eitaa logo
با ما نویسنده شو
1.5هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
321 فایل
من با ۳۴ سال سابقه تدریس رسمی به فرزند دلبندتون یاد میدم چطور رویاهاشو به شعر و قصه تبدیل کنه 🌈 آموزش نویسندگی به کودکان و نوجوانان 🌈چاپ آثار شما در: 👈 مجله پوپک و رشد نوجوان 🌈 ارتباط با ادمین 👇 @gheseh_1 ❌ کپی مطالب فقط با ذکر نام نویسنده ❌
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📖 📗این قصه: جوجه تیغی پر می خواست ✍نویسنده : بانو سنجابک و جوجه تیغی مشغول بازی بودند بدو بدو میکردند ،خوشحال و راضی بودند جوجه تیغی شوت می زد سنجابک از هرطرف، میدوید و سوت می زد اما جوجه تیغی ما غمی داشت دلش می خواست بجای تیغ ،پر می داشت پرهای نرم و قشنگ، رنگارنگ جوجه تیغی تو فکر این چیزها بود، که سنجابک صدازد: آهای روباه ،آهای روباه از این طرف بدو بیا ، نزدیک نشو به روباه آقای روباه دوید و دوید دستش به سنجابک رسید. با خوشحالی دم سنجابک راگرفت و کشید . گفت که خوراک من شدی تورا باید زود چشید جوجه تیغی گرد و قُلمبه شد و قل خورد و قل خورد تیغ های تیزش به تن روباه خورد آقای روباه با آخ و اوخ، دست خالی زودی به لانه برگشت دنبال چسب زخم تو طاقچه می گشت سنجابک به تیغ تیغی گفت: راستی اگر تو نبودی باید چه کار می کردم؟ چطوری فرار می کردم؟ جوجه تیغی خندید و گفت: من از خدا ممنونم که پر نداده به من اینجوری ترسی ندارم از پنجه و دندان تیز دشمن از آن روز به بعد تیغ تیغی کوچولو فهمید که این تیغ ها چه قدر برایش مفیدند . ✅ http://eitaa.com/eslahisaeedeh
💝 🙏سپاسگزاری و قدردانی نویسنده گرانقدر ✍سرکار خانم عزیز از فعالیت های ما ونویسنده نوقلم مان خانم زهرا خسرو آبادی عزیز 👇 که داستان ایشان را با عنوان 👌جوجه تیغی پر می خواست را بازخوانی و نقد و بررسی کردند🌸 ✅ http://eitaa.com/eslahisaeedeh