eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
16.6هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
38 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗ این‌کانال وقف امام زمان علیه السلامه و مطالب غیرمرتبط، تبلیغ‌ و‌تبادل گذاشته نمیشه❌
مشاهده در ایتا
دانلود
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ مامان رو کمک کردم روی صندلی بشینه، دستش رو گرفتم تو این هوای گرم دست هاش یخ زده، با نگرانی گفتم - مامان حالت خوبه؟ با صورت رنگ پریده ش نگاه کرد، نگرانی رو تو چشم هام میتونم ببینم - اره خوبم نگران نباش. حس کردم داخل کفشم خیسه، خداروشکر فعلا کسی نیست. آروم کفشم رو در آوردم و دست به زیر جورابم زدم، دستم خونی شد، مامان با نگرانی گفت - زهرا، پاشو باید به دکتر نشون بدیم - نیازی نیست مامان ، یه زخم جزئیه! حمید نزدیکم شد و گفت - این جزئی نیست زهرا، بذار ببینم دکتر کجاست، شاید شیشه مونده باشه تو پات، اونوقت عفونت میکنه برام حال خانم جون فقط مهمه، روبه حمید گفتم - نه داداش، نیازی نیست بریم پیش دکتر‌ رفتیم خونه خودمون یه جوری درش میاریم حمید عصبی گفت - بسه زهرا! صبر کن تا برمی گردم خواست بره که مامان پرسید - علی آقا اینجا نیست؟ - نه پرسیدم گفتن یه ساعت پیش اینجا بود، حالش خوب نبوده مرخصی گرفته با شنیدن این حرفش انگار بند دلم پاره شد، سعی کردم خودم رو آروم نشون بدم، سوزش پام بیشتر شده، حمید پا کج کرد طرف پذیرش و برام وقت گرفت. طولی نکشید که نوبتم شد و دکتر با دیدن پام گفت - احتمالا خورده شیشه مونده تو پاش، یه عمل سرپایی چند دقیقه ای نیازه اسم عمل که اومد رنگ از صورتم پرید دکتر که تقریبا پنجاه ساله به نظر میومد متوجه استرسم شد و گفت - نگرلن نباش دخترم، بی حسی میزنم اصلا دردش رو حس نمیکنی، خیلی کوچیکه! یه لحظه به خودم تشر زدم - هه، اینجوری میخوای سرباز امام زمانت بشی بیچاره! تو از یه دونه شیشه دراوردن میترسی بعد ادعا داری سرباز امام زمانت بشی ؟ به کمک حمید روی تخت خوابیدم، تودلم کلی به خودم بد وبیراه گفتم، نفهمیدم کی دکتر بی حسی رو زد و از داخل پام یه خورده شیشه رو دراورد و جلوی چشمم گرفت - بیا اینم از خورده شیشه! بعد زیر پام رو ضدعفونی و پانسمان کرد، آروم پام رو زمین گذاشتم، از دکتر تشکر کردم و به کمک حمید از تخت پایین اومدم. بعد از گوش کردن به توصیه های دکتر از اتاق بیرون اومدیم. بادیدن مامان و بابا که توسالن با دکتر علوی صحبت میکردن، سعی کردم زودتر پیششون برسم ببینم دکتر چی میگه، حمید از چادرم کشید و گفت - کجا با این عجله، مگه دکتر نگفت آروم راه برو و به پات فشار نیار تا خونروزیش قطع شه! - میدونم ولی باید ببینم دکتر چی میگه‌، چون میدونم مامان و بابا حقیقت رو بهم نمیگن. میخوام با گوشای خودم بشنوم حمید کلافه سرس رو تکون داد و مامان با دیدنم پرسید - چی شد ؟ حمید به جای من جواب داد - یه شیشه ی کوچیک توپاش رفته بود، دکتر درش اورد و پانسمان کرد. به دکتر علوی سلام دادم و با خوشرویی جوابم رو داد، حمید باهاش دست داد و به گرمی صحبت کردن 🔴 اگه میخوای کل رمان رو یکجا بخونی و زودتر از بقیه تموم کنی با پرداخت 40هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. ❌ رمان رو کپی نکنید و برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا! به دست او تازه گردان! آنچه که فراموش شده از دینت را...! اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیک الفَرَج
20.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜«ما بنده خداییم یا می‌خواهیم با دعا کردن خدا را بنده‌ی خودمان کنیم؟!» 📌دعا یا رسیدن به خواسته‌ها؟! 🎤 ‼️اگر خدا و علیه‌السلام را ولی خود می‌دانیم باید خواسته‌هایمان را به آن‌ها بسپریم نه اینکه اگر به خواسته‌هایمان نرسیدیم آن‌ها را متهم کنیم.
🌹🍃 در نماز یک قنوت داری خرج امام زمانت کن یکی از بهترین دعاها   اللهم کن الولیک....🤲 خدا دو دست داده که برای تو دعا و وگدایی از شما و در مسیر تو کار کند 🌹🍃
🌹☘ 🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند: ✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه 💠فراز 35استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿 35- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ رَهِبْتُ بِهِ سِوَاكَ أَوْ عَادَيْتُ فِيهِ أَوْلِيَاءَكَ أَوْ وَالَيْتُ فِيهِ أَعْدَاءَكَ أَوْ خَذَلْتُ فِيهِ أَحِبَّاءَكَ أَوْ تَعَرَّضْتُ فِيهِ لِشَيْ‏ءٍ مِنْ غَضَبِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ. بند 35: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که در آن از غیر تو ترسیدم، یا به وسیله ی آن با اولیایت دشمنی کردم یا با دشمنانت دوستی کردم، یا دوستانت را واگذاشتم، یا با آن خود را در معرض خشم و غضب در آوردم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! 💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🔸با فضیلت‌ترین و جامع‌ترین ذکر در میان تمام اذکار، ذکر مقدس صلوات است. در عظمت و اهمیت صلوات همین بس که این ذکر نورانی، ذکر خود خدای متعال و تمامی فرشتگان اوست.✨️ 🔻مجموعه پادکست «کیمیای صلوات» سیری است در فضائل بی‌انتهای این ذکر شریف، که از امشب تقدیم مخاطبان محترم می‌گردد. @Elteja
🔸کیمیای صلوات سیری در فضائل بی‌انتهای ذکر شریف صلوات 🎧 قسمت اول👇 https://eitaa.com/elteja/6156 @Elteja
4_6014668743869731558.mp3
3.31M
🔸کیمیای صلوات سیری در فضائل بی‌انتهای ذکر شریف صلوات 🎧 قسمت اول @Elteja
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تاب‍‍َعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________ 🌼🍃 🍃 دعای زیبای ال یاسین🌼🍃 (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستاده‌اند می‌فرمایند: « هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …» 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________ 🌸🍃 🍃 زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکه دارد سر سودای خدا بسم‌الله هرکه دارد غم مهمانی ما بسم‌الله...
4_5868290614835020562.mp3
11.18M
✅ این دعای زیبا از ناحیه ی مقدس امام عصر علیه السلام به شیعیان رسیده است ومستحب است در هر شب از ماه مبارک رمضان خوانده شود 📚منبع: مفاتیح الجنان 🔈 دعای افتتاح با صدای استادمحسن فرهمند
🔸پویش همگانی «دعای مستجاب» 📿 ختم روزانه ۳۱۳ صلوات به نیت تعجیل فرج هدیه به پیشگاه حضرت نرجس سلام الله علیها 🔸شروع : آغاز ماه مبارک رمضان 🔸پایان:  عید فطر 🔹شرایط: 👈در این پویش قراره هر روز ۳۱۳ صلوات با عجل فرجهم بفرستیم. به نیت تعجیل در فرج مولا هدیه به حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها 👈فرقی نداره چه ساعتی، هر ساعتی از شبانه‌روز میشه خوند. 👈 ۳۱۳ صلوات باید یکجا باشه 👈بعد از فرج آقا، حاجات شخصی خودمون رو هم میتونیم درنظر بگیریم. 👈نیاز به ثبت‌نام و اعلام نیس! 👈اگه یه روزی نشد صلوات‌ها را بفرستید، میشه قضاش رو توی روزهای بعد خوند. 👈 بامداد هرروز ( حدود ساعت ۱۲ شب) با یک استوری روزشمار، قرارمون یادآوری میشه. میپرسی کجا؟ توی پیج اینستاگرم التجا و کانالهای تلگرام، بله و ایتای التجا 📌سوالی داری از اینجا بپرس: @Thdjvd @Elteja
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ بعداز صحبت با حمید رو به من گفت - ببینم دخترم داروهایی که دادم رو سر وقت میخوری؟ - بله - از علی حالت رو پرسیدم رنگ از صورتم پرید نکنه همه چیز رو گفته، بیشتر نگران اینم پیش مامانینا بگه روزه گرفته بودم. نگاهی به مامان و بابا که حواسشون به من بود کردم، آب دهنم رو به سختی قورت دادم، دکتر احتمالا متوجه شد و گفت - گفت خدارو شکر حالت خوبه. نفس راحتی کشیدم، روبه مامان گفت. - فعلا دوسه روزی خانم جون تو ای سی یو بمونه، الان که دارو دادم خوابیدن، باهاشون صحبت میکنم در حد دوسه دقیقه بعداز هوشیاری اجازه بدن ببینینش مامان تشکری کرد و بعداز رفتن دکتر، روی صندلی نشستم، حمید گفت - مامان، به خاله میخوای اطلاع بدی؟ مامان نگران جواب داد. - بذار موقع سحر که بیدار شدن زنگ میزنم، الان بخوام زنگ بزنم میترسه! نزدیک سحری حمید هرکاری کرد مامان و بابا برن خونه قبول نکردن، رفت از بیرون غذا گرفت و تو نمازخونه ی بیمارستان خوردیم، نزدیک اذان مامان به خاله اطلاع داد. نمازم رو خوندم و شروع به دعا کردم. باورم نمیشه درعرض یکی دوروز چه اتفاقات تلخی افتاد، نمیدونم حکمت این اتفاقا چیه. به سالن برگشتیم و خاله و حاج احمد اومدن، احتمالا به خاطر اینکه سهیل تنها نمونه سعید نیومده. هر چی هست برا من بد نشد، چون دلم نمیخواست ببینمش، خاله بی تاب تر از مامانه، هرچی مامان میخواد آرومش کنه فایده نداره. یاد خوابم افتادم نمیدونم اون خواب به خاطر خانم جون بوده یا مشکل خودم، هرچی هست فرقی نداره بهتره تو هر مشکلی به مولامون متوسل بشیم. شروع به ذکر کردم، پرستاری که از ای سی یو بیرون میومد، رو بهمون گفت - فقط یکیتون میتونین برین داخل اونم در حد دوسه دقیقه! خاله با التماس نگاه کرد، مامان به خاله اشاره کرد و گفت - خواهرم میاد پرستار با سر تأیید کرد و از خاله خواست دنبالش بره. خاله و پرستار رفتن، دلم میخواست پیش خانم جون بودم‌. دردت به جونم، کاش هیچ وقت تو این حال نمیدیدمت! گرمی اشک رو تو صورتم حس کردم. مامان دستش رو به دورم حلقه کرد، سرم رو به شونه ش تکیه دادم، که با صدای لرزونی گفت - نگران نباش، من دلم روشنه!خانم جون به زودی برمیگرده خونه. قطره ی اشکش روی دستم که افتاد سرم رو بالا آوردم و گفتم - مامان، شما گریه میکنی؟ مامان اشکش رو پاک کرد و گفت - وقتی آقا جون رفت، خیلی برام قبول کردنش سخت بود، کلی با خودم کلنجار رفتم و بالاخره تونستم به خودم بفهمونم که دیگه رفته، دلم به خانم جون گرم بود اما حالا.... نتونست حرفش رو ادامه بده، بابا متوجه حال مامان شد، کنارش روی صندلی نشست و از مامان خواست آروم باشه، دستش رو روی دست مامان گذاشت و گفت - معصومه جان آروم باش عزیزم، توکل به خدا کن، ان شاالله حالش خوب میشه. - چیکار کنم رضا، اگه برا خانم جون اتفاقی بیفته، منم میمیرم بابا خدانکنه ای گفت، تاحالا مامان رو تو این حال ندیده بودم، میدونستم که به خانم جون وابسته ست،ولی اولین باره میبینم اینجوری بی تابی میکنه. 🔴 اگه میخوای کل رمان رو یکجا بخونی و زودتر از بقیه تموم کنی با پرداخت 40هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. ❌ رمان رو کپی نکنید و برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 دعای روز اول ماه مبارک رمضان 🔻 اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیا عَنِ الْمُجْرِمِینَ. 🔸 خدایا روزه ام را در این ماه روزه روزه داران قرار ده، و شب زنده داری ام را شب زنده داری شب زنده داران، و بیدارم کن در آن از خواب بی خبران، و ببخش گناهم را در آن ای معبود جهانیان، و از من درگذر، ای درگذرنده از گنهکاران. 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ یادم افتاد که وقت داروهامه و فراموش کردم بیارم، حمید گرم صحبت با حاج احمد بود، نزدیکش رفتم و گفتم - داداش حمید؟ برگشت و با محبت جواب داد - جانم - راستش من داروهام یادم رفته بیارم، میشه بریم اونارو برداریم بیایم؟ حمید باشه ای گفت و قبل از اینکه بریم، دَرِ شیشه ای ای سی یو باز شد خاله با چشم های گریون بیرون اومد، نزدیکتر که شد پرسیدم - دیدینش؟ حالش چطور بود؟ باهاتون حرف زد؟ حمید گفت - زهرا جان یکم صبر کن، الان میگه دیگه خاله اشک چشمش رو پاک کرد و گفت - اره دیدمش ولی بهش دستگاه اکسیژن وصل کردن نتونست حرف بزنه، یعنی میتونم دوباره صداش رو بشنوم. بعد هق هق گریه ش بلند شد، مامان با دیدن خاله دوباره خودش رو کنترل کرد و خاله رو کمک کرد روی صندلی بشینه. مامان خواهر بزرگتره به خاطر همین جلوی بقیه سعی میکنه خودش رو آروم نشون بده و بقیه رو به آرامش دعوت کنه. شونه های خاله رو ماساژ میداد و آرومش می کرد. قبل از اینکه بریم خونه، مامان گفت - شما دیگه نمیخواد برگردین من اینجا میمونم بعد رو به بابا گفت - اقا رضا شما هم برو صبح باید بری مغازه، حداقل یکم استراحت کن. به ناچار برگشتیم، هرکاری کردیم خاله قبول نکرد و همراه مامان تو بیمارستان موند. به خونه برگشتیم، هیچ کدوممون حوصله نداریم، به اتاق برگشتم، از فکر اینکه نکنه دیگه خانم جون رو نبینم ته دلم خالی شد و تنم لرزید. حتی فکر کردن بهش عذابم میده. خودم رو با قرآن و دعا آروم کردم، کمی دراز کشیدم تا حال داشته باشم بیمارستان برم . باصدای هشدار گوشی بیدار شدم، با یادآدری اتفاقات دیشب حالم بد میشه. روی آینه کنار آشپزخونه یه برگه ی یاداشت با چسب زده شده، نزدیک رفتم حمید نوشته که من و بابا رفتیم مغازه نخواستیم بیدارت کنیم. بهتره زودتر خونه رو تمیز کنم و بیمارستان برم، اینجا دلم طاقت نمیاره. خورده شیشه ها رو جارو کردم و بعد از تموم شدن کارهام آماده شدم تا بیمارستان برم. به خاطر پام بهتره اسنپ بگیرم، اینترنت گوشی رو روشن کردم و آدرس مبدأ و مقصد رو زدم، طولی نکشید که راننده اسنپ دم در رسید. نگاهی به کفش هام کردم، به خاطر پانسمان نمیتونم کفش بپوشم. تو بیمارستان هم به سختی راه میرفتم. فکری به سرم زد بهتره صندل های طبی مامان رو بپوشم، سریع پوشیدم و با احتیاط به سمت بیرون رفتم. راننده ی اسنپ که جوانی تقریبا سی ساله به نظر میومد، جلوی در نگه داشته، در حیاط رو بستم و به محض سوار شدنم در خونه زینب اینا باز شد و علی آقا بیرون اومد. نگاهش که به من افتاد سریع سوار شدم و راننده حرکت کرد. ماشین به حرکت دراومد، علی آقا همچنان چشمش به ماشین بود از کنارش رد شدیم، به عقب برگشتم، هنوز چشم از ماشین برنداشته، ماشین به خیابون پیچید و دیگه ندیدمش. 🔴 اگه میخوای کل رمان رو یکجا بخونی و زودتر از بقیه تموم کنی با پرداخت 40هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. ❌ رمان رو کپی نکنید و برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹☘ 🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند: ✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه 💠فراز 36استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿 36- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ تُبْتُ إِلَيْكَ مِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فِيهِ وَ نَقَضْتُ الْعَهْدَ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَكَ جُرْأَةً مِنِّي عَلَيْكَ لِمَعْرِفَتِي بِكَرَمِكَ وَ عَفْوِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ. بند 36: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که از آن به سویت توبه کردم و مجدّداً به سوی آن برگشتم، و عهدی را که بین من و تو بود با گستاخی و جرأت نقض کردم؛ زیرا با کَرََم و عفو تو آشنا بودم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! 💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🔸کیمیای صلوات سیری در فضائل بی‌انتهای ذکر شریف صلوات 🎧 قسمت دوم👇 https://eitaa.com/elteja/6163 @Elteja