eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
16.6هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
38 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗ این‌کانال وقف امام زمان علیه السلامه و مطالب غیرمرتبط، تبلیغ‌ و‌تبادل گذاشته نمیشه❌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️امیرالمومنین علیه‌السلام درباره عصر ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام می‌فرمایند: 🔸️(در روزگار ظهور، زندگی آن قدر شیرین خواهد شد که) زندگان شما آرزو می‌کنند ای کاش زود مردگان رجعت کنند و در آن روزگار لذّت ببرند و این اتفاق خواهد افتاد. 📚شرح نهج البلاغه، ابن میثم، ج۳، ص۹. ✋۱۳ روز تا عید هم‌عهدی (غدیر)💐
4_5976725417933933434.m4a
6.49M
📚 كتابچه‌ی صوتی : 🌴 ما و غدير 🌴 ✉️ نامه اي به دوستدار امير عليه السلام 1⃣ پاره‌ی نخست 🌼🌿به نیت فرج مولا انتشار این پست جایز است 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر ما چهل روز برای غدیر جشن میگرفتیم، فاطمیه درست نمیشد‼️‼️‼️ 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ - خانم جون بیاین بریم داخل کلبه بشینیم خانم جون حرفم رو تایید کرد و وارد کلبه شدیم، همه جای اینجا برام خاطره داره و مطمئنم تامدتها تو ذهنم میمونه، خوندن دعای ال یاسین دونفره مون و شوخی های گلرخ، شب بیداریهامون، چه زود همه چی تموم شد. با صدای خانم جون برگشتم و دیدم کنار دیوار تکیه داده و نشسته - جای خوبی رو برای خودتون انتخاب کرده بودینا لبخندی زدم و کنارش نشستم. - اتفاقا خودمم عادت کردم به اینجا و گلرخ، کاش میشد مثل قبل با هم بودیم. اگه بر گردم خیلی دلم تنگ میشه برا اینجا خانم جون نگاهش رو به زمین داد و گفت - زهرا جان، زندگی همینه! نمیتونی همه رو پیش خودت نگه داری. الان خود تو، وقتی نامزد کنی دیگه باید خودت رو برای زندگی مشترک آماده کنی. شاید اوایلش دلت برا مامان و بابات تنگ بشه ولی کم کم عادت میکنی. عادت کردن خصلت آدمیه! با حرف های خانم جون به فکر رفتم، باورم نمیشه یه روز از مامان و بابا جدا بشم، آهی از ته دل کشیدم. صدای باز و بسته شدن در که اومد بلند شدم و به سمت بیرون رفتم. - خانم جون، زهرا؟ جلوی در کلبه ایستادم و رو به سکینه خانم که پشتش به من بود و سمت خونه میرفت گفتم - سکینه خانم ما اینجاییم برگشت به سمتم و گفت - پس اینجا چیکار میکنین؟ - تو حیاط قدم میزدیم، گفتم بیایم اینجا بشینیم. شما چرا زود اومدین؟ مگه نمیخواستین کمک کنین؟ چادرش رو از سرش باز کرد و تو دستش گرفت - خواهرشوهرش اونجا بود، کمکش میکرد. منم دیدم شما تنهایین زود برگشتم بااین حرفش مطمئن شدم که برادرشوهر گلنار هم امشب هست، خدایا خودت یه کاری کن، اصلا دوست ندارم امشب اونجا باشم. خانم جون به همراه سکینه خانم رفت، تو کلبه تنها موندم تا باعلی بتونم حرف بزنم، شماره ش رو گرفتم جواب نداد. دوباره شماره رو گرفتم رد تماس داد، پشت بندش پیامی اومد - سلام عزیزم، دستم بنده بعدا زنگ میزنم با لب های آویزون گوشی رو خاموش کردم و به خونه رفتم. تمام فکرم اینه چجوری تو مهمونی امشب شرکت نکنم. کم کم هوا تاریک میشد، سکینه خانم و خانم جون آماده ی رفتن میشدن رو به خانم جون گفتم - چیکار کنیم خانم جون، میخواین برین؟ - چاره ای نیست زهرا جان، گلنار دوباره زنگ زده که ماهم بریم زشته اگه نریم. لب هام آویزون شد وتسلیم حرف خانم خانم جون شدم، لباس هام رو عوض کردم و آروم آروم به حیاط رفتم. باخودم فکر کردم خوبه امشب گلرخ هم اونجاست و میتونم باهاش سرگرم بشم. اما دوباره یادم افتاد اونم نامزد شده، با بی حوصلگی تو حیاط قدم میزدم که صدای زنگ خونه بلند شد، در رو باز کردم و با دیدن برادرشوهر گلنار اخم هام تو هم رفت بی توجه به اخمم گفت - سلام خوبین؟ آروم جواب سلامش رو دادم و سرم رو پایین انداختم. کمی مِن و مِن کرد و گفت - اوووم...گلنار منو فرستاد که بیام دنبالتون حس میکنم که دروغ میگه، چون گلنار اگه میخواست کسی رو بفرسته خودش به سکینه خانم زنگ میزد، نگاهش خیلی آزار دهنده ست، با چادر کامل رو گرفتم و گفتم - شما بفرمایید خودمون میایم در رو خواستم ببندم که مانع شد - این همه راه نیومدم که برگردم سکینه خانم پشت سرم اومد و با دیدن برادرشوهر گلنار متعجب گفت - سلام پسرم کاری داشتی؟ با حرص به سمت خونه برگشتم و روی پله ها نشستم، سکینه خانم برگشت، پرسیدم - چی شد رفت؟ - اره میخواست مارو برسونه، گفتم خودمون میایم. سکینه خانم رفت کیفش رو برداره ،خوشحال ازاینکه ردش کرده بره، خداروشکری کردم. دوباره صدای در زنگ خونه بلند شد، سکینه خانم از داخل اتاق باصدای بلند گفت - زهراجان زحمت بکش در رو باز کن، من دستم بنده اصلا دوست ندارم بازم باهاش رو در رو بشم، هیچ بهونه ای نمیتونم بیارم، به ناچار به سمت در رفتم و بازش کردم، با دیدن شخص روبروم خشکم زد نمیدونم چه عکس العملی نشون بدم. 🔴برای خوندن کل رمان با پرداخت 35 هزار عضو‌ vip شو😊 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ عاشقانه ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹☘ 🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند: ✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه 💠فراز 47 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿 47- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ أَنْتَ أَحَقُّ بِمَعْرِفَتِهِ إِذْ كُنْتَ أَوْلَى بِسَتْرَتِهِ [بِسَتْرِهِ‏] فَإِنَّكَ أَهْلُ التَّقْوى‏ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ. بند 47: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که تو به شناخت آن آگاهتری زیرا پیش از هر کس تو به پوشانیدن آن سزاوارتری، چون فقط تو سزاوار پرهیز و آمرزش هستی؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! 💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تاب‍‍َعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________ 🌼🍃 🍃 دعای زیبای ال یاسین🌼🍃 (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستاده‌اند می‌فرمایند: « هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …» 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________ 🌸🍃 🍃 زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ به ناچار به سمت در رفتم و بازش کردم، با دیدن دوباره شخص روبروم انگار خشکم زده، نمیدونم چه عکس العملی نشون بدم.انگار زبونم قفل شده بود که با صداش به خودم اومدم - سلام جان دلم، خوبی؟ از خوشحالی و هیجانی که با دیدنش پیدا کردم همونجور مات و مبهوت نگاهش میکردم. دستش رو مقابل صورتم تکون داد - کجایی خانم خانما!! نمیخوای همسر خسته ی راهت رو دعوت کنی بیاد تو؟ تنها کاری که میتونستم بکنم، لبخند دندون نمایی زدم و گفتم - تو اینجا چیکار میکنی؟ چرا نگفتی میای؟ شاخه گل رزی رو به سمتم گرفت و جواب داد - تقدیم به بانوی خودم!! میخواستم عشقم رو سورپرایز بکنم، حالا اجازه هست بیام تو؟؟ گل رو از دستش گرفتم، تو دلم جشنی به پا بود، با وجود علی دیگه برادرشوهر گلنار جرئت نمیکنه نزدیکم بشه. خدایا هزار مرتبه شکرت، بهتر از این نمیشه. حس میکنم وقتی علی پیشمه کسی جرئت چپ نگاه کردن بهم رو هم نداره. نمیدونم چند دقیقه ست که همونجور خیره به چشم هاش نگاه میکنم - مثل اینکه تا صبح باید اینجا وایستم تا علف زیر پام سبز شه! با حرفش خنده م گرفت، از جلوی در کنار رفتم و داخل اومد - خب ببینم به سلامتی جایی میرفتی؟ نگاهی به چادر مشکی و لباس بیرونم کردم و جواب دادم - میخواستیم بریم خونه گلنار، برای پاگشای گلرخ هممون رو دعوت کرده. یه تای ابروش رو بالا داد و گفت - پس بدموقع اومدم، قرار بود بری مهمونی! هیجان زده گفتم - اتفاقا به موقع اومدی، اصلا دلم نمیخواست برم. فرشته ی نجاتم شدی با انگشتش به نوک بینیم زد و خندید - مثل همیشه فرشته ی نجات شما شدم. حالا چرا دوست نداشتی بری؟ دلم نمیخواد ناراحت بشه، تو ذهنم دنبال جواب گشتم بالاخره جواب دادم - دلم برات تنگ شده بود،تنهایی دوست نداشتم برم. وقتی تو نیستی هیچ مهمونی بهم نمیچسبه و خوش نمیگذره صدای قدم هایی رو از پشت سرم شنیدم، علی سربه زیر گفت - سلام سکینه خانم، مهمون ناخونده نمیخواین؟ برگشتم و با دیدن سکینه خانم که با خوشحالی نزدیکمون می شد، لبخند روی لبم اومد - سلام پسرم، خیلی خوش اومدی، اینجا دیگه خونه ی خودته، هرموقع دوست داشتی بیا! -سلامت باشین، شما به من لطف دارید سکینه خانم نگاهی به من کرد و رو به علی گفت - اینم امانتی شما، ولی باید بهتون بگم تو این مدت، اصلا غذای درست و حسابی نخورده. به اصرارهای منم توجهی نکرده، هرچقدر گفتم علی آقا سفارشت رو به من کرده انگار نه انگار! خنده م رو به زور کنترل کردم و علی دلخور نگاهم کرد، سرم رو پایین انداختم تا تو چشم هاش نگاه نکنم، رو به سکینه خانم گفت - دست شما درد نکنه. ببخشین که بهتون زحمت دادم. خودم باهاش حرف میزنم بعد ادامه داد - مثل اینکه جایی تشریف میبردین، بد موقع اومدم 🔴برای خوندن کل رمان با پرداخت 35 هزار عضو‌ vip شو😊 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ عاشقانه ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئيل به من بشارت داد آن روز که مسیح به زمين فرود بیاید، پشت سر قیام‌کننده‌ی شما نماز خواهد خواند. مهدی علیه‌السلام از فرزندان على و فاطمه و از نسل حسین علیهم‌السلام است. 📚 الكافي، ج۸، ص ۴۹. ✋۱۲ روز تا عید هم‌عهدی (غدیر)💐
4_5978977217747618331.m4a
15.19M
📚 كتابچه‌ی صوتی : 🌴 ما و غدير 🌴 ✉️ نامه اي به دوستدار امير عليه السلام 2⃣ پاره‌ی دوم 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🌹🍃ای سلیمانا! نگاهی کن به مور 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
سلام عصرتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ - این چه حرفیه ، گلنار امشب شام دعوتمون کرده، شماهم بیا تو یه چایی برات بریزم نفسی تازه کن باهم بریم. گلنار شمارو ببینه خیلی خوشحال میشه! سرم رو بالا آوردم کاش قبول نکنه! - مزاحم نمیشم. - چه مزاحمتی، تو هم مثل زهرا برامون عزیزی. بیا تو چایی و میوه بخور بریم برخلاف تصورم نگاهی به من کرد و جواب داد - چشم بازم شرمنده اگه میدونستم نمیومدم، شما بفرمایین ماهم الان میایم. سکینه خانم پا کج کرد و به سمت خونه رفت، کمی فکر کردم خیلی هم بد نشد حضور علی باعث میشه دیگه مزاحمم نشه. سنگینی نگاه علی رو حس کردم، بهم زل زده بود و نگاه میکرد - خانومی چرا توفکری؟ لبخند دندون نمایی زدم و گفتم - چیز خاصی نیست، ببینم مرخصی گرفتی؟ نوچی کرد و گفت - نه خانمی، وقتی دیدم نمیتونم دوریت رو تحمل کنم، تصمیم گرفتم بیام ببینمت، به محسن گفتم شیفت هامون رو جابجا کردیم، الانم محسن به جای من تو بیمارستانه، منم اومدم به عشقم سر بزنم از اینکه این همه دوستم داره، قند توی دلم آب شد. دستم رو گرفت و هر دو به سمت خونه قدم برداشتیم. - حاج خانم میدونه اومدی اینجا؟ - اره بهش گفتم میام بهت سر بزنم. - معلوم نیست کی با هم میاین؟ - فکر کنم دوهفته ای طول بکشه، منم چون دیدم خیلی طولانی میشه و نمیتونم صبر کنم، کارهام رو جور کردم زودتر اومدم پیشت. - خداروشکر که اومدی، نمیدونی چقدر خوشحال شدم با عشق نگاهم کرد و از پله ها بالا رفتیم، خانم جون کنار پله ها ایستاده بود، با دیدنش دستم رو اروم از دستش بیرون کشیدم. - سلام خانم جون، حالتون خوبه؟ خانم جون با محبت به هر دومون نگاه کرد - سلام پسرم، خیلی خوش اومدی، چه خوب شد که اومدی بالاخره بعد از یک هفته با اومدنت زهرا رو خوشحال دیدیم. علی کنجکاو نگاهم کرد، دست خودم نبود دلتنگی ازش باعث شده بود بیشتر تو خودم باشم. - عه....خانم جون من که همیشه میخندم خانم جون به کمک عصاش از جلوی پله کنار رفت و گفت. - حالا ناراحت نشو، خدا ان شاءالله برا همدیگه نگهتون داره. بیا پسرم سکینه جان زحمت کشید براتون چایی ریخت گذاشت تو اتاق، برو بخور تا خستگیت در بره! زهراجان، علی آقا رو راهنمایی کن. داخل اتاق مهمان نشستیم‌، خانم جون پیش صدیقه خانم برگشت تا ما راحت باشیم. چایی رو مقابلش گذاشتم - بفرما آقایی، بخور تا سرحال شی! همونجور که نگاهم می کرد گفت - تو رو که میبینم خستگیم میره، چقدر دلم برات تنگ شده بود زهرا، کاش این دوری زود تموم بشه و بیای پیشم با این حرفش لپام گل انداخت. - راستش تو این یه هفته اصلا آروم و قرار نداشتم، وقتی خانم جون گفت میخواد برگرده خیلی خوشحال شدم که برمیگردم. کمی از چاییش رو خورد و با اخم ساختگی گفت - ببینم تو نبود من بازم غذا کم میخوردی؟مگه نگفته بودم چون بدنت ضعیف شده باید به غذات برسی؟ قیافه ی مظلومانه ای به خودم گرفتم و لب هام آویزون شد - آخه....آخه دلتنگیت امونم رو بریده بود، با اینکه باهات هر روز حرف میزدم ولی دوریت باعث شده بود اشتهام کم بشه. حالا همون چند لقمه رو هم به خاطر تو و اصرار های سکینه خانم می خوردم. خندید و سرش رو تکون داد - از دست تو زهرا، برا هر کارت یه توجیه و بهونه ای میاریا!!! 🔴برای خوندن کل رمان با پرداخت 35 هزار عضو‌ vip شو😊 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ عاشقانه ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 با زهرِ کینه، تاب وتوانم‌ گرفته شد قوّت نماند و باز زبانم گرفته شد ماندم در این حوالیِ غمها چه می شود؟ در این شرایطی که‌ توانم گرفته شد تا خاطرم رسید مراثیِ کربلا ای وایِ دل که امانم گرفته شد 🥀 (ع)🥀 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ فرازی از دعاهای امام باقر علیه‌السلام: ▪️صلوات بر محمد و خاندانش، به تعداد نَفَس‌های مخلوقات.. 🔸خداوندا بر محمد و آل محمد صلوات بفرست، به تعداد نفس‌های کسانی که بر آن‌ها صلوات می‌فرستند و نمی‌فرستند. 🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ نَفَسِ مَنْ صَلَّى عَلَيْهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ نَفَسِ مَنْ لَمْ يُصَلِّ عَلَيْه‏ 📚 فرازی از دعای حریق (بحارالأنوار، ج‏۹۲، ص ۲۰۶)
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ #رمان‌‌انلاین‌نَذْرِعِشْـــــقْــ♥️ ✍ #ناهیدمهاجری #قسمت634
سلام شبتون بخیر🌹 شهادت امام باقر علیه السلام رو به ساحت مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه شما اعضای عشق آسمانی تسلیت عرض میکنم🏴 پارت بعدی رمان نذرعشق فردا شب گذاشته میشه🌹 .
🌹☘ 🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند: ✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه 💠فراز 48 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿 48- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ تَجَهَّمْتُ فِيهِ وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِكَ مُسَاعَدَةً فِيهِ لِأَعْدَائِكَ أَوْ مَيْلًا مَعَ أَهْلِ مَعْصِيَتِكَ عَلَى أَهْلِ طَاعَتِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ. بند 48: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که در آن به جهت کمک به دشمنانت، یا خوش آمد گناهکاران و مقدّم داشتن آن ها بر اهل طاعتت، با یکی از اولیایت، رو ترش کرده و اخم نمودم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! 💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا