eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.7هزار دنبال‌کننده
837 عکس
199 ویدیو
10 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است» • گروه #شعر و هنر ما : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed https://virasty.com/Taha_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا دیدار مقام معظم رهبری با مداحان تقویت نظام است؟ جایگاه قوه واهمه در نفس انقلاب کجاست؟ 📝 •دیدار اخیر مقام معظم رهبری با مداحان این سوال را در ذهن ایجاد کرده است که آیا این راهبرد نظام در راستای تقویت قوه واهمه است؟ آیا تقویت بنیان وهمی در سنت انقلاب به خاطر گرفتار کردن مردم با بعد احساسیشان و فارغ کردن آنان از واقعیت های عقلانی جامعه است؟ •غالب ذهنیت ما نسبت به مسئله رابطه واهمه و عقل به نحو تضاد است، یعنی در تصور نسبت این دو همواره تصمیم عقلانی را در مقابل تصمیم احساسی قرار داده ایم. اما با دقت در چینش نفس انسان به این مسئله پی میبریم که قوای ما از جمله وهم و عقل در تضاد یک دیگر شکل نمیگیرند، اساسا تضاد در حوزه مفاهیم بوده و حیثیت وجودی نفس ما نمیتواند تضاد را داشته باشد مثل اینکه ما هم میتوانیم شاد باشیم، هم ناراحت، هم عصبانی و هم آرام و همه اینها در نفس ما شکل میگیرند و متضاد هم نیستند بلکه به جهت حیثیت وجودی این قوا در صورت حکمرانی عادلانه در نفس، عقل حاکم بر وهم خواهد بود. یعنی عقل وهم را نفی نمیکند بلکه تسلط و حکمرانی وجودی احساسات در انسان عادل ذیل عقل شکل میگیرد. بر اثر تقویت قوه واهمه تحت مملکت عقل است که نفس انسان رشد میکند. •این نگاه بر خلاف سنت غرب است که اساسا واهمه را از ذیل مفهوم عقل خارج کرده و ساختار مفاهیم ذهنی را بر اساس وهم میچیند. یعنی مفهوم شعر در سنت اسلامی یا مفهوم داستان در سنت اسلامی غیر از مفهوم در سنت غربی است. حافظ نمونه شعر وهمی ای است که در اثر حکمرانی عقل بر آن تولید میشود. • البته با این ملاک حتی اگر مداحی تولید شده در اثر یک معرفت مبنایی صورت نگرفته باشد انسان غربی تولید خواهد کرد چرا که صرفا این مداحی بعد حیوانی یعنی قوه واهمه را رشد میدهد. این مداحی به غیر زمزمه ای که مدام زیر لب منجر به تقویت واهمه میشود و حیوانیت ما را رشد میدهد اثر دیگری در نفس انسان ندارد. •انقلاب اسلامی در صورتی که بخواهد بر مدار رشد کند نمیتواند قوه احساسی خود را نفی کند بلکه در صورتی که بتواند قوه احساسی را در تحت مملکت عقل رشد دهد جامعه متعالی را ایجاد خواهد کرد این اهمیت پرداخت عادلانه به قوه واهمه غیر از آن چیزی است که نفس غربی دارد در جامعه محقق میکند. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ تشکیل دولت اسلامی با اسلامی سازی علوم انسانی 📝 _ رسیدن به تمدن نوین اسلام مستلزم تشکیل دولت اسلامی است. _ هر دولتی حداقل پنج رکن آموزش، اقتصاد، فرهنگ، سیاست، امینت را داراست. _ هر یک از این ارکان دولت ساز در حوزه تئوری خروجی علوم اجتماعی است. _ علوم اجتماعی بر اساس هر منبع و متدی شکل گرفته باشد نظام اجتماعی که منتج میشود از همان جنس است. _ تا زمانی که علوم اجتماعی مبتنی بر فلسفه اسلامی و منابع دینی ساخته نشود نمیتوان دولت اسلامی را حتی در حوزه تئوری شکل داد. _ تولید علوم انسانی مستلزم جریان ساز شدن علوم عقلی و احیا سنت است. _ حوزه علمیه به عنوان مهد و نهاد علوم دینی تا زمانی که بهای کافی به فقه اکبر یا فلسفه اسلامی ندهد تغییر و تحول اجتماعی انقلاب ممکن نخواهد بود _ تحول اجتماعی به صرف کار فردی و مقاله نویسی ممکن نیست و کار تشکیلاتی لازمه جریان سازی در عرصه علوم دینی است. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
تفاوت بی دلیلی در گزاره های دینی و غیر دینی 📝 #مصطفی_ملکیان 🔹ما انبوه گزاره هایی داریم که بر درستی
نکاتی پیرامون نوشته 📝 - نبود ملاک برای تفکیک ارزش ها از غیر ارزش ها برای آدمی یکی از براهینی است که ضرورت تمسک ما به دین را مشخص میکند، به تعبیری اگر ارزش گذاری بر محوریت انسان صورت بگیرد عملا هیچ ارزشی حاکم نخواهد شد یعنی به تعداد انفس انسان که ارزش گذار میشوند ما اررزش خواهیم داشت. - اصل علیت از جمله مسائلی است که در صورت رد آن نیز آن را اثبات کردیم. علیتی که بر اساس شرطیت ذهنی در سنت هیوم شکل میگیرد و صرف بافته ذهنی را علت قرار میدهد یک گذاره منسوخ در سیستم فلسفی رئالیستی است. حتی متن نوشته شده نگارنده نیز نمیتواند خارج از دامنه علیت قرار بیگیرد. اما مسئله علیت تامه غیر از علیت ناقصه یا علت مادی است. گاه پیش می آید که در اثر تجربه ناکافی بشر علیت ناقصه را به جای علیت تامه قرار میدهد و این امر بعد از آن که غلط بودنش مشخص میشود بهانه ای برای نفی اصل علیت میگردد. در حالی که مثلا علت تامه روشنایی فردا وجود خورشید نیست که بر تکیه بر وجود خورشید صرف نتیجه یقینی برای تحقق فردا را گرفت. مسئله دیگر تقلیل دادن گستره مبحث علیت به مادیات است، به این معنی که علیت به عنوان یک قائده کلی فلسفی صرفا در گذاره های مادی عالم محقق نمیشود و رد آن نیز با نگاه صرفا مادی غلط است. _ در صورتی که ارزش متکی بر هیچ واقعیت خارجی نباشد و صرف ذهن انسان ساخته یک باور گردد طبیعی است که امتداد عملی نخواهد داشت، یعنی شما هیچ ارزش عملی ای برای باورتان قائل نیستید و اباجه گری به معنی بی ملاک بودن باور ماست. اگر باور ملاک داشت طبیعتا در عرصه عمل تعین پیدا میکند اما باوری که بر اساس ارزشی واقعی جعل نشده باشد در عرصه عمل نیز منجر به تزاحم نمیگردد. یعنی آن چه هیچ ملاکی ندارد باور غیر دینی است نه باور دینی. چون باور غیر دینی دارای ملاک نیست در عمل هم منجر به هیچ تزاحمی نمیشود. _ گزاره های دینی بر اساس مقتضیات زمانی مکانی و فرهنگی نمود ها و بروز های متفاوتی از خود برجای مگیذارند، احکامی که برای مسائل صد سال پیش منطبق بود دیگر در عصر ما مصداق ندارد اما اصل ملاک دستخوش تغیرات زمانی و مکانی نمیگردد برای همین باید بین گذاره های ثابت دین و همچنین گذاره های متغیر دینی تفکیک قائل شد. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
