🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#فصلدوم
#قسمت204
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
با سرو صدایی که از آشپزخونه میومد چشمهام رو باز کردم، با دیدن جای خالی علی، لبخندی روی لبم نشست. به احتمال زیاد بازم داره صبحانه رو اماده میکنه! کش و قوسی به بدنم دادم و روی تخت نشستم.
به عقربه های ساعتِ روی میز نگاه کردم، شش ونیم شده. پتو رو روی تخت مرتب کردم و موهام رو بستم. کمی عطر روی لباسم زدم و به سمت آشپزخونه قدم برداشتم.
با دیدنش که کابینت هارو میگشت، وارد آشپزخونه شدم
- سلااااام صبح بخیر
با شنیدن صدام در کابینت رو بست و به سمتم برگشت
- سلام سر و صدام نذاشت بخوابی؟
کمی از نون سنگک تازه، که روی سفره گذاشته بود برداشتم و نزدیکش رفتم
- دنبال چی میگشتی؟
- دنبال شیرجوش بودم میخواستم برا صبحانه شیر داغ کنم
کابینت بالایی رو باز کردم
- بفرما اینجاست.
تشکری کرد و ازم گرفت، تا دست و صورتم رو بشورم و برگردم صبحانه رو اماده کرده بود.
با محبت نگاهش کردم، اما ته دلم شرمنده بودم که چرا اینقدر خوابم سنگین شده که نمیتونم صبح زود بیدار شم.
باید برنامه ریزی برا کارام داشته باشم وقتایی که علی صبحا خونه ست خودم قبل از اون بیدار شم و صبحانه ش رو اماده کنم.
بعد از خوردن صبحانه اماده شد که بره، کیف پزشکیش رو به دستش دادم و گفتم
- علی جان کی میتونی بیای بریم بازار طلاهارو قیمت کنیم
- امروز شاید نتونم زهرا، چون هم باید دنبال کارای مراسم فردا برم هم به بچه ها بگم بیان تزیین کنیم.
کمی فکر کردم و گفتم
- خب من با مامان برم؟
با صدای بوق ماشینی گفت
- هر جور خودت دوست داری، اگه میخوای برو، اگه هم نه صبر کن پس فردا باهم بریم
دلم برا مامان تنگ شده بود به خاطر همین گفتم
- من امروز میرم خونشون، اگه وقت شد میریم اگه هم نشد میمونه برا پس فردا دوتایی میریم. فقط تو پیگیر ماشین باش ببین از دوستات هستن که جای مطمئنی سراغ داشته باشن برا خرید ماشین!
- باشه عزیزم، راستی بالای کمد پول گذاشتم خواستی بری اونم بذار تو کیفت، همراهت باشه!
نگاهی به ساعتش کرد و قبل از اینکه بره گونه م رو بوسید و با محبت نگاهم کرد
- مراقب خودت باش، هم موقع رفتن، هم وقتی رسیدی بهم پیام بده
باشه ای گفتم و بعدِ اینکه از رفتنش مطمئن شدم، دست به کار شدم و دستی به سر و روی خونه کشیدم، کارم که تموم شد لباس هام رو پوشیدم و خواستم برم که فکری به سرم زد. بهتره بازار رفتن امروز رو بیخیال شم و بمونه با خودش برم.
پولی که روی کتابخونه گذاشته بود رو برداشتم، چون تا خونه ی بابا خیلی راه نیست و الان که صبحه هوا خنکتره بهتره پیاده برم. نصف پول رو داخل صندوق چوبی کوچک که قبل عروسی خریده بود گذاشتم و روی یه برگه، دعایی که استاد گفته بود نوشتم. با دیدن دعا زمزمه کردم « اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف»
لبخندی روی لبم نشست، خدایا این رو داخل صندوق میذارم که به برکت مولا، مالمونم برکت پیدا کنه!
چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا توکانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌
♥️پارتاولرمان عاشقانه #نذرعشـــــــق💕👇
https://eitaa.com/eshgheasemani/74667
#ادامہدارد....
#کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @eshgheasemani
•🌸°
•🌸°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
🌹☘
🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند:
✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه
💠فراز 20 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿
20- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ قَدَّمْتُ فِيهِ شَهْوَتِي عَلَى طَاعَتِكَ وَ آثَرْتُ فِيهِ مَحَبَّتِي عَلَى أَمْرِكَ وَ أَرْضَيْتُ نَفْسِي فِيهِ بِسَخَطِكَ إِذْ رَهَّبْتَنِي مِنْهُ بِنَهْيِكَ وَ قَدَّمْتَ إِلَيَّ فِيهِ بِأَعْذَارِكَ وَ احْتَجَجْتَ عَلَيَّ فِيهِ بِوَعِيدِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند 20: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که شهوت خود را بر طاعتت مقدم داشتم، و دوست داشتن خود را بر امر تو ترجیح دادم، و نفس خویش را با خشم تو راضی ساختم، زیرا با نهی از آن مرا ترسانده بودی و پیشاپیش راه عذر را بر من بسته بودی وبا وعده ی عذابت حجت را بر من تمام کرده بودی؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
#سلامبرشهیدمظلومکربلا
🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.
🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ.
اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تابَعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________
🌼🍃
🍃
#صوتفوقالعادهزیبا
✨دعای زیبای ال یاسین🌼🍃
#حضرتامامزمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستادهاند میفرمایند:
« هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …»
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
#زیارتحضرتنرجسخاتونسلاماللهعلیها
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹
🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ
وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ.
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ
اَلسَّلامُعَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسىوَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ.
اَلسَّلامُعَلَیْکِ وَعَلى آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِالْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فىذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى حِفْظِ حُجَّةِ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِوَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ.
پس بالا مىکنى سر خود را و مىگوئى
اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى عَلى مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى مَعَها وَمَعَ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه وَیس، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى مِنَ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى اِیَّاها، وَاْرزُقْنى الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى فَاحْشُرْنى فى زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى فى شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى وَلِوالِدَىَ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________
🌸🍃
🍃
#صوتفوقالعادهزیبا
✨زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃
اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده.
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#فصلدوم
#قسمت205
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
صندوق رو داخل کمد گذاشتم، کیف و گوشیم رو برداشتم و بیرون اومدم.
یاد حرف علی افتادم، پیامی براش نوشتم و بعد از ارسالش، بسم اللهی گفتم و همونطور که با تسبیحم زیر چادر ذکر میگفتم به سمت خونمون قدم برداشتم.
نمیدونم عکس العمل مامان از اینکه صبح زود میرم خونشون چیه!
تقریبا یه بیست دقیقه ای طول کشید تا به کوچمون برسم!
وارد کوچه که شدم با دیدن اعظم خانم که نون تازه خریده بود روبرو شدم. سلام دادم و با دیدنم خوشحال شد و جوابم رو به گرمی داد
- بفرما نون تازه زهرا جان!
برای اینکه دستش رو رد نکنم، یه تیکه ی خیلی کوچک برداشتم و تشکری کردم. تقریبا تا نزدیکی خونمون باهام همقدم شد و بعدش خداحافظی کرد و رفت. کلید رو از کیفم دراوردم و داخل قفل انداختم و چرخوندم. با دیدن حیاط خیس، در رو بستم و چادرم رو دراوردم.
نفس عمیقی کشیدم و بوی خاک رو به ریه هام فرستادم، اهسته از پله ها بالا رفتم و وارد خونه که شدم دنبال مامان گشتم اما خبری نبود.
کیف و چادرم رو روی مبل گذاشتم و صداش زدم، اما هیچ جوابی نیومد. تمام اتاقهارو گشتم با دیدن گوشیش حدس زدم شاید مغازه رفته!
لباسهام رو عوض کردم و ظرفهای داخل سینک رو شستم و همه جا رو دستمال کشیدم. با صدای بسته شدن در، دستمال رو که شسته بودم از ابچکان اویزون کردم تا خشک بشه.
صدای صحبت مامان میومد، به سمت در ورودی که رفتم با دیدن خانم جون خوشحال شدم.
- سلام صبح بخیر
هر دو با دیدنم هم تعجب کردن، هم خوشحال شدن. مامان گفت
- سلام مادر، خوبی؟ کی اومدی؟
- خداروشکر، یه ده دقیقه ای میشه رسیدم. کجا رفته بودین؟
همونطور که وارد میشدن جواب داد
- رفته بودیم درمانگاه! خانم جون فشارش بالا رفته بود گفتم امروز که دکتر میاد، ببرم هم فشارش رو بگیرن، هم قندش رو چک بکنن.
- خب دکترچی گفت؟
- گفت بیشترش فشار عصبیه که باعث میشه قند خونشم بالا میره! باید خیلی مواظب باشیم.
چادرهاشون رو ازشون گرفتم و آویزون کردم.
- خانم جون دورتون بگردم برا چی فکرتونو خراب میکنین؟
سرش رو تکون داد و با خنده گفت
- دکترا یه چیزی برا خودشون میگن. ادمی که پیر میشه هر بلایی سرش میاد. اینارو ولش کن تو چیکار میکنی حالت خوبه؟ شوهرت خوبه؟
کنارش نشستم و دستش رو گرفتم
- خداروشکر همه چی خوبه، راستی فردا صبح مراسم داریما، یادتون نره!
مامان همونطور که قابلمه روحی رو از داخل کابینت برمیداشت گفت
- قبول باشه، مراسم رو کی میگیرین، چون امشب خونه ی صغری خانومم دعوتیم
- ما فردا صبح میگیریم. میخواستیم امشب بگیریم که استاد گفتن تهران سخنرانی دارن نمیتونن بیان، انداختیم صبح روز جشن! خانم رثایی هم گفت برا صبحانه لوبیا میپزه میاره.
خانم جون خداروشکری کرد و گفت
- ان شاءالله که مالتون همیشه در راه اهل بیت خرج بشه!
- سلامت باشین خانم جون. فردا مراسم ساعت نه شروع میشه! شما زودتر بیاین!
مامان باشه ای گفت و رو بهش گفتم
- شما برین پیش خانم جون، من نهار رو اماده میکنم
باشه ای گفت و یه بسته ماکارونی به دستم داد و از یخچال کمی گوشت چرخ کرده بیرون گذاشت و خودش پیش خانم جون رفت.
چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا توکانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌
♥️پارتاولرمان عاشقانه #نذرعشـــــــق💕👇
https://eitaa.com/eshgheasemani/74667
#ادامہدارد....
#کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @eshgheasemani
•🌸°
•🌸°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