جامعه علیه جامعه
📝 #علی_زمانیان
• در خبرها آمدهاست که فروشندگان و اصناف و کسبه، به دستور مقامات مرتبط، از فروش اجناس به بانوان بیحجاب منع شدهاند و یا برخی فروشندگان از ارائهی خدمات به آنان خودداری کردهاند. در غیر این صورت و اگر به بانوان بیحجاب، خدمترسانی کنند، صاحب واحد صنفی با مشکلات قضایی و قانونی مواجه خواهد شد. بهتعبیر دیگر، دولت، ناتوانیاش را در کنترل و مهار بیحجابی، بر دوش جامعه میافکند و نمیداند با این سیاستِ مطلقا ناکام، منازعه و کشمکش اجتماعی را میان شهروندان دامن میزند. سیاست شهروند علیه شهروند، سیاستی خطرناک است که به رویارویی اهالی این سرزمین، و رواج نزاع و گسترش کینتوزی منتهی میگردد. این نوع تصمیمات، ناشی از نوعی کژاندیشی و نفهمیدن مسئلهای است که باید با خردورزی و عقلانیت، مدیریت شود.
• سیاستِ "جامعه علیه جامعه"، به روابط و مناسبات اجتماعی آسیب جدی میزند و آنچه را که جامعهشناسان از آن بهعنوان "سرمایههای اجتماعی" نام میبرند، دچار فرسایش و تخریب می کند. این درحالی است که بقاء و رشد جامعه در گرو اعتماد و همکاریهایی است که در متن جامعه در جریان است. بدون همکاری و اعتماد، زیرساختهای جامعه، سست و لرزان شده و ملت را با فروپاشی مواجه میکند.
• سیاستِ "جامعه علیه جامعه"، آشکارا توصیه به عدم گسترش فرهنگ، عدم مدارا، گسترش دشمنی و خصومت اجتماعی و قطع همکاریهای اجتماعی میان شهروندان است. چنین سیاستی، بهویژه در جامعهی ایران، که از کاهش معنادار و نگرانکنندهی هر سهی این فضیلتها رنج میبرد، به نتایجی تاریکتر، منجر خواهد شد. از نتایج شومِ تزریق چالش و ستیز به بدنهی جامعه و رو در رو قرار دادن شهروندان در برابر یکدیگر، از میان رفتن چسب اجتماعی و فرسایش انسجام است. ترجمهی عینی و روزمرهی این سیاست، گسترش بیگانگی اجتماعی و نفرتی است که به افزایش ناهنجاریها و آسیبهای اجتماعی دامن میزند.
• "اعتماد"، "همکاری" و "مدارا"، سه فضیلت بنیادین و سه رکن اصلی بقاء و ماندگاری جامعه محسوب میشود. بدون هریک از این ارکانِ سهگانه، سامان اجتماعی و زندگی مسالمتآمیز، تضعیف شده و بهجای آن، خصومت و کینورزی میان اهالی این سرزمین افزایش مییابد. فقط موضوع این نیست که فروشندهای به بانویی بدون حجاب، جنس نفروشد، بلکه اینگونه رفتارها، نشانگر عدم مدارا با "تفاوتهای اجتنابناپذیری" است که بهنحو طبیعی، در جوامع، جریان دارد. تفاوتها را نمیتوان به همسطحی و همرنگی فروکاست. تنوع و تفاوت، چه در سطح فرهنگ کلی و چه خرده فرهنگها، واقعیت تاریخی است که در زندگی روزمرهی مردمان، به نمایش درمیآید. هر نظام سیاسی که"تفاوت" و "تنوع "در زیست اجتماعی را بهرسمیت نشناسد و بخواهد "سقف فلک را بشکافد و طرحی نو" دراندازد، و یا در اندیشهی انسان نو و از نو ساختن آدمی بیفتد، لاجرم دیر یا زود به تنش و بنبست خواهد رسید؛ و این همان تنش ساختاری است که نظام مستقر، با آن دست و پنجه نرم میکند و تا دست به اصلاح خویش نبرد و تفاوت و تکثر اجتماعی را بهنحو ساختاری و عملکردی، بهرسمیت نشناسد، در این جدال و کشمکش و تنش نفسگیر، درجا خواهد زد و ای بسا جان خود را نیز بر سر آن بدهد.
اولین گام در گشودن انسداد و برونرفت از بحران کنونی، پذیرش تفاوت و تکثر اجتماعی از سوی حاکمان است. بدون این پذیرش، هیچ راهی به آینده باز نخواهد شد. همان که جان رالز (فیلسوف)، میگوید که بزرگترین فضیلت یک حکومت، "رعایت اصل بیطرفی" نظام سیاسی نسبت به تفاوت و تکثر منتشر در جامعه است، افقی باز نخواهد شد مگر اینکه حکومت، ردایی از این فضیلت را بر قامت خویش بیفکند و اصل بیطرفی را بپذیرد، و نیز سیاستهای موافق با این اصل را بهنحو ساختاری در دستور کار خود قرار دهند.
✔️ آنچه اکنون مشاهده میکنیم این است که شوربختانه، نهتنها اصل بیتفاوتی نسبت به تفاوتهای اجتماعی در سطح ساختار سیاسی نادیده گرفته میشود، که جامعه را نیز به طرد مدارا نسبت به تفاوتها مجبور میکنند. حاصل چنین سیاستی چه خواهد بود جز خشونتِ "جامعه علیه جامعه"؟
۱۴۰۱/۱۰/۰۹
#رصد
#حجاب
.
❞ زندگی برای علوم انسانی ❝
༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef ༻