ما برای انسان گرد آمده ایم، نه برای اقتصاد... 📝 • یکی از بلایایی که فلسفه غرب و به خصوص کانت بر سر علوم انسانی آورد، تکه تکه کردن انسان بود. کانت با نفی واقعیت و هستی خارجی، محوریت بودن عالم را بر اندیشه استوار کرد. در سنت ارسطویی مقولات مانند کیفیت، کمیت، مکان و... امری خارجی بودند اما کانت با نفی خارجیت آنان مقولات را حاصل برساخت ذهن دانست یعنی رنگ و هریک از مقولات عالم چنین نیست که در خارج موجود هستند بلکه آنچه که ذهن بر جهان قالب میسازد همان بودن عالم است. اساسا جهان همان برساخت ذهن است و ذهن جهان است. این مرز بندی و مقوله بندی ذهن نوع نگاه به عالم را به گونه ای رقم زد که دیگر واقعیت بیرونی هستی ملاک ساخت جهان نگردید بلکه برساخت ذهن و مرز بندی اوست که همه چیز را آفرید. • چالشی که اینک بین دوگان های علوم اجتماعی رخ میدهد خروجی همین نوع نگاه است، یعنی جدا کردن اقتصاد از فرهنگ، سیاست و هر یک از علوم اجتماعی موجود نتیجه حد و مرز بندی ذهن است. مگرنه این است که در خارج عالم هرگز اقتصاد از فرهنگ جدا نیست؟ چرا که انسان نه اقتصاد است و نه فرهنگ، انسان همه چیز است و جامع همه این مقولات است. شما وقتی برای انسان میخواهید برنامه بچینید نمیشود فقط برای انسان اقتصادی تئوری پردازی کرد، چرا که انسان اقتصادی در خارج موجود نیست انسان اقتصادی ساخته ذهن مدرنیته و تحمیل حد بندی ذهن بر بودن خارجی اوست. اینک پرسش مهم این است که بازی کردن در زمین علوم اجتماعی موجود و تلاش برای اصلاح آن همچنان دست و پا زدن در میدان مدرنیته به حساب نمی آید؟ نمیتوان طرحی نو را یادآوری کرد؟ اگر مسئله ما انسان است و برای انسان گرد آمده ایم،باید گفت که انسان نه فرهنگ است، نه اقتصاد، نه سیاست بلکه انسان همه چیز است، بازار این انسان بریده از مسجد او نیست... ____ ___ پ.ن؛ این متن فاقد دقت علمی است و بیان رسانه ای دارد. __ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ بزرگداشت اندیشمندان و اسلامی نه لزوما با بیان تاریخ تولد یا اتفاقات دوران زندگیشان محقق میشود وحتی طراحی پوستر یا دانستن اسم یک اندیشمند کمکی به احیاء و ارتقا فکری جامعه نمیکند بلکه در بهترین حالت از ما یک دایره المعارف اعلام و اشخاص خواهد ساخت. زنده بودن بزرگان به احیا فکر آنان در بطن زندگی جامعه است حتی اگر اسم آنان را ندانیم یا نفهمیم کی و کجا مرده یا زنده بوده اند. به این فکر کنیم که جایگاه اندیشه ملاصدرا، سهروردی یا بوعلی سینا در بودن فعلی انسان ایرانی اسلامی چگونه است؟ نظام آموزشی این جامعه اصلا سنخیتی با فرهنگ فکری اندیشمندان ایرانی اسلامی دارد؟ معماری ما، هنر ما در کدامین اندیشه دارد تنفس میکند؟ ما نمیتوانیم صورت بی مغز اندیشمند را به جامعه نشان دهیم و انتظار فرهیختگی و تحول را هم از این اجتماع داشته باشیم. لاشه بوعلی سینا میتواند برای جامعه ایران امروزی هم زنده شود و معجزه کند. 📝 ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ از مرحوم علامه طباطبایی نقل است که برادر بزرگوارشان آیت الله الهی طباطبایی رساله ای در زمینه موسیقی نوشته بود که در نوبه خودش بی نظیر بود اما ایشان به دلیل ترس از استفاده نادرست از این علم، رساله خودش را به کلی نابود کرد. از قبیل چنین اتفاقاتی در سیره علما و دانشمندان ما بسیار دیده میشد. شاید در درجه اول چنین رفتار هایی از سمت انسان امروزی مورد خدشه واقع شود اما مسئله ای که از این سیره استفاده میشود اهمیت به تناسب پیشرفت علم با ظرفیت فرهنگی و اخلاقی یک جامعه است. یعنی در سنت ایرانی اسلامی تاثیر گذار ترین جریان علمی جامعه بدون لحاظ ظرفیت های اخلاقی و زمینه های اجتماعی دست به نشر علوم نمیزدند. تمایز علم از اخلاق و حتی نفی اخلاقیات و بعد روحانی آن راهبرد پیشرفت علمی را نیز در جامعه ما سکولار کرد. یعنی پیشرفت های علمی بدون توجه به بعد های فرهنگی و جنبه های اخلاقی صرفا به مثابه یک گذاره عالی در خلا شکل و رشد پیدا میکند . چنین پیشرفتی گرچه در ظاهر یک نوع پیچیدگی و تکامل میباشد اما در واقع یک نوع عقب ماندگی و معلولیت برای انسان است. بزرگی و گستردگی بدون تناسب تکنولوژی انسان را به مانند موجودی ساخته که صرفا یک عضو آن در حال رشد است و عدم تناسب این عضو با اعضا دیگر عملا او را فلج و از ادامه حرکت باز داشته... تکنولوژی به این معنی مارا از انسانیت انداخت. ——- ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
اقتصادی که برای یک حیوان است... 📝 • رشد کردن یک‌نهال و شکوفه دادن گل و پژمرده شدنش یک چرخه ای ثابت و مستمر است که با تغییر تدریجی عالم طبیعت در حال تحقق است، جسم ما هم در این طبیعت از چنین چرخه ای مستثنی نیست. • تغییر غیر قابل انکاری که به صورت یکسان بر همه بدن های انسانی در طبیعت رخ می‌دهد ما را به انسانیت نزدیک نمیکند بلکه همان سیر و تکاملی است که درخت و یا هر موجود مادی دیگر نیز به آن گرفتار است. • تغییر بدین معنی که برای همه اجسام محقق میشود اساسا به دلیل قهری بودنش برای هر پدیده مادی برای یک موجود فرامادی نیست، بلکه حرکت دسته جمعی طبیعی به سمت فرسودگی است. • رشد انسان فرامادی حرکتی است که در درون این حرکت یکنواخت و روزمره رخ میدهد، حرکتی که نحو تکاملی غیر از تکامل برای یک سنگ یا گیاه برای انسان فراهم میکند. چنین تغییری بدون سلوک فرا طبیعی برای انسان محقق نمیشود و سلوک فرا طبیعی با پذیرش وجود کمالی در ماورا طبیعت انسان است. •اقتصاد موجود صرفا آنچه به عنوان دامنه کمال پذیرفته لاشه طبیعت یک نواخت حیوانی است و برنامه و غایتی برای انسان فرا طبیعی نمیتواند متصور شود. • البته بی آبرویی این اقتصاد وهمی در انتزاعی قرار دادن همین انسان طبیعی نیز هست، یعنی عاجزانه حتی بودن یک انسان حیوانی را هم به نحو انتزاعی تحلیل میکند. • پرسشی که میتواند در آغاز تحول برای اقتصاد واقعی مطرح گردد در مرحله اول با قبول غایت رشد در جنبه ماورای طبیعی یک انسان است. • نمیتواند تغییری برای رقم زند... ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ تقلیل دادن شخصیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها صرفا در مسئله "حجاب" از جمله تحریفات دینی است که باید اصلاح شود... 📝 چند روزی است به بهانه خبر تکذیب شده قانون جریمه مسئله بدحجابی از سمت مجلس دوباره مباحثی پیرامون ضرورت پرداخت به مسئله حجاب پررنگ شده است. بنده تخصصی در زمینه مدیریت فرهنگی ندارم اما گاهی نکاتی ذهنم را درگیر میکند که در این نوشته برخی را با شما به اشتراک میگذارم: بسیار میشنویم که طرفداران مسئله حجاب به "ضرورت" مسئله حجاب در سخنرانی های مقام معظم رهبری استناد میکنند و کوتاه نیامدن از حدود شرعی حجاب و ضرورت دینی بودن آن را در بیانات معظم له دلیلی بر مهم بودن این امر شرعی در نظام فکری ایشان دانسته و بر این اساس پرداخت به حجاب را اولین و مهم ترین دغدغه فرهنگی جامعه میدانند. از طرفی ما وقتی به سخنرانی های مقام معظم رهبری به صورت منظومه وار نگاه میکنیم میبنیم ایشان در ضمن تاکید بر ضرورت شرعی بودن حدود حجاب در نحو اجرای این امر فرهنگی و همچنین جایگاه این امر در نظام دینی تفاوت معنی داری با نگاه بدنه سنتی قشر متدین به این مسئله دارد، علاوه بر این ایشان همواره سعی در تفکیک بین مسئله حجاب و شخص بی حجاب داشته اند. یعنی پرداخت به اهمیت حجاب در نظام دینی غیر از جایگاه شخصیتی فرد "متدین" اما بدحجاب است. اما این تناقض چگونه قابل جمع است؟ از منظر دینی ما نه تنها نسبت به مسئله حجاب بلکه حتی کوچک ترین مستحب شرعی یا مکروه شرعی در صورتی که اثبات شود یک گزاره دینی میباشد را نمیتوانیم بر اساس مصلحت یا مفسده عرفی دستخوش تغییر قرار دهیم مگر آنکه خود دین در آن ظرفیت تغییر را لحاظ کرده باشد. مناقشه ای که گاهی از جانب روشنفکرنماهای دینی نسبت به اصل ضرورت حجاب و رعایت حدود آن در چند سال گذشته مطرح شده است با هیچ مدل دینی ای قابل توجیه نبوده و استنباط و استدلالی که آقایان برای رد وجود حجاب موجود در دین مطرح میکنند سنخیتی با مدل اجتهادی تشیع ندارد بنابر این رعایت حدود حجاب و گستره فقهی آن یک ضرورت بلامنازع میباشد که نمیتوان خدشه ای در آن وارد دانست. اما مسئله در اینجا تمام نمیشود بلکه پاسداری از ضروریات دینی که در طول تاریخ جزو هویت فقهی شیعه بوده است امری اجتناب ناپذیر است اما آن چه در چهل سال گذشته به برکت حکومت اسلامی برای فقها و صاحب نظران دینی دغدغه شده است در نحوه مدیریت فرهنگی و امتثال این مدل گزاره های شرعی است. یعنی مرتبه قانونی احکام الهی یا باید و نباید که تعیین کننده حکم فعل مکلف است گرچه یک امر لازم الجوابی است که دین وظیفه پرداخت به آن را دارد اما نحو اجرا و همچنین مدل فرهنگ سازی این امر دینی نیز نیاز به فهم مدل دینی دارد. دشواری و پیچیدگی مسئله حجاب نه در تبیین ضرروت حد شرعی آن است که در این مورد اختلاف خاصی وجود ندارد. بلکه آنچه هنوز مدل مشخص و معینی برای آن بیان نشده است نحو امتثال و فرهنگ سازی این گزاره است. علاوه بر این در اغتشاشات اخیر دیدیم که دشمن متوجه شد که نمیتوان به صرف مسئله "حجاب" به مقابله نظام اسلامی رفت یعنی بنابر تاکید مقام معظم رهبری مسئله دشمنی با نظام اسلامی تقلیل دادن دشمنی در حدود حجاب نبود اما افسوس که در بخشی از جبهه سنتی دینی ما قوام نظام اسلامی را هنوز بر محوریت حجاب میدانند. حجاب یک ضرورت شرعی است اما در نظام اسلامی جایگاه و اهمیتی که برای حجاب وجود دارد باید در حد خودش رعایت شود. آقایان علما و مسئولین وقتی کوچک ترین واکنشی نسبت به مسئله حقوق کارگران، مذاکرات هسته ای یا خیلی از مسائل کلان اجتماعی نداده اند و در چهل سال گذشته به غیر از دم زدن از حجاب گویی چیز دیگری از دین یاد نگرفته اند نمیتوانند داعیه دار اجرای احکام الهی باشند چرا که فهمی از نظام کلان اسلامی ندارند. تقلیل دادن شخصیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها صرفا در مسئله حجاب، بدون کوچک ترین پرداخت به سیره معرفتی و حکومتی و تربیتی آن حضرت از جمله تحریف هایی است که در اندیشه دینی ما این قشر بد اندیش دینی جای داده اند. اکنون نیز با بد سلیقگی در تلاش هستند کل انرژی که باید یک زن مسلمان برای احیا سنت اصیل امر به معروف و نهی از منکر در جامعه بگذارد را در مسئله حجاب خرج کنند به طوری که مجال نگاه کلان تر به این گزاره را از وی میگیرند. بله باید قانون رعایت حجاب مشخص و اصلاح شود اما حجاب مسئله اصلی نظام جمهوری اسلامی نیست آنچه مسئله جمهوری اسلامی است ضرورت حفظ همه احکام اجتماعی و فردی دینی از جمله حجاب است. به راستی مقام معظم رهبری در تبیین اولویت های امسال به رغم وجود این همه منازاعات پیرامون مسئله حجاب در چه حد در سخنرانی راهبردی عید امسال به این مسئله پرداخت کردند؟ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
امروز برای خرید خرید یک کالای برقی خانه که خراب شده بود به مغازه ای که فروشنده آن یک جوان حدود 30 ساله است رفته بودم. من به قصد خرید جنس جایگزین به مغازه رفته بودم اما فروشنده اصرار داشت با ارائه راهکار های جایگزین به جای خرید کالا من مجبور به هزینه اضافه نگردم و در آخر بدون هیچ هزینه ای از مغازه خارج شدم و کارم راه افتاد. من هیچ رابطه خویشاوندی یا آشنایی خاصی با این فروشنده نداشتم و قطعا خرید من برای او سود آوری داشت اما در تمام این مدت داشتم فکر میکردم چقدر بنیاد فرهنگی مردم ما در مسئله سود مندی با ذهنیت انسان مدرن متفاوت است. چه طور میتوان این رفتار را در نمودار حداکثر سودمندی اقتصاد امروز توضیح داد؟ به راستی اگر نظام کلان اقتصادی ما اصلاح گردد از نظر فرهنگی غنی ترین مردم جهان را داریم. قبل از این مغازه هم برای خرید وسیله دیگری به دلیل همراه نداشتن کارت بانکی مجبور شدم از فروشنده تقاضای شماره کارت برای پرداخت کنم، بعد از پرداخت مبلغ توسط موبایلم وقتی خواستم به فروشنده رسید پرداخت را نشان دهم بدون اینکه سرش را بلند کند با ناراحتی گفت اصلا لازم به این کار نیست و هیچ نگاهی نکرد. این در حالی بود که مبلغی که می بایست پرداخت میکردم کم هم نبود... نمی گویم همه مردم ما این چنین هستند اما همین فرهنگ اندک در میان ما فکر نمیکنم در کمتر جای این جهان مصرف گرا پیدا گردد کاش قبل از آنکه دیر شود بتوانیم با اصلاح ساختار کلان اقتصادی کشور این فرهنگ ناب اقتصادی کشور را عمومیت بخشیم. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
❖کجا امر به معروف کنیم و کجا امر به معروف نکنیم ؟ • زلفش بیرون است خوب باشد مگر گناه کبیره کرده است
برخی از عزیزان نقد میکنند که این بیان مقام معظم رهبری نسبت به مسئله حجاب مال شرایط فعلی نیست بنده معتقدم باید حکم مسائل مختلف رو در کلام ایشون تفکیک بدیم. اینکه مسئله بدحجابی یک گناه صغیره هست و اینکه مسئله مهمی برای جامعه اسلامی نیست یک حکم قابل تغییر نیست در هر شرایطی حجاب یک فرع دینی هست و جزو اصول دین نیست هیچ اتفاقی نیمتونه این حکم رو تغییر بده گرچه در عرف جامعه فعلی به عنوان یک ضرورت دینی وجود داشته باشه اما از نظر رهبری بدحجابی جز مسائل مهم اجتماعی نیست بلکه حتی فرد بدحجاب در دسته افراد متدین جامعه و انقلابی هم باید لحاظ بشه. کما اینکه غیبت یک گناه بزرگ تری از بدحجابی هست وقتی کسی غیبتی میکنه بهش نمیگن این فرد دیگه متدین نیست حجاب که یک گناه پایین تر هست به مراتب اولی نمیتونه فرد رو از تدین ساقط کنه. _ مسئله بعد اینکه خوب در شرایط فعلی که این حد از فحشا و منکر به صورت نظام مند داره رواج پیدا میکنه چیکار باید کرد؟ خوب اولا اینکه حکم فرد بی حجاب یا متظاهر به فحشا با فرد بد حجاب اصلا یکی نیست متاسفانه در حال حاضره هجمه ای که گاه صورت گرفته نسبت به مسئله حجاب هست و حال انکه اصلا محل نزاع اینجا حجاب نیست بکله فحشا هست و لزوما ملازمه ای بین بد حجابی و فحشا هم وجود نداره، چرا که فحشا یک نوع تعمد عامدانه برای رواج فسق که از سنخ جنسی باشه در جامعه هست. - علاوه بر تفکیک بین بدحجاب و فرد متظاهر به فسق باید بین فرد و جریان هم تفکیک بدیم، وقتی شما شخص متعین خارجی رو مصداق این منکر قرار دادی گرچه در ظاهر میگی که فحشا به صورت نظام مند تو جامعه رواج پیدا کرده اما به جای مقابله با این نظام داری با فرد خارجی مقابله میکنی، جریان معاند که داره فرد تولید میکنه غیر از خود فرد هست باید دید و ریشه یابی کرد که این نظام فحشا داره با چه طریق و ابزاری تولید میشه؟ مثلا ضعف ساختاری در نبود اینترنت ملی باعث این بحران هست؟ خوب بیاید بنیان اینترنت ملی رو تقویت کنید. سینما و پلتفرم های به ظاهر ایرانی دارن این رو تولید میکنن ؟ جلوی تولید محتوای این ها رو بگیرید و در عوضش محتوای مخاطب پسند تولید کنید نه اینکه رکورد کاهش مخاطب توی ده سال گذشته رو بزنید. گرچه حتی سلبریتی که داره علیه حجاب بعضا جبهه میگیره ریشه این جریان سازی نیست و در این خلا مدیریتی و فرهنگی خواسته یانا خواسته ابزار شده تاثیر این فرد به مراتب بیشتر از یه دختر 18 ساله ای هست که جز اینستاگرام هیچ محتوای فکری و فرهنگی توی پنج سال گذشته در اختیارش قرار ندادیم. - خلاصه اینکه نباید به بهونه وجود فحشا یا بی حجاب اولا حکم حجاب و ضرورت پرداخت بهش رو تغییر بدیم ثانیا در ادعا بگیم که جریان معاندی در کار هست اما در مقابله با فرد ولو معاند مقابله کنیم . https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
فلسفه رسانه 📝 رسانه موجود برای دیده شدن ساخته شده ، نه دیدن. رسانه فعلی به دنبال یافت حقیقت های جامعه برای ما نیست بلکه در صدد تحمیل سوژه های خودش بر جامعه هست. وقتی که فلسفه رسانه دیده شدن باشه هر چیزی رو فدای اینکه بتونه خودش رو در معرض نمایش نگه داره میکنه. حاضر هست اخلاقیات فرهنگ سیاست و هرچیزی رو از بین ببره اما دیده بشه. وقتی سیراب نشدن از دیده شدن در ذات رسانه باشه هیچ وقت نمیگذاره شما بدون سوژه باشید به محض تموم شدن یک مسئله ای برای جلب توجه شما مسخره ترین مسایل اجتماعی رو مهم ترینش میکنه. بزرگ ترین فریب بشر معاصر در حال حاضر رسانه هست که اون رو سحر کرده، باعث شد کمتر کسی واقعیت جهان اطرافش رو بتونه ببینه. رسانه فعلی واقعیت انسان نیست... ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
فلسفه رسانه 📝 #یادداشت رسانه موجود برای دیده شدن ساخته شده ، نه دیدن. رسانه فعلی به دنبال یافت حقی
دو قطبی سازان در مسئله فریب خوردگان جنگ رسانه هستند. 📝 با همین ملاک که نسبت به کارکرد رسانه تو یادداشت قبلی گفتم باید متوجه این نکته باشیم که در حال حاضر رسانه تمام تلاشش رو داره میکنه که بگه مردم تر از قبل شدن پس باید توی این نتیجه شک کرد. یعنی بی دینی مردم بر اساس کدوم تعریف از دین هست که رسانه موجود اصرار داره همچین نتیجه ای بگیره؟ مسئله عجیب تر اینکه وقتی به بخش قابل توجهی از جریان مذهبی نگاه میکنی خودش فریب خورده همین رسانه میشه و باور میکنه که مردم بی دین شدن و بد حجابی بیشتر شده. وقتی این واقعیت توهمی رو به جای واقعیت عینی جامعه می پذیرید در نتیجه واکنش ها و مطالباتتون هم بر اساس همین شکل میگیره، ناخواسته میاید توی پازل دو قطبی بین بد حجاب و محجبه قرار میگیرد، چرا ؟چون : اولا پذیرفتین مردم بی دین تر شدن، ثانیا دین رو به معنی همونی گرفتین که رسانه ملاک قرار داده، ثالثا پذیرفتین مردم چون بی دین تر شدن بد حجاب تر شدن، رابعا بد حجاب ها رو در جامعه اکثریت در نظر گرفتین تبریک میگم شما یک مهره به تمام معنی برای امرپیالیسم رسانه شدین. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ جای خالی ملاصدرا در مناظره دیشب..! 📝 • یادمه چند سال پیش وقتی اولین بار جلسات تاریخ عقائد اقتصادی رو‌ گوش میکردم یک سوالی ایشون پرسیدن خیلی ذهن‌منو درگیر کرد. گفتن من تا حالا متوجه نشدم مباحث فلسفه اسلامی- مثلا حرکت جوهری ملاصدرا- چه تاثیری توی اقتصاد ما میتونه داشته باشه؟ ( برخلاف غرب که فلسفه اش کاملا در اقتصادش تاثیر گذار هست) • اون موقع من هنوز بحث حرکت جوهری رو کار نکرده بودم ولی به شدت مشتاق این بودم بتونم یه روزی به جواب این سوال برسم. نمیگم الان تونستم جواب کامل سوال رو به تفصیل پیدا کنم ولی اونی که مطمئن هستم اینکه تنها راه نجات اقتصاد موجود تغییر بنیان های فلسفی اون با بنیان های فلسفه اسلامی هست. • من دکتر درخشان رو‌توی این سال ها فردی شناختم که با تمام وجود مشکل و فریب اقتصاد موجود رو‌درک کرده و راه کار های بهتر نسبت به راهکار های موجود برای عبور از این وضعیت داده، اما شاید اون پرسشی که هنوز دکتر درخشان نتونسته جوابش رو به صورت تفصیلی پیدا کنه در چگونگی تاثیر فلسفه اسلامی در مسئله علم دینی - از جمله اقتصاد - هست. • و این بی جوابی به هیچ‌وجه متوجه ایشون نیست چون ایشون کل عمرشون رو برای اثبات فریب نما بودن اقتصاد و فلسفه غرب گذاشتن و فهمیدن و فهموندن بنیان های فلسفی و اقتصادی غرب سنخیتی با اقتصاد توحیدی نداره. • عیب اصلی از سمت ما حوزوی ها بود که نتونستیم هنوز و هنوز توضیح بدیم وحدت وجود ملاصدرا چه تاثیر در مسائل عینی اجتماعی داره‌ و این یک ایده صرفا ذهنی یا متعالی نیست. • نتونستیم توضیح بدیم که اقتصاد اسلامی صرفا در امضا شارع پای قرارداد های حلال خلاصه نمیشه و خود توحید به مثابه یک امر عینی ظرفیت تولید یک نظام اقتصادی رو داره. • ما هنوز نتونستیم ایده‌ علامه طباطبایی رو که اثبات کرد عرفان جدای از فلسفه نیست رو در مسائل اجتماعی هم امتداد بدیم و مدل های علمی رو بر اساس این مبنا تولید کنیم! ما صد افسوس فلسفه صدرایی رو محدود در ابزارآلات کردیم و وحدت وجود رو صرفا یک دعوی عارفانه نشون دادیم! ما به علامه طباطبایی و صدرا هنوز خیلی بدهکاریم... ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
مگر اقتصاد اسلامی داریم؟ اگر هست پس کجاست؟ 📝 بعد از مناظره جنجالی شبکه افق پیرامون اقتصاد اسلامی خواستم چندتا نکته پیرامون اصل وجود اقتصاد اسلامی و علم دینی رو یادآوری کنم : _ هیچ کدوم از علوم موجود که مادر حال حاضر به صورت تدوین شده داریم و بعضا تبدیل به جریان اجتماعی هم شدن در گذشته موجود نبودن. - حتی سابقه علوم انسانی موجود اگر حتی محل تولد اون رو غرب بدونیم به زحمت به سیصد سال گذشته میرسه. - باید بین برهان بر اصل وجود یک علم و عدم تدوین اون علم یا نبود جریان اجتماعی متناسب با اون علم تفکیک بدیم. - حتی علم فقه که به عنوان اسلامی ترین علم رایج میان مسلمین هست هم در زمان پنج تن به صورت تدوین شده وجود نداشت. - از اون جایی که مسئله حکومت و ولایت تا کنون برای شیعه در تاریخ خودش به نحو کنونی بی سابقه بوده متاسفانه بعد از چند صد سال به تازگی در سال های اخیر مواجه و سوالاتی پیرامون روش اداراه جامعه بر اساس نظام های دینی ایجاد شده. _ برهان بر اصل وجود علم دینی غیر از تدوین و تفصیل کل یک علم هست. یعنی در حال حاضر برهان های قطعی برای اصل شمولیت دین در مسائل اجتماعی از جمله اقتصاد وجود دارد اما به صورت تفصیلی فعلا بنیاد های علم اقتصاد بر اساس مبانی دینی و توحیدی بازتولید نشدن. - غالب ذهنیت موجود بدنه مردم از گستره دین و حتی رویکرد موجود حوزه علمیه بر اساس فقه اخص و دین حداقلی شکل گرفته برای همین اصل وجود نظام های دینی به خاطر اتفاقات و تحریفات تاریخی چند صد سال گذشته هنوز بین بدنه دینی کشور جریان نشده - نگاه فقه حداقلی به دین باعث شده شان فقیه را صرفا در بیان نحوه حکم فقهی خلاصه کنیم و شانی برای توان نظام سازی از جانب فقیه قائل نشویم. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
❖ تفکر کاری است که با تمرین کردن میشود یادگرفت! #امام_خمینی در بيان دواء نافع براى علاج هرزه گردى
غالب انسان ها بدون اینکه یک بار در طول زندگی فکر کردن را تجربه کنند میمیرند! 📝 شاید بگید ربط این پست به مسئله فرهنگ چیه؟ ببینید همونطور که خود رهبری میگن قوام بخش فرهنگ فکر هست یعنی تا سطح معرفتی و فکری افراد جامعه ارتقا پیدا نکنه فرهنگ متعالی و ارزش تولید نمیشه. براساس تعالی فکر هست که فرهنگ متعالی میشه، ما اغلب فکر میکنیم که همه انسان ها توان فکر کردن رو دارن منتهی اگر در معنی تفکر دقت کنیم میفهمیم ما جولان قوه واهمه رو با فکر کردن اشتباه میگیریم و فکر کردن چیزی نیست که به صورت مادر زاد در همه انسان ها باشه بلکه خیلی از انسان ها هستن که در کل عمرشون یک لحظه هم فکر نمیکنن و میمیرن، برای همین معادل یک دقیقه تفکر در روایات از بسیاری از عبادات با ارزش تر بیان شده یعنی فکر درّ گران بهایی هست که انسان به سختی و ریاضت بهش دست پیدا میکنه، همه انسان ها وقتی به دنیا میان صرفا قوه و توان تفکر رو دارن و از این قابلیت چه بسا استفاده نمیکنن. امام خمینی رحمه الله علیه توی این بیان یکی از روش های ساده تمرین برای تفکر رو توضیح میدن که البته گرچه ایشون در مصداق نماز تطبیق دادن ولی این مسئله در همه اوقات زندگی صادق هست بلکه در ابتدا توصیه میشه از نماز خوندن یا قرائت قرآن شروع کنیم. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ مفهوم آزادی در لباس روحانیت. • چند سال قبل با یکی از دوستان طلبه خدمت مدیر حوزه علمیه ای که قبلا اونجا تحصیل میکردیم رفتیم که خود ایشون علاوه بر مدیر بودن یک عالم بزرگوار و استاد اخلاق مشهوری هم هستن. - دوست من با اینکه چندسالی بود میتونست ملبس بشه اما همچنان معمم نبود وقتی ایشون با لباس شخصی با دوست من برخورد کرد ازش پرسید چرا ملبّس نمیشی؟ دوستم که تازه نامزد شده بود به خاطر یک سری محدودیت های اجتماعی تلبس گفت فعلا یک چند سال دیگه میخوام اقدام کنم . (یعنی فعلا دنبال آزاد گشتنم) - ایشون رو به دوستم کردن و به این مضمون گفتن که گرچه میخوای از محدودیت های لباس فرار کنی اما داری در واقع با ملبس نشدنت توی محدودیت های نفست‌ گرفتار میشی... محدودیت لباس طلبگی محدودیت نفس ما هست و این برای انسان عین هست. - این نگاه به آزادی دینی صرفا یک مفهوم انتزاعی نیست بلکه حتی در پوشش و معاشرت ماهم تاثیر گذار هست فرار از سختی های تلبس و محدودیت های اجتماعی اون تحت شرایطی که ضرورتی واقعی نباشه چه بسا دامن زدن به امکان تحقق و جولان نفسانیت فردی خودمون هست. . . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
حضرت آدم اگر خطا نمیکرد به کمال نمیرسید! #سید_روح_الله_خمینی زيرا كه آدم- عليه السلام- در تحت جذبه
❖ توضیحی مختصر پیرامون ضرورت خطای حضرت آدم برای کمال انسانی - خطا در عبارت حضرت امام به معنی گناه نیست بلکه به معنی توجه به کثرات هست، ماهیت عالم دنیا که بر اساس اعتباریات انسان شکل گرفت در واقع همان غفلت هست و انسان برای اینکه بتواند تمام مراتب هستی را در خود داشته باشد یعنی خلیفه الهی شود باید شامل جمیع مراتب عالم باشد، از جمله مراتب انسانیت همان غفلت اوست که این امر بدون واقع شدن در امر دنیایی ایجاد نمیشود. یعنی فرق انسان با سایر موجودات در جامعیت نفس او نسبت به همه عوالم مثل عقل، مثال و دنیاست. - دنیا که محل غفلت انسان است تا انسان در آن واقع نباشد رشد مفهومی برای انسان رخ نمیدهد و علاوه بر این تنها عالمی که بین عوالم امکان حرکت برای انسان را میدهد عالم ماده است که دارای قوه و فعل میباشد یعنی امکان حرکت جوهری به نحوی که در اثر تکامل در عالم دنیا برای ما وجود دارد برای موجوداتی که فاقد عالم ماده هستند وجود ندارد_ هر موجودی هم که در عالم ماده است توان تکامل مانند انسان را ندارد چون نفس او فاقد اتصال با عالم عقل است_ برای همین مجردات در فعلیت خود تام هستند نه امکان سقوط و نه امکان کمال دارند ما فرشتگانی داریم که همواره در حال سجده اند، فرشتگانی داریم که فقط همواره تسبیح گوی هستند اما این انسان است که نماز را که جامع همه این هاست دارد . -اگر حضرت آدم توجه به عالم کثرت نمیکرد توان خرق حجاب های دنیوی و حرکت برای او وجود نداشت و در این صورت به کمال نیمرسید. پ.ن؛ این متن فاقد دقت های علمی است. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
امام چرا گاهی فلسفه را مذمت میکرد؟ _ عبارت هایی که بعضا از حضرت امام در مذمت فلسفه یا عرفان وجود د
- یکی از دوستان میگفت یک آقای بزرگواری که از علمای نسبتا مشهور قم هم هستن با استناد به حرف هایی که امام در مذمت فلسفه دارد ادعا میکرد امام خمینی رحمه الله علیه اواخر عمر پشیمان از این سیر عرفانی و فلسفی بود. - این استدلال به قدری سست هست که شاید امکان گفتگو با این فرد وجود نداشته باشد چرا که اگر او کمی اهل تحقیق و انصاف بود میدانست مقصود امام از مذمت فلسفه چیست و اینکه شخصیت امام به هیچ وجه از فلسفه جدا نمیشود. - امام خمینی حتی در نامه ای که به گورباچف داشت او را برای آشنایی با دین اصیل اسلام به مطالعه کتاب های و ملاصدرا دعوت میکند! یعنی این خط همان خط اصیل اسلام است. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
اسرائیل به مانند اقتصاد دستوری در خلاف نظم طبیعی جهان حرکت میکند. •اقتصاد کمونیستی اسرائیل - روتبارد به عنوان اقتصاد دانی که مخالف اعمال قدرت دولتی برای کنترل اقتصاد هست معتقد است که باید اسرائیل را محکوم کرد چرا که شکل گیری پدیده هایی به مانند اسرائیل به مانند تحمیل های غیر واقعی یک دولت حداکثری به عملکرد طبیعی بازار آزاد است، به این معنی که همانطور که دخالت های دولت در روند طبیعی اقتصاد و سرکوب های تحمیلی آن روند اقتصاد را درست نخواهد کرد ( و در آخر محکوم به شکست است)، تحمیل اسرائیل به عنوان یک کشور در منطقه فلسطین نیز خلاف جریان طبیعی آن منطقه است. یعنی دولت مداخله گر در نظم طبیعی بازار با شکل گیری اسرائیل به عنوان مخل نظم طیبعی جهان عرب یکی است. روتبارد معتقد است: - دو دلیل عمده برای تحسین اسرائیل توسط افکار عمومی آمریکا مطرح شده است: • اول آنکه اسرائیل سنگر ضد کمونیسم در خاور میانه است. این هم از آن حرف هاست؛ چون اولا هیچ کدام از کشورهای عربی ، کمونیست یا چیزی مانند آن نیستند... ثانیا، کشور های عربی هرچه باشند از اسرائیل سوسیالیست تر نیستند: اسرائیل از زمان تاسیس خود توسط یک حزب سوپرسوسیالیست!