#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
آسمان امشب ز دامن جای گل ریزد ستاره
مـاه، سرگرم تماشـا مهـر مبهوت نظاره
مرحبا! ای ماه شعبان، ماه آوردی دوباره
مـاه آوردی دوبـاره ماه، نه! یک ماهپاره
قلب آلالله خرم، چشم خیرالناس روشن
خانۀ مـولا شده از طلعت عباس، روشن
****
چشم دل بگشا که وجه خالق اکبر ببینی
شیـر ثـارالله را در دامـن حیـدر ببینی
بلکه در آغوش حیدر، حیدر دیگر ببینی
ساقـی عترت کنار ساقـی کوثـر ببینی
چشم شو تا بنگری آیینۀ حقالیقین را
شیـر ثارالله و شمشیر امیرالمؤمنین را
****
فاطمـه! امالبنین! شیرخـدا را شیر زادی
مرحبا! مادر! که بر دست خدا شمشیر زادی
سـورۀ انـا فتحنـا را بهیـن تفسیر زادی
لشکـر پیـروز دشت کربلا را میـر زادی
شیرِ شیر داور است این پای تا سر حیدر است این
فاش میگویم کـه زهرا را حسین دیگر است این
****
روی، داور دست، حیدر خصلت و خوی رسولش
سیر معراج الهی هم صعودش هم نزولش
کیست این ریحانهyالحیدر کـه زهرای بتولش
کرده در اوج سرافرازی به فرزندی قبولش؟
نقش پیشانیش باشد این که این یار حسین است
حضرت عبـاس، سقـا و علمــدار حسین است
****
اوست آن عبدی که کس نشناخت او را جز امامش
ناتمامش خوانـدهام خوانم اگـر ماه تمامش
لرزهها افکنده بر پشت سپاه کفر، نامش
از خـدا و انبیـا و اولیـا بــادا سلامش
شأن او شأن امامت دست او دست کرامت
سایۀ قـدش قیامت تا قیامت راستقامت
جز علی هرکس بگویـد مدح او باشـد شکستش
بوسهگاه مرتضی روی و جبین و چشم و دستش
گشت تقـدیم خـدا روز شهـادت بـود و هستش
دست از دست و سر و جان شست در عهد الستش
بر وفای عهد خـود تا پای جان استاد، آری!
هم شعار بذل جان سرداد هم سر داد، آری!
****
ای که با خون خدا ممزوجی و خون خدایی
دستگیـر عالم و سردار دست از تن جدایی
نور چشم فـاطمه، مصباح مصبـاحالهدایی
بلکه در روز قیـامت بـر شهیـدان مقتدایی
تو علمـدار حسینی تـا ابد یار حسینی
شیر عاشورای خون و مرد ایثار حسینی
****
بـازوی فرزنـد زهـرا دست از پیکـر جدایت
چارده معصوم را باشـد بـه لـب ذکر ثنایت
بلکه هنگام ولادت کـرده شیر حق دعایت
کیستی تو که امامت گفت جان من فدایت؟
ای همـه آزادمردان شاهد آقایی تو
خضر با آب حیاتش تشنۀ سقایی تو
****
آب دریـا نعـره زد تا جرعهای از آن بنوشی
غیرتت میگفت باید چون دل دریا بجوشی
بیـن دریـا تشنـه بـاشی آب دریا را ننوشی
مرحبا! تا آخریـن خط عطش بایـد بکوشی
ای شـرار تشنگی نور چراغ مکتب تو
بحر سوزان تب تو آب عطشان لب تو
****
تــو دلـت آرام امـا آب دریــا بــیقرارت
بحر، رفع تشنگی کرده ز چشم اشکبارت
بلکـه دریـا قرنهـا گردیده بر گرد مزارت
آب شد خون جبین و گشت جاری بر عذارت
سوخت در آب روان بـر تشنگان پـا تا سر تو
شک ندارم اینکه زهرا خوانده خود را مادر تو
دل گرفتـار تـو امـا تـو گرفتـار حسینی
جـان جانانی و با جـانت خریدار حسینی
از ولادت تا شهادت محو دیدار حسینی
بلکه فردای قیـامت هم علمدار حسینی
کیستی تو؟ کیستی تو؟ ای عطش آب بقایت
وقت جـان دادن پیمبـر آب آورد از برایت
****
ای سلام آب بر لبهای خشکت تا قیامت
ای پس از ایثار جان خویش هم یار امامت
یافته عشق و وفا از خون بازویت سلامت
سـائل درگـاه تـو آقایـی و جود و کرامت
این تویی مولا! که منت بر سر «میثم» نهادی
نخـل خشکش را ز بحـر بیکرامت آب دادی
#میلاد_حضرت_عباس_ع
#نخل_میثم
#آتش_مهر
#هیئت_ذبیح_العطشان_ع
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
ماه رجب سلام! که ماه محمّـدی
یـادآورِ شکـوه گلستـان احمـدی
آیینـهدارِ نــور خداونـد سرمـدی
از شـرقِ رحمتِ ازلـی باز سرزدی
ماه تـو نـور بـر دل اهلنظر دهد
میلاد چار حجت حق را خبر دهد
آغـاز مـاه تـو کـه به نام پیمبر است
میـلاد پنجمیـن ولـیاللهِ اکبـر است
کز چار بحـرِ نور، فروزندهگوهر است
نجلِ دو فاطمه، خَلفِ پاک حیدر است
بعد از علـی، محمّد اوّل وجود اوست
ذکر ملک همه صلوات و درود اوست
ایـن باقـرالعلومِ خداونـد سرمـد است
این آفتاب حُسن خدا، وجه احمد است
مولای من محمّـدِ آل محمّـد است
گیتی ز مقدمش همه خلد مخلّد است
بـر خلـق سایـه کرمش مستدام باد
از شخص احمدش صلوات و سلام باد
جدش بوَد حسین و، حسن جد دیگرش
سجـاد بـاب و بنـت حسـن نیز مادرش
دانشــوران دهــر، همـه بنــده درش
جاری ز لعـل لب همهجا درّ و گوهرش
بگذاشت پا به عالم هستی، سرم فداش
تنها نه جان و سر، پدر و مادرم فداش
در قدر و در مقام، حسین است این پسر
سر تـا قدم تمام، حسین است این پسر
در علم و در قیام، حسین است این پسر
آیینـــه امـــام حسین است ایـن پسر
بستـان حکمـت ازلی در ضمیر اوست
دانش به هر کجا که نهد پا، سفیر اوست
گاهی به عرش زمزمه حکمتش به گوش
گاهی به باغ، بیل کشاورزیاش به دوش
گه بـا کلام داده بـه اهـل کمـال، نوش
اهل کلام یکسـره در محضـرش خموش
دریا ز چشمـه دهنش موج میزند
آیات وحی در سخنش موج میزند
ای اصـل دیـن ولای تـو یا باقرالعلوم
وی ذکـر حـق ثنـای تـو یا باقرالعلوم
وی عرش، خـاک پای تـو یا باقرالعلوم
جـان جهـان فــدای تـو یا باقرالعلوم
مهر تو جان جان صلات و صیام من
پیوسته وقف تو، صلوات و سلام من
ای شیعــه را به مهر شما اقتـدارها
مـاه رجــب گرفتـه ز تــو اعتبارها
خورشید بر درت یکی از جـاننثارها
گردنــد دور کـوی تـو لیـل و نهارها
هر لحظه در بقیع تو صد کاروان دل است
هـر جا، روم مزار توأم شمع محفل است
من کیستم که خاک سرای شما شوم؟
لب واکنـم، قصیـده سـرای شما شوم
یـا مفتخـر بـه مدح و ثنای شما شوم
باشـد کـه تـا گـدای گدای شما شوم
لال است در ثنای تو مـولا زبان من
تو وصف خود بگوی ولی با زبان من
وقتـی عـدو بـه حضـرت تو گفت ناسزا
بـا حسـن خلـق و با گل لبخند از ابتدا
کردی به پاسخ از دل و از جان بر او دعا
ایـن اسـت قـدر و منـزلت و عـزت شما
تنها نه اینکه نام تو از من ربوده دل
خلق محمّدیت ز دشمن ربـوده دل
ای بر تو از خدا و رسولش سـلامها
اهــل کــلام را ز کـلامت کـلامها
بیچـاره و ذلیـل مقـامت «هشام»ها
در پنجـه تـو از همه دلها زمامها
توحید زنده از نفس صبح و شام تو
اسلام فخر کرده به نطق «هشام» تو
تو خلــق را مطاعـی و خلقت مطیع تو
برتــر ز اوج وهــم، مقــام رفیــع تـو
پیـران عقـل یکسـره طفـلِ رضیـع تـو
فـردوس گشتـه خـاکنشینِ بقیـع تـو
«میثم» اگـر قصیـده سرای شما شده
مشمول بذل و لطف و عطای شما شده
#حاج_غلامرضا_سازگار
#نخل_میثم
#اشعار_ماه_رجب
#ولادت_امام_باقر(ع)
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
آسمان امشب ز دامن جای گل ریزد ستاره
مـاه، سرگرم تماشـا مهـر مبهوت نظاره
مرحبا! ای ماه شعبان، ماه آوردی دوباره
مـاه آوردی دوبـاره ماه، نه! یک ماهپاره
قلب آلالله خرم، چشم خیرالناس روشن
خانۀ مـولا شده از طلعت عباس، روشن
****
چشم دل بگشا که وجه خالق اکبر ببینی
شیـر ثـارالله را در دامـن حیـدر ببینی
بلکه در آغوش حیدر، حیدر دیگر ببینی
ساقـی عترت کنار ساقـی کوثـر ببینی
چشم شو تا بنگری آیینۀ حقالیقین را
شیـر ثارالله و شمشیر امیرالمؤمنین را
****
فاطمـه! امالبنین! شیرخـدا را شیر زادی
مرحبا! مادر! که بر دست خدا شمشیر زادی
سـورۀ انـا فتحنـا را بهیـن تفسیر زادی
لشکـر پیـروز دشت کربلا را میـر زادی
شیرِ شیر داور است این پای تا سر حیدر است این
فاش میگویم کـه زهرا را حسین دیگر است این
****
روی، داور دست، حیدر خصلت و خوی رسولش
سیر معراج الهی هم صعودش هم نزولش
کیست این ریحانهyالحیدر کـه زهرای بتولش
کرده در اوج سرافرازی به فرزندی قبولش؟
نقش پیشانیش باشد این که این یار حسین است
حضرت عبـاس، سقـا و علمــدار حسین است
****
اوست آن عبدی که کس نشناخت او را جز امامش
ناتمامش خوانـدهام خوانم اگـر ماه تمامش
لرزهها افکنده بر پشت سپاه کفر، نامش
از خـدا و انبیـا و اولیـا بــادا سلامش
شأن او شأن امامت دست او دست کرامت
سایۀ قـدش قیامت تا قیامت راستقامت
جز علی هرکس بگویـد مدح او باشـد شکستش
بوسهگاه مرتضی روی و جبین و چشم و دستش
گشت تقـدیم خـدا روز شهـادت بـود و هستش
دست از دست و سر و جان شست در عهد الستش
بر وفای عهد خـود تا پای جان استاد، آری!
هم شعار بذل جان سرداد هم سر داد، آری!
****
ای که با خون خدا ممزوجی و خون خدایی
دستگیـر عالم و سردار دست از تن جدایی
نور چشم فـاطمه، مصباح مصبـاحالهدایی
بلکه در روز قیـامت بـر شهیـدان مقتدایی
تو علمـدار حسینی تـا ابد یار حسینی
شیر عاشورای خون و مرد ایثار حسینی
****
بـازوی فرزنـد زهـرا دست از پیکـر جدایت
چارده معصوم را باشـد بـه لـب ذکر ثنایت
بلکه هنگام ولادت کـرده شیر حق دعایت
کیستی تو که امامت گفت جان من فدایت؟
ای همـه آزادمردان شاهد آقایی تو
خضر با آب حیاتش تشنۀ سقایی تو
****
آب دریـا نعـره زد تا جرعهای از آن بنوشی
غیرتت میگفت باید چون دل دریا بجوشی
بیـن دریـا تشنـه بـاشی آب دریا را ننوشی
مرحبا! تا آخریـن خط عطش بایـد بکوشی
ای شـرار تشنگی نور چراغ مکتب تو
بحر سوزان تب تو آب عطشان لب تو
****
تــو دلـت آرام امـا آب دریــا بــیقرارت
بحر، رفع تشنگی کرده ز چشم اشکبارت
بلکـه دریـا قرنهـا گردیده بر گرد مزارت
آب شد خون جبین و گشت جاری بر عذارت
سوخت در آب روان بـر تشنگان پـا تا سر تو
شک ندارم اینکه زهرا خوانده خود را مادر تو
دل گرفتـار تـو امـا تـو گرفتـار حسینی
جـان جانانی و با جـانت خریدار حسینی
از ولادت تا شهادت محو دیدار حسینی
بلکه فردای قیـامت هم علمدار حسینی
کیستی تو؟ کیستی تو؟ ای عطش آب بقایت
وقت جـان دادن پیمبـر آب آورد از برایت
****
ای سلام آب بر لبهای خشکت تا قیامت
ای پس از ایثار جان خویش هم یار امامت
یافته عشق و وفا از خون بازویت سلامت
سـائل درگـاه تـو آقایـی و جود و کرامت
این تویی مولا! که منت بر سر «میثم» نهادی
نخـل خشکش را ز بحـر بیکرامت آب دادی
#میلاد_حضرت_عباس_ع
#نخل_میثم
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین