان ما برای مدتی طولانی ما را به عقب خواهند انداخت و ما هم طبق فرموده پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله صبر میکنیم و برای گرفتن حق خویش دست به شمشیر نخواهیم برد. این احتمال نیز بعید نیست که هر سه تفسیر در مفهوم کلام امام جمع باشد به این معنا که اگر ما را از حق خود محروم سازند هم ما را به خواری میکشانند و هم به زحمت و مشقت میافکنند و هم مدت طولانی ما را از حقمان محروم میدارند و به فرمان پیغمبر اکرم ناچاریم صبر کنیم.
✍🏼هر یک از این تفسیرهای سه گانه را انتخاب کنیم اشاره به این نکته است که مخالفان ما افراد بی رحمی هستند که تنها به غصب حق ما قناعت نمی کنند، بلکه اصرار دارند ما را به ذلت و زحمت بیفکنند و هرچه بیشتر رسیدن ما را به حقمان تأخیر بیندازند، همان گونه که تاریخ این واقعیت را نشان داد که دشمنان امام هفتاد سال بر فراز تمام منابر در سراسر جهان اسلام آن حضرت را لعن میکردند و فرزندانش را در کربلا به خاک و خون کشیدند و خاندان او را به اسارت کشاندند و آنچه از دستشان بر میآمد از ظلم و ستم بود روا داشتند ولی آنها صبر کردند، تا این شب تاریک و سیاه و ظلمانی برطرف شود و البته باور ما این است که پایان این شب سیاه و ظلمانی همان ظهور مهدی موعود خواهد بود که در آن زمان حق به صاحب حق میرسد و جهان دگرگون میشود و عالم دیگری جای این عالم ظلمانی را خواهد گرفت.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
امام زمان سلام الله علیه ✨
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ ☂ #نهجالبلاغه ☀️ #حکمتها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ 🔺لَنَا حَقٌّ، فَإِنْ أُعْطِینَا
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
☂ #نهجالبلاغه
☀️ #حکمتها
┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄
🔺مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ.
🔶کسی که عملش او را (از پیمودن مدارج کمال) کُند سازد نَسَبش به او سرعت نخواهد بخشید.
📒 #حکمت23
┄═❁❈شرح❈❁═┄
✍قرآن مجید و روایات اسلامی در جای جای خود بر فرهنگ عمل تکیه کرده است و آن را مقدم بر هر چیز میشمرد و این آیه شریفه قرآنی که به صورت شعار برای مسلمانان در آمده شاهد این گفتار است: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ» درست است که نسب عالی یکی از مزایای اجتماعی افراد محسوب میشود ولی در واقع جنبه تشریفاتی دارد؛آنچه به حقیقت و واقعیت مقرون است اعمال خود انسان است و بسیار دیده ایم افرادی که از خانوادههای پایین بودند به سبب جد و جهد و تلاش و کوشش به مقامات عالی رسیده اند در حالی که افراد دیگری با نسبهای عالی بر اثر سستی و تنبلی خوار و بی مقدار شدند. به چند روایت اشاره می کنیم در اینکه تقوی و عمل است که موجب شرافت و فضیلت انسان می باشد:
🌹👌پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
🔹برای عرب فضیلتی بر عجم نیست و برای سفید پوست فضیلتی بر سیاه پوست نیست مگر در تقوی و عمل.
🔹احدی از عرب ها بر عجم یا فارس ها برتری ندارند مگر در تقوای الهی. هر کسی از عجم یا فارس تقوای الهی پیشه کند برتر از عرب ها است.
(. 📚بحارالانوار ج ۲۲، باب ۱۰ فضائل سلمان .)
✍امام سجاد علیه السّلام فرمودند: «هَیْهاتَ هَیْهاتَ خَلَقَ اللَّهُ الْجَنَّةَ لِمَنْ أَطَاعَهُ وَ أَحْسَنَ وَ لَوْ کَانَ عَبْداً حَبَشِیّاً وَ خَلَقَ النَّارَ لِمَنْ عَصَاهُ وَ لَوْ کَانَ وَلَداً قُرَشِیّاً؛هیهات هیهات خداوند بهشت را برای مطیعان و نیکوکاران آفریده، هرچند غلام حبشی باشد و دوزخ را برای عاصیان خلق کرده، هرچند فرد بزرگی از قریش باشد مگر این سخن خدا را نشنیده ای که میفرماید: هنگامی که در صور دمیده شود و قیامت برپا گردد نسبها به درد نمی خورد و کسی از آن سؤال نمی کند». (. 📚بحر المحبة غزالی، ص ۴۱-۴۴ .)
✍در اینجا این سؤال پیش میآید که ما در روایات اسلامی درباره فضیلت سادات و فرزندان پیامبر مطالب زیادی داریم و در نامه مالک اشتر، علی علیه السلام به او توصیه میکند که فرماندهان لشکرش را از خانوادههای اصیل برگزیند (ثُمَّ الْصِقْ بِذَوِی الْأحْسابِ... ) و در دستورات مربوط به انتخاب همسر نیز آمده است که همسران خود را از خانوادههای اصیل برگزینید و اینها نشان میدهد که نسب و اصالت خانوادگی نیز مؤثر است.
👌🌹پاسخ این سؤال با توجه به یک نکته روشن میشود و آن این که منظور امام از نسب، نسبهای تشریفاتی دنیوی است که فلان کس شاهزاده است یا پدرانش از مالکان بزرگ و ثروتمندان معروف شهر بوده اند؛و اما نسبهای معنوی که بر اساس ارزشهای والای اخلاقی و انسانی بنا شده به یقین مؤثر و در عین حال باز هم اصالت با عمل است و این گونه نسبها نیز در درجات بعد قرار دارد. به همین دلیل افرادی از خانوادههای اصیل بوده اند، همچون فرزند نوح و جعفر کذاب که بر اثر سوء عمل به اشقیا پیوستند و برعکس افرادی از خانوادههای فاسد بودند که بر اثر حسن عمل در صف سعدا جای گرفتند.
در حدیثی در حالات«سعد بن عبد الملک»که از خاندان بنی امیه بود آمده است که نزد امام باقر علیه السلام آمد و همچون زنان مصیبت زده گریه و ناله میکرد. امام علیه السلام فرمود: چرا گریه میکنی؟ عرض کرد: چگونه نگریم در حالی که من از همان طایفه ای هستم که به عنوان شجره ملعونه در قرآن از آنها نام برده شده! امام علیه السلام فرمود: تو از آنها نیستی؛گرچه از بنی امیه ای؛ولی از ما اهل بیتی. آیا این آیه را نشنیدی که خداوند از زبان ابراهیم در قرآن فرموده: ««فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی»؛ آن کس که از من پیروی کند او از من (و از خانواده من) است». (از این رو سعد را به موجب اعمال نیکش سعد الخیر مینامیدند). (. 📚بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۳۳۷، ح ۲۵. )
✍سخن آخر اینست که ابن ابی الحدید از شارحین نهج البلاغه عمل را در کلام امام به معنای عبادت می داند که این خلاف ظاهر روایت و بسیار بعید است و مضافاً عبادت و نماز و روزه جزئی از اعمال نیک هستند و به یقین منظور امام علیه السّلام تمام اعمال نیک بوده نه جزئی از آن یعنی نماز یا عبادات و... ابن ابی الحدید در شرح کلام امام می گوید: هذا الکلام حث و حض و تحریض علی العبادة. (این سخن تشویق بر عبادت است.)
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
امام زمان سلام الله علیه ✨
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ #نهجالبلاغه ☀️ #حکمتها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ 🔺مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُ
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
☂ #نهجالبلاغه
☀️ #حکمتها
┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄
🔺مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ، وَ التَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ.
🔶از جمله کفارههای گناهان بزرگ، به فریاد بیچاره و مظلوم رسیدن و تسلّی دادن به افراد غمگین است.
📒 #حکمت24
┄═❁❈شرح❈❁═┄
✍«ملهوف»معنای وسیعی دارد که هر فرد مظلوم و بیچاره ای را شامل میشود؛ خواه بیمار باشد یا گرفتار طلبکار و یا فقیر نادار و یا زندانی بی گناه. کسی که به کمک این گونه افراد بشتابد میتواند عفو الهی را در برابر گناهانی که انجام داده به خود متوجه سازد. «مکروب»به هر شخص غمگین گفته میشود؛خواه غم او در مصیبت عزیزش باشد یا غم بیماری یا فقر یا شکست در امر تجارت و یا هر غم دیگر.
✍«تنفیس»همان زدودن غم است. در جایی که ممکن است عامل غم برطرف شود زدودنش از این طریق خواهد بود؛مانند زدودن فقر از طریق کمک مالی و آنجا که نمی توان عامل آن را برطرف کرد میتوان از طریق تسلی دادن، غم و اندوه را سبک نمود مانند کسی که عزیزش را از دست داده با تسلیت گفتن و دلداری دادن به وسیله دوستان، غم و اندوهش کاهش مییابد یا برطرف میشود. اینها همه مصداق تنفیس است. در یک جمله کمکهای مردمی در اسلام به هر شکل و به هر صورت اهمیت فوق العاده ای دارد؛هم موجب برکت در زندگی و هم سبب برطرف شدن بلاها و هم کفاره گناهان است. در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم که از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل میکند: «مَنْ أَعَانَ مُؤْمِناً نَفَّسَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ عَنْهُ ثَلَاثاً وَ سَبْعِینَ کُرْبَةً وَاحِدَةً فِی الدُّنْیَا وَ ثِنْتَیْنِ وَ سَبْعِینَ کُرْبَةً عِنْدَ کُرَبِهِ الْعُظْمَی قَالَ حَیْثُ یَتَشَاغَلُ النَّاسُ بِأَنْفُسِهِمْ؛ کسی که انسان باایمانی را یاری دهد خداوند متعال هفتاد و سه اندوه را از او زایل میکند؛یکی در دنیا و هفتاد و دو اندوه به هنگام اندوه بزرگ (در قیامت) در آنجا که همه مردم مشغول به خویشند». (. 📚کافی، ج ۲، ص ۱۹۹، ح ۲. )
✍کفاره-چنان که از نامش پیداست-چیزی است که امر دیگری را میپوشاند. در روایات اسلامی امور زیادی به عنوان کفاره گناه ذکر شده است؛از جمله: فقر، بیماری، ترس از حاکم ظالم، خسارات مالی، غم و اندوه، ترس و وحشت، سجدههای طولانی، انجام حج و عمره، زیارت قبور معصومان علیهم السلام مخصوصاً زیارت امام حسین علیه السلام و صلوات بر محمد و آل محمد. (. 📚برای آگاهی از روایات مربوط به این موضوع میتوانید به میزان الحکمه، (باب مکفرات الذنوب) مراجعه نمائید. )
✍این سخن را با کلامی از امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام پایان میدهیم که میفرماید: «مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُکْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْما؛ کسی که توانایی ندارد کفاره ای برای گناهان خود فراهم سازد فراوان بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد که گناهان را نابود میکند». (. 📚بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۴۷، ح ۲. )
💐کفاره ی گناه بزرگ تو، میشود💐
💐گر درد مستمند و حزین را دوا کنی💐
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
امام زمان سلام الله علیه ✨
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈• ☂ #نهجالبلاغه ☀️ #حکمتها ┄┅═══✼کلام مولا؏✼═══┅┄ 🔺مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُو
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
☂ #نهجالبلاغه
☀️ #حکمتها
┄┅═══✼ڪلام مـولا؏✼═══┅┄
🔺مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِی فَلَتَاتِ لِسَانِهِ، وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ.
🔶هیچ کس چیزی را در دل پنهان نمی کند مگر این که در سخنان بی اندیشه ای که از او صادر میشود و در صفحه صورتش، آشکار میگردد.
📒 #حکمت25
┄═❁❈شـرح❈❁═┄
✍🏼«فَلَتات»جمع«فَلْتَة»به معنای کار یا سخنی است که بدون فکر از انسان صادر میشود. این نکته مسلم است که اعمال انسان بازتاب نیات، خواستهها و سجایای اوست که به صورت طبیعی ظاهر میگردد؛بخشی از آن اختیاری است مثل این که به هنگام ترسیدن از چیزی تصمیم به فرار میگیرد و بخش دیگری غیر اختیاری است که مثلا در پریدن رنگ از صورت او احساس میشود یا به هنگام غضب صورتش بی اختیار برافروخته میگردد و گاه اندامش میلرزد و نیز عکس العملهایی در افعال و اعمال خود ظاهر میسازد.
✍🏼اما گاه میشود انسان چیزی در درون دارد که نمی خواهد آن را آشکار کند در این صورت سعی میکند دوگانگی در میان سخن و کردار خود با آنچه در درون دارد ایجاد کند این دوگانگی در آنجا که انسان هشیار و مراقب باشد ممکن است ظاهر نشود، اما به هنگام غفلت و عدم توجه، آنچه در درون است خود را در عمل یا سخنهای نیندیشیده ظاهر میکند. به علاوه پنهان کردن بخش غیر اختیاری مانند آثاری که در چهره انسان نمایان میشود کار آسانی نیست. این پدیده قانونی در روان شناسی است که به وسیله آن بسیاری از مجرمان را به اعتراف وا می دارند و مطالبی را که اصرار بر اخفایش دارند آشکار میسازند. امیر مؤمنان علی علیه السلام این قانون مهم را در عبارتی کوتاه و بسیار پرمعنا در بالا بیان فرموده است.
✍🏼در قرآن مجید درباره منافقان میخوانیم: وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَیْناکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللّهُ یَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ؛ و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان میدهیم تا آنان را با قیافه هایشان بشناسی، هرچند میتوانی آنها را از طرز سخنانشان شناسایی کنی و خداوند اعمال شما را میداند. (. سوره محمد، آیه ۳۰. ) همان گونه که منافقان و مجرمان را میتوان از سخنان ناسنجیده و اشتباه آلود یا از رنگ رخساره آنها شناخت، نیکوکاران و مؤمنان راستین را هم میتوان از این طریق شناسایی کرد، لذا قرآن درباره یاران پیامبر میفرماید: «سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ» این اثر سجده لازم نیست که حتما به صورت پینههای پیشانی باشد، بلکه نورانیت درون سبب نورانیت برون میشود. این اصل کلی نه تنها در کلمات حکما و اندیشمندان و روان شناسان آمده، بلکه در اشعار شعرا نیز بازتاب گسترده ای دارد. بسیاری از ادیبان عرب و عجم در این زمینه اشعاری سروده اند«ابن معتز»شاعر عرب میگوید: تَفَقَّدْ مَساقِطَ لَحْظِ الْمُریبِ «از نگاه کردن مشکوک و خطرناک حال او را بشناس-زیرا چشمها صورت دلها است.و به سخنان نسنجیده اش دقت کن، زیرا این سخنان میوههای عیوب را میچیند. (و در اختیار تو میگذارد) ».
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
امام زمان سلام الله علیه ✨
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ ☂ #نهجالبلاغه ☀️ #حکمتها ┄┅═══✼ڪلام مـولا؏✼═══┅┄ 🔺مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیْئاً إ
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•
☂ #نهجالبلاغه
☀️ #حکمتها
┄┅═══✼کــلام مـولا؏✼═══┅┄
🔺امشِ بِدَائِکَ مَا مَشَی بِکَ.
🔶با درد یا بیماری که داری به سر ببر، تا وقتی که درد و بیماری با تو همراه است.
📒 #حکمت26
┄═❁❈شــرح❈❁═┄
✍اشاره به این که تا زمانی که بیماری فشار شدید نیاورده بگذار بدنت بدون نیاز طبیبان و دارو آن را دفع کند. این مسئله شاید در آن روز که امام این را میفرمود روشن نبود؛اما امروز روشن است که بدن خود دارای نیروی دفاعی است و هرگاه بیماری با استفاده از قدرت دفاعی بدن از بین برود هم زیانهای دارو و درمان را ندارد و هم بدن را تقویت کرده و برای آینده بیمه میکند. البته هرگاه نیروی دفاعی بدن عاجز بماند باید با استفاده از طبیب و دارو به کمک او شتافت تا بیماری را دفع کند.
✍اضافه بر این بسیاری از بیماریها دورانی دارد که با پایان دورانش خود به خود دفع میشود. از این گذشته انسان وقتی در مقابل بیماری تسلیم میشود و با مختصر ناراحتی در بستر میخوابد به خودش تلقین بیماری میکند، تلقین خود اثر تخریبی دارد. به عکس اگر برخیزد و کار روزانه خود را ادامه دهد عملا تلقین سلامت کرده و در روح او بسیار مؤثر است. این نکته امروز بر همه روشن است که هر دارو هرچند اثر درمانی داشته باشد، زیانی نیز با خود همراه دارد.
✍در حدیثی از امام کاظم علیه السلام نقل شده است که فرمود: «لَیْسَ مِنْ دَوَاءٍ إِلَّا وَ هُوَ یُهَیِّجُ دَاءً وَ لَیْسَ شَیْءٌ فِی الْبَدَنِ أَنْفَعَ مِنْ إِمْسَاکِ الْیَدِ إِلَّا عَمَّا یُحْتَاجُ إِلَیْهِ؛ هیچ دارویی نیست مگر این که دردی را تحریک میکند و هیچ چیز در بدن سودمندتر از امساک جز نسبت به چیزی که به آن نیاز دارد نیست». (. 📚بحارالانوار، ج ۵۹، ص ۶۸، ح ۱۸. ) در حدیث دیگری از همان امام علیه السلام میخوانیم: «ادْفَعُوا مُعَالَجَةَ الْأَطِبَّاءِ مَا انْدَفَعَ الْمُدَاوَاةُ عَنْکُمْ؛ از معالجه طبیبان پرهیز کنید تا زمانی که بیماری به شما فشار نیاورده است». (. 📚همان، ص ۶۳، ح ۴. )
✍این سخن به بیان دیگری نیز از امیر مؤمنان علیه السلام نقل شده است که میفرماید: «لَا تَضْطَجِعْ مَا اسْتَطَعْتَ الْقِیَامَ مَعَ الْعِلَّةِ؛ تا زمانی که میتوانی با داشتن بیماری سرپا باشی در بستر نخواب». (. 📚بحار، ج ۷۸، ص ۲۰۴، ح ۷. ) و نظیر این روایت روایات دیگری نیز هست. تکرار میکنیم: مفهوم این سخنان این نیست که انسان با طبیب و دارو خود را معالجه نکند بلکه مفهومش آن است که در مراجعه به طبیب و استفاده از داروها که معمولاً آثار زیان باری دارد عجله ننماید. چناکه میرزا حبیب الله خوئی در شرح نهج البلاغه گفته است: التعجیل بمراجعه الطبیب عند ظهور الداء.
✍بعضی از شارحان، برای این حدیث به جای این معنای طبی و درمانی مفهوم اخلاقی ذکر کرده اند و گفته اند: انسان باید در برابر حوادث و مشکلات و بیماریها خویشتن دار باشد و تا میتواند با مشکلات بسازد و زبان به شکایت نگشاید که با روح رضا و تسلیم سازگار نیست. ولی این معنا با ظاهر جمله و روایات مشابه که در این زمینه وارد شده چندان سازگار نیست.
💐تا که دردت ز پا نیندازد💐
💐تو به همراه او بساز و برو💐
•┈┈••••✾•🍃🌼🍃•✾•••┈┈•