eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.7هزار دنبال‌کننده
802 عکس
193 ویدیو
10 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است» • گروه #شعر و هنر ما : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed https://virasty.com/Taha_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
انقلاب سلبی ها اساسا هر انقلابی برای آنکه به ثمر برسد نیاز به یک جریان اجتماعی و پشتوانه فرهنگی دارد. افرادی که اینک دنبال تغییر نظام سیاسی موجود هستند اول از همه باید از خود سوال بپرسند به راستی چه اتحاد و انسجامی درون خود جریان های برانداز وجود دارد؟ آیا کوچک ترین رویکرد ایجابی برای تغییر وضعیت موجود در اندیشه فکری یا ایدولوژی آنان هست؟ مدل حکمرانی در عرصه فرهنگی سیاسی آموزشی دارند؟ حتی کوچکترین همبستگی اجتماعی برای هویت سازی برای جریان خود بین این جماعت دیده نمیشود به طوری که در مطالبات خود نیز به مناقشه خورده اند. منافع گروه های کومله، منافقین، شاهنشاهی ها و طرفداران آزادی حجاب هیچ انسجام فرهنگی ای را دارا نیست. در نبود انسجام فرهنگی هویتی در صورتی که براندازی رخ دهد، این براندازی نه صرفا باعث تغییر نظام سیاسی، بلکه تغییر در حاکمیت مرزی و جغرافیایی را منجر خواهد شد. نزاع حاکمیت در این طیف از مخالفین بیشتر تابع الگوی نظام حکمرانی جنگل است که تنها ملاک برای بقا را قبیله، خون یا قدرت تعیین میکند. انقلاب خمینی زمانی موفق شد که پررنگ ترین جریان سیاسی فرهنگی و اجتماعی عصر خود بود به طوری که از منافقین گرفته تا لیبرال ها خود را در تضاد با رهبری خمینی نیمتوانستند معرفی کنند بلکه برعکس خود را هم افق و و ذیل هویت این انقلاب باز تعریف میکردند تا بتوانند در بدنه اجتماعی ایران برای خود جریان زنده ای بمانند. اما مخالفین موجود گویا با الگوگیری از فیلم "بازی تاج و تخت" مدلی که صرفا با سلب جریان مقابل تنها ایده اصلی خود را برای حکمرانی در نزاع قدرت میداند نمایان میسازند. ایران اسلامی جریان و هویت یک پارچه ای است که در طول تاریخ به عنوان یک نظام فرهنگی ابتدائا شکل گرفته است. ارزش فرهنگی لزوما با قدرت سیاسی ساقط شدنی نیست و ریشه بنیادین در اعتباریات مردم ایران زمین دارد. وضعیت موجود هنوز با انقلاب خمینی فاصله زیاد دارد اما تغییر و ایده برای حکمرانی و اصلاح ساختار های بنیادین جامعه تنها راه علاج عبور از ناعدالتی ها و نابرابری های زجر آور واقعیت جامعه ما است. می کنند انکار تنها یک خدا را کافران کفر هم آیینه دار معنی توحید ماست _______ ___ @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
مگر در زمان ائمه فلسفه داشتیم که بگوییم تا حکمت نخوانیم نمیتوانیم آدم شویم؟ ◾ شاید با دیدن این مطلب برای خواننده گرامی سوال ایجاد گردد که مگر در زمان مولا امیرالمومنین علم فلسفه داشتیم که بگوییم اگر کسی فلسفه نخوانده باشد سلوک الی الله برای او ممکن نباشد؟ و من سوال میکنم کنون اگر کسی بگوید هرکس علم فقه بلد نباشد از شریعت اسلام بویی نبرده است مگر سخنش غلط است؟ گرچه در زمان اهل بیت علمی به اسم فقه نداشتیم و هنوز تدوین کتب فقهی مانند اکنون صورت نپذیرفته بود. پس همین اشکال راجع به احکام شرعیه نیز وارد است. ◾ آنچه در کلام ائمه یا در لسان قرآن به عنوان فقه آمده است نه معنی اصطلاحی آن بلکه معنی تفقه و اجتهاد در دین است. جواب این سوال این است که گرچه علم و کتاب فلسفی به معنی امروز هنوز تدوین نگشته بود اما مگر معارف موجود در حکمت متعالیه چیزی غیر از آیات و معارف ناب محمدی است؟ ◾ موضوع فلسفه ما همان آیه هو الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ‌ است و معارف آن چیزی غیر از حقیقت توحید نیست. فلسفه در صدد این است که به ما بگوید يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ و میخواهد بگوید چگونه است که هرچه خیر است از جانب خداست و هرچه بدی است از جانب بنده. ◾ گرچه اصطلاح و بیان فلسفی غیر از بیان آیات است اما معارف توحیدی یکی است و شما اگر به دیده انصاف بر آنچه فلاسفه با عمری ریاضت و غلامی در خانه اهل بیت به آن رسیده اند را بررسی نمایید خواهید دید هیچ حرفی نگفته اند مگر از قرآن گرفته باشند و با قرآن یکی باشد. پس در واقع پیرمغان ما امام خمینی که در کل عمر خود غیر از حکمت و غیر از واقعیت حرفی نزد درست گفته است که نمیشود انسان بدون معرفت توحیدی قدم در راه توحید بگذارد. ◾ مگر ممکن است انسان خود را سالک الهی بداند و هیچ اعتقادی بر فقر ذاتی یا توحید مطلقه نداشته باشد؟ خود حصول معارف فلسفی به آسانی بر کسی ممکن نیست و این خود ریاضتی است از ریاضات انسان. و نفسی که بتواند حقیقت این امر توحیدی را دریابد میتواند جامعه و دولتی اسلامی بسازد. مگر ممکن است عالمی که خود بویی از معرفت توحیدی نبرده و درکی از این اصرار غیبی نداشته بتواند مدلی توحیدی برای تحول اجتماعی بسازد ؟ _ ___ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
🔹یادداشت یادداشتی کوتاه از ظرفیت های نادیده شده فلسفه علامه طباطبایی رحمه الله علیه 🔸گرچه فلسفه علامه طباطبایی از مهمترین مبانی تشکیل حکومت اسلامی در عصر ما به شمار میرود. اما صد افسوس آنگونه که باید ظرفیت فلسفی نظام فکری ایشان هنوز برای جامعه مخاطب شناخته شده نیست. در این نوشته به صورت اجمالی سعی در توضیح برخی از ظرفیت های فلسفی ایشان دارم: ♦️- باید به فلسفه علامه طباطبایی به عنوان یک نظام فلسفی جدید غیر از نظام فلسفی صدرا نگاه کرد چرا که اساسا ایشان موسس نظریه واقعیت مطلقه در فلسفه اسلامی بوده اند که ظرفیت کارکردی که این نظام فلسفی در اختیار ما گذاشته و همچنین تحولاتی که در دل فلسفه به وسیله همین نظام ایجاد شده است غیر از فلسفه صدرایی یا مشاء است. ♦️- نظام اصالت الواقعیت علامه طباطبایی گرچه یک نظام جامع تری نسبت به نظام اصالت الوجودی صدرا میباشد اما علامه در تبیین اندیشه صدرا بر اساس خود نظام فلسفی او سعی در تکمیل سیستم اصالت الوجودی نیز داشته است به عبارتی ایشان علاوه بر بیان نظام فلسفی نوآورانه خود مکمل و مصحح نظام فلسفی صدرا نیز بوده است. ♦️- بر اساس سیستم اصالت الواقعیت علامه طباطبایی فلسفه اسلامی ظرفیت بحث از تمام فلسفه های غربی و اسلامی دیگر را در دل خود پیدا میکند، این نحو ثبوت موضوع فلسفی با شاملیت مرز های وهم و غیر وهم هم ظرفیت هضم اندیشه های ضد را در درون خود دارد و هم توان اصلاح و تکمیل اندیشه های هم جهت را پدیدار کرده است. ♦️- نوآوری علامه طباطبایی پیرامون بحث اعتباریات افق تازه ای را نسبت به جایگاه مباحث علوم اجتماعی که همگی از سنخ اعتباریات هستند در فلسفه اسلامی به ما میدهد. گرچه در طول تاریخ سنت فلسفی و حکمی ما از ظرفیت های فلسفه صدرا یا حتی بوعلی سینا نیز میشد به اندازه کافی در مسائل امتداد حکمت بهره برد اما ظرفیت اعتباریات علامه طباطبایی در فلسفه اسلامی به قدری وسیع تر و روشن تر گشته که تحولات عظیمی را میتوان با دقت نظر در این مسئله یافت. متاسفانه هنوز در سنت فلسفی قم تفاوت اعتباریات علامه طباطبایی با اعتباریات در سنت های پیش از او تبیین نشده است. ♦️- علامه طباطبایی همانطور که مبدء روش تفسیر قرآن به قرآن در المیزان بوده است، در مدل فلسفی ایشان نیز نمیتوان در جایی که متد و روش عقلی ایشان استفاده کرده است اثری از روش نقلی یا تجربی یافت به این معنی که در متد فلسفی ایشان عقلانیت محض حاکم بوده و ایشان به هیچ وجه برای اثبات مدعای عقلی از منبع وحیانی یا تجربی استفاده نمیکنند. ♦️- ظرفیت فلسفی علامه طباطبایی شاکله جدیدی به تمام یا اکثر مباحث فلسفه داده است به نحوی که بیان ایشان فلسفه اسلامی را کاملا از خطر سفسطه یا از خطر نسبیت در معرفت یا نگاه به مباحث فلسفی از منظر فاعل شناسا در امان نگه میدارد. گذاره هایی که در ثبوت فلسفه به وسیله نظام واقعیت مطلقه تحقق پیدا میکند رویکرد معرفت شناسی نداشته و کامل بر محور ثبوت ریل گذاری شده است. 🔸علامه طباطبایی یگانه فیلسوف دوران ما اندیشه ای را در حساس ترین برهه تاریخ برای ما به یادگار گذاشت که بی شک تمسک به آن اصلی ترین راه برون رفت از وضعیت فعلی و حرکت روبه جلو در مسیر تمدن سازی را فراهم خواهد کرد. اما قطعا شرط گفتمان اسلامی سازی علوم انسانی در عصر حاضر جریان سازی تفکر فلسفی علامه طبطبایی است. 🔸در آخر باید بگویم جریانات فلسفی رایج در قم مانند مبانی فلسفی آیت الله مصباح یزدی رحمه الله علیه، مبانی فلسفی آیت الله فیاضی یا حتی استاد یزدان پناه گرچه حول گفتمانی که علامه تاسیس کرده بود شکل گرفته است اما مبانی فکری کاملا متفاوت و در عین حال شبیه به علامه را برای ما به ارمغان آورده اند که ان شاءالله در صورت مقدور در نوشته های آتی به تفاوت های آن پرداخت خواهم کرد. ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
📝 "بیایید دست از توحید ذهنی برداریم" - نگاه غالب ما در زندگی به مسئله لااله الا الله یک نگاه فانتزی دست نیافتنیِ مقیدِ است. وقتی به نماز می ایستیم، خدایی را پرستش میکنیم که در مقابل خود قرار داده ایم، این خدای مقابل پذیر که "صمدیتش" را خراب کرده ایم با توحید هم خوانی ندارد. نماز که تمام میشود مشی و حرکتمان باز بریده از توحید است. توحید را در ذکر و دوردست و ماورای ذهن مقدس کرده ایم. توحید دقیقا در تمام ساعات و متن و لحظات زندگی هست. توحید مگر نفی غیر نمیکرد؟ چگونه آن صندلی مقابل چشم ما، آن دوست دیرین ما، فرزند ما، غذای در دست ما دقیقا همین بدن ما غیر از دامنه توحید است؟ بیاید ببینیم چه کسی انتزاعی بحث میکند؟ چه بخواهید و چه نخواهید مملکت توحید جای برای خود نمایی موجودی غیر از خود نگذاشته است. دقیقا در آن لحظه و مکانی که شما حاضر هستید، باید توحید را دید. البته من و شما توحید را نبینیم و نفهمیم هم بودن عالم همین است. نمیخواهم بگویم هرکس که آدم خوبی شد و نگاهش به عالم الهی شد میتواند توحید را ببیند و توحید در نگاه او یافت میشود. نه توحید نحو بودن خارج از من و من تمام هستی است و یک مسئله در شناخت نیست! - آب میتواند تر نکند؟ آتش میتواند نسوزاند؟ عالم نمیتواند خارج از توحید باشد. این دقیقا داعیه اعمیت فلسفه اسلامی است که لیوان در درست شما را، پندار و احساسات درونی تان و حتی سیر و سلوک غیر مادی شمارا با توحید نمایان میسازد. - فلسفه دقیقا در نقطه ای ایستاده که میتواند همه علوم را در دل خود جای دهد چرا که هیچ علمی غیر از خود را باقی نمیگذارد و البته میگذارد. فلسفه در نقطه ای رخ نمایان میکند که داعیه اعم آن اجازه ظهور هیچ فلسفه دیگری بیرون از خودرا نمیدهد و زمین بازی را در دل خود برای همه فراهم میکند. فلسفه نه آن است که در ذهن باشد بلکه بودن خارجی واقعی مقابل و شامل خود ما است. چه عجیب که در زمانه ما میشود با احساسات علوم انسانی بافت و هر مسئله ای را توصیف کرد اما به بودن واقعی عالم که میرسد آن را در ذکر زیر زبان و خلوت سجاده خلاصه میکنیم... ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
🔸نقدی کوتاه بر نوشته آقای حسن محدثی، جامعه شناس استاد یار دانشگاه آزاد اسلامی کانت زمانی که ملاک واقعیت را از واقعیت عالم به نفسانیت منتقل کرد منکر هرگونه واقعیت خارجی ای در ماورای ذهن خود شد. مقوله بندی کانت بر اساس مفاهیم ذهنی طوری شکل گرفت که مدرنیته بعد از او سعی در مقوله بندی و ساختار سازی کل عالم کردند. این مقوله بندی و تحمیل ساختار های ذهنی بر واقعیت خارجی تا جزئی ترین روابط انسانی و حریم شخصی انسان سرایت کرد به طوری که مدرنیته خلاقیت و انسان بودن را از ما گرفت. برده داری را گرچه در اسم برداشت اما کارمند، کارگر، دانشجو را جایگزین کرد. سازمان دانشگاه بر اساس مقوله بندی ساختاری خود تقریبا اراده "من" را در دانش پژوه نابود کرد و تمام مدل خلاقیت و حکمرانی را در قالب مقولات از پیش تعیین شده بیان نمود. به طوری که حتی تعداد کلمات مقالات شما هم خارج از سلطنت این سازمان قرار نگرفت و شما اگر بخواهید خارج از مقوله بندی یاد شده مقاله ای هم بنویسید ولو مفاهیم ناب را داشته باشد فاقد هرگونه اعتبار علمی است. مفهوم نهاد بر اساس واقعیتی ماورای انسان که هم در بردارنده فردیت انسان و هم رابطه آن با جامعه و هم صرف جامعه است شکل گرفته. این جامعیت واقعیت هویتی متفاوت به ساختار آموزشی میبخشد، به طوری که هویت انسانی و همچنین هویت اجتماعی هریک به نوبه خود در عدالت میتوانند رشد کنند. حوزه علمیه_ اگر آن را به بهانه اصلاح و تحول تبدیل به دانشگاه نکنند_ در این سنت "واقعی" شکل گرفته است. نهاد حوزه نه یک نهاد ساختاری مقوله بندی شده، بلکه نهادی واقعی و دارای متشخصات مختلف وجودی در یک هویت واحد فرهنگی شکل گرفته است. مدل اجتماعی ای که درک آن را برای یک ذهن مدرن سخت کرده است. رابطه نهاد حوزه و دولت، فارغ از یک نگاه سازمانی بر اساس هویت ولایت شکل میگیرد ولایت بعد فرهنگی و فکری راهبری حوزه است که اجازه ظهور فردیت را نیز به طرف مقابل خود در زیر پرچم خود داده است و رابطه فکری و فرهنگی بین ولی و حوزه عامل حرکت دهنده این نهاد است. و باز ذهن کانت زده نمیتواند تفاوت رابطه ساختاری دولت مدرن و ولایت را درک نماید. اساسا روحانیت جامعه اسلامی غیر از روحانیت مسیحیت است، که البته تاریخ تحریف شده مسیحیت نسبت به وضعیت پیشین کلیسا ها به قدری بازگو شده که ذهن غرب زده مدرن حتی توان درک روحانیت مسیحیت را نیز ندارد. چه افسوس که بخواهد مفهوم روحانیت اسلامی را با مفهوم روحانیت مسیحی درک کند. ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
