• لبیبرالیسم فرهنگی در ایران با لیبرالیسم اقتصادی همراه نیست، برای همین اقتصاد های چپ در دولت های راست سابقه دار بوده، از اینکه در قامت اصول گرا اقتصاد لیبرال ارائه دهیم یا در قامت اصلاح طلب اقتصادی با برخی مولفه های چپ امر بعیدی نیست.
• مسئله دولت اسلامی که در امتداد نظام اسلامی میخواهد شکل بگیرد امروزه به این معنی فهمیده میشود که گویا فردی که سر کار می آید بله قربان گوی ولایت باید باشد؛ درحالی که رابطه ولایت و دولت رابطه مرجع تقلید و مقلد نیست، رابط امام و مامور است، مامور صرفا مقلد نیست او خود اجازه اجتهاد دارد به شرطی که ظرفیت اجتهاد در هندسه مولای خود را داشته باشد.
#انتخابات
• سیطره گفتمان انقلاب اجازه حرکت های رادیکال در این دور از مناظرات را نه تنها نمیدهد بلکه نامزد های محترم در نزدیک نشان دادن خود به اصل آرمان های امام دارند رقابت میکنند، پیروز این مناظرات #مکتب_امام است!
❖ توضیحات علامه طباطبایی ذیل آیه " إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُه" در اینکه عمل از فروع علم و آثار آن است.
- نقش فکر و علم در ارتقای درجات انسانی چیست؟
• با اين معنايى كه براى كلم طيب كرديم، روشن مىشود كه مراد از آن صرف لفظ نيست، بلكه لفظ بدان جهت كه معنايى طيب دارد منظور است، پس در نتيجه مراد از اين كلم طيب، #عقايد حقى مىشود كه انسان اعتقاد به آن را زير بناى اعمال خود قرار دهد، و قدر يقينى از چنين عقايدى كلمه توحيد است، كه برگشت ساير اعتقادات حق نيز به آن است، و اين كلمه توحيد همان است كه آيه" أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها" متضمن آن است. و اينكه اعتقاد را قول و كلمه خوانده، بدين جهت است كه اين استعمال در عرب شايع بوده است.
و صعود كردن" كلم طيب" به سوى خداى تعالى، عبارت است از تقرب آن به سوى خدا، چون چيزى كه به درگاه خدا تقرب يابد، اعتلا يافته، براى اينكه خدا على اعلى و رفيع الدرجات است، و چون اعتقاد، قائم به معتقدش مىباشد، در نتيجه تقرب اعتقاد به خدا، تقرب معتقد نيز هست. مفسرين ديگر صعود كردن" كلم طيب" را معنا كردهاند به اينكه:
خدا آن را قبول مىكند. و اين معناى صعود كلم طيب نيست، بلكه از لوازم معناى آن است.
البته اين هم معلوم است كه وقتى اعتقاد و ايمان، حق و صادق بود، قهرا عمل صاحبش هم آن را تصديق مىكند نه تكذيب، يعنى عملى كه از او سرمىزند مطابق با آن عقايد است. پس معلوم شد كه عمل از فروع علم و آثار آن است، آثارى كه هيچ گاه از آن جدا شدنى نيست، و هر چه عمل مكرر شود، اعتقاد راسختر و روشنتر، و در تاثيرش قوىتر مىگردد، پس عمل صالح عملى است كه سزاوار هست مورد قبول خدا واقع شود، چون مهر ذلت عبوديت و اخلاص به آن خورده، و چنين عملى اعتقاد حق را در مؤثر گشتن، يعنى در صعود به سوى خدا كمك مىكند. و منظور از" يرفعه" همين كمك است، پس عمل صالح
کلم طيب را بلند مىكند، و به عبارت ديگر در صعود آن كمك مىكند.
ترجمه تفسير الميزان، ج17، ص: 29
——————-
#تاثیر_نظر_در_عمل
#آنتخابات
———
❞ زندگی برای علوم انسانی ❝
༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef ༻
. فکر غیر از داده و اطلاعات است، اگر شما روش علم آموزیتان صرفا افزایش اطلاعات بود نه تفکر، این لزوما به رشد نفس منجر نخواهد شد، نتیجه اش میشود تحلیل هایی که برخی از افراد صاحب نظر در علوم انسانی در این ایام به مناسبت انتخابات مدام بیرون میدهند، اینطور حتی میشود فهمید که چرا در وضعیت علوم انسانی کشور هم اتفاقی نمی افتد؛ چون آقایان میخواهند با گستره اطلاعات و داده تحول ایجاد کنند، نه رشد فکر و اندیشه.
• سنگ رادیکالیسمی که از طرف جریان اصلاحات به سمت نظام پرتاب شده بود، اکنون به سمت بدنه این جریان کمانه کرده.
- در ده پانزده سال گذشته برخی از بزرگان جریان اصلاحات با تغییر رویکرد خود سعی در انقلاب سخت داشتند، سوختی که موتور محرک این تفکر شد از طیف طرفدار خود این جریان شکل گرفت، یعنی اصلاحات طرفداران منتقد وضع موجود و حامی جریان خود را تبدیل به یک جریان رادیکالی کرد که اکنون حتی حاضر به رای دادن به نمایندگان خود این حزب نیستند، این دستپخت اصلاحات اکنون مانعی برای باز به قدرت رسیدن خود این جریان گشته؛ طرفداران رادیکالیسم خوب میدانند رای دادن به جریان اصلاحات یعنی مشروعیت بخشیدن به اصل نظام و این نتیجه با آنچه در چندین سال گذشته برای آن سرمایه گذاری کرده بودند در تضاد است.
اصلاحات اکنون بخش قابل توجهی از بدنه اجتماعی خود را به اپوزیسون سخت تبدیل کرده است .
#یادداشت
#انتخابات
#اصلاحات
• رشد عملکرد دولت در دهه نود گرچه تقریبا متوقف بوده یا بعضا عقب گرد هم داشته، اما نظام جمهوری اسلامی سال ۹۰ با سال ۹۸ قابل مقایسه نیست! وضعیت غیرقابل دفاع بودن یک دولت به معنی غیرقابل دفاع بودن نظام و انقلاب در آن برهه نیست.
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
یادداشت نخست (۱۴۰۳/۳/۲۵) 🖌 سیدمحمدتقی چاوشی روزهای اخیر و در جریان جنگ غزه، تصویری از سربازی ف
یادداشت نخست
بخش دوم
🖌 #سید_محمدتقی_چاوشی
قدما گفتهاند هر علمی از سه بخش تشکیل یافته است؛ موضوع و مسایل و مبادی. گاه بهجای مبادی از مطالب یا نتایج نام میبرند. لکن، نتایج خارج از علم است و وقتی مقدمات را به درستی بیان و توضیح کرده باشیم، نتایج یا مطالب آشکار میشود و به همین جهت، در کتب منطقی میخوانیم که قیاس از دو مقدمه فراهم آمده است و نتیجه را جزو قیاس نمیدانند. بهیاد داشته باشیم در شیوه ارتباط و پیوند مقدمات با نتایج دستکم پنج قول بیان شده است؛ مانند علیت و معدیت و تولیدی بودن و ... . پی بردن به این نسبتها، کار عقل یا حدس است. مهم تهیه و توضیح درست و دقیق مقدمات است.
مسایل یک علم ویژگیهایی دارد و بی شک با آنها آشنا هستیم. لکن، ماهیت یا طبیعت مسایل فلسفی محل کلام است. برای نمونه میدانیم که موضوع مسایلِ دانش از موضوعِ دانش جدا نیست گرچه در نسبت آنها اتفاق قول وجود ندارد. اما مسایل فلسفی گذشته از ویژگیهایی که برای آنها و در کتب منطقی-فلسفی آورداند، خصلتی دارند که آنها را از مسایل سایر علوم جدا میکند. به بیان دیگر، مسایل علوم آنگونه که در دانش منطق آمده است مختص به یک دانش نیست و هر علمی اگر علمی حقیقی باشد(یعنی، علمی باشد که بتوانیم برای مسایل آن اقامه برهان کنیم)همان ویژگیها را دارد. لکن، روحی یا طبیعتی بر مسایل حاکم است که در منطق از آنها نمیگویند. ارسطو در متافیزیک از دشواریهای مسایل فلسفی بحث میکند. همانطورکه میدانیم ارسطو مسایل را آپوریا میخواند و آپوریا در زبان یونانی دشواریها و معضلات را میگویند؛ هزارتو(Maze). در هزارتو، انسان سردرگم میشود؛ زیرا، از آغاز به فکرِ خروج است؛ در هزارتو، میکوشیم به سرعت و با تعجیل راهی برای خروج بیابیم؛ زیرا، وضعیتی که در آن گرفتار آمدهایم، مطلوب نیست؛ آزاردهنده است. خروج از وضعیتِ هزارتو، پیشاز ورود در آن حاضر است؛ مینماید که چنین خروجی بنحو ماتقدم در مسایل فلسفی حضور دارد. این آگاهی به خروج، از کجا آمده است؟ بهیاد داریم که افلاطون و ارسطو فلسفه را در عبور از شگفتی و حیرت میدیدند؛ نقطه عزیمت فلسفه را حال و حیرت(παθος)یا شگفتی(ταοζομεναι)میدانستند. در دوره جدید و بقول هگل، همین حیرت است که جای خود را به شک(دکارت)میدهد. از اینجا روشن میشود که آگاهی از خروج، امری ماتقدم نیست. مقدم بر این آگاهی، آگاهی دیگری وجود دارد. وقتی آگاهی یا علم را به یقین تعریف میکنیم عبور از حیرت یا شک ضرور میشود. هایدگر باور دارد که در یونان سوبژکتیویسم وجود داشت و در دوره جدید و از دکارت بهبعد سوبژکتیویته. سوبژکتیویسم یعنی، حقیقت یا دانش را یقین بدانیم. سوبژکتیویته اما یقین را آگاهی انسان بدانیم یعنی، انسان به آگاهی و النهایه خودآگاهی برسد. بهبیان دیگر، حقیقت منوط است به یقین انسان و یقین کسب نمیشود مگر در و با آگاهی انسان. در نتیجه، آگاهی یقینی، حقیقت است. این را سوبژکتیویته میخوانیم. در سوبژکتیویسم اما گرچه حقیقت یقین است لکن، دخلی به آگاهی انسان ندارد. قوام یقین یا حقیقت به آگاهی انسان نیست.
بیان هایدگر قابل نقد است. سوبژکتیویته از یونان وجود دارد و دخلی به دورههای جدید ندارد. در یونان نیز یقین را در آگاهی انسان بنا میکنیم. آنچه مقوم متافیزیک است سوبژکتیویته است؛ چه در یونان و ایران و چه در اروپا. بله، شدت و ضعف دارد. اگر قبول کردیم که سوبژکتیویته مقوم متافیزیک است، جایی برای اینگونه تمایزات نمیماند. مضاف آنکه، چطور میشود که در دوره جدید سوبژکتیویته پیدا شده است؟ آیا چیزی که سابقهای در تاریخ متافیزیک ندارد، به یک بار از مقومات متافیزیک شود؟ سوبژکتیویته اگر مقوم متافیزیک است که هست پس، در تمامی ادوار متافیزیک حضور دارد.
ادامه دارد ....
____
زندگی برای علوم انسانی
https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ فعالیت در کف میدان دقیقا کجاست؟
. در ایام تبلیغات انتخابات همیشه یک مسئله ای که مطرح است ارتباط نخبگان با کف میدان است، سوال اصلی این است که کف میدان به چه معنی است؟ گاه این مسئله به ذهن ما خطور میکند که کسی که برود در خیابان بگردد و دانه دانه با مغازه دار ها صحبت کند، سوار تاکسی شود با راننده هم کلام شود، در پارک ها با پیرمرد های بازنشسته بنشیند و سخن بگوید یا در ایستگاه اتوبوس پای صحبت دانش آموزانی که از مدرسه بازمیگردند بنشیند او دقیقا در کف میدان است! برخی نیز فعالیت در کلاب هاوس، اینستاگرام، تویتر و... هرچه که خارج از فضای محفوظ ایتا باشد را کف میدان میدانند، کسی که کل داده های فکری خود را از پیام رسان های داخلی میگیرد در این تعریف خبری از جامعه ندارد و دغدغه های پاستوریزه و غیر واقعی را برای خود مسئله کرده است.
سوال اساسی این است که کف میدان دقیقا کجاست؟ و اگر یک نخبه یا فردی که توان تاثیری گذاری اجتماعی دارد بخواهد در ایام های خاص مثل انتخابات ارتباطی با جامعه بگیرد تا مسئله جامعه را حل کند یا جریان سازی کند کدامین مصادیق از جامعه واقعی یا همان کف میدان است؟ در پانزده بیست روز باقی مانده به ایام انتخابات چگونه میشود در کف میدان نقش آفرینی کرد؟
🔺 منتظر جواب شما عزیزان هستیم.
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
❖ فعالیت در کف میدان دقیقا کجاست؟ . در ایام تبلیغات انتخابات همیشه یک مسئله ای که مطرح است ارتباط
- تو فلسفه غرب یه دعوایی بین هگل و مارکس هست که چه کسی انتزاعی می اندیشد؟ حالا سوال برای ما فراتر از اندیشه شده و مسئله اینکه چه کسی انتزاعی عمل میکند؟ خوب شاید بگید انتزاع میتونه وصف اندیشه باشه اما عمل همیشه با عینیت همراه هست و نمیشه انتزاعی بودن در باره عینیت مورد سوال واقع بشه، ولی خوب خدمتتان باید عرض کنم که خیلی از ماها انتزاعی عمل میکنیم، چه طور ؟ مسئله همینه که عمل واقعی با عمل وهمی چه فرقی داره...
📌 مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه برگزار می کند؛
❖ تاملاتی در نسبت عقلانیت اجتماعی با حکمرانی
🔸 با ارائه : استاد امین اسدپور
▫️شنبه/۲تیرماه/ساعت ۲۱
•
•
•
༺ مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه ༻
https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b