هدایت شده از دبخند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا شیر را سلطان جنگل می گویند❤️
چرا حیوانات دیگر را سلطان خطاب نمی کنند!!!
ببینید👌👌👌
@de_bekhand
منبرهای یک دقیقه ای:
🔹منبرهای یک دقیقه ای🔹
✅️ استاد #فاطمی_نیا
✳️ دعاهای امام سجاد(علیه السلام) در صحیفه نسبت به والدین
پروردگارا کاری کن تا من خواسته های آنها را نسبت به خواسته های خودم مقدم بدان
امام سجاد "علیه السلام" در صحیفه سجادیه میفرمایند :
خدایا به من کمک کن که مانند هیبت یک سلطان مقتدر که همه از او میترسند و حساب میبرند از پدر و مادرم حساب ببرم و آنچنان که مادری مهربان به فرزندش نیکی میکند به آنها نیکی کنم.
پروردگارا کاری کن که این خدمت هایی که من به پدر و مادرم میکنم شبیه خوابی که یک آدم خسته میکند شیرین باشد و گواراتر از نوشیدن یک شربت خنک برای یک آدم تشنه باشد.
پروردگارا کاری کن تا من خواسته های آنها را نسبت به خواسته های خودم مقدم بدانم و رضای آنها را بر رضای خودم مقدم بدانم.
پروردگارا کمک کن من نیکی های آنان را هرچند کم هم باشد زیاد حساب بکنم و نیکی خودم را به آنها کم بشمرم حتی اگر زیاد باشد.
📚 سخنرانی استاد فاطمی نیا در مسجد جامع ازگل - ازگل
#رسانه_باشید
#منبرهای_یک_دقیقه_ای
برخی والدین امروزی، خود نیاز به تربیت دارند !!!
در منزل دوستی که پسرش دانشآموز ابتدایی بود و داشت تکالیف درسیاش را انجام میداد بودم
زنگ منزل را زدند و پدر بزرگ خانواده از راه رسید.
پدربزرگ با لبخند، یک جعبه مداد رنگی به نوه اش داد و گفت: این هم جایزۀ نمرۀ بیست نقاشیات.
پسر ده ساله، جعبۀ مداد رنگی را گرفت و تشکر کرد
و چند لحظه بعد گفت:
بابا بزرگ
باز هم که از این جنسهای ارزون قیمت خریدی
الان مداد رنگیهای خارجی هست که ده برابر این کیفیت داره.
مادر بچه گفت:
میبینید آقاجون؟
بچههای این دوره و زمونه خیلی باهوش هستند.
اصلا نمیشه گولشونزد و سرشون کلاه گذاشت.
پدربزرگ چیزی نگفت.
برایشان توضیح دادم که این رفتار پسر بچه نشانۀ هوشمندی نیست،
همان طور که هدیۀ پدربزرگ برای گول زدن نوهاش نیست.
و این داستان را برایشان تعریف کردم
آن زمان که من دانشآموز ابتدایی بودم،
خانم بزرگ گاهی به دیدنمان میآمد و به بچههای فامیل هدیه میداد،
بیشتر وقتها هدیهاش تکههای کوچک قند بود.
بار اول که به من تکه قندی داد
یواشکی به پدرم گفتم: این تکه قند کوچک که هدیه نیست
پدرم اخم کرد و گفت: خانم بزرگ شما را دوست دارد
هر چه برایتان بیاورد هدیه است،
وقتی خانم بزرگ رفت،
پدر برایم توضیح داد که در روزگار کودکی او، قند خیلی کمیاب و گران بوده و بچهها آرزو میکردند که بتوانند یک تکه کوچک قند داشته باشند.
خانم بزرگ هنوز هم خیال میکند که قند، چیز خیلی مهمی است.
بعد گفت: ببین پسرم
قنددان خانه پر از قند است،
اما این تکه قند که مادرجان
داده با آنها فرق دارد،
چون نشانۀ مهربانی و علاقۀ او به شماست.
این تکه قند معنا دارد ،
آن قندهای توی قنددان فقط شیرین هستند
اما مهربان نیستند.
وقتی کسی به ما هدیه میدهد،
منظورش این نیست که ما نمیتوانیم، مانند آن هدیه را بخریم،
منظورش کمک کردن به ما هم نیست.
او میخواهد علاقهاش را به ما نشان بدهد
میخواهد بگوید که ما را دوست دارد
و این، خیلی با ارزش است.
این چیزی است که در هیچ بازاری نیست
و در هیچ مغازهای آن را نمیفروشند.
چهل سال از آن دوران گذشته است و من هر وقت به یاد خانم بزرگ و تکه قندهای مهربانش میافتم،
دهانم شیرین میشود،
کامم شیرین میشود،
جانم شیرین میشود.....
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ "ﺷﻮﻧﺪ؛
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ " ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ " ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ
ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ...
هدایت شده از دبخند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلید و کجا گذاشتم وای بدبخت شدم !
😂😂😂
@de_bekhand
Bahjat.ir :
📢نماز حاجت روز پنجشنبه
به توصیه آیتالله بهجت قدسسره
🔷آیتالله بهجت قدسسره اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه میکردند و میفرمودند: «آیتالله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را میخواند، هدیهای برای او میرسید».
📃شیوه خواندن نماز از کتاب جمالالاسبوع سیدبنطاووس
چهار رکعت (دو نماز دورکعتی)
1⃣ در رکعت اول بعد از حمد ۱۱بار سورۀ توحید
2⃣ در رکعت دوم بعد از حمد ۲۱بار سورۀ توحید
3⃣ در رکعت سوم بعد از حمد ۳۱بار سورۀ توحید
4⃣ در رکعت چهارم بعد از حمد ۴۱بار سورۀ توحید
5⃣ بعد از سلام نماز دوم ۵۱بار سورۀ توحید
6⃣و ۵۱بار «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» را بخواند
7⃣ و سپس به سجده برود و ۱۰۰بار «یاالله یاالله» بگوید و هرچه میخواهد از خدا درخواست کند.
✅ پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود:
اگر از خدا بخواهد که کوهی را نابود کند کوه نابود میشود؛
نزول باران را بخواهد بهیقین باران نازل میشود؛
همانا هیچچیز مانع میان او و خداوند نیست؛
خداوند متعال بر کسی که این نماز را بخواند و حاجتش را از خدا نخواهد غضب میکند.
برگرفته از کتاب #بهجت_الدعا، ص٣٨٠ـ٣٨١
@bahjat_ir
دِ😬بخند😂:
کپی به افتخار هر چی عمه ی گل 🌹🌸🌹😘😘😘😘
عمه یعنی یه دنیا عشق ❤️
عمه یعنی مهربانی 😍
عمه یعنی نگران برادرزاده و برادر 😣
عمه یعنی حرص خوردن برای مادر 😢
عمه یعنی حرص و جوش برای خواهر 😢
عمه یعنی افتخار به برادر و آرزوی خوشبختی خواهر 😌
عمه یعنی پیر شدن برای مشکلات برادر 😣😞😢
عمه یعنی غرور و افتخار نسبت به برادر زاده 😚😀
عمه نماد مهربانی و صلح و فداکاری است که همیشه آرزوی خوشبختی برادر خود را دارد 😍😘
کپی به افتخار هر چی عمه ی گل 🌹🌸🌹
سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر مشهد
جلسۀ هفتم، 21 رجب 1439
کهف ولایت (قسمت دوم)
البته #موسی پیامبر بود و نه خودبینی و هوای #نفس داشت، نه متأثر از ژن و محیط و تربیت بود. اما به هر حال، مسیر تبعیت، سخت است و او باید در کوره میرفت تا همان تعینی را که با مقام #نبوت گرفته بود، کنار زند. او پُر آمده بود؛ دروغ نمیگفت، واقعاً میخواست حرکت کند؛ اما فرمِ بودن و داراییاش توان اطاعت و فرمانبرداری نداشت. چرا؟
بندۀ خدا ادامه داد: "وَ كَيْفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً." [3]
و چگونه بر آنچه کاملاً خبر نداری، صبر کنی؟!
تو خیلی چیزها میدانی، ولی من در عالمش هستم؛ فرشتۀ وحی برای تو خبرها آورده، ولی من در عالم غیب زندگی میکنم. پس تو چگونه میتوانی بر کارهایی که من انجام میدهم، #صبر کنی؟ بدان که تا در عالم چیزی نروی، همیشه نسبت به آن، علامت سؤال داری. به آن عالم هم بخواهی بروی، باید از عالمی که در آن هستی، بیرون آیی. یعنی علمت را کنار بگذاری و در عالمش بروی؛ و از تمام شئون و پیشزمینهها رها شوی تا آن را بیابی.
"قالَ سَتَجِدُني إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً وَ لا أَعْصي لَكَ أَمْراً." [4]
[موسی] گفت: «اگر خدا بخواهد، مرا صابر خواهی یافت و من امر تو را نافرمانی نخواهم کرد.»
موسی حرف آن بنده را تأیید نکرد؛ بلکه به خودش اطمینان داشت و مدعی شد که مطیع امر اوست.
"قالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَني فَلا تَسْئَلْني عَنْ شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْراً." [5]
[آن بنده] گفت: «پس اگر مرا تبعیت کردی، دربارۀ هیچ چیز از من نپرس، تا آنکه خودم از آن به تو خبر دهم.»
جالب است؛ موسی از اطاعت امر آن بنده میگفت؛ ولی او میگفت: «قرار است مرا تبعیت کنی، نه امرم را.» چون در راه #ولایت، امر در کار نیست. ولی، متولّی حرکت باطنی است، نه ظاهری؛ او کار را خودش میکند و ما فقط باید با او همگام شویم و سختی راهش را بپذیریم. نمیگوید: «بکن»، تا بگوییم چشم و خیالمان راحت شود؛ خودش ما را در وادی سختی میاندازد تا ببیند چقدر راست میگوییم و چندمَرده حلاّجیم.
اینجا هم آن بنده میگوید: اولین شرط تبعیت من، این است که هیچ سؤالی نپرسی؛ تا خودم تو را به عالمش ببرم و ببینم چقدر میتوانی تحمل کنی.
خلاصه، آن دو با هم راهی میشوند. در راه، بندۀ خدا کشتی پر از مسافری را سوراخ میکند و موسی که آمده بود تا از او راه بگیرد، از او ایراد میگیرد. امری در کار نبود که موسی نافرمانی کرده باشد؛ اما تبعیت لازم برای رشد هم این نبود. این جریان، دو بار دیگر هم تکرار شد و آن بنده، هر بار به موسی هشدار داد که: «مگر قرار نشد چیزی نپرسی؟!»
..........
[3] سورۀ کهف، آیۀ 68.
[4] سورۀ کهف، آیۀ 69.
[5] سورۀ کهف، آیۀ 70.
ادامه دارد...
#خلاصه
#رجب1439
#جلسه_هفتم
@Lotfiiazar