❤️👈کانال ما رو
به دوستان هنرمندتون معرفی کنید
👇❤️👇❤️👇
☘شرح عکس:
👈چاپ شعر هنرجوی نازنین ما :
👈 علی اصغر عبدی عزیز 💝
👈در صفحه کبوتر نامه رسان 📖
👈#مجله_پوپک📕
✅#با_ما_نویسنده_شو
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
جمعه دعا می کنیم
خدا خدا می کنیم
پر از امید و شوریم
منتظر ظهوریم
جمعه یه روز زیباست
روز ظهور مولاست(عج)
✍شاعر : #سعیده_اصلاحی
☘#سلام_روزبخیر عزیزدلم 😘
💖اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
🌈شرح عکس :
🌈چاپ آثار هنرجویان عزیزمون در👇
📕صفحه کبوتر نامه رسان
📕#مجله_پوپک
✅#با_ما_نویسنده_شو
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
هدایت شده از با ما نویسنده شو
ayat_el_kursi_omar.mp3
3.02M
✅#نور_بشنویم
💢تلاوت آیه شریفه #آیه_الکرسی
💢 با صدای :
🎤#محمد_فاروق
🙏روزتان به نور آیات الهی منور📕❤️
✅#با_ما_نویسنده_شو
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
هدایت شده از با ما نویسنده شو
✅#دعا_و_نیایش
✍ نوشته: #سعیده_اصلاحی
🦋#نوجوان
❤️ خدایا
🌱بذرهای کوچک هم اگر تنهایی و تاریکی را تحمل کنند و به لطف بی پایان پروردگارشان امیدوارباشند
می توانند روزی به گلهایی زیبا و حیرت انگیز تبدیل شوند
🌱خدایا من هم بذر کوچکی در دنیای بزرگ توام
و امیدوارم با عنایت و حمایتت ، روزی شکوفا و درخشان شوم
🙏آمین یا رب العالمین ❤️
✅#با_ما_نویسنده_شو
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
📕#آثار_شما_در_مجله_پوپک
📕به احترامت ایستادهام
✍نوشته : عارفه سیاه کالی
چشمم که به رنگهای چشمنوازت میافتد به وجد میآیم. رنگ سبزت به من شور و امید زندگی میدهد.
رنگ سفیدت زلالی و پاکی کودکیهایم را به یادم میآورد و به من اجازه میدهد به بلندای آسمان اوج بگیرم و رنگ قرمزت مرا به یاد شهدای میهن عزیزم میاندازد. همان آزادمردانی که با تمام بدیها و زشتیها مبارزه کردند و به مهمانی خدا دعوت شدند. از نقش و رنگ تو به نقش و نگار آفریدگار جهان میرسم. به خدای یکتا و توانایی که نام زیبا و پرشکوهش بر سینهی تو میدرخشد. همیشه نام مقدس الله محافظ کشور و مردم کشورم است ای پرچم پرغرور❤️
✅#با_ما_نویسنده_شو
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
📕#آثار_شما_در_مجله_پوپک
📕#صفحه_کبوتر_نامه_رسان
🦋زیر نظر : #سعیده_اصلاحی
☘شعر: نماز
✍نوشته : ملیکا خرم عزیز ❤️
💢بهمن ماه ۱۴٠۳
👌به شما تبریک می گم
و به وجودتون افتخار میکنم عزیزان دلم❤️
✅#با_ما_نویسنده_شو
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
📚#قصه_های_خواندنی
📔#قصه_ظهر_جمعه
📖این قصه :
☘ملچ مولوچ 🌈
✅#با_ما_نویسنده_شو
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
📚#قصه_های_خواندنی
📔#قصه_ظهر_جمعه
📖این قصه :
☘ملچ مولوچ 😊
روزی روزگاری ، باغی بود با گل ها و گیاهان زیبا. باغبان از کار و زحمتی که در باغ کشیده بود، خشنود و راضی بود. گیاهان باغ قشنگ بودند و همه نوع رنگ و شکلی در آنها دیده می شد. برگ ها و شاخه ها به شکل طبیعی خود بودند. باغبان می دانست که چه موقع باید شاخه های کوچک خشکیده را بچیند. او آنها را هر هفته با یک قیچی باغبانی می چید تا ظاهر گیاهان هم سالم و بی نقص باشد.
روزی خرگوش کوچولویی با دندان های بلند سفید به باغ آمد. خرگوش کوچولو خیلی کوچک بود و چیزی درباره ی باغبانی نمی دانست. نمی دانست که باید گل ها و گیاهان را به حال خودشان بگذارد تا درست رشد کنند. می دانید، او هنوز کوچکتر از آن بود که بداند بعضی از گیاهان را نباید گاز زد. بنابراین شروع کرد به گاز زدن و جویدن اولین شاخه ای که دید. ملچ ملوچ، ملچ ملوچ . جویدن برگ ها و شاخه ها به او احساس خوبی می داد. همین که یکی از گل ها را می جوید به سراغ دیگری می رفت. ملچ ملوچ ، ملچ ملوچ . دست کم ده ردیف از گیاهان باغ را جوید.
روز بعد، باغبان از خانه بیرون آمد تا برود و باغ را ببیند. باغبان همیشه خوشحال بود ، زیرا باغ و گیاهان قشنگش را دوست می داشت. هر روز به آنها نگاه می کرد. آنها را تمیز نگه می داشت و می شست. این کار برای سالم و زیبا نگه داشتن گل ها لازم بود. علاوه بر این ، می دانست که هر کس به دیدن باغ بیاید ، مثل او از دیدن گیاهان زیبا لذت خواهد برد.
اما آن روز، وقتی که باغبان به داخل باغ قدم گذاشت ، ناراحت شد چون دید که کسی هر ده تا ردیف گیاهان را جویده و خورده است. نوک آنها خیلی کوتاه شده بود و ظاهر گل ها و سبزه ها را زشت و ناقص کرده بود. وقتی که بازدید کنندگان هم برای دیدن گل ها به باغ امدند خیلی ناراحت شدند. آنها آمده بودند تا گیاهان زیبا را ببینند ، اما همه گیاهان زشت و جویده شده بودند.
خرگوش کوچولو که همان اطراف بود متوجه شد که باغبان خوشحال نیست. رفت و در کنار او نشست و پرسید :” چرا ناراحتی؟ ” باغبان گفت : ” یک نفر گیاهان زیبای مرا جویده است.”
خرگوش کوچولو سرش را پایین انداخت و به آهستگی گفت : ” متاسفم آقای باغبان. من بودم که گیاهان شما را جویدم.”
باغبان با ناراحتی گفت :” اما آنها گل های زیبایی بودند. نگاه کن حالا چقدر زشت شده اند.” خرگوش کوچولو به نوک گیاهان آن ده ردیف نگاه کرد و دید که دیگر زیبا به نظر نمی رسند. خرگوش کوچولو گفت : ” متاسفم آقای باغبان. بعضی وقت ها نمی توانم جلوی خودم را بگیرم. حتما باید چیزی را بجوم و این ده ردیف گیاهان باغ دم دستم هستند. چکار می توانم بکنم ؟ “
باغبان بلند شد و خرگوش کوچولو را به گوشه ای از باغ برد و گفت : “نگاه کن، من این گوشه ی باغ هویج کاشته ام. هر وقت احساس کردی دلت می خواهد چیزی را گاز بزنی و بجوی، می توانی این هویج ها را بجوی.” خرگوش کوچولو سرش را تکان داد. باغبان گفت : ” اما آن گیاهان را به حال خودشان بگذار تا رشد کنند.”
خرگوش کوچولو گفت : ” آیا می توانم برای آن سبزی های بیچاره ای که جویده ام کاری بکنم؟.” باغبان لبخندی زد و گفت : ” بله می توانی.تو می توانی مراقب آن ده ردیف گیاه باشی و هر وقت به اندازه کافی بزرگ شدند به من بگویی تا آنها را با قیچی باغبانی بچینم و مرتب کنم. تو به من نشانشان می دهی و من آنها را می چینم. بعدها که کمی بزرگتر شدی به تو یاد می دهم چگونه خودت این کار را انجام بدهی.”
خرگوش کوچولو خیلی هیجان زده شد و باغبان را در آغوش گرفت. باغبان لبخندی زد و یک هویج آبدار به او داد. خرگوش کوچولو از باغبان تشکر کرد و با دندان های سفید بزرگش گاز بزرگی به هویج زد. ملچ ملوچ ، ملچ ملوچ.🐰🥕
✅#با_ما_نویسنده_شو
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅#کاردستی🎀
🦋#کودک #همکاران
🔹ف مثل فیل
💢چه قد قشنگ ، چه قد ناز
💢 یه فیل خوشگل بساز☝️😘
✅#با_ما_نویسنده_شو
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅#نقاشی🎀
🔹م مثل 😊 مورچه
🦋#کودک 🦋#همکاران
💢 می کشیم با اشتیاق
💢 نقاشی های خلاق ☝️😜
✅#با_ما_نویسنده_شو
http://eitaa.com/eslahisaeedeh