(حزب ماپای) اداره میشود. بخش چشمگیری از اقتصاد این کشور در دست دولت قرار دارد و یک جنبش اتحادیه کارگری فوق العاده قوی (هیستادروت) نیز در این کشور حضور دارد که به مثابه یک قدرت پنهان، کنترل گر و مالک بخش بزرگی از اقتصاد اسرائیل است و علاوه بر اینها، در اسرائیل، دهکده اشتراکی ( کیبوتص) - همان کمون معروف- وجود دارد که کمونیسم در آن به معنی واقعی آن ( یعنی عدم مالکیت خصوصی) وجود دارد... • دلیل دوم هم که در این زمینه ذکر میشود این است که اسرائیل در مقایسه با همسایگان عرب خود کوچک است، و بنابر این توسط غول ها به عنوان یک عنصر فرومایه ( همانطور که داوید ها توسط جالوت ها احاطه شده اند) محاصره شده است. در حالی که این افراد اروپاییانی بودند که با استفاده از فناوری ، ثروت و دانش فنی اروپا در کنار تبانی با امپراتوری انگلیس( از پایان جنگ جهانی اول تا پایان جنگ جهانی دوم)، برای به دست گرفتن سرزمین ها و خانه های اعراب، و استعمار فلسطین مهاجرت کردند. این طرز فکر درباره صهیونیست ها و اسرائیلی ها ( که به خاطر کوچک بودن مورد هجوم هستند) باتوجه به وجود متقلبانه خودشان، چیزی جز طنز تلخ نیست. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ تحلیلی فلسفی بر گفتار اخیر رهبر انقلاب پیرامون نقش سردار سلیمانی در احیای جبهه "مقاومت" مفاهیمی مانند عدالت طلبی، میهن پرستی،اخلاق، مذهب و... از جمله نظاماتی هستند که به خودی خود توان وحدت بخشی برای یک جامعه را ندارند و حتی امکان تکثر و متلاشی شدن یک جامعه با تکیه بر این نظامات اجتماعی بی بنیاد وجود دارد، یعنی جامعه و امت برای رسیدن به غایت کمال خود به صرف تکیه بر عدالت یا فرهنگ نمیتواند واحد گردند اما اگر هر یک از این نظامات اجتماعی متکی بر نظام عینی به اسم توحید باشند ظرفیت وحدت بخشی و حرکت و پویایی جامعه را خواهند داشت. یعنی مثلا عنوان اعتباری عدالت که منجر به تاسیس جریان عدالت طلبی گردیده است به تعداد انفس هر جامعه تفاسیر متعددی از آن را دارد که امکان اینکه بشود بر اساس آن یک جامعه را وحدت بخشید غیر ممکن است، یا مثلا ایرانیت ما بدون اسلامیت ما به خودی خود مفهومی گنگ و پوچ است که ساختار اجتماعی بشری جامعه ایران را نمیتواند تعالی ببخشد همانگونه که شواهد تاریخ از جمله جریانات نهضت ملی شدن نفت مصدق،دولت بازرگان و... در این دسته تعریف میشوند که با همه داعیه وطن پرستی خود نقشی در وحدت بخشی جامعه ایران نتوانستند ایفا کنند وبلکه منجر به فروپاشی ها و عقب گرد هایی در حرکت اجتماعی جامعه عصر خود شدند. متکی بودن مفاهیم نظام ساز اجتماعی بر مسئله واقعیت ثبوتی توحید منجر به ظهور صفات الهی در شئون مختلف اجتماعی و فردی یک جامعه میشود، انسانی میتواند در مسیر ساخت چنین اجتماعی قدم بردارد که قوام و عقبه توحیدی آن را داشته باشد و در عمل بتواند محل ظهور اسماء الهی گردد. پروژه چندین ساله مدرنیته برای دنیای اسلام ایجاد دوگان هایی متکی بر تکثرات متعدد مانند مذهب، زبان، ملیت، قومیت و... بوده اما آنچه عملا با نوآوری انقلاب اسلامی و حرکت هایی امثال شهید سلیمانی رخ داده است تبدیل و هضم تمام دوگان های متکثر کننده به جبهه وحدت بخش مقاومت و سازش است. این خط کشی فرا ملیتی، فرا دینی، فرا مذهبی تنها دوگان حقیقی وحدت بخش امت های بشری عصر ما است که والاترین محل تجسم عینی مفهوم مقاومت یک جامعه تجیمع آن جامعه حول محور ولایت فقیه است که در وصیت نامه سردار عزیز نیز به آن اشاره شده است برای همین است که حتی برخی از جریانات مرجعیت دینی زاویه دار با مسئله ولایت در تکثر و از هم پاشی جامعه اسلامی نقش فعال تری از خود نشان داده اند. در عصر کنونی کار فرهنگی ای که تهی از مفهوم مقاومت باشد خود منجر به عقب گرد فرهنگی و سقوط جامعه میشود، اقتصاد صرفا در این بستر با ادبیات مقاومت ظهور پیدا میکند و ادبیات اقتصاد مقاومتی شکل میگیرد، جهاد بدون مقاومت غیر ممکن میشود و هر یک از مقوله های اجتماعی بنیه اصلی خود را در تکیه بر مقاومت پیدا میکنند تمام ملت های مسلمان و غیر مسلمان در ادبیات نوین منطقه بر امت های سازش گر و مقاوم تقسیم میشوند و تمام دگان های برساخته مدرنیته پیش از این را در این جبهه بندی حقیقی توحیدی هضم میکنند. با تامل در سیره و جهاد شهید سردار سلیمانی میشود او را تجلی ظهور صفاتی از توحید دانست که باعث وحدت بخشی امت شده است، یعنی سردار ما مظهریت صفات جلالی و جمالی الهی بود که توانست امت های اسلامی را حول جامعه مقاومت شکل دهد، بدون این عقبه توحیدی تاسیس جبهه مقاومت منجر به وحدت و تعالی نمیشد و برعکس تکثر بخشی در منطقه و جوامع بشری بیش از بیش رخ میداد. یا امثال مرحوم آیت الله مصباح یزدی ایدولوژی و تفکر انسان معاصر را بر اساس همان ادبیات مقاومت ارتقا دادند و این جریان سازی بدون سلوک در نظام اسمائئ توحید غیر ممکن بود. اینک در عصر ما ظاهرترین مراتب تجلیات اسماء الهی دارد نمایان میشود و سرعت حرکت این تجلیات به گونه ای است وضعیت هر انسان و جامعه ای را در قبال جبهه بندی دنیای جدید تحت عنوان "مقاومت" و "سازش" مشخص خواهد کرد. —————— ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
تاثیر نابسامانی اقتصادی نه تنها ایران عزیز را در عرصه فرهنگی دچار بحران کرده بلکه در عرصه نظامی نیز با همه برتری سخت افزاری در بعد مدیریتی دست اورا بسیار محدود و محاسبه گر تر کرده است. یعنی اقتدار نظامی مطلوب بدون اقتصاد و فرهنگ عادلانه مطلوب ممکن نیست. اگر میخواهید به راحتی غده سرطانی اسرائیل را از منطقه بردارید باید ابتدا گردن بانک خصوصی و اقتصاد سرمایه داری را در درون بشکنید.
