حال مائیم با دو بیکرانگی که هیچکدام #هیچ_چیز نیست. #بیکرانگیِ_خود که در عین حال، هویتی است تعلّقی، یعنی عین تعلّق، یعنی هیچ چیز، ولی تعلّق به هستی مطلق که همه چیز است. و #بیکرانگیِ_توحید که افقی است بیانتها که از ما فقط، رفتن را طلب میکند. صراطی که خودش مقصد است بدون آنکه به انتهایی و ابژهای برسد.
بگذار در #قلمرو «وجود» و نظر به پنجرهای که در افق گشوده میشود؛ به #وارستگی بیندیشیم.
#دوست_دارد_یار_این_آشفتگی
#استاد_طاهرزاده
@esharat
اشارت
حال مائیم با دو بیکرانگی که هیچکدام #هیچ_چیز نیست. #بیکرانگیِ_خود که در عین حال، هویتی است تعلّقی،
دوست دارد یار این آشفتگی.pdf
275.8K
میدانی؛ دلم میخواهد چیزهایی و هویتی را جفت و جور کنم و به آنها تکیه کنم، و از این احساس معلّقبودن محض و پادرهوایی و سقوط مستمر و ابدی جانکاه خارج شوم. و با این کار، آدمهای دیگر را هم از بلاتکلیفی در نسبت با خودم خارج کنم و این همه ابهام و پادرهواییِ آنها در نسبت و رابطه با خودم را بزدایم، و البته از خودم نیز...
اکنون باید بایستی، بیهیچ تکیهگاهی؛ باید بیفتی وسط اقیانوس و دوام بیاوری. چگونه میشود وسط اقیانوس افتاد و دوام آورد؟....
#دوست_دارد_یار_این_آشفتگی
#استاد_طاهرزاده
@esharat