هدایت شده از رایحه سیب (طب ایرانی اسلامی)
💟 #مخصوص_پدرها
✅ یک #پدر_هنرمند میداند که کودکش او را #خدای_خود میپندارد پس به قولی که به او داده است #عمل میکند.
🎴شاید قولی که به او داده باشید در حد خرید یک چیپس باشد اما حتما عمل کنید چرا که #اصل_عمل_کردن مهم است نه #کوچک و بزرگ بودن قول شما
#کانال_روانشناسی_خانواده 👇
http://eitaa.com/joinchat/1570963458Ced84a594b8
🔴 پیامبراکرم صلی الله علیه واله
💠 لَوْ أَنَّ جَمِيعَ مَا فِي اَلْأَرْضِ مِنْ ذَهَبٍ وَ فِضَّةٍ حَمَلَتْهُ اَلْمَرْأَةُ إِلَى بَيْتِ زَوْجِهَا ثُمَّ ضَرَبَتْ عَلَى رَأْسِ زَوْجِهَا يَوْماً مِنَ اَلْأَيَّامِ تَقُولُ مَنْ أَنْتَ إِنَّمَا اَلْمَالُ مَالِي حَبِطَ عَمَلُهَا وَ لَوْ كَانَتْ مِنْ أَعْبَدِ اَلنَّاسِ إِلاَّ أَنْ تَتُوبَ وَ تَرْجِعَ وَ تَعْتَذِرَ إِلَى زَوْجِهَا
💠 اگر تمام چیزهایی که در روی زمین از #طلا و نقره وجود دارد و زن آنها را به خانه #شوهرش بیاورد. سپس روزی بر سر شوهرش #مـــنت بگذارد و بگوید تو کیستی؟ این اموال مال من است. در این صورت اجر و #عمل زن از بین میرود اگر چه از عابدتریــن مردم باشد. مـــگر اینکه #توبه کند و برگردد و از شوهرش عـــذرخواهی کند.
📙مکارم الاخلاق ص۲۰۲
🍃❤️ @zanashooi_amoozesh
هدایت شده از آموزش مداحی معنا 🎤
🌹عیسی مسیح علیه السلام، به مردم موعظه میفرمود:
🔸که دانه #خردل از جمیع #تخمها کوچکتر است،
🔸ولی چون آن را #بکارند بنوعی نموّ نماید
🔸 که درخت میشود،
🔸که پرندهها بر بالای آن لانه میسازند
و در سایه او میآرامند،
🔸یعنی عمل #خیر در #ملکوت عالم همین طور است، یک #عمل خیر هر چند #کوچک باشد، در #ملکوت عالم #بزرگتر است
📔مجموعه مقالات
🌿علامه حسن زاده آملی
🌿نفوس مستعد🔰🔰
@samad1001
http://eitaa.com/joinchat/3585409024C29a819a057
📗 #یک_آیه_یک_نکته
❣ #سوره_عصر_آیات_۳و۲
#عقل، حجّت باطنی و #نقل، حجّت ظاهری است و با هماهنگی این دو است که وجودمان حقایق را میچشد. از این رو اگر این هر دو حجّت را در تمام معارف (مبدأ، معاد، نبوت، امامت و...) هماهنگ با هم حرکت دهیم، همان دو بال #علم و #عمل هستند که باعث میشوند حقایق دین در جانمان بنشیند و با ما #اتحاد پیدا کند.
معرفت نور تا عصر ظهور، جلد ۱، صفحۀ ۹۲
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
🌐 سایت
saehat.ir
📚 کانال معرفی کتابهای سرکار خانم لطفیآذر:
@ProfessorBooks
💟 #آیت_لطف
از #علم تا #عمل
این بار صندلی خالی پیدا شد و نشستم.
نفر کناریام به دوستش گفت:
«آخه چقدر کلاس #اخلاق و تفسیر و #معارف بریم؟ من که میخوام یه مدت هیچ جا نرم و به چیزایی که یاد گرفتم عمل کنم.»
دوستش گفت: «مگه بین علم و عمل تو فاصله است؟ مگه تو وقتی آب میخوری، چند روز بعد تأثیرشو میبینی و تشنگیت رفع میشه؟!
- معلومه، نه.
- علم حقیقی هم از عمل جدا نیست؛ با همن.»
بلندگوهای مترو اعلام کرد به ایستگاه بعدی رسیده است. آنها پیاده شدند و من در #فکر فرو رفتم.
برگرفته از بحث #عرفان_نفس
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
📱کانال تلگرامی:👇
@Lotfiiazar
📀 کانال معرفی صوتها:
@ProfessorCD
🌐 سایت:
saehat.ir
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
🌦🌈#قرار_عاشقی
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
#وصیت_شهدا
🥀🕊 🥀🕊🥀🕊 🥀🕊