eitaa logo
ازدحام عشق
422 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
213 ویدیو
1 فایل
- خالق واژه را که می‌‌شناسی؟! به نام همو!🖇 نویسنده‌ای هستم که هرروز و هرشب، در آغوش واژ‌ه‌ها جان می‌دهد...✒🌱 مهدینار⤸ @MAHDINAR
مشاهده در ایتا
دانلود
ازدحام عشق
🌱 🌱🌱 🌱🌱🌱 🌱🌱🌱🌱 🌱🌱🌱🌱🌱 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 #ازدحام_عشق❣🖇 به قلم مهدی پورمحمدی 👨‍🎓 #پارت_صد‌و_سی‌و_یک1⃣3⃣1⃣ "دلارام
🌱 🌱🌱 🌱🌱🌱 🌱🌱🌱🌱 🌱🌱🌱🌱🌱 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ❣🖇 به قلم مهدی پورمحمدی👨‍🎓 ⃣3⃣1⃣ بعد از رفتن بچه‌ها و حاج آقا از مسجد، در مسجد را قفل می‌کنم و سوار ماشین امین می‌شوم. با سرعت زیادی که دارد، چند دقیقه بعد جلوی رستوران بزرگی می‌ایستد. - «لیدوما؟! چند ماