•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ #رمان‌‌انلاین‌نَذْرِعِشْـــــقْــ♥️ ✍ #ناهیدمهاجری #قسمت532 ❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ همه بیکار نشسته بودیم، که گوشی سکینه خانم زنگ خورد، تماس رو وصل کرد - الو سلام گلنارجان خوبی؟ بچه ها خوبن؟ - زحمتت میشه دخترم! - باشه ان شاالله، کمک خواستی بگم گلرخ بیاد؟ - باشه عزیزم، خداحافظ تماس رو قطع کرد و رو به ما گفت - خانم جون گلنار نهار دعوتتون کرد، مثل اینکه امروز حسن آقا خونه نیست گفت بیاین دور هم باشیم. خانم جون تشکری کرد و سکینه خانم گفت - گلرخ برو یکم حسنا رو نگه دار تا اونم به کاراش برسه گلرخ نگاهی به من کرد و گفت - پس من با زهرا میرم. آماده شدیم و هر دو پیاده به سمت خونه گلنار حرکت کردیم. واقعا اینجا دوست داشتنیه! نزدیک خونشون که رسیدیم گلرخ گفت. - ببین زهرا اگه یه موقع بحث خواستگاری رو پیش کشید تو حرفی نزن خودم جوابش رو میدم با سمت جلو هلش دادم - باشه بابا حالا برو تو! در زدیم و با بفرمایید گلنار وارد شدیم. خونه شون مثل خونه ی سکینه خانم بزرگه، حیاطشون پراز درخت های نارنج و نارنگیه! - اینجا چقدر قشنگه همتون حیاطتون مثل باغه! وقتی اینجا رو میبینم انگار خودمون تو قوطی کبریت زندگی میکنیم - من که تو شهر اصلا نمیتونم زندگی کنم، واقعا دلم میگیره گلنار بیرون اومد و بعداز خوش امدگویی تعارف کرد داخل بریم. بر خلاف خونه ی سکینه خانم که سنتی بود اینجا کاملا مدرنه! گلرخ حسنا رو از بغل گلنار گرفت، روبهش گفتم. - گلنار خانم راضی به زحمت نبودیم - خواهش میکنم شما رحمتی عزیزم - آخه با یه بچه کوچک خیلی اذیت میشین - این چه حرفیه عزیزم، راحت باش گلرخ هست کمکم میکنه. من که میگفتم تو دو روز اول، از دست گلرخ فراری میشی اما خوب دووم اوردی! نگاهی به گلرخ که ادای خواهرش رو میاورد، کردم خنده م رو به زور نگه داشتم - اتفاقا خیلی خوشحالم که با گلرخ آشنا شدم، اصلا نمیذاره به آدم بدبگذره گلرخ که از تعریفم خوشش اومده بود گفت - ببین از زهرا یاد بگیر تو خواهرمی و قدرم رو نمیدونی، ولی زهرا تعریفم میکنه و قدرم رو میدونه. ✅رمان نذرعشق 1566 پارت هست در دو فصل 🔹فصل اول 866پارته، فصل دوم 700پارت ✅❤️به همراه اموزش #همسرداری #مهدویت #تربیت‌فرزند😊 🔴اگه میخوای زودتر از بقیه بخونی و تموم کنی، با پرداخت 50 هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇

6037701403767483

بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌#نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہ‌دارد.... #کپے‌‌وفورواردحــــــرام‌وپیگرد‌الهے‌وقانونے‌دارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