"مستبدِ صالح" یا "دیکتاتورِ ظالم" دو تفسیر موجود از ولایت فقیه 📝 🔷 مستبد صالح غالبا نوع نگاه و تفسیر احزاب سیاسی مذهبی و حزب اللهی از مفهوم ولایت است که نوعا تصوری درست از رابطه جمهوریت با ولی فقیه را ندارند. در مدل اجرایی راهبردهای ولی فقیه کنش گری هایی حداقلی بدون جذب حداکثری دارند. گفتمانشان دوگانه ساز است و از نظر فرهنگی سنخیتی با فرهنگ فکری ولایت فقیه ندارند. دیکتاتور ظالم نوع نگاه مردمی است که ولایت فقیه را از منظر تفکر قائلین به مستبد صالح فهمیده اند. آنان در صالح بودن راهبرد های ولی تردید دارند و این به دلیل مواجه ای است که رسانه از ولی فقیه برایشان ساخته. شما اگر در‌چهل سال گذشته تیتر اخبار روز بعد سخنرانی ولی فقیه را نگاه کنید فکر میکنید کل حرف او در چهل سال چند جمله تکراری حوصله سربر بیشتر نبود. شما در اوج بحران های سیاسی که بازی رسانه ای آن را ایجاد میکند اگر از طریق همین رسانه صحبت های ولی را نگاه کنید فکر خواهید کرد او کل سخنرانی اش را برای دعوای خاله زنک بازی این حزب های قدرت طلب اختصاص داده بود. نمیدانند خود او نود درصد صحبت را سر مسئله دیگری برده بود و صرفا به آن مسئله موجود در رسانه اشاره کرده تا به ملت برساند این مسئله کشور نیست، مسئله کشور فرهنگ است، فکر است، علم است... اما روز بعد کل تتیر های رسانه همان حرف سیاسی و حاشیه ای او میشود در واقع ولی فقیه را رسانه احزاب تاویل به اغراض سیاسی خود میکنند. افرادی که به اسم تحلیل گر در بحران‌ها می آیند طوطی صفت صورت بی مغز و فکر، حرف های ولی را تکرار میکنند بدون اینکه بویی از تحلیل و عمق فکری آن را بدهد.‌ مردک‌های قدرت طلب ویترین ولایت را نگه داشته اند. 🔸ما هنوز بعد از چهل سال نتوانسته ایم مفهوم رابطه ولایت با مردم را بفهمیم و عمیقا معتقدم هر یک از مدل های علوم انسانی اسلامی برای اجرا بدون فرهنگ سازی مفهوم ولایت غیر ممکن است. ولایت چه به معنی ولی فقیه چه به معنی ولی در خانواده.... ___ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
📝 تاثیر جنگ اوکراین در روند اسلامی سازی علوم انسانی چگونه است؟ • گرچه طرح علوم انسانی یک برنامه ایجابی برای مدیریت جامعه است و نفی جنبه سلبی آن یعنی نفی‌ علوم انسانی غربی نمیتواند برنامه‌ جایگزین ایجابی برای ما باشد اما شکست هیمنه و ناکارآمدی نظام اندیشه غربی باعث توجه به سنت و تسریع جریان گفتمان تولید علوم انسانی اسلامی خواهد شد. اگر موجب فروپاشی نظم مدرن جهانی گردد منجر به توجه به تولید نظام ایرانی اسلامی میشود. •چرا که افسوس فعلا غالب اندیشمندان ایرانی در خواب رویای ایده آلیسم آلمانی را برای ایران میبینند و بیداری و توجه این از خود بیگانگان به سنت هویتی خود بدون شکست بت غرب در چشمشان ممکن نیست. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ حضرات سکوت! مسئولیت بلایی که با راهبرد فقه اخصی خود بر سر جامعه آورده اید را بر عهده بگیرید. 📝 • جریان فکری ای که از اول انقلاب هیچ سنخیت فکری با مبانی اجتماعی و حکومتی امام نداشتند همواره تمام دغدغه خود را در فرعی ترین مسائل فرهنگی بر جامعه غالب کردند. • بدون فهم درست معنی ولایت، خود را راهبر دینی‌جامعه میدانند و حال آنکه در نظام فکری خود دریغ از داشتن کوچک ترین راهبرد فرهنگی اند. • با اعمال کج سلیقگی بر نهاد های فرهنگی منجر به بدترین نوع ترویج مسئله شده و شکاف و دودستگی را در جامعه ایجاد کرده اند. • از این به اصطلاح عالمان که هیچ گاه همه قرآن را ندیدند و افق دیدشان از بالاتر نرفته چگونه انتظار می‌رود اینک حق و باطل را ببیند؟ • اینان که پیامبر را در یک خلاصه کرده اند روی دیگر ایران اند که با ظاهری متفاوت و داعیه دین اصل دین را به یغما برده اند. ◾️ساکت باشید حضرات سکوت و ساکت بمیرید... ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef