9.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دور شدم از این و آن با خودم آشنا شدم
آیینه در حجاز بود عاشق مصطفی شدم
نبوت جواب به حضور متعالی در نزد #خود است
#پیامبر با #حیرانی رو به رو شدند و جواب آن را با نبوت گرفتند
شما هم با حضور متعالی در نزد خود می توانید در این مقام حاضر شوید.
#استاد_طاهرزاده
#حضرت_خدیجه_کبری
#شب_دهم_رمضان
@esharat
ضرار بن ضمره می گويد:
بعد از شهادت اميرالمؤمنین عليهالسّلام
راهى شام شدم و بر معاويه وارد شدم.
[او كه مىدانست من يكى از دلباختگان آن جناب هستم] گفت: على را برايم توصيف كن.
گفتم: مرا معذور دار، چرا كه زبانم ياراى بيان اوصاف او را ندارد.
معاویه گفت:
عذرت پذيرفته نيست و حتما بايد او را برايم تعريف كنى،
گفتم اكنون كه از پذيرش عذر امتناع دارى، بشنو تا براى تو بگويم:
«او در راه رضاى حق تيزبين، دورانديش، نيرومند و پر قدرت بود.
سخنانش فاصل بين حق و باطل و آن دو را از هم جدا مىنمود.
داوریهايش عادلانه بود و علم از چشمه پرفيض وجودش فوران داشت و از تمام جوانبش مىجوشيد و حكمت از هر ناحيۀ شخصيت و ابعاد وجوديش به سخن آمده
و سيلاب عرفان از مبدأ فيّاض هستيش جارى و دلهاى حكمتپذير را سيراب مىنمود.
از دنياى پر زرق و برق و فريبنده وحشت داشت، به تاريكى شب و وحشتش در جهت نيايش و تضرّع به خدا الفت گرفته و با دقّت جوانب امور را مىنگريست.
تفكّر و انديشهاش دربارهی آيندهی پر آشوب و نامعلوم طولانى،
و دانههاى پياپى اشكش از ديده بر محاسن مباركش مىريخت،
لباس خشن و زبر برايش اعجابانگيز و خوش آيند بود،
و غذاى بىخورش را دوست مىداشت.
او در بين ما ياران به مثابۀ يكى از خود ما بود [يعنى سطوت حاكمان براى خود نمىپسنديد و دايرهوار در كنار او مىنشستيم] اگر پرسش داشتيم، بىمحابا مطرح نموده و به پاسخ نائل مىشديم و اگر او را مىخوانديم ما را اجابت مىنمود.
و اگر در كارى از او مدد مىخواستيم به يارى ما مىشتافت و ما را امداد مىنمود، امّا به خدا سوگند با آن همه انس و الفت و زندگى دستهجمعى و بىآلايش، آن چنان در چشم ما هيبت داشت كه مجالى براى صحبت كردن و سخن گفتن با او نداشتيم و از كثرت وقار و شخصيّتى كه داشت هيچ گاه ديده را به روى او باز نمىكرديم.
اهل دين را تعظيم و احترام مىنمود و بينوايان و مساكين را با نزديك كردن به خودش خرسند مىساخت و نوازش مىداد،
هيچ گاه صاحب قدرتى در محضر او از قدرتش سوء استفاده نمىكرد تا در باطلش مورد تأييد قرار گيرد و نيز فرد فاقد اقتدارى از عدل و داد او مأيوس نمىگرديد و تصور نمىكرد كه چون فاقد قدرت است از عدالت او بهرهمند نخواهد شد.
سپس گفت:
خداى را گواه مىگيرم كه در بعضى مواقفش و در دل شبها در حالى كه شب، پردۀ تاريک خود را فرو آويخته و ستارگان به نشيب غروب نزديک مىشدند و از پايان شب خبر مىدادند، او را مىديدم كه محاسن مبارک را به دست گرفته و مانند مار گزيده به خود مىپيچد و مانند محزونى كه از سوز دل بگريد،
مىگريست و دنيا را مخاطب نموده مىفرمود: (ديگرى را به دام فريبت بينداز و او را به خود مغرور كن، چرا كه من خريدار كالاى تو نبوده و نيستم، با اين حال اگر خود را به من عرضه نمودهاى و يا به من رغبت و اشتياق نشان مىدهى، سخت در اشتباهى، هر چه سريعتر سيرت خود را عوض كن، زيرا من تو را از خود دور ساخته و تو را سه طلاقه كردهام كه رجوعى در آن نيست، اى دنيا بدان كه عمرت كوتاه و ارزشت اندک و خوش و لذتت ناچيز است. آنگاه آهى از دل بركشيد و فرمود: آه از توشۀ كم، سفر طولانى و راه پروحشت)
معاويه با شنيدن سخنان ضرار كه هالهاى از اندوه بر دلهاى جمع حاضر كشيده بود، شديدا متأثر گرديد و گريست و حاضران نيز بغض گلويشان را به شدت گرفته و فريادشان بلند شد.
معاويه گفت: خدا رحمت كند ابوالحسن على بن ابى طالب را، او همان است كه تو گفتى؛ امّا ضرار، اندوه تو در فقدان على در چه حد است؟
گفت: اندوه آن زنى كه فرزندش در دامنش سر بريده شود! نه ديدهاش از گريه خشک گردد و نه حزنش به پايان خواهد رسيد.
.
-کشف الیقین/ جلد ۱ / صفحه ۱۱۶-
@esharat
اشارت
ضرار بن ضمره می گويد: بعد از شهادت اميرالمؤمنین عليهالسّلام راهى شام شدم و بر معاويه وارد شدم. [او
با نظر به سیره و سخنان حضرت مولیالموحدین «علیهالسلام» میتوانیم در #حضوری قرار گیریم که آن حضرت نمادِ آن حضور در انسانیت انسانهایی است که دیر یا زود با خود، #مسئلهدار خواهند شد.
در آن صورت با نظر به سیره و سخنان آن حضرت، #گمشده خود را که #خودشان باشد؛ مییابند.
@esharat
اشارت
با نظر به سیره و سخنان حضرت مولیالموحدین «علیهالسلام» میتوانیم در #حضوری قرار گیریم که آن حضرت نم
چقدر خوب است در این #شبهای_قدر و با خواندن مناجات جوشن کبیر، همواره شخصیت آن حضرت مدّ نظر باشد و در نسبت با نزدیکی به آن حضرت، فرازهای آن مناجات خوانده شود
#استاد_طاهرزاده
@esharat
اگر این #آخرین_انسان ، حضرت #مولا علی«علیهالسلام» را بیابد به جهت طلب بزرگی که در جان #خود احساس میکند به بحران روحی که در زندگی گرفتار شده؛ فرو نمیافتد ، زیرا در آن صورت به نهایتها میاندیشد و مییابد که زندگی یعنی چه. امری که جناب نیچه سختْ به آن میاندیشید و بر سرِ کلیسا فریاد برمیآورد که آنان با زندگی دشمنی میکنند.
#فکری_در_خور_آنچه_در_این_تاریخ_در_پیش_است
@esharat
ما هنوز در آن #آغازی هستیم
که در دوازدهم فروردین سال ۵۸ با جمهوری اسلامی #شروع_شدیم
و اگر گاهی اسیر قبض و بسط* روح بودیم
بدان معنا نیست که از آن #عهد پا پس کشیدهایم.
به فردایی میاندیشیم که انسانها در جمهوریت نظام
به عالی ترین انتخابها نظر دارند تا بیرون از #تاریکی_جهان خود را بیابند.
#استاد_طاهرزاده
* اگر دیر آمدم مجروح بودم / اسیر قبض و بسط روح بودم
@esharat
اشارت
اگر این #آخرین_انسان ، حضرت #مولا علی«علیهالسلام» را بیابد به جهت طلب بزرگی که در جان #خود احساس می
اگر بنا بر آن است تا در سالگرد شهادت مولایمان علی علیه السلام بیندیشیم ، باید برای #تفکر_در_طلوعی_دیگر متوجه ابعادی از شخصیت انسانی باشیم که هلدرلین و نیچه در فرهنگ خود آن را نداشتند و آن، شخصیت مولایمان علی«علیهالسلام» است و زبانی که با آن حضرت در نهجالبلاغه به ظهور آمد، به وسعت همه هستی و به وسعت جانِ همه انسانها.
آری! اگر بنا است زبان، به مرور خود را نشان دهد تا خانه وجود ما گردد؛ این زبانِ علی«علیهالسلام» است که در صدر تاریخ اسلام گشوده شد و سالها است ما منتظریم تا خود را نشان دهد.
#استاد_طاهرزاده
#فکری_در_خور_آنچه_در_این_تاریخ_در_پیش_است
@esharat
63.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مناجاتهایی برای #حاضر_شدن در #جهان پیشِ رو
در دفاع مقدس مناجاتها وسیلهای بود برای حاضرشدن در جهانِ پیش رو، جهانی که با انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده شده بود و صدام و صدامیان قصد داشتند مانع بهظهورآمدن آن شوند؛ دوباره جهانی برای رجوع به دعا به همان شکل در مقابلمان گشوده شده است تا در جهانی حاضر شویم که جهان عبور از استکبار است...
+زندگی با دعا(مشاهده کامل)
#ماه_رمضان
#جهان_جدید
#طوفان_الاقصی
@esharat
اشارت
مناجاتهایی برای #حاضر_شدن در #جهان پیشِ رو در دفاع مقدس مناجاتها وسیلهای بود برای حاضرشدن در جها
نيايش شهيد حسن باقري را با شما در ميان ميگذارم تا ملاحظه شود ما در اين مسير تا کجاها به خداي واسع رجوع داشتهايم.
در کتاب «ملاقات در فکّه» آمده است:
«قرارگاه کربلا علاوه بر چهار تيپ از ارتش، شش تيپ از سپاه، شامل محمّد رسول الله، ولي عصر، عاشورا، کربلا، فجر و بدر را تحت امر قرارگاه نصر قرار داد. - قرارگاه نصر همان قرارگاهي است که خود شهيد حسن باقري مسئولش است- 25 ارديبهشت 61 علي صياد شيرازي به قرارگاه نصر رفت و از طرف قرارگاه کربلا طرح بستن عقبه دشمن در شلمچه و تکميل محاصره خرمشهر به آن قرارگاه ابلاغ شد. برخي فرماندهان به دليل کمبود نيرو نسبت به طرح اعتراض يا ترديد داشتند. حسن باقري به فرماندهان اميدواري داد و گفت نگران نباشيد خدا کمک مان ميکند. راهي پيدا ميکنيم. پس از آن چراغها را خاموش کردند و در تاريکي روضهي امام حسين«علیه السلام» و دعاي توسل خواندند. حسن ايستاد و بلند بلند گفت: خدايا مردم و امام منتظرند. چهطور جواب شهدا را بدهيم؟ هر کاري بلد بوديم انجام داديم. هر چه در چنتهمان بود رو کرديم. هرچه راهکار بود بررسي کرديم. از ما ديگر بر نميآيد. هيچ کدام ادعايي نداريم. پيروزي دست توست. گفت: خدايا به ارادهي تو از فردا شناسايي ميرويم. تا حالا هم به ارادهي تو بوده. شايد در گوشهاي از ذهنمان بود که پيروزي مال ماست، اين را هم امشب دور مياندازيم. خدايا به آبروي اينهمه بسيجي که اين جا شهيد شدند خودت کمکمان کن. گريه و زاري فضاي قرارگاه را عوض کرد. از آن راز و نيازهايي بود که خدا دوست دارد بندهاش به او التماس کند. عجيبترين جلسهاي بود که تا آن روز در عمليات خرمشهر داشتيم. حرفهاي حسن باقري آن شب روي جمع از جمله فرماندهان ارتش تاثير زيادي گذاشت و همه گريه کردند.»
#استاد_طاهرزاده
#فکری_در_خور_آنچه_در_این_تاریخ_در_پیش_است
@esharat
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#معاشقه_ی_مادرانه
مادر شهید سید مهدی جلادتی
خوب به این زن یعنی به این مادر نگاه کنید!
طوفان عواطف چه غوغایی در درون او به پا کرده! چگونه دل از جوانش برکَند؟
به فرزندش چه بگوید که در درون او چه میگذرد؟
به وقت رفتنش می دانست
عازم به راهی ست که به ظاهر برگشتی ندارد،
نه می تواند به فرزندش بگوید که بماند ،
و وای که اگر بماند و نرود!
مادری با همه عواطف و معاشقه ردایی بر تن کرده از حماسه
#اشک
#انقلاب_اسلامی
#انسان
#زبان_اشارت
@esharat
اشارت
#معاشقه_ی_مادرانه مادر شهید سید مهدی جلادتی خوب به این زن یعنی به این مادر نگاه کنید! طوفان عواطف
سخن بنده آن بود که: «وای اگر فرزندش نرود».
درعین حال که عاطفه مادریاش در صحنه است،
هرگز نمیخواهد فرزند خود را از آن حضور منصرف کند.
این سخن، سخنی نیست که عرف مردم عادی بپذیرند در حالیکه از نظر ما این #مادر در آن حال دارد در #تاریخ_خودش، #خود را #تجربه میکند، بدون آنکه تعلّق خود به فرزندش را نادیده بگیرد. حال در نظر بگیرید زبانی باید در صحنه آید که بتواند جمع این دو باشد و این زبانِ نرم مادرانه خانمها است
بحث در #حضوری است غیر قابل تعریف.
#استاد_طاهرزاده
+انقلاب اسلامی و حضور نرم زبان مادریِ زنان
@esharat
اشارت
#معاشقه_ی_مادرانه مادر شهید سید مهدی جلادتی خوب به این زن یعنی به این مادر نگاه کنید! طوفان عواطف
ای عرش!
ای بلندای همه حقیقت!
چگونه در این میدان که #میدان_مادری است که نمیدانم چگونه عظمتش را درک کنم و میدان حضور فرزندی که نمیدانم تا کجاها قدمهای خود را بلند کرده و به میان آمده؟
تا من در این صحنه
در این بلندای بلند تو،
تنها بتوانم #اشک بریزم !
ای اشک چه اندازه زیبا #حضور_عرش
را در این صحنه درک میکنی !
به خوبی میدانی چه کار باید کرد
و چگونه تنها با اشک میتوانی آنچه گفتنی است را بگویی...
#استاد_طاهرزاده
#زبان_اشارت
@esharat