• امکان تحقق مفهوم توسعه یافته شهادت یکی از برکات انقلاب خمینی کبیر بود، در این برهه از تاریخ هرگونه خدمتی که در راستای تعالی نظام جمهوری اسلامی صورت می‌گیرد، همان جایگاه شهادت را برای انسان به ارمغان می آورد. مادری که برای تربیت یا افزایش نسل فرزندان تلاش میکند، طلبه یا دانشجوایی که برای استحکام نظام‌ جمهوری اسلامی درس میخواند، تاجری که برای تعالی اقتصاد کشور تجارت میکند و... همه میتوانند در نهایت به شهادت ختم گردند اگر برای ارتقای نظام اسلامی باشد، امکان تحقق چنین معنایی از شهادت پیش از انقلاب اسلامی ناممکن یا نادر بود، گرچه از حیث مفهومی قابل تصور بود.
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
• یک سوال چالشی؛ به نظر شما برای نظام اسلامی بهتر هست که مثلا با مشارکتی بالای ۶۰ درصد فردی با فضای
در مسئله اهمیت جمهوریت یک بار طرح بحث به گونه ای است که می اید از مشروعیت جمهوریت یا عدم مشروعیت ان بحث میکند، یعنی شما در این نوع طرح بحث می ایید میگویید که مثلا مردم سالاری نه تنها یک امر تعارفی در مسئله حکمرانی و اندیشه حضرت امام نیست بلکه اساسا یک گذاره ای معتبر در درون امر دینی هست، حتی مسئله ای مثل امامت به تعبیر مقام معظم رهبری بدون جمهوریت امکان تحقق ندارد. یک بار این هست که می ایید کارکرد مسئله جمهوریت را در امر فرهنگ، اقتصاد و... نشان میدهید فارغ از اینکه دین یا شارع به این مسئله اعتباری قائل شده است یا نه، یعنی فرض بفرمایید اساسا شارع مقدس نسبت به اعتبار جمهوریت در درون شرع سکوت اختیار کرده بود که البته ما قائل هستیم ساکت نیست، اما اگر فرض بر سکوت بود اساسا سوالی که هست این است که دولت بدون پشتوانه مردمی چقدر در حوزه تحولات اقتصادی، مسئله مقاومت، مسئله سیاست خارجی و... امکان تحول یا پیشروی دارد؟ فرض بفرمایید در حال حاضر در مسئله حمایت از مسئله فلسطین در صورتی که دولتی حداقلی سر کار بیاید دست نظام در هزینه دادن برای مقاومت چقدر بسته تر خواهد شد؟ ولو اینکه این دولت در حوزه اندیشه تماما قائل به دفاع از فلسطین و هزینه کردن برای آن باشد، بدون مشارکت حداکثری که منجر به مشروعیت مهندسین نظام جمهوری اسلامی فارغ از احزاب ان میشود چگونه و با چه پشتوانه ای این نظام امکان بسیج بازوان خود برای چنین دفاعی را در مقاطع حساس خواهد داشت؟ یا در مسئله کنترل امنیت داخلی، وقتی این حس به درون یا بیرون القا شود که مشروعیت نظام به خاطر مشارکت های پی در پی حداقلی بسیار کم شده است اگر یک اغتشاش دیگری در درون نظام رخ دهد که ابعاد وسیع تری از مردم با ان همراه شوند چه توجیهی برای مقبولیت ارمان های نظام اسلامی در وجه بین المللی یا اقناع افکار عمومی داخلی خواهد داشت؟ گرچه باید در حوزه اقتصادی دولت نظارت یا توان مداخله و... را با بهترین کیفیت داشته باشد اما کنترل و اعمال فرهنگ اقتصادی مطلوب نظام با متزلزل شدن مقبولیت و جایگاه دولت چگونه قابل اعمال است؟ این اقتصاد اگر بهترین تصمیم ها را نیز بگیرد نگاه سوظنی را همراه خواهد داشت وهمراهی عمومی و بسیج مردمی را در پی ندارد یعنی این اقتصاد امکان مردمی شدن را به این راحتی ها کسب نخواهد کرد،در یک جمله تضمینی بر بقای نظام کلان سیاسی جمهوری اسلامی و کارکرد آن با مشارکت های حداقلی وجود نخواهد داشت. علاوه بر این اساسا عدم همراهی عموم مردم با یک آرمان یا سیاست صحیحی در اصل بازگشت به سلوک ناقص نخبگان و خواص جامعه دارد، بی خاصیتی و ناکارامدی روش تبلیغی خواص حزب اللهی منجر به عدم همراهی اجتماعی گشته، رهبانیت فرد محور در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز صادق است، اگر بدنه حزب الله نتواند عموم و آحاد جامعه و مردم را با خود همراه نماید، چه در جریان سازی چه در گفتمان سازی چه در پایبندی، آنکه در این دنیا و اخرت مواخذه خواهد شد صرفا عموم جامعه مردمی به خاطر تصمیم غلط نیست، بلکه ضعف تبیین نخبگان و همراه نکردن بدنه اجتماعی است.
• فساد ستیزی و پاک دستی اطرافیان یکی از مهمترین ویژگی هایی است که میشود معیاری برای انتخاب افراد قرار داد، اما فساد ستیزی یک اقدام سلبی است و لزوما یک راهکار ایجابی نیست، اینکه یکی از اولویت ها فساد ستیزی باشد خوب است، اما فساد ستیزی بدون برنامه ایجابی گره گشا نیست، برخی از فساد هایی که چهل سال است در بدنه دولت یا نظام تولید میشود حاصل نواقصی هست که در برخی قوانین یا اجرای قوانین وجود دارد بدون راهکار ایجابی برای ترمیم ساختار فعلی با برطرف کردن فساد موردی در مقطع فعلی تضمینی برای بازتولید فساد نخواهد بود، علاوه بر این نبود فساد یک مقدمه برای تحقق برنامه ایجابی است، یعنی شما فساد را هم ریشه کن کرده باشید تازه باید شروع کنید برنامه ایجابی خود را با سلامت کافی محقق کنید. فساد ستیزی یکی از مصادیق عدالت است، عدالت صرفا در سلب معنی نمیگیرد بلکه یک مفهوم ایجابی هم دارد.
• سنگ رادیکالیسمی که از طرف جریان اصلاحات به سمت نظام پرتاب شده بود، اکنون به سمت بدنه این جریان کمانه کرده. - در ده پانزده سال گذشته برخی از بزرگان جریان اصلاحات با تغییر رویکرد خود سعی در انقلاب سخت داشتند، سوختی که موتور محرک این تفکر شد از طیف طرفدار خود این جریان شکل گرفت، یعنی اصلاحات طرفداران منتقد وضع موجود و حامی جریان خود را تبدیل به یک جریان رادیکالی کرد که اکنون حتی حاضر به رای دادن به نمایندگان خود این حزب نیستند، این دستپخت اصلاحات اکنون مانعی برای باز به قدرت رسیدن خود این جریان گشته؛ طرفداران رادیکالیسم خوب میدانند رای دادن به جریان اصلاحات یعنی مشروعیت بخشیدن به اصل نظام و این نتیجه با آنچه در چندین سال گذشته برای آن سرمایه گذاری کرده بودند در تضاد است. اصلاحات اکنون بخش قابل توجهی از بدنه اجتماعی خود را به اپوزیسون سخت تبدیل کرده است .