🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#فصلدوم
#قسمت506
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
به خونه برگشتیم و سریع لباسهام رو عوض کردم و وارد اشپزخونه شدم. سردرد خفیفی داشتم، تو کابینت دنبال قرص مُسَکن میگشتم که علی پیشم اومد
- چیکار میکنی؟
- سرم درد میکنه، میخوام یه قرص بخورم بخوابم
- بازم حالت بهم میخوره؟
همونطور که پارچ اب رو برمیداشتم جواب دادم
- نه فقط سردرد دارم.
وضو گرفت تا نمازشو بخونه، قرص رو خوردم و وارد اتاق شدم و دراز کشیدم. سرم رو روی بالش گذاشتم و چشمهام رو بستم.
با صدای خاموش کردن کلید برق چشمهام رو باز کردم، علی بالای سرم نشست و شروع به ماساژ دادن پیشونیم کرد.
ده دقیقه ای به کارش ادامه داد، میدونم خسته ست دلم نمیاد خیلی اذیتش کنم.
- بسه علی یکم بهتر شدم، بگیر بخواب خسته ای!
باشه ای گفت و کنارم دراز کشید، به خاطر سردرد خیلی نتونستم بیدار بمونم و سریع خوابم گرفت. با احساس نوازش دستی، چشمامو باز کردم
- زهرا جان نزدیک اذانه پاشو
دستم رو گرفت و کمک کرد بشینم. خداروشکر از سردرد دیشب خبری نبود.
سریع وضو گرفتم. تا اذان صبح بگه، نماز شب رو خوندم و بعد از گفتن اذان و خوندن نماز صبح، کتاب مکیال المکارم رو برداشتم تا مطالعه کنم. دوباره سوزش معده م شروع شد، پاشدم و عسل رو از کابینت برداشتم و یه قاشق خوردم شاید خوب شم.
- نمیخوای بخوابی؟
با خوشرویی جواب دادم
- نه خوابم نمیاد.
- میگم نظرت چیه فردا برا صبحونه برمکله پاچه بگیرم؟ دیشبم شامنتونستی بخوری تو دلم مونده؟
- اگه خودتم دوست داری، باشه.
با محبت نگاهم کرد و گونه م رو بوسید.
- قربون خانم حرف گوش کنم بشم. من میرم بخوابم، ساعت هفت بیدارم کن
باشه ای گفتم و زیر کتری رو روشن کردم.
صبحانه روباهم خوردیم و بعداز رفتنش تا عصر خودمو با خیاطی مشغول کردم. مامان به خاطر حال دیشبم چندباری زنگ زد و حالم رو پرسید.
به خاطر دوختن لباس، کمر درد خفیفی داشتم، چرخ رو خاموش کردم و بیخیال خیاطی شدم.
دراز کشیدم و کمی کمرم رو ماساژ دادن. خداروشکر از صبح دیگه سوزش معده ندارم.
به سقف خیره شدم تا فکری به حال شام بکنم، بهتره از علی بپرسم.
براش پیامک فرستادم و چشمم به گوشی بود تا جواب بده. بالاخره جواب داد سریع بازش کردم
-سلام خانمی برا شام میام دوتایی املت میپزیم.
خیالم راحت شد، جوابش رو دادم و تلویزیون رو روشن کردم ببینم شبکه مستند امروز چی داره.
مشغول تماشای مستند روستایی بودم که علی اومد.
شام رو با شوخی های علی درست کردیم و همین که خوردم، دوباره سوزش معده م شروع شد.
دلم نمیخواد علی رو نگران کنم، به بهانه ی خواب به اتاق خواب رفتم و دراز کشیدم. علی هم چون صبح میخواست کله پاچه بگیره زود چراغ هارو خاموش کرد و خوابید.
✅ رمان نذر عشق در وی ای پی کامله با1566 پارت در دوفصل به همراه اموزش #همسرداری #مهدویت #تربیتفرزند😊
🔴برای خوندن کل رمان با پرداخت 35 هزار عضو vip شو😊
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا توکانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارتاولرمان عاشقانه #نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہدارد.... #کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#فصلدوم
#قسمت507
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
اماده شد و رفت تا کله پاچه بخره، تابیاد بهتره سفره رو باز کنم و چایی رو دمکنم تا همه چی آماده باشه.
کارم که تموم شد، زیارت ال یاسین رو تو گوشی روشن کردم و نشستم تو آشپزخونه و همزمان با گوشی زیارت رو خوندم.
تموم که شد، یه مناجاتی که همیشه دوست داشتم پلی کردم و منتظر اومدنش شدم.
با صدای باز شدن در به استقبالش رفتم و در روباز کردم. مثل همیشه با چهره ی خندون مقابلم ایستاد و سلام داد.
جوابش رو با خوشرویی دادم و قابلمه رو ازش گرفتم و وارد خونه شدم.
لباساش رو عوض کرد و بعد از شستن دستهاش سر سفره نشست. قابلمه رو برداشتم و اب کله پاچه رو داخل یه کاسه ی شیشه ای ریختم و دوتا قاشق توش گذاشتم.
مخلفاتشم داخل یه خورشت خوری ریختم و وسط سفره گذاشتم.
- وای این کله پاچه خوردن داره ها، بخور خانمی که عوض اون آبگوشته دربیاد.
با لبخند چشمی گفتم و قبل از اینکه شروع به خوردن کنم، کتری و قوری رو کنارم گذاشتم تا بعداز خوردن کله پاچه به خاطر چربیش سریع چایی بخورم.
خودش تلیت کرد و کاسه رو مابینمون گذاشت.
قاشق اول رو که تو دهنم گذاشتم، احساس کردم از بوش داره دل و روده م بهم میریزه، برای اینکه متوجه نشه، به سختی قورت دادم، تا قاشق دومی رو گذاشتم دستم رو جلوی دهنم گذاشتم . سریع از سر سفره پاشدم و خودمو به سرویس رسوندم و وارد شدم.
- زهرا خوبی؟ اخه چت شد یهو!
ابی به دست و صورتم زدم و بیرون اومدم. با نگرانی نگاهم میکرد. دستم رو گرفت و در سرویس رو بست.
از اینکه بازم مثل پریشب نتونستم غذایی که با خوشحالی خریده بود بخورم ناراحت شدم.
کمکم کرد وسط آشپزخونه نشستم و خودشم مقابلم نشست. سرم رو بالا اوردم و دیدم خیره بهم نگاه میکنه!
نگاهش هزاران حرف داشت که من متوجه نمیشدم. چشم ازم برداشت و به کله پاچه نگاه کرد. از اینکه نتونستم بخورم نفسش رو سنگین بیرون داد و خواست سفره رو جمع کنه که مانعش شدم.
- کجا جمع میکنی؟ من نتونستم بخورم تو که میتونی!
نوچی کرد و لبخند کمرنگی روی لبش نشست
- بدون تو نمیچسبه، بمونه یکی دو ساعت دیگه حالت خوب شد باهم میخوریم
- لازم نکرده بشین سر سفره، به قول خودت کله پاچه رو باید صبح زود و داغِ داغ بخوری تا بچسبه. درضمن شاید بعدا من نتونم بخورم اونموقع اسراف میشه
از حرفم خندید، کاسه رو تو دستمگرفتم و یه قاشق از تلیت روبرداشتم و سمت دهنش بردم. دهنش رو باز کرد و با شوخی وخنده نصفش رو به خوردش دادم.
یه تیکه از زبون رو برداشت و کمی نمک روش زد
- اینو بخور شاید حالت بد نشه! اخه نمیدونم تو که از پریروز چیزی نخوردی که مسموم بشی، دیروزم که حالت خوب بود و نهار و شامتو خوردی!
بر خلاف میلم دهنم رو باز کردم و یه تیکه ی کوچک از زبون برداشتم ، خداروشکر حالم بد نشد. وقتی دید خوردم خیلی خوشحال شد و خودشم مشغول شد.
تموم که شد سفره رو جمع کردم و دوتا چایی ریختم.
چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا توکانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌
♥️پارتاولرمان عاشقانه #نذرعشـــــــق💕👇
https://eitaa.com/eshgheasemani/74667
#ادامہدارد....
#کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @eshgheasemani
•🌸°
•🌸°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
🌹☘
🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند:
✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه
💠فراز 61 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿
61- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ دَلَّسْتُ بِهِ مِنِّي مَا أَظْهَرْتَهُ أَوْ كَشَفْتُ عَنِّي بِهِ مَا سَتَرْتَهُ أَوْ قَبَّحْتُ بِهِ مِنِّي مَا زَيَّنْتَهُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند 61: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که با آن، آنچه را ظاهر کرده بودی واونه جلوه دادم، یا با آن، آنچه را ازمن پوشانده بودی بر ملا کردم، یا با آن آنچه را زینت داده بودی زشت شمردم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
#سلامبرشهیدمظلومکربلا
🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.
🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ.
اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تابَعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
زمان:
حجم:
4.87M
____________________________
🌼🍃
🍃
#صوتفوقالعادهزیبا
✨دعای زیبای ال یاسین🌼🍃
#حضرتامامزمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستادهاند میفرمایند:
« هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …»
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