eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.7هزار دنبال‌کننده
837 عکس
199 ویدیو
10 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است» • گروه #شعر و هنر ما : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed https://virasty.com/Taha_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا فلسفه هگل مهم هست ؟ _ پ.ن؛ متاسفانه امروزه مواجه با جریان های بسیار زیادی از حوزوی ها هستیم که دغدغه زیاد علوم انسانی دارند، بسیار فلسفه میخوانند، بسیار اصول... اما نمیدانند برای چه ؟ چون مواجه ای با متون اصیل و ریشه ای علوم انسانی غربی ندارند. بله تولید علوم انسانی اسلامی هم از مواجه با علوم انسانی غرب میگذرد، نه برای آن که لزوما مسئله علوم انسانی غرب مسئله ما هست... برای آنکه چه بخواهیم چه نخواهیم مرکب اعتباری این علوم در آن جا شکل گرفته. نمیشود فرهنگ علم را نادیده گرفت و نمیشود بدون فهم مدرنیته آن را انکار کرد. _ @ensani_islami
🔷 وقتی به چیزی اهمیت نمیدهید و چیزی معنایی برایتان ندارد یعنی اینجا هم اتفاق افتاده است. 📝 پست مدرن گسترش مدرنیته است( به یک نحو خاصی) و نه امری یکسره غیر از آن و یا عبور از آن. یک موقع پست مدرن یا مدرنیته را تعریف می کنید بعد با خودمان تطبیق می دهیم تا ببینیم آن مولفه ها را داریم یا نداریم. اگر مدرنیته را تعریف کردید به عقل خود بنیادِ بشر یعنی دوره ای که بر اساس سوبژکتیویته و موضوعیت نفسانیِ بشر شکل گرفته بعد میایید به این طرف و می بینید که خیلی چیزها را بر اساس موضوعیت نفسانی خودتان فهم می کنید. می گویید پاره ای از افراد این جامعه در دوره مدرن دارند زندگی می کنند. به تبع این وقتی پست مدرن را تعریف می کنیم. به (meaningless) یا بی معنایی میاییم به این طرف می بینیم که بعضی از بچه های خودمان به بی معنایی رسیده اند. و می گویند که ما به چیزی اهمیت نمی دهیم و برای ما معنی ندارد. پس اینطرف هم پست مدرن اتفاق افتاده است.عرضم این است که پست مدرن یک نحوه حیات آدمی است. می‌گوییم پست مدرن یک وضعیت است. اما مدرنیته تربیت و پایدیای انسان غربی است. صرف این که شما تعریف کنید و آن را بیاورید به فرهنگ خودمان ودر بعضی از افراد منطبق بکنید به معنی این نیست که مدرنیته در اجتماع ما پیاده شده یا پست مدرن متحقق شده است نه. اگر مدرنیته ای قرار است رخ بدهد، یعنی موضوعیت نفسانی انسان و خود بنیادی انسان یقینا مدلی خواهد بود که از آن انسانِ ایرانی است. که برای انسان غربی دیگر قابل فهم نیست. ____ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
"امکان دینی" 📝 ◾️
رمان در دوره  وقتی تحقق می یابد که خیال بر عقل تقدم پیدا کند و در دوره مدرن عقل ذیل خیال قرار گرفت.

◾️تاثیر در رمان نویسی مدرن. . . ____ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
🔷 جامعه ما هنوز پرسش فلسفی می‌تواند داشته باشد... 📝 دکتر ◾️ من معتقدم ما و جامعه ما می تواند فلسفه و پرسش فلسفی داشته باشد. جامعه ای که بحران دارد ، پرسش دارد و جامعه ای که پرسش دارد می تواند داشته باشد. هنوز از خیابان ها و جوهای افغانستان و عراق و سوریه بوی خون می آید. در جامعه ما هر چند روز یک بار خبری رسانه ای می شود که همه را بهت زده می کند. چنین جامعه ای پرسش دارد و بر اهل فلسفه است که برای حل آنها بشتابند. ◾️غرب چنین موقعیتی ندارد و من فکر می کنم غرب دیگر پرسشی ندارد.اگر بخواهیم درباره غرب حرف جدیدی بزنیم باید از غرب و عدم پرسش گری صحبت کنیم. همانچیزی که هیدگر تلاش کرد آن را احیا کند. ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
📚 شش کتاب فلسفی که شرط فهم علوم انسانی اند. 📝 🔷 بارها برای ما دانشجویان علوم اجتماعی متذکر شده‌اند که این شش کتاب، شرط لازم فهم متون علوم اجتماعی و فلسفی دو قرن اخیر هستند، یعنی سه کتاب از کانت (نقد عقل محض، نقد قوه حکم، نقد عقل عملی)، دو کتاب از هگل (پدیدارشناسی روح و علم منطق) و نیز کتاب مهم هایدگر (هستی و زمان). شش کتاب، شرط لازم فهم متون علوم اجتماعی و فلسفی دو قرن اخیر هستند؛ سه کتاب از کانت، دو کتاب از هگل و یک کتاب از هایدگر به نظر می‌رسد توضیح بیشتری لازم است تا دانشجوی علوم اجتماعی و نیز رشته‌هایی مثل حقوق نیاز به خوانش منابع اصلی فلسفه را دریابد. مثلا برای خوانش ماکس وبر آیا دانستن اطلاعات کلی در مورد تأثیرپذیری او از نوکانتی‌ها کفایت نمی‌کند؟ یا در مورد مارکس، اطلاعات منابع علوم اجتماعی از هگل برای دانشجوی تحصیلات تکمیلی علوم اجتماعی بسنده نیست؟ یا نسبت آثار فلسفی-جامعه‌شناختی مکتب فرانفکورت با هایدگر. 🔷 پروژه من خوانش متن‌های اصلی است، اما فکر می‌کنم ما باید به دوران جدید وارد شویم تا بتوانیم کتاب افلاطون و ارسطو را بخوانیم. بدون این مهم، یعنی ورود به دنیای جدید ما در هزارتوی افلاطون، ارسطو و آگوستین گم می‌شویم.من فکر می‌کنم اگر کسی این شش متن را به طور جدی بخواند، همه متن‌های دیگر برایش بسیار ساده خواهد شد و شاید در آینده ما بتوانیم خودمان متناسب با مسائل و مشکلات خودمان متن‌های تئوریک ارزشمند خلق کنیم. __ _ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
♦️ چرا فلسفه غرب می خوانیم؟ 📝 را می خوانیم چون بخشی از  فرهنگ ما متافیزیک است. متافیزیک در بنیادخود شرق و غرب ندارد.با خواندن فلسفه غرب  می خواهیم ببینیم که چقدر فضای متافیزیکی برای ما نزدیک است و چقدر موثر بوده  و از آن تاثیر پذیرفته ایم. یعنی شما در یک عالمی  زندگی می کنید که یک بخش عمده اش و شاید از نظر بعضی ها وجه غالبش  متافیزیک غرب است. خواندن فلسفه غرب وضعیت خود مارا روشن میکند اگرچه شما هر حرفی را بر اساس خودتان و فرهنگتان می فهمید.  این درگیری هاست که حداقل بنده را می کشاند ____ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
♦️ جایگاه در شکل گیری علوم جدید 📝 ◾️علوم جدید که بر پایه سه مولفه اصلی (قانون، آزمایش، پیشرفت) شکل گرفتند و در یک روند تاریخی تکوین یافتند در نهایت به دست کانت در قالب مفهوم نشستند. کانت توانست تمامی ظرفیت های این دوران را در دستگاه مفهومی سامان دهد و در بستر این تحولات فلسفه نوین را خلق کند. ◾️سنجش خرد ناب کانت شاید مهمترین کتاب فلسفی دوران است.هسته مرکزی این کتاب در ارتباط با شناخت و برابر ایستا است که به آن اصطلاحا چرخش کپرنیکی میگویند و این بدین معنی است که شرایط شناخت یک برابر ایستا هم زمان شرایط برابر ایستای شناخت هستند. به این معنی که خود موضوع شناخت واقع میشود. ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
«تفاوت نگاه فلسفه با فلسفه اسلامی» 📝 @ensani_islami • کانت همانندِ تمام فلاسفه دیگر معتقد است که شناخت ما در دو مرحله حس و فهم رقم می خورد. وقتی شما با امور عالم بر خورد می کنید، یکبار تصور این است که تمام این امور را که می بینید، نفس الامر اشیاء را تشکیل می دهند و حقیقت امور هستند و آنچه که به ذهن ما می اید روگرفته و رونوشته امور است. این همانی بود که در تاریخ فلسفه پیش از دوره مدرن مورد نظر فیلسوفان بوده و معتقد بودند که ماده و صورت این عالم را در واقع خداوند ایجاد کرده، حداقل در قرون وسطی این تفکر حاکم بود، و ذهن انسان قادر است صور اشیاء را انتزاع کند، اخذ کند، تجرید نماید. و تا مرتبه عقل آن را بسطش دهد. در کانت این رویه را به نحوی وارونه می بینید، یا کانت معتقد بود که گذشتگان به طور وارونه نگاه می کردند. در واقع صور امور عالم را ذهن انسان افاضه می کند – اگر اینطور راحت ترید و با فلسفه اسلامی آشناتر هستین، در واقع عقل فعال ذهن انسان می شود منتها ماده عالم را دیگر نمی دهدفقط صورت امور را می دهد. عالم عالمِ خائوس است و به هم ریخته و کازموس نشده است هنوز، یعنی نظم پیدا نکرده است. و این نظم امور عالم، وحدتی که در امور عالم وجود دارد از طرف ذهن انسان است. • اگر بخواهیم از دید هگل نگاه کنیم ، در تاریخ فلسفه همواره نسبت به امور عالم ، یا اشیاء دو دید وجود داشته است. یا کثرت را نسبتِ به ذهن می دادند و وحدت را از آنِ خارج می گرفتند ارسطوییان چنین بودند. (یعنی ما یک حبه قند یا درخت را می بینیم، کثراتی را از این انتزاع می کنیم. کثرت برای ذهن است.) و در جناب کانت قضیه کاملا بالعکس می شود. یعنی کثرت از آنِ خارج است و وحدت بخشی از آنِ ذهن است.چون ذهن صورت را می دهد. و لذا با صورت بخشیدنِ به امور، باعث وحدتِ آنها می شود. درسگفتارهای کانت ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
📝 • ضرورت خواندن به معنی ضرورت تقدم خواندن فلسفه غرب به اسلامی نیست. کسی که قبل از تسلط کافی به مباحث وارد فلسفه غرب شود تفکیک تفاوت مفهومی گذاره های این دو فلسفه برای او بسیار دشوار است. این خلط مفهومی باعث خواهد شد خروجی نظام مند فکری فلسفی برای دانش پژوه حاصل نگردد. • البته ملاک از خواندن فلسفه اسلامی لزوما خواندن یک دور کتاب فلسفه نیست بلکه امکان تفلسف با فلسفه اسلامی است که در هر زمان برای ما چنین قوه ای مقدر گردید، نشان از تسلط اولیه برای سیر در مباحث حکمی است. ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
شمابا هیچ فلسفه ای و با مطالعه هیچ فیلسوفی،به اندازه و فلسفه های شیلینگ و هگل از وضع نابسامان بشر مطلع نمی شوید. 📝 • برای هگل فلسفه آزادی بود، و آگاهی آزادی بود.اما برای مایی که داریم مطالعه اش می کنیم، آنچه هگل و ایده آلیسم آلمان به ما می دهد این است که شما پی ببرید فرا روی از حد آگاهی امکان ندارد. • این مطلبی نیست که ما بتوانیم به راحتی از آن عبور کنیم. با تفکر غرب و ایده آلیسم المان و در اوج آن هگل (کلید ایده آلیسم گرچه می گویند با دکارت اما با کانت شکوفایی خودش رو پیدا می کند و با هگل به اوج خود می رسد.) فرا روی از این حدود امکان ندارد برای ما که همیشه با تکلیف و امر ماورای انسان، آشنایی داشته ایم و حقیقت را فرا تر از انسان دانسته ایم و برای آن تعالی قایل شده ایم، فهم این نکته بسیار دشوار است. درس گفتارهای ایده آلیسم آلمانی ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
ما برای انسان گرد آمده ایم، نه برای اقتصاد... 📝 • یکی از بلایایی که فلسفه غرب و به خصوص کانت بر سر علوم انسانی آورد، تکه تکه کردن انسان بود. کانت با نفی واقعیت و هستی خارجی، محوریت بودن عالم را بر اندیشه استوار کرد. در سنت ارسطویی مقولات مانند کیفیت، کمیت، مکان و... امری خارجی بودند اما کانت با نفی خارجیت آنان مقولات را حاصل برساخت ذهن دانست یعنی رنگ و هریک از مقولات عالم چنین نیست که در خارج موجود هستند بلکه آنچه که ذهن بر جهان قالب میسازد همان بودن عالم است. اساسا جهان همان برساخت ذهن است و ذهن جهان است. این مرز بندی و مقوله بندی ذهن نوع نگاه به عالم را به گونه ای رقم زد که دیگر واقعیت بیرونی هستی ملاک ساخت جهان نگردید بلکه برساخت ذهن و مرز بندی اوست که همه چیز را آفرید. • چالشی که اینک بین دوگان های علوم اجتماعی رخ میدهد خروجی همین نوع نگاه است، یعنی جدا کردن اقتصاد از فرهنگ، سیاست و هر یک از علوم اجتماعی موجود نتیجه حد و مرز بندی ذهن است. مگرنه این است که در خارج عالم هرگز اقتصاد از فرهنگ جدا نیست؟ چرا که انسان نه اقتصاد است و نه فرهنگ، انسان همه چیز است و جامع همه این مقولات است. شما وقتی برای انسان میخواهید برنامه بچینید نمیشود فقط برای انسان اقتصادی تئوری پردازی کرد، چرا که انسان اقتصادی در خارج موجود نیست انسان اقتصادی ساخته ذهن مدرنیته و تحمیل حد بندی ذهن بر بودن خارجی اوست. اینک پرسش مهم این است که بازی کردن در زمین علوم اجتماعی موجود و تلاش برای اصلاح آن همچنان دست و پا زدن در میدان مدرنیته به حساب نمی آید؟ نمیتوان طرحی نو را یادآوری کرد؟ اگر مسئله ما انسان است و برای انسان گرد آمده ایم،باید گفت که انسان نه فرهنگ است، نه اقتصاد، نه سیاست بلکه انسان همه چیز است، بازار این انسان بریده از مسجد او نیست... ____ ___ پ.ن؛ این متن فاقد دقت علمی است و بیان رسانه ای دارد. __ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
❖ 🎙 گفتگوی برنامه زاویه با #محمد_تقی_چاوشی پیرامون نسبت فلسفه صدرایی با فلسفه غرب • سه ظهور فلسفه د
❖ فلسفه صدرا جز تجربه ای که در خود متن میخوانیم نیست، ما باید به متن فلسفه صدرا برگردیم اما فلسفه صدرا فهم ضمائر و نوشته های آن نیست. 📝 • متون دیگر اینگونه است که فیزیک میخوانیم و گزارش چیز هایی که در آزمایشگاه رخ داده است را در کتاب می آوریم اما فلسفه متن چیز دیگری و جز تجربه ای که در متن میخوانیم نیست. به همین جهت خواندن متون پاسخ به پرسش من و شماست. برای هرکدام از ما مهم ترین امر شناخت خودمان است. امروز ما بدون شناخت همین متون مهیا نمیشود. • حال این متن چگونه خود فلسفه است؟ آخوند در مفاتیح الغیب میفرماید من نمیگویم کسی بخواهد فلسفه بلد باشد باید کتاب اسفار بلد باشد بحث سر ضمائر نیست بحث سر این که ضمائر را پیدا کنید و درست عبارت ها را وصف کنید نیست. شاید اصلا شارح های صدرا بهتر از صدرا این کار را کرده باشند، بلکه خود اسفار که متن آن را صرفا بیان کرده است فلسفه است. • وقتی ما متن فلاسفه را میخوانیم یا آن متن مارا ورق میزند و نسبت مارا با عالم آشکار میکند و یا فلسفه ما نیست. بیش از هر فلسفه ای امروز من و شما را رقم میزند. • کاری که فلسفه میتواند بکند آخرین دستاویز انسان است. چراکه نسبت ما در ساحت های مختلف خواسته در ساحت دین با بسیاری از امور از بین رفته و با فلسفه میتوانیم گسست هارا یک بار دیگر به آن ها متذکر شویم. و با فلسفه میتوان با ذکر گسست ها در مقابل آنچه از غرب تحمیل میشود یکی از آن هاست و یکی از آن هاست قبول سوبژکتیویته هم یکی از آن هاست. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
مطرح شدن فوکو به عنوان فیلسوف در ایران حاصل یک جو سازی رسانه ای هست. ❖ می توان فلاسفه اصلی غرب را به سه درجه تقسیم کرد. 📝 • من شش فیلسوف را در تمدن غرب مهم می‌دانم که عبارت‌اند از: افلاطون، ارسطو، آگوستین، کانت، هگل و هایدگر • دکارت، لابنیتس، هابس، هیوم و شوپنهاور فلاسفه طراز دوم‌اند و هوسرل، دیلتای، فیشته، شلینگ، کی‌یرکه‌گارد، مارکس و فویرباخ فلاسفه طراز سوم. اگر حقیقت امر را بخواهید، فوکو واقعا در سطح چهار هم نیست، چرا که کسانی چون ارنست بلوخ، هانس بلومنبرگ و حتی ژیل دلوز از او خیلی تئوریک‌تر و فلسفی‌تر هستند. فوکو مباحثی را که از دیگران گرفته، بیشتر در دو کتاب خودش «مراقبت و تنبیه» و «تاریخ جنسیت» پیاده کرده است. • علاقه‌مندان فلسفه و نباید چندان به فضاهای ای در جهان توجه کنند، چرا که روزگاری دیگر هم خیلی کسان دیگر سر زبان بودند. در عصر ما بشر به سوی سطحی شدن پیش می‌رود، برای همین فوکو که خیلی پیچیده نمی‌نویسد، ورد زبان همه است. بیشتر این تحت تأثیر غلبه فرهنگ زبان انگلیسی است که همه چیز را در سطح حرکت می‌دهد، برای همین فوکو باب شده است. . . . چ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef