🏷 #دارایی_حقیقی_نظاماسلامی
┈══════ ✧؛❁؛✧ ══════┈
💬 آیتاللهالعظمی خامنهای (حفظهالله):
✥ شما اشتباه کردهاید که خیال کردهاید قدرت جمهوری اسلامی در این است که در داخل، بمب اتمی فراهم کند یا بسازد؛ اینها نیست! اگر این بود که جمهوری اسلامی حالا بخواهد مثلاً یک بمب اتمی درست کند، صدهایش را کشورهای بزرگ دارند. اگر کسی با بمب اتم میتوانست بر کسی پیروز شود، آمریکا و شوروی سابق و بقیهی قدرتهای خبیث دنیا، تا به حال صد بار جمهوری اسلامی را از بین برده بودند.
✥ چیزی که به یک نظام قدرت میدهد، بمب اتم نیست! قدرت نظام اسلامی -که آمریکا و شوروی سابق و بقیهی قدرتهای ریز و درشت عالم تا امروز نتوانستهاند و نخواهند توانست با آن مقابله کنند- «قدرت ایمان نیروهای حزبالله» است.
📌 بیانات در دیدار فرماندهان گردانهای عاشورا، در تاریخ ۱۳۷۱/۰۴/۲۲
┈═════ ✧؛❁؛✧ ═════┈
🗂 ارجاعات مکتب فقهالخمینی
🆔 https://eitaa.com/erjaat_f
🏷 #ارزش_انقلاب_اسلامی_ایران
┈══════ ✧؛❁؛✧ ══════┈
💬 آیتاللهالعظمی خامنهای (حفظهالله):
✥ کاری که در زمان امام حسین(ع) انجام گرفت، نسخۀ کوچکش هم در زمان امام(ره) ما انجام گرفت؛ منتها آنجا به نتیجه شهادت رسید، اینجا به نتیجه حکومت.
این، همان است؛ فرقی نمیکند؛ هدف امام حسین(ع) با هدف امام(ره) بزرگوار ما یکی بود.
📌 بیانات در خطبههای نماز جمعه، در تاریخ ۱۳۷۴/۰۳/۱۹
┈═════ ✧؛❁؛✧ ═════┈
🗂 ارجاعات مکتب فقهالخمینی
🆔 https://eitaa.com/erjaat_f
🏷 #مسئله_ولایتفقیه
🏷 #امام_خمینی
┈════ ✧؛❁؛✧ ════┈
💬 آیتاللهالعظمی جوادی آملی (حفظهالله):
✥ حركت امام راحل(قدسسره) در محور فقه اين بود كه بحث «ولايت فقيه» را از قلمرو فقه بيرون آورد و در جايگاه اصلیاش «علم كلام» نشاند؛ آنگاه اين مسئله را با براهين عقلی و كلامی شكوفا كردند و سپس بحث ولايت فقيه بر فقه سايه افكند و سراسر آن را زير سايه خود قرار داد و نتايج فراواني به بار آورد كه يكی پس از ديگری شاهد آن بودهايم.
📌 بنيان مرصوص، ص۲۴۶
┈═════ ✧؛❁؛✧ ═════┈
🗂 ارجاعات مکتب فقهالخمینی
🆔 https://eitaa.com/erjaat_f
🏷 #نظریۀ_روحالمعنی
┈════ ✧؛❁؛✧ ═══┈
💬 امام خمینی (قدّس سرّه):
✥ هل بلغك من تضاعيف إشارات الأولياء(عليهم السلام) و كلمات العرفاء (رضي اللّه عنهم)، أنّ الألفاظ وضعت لأرواح المعاني و حقائقها؟ و هل تدبّرت في ذلك؟
✥ و لعمري! أنّ التدبّر فيه من مصاديق قوله (ع): «تفكّر ساعة خير من عبادة ستّين سنة»؛ فإنّه مفتاح مفاتيح المعرفة و أصل أصول فهم الأسرار القرآنيّة!
✥ و من ثمرات ذلك التدبّر، كشف حقيقة الإنباء و التعليم في النشآت و العوالم؛ فإنّ التعاليم و الإنباءات في عالم الروحانيّات و عالم الأسماء و الصفات، غير ما هو شاهد عندنا أصحابِ السجون و القيود و جهنام الطبيعة و أهل الحجاب عن أسرار الوجود.
┈═════ ✧؛❁؛✧ ═════┈
🔰 ترجمۀ فارسی:
✥ آیا تا کنون در لابهلای اشارات اولیای الهی (علیهمالسلام) و سخنان عرفا (رضواناللهعلیهم) به این نکته برخوردهای که الفاظ، برای «ارواح معانی» و «حقایق» آنها وضع شدهاند؟ و آیا در این معنا تأمل کردهای؟
✥ به جانم سوگند، تأمل در این موضوع از مصادیق روشن فرمایش امام (علیهالسلام) است که فرمود: «اندیشهای بهاندازهی یک ساعت، از عبادت شصت سال بهتر است.» چراکه این تأمل، کلیدِ کلیدهای معرفت است و ریشهی ریشههای فهم اسرار قرآنی بهشمار میرود.
✥ از برکات چنین تأملی، کشف حقیقتِ «انباء» و «تعلیم» در ساحتهای گوناگون هستی است؛ چراکه تعلیم و انباء در عالم روحانی و در عرصهی اسماء و صفات، با آنچه در میان ما ــــ زندانیانِ بند و زنجیر و گرفتار جهنم طبیعت و محجوبان از اسرار وجود ــــ دیده میشود، تفاوتی بنیادین دارد.
📌 موسوعة الإمام الخمينی، ج۴۴ (مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة)، ج۲، ص۴۲
┈═════ ✧؛❁؛✧ ═════┈
🗂 ارجاعات مکتب فقهالخمینی
🆔 https://eitaa.com/erjaat_f
🏷 #نظریۀ_روحالمعنی
┈════ ✧؛❁؛✧ ═══┈
💬 علامه طباطبایی (قدّس سرّه):
✥ أن الأنس و العادة (کما قیل) یوجبان لنا أن یسبق إلی أذهاننا عند استماع الألفاظ معانیها المادیة أو ما یتعلق بالمادة؛ فإن المادة هی التی یتقلب فیها أبداننا و قوانا المتعلقة بها ما دمنا فی الحیاة الدنیویة.
✥ فإذا سمعنا ألفاظ الحیاة و العلم و القدرة و السمع و البصر و الکلام و الإرادة و الرضا و الغضب و الخلق و الأمر کان السابق إلی أذهاننا منها، الوجودات المادیة لمفاهیمها.
و کذا إذا سمعنا ألفاظ السماء و الأرض و اللوح و القلم و العرش و الکرسی و الملک و أجنحته و الشیطان و قبیله و خیله و رجله إلی غیر ذلک، کان المتبادر إلی أفهامنا، مصادیقها الطبیعیة.
و إذا سمعنا: أن الله خلق العالم و فعل کذا و علم کذا و أراد أو یرید أو شاء و أو یشاء کذا، قیّدنا الفعل بالزمان، حملا علی المعهود عندنا.
و إذا سمعنا نحو قوله: «وَ لَدَیْنٰا مَزِیدٌ الآیة»، و قوله: «لاَتَّخَذْنٰاهُ مِنْ لَدُنّٰا الآیة»، و قوله: «وَ مٰا عِنْدَ اللّٰهِ خَیْرٌ الآیة»، و قوله: «إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ الآیة»، قیّدنا معنی الحضور بالمکان.
و إذا سمعنا نحو قوله: «إِذٰا أَرَدْنٰا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنٰا مُتْرَفِیهٰا الآیة» أو قوله: «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ» الآیة، أو قوله: «یُرِیدُ اللّٰهُ بِکُمُ الْیُسْرَ الآیة»، فهمنا: أن الجمیع سنخ واحد من الإرادة، لما أن الأمر علی ذلک فیما عندنا، و علی هذا القیاس.
✥ و هذا شأننا فی جمیع الألفاظ المستعملة، و من حقنا ذلک، فإن الذی أوجب علینا وضع ألفاظ إنما هی الحاجة الاجتماعیة إلی التفهیم و التفهم، و الاجتماع إنما تعلق به الإنسان لیستکمل به فی الأفعال المتعلقة بالمادة و لواحقها، فوضعنا الألفاظ علائم لمسمیاتها التی نرید منها غایات و أغراضا عائدة إلینا.
✥ و کان ینبغی لنا أن نتنبه: أن المسمیات المادیة محکومة بالتغیر و التبدل بحسب تبدل الحوائج فی طریق التحول و التکامل:
* کما أن السراج، أول ما عمله الإنسان کان إناء فیه فتیلة و شیء من الدهن تشتعل به الفتیلة للاستضاءة به فی الظلمة، ثم لم یزل یتکامل حتی بلغ الیوم إلی السراج الکهربائی و لم یبق من أجزاء السراج المعمول أولا الموضوع بإزائه لفظ السراج شیء و لا واحد.
* و کذا المیزان المعمول أولا، و المیزان المعمول الیوم لتوزین ثقل الحرارة مثلا.
* و السلاح المتخذ سلاحا أول یوم، و السلاح المعمول الیوم إلی غیر ذلک.
✥ فالمسمیات بلغت فی التغیر إلی حیث فقدت جمیع أجزائها السابقة ذاتا و صفة و الاسم مع ذلک باق؛ و لیس إلا لأن المراد فی التسمیة إنما هو من الشیء غایته، لا شکله و صورته؛ فما دام غرض التوزین أو الاستضاءة أو الدفاع باقیا کان اسم المیزان و السراج و السلاح و غیرها باقیا علی حاله.
فکان ینبغی لنا أن نتنبه أن المدار فی صدق الاسم اشتمال المصداق علی الغایة و الغرض، لا جمود اللفظ علی صورة واحدة؛ فذلک مما لا مطمع فیه البتة، و لکن العادة و الأنس منعانا ذلک.
✥ و هذا هو الذی دعا المقلدة من أصحاب الحدیث من الحشویة و المجسمة أن یجمدوا علی ظواهر الآیات فی التفسیر و لیس فی الحقیقة جمودا علی الظواهر بل هو جمود علی العادة و الأنس فی تشخیص المصادیق.
لکن بین هذه الظواهر أنفسها أمور تبین: أن الاتکاء و الاعتماد علی الأنس و العادة فی فهم معانی الآیات یشوش المقاصد منها و یختل به أمر الفهم کقوله تعالی: «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ الآیة»، و قوله: «لاٰ تُدْرِکُهُ الْأَبْصٰارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصٰارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ»، و قوله: «سُبْحٰانَ اللّٰهِ عَمّٰا یَصِفُونَ».
و هذا هو الذی دعا الناس أن لا یقتصروا علی الفهم العادی و المصداق المأنوس به الذهن فی فهم معانی الآیات... .
📌 المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۹
📌 ترجمۀ تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۴
┈═════ ✧؛❁؛✧ ═════┈
🗂 ارجاعات مکتب فقهالخمینی
🆔 https://eitaa.com/erjaat_f
🔰 #مسئله_ولایتفقیه
┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄
💬 امام خمینی (قدّس سرّه):
✥ قضیۀ ولایت فقیه، یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد؛ ولایت فقیه، یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است؛ همان ولایت رسول الله هست.
📌 سخنرانی در جمع مردم و عشایر، در تاریخ [۱۳۵۸/۷/۳۰]
📌 صحیفه امام خمینی(ره)، ج۱۰، ص۳۰۶ تا ۳۱۷
┄┄┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄┄┄
🗂 ارجاعات مکتب «فقهالخمینی»
🆔 https://eitaa.com/erjaat_f
🔰 #مسئله_ولایتفقیه
┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄
💬 امام خمینی (قدّس سرّه):
✥ «...فما هو دليل الإمامة، بعينه دليل على لزوم الحكومة بعد غيبة ولي الأمر (عجل الله تعالى فرجه الشريف)...»
┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄
🔻 ترجمه فارسی:
✥ «... آن دلیلی که مسئلۀ امامت را اثبات میکند، عین همان دلیل، لزوم تشکیل حکومت بعد از غیبب ولیّامر (عجل الله تعالى فرجه الشريف) را نیز اثبات مینماید...»
📌 موسوعة الإمام الخمينی، جلد: ۱۶ (کتاب البیع، ج۲)، صفحه: ۶۵۷
┄┄┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄┄┄
🗂 ارجاعات مکتب «فقهالخمینی»
🆔 https://eitaa.com/erjaat_f
🔰 #حکومت_اسلامی
┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄
💬 امام خمینی (ره):
✥ مسئلۀ غدیر، مسئلهای نیست که بنفسه برای حضرت امیر، یک مسئلهای پیش بیاورد؛ [بلکه] حضرت امیر مسئلۀ غدیر را ایجاد کرده است؛... غدیر برای ایشان ارزش ندارد؛ آن که ارزش دارد، خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است.
✥ خدای تبارکوتعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول الله کسی نیست که بتواند عدالت را به آنطوری که باید انجام بدهد، آنطوری که دلخواه است انجام بدهد، [لذا] مامور میکند رسول الله را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن.
✥ نصب حضرت امیر به خلافت، اینطور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد؛ مقامات معنوی حضرت و مقاماتِ جامع او، [سبب] این است که غدیر پیدا بشود.
✥ ... قضیۀ غدیر، قضیۀ «جعل حکومت» است، این است که قابل نصب است؛ و الّا مقامات معنوی قابل نصب نیست، یک چیزی نیست که با نصب، آن مقام پیدا بشود؛ لکن آن مقامات معنوی که [برای ایشان] بوده است و آن جامعیتی که برای آن بزرگوار بوده است، اسباب این شده است که او را به حکومت نصب کنند و لهذا میبینیم که [در روایت، ولایت را] در عرض صوم و صلات و امثال اینها میآورد و ولایت مجری اینهاست.
✥ ولایتی که در حدیث غدیر است، بهمعنای حکومت است، نه بهمعنای مقام معنوی. بنابراین، اینکه حدیث غدیر را ما حساب کنیم که میخواهد یک معنویتی را برای حضرت امیر یا یک شأنی برای حضرت امیر درست کند نیست. حضرت امیر است که غدیر را به وجود آورده است، مقام شامخ اوست که اسباب این شده است که خدای تبارکوتعالی او را حاکم قرار بدهد.
✥ مسئله، مسئلۀ حکومت است؛ مسئله، مسئلۀ سیاست است؛... خدای تبارکوتعالی این حکومت را و این سیاست را امر کرد که پیغمبر به حضرت امیر واگذار کنند.
✥ اینکه در روایات هست که «بُنِیَ الاسلامُ عَلی خَمس» [که یکی ولایت است]، این ولایت، «ولایت کلی امامت» نیست؛ آن امامتی که هیچ عملی مقبول نیست [و] قبول نمیشود الّا به اعتقاد به [آن] امامت، این معنایش این حکومت نیست.
✥ ... آنکه خدای تبارکوتعالی [در غدیر] جعل کرد و دنبالش هم برای ائمۀ هدی جعل شده است، حکومت است؛ لکن نگذاشتند که این حکومت ثمر پیدا بکند. بنابراین، حکومت را خدا جعل کرده است برای حضرت امیر؛... .
✥ و اینکه اینقدر صدای غدیر بلند شده است و اینقدر برای غدیر ارج قائل شدهاند و ارج هم دارد، برای این است که با اقامۀ ولایت، یعنی با رسیدن حکومت به دست صاحب حق، همۀ این مسائل حل میشود، همۀ انحرافات از بین میرود. اگر حکومت عدل بپا شود، اگر گذاشته بودند که حضرت امیر حکومتی را که میخواهد بپا کند، تمام انحرافات از بین میرفت و محیط، یک محیط صحیح و سالم میشد که آن وقت مجال برای همۀ اشخاص که دارای افکار هستند، عرفا که دارای افکار هستند، حکما که دارای افکار هستند، فقها، همه برای آنها مجال هم پیدا بشود. از این جهت، اسلام «بُنِیَ عَلی خَمس» [که یکی ولایت است]، نه معنایش آن است که ولایت در عرض این [چهار امر دیگر] است؛ ولایت، اصلش مسئلۀ حکومت است، حکومت هم اینطوری [یعنی حاکم بر فروع] است، حکومت حتی از فروع هم نیست.
✥ آن چیزی که برای ائمۀ ما قبل از غدیر و قبل از همۀچیزها بوده است، این یک مقامی است که «مقام ولایت کلی» است که آن امامت است که در روایت هست که «الحسن و الحسین، إمامان قاما أوْ قَعَدا»؛ وقتی «قعد» است که امام نیست. امام -به معنای حکومت- نیست؛ آن، یک امام دیگری است و آن، مسئلۀ دیگری است؛ آن مسئله، مسئلهای است که اگر او را کسی قبول نداشته باشد، اگر آن ولایت کلی را قبول نداشته باشد، اگر تمام نمازها را مطابق با همین قواعد اسلامی شیعه هم بجا بیاورید باطل است؛ این، غیر حکومت است؛ آن [یعنی ولایت کلی]، در عرض اینها [یعنی امور خمس] نیست؛ آن، از اصول مذهب است؛ آنی است که اعتقاد به او لازم است و از اصول مذهب است؛ ... .
✥ بنابراین، اینطور نیست که ما خیال کنیم که ولایتی که در اینجا [یعنی در روایت «بُنِیَ علی خَمس»] میگویند، آن امامت [یعنی ولایت کلی] است و امامت هم در عرض فروع دین است؛ نخیر! این ولایت [یعنی ولایت در «بُنِیَ علی خَمس»]، عبارت از «حکومت» است؛ «حکومت»، مجری اینها [یعنی فروع دین] است، در عرض هم به آن معنا نیست، مجری این مسائل دیگر است.
✥ [به] تبع ایجاد عدالت، فرصت پیدا میشود برای اینکه هر کس هر چیزی دارد بیاورد. وقتی که آشفته است نمیتوانند؛... بنابراین، «ما نُودِی بِشِیء مِثْلَ ما نُودِیَ بِالوِلایَه»، برای اینکه [این ولایت]، حکومت است؛ به هیچ چیز مثل این امر سیاسی دعوت نشده است.
📌 سخنرانی در جمع مسئولان نظام به مناسبت عید غدیر [۱۳۶۵/۶/۲]
📌 صحیفه امام خمینی(ره)، ج۲۰، ص۱۱۱ تا ۱۲۱
┄┄┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄┄┄
🗂 ارجاعات مکتب «فقهالخمینی»
🆔 https://eitaa.com/erjaat_f
ارجاعات مکتب فقه الخمینی
🔰 #حکومت_اسلامی ┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄ 💬 امام خمینی (ره): ✥ مسئلۀ غدیر، مسئلهای نیست که بنفسه برای حضرت
❗️اصلاحیه❗️
👈 قبل و بعدی داشت که اضافه شد.
👈 دوباره مطالعه شود.
🔰 #عرفان_حماسی
┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄
💬 امام خمینی (قدّس سرّه):
✥ خیال کردند یک دستۀ زیادی که معنای عرفان عبارت از این است که انسان یک محلی پیدا بشود و یک ذکری بگوید و یک سَری حرکت بدهد و یک رقصی بکند و اینها؛ این معنی عرفان است؟! مرتبۀ اعلای عرفان را امام علی -سلاماللهعلیه- داشته است و هیچ این چیزها نبوده در کار.
✥ خیال میکردند که کسی که عارف است، باید دیگر بکلّی کناره گیرد از همه چیز و برود کنار بنشیند و یک قدری ذکر بگوید و یک قدری تغنّی بشود و یک قدری چه بکند و دکانداری.
امیرالمومنین در عین حالی که أعرف خلق الله بعد از رسول الله در این امّت، أعرف خلق الله به حق تعالی بود، مع ذلک نرفت کنار بنشیند و هیچ کاری به هیچی نداشته باشد؛ هیچ وقت هم حلقۀ ذکر نداشت؛ مشغول بود به کارهایش، ولی آن هم بود.
✥ یا خیال میشود که کسی که اهل سلوک است، اهل سلوک باید به مردم، دیگر کار نداشته باشد، در شهر هر چه میخواهد بگذرد، من اهل سلوکم، بروم یک گوشهای بنشینم و وِرد بگویم و سلوک -به قول خودش- پیدا کند.
✥ این سلوک، در انبیا زیادتر از دیگران بوده است، در اولیا زیادتر از دیگران بوده است؛ لکن نرفتند توی خانهشان بنشینند و بگویند که ما اهل سلوکیم و چکار داریم که به ملّت چه میگذرد، هر که هر کاری میخواهد بکند.
✥ اگر بنا باشد که اهل سلوک بروند کنار بنشینند، پس باید انبیا هم همین کار را بکنند و نکردند. موسی بن عمران اهل سلوک بود، ولی مع ذلک رفت سراغ فرعون و آن کارها را کرد؛ ابراهیم هم همین طور؛ رسول خدا هم که همه میدانیم؛ رسول خدایی که سالهای طولانی در سلوک بوده است، وقتی که فرصت پیدا کرد، یک حکومت سیاسی ایجاد کرد برای اینکه عدالت ایجاد بشود.
📌 سخنرانی در جمع مسئولان نظام به مناسبت عید غدیر [۱۳۶۵/۶/۲]
📌 صحیفه امام خمینی(ره)، ج۲۰، ص۱۱۱ تا ۱۲۱
┄┄┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄┄┄
🗂 ارجاعات مکتب «فقهالخمینی»
🆔 https://eitaa.com/erjaat_f
🔰 #امام_علی (علیهالسلام)
┄┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄┄
💬 امام خمینی (قدّس سرّه):
✥ من دربارۀ شخصیت حضرت امیر چه میتوانم بگویم و کی چه میتواند بگوید؟ ابعاد مختلفهای که این شخصیت بزرگ دارد، به گفتگوی ماها و به سنجش بشری در نمیآید.
✥ کسی که انسان کامل است و مظهر جمیع اسماء و صفات حق تعالی است، ابعادش به حسب اسماء حق تعالی باید هزار تا باشد و ما از عهدۀ بیان حتی یکیاش نمیتوانیم برآییم.
✥ این شخصیت که جامع تضاد است، امور متضاده در او جمع است؛ کسی نمیتواند در حول و حوش او سخن بگوید؛ از این جهت، من در این موضوع بهتر میدانم که ساکت باشم.
📌 سخنرانی در جمع مسئولان نظام به مناسبت عید غدیر [۱۳۶۵/۶/۲]
📌 صحیفه امام خمینی(ره)، ج۲۰، ص۱۱۱ تا ۱۲۱
┄┄┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄┄┄
🗂 ارجاعات مکتب «فقهالخمینی»
🆔 https://eitaa.com/erjaat_f
🔰 #مسئله_ولایتفقیه
┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄
💬 آیتاللهالعظمی خامنهای (حفظهالله):
✥ در حکومتهای دینی و حکومت اسلامی، یک مقطعی از زمان و یک برههای از زمان، حکومت، یک حکومت تعیین شدۀ خدایی است؛ این را همۀ مسلمین قبول دارند؛ در آنجا، در تعیین حاکم، مردم نقشی ندارند. البتّه اهلسنّت این فاصله را مخصوص به زمان پیغمبر میدانند، امّا شیعه آن را غیر از دوران نبوّت، شامل دوران امامت هم میداند. در دوران نبوّت و دوران امامت، حاکم جامعۀ اسلامی، از سوی خدا تعیین شده [و] مردم نقشی ندارند.
✥ ... [اما] آنجایی که یک شخص معیّنی بهعنوان حاکم از طرف خدای متعال معیّن نشده است، حاکم دارای دو پایه و دو رکن است:
۱) رکن اوّل: آمیخته بودن و آراسته بودن با ملاکها و صفاتی که اسلام برای حاکم اسلامی معین کرده است؛ مانند دانش، تقوا، توانایی، تعهّد و صفاتی که برای حاکم است، که البتّه دراینباره هم بعداً یک روزی انشاءالله صحبت میکنیم.
۲) رکن دوّم: قبول مردم و پذیرش مردم است. اگر مردم، آن حاکم و شخصی را که دارای ملاکهای حکومت است، نشناختند و او را به حکومت نپذیرفتند، او حاکم نیست. اگر دو نفر که هر دو دارای این ملاکها هستند، یکی از نظر مردم شناخته شد و پذیرفته شد، او حاکم است. پس قبول مردم و پذیرش مردم، شرط در حاکمیت است و این همان چیزی است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی حتّی در مورد رهبر مورد نظر بوده و بر روی آن فکر شده و تصمیمگیری شده است.
✥ رهبر بر طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، آن مجتهدِ عادلِ مدیرِ مدبّرِ صاحبنظرِ صاحببصیرتی است که مردم او را شناخته باشند، به [عنوان] مقام مرجعیتِ تقلید، از او تقلید کنند و به او گرایش پیدا کنند و رو بیاورند. اگر مردم چنین کسی را نشناختند، خبرگان امّت جستجو میکنند، چنین کسی را پیدا میکنند، به مردم معرفی میکنند. باز در اینجا هم اوّلاً خبرگان، نمایندگان مردمند، ثانیاً خود مردم بعد از معرّفی خبرگان، او را میپذیرند، بعد او میشود امام.
📌 خطبههای نماز جمعه تهران [۱۳۶۲/۰۵/۱۴]
┄┄┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄┄┄
🗂 ارجاعات مکتب «فقهالخمینی»
🆔 https://eitaa.com/erjaat_f