eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.8هزار دنبال‌کننده
837 عکس
199 ویدیو
10 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است» • گروه #شعر و هنر ما : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed https://virasty.com/Taha_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
• یک‌ ویژگی مثبتی که مرحوم آیت الله مصباح داشتند، نترسیدن از هزینه کردن برای نظام بود، طبیعتا هر انسانی ممکن است وقتی این چنین مصداقی و صریح وارد کارزار سیاست شود اشتباهاتی هم انجام داده باشد، اما اساسا فعالان فعلی علوم اجتماعی یا سیاست و آحاد نخبگان علوم انسانی با اینکه ظرفیت ورود به عرصه تحلیل و تبیین در مقاطع حساس سیاسی را به صورت صریح دارند، رویکرد کارانه ای اخذ میکنند. - این ژست روشنفکر مابی و در لفافه صحبت کردن و صریح نبودن نه تنها یک ویژگی مثبت و جذاب نمیباشد بلکه منجر به ضعف جریان سازی در جبهه انقلاب شده است.
• از آسیب های ایتا که پیش تر بهش واتیکان مجازی من گفته بودم، هنوز هم به این اصطلاح معتقد هستم، این هست که نسبتی بین شبهات عموم مردم و اکثریت خاکستری با مسائلی که اینجا مطرح میشه وجود نداره.
• یک سوال چالشی؛ به نظر شما برای نظام اسلامی بهتر هست که مثلا با مشارکتی بالای ۶۰ درصد فردی با فضای فکری آقای پزشکیان رئیس جمهور بشه، یا با مشارکت زیر ۴۰ درصد فردی مثل آقای جلیلی یا قالیباف و... ؟
• با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد ... حاج آقا هارداسان ...
📌 مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه با همکاری زندگی برای علوم انسانی برگزار می کند؛ ❖ بازخوانی انتخابات 🔸 با ارائه : استاد علی اسدی ▫️یکشنبه/۲۷خرداد ماه/ساعت۲۱ 🔹زندگی برای علوم انسانی 📱https://eitaa.com/ensani_islami • • • ༺ مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه ༻ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
📌 مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه با همکاری زندگی برای علوم انسانی برگزار می کند؛ ❖ بازخوانی انتخابات
• یک نشست مشترک با مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه داریم برگزار میکنیم درباره انتخابات، کمی از بحث های علمی مرتبط رو بازخوانی میکنیم ان شاءالله
یادداشت نخست (۱۴۰۳/۳/۲۵) 🖌 سیدمحمدتقی چاوشی روزهای اخیر و در جریان جنگ غزه، تصویری از سربازی فلسطینی منتشر شد که کمتر از سه ماه در زندان صهیونیستها اسیر بوده و پوست بدنش طوری به استخوان چسبیده که گویی؛ دست‌کم از گرسنگی در شرف مرگ است. این تصویری است که پس‌از حمله به النصیرات و برای آزادسازی اسراء اسراییلی مخابره شد. هرآینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ متأثر شدن از این تصویر دربرابر میزان ستمی که اسراییلی‌ها مرتکب شده‌اند، مضحک است. حجم مصیبت باندازه‌ای است که وقتی با یکی از وحشیگری‌های رژیم صهیونیستی مواجه می‌شویم، دردی احساس نمی‌کنیم؛ زیرا، تعداد کشته شدگان به عدد تبدیل شده است. در دورانی زندگی می‌کنیم که رسانه‌ها، نص شده است؛ و رسانه‌ها با آمار و ارقام سروکار دارند. آنچه عدد می‌شود تلخی خود را از دست می‌دهد ازآنکه کمیت برخلاف کیفیت، آزار نمی‌دهد؛ جالب‌تر اینکه در عالم رسانه هر چه اعداد بزرگتر، میزان تأثیرگذاری کمتر!‌ به‌یاد داشته باشیم در افریقا یک میلیون و نیم از گرسنگی جان دادند. عدد بود و اذیت نشدیم؛ عددْ فاجعه آمیز نیست؛ عددْ‌ درد ندارد؛ و دوران ما عصر کمیت‌ها و سلطه ریاضیات است. دانش دوران ما،‌ ریاضی است. اما تصویرِ عکاس امریکایی(کارتر)از کودک گرسنه افریقایی؛ کرکسی منتظر است و خیره به جسد کودک تا جان دهد؛ لاشخوران،‌ لاشه می‌خورند و رسانه‌ها هستندکه لاشه‌ها را به عدد تأویل می‌برند. یک تصویر؛ آن تصویر، چنان اثر گذاشت که عکاس دیوانه شد و خودکشی کرد. اما اخبار در عصر اطلاعات جایگاه ویژه‌ای دارد. بگذریم! در جهانی که رذالت و ابتذال تقدیس می‌شود، به نظر می‌رسد بار دیگر متعاطیان و دانش آموزان فلسفه با این پرسش روبرو باشند که در این زمان چه می‌توانیم کرد؟ چه باید کرد؟ برای دانش آموزان و متعاطیان علوم انسانی چنین پرسشی مطرح نیست. اما متعاطیان فلسفه که گفته می‌شود با امر انتزاعی درگیرند، از رویدادهایی مانند آنچه در غزه می‌گذرد و ستم عریان این دوره چگونه می‌توانند بنویسند و بگویند؟ دانش آموز فلسفه که همیشه خود را دلمشغول امور انتزاعی دانسته است و در ذهن او چنین جا گرفته است که فلسفه را با زندگی چه نسبت، در چنین مواقعی از خود می‌پرسد فلسفه به چه می‌آید؟ بنابرین، باید نخست از ماهیت پرسش‌های فلسفی آگاه شویم. پرسش‌های فلسفی چگونه پرسش‌هایی است؟‌ پیش‌از هر پاسخی، می‌دانیم که این پرسش، ریشه در پرسش از ذات فلسفه دارد. زیرا، بسیاری از سردرگمی‌ها در قلمرو فلسفه برآمده‌از ابهام مستتر در ذات فلسفه است. اندک آشنایی با تاریخ فلسفه نشان می‌دهد، زمانی‌که آندرنیکوس رودسی(چیزی حدود صد سال پس‌از فوت ارسطو)آثار او را جمع‌آوری، مرتب و نامگذاری می‌کرد با معضلی روبه‌رو می‌شود یعنی، نامگذاری نوشتاری که در چهارده دفتر(بی‌از هر نامی)و در میان آثار ارسطو بر جا مانده است. هایدگر، در چند اثر خود، تأکید می‌کند که این نام‌گذاری نه از سر تفنن است که تقدیر(/حوالت)و حقیقتِ این دانش را آشکار می‌کند. لکن، این پیچیدگی از کجا و چگونه می‌آید؟ از و با وجود. ارسطو موضوع فلسفه را موجود بماهو موجود می‌داند. در فلسفه تمایزی میان وجود و موجود نیست؛ تعالی را بپذیریم یا نپذیریم، دخلی به تمایز وجود و موجود ندارد. یکی از مهمترین تمایزات فلسفه و عرفان در همین است. این نکته‌ای است که همواره از آن غفلت کرده‌ایم و به همین جهت، تصور می‌شود اگر تعالی را بپذیریم وجود نسبتی با انسان ندارد. النهایه و در تعالی است که ادعا می‌شود نسبت انسان و هستی در آگاهی و بواسطه آگاهی رخ نمی‌دهد. هایدگر در (درآمدی بر متافیزیک) و در فصل چهارم، به درستی تصریح می‌کند که هستی در چهار موضع به ظهور می‌آید. جدای از این چطور از هستی می‌گوییم. پس، با دقت در کلام هایدگر روشن می‌شود که این چهار موضع دخلی به آگاهی ندارد. اما آنچه در بیان هایدگر نمی‌آید یا از آن غفلت شده، بدین‌قرار است؛ هر گاه نسبتی باشد، پرسپکتیو وجود دارد و هر جا پرسپکتیو باشد بی‌شک، سوبژکتیویته(خودبنیادی انسان)حضور دارد. در نتیجه،‌ هر نسبتی که در نگر آید، در نهایت به سوبژکتیویته مؤول است. لاجرم و در این‌جا نمی‌توانیم چنین مبحث مفصلی را دنبال کنیم و به همین مقدار بسنده می‌کنیم. ادامه دارد .... ---- زندگی برای علوم انسانی https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
• یک سوال چالشی؛ به نظر شما برای نظام اسلامی بهتر هست که مثلا با مشارکتی بالای ۶۰ درصد فردی با فضای
در مسئله اهمیت جمهوریت یک بار طرح بحث به گونه ای است که می اید از مشروعیت جمهوریت یا عدم مشروعیت ان بحث میکند، یعنی شما در این نوع طرح بحث می ایید میگویید که مثلا مردم سالاری نه تنها یک امر تعارفی در مسئله حکمرانی و اندیشه حضرت امام نیست بلکه اساسا یک گذاره ای معتبر در درون امر دینی هست، حتی مسئله ای مثل امامت به تعبیر مقام معظم رهبری بدون جمهوریت امکان تحقق ندارد. یک بار این هست که می ایید کارکرد مسئله جمهوریت را در امر فرهنگ، اقتصاد و... نشان میدهید فارغ از اینکه دین یا شارع به این مسئله اعتباری قائل شده است یا نه، یعنی فرض بفرمایید اساسا شارع مقدس نسبت به اعتبار جمهوریت در درون شرع سکوت اختیار کرده بود که البته ما قائل هستیم ساکت نیست، اما اگر فرض بر سکوت بود اساسا سوالی که هست این است که دولت بدون پشتوانه مردمی چقدر در حوزه تحولات اقتصادی، مسئله مقاومت، مسئله سیاست خارجی و... امکان تحول یا پیشروی دارد؟ فرض بفرمایید در حال حاضر در مسئله حمایت از مسئله فلسطین در صورتی که دولتی حداقلی سر کار بیاید دست نظام در هزینه دادن برای مقاومت چقدر بسته تر خواهد شد؟ ولو اینکه این دولت در حوزه اندیشه تماما قائل به دفاع از فلسطین و هزینه کردن برای آن باشد، بدون مشارکت حداکثری که منجر به مشروعیت مهندسین نظام جمهوری اسلامی فارغ از احزاب ان میشود چگونه و با چه پشتوانه ای این نظام امکان بسیج بازوان خود برای چنین دفاعی را در مقاطع حساس خواهد داشت؟ یا در مسئله کنترل امنیت داخلی، وقتی این حس به درون یا بیرون القا شود که مشروعیت نظام به خاطر مشارکت های پی در پی حداقلی بسیار کم شده است اگر یک اغتشاش دیگری در درون نظام رخ دهد که ابعاد وسیع تری از مردم با ان همراه شوند چه توجیهی برای مقبولیت ارمان های نظام اسلامی در وجه بین المللی یا اقناع افکار عمومی داخلی خواهد داشت؟ گرچه باید در حوزه اقتصادی دولت نظارت یا توان مداخله و... را با بهترین کیفیت داشته باشد اما کنترل و اعمال فرهنگ اقتصادی مطلوب نظام با متزلزل شدن مقبولیت و جایگاه دولت چگونه قابل اعمال است؟ این اقتصاد اگر بهترین تصمیم ها را نیز بگیرد نگاه سوظنی را همراه خواهد داشت وهمراهی عمومی و بسیج مردمی را در پی ندارد یعنی این اقتصاد امکان مردمی شدن را به این راحتی ها کسب نخواهد کرد،در یک جمله تضمینی بر بقای نظام کلان سیاسی جمهوری اسلامی و کارکرد آن با مشارکت های حداقلی وجود نخواهد داشت. علاوه بر این اساسا عدم همراهی عموم مردم با یک آرمان یا سیاست صحیحی در اصل بازگشت به سلوک ناقص نخبگان و خواص جامعه دارد، بی خاصیتی و ناکارامدی روش تبلیغی خواص حزب اللهی منجر به عدم همراهی اجتماعی گشته، رهبانیت فرد محور در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز صادق است، اگر بدنه حزب الله نتواند عموم و آحاد جامعه و مردم را با خود همراه نماید، چه در جریان سازی چه در گفتمان سازی چه در پایبندی، آنکه در این دنیا و اخرت مواخذه خواهد شد صرفا عموم جامعه مردمی به خاطر تصمیم غلط نیست، بلکه ضعف تبیین نخبگان و همراه نکردن بدنه اجتماعی است.
- رابطه بین نظر و عمل هم ان شاءالله توفیق باشه مطالبی رو عرض خواهم کرد؛ این مسئله فقط در تعارض بین کارنامه یا اندیشه که در انتخابات فعلی پیش آمده مارا گرفتار نکرده، من معتقد هستم یک نگاه نسبتا وسیعی در بی ارزش جلوه دادن جایگاه تفکر در تعالی انسان و جامعه و صرفا صورت ذهنی و بی تاثیر جلوه دادن اندیشه در جامعه وجود داره که معتقد هست میشود انسان یا جامعه متعالی ساخت بدون تفکر و عمل خوب امکان دارد بدون اندیشه. این تعارض عمل یا نظر که در ظاهر رخ میدهد در برنامه ریزی متن زندگی ما هم حاکم هست، فرض بفرمایید یک طلبه ای که استعداد اجرایی خوبی دارد از چه مرحله ای و با چه کیفیتی امکان تبلیغ یا وارد شدن در امر اجرا را خواهد داشت، جایگاه تحصیلات برای این طلبه که قصد یک فعالیت اجرایی یا تبلیغی را دارد تا کجا وسعت دارد و چقدر باید به ان بها داد؟
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
در مسئله اهمیت جمهوریت یک بار طرح بحث به گونه ای است که می اید از مشروعیت جمهوریت یا عدم مشروعیت ان
در تکمله این مسئله یک نکته ای هم عرض کنم که معادل جمهوریت یا مردم سالاری به هیچ وجه مسئله دموکراسی نیست، اساسا معنی دولت در نظام اسلامی با معنی دولت در نظام لیبرالیسم یا سوسیالیسم دو مفهوم مشترک لفظی است، بدون فهم نسبت دولت با نظام و سایر قوا امکان فهم تفاوت جایگاه دولت در نظام دینی و به تبع ان جایگاه مردم در تشکیل این دولت و نسبت این مردم با دولت فهم نخواهد شد، اینکه فرض کنیم مدل قوای سه گانه نظام اسلامی ایده گرفته شده از یک مدل غربی است اساسا یک توهمی بیش نیست، این ناشی از بی اطلاعی از مبانی فکری امام خمینی رحمت الله علیه است، البته من نویسنده ادعا ندارم کاملا توانسته ام تفاوت ها را فهم نمایم، اما ادعایم این هست که این دو نظام متفاوت دو مفهوم متفاوت از قانون، دولت و جمهوریت خواهند داشت که اساسا مشترک لفظی با آنچه در یک نظام غیر دینی رخ میدهد میباشد.
بخشی از متن مباحثه جالب اختلاف نظر شهید بهشتی و مرحوم آیت الله منتظری در باره خطرات تصمیم گیری فردی و گسترده بودن اختیارات رهبری : در زمينۀ اختيارات رهبرى، مسألۀ ديگرى هم براى بهشتى مطرح بود. او معتقد بود كه اين اختيارات و تصميم‌گيرى‌ها نبايد «جنبۀ فردى» پيدا كند؛ بلكه رهبرى با اختياراتى كه دارد، در «يك مجموعه» قرار مى‌گيرد و تصميم‌گيرى‌ها در داخل آن مجموعه انجام مى‌شود. در هنگام بررسى اصل 110، آيت‌الله منتظرى با تشكيل شوراى عالى دفاع، مخالف بود و معتقد بود كه رهبرى بايد «شخصاً» و «مستقيماً» در امور نظامى و امنيتى تصميم‌گيرى كند و وجود چنين شورايى، موجب كندشدن روند تصميم‌گيرى و محدودشدن رهبرى مى‌شود. ايشان مى‌گفت اصلا ممكن است دشمن اعضاى اين شورا را بخرد! و آن‌ها را در مقابل رهبرى قرار دهد، ولى آيت‌الله بهشتى به شدت با اين فكر، مخالف بود و به بحث و جدل پرداخت و متذكّر شد كه تصميم‌گيرى فردى در امور كشور، به مصلحت نيست و اختيارات را نبايد در يك شخص قرار داد. به هر حال، آقاى منتظرى به هيچ وجه، حاضر به قبول اين مطلب نبود و كوتاه نمى‌آمد. در اينجا، مجلس، شاهد يك مباحثۀ بين‌الاثنينى بين اين دو نفر بود: منتظرى: شوراى عالى دفاع چه كاره‌اند؟ اعلان جنگ و صلح و بسيج عمومى كه با رهبرى است؛ مثلاً اگر يك كشورى به ما حمله كرد، اين هفت نفر بنشينند فكر كنند كه ما بايد از اين مملكت دفاع بكنيم يا نكنيم‌؟ من اين را نفهميدم! بهشتى: مسائل مملكتى، مسائل يك خانه، يا يك مغازه، يا يك كارگاه كوچك نيست، مسائل يك مملكت است و هيچ وقت اصلاً يك نفر اين‌قدر حضور ذهن نسبت به همۀ جوانب ندارد كه تصميمى كه مى‌گيرد تصميم به‌جايى باشد... ما داريم خطرات ناشى از تصميم‌گيرى فردى را ناديده مى‌گيريم.... منتظرى: پس اين‌ها مشاور نظامى رهبر هستند. بهشتى: ولى پيشنهاد را اين‌ها مى‌كنند. منتظرى: اگر كشورى به ما حمله كرده، شوراى عالى دفاع هم پيشنهاد نكرده، رهبر نبايد فرمان بسيج عمومى بدهد؟ بهشتى: آقا! اين را در همه مسائل داريم. گاهى اين‌طور فكر مى‌كنيم كه همه در كشور مقصّر هستند، مگر رهبر كه از قصور، منزه است و يك وقت فكر مى‌كنيم كه اصلاً رهبرى در يك مجموعه است كه او در رأسش قرار گرفته است. کتاب بازگشت از بهشتی به بهشتی، ص64 ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
عبارت های زیر که از شهیدمطهری میگذارم در رابطه با نسبت نظر و عمل رو یک تاملی کنید : 🔻🔻🔻
كسانى كه به فلسفۀ عمل چسبيدند حرفشان اين بود كه اصلا ما نبايد وسواس حقيقت را داشته باشيم، و اين از گذشته هم اشتباه بوده است كه اين‌همه وسواس حق و باطل را داشته‌اند؛ ما بايد دنبال نتيجه برويم. مجموعه آثار شهید مطهری، ج13، ص 488
آقایانی که میگویند عمل کلید شناخت است فقط به عمل عینی توجه دارند و متوجه به عمل ذهنی که شناخت است نیستند. شناخت خود نوعی عمل است!! مى‌گويند عمل كليد شناخت است. آيا اين حرف درست است يا درست نيست‌؟ اين حرف البته درست است اما احتياج به توضيح و تفسير دارد. «عمل كليد شناخت است» يعنى اگر انسان وارد هيچ گونه عملى نشود، در خانۀ خود بنشيند و درها را به روى خويش ببندد، بعد بخواهد جهان را بشناسد، ابدا نمى‌تواند جهان را بشناسد، امكان ندارد. ....اما آيا عمل، تنها كليد شناخت است‌؟ نه، عمل كليد اول شناخت است؛ با عمل، ما يك در از درهاى شناخت را به روى خودمان باز مى‌كنيم و به يك سلسله مسائل دست مى‌يابيم. بعد نوبت در دوم مى‌رسد، در دوم را بايد با كليد ديگرى باز كنيم. با كليد دوم شناخت، به شناخت بالاتر مى‌رسيم. ...اگر عمل را شامل تفكر و تعقّل هم بدانيم، عمل هميشه كليد شناخت است. ولى اشتباه اين است كه وقتى مى‌گويند «عمل كليد شناخت است» عمل را منحصر به «عمل عينى» مى‌كنند كه همان مشاهده و بررسى باشد. نه، عمل عينى (مشاهده و بررسى) كليد اول شناخت است؛ عمل دوم - كه اگر اسمش را عمل بگذاريم مانعى ندارد - يك نوع عمل ذهنى است كه مرحلۀ دوم شناخت يعنى مرحلۀ منطقى شناخت را با آن انجام مى‌دهيم. ولى آقايانى كه مى‌گويند «عمل كليد شناخت است» فقط به عمل عينى توجه دارند و هيچ توجهى به عمل ذهنى ندارند، در صورتى كه عمل عينى يعنى «مشاهده» را حيوانات هم انجام مى‌دهند: مرغهايى كه در هوا پرواز مى‌كنند دائما مشاهده مى‌كنند، اسبها و گوسفندها هم مشاهده مى‌كنند. اين هم يك مسئله بود كه به همين اختصار قناعت مى‌كنم. مجموعه آثار شهید مطهری، ج13، ص 490 ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
آقایانی که میگویند عمل کلید شناخت است فقط به عمل عینی توجه دارند و متوجه به عمل ذهنی که شناخت است نی
برخی فقط کار و عمل را سازنده تاریخ و افریننده میدانند. [برخی ] مى‌گويند: عمل (يعنى كار) نه تنها معيار شناخت است، نه تنها كليد شناخت است و نه تنها عمل بايد عمل اجتماعى باشد، بلكه اساساً «كار» آفريننده است، خلاّق است؛ كار است كه انسان را مى‌سازد و ساخته است، و كار است كه تاريخ را ساخته و به وجود آورده است. مقصود اينها از «كار» كار عملى و كار اجتماعى عينى است. چه چيز انسان را انسان كرده است‌؟ مى‌گويند: «كار». انسان با كار خودش انسان شد نه با چيز ديگر. تاريخ را چه چيز به وجود آورده است‌؟ كار. ابزار توليد را [چه چيز به وجود آورده است‌؟] ابزار توليد همان كار است كه تجسّم يافته است. اين در مقابل چه انديشه‌اى است‌؟ ديگران در اينجا چه فكرى دارند؟ ديگران مى‌گويند اين مطلب كه كار سازندۀ انسان است در حدّ زيادى درست است ولى اينكه انسان همه چيز خودش را از كار دارد و حتى تمام «وجدان انسان» ساختۀ كار است، درست نيست. مجموعه آثار شهید مطهری، ج13، ص 491 ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«ادب فرد به ز دولت اوست» • خسته نشده اید از اینطور حرف زدن، شما در محضر خدا هستید... https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
برخی فقط کار و عمل را سازنده تاریخ و افریننده میدانند. #شهید_مطهری [برخی ] مى‌گويند: عمل (يعنى كا
• توجه کنید که کسی منکر اهمیت عمل نیست ولی عمل فرع بر تفکر است، خیلی بدیهی است که شما اگر از حیث فکری در نظام فکری درست باشید و بفهمید تاثیر عدالت در اقتصاد و فرهنگ و... چیست میتوانید درست عمل کنید. همین اگر تاثیر فکر و عمل در مفهوم ایمان را هم میخواهید در اندیشه استاد شهید مطهری علامه طباطبایی بدانید به المیزان ذیل آیه 10 سوره فاطر رجوع نمایید ، مفهوم ایمان فقط عمل نیست، جهان بینی همراه با عمل هست.
- بنده هرگز ادعای اندیشمند بودن، استاد بودن، صاحب فکر بودن و... را نداشته و ندارم، صرفا از خداوند خواستار فهم اندیشه بزرگان اهل فکر بوده و هستم، اینکه گاهی کج اندیش هستم یا کج فهم را هم منکر نیستم، اما هرگز ادعای اینکه تنها قرائت من از بزرگان فکری انقلاب محور صدق و کذب هست را نداشته و ندارم. این روزها تمام خواهد شد و آنچه برایمان باقی است تقوا و اخلاق است. ان شاءالله با برچسب زدن راه تفکر را بر روی هم دیگر نبندیم.