eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
16.5هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
38 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗
مشاهده در ایتا
دانلود
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ نی رو داخل دهانم بردم و چند قلپ خوردم. خنک و دلچسبه! نگاهی به ساعت کردم یه ربع دیگه اذانه رو به علی گفتم - علی اقا - جانم - به اذان کم مونده، بریم مسجد نمازمون رو بخونیم! به ساعت روی مچش نگاهی کرد و گفت - اره کم مونده، بخور تا زود بریم - دلم میخواست اولین نمازم رو به تو اقتدا کنم دوتایی بخونیم. کمی فکر کرد و گفت - الان که نمیشه چون مسجد جداست، ولی شب قول میدم دوتایی نماز بخونیم. قبول؟ چشم هام رو روهم گذاشتم - قبول به نزدیکی مسجدی رسیدیم، علی ماشین رو پارک کرد و پیاده شدیم. رو بهم گفت.. - دوست دارم دستت رو بگیرم دوتایی بریم، ولی ممکنه یکی مجرد باشه و با دیدن ما تو دلش آهی بکشه. به خاطر همین دستت رو نمیگیرم ناراحت که نمیشی؟ خوشحال از اینکه علی هم مثل من فکر میکنه گفتم - اتفاقا خودمم نظرم همینه! مهم اینه که تو الان پیشمی! لبخندی به روم زد، علی قسمت مردانه رفت و منم به سمت زنانه پا کج کردم. اذان گفت و از اینکه همه چیز درست شد و تونستم نیمه ی گمشده ی زندگیم رو پیدا کنم، تا اذان تموم شه دو رکعت نماز شکر خوندم و سربه سجده گذاشتم. خدایا هزاران مرتبه شکرت، هر کس کارش رو به تو بسپاره به بهترین شکل درستش میکنی! خدایا شکرت که تا وقتی ازدواج کنم پا کج نذاشتم و با نامحرمی در ارتباط نبودم. حالا با لطف و عنایت تو از راه حلال همون محبت رو کسب کردم. سر از سجده برداشتم و قامت بستم تا نماز بخونم. نماز که تموم شد با تسبیحم ذکر گفتم، جانمازم رو که جمع کردم پیامکی بهم اومد. سریع بازش کردم از طرف خودشه! لبخندی روی لبام نشست! - سلام حاج خانم قبول باشه، من جلوی درم زودبیا. جوابش رو دادم، کیفم رو برداشتم و بیرون رفتم. جلوی در منتظرم بود سریع رفتم و سلام دادم - سلام به روی ماهت. به منم دعا کردی؟ - بله آقا، قبلشم نماز شکر خوندم که خدا تو رو بهم داد با خنده گفت. - اتفاقا منم خوندم که همچین فرشته ای خدا نصیبم کرده. به سمت ماشین رفتیم، هنوزم باورم نمیشه که باهم محرم شدیم. سوار ماشین شدیم، علی از چند نفر آدرس رستوران گرفت و بالاخره جلوی یه رستوران سنتی پارک کرد. پیاده شدیم و وارد فضای رستوران شدم تمام فضای سنتی رستوران رو نگاه کردم. به سمتی که خلوت بود رفتیم و داخل یه آلاچیق نشستیم. خداروشکر دور الاچیق ها بسته بود و با خیال راحت میتونستیم بشینیم. پیش خدمت اومد علی منو رو به سمتم گرفت و گفت - خانم کباب میخوری؟ اگه نه هر کدوم میخوای انتخاب کن باقالی پلو رو که دیدم ، چشمم برقی زد. دستم رو روش گذاشتم تا بگم ولی تو دلم گفتم قیمتش خیلی بالاست بهتره همون کباب بگم - همون کباب بگو علی رو به پیش خدمت گفت - بی زحمت یه پرس باقالی پلو با ماهیچه و یه پرس اکبر جوجه با سالاد و تمام مخلفاتش بیارین بعداز رفتن پیش خدمت گفتم - منکه گفتم کباب، چرا باقالی سفارش دادی؟ با خنده گفت - اولا حس ششم بنده خیلی قویه خانم!!! دوماً از نگاه کردنت به اسم باقالی و برق چشمات وفهمیدم دوست داری!! از اینکه همه جوره حواسش بهم هست و زیر دوربین نگاهش هستم خنده م گرفت. گفتم - عزیزم مجبور نبودیم که بیایم رستوران همون میرفتیم غذای سکینه خانم رو میخوردیم. دوتا دستش رو زیر چونه ش گذاشت و خیره نگاهم کرد - این اولین غذای دونفره مونه، میخوام سنگ تموم برات بذارم. در ضمن نهار بهونه بود تا بیشتر ببینمت! دل من طاقت این همه محبت رو نداره، انگار علی میخواد بامحبتش همه سختی هایی که این مدت کشیدم رو جبران کنه. ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹☘ 🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند: ✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه 💠فراز 18 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿 18- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ ثَوَّرَكَ عَلَيَّ وَ وَجَبَ فِي فِعْلِي بِسَبَبِ عَهْدٍ عَاهَدْتُكَ عَلَيْهِ أَوْ عَقْدٍ عَقَدْتُهُ لَكَ أَوْ ذِمَّةٍ آلَيْتُ بِهَا مِنْ أَجْلِكَ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ ثُمَّ نَقَضْتُ ذَلِكَ مِنْ غَيْرِ ضَرُورَةٍ لِرَغْبَتِي فِيهِ بَلِ اسْتَزَلَّنِي عَنِ الْوَفَاءِ بِهِ الْبَطَرُ وَ اسْتَحَطَّنِي عَنْ رِعَايَتِهِ الْأَشَرُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ. بند 18: بار خدایا ! از تو آمرزش می طلبم برای هر گناهی که شعله ی غضب تو را بر من مشتعل ساخت و باعث شد در اثر ارتکاب آن به خاطر عهدی که با تو بسته بودم، یا پیمانی که با تو داشتم، یا قَسَمی که برای یکی از مردم به خاطر تو خوردم، گناهی بر ذمه ی من لازم آید. اما پس از آن به خاطر میل و رغبتم به گناه ، آن عهدی و پیمان را بدون ضرورت نقض کردم؛ بلکه خوشگذرانی مرا از وفای به آن بازداشت و سرمستی مرا از رعایت آن فرو انداخت؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! 💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تاب‍‍َعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________ 🌼🍃 🍃 دعای زیبای ال یاسین🌼🍃 (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستاده‌اند می‌فرمایند: « هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …» 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________ 🌸🍃 🍃 زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ دل من طاقت این همه محبت رو نداره، انگار علی میخواد بامحبتش همه سختی هایی که این مدت کشیدم رو جبران کنه. - زهرا! - جانم - نمیدونم فردا اگه برگردم چطور دوریت رو تحمل کنم با یادآوری اینکه قراره برگرده دلم گرفت - برا منم سخته! کاش میشد نری! با خنده جواب داد - نمیشه که! از وقتی اومدی اینجا تمام کارهام رو تو بیمارستان سپردم دست محسن و دکتر مظفری! باید برگردم. یهو گوشیش رو از جیبش درآورد و گفت - همونجا بشین میخوام ازت عکس بگیرم تا هر موقع دلم تنگ شد بهت نگاه کنم لبخندی روی لبم نشست - پس صبر کن چادرم رو درست کنم بعد! چون اینجا نامحرم بود روسریم رو کامل زیر چادر گذاشتم. بدون اینکه حرفی بزنه، گوشی رو روی پاش گذاشت و نزدیکتر اومد - صبر کن خودم برات درست میکنم چادرم رو از سرم باز کرد و روسریم رو مرتب کرد، بعد کش چادر رو روی روسریم تنظیم کرد و گفت - خب اینم از روسری، حالا تا پیش خدمت غذارو نیاورده بشین تا یه عکس خوشگل ازت بگیرم همونطور که به پشتی تکیه داده بودم رو به دوربین گوشیش نگاه کردم.دوربین گوشی رو تنظیم کرد و عکس گرفت. کارش که تموم شد -اینم یه عکس خوشگل از خانم گلم. روبهش گفتم - پس من چی؟ دلم تنگ شد چیکار کنم چشمکی زد و گفت - نگران نباش عزیزم، فکر اونشم کردم. میریم توماشین بهت میگم. خواستم دوباره چادر رو بکشم تا پیش خدمت اومد اونجوری نباشه، علی مانع شد و گفت - نمیخواد، اونجایی که نشستی جلوی دید نیست، خودم کنار در هستم اگه اومد از دستش میگیرم تا داخل نیاد. تو راحت باش. چشمی گفتم و پیش خدمت غذارو به دستش داد و رفت. در آلاچیق رو بست و سفره یکبار رو باز کرد و وسایلها رو داخلش چید. دلم نیومد تنهایی بخورم رو بهش گفتم - بیا اول باقالی رو باهم بخوریم. - اگه تو دوست داری باشه! پس بعدش کباب منو! غذارو زیر نگاه های گاه و بی گاه علی خوردم، خیلی بهم چسبید. تموم که شد هزینه رو حساب کردیم و از رستوران بیرون اومدیم. هوا تو این وقت روز گرمه، سوار ماشین که شدیم علی کولر رو روشن کرد وقبل از اینکه حرکت کنه، از داخل داشبورت یه جعبه کادوشده درآورد و به سمتم گرفت.با ذوق گفتم - این چیه؟ - بازش کن ببین چیه دیگه!! سریع بازش کردم و با دیدن گوشی با خوشحالی گفتم - این مال منه؟ چشم هاش رو روی هم گذاشت و گفت - بله، برای خانم گلمه! این گوشی از اول مال خودت بود یادته که به زینب پسش دادی همونه! با چشم های گرد شده گفتم - همونه؟ چرا خودت استفاده نکردی؟ -آخه این از اولش به نیت تو گرفته بودم، بعدشم اینکه من خودم گوشی دارم. -واقعا ممنونم علی جان! روشنش کردم و سیم کارتم رو داخلش انداختم. قبل از همه اول شماره ی علی رو ذخیره کردم. به سمت خونه حرکت کردیم. به خونه که رسیدیم رضا در روباز کرد و ماشین رو داخل بردیم. از ماشین که پیاده شدیم قبل از اینکه کسی مارو ببینه به علی گفتم - علی جان یه لحظه همونجا کنار درخت نارنج وایستا کاری رو که میخواستم انجام داد و یه عکس خوب ازش گرفتم و تصویر زمینه ی گوشیم گذاشتم. کنارم ایستاد و با دیدن عکسش تو پس زمینه ی گوشی با خنده گفت - به به ببین چه آقای خوشگلی نصیبت شده، خدا حفظش کنه. هم خوش عکسه، هم خوش تیپه، هم خوشگل از حرفش خنده م گرفت و ادامه داد - زود بریم تو که الان صدای بقیه در میاد. از پله ها بالا رفتیم، همه تو ایوان نشسته بودن، سکینه خانم با دیدنمون یه کاسه شکلات آورد و رو سرمون ریخت. رضا شیرجه رفت و شکلات هارو جمع کرد. با خنده سلام دادیم بعداز اینکه علی پیش بابا و حمید رفت، به اتاق رفتم تا لباس هام رو عوض کنم. ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا