🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#فصلدوم
#قسمت519
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
شوکه شد و با چشم های گرد نگاهم کرد، کم کم متوجه حرفم شد چینی به ابروهاش داد
- چی گفتی تو الان؟
با خنده گفتم
- همون که شنیدی، دوتا نوه ی پسری و یه نوه ی دختری!!!
ذوق زده شد و کنارم نشست، دستم رو گرفت اشک زیر چشماش جمع شد
- واااای خدایا شکرت، نمیدونی این چند روز چقدر فکرم خراب بود
- برا چی خراب بود؟
- اخه به خاطر اتفاقی که قبلا برات افتاده بود گفتم شاید بفهمی دوباره حامله شدم ناراحت بشی و به دلت بیاد!
- دیوونه ها ما بینمون از این حرفا داشتیم. اتفاق پارسال خواست خدا بود تقصیر هیچ کسم نیست. ولی دلیل نمیشه من از تو ناراحت بشم اتفاقا خیلی خوشحال شدم.
- حالا بگو ببینم به مامان گفتی؟
- نه فعلا به تو گفتم. ولی با این حال و روزی که منم دارم مامان خیلی زود میفهمه.
با سر تأیید کرد، بلند شد و دوتا تخم مرغ رو داخل ماهیتابه زد و بعد از پختنش داخل سینی گذاشت تا بیاره تو هال بخوره.
میلی به نیمرو نداشتم. برای خودم یه چایی ریختم و کنارشون نشستم. صبحانه ی حلما رو که داد فکر کردم ببینم چجوری میتونم این دوتا خبر رو به مامان بدم.
مطمئنم خیلی خوشحال میشه!
چند تقه به در خورد، پاشدم در رو باز کردم و مامان داخل اومد.
حلما با دیدنش از خوشحالی کف زد و پاشد به سمتش اومد، مامان بغلش کرد و صورتش رو بوسید.
نگاهی به سحر کرد و گفت
- سحر جان حالت چطوره بهتری؟
- خداروشکر خوبم.
با خنده نگاهش میکردم که مامان گفت
- حمید قبل رفتن، سفارشت رو کرد گفت سرگیجه داری نمیتونی خیلی سر پا باشی، اگه میخوای بریم دکتر نهایتش یه چکاپ برات مینویسه شاید کم خونی چیزی داری!
از پشت مامان رو بغل کردم و با شیطنت گفتم
- مامانی متاسفانه علاجی نیست باید چند ماه تحمل کنه!
سحر چشم غره ای رفت و مامان به سمت برگشت
- منظورت چیه زهرا؟
صورتش رو بوسیدم
- منظورم واضحه مادر من، عروست نینی داره! باید منتظر دومین نوه ت باشی
با خوشحالی حلما رو بغلم داد و صورت سحر روبوسید
- مبارکه عزیزم، خب چرا از اول نگفتی دلم شور افتاد
سحر خجالت زده سرش رو پایین انداخت، خوشحالی مامان خیلی طول نکشید نگاهی بهم کرد و اه کوتاهی کشید. سحر دستش رو گرفت و گفت
- حالا که زهراخانم نتونست جلوی زبونشو نگه داره باید بگم منتظر سومین نوه تون هم باشین، زهراهم نینی داره مامان!
همین حرف کافی بود تا اشک تو چشمای مامان حلقه بزنه، زیر لب خداروشکری گفت و فاصله ی چند قدمیمون رو پر کرد و بغلم کرد.
چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا توکانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌
♥️پارتاولرمان عاشقانه #نذرعشـــــــق💕👇
https://eitaa.com/eshgheasemani/74667
#ادامہدارد....
#کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @eshgheasemani
•🌸°
•🌸°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
🌹☘
🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند:
✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه
💠فراز 67 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿
67- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ حَمَلَنِي عَلَى الْخَوْفِ مِنْ غَيْرِكَ أَوْ دَعَانِي إِلَى التَّوَاضُعِ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ أَوِ اسْتَمَالَنِي إِلَيْهِ الطَّمَعُ فِيمَا عِنْدَهُ أَوْ زَيَّنَ لِي طَاعَتَهُ فِي مَعْصِيَتِكَ اسْتِجْرَاراً لِمَا فِي يَدِهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِحَاجَتِي إِلَيْكَ لَا غِنَا لِي عَنْكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند 67: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که مرا واداشت که از غیر تو بترسم، یا مرا به تواضع کردن پیش یکی از مخلوقاتت کشانید، یا به طمع آنچه نزد او بود به سوی او مایل شدم، یا چون پیروی اش را در معصیت تو برای من زینت و جلوه داده بود مرتکب شدم، در حالی که من میدانم همواره به تو محتاجم و هرگز از تو بی نیاز نیستم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
#سلامبرشهیدمظلومکربلا
🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.
🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ.
اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تابَعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
زمان:
حجم:
4.87M
____________________________
🌼🍃
🍃
#صوتفوقالعادهزیبا
✨دعای زیبای ال یاسین🌼🍃
#حضرتامامزمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستادهاند میفرمایند:
« هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …»
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
#زیارتحضرتنرجسخاتونسلاماللهعلیها
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹
🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ
وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ.
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ
اَلسَّلامُعَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسىوَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ.
اَلسَّلامُعَلَیْکِ وَعَلى آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِالْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فىذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى حِفْظِ حُجَّةِ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِوَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ.
پس بالا مىکنى سر خود را و مىگوئى
اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى عَلى مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى مَعَها وَمَعَ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه وَیس، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى مِنَ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى اِیَّاها، وَاْرزُقْنى الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى فَاحْشُرْنى فى زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى فى شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى وَلِوالِدَىَ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
@eshgheasemanizyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
زمان:
حجم:
3.33M
________________________________
🌸🍃
🍃
#صوتفوقالعادهزیبا
✨زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃
اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده.
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#فصلدوم
#قسمت520
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
نزدیک ظهر مامان مونده بود چی بپزه که هر دومون بتونیم بخوریم و حالمون بد نشه!
از صبح اینقدر خندیده بودیم که دل درد گرفتیم. مامان به خانم جون هم زنگ زد تا بیاد و دور هم باشیم. به درخواست هر دومون قرارشد نهار برنج بذاره و کتلت سرخ کنیم. امیدوارم حالمون بد نشه و بتونیم راحت بخوریم.
کنار حلما نشستم و مشغول بازی باهاش شدم، سحر کنارم نشست
- قربون خدا برم که دل هر دومون رو شاد کرد ، اگه فقط من باردار بودم همش احساس ناراحتی میکردم.
- عزیز من چرا باید ناراحت باشی، خدا هر کسی رو یجور امتحان میکنه اونم امتحان من بود، ولی عوضش اینقدر بهم لطف و محبت داشت که جبران همه ی سختیهای اون چند روز شد. هر چند هیچ وقت نمیتونم قیافه ی مهدی رو فراموش کنم.
با صدای زنگ خونه حرفمون نصفه موند، مامان خودش در رو باز کرد. پاشدم و به استقبال خانم جون رفتم، سلام دادم و از پله ها پایین رفتم و دستش رو گرفتم تا از پله ها بالا بیاد.
وارد خونه شدیم و چادرش رو باز کرد و به دستمداد تا اویزونش کنم. حلما برای خانم جون خود شیرینی میکرد، از یخچال کمی هلو و سیب برداشتم و داخل ظرف چیدم. مامان کنارم ایستاد
- زهراجان تو برو بشین من خودم میارم
- نه مامان، شما خسته شدین، من حالم خوبه برین بشینین، خودم همه چیزو میارم.
- نه مادر بیا برو بشین اینجوری خیالم راحته، تو باید خیلی مراقب خودت باشی چون زایمانتم سزارین بود باید احتیاط کنی!
- چشم قربونتون برم برا همین نمیخواستم بهتون بگم دیگه، بعد از این فکرتونو به خاطر من میخواین خراب کنین .
صورتم رو بوسید
- اتفاقا از وقتی فهمیدم نمیدونی چقدر خوشحالم باورت نمیشه روز و شب فکرم خراب بود
- خیالتون راحت باشه، مراقبم مامان.
میوه رو شستم و داخل ظرف چیدم، خانم جون با خوشحالی به هردومون تبریک گفت.
با اومدن بابا و حمید همه سر سفره نشستیم، مامان تمام حواسش به ما دوتا بود ببینه میتونیم بخوریم یانه!
هر دو خنده مون گرفته بود، حمید که از ماجرا خبر نداشت رو به سحر گفت
- اگه میدونستم زهرا حالت رو خوب میکنه زودتر میرفتم میاوردمش!
متعجب بهش نگاه کردیم و ادامه داد
- والا دوروزه همش تو فکره، هر چی هم میپرسم حرفی نمیزنه میگه حالم خوب نیس. من که از کار شما زنا سر در نیاوردم
هر دو خندیدیم و مامان معنی دار نگاهمون کرد. سحر گفت
- تو که میدونی اقا حمید زهرا و من از بچگی باهم دوست بودیم. بالاخره دیدن دوست قدیمی دل ادمو شاد میکنه دیگه!
- نه اینکه سالی یه بار همدیگرو میبینین!!!
سرش رو تکون داد و به غذا خوردن ادامه داد. کنار گوش سحر گفتم
- ببینم داداش خبر داره؟
ابروهاش رو بالا برد و اروم گفت
- نگفتم بهش! فکر میکنه سرماخوردم.
خنده ی ریزی کردم و نهار رو که خوردیم سفره رو به کمک سحر جمع کردیم و رفتیم تا ظرفارو بشوریم. هر چند ظرف شستن بهونه بود و میخواستیم بیشتر باهم حرف بزنیم چون شرایط هر دومون یکی بود.
چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا توکانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌
♥️پارتاولرمان عاشقانه #نذرعشـــــــق💕👇
https://eitaa.com/eshgheasemani/74667
#ادامہدارد....
#کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @eshgheasemani
•🌸°
•🌸°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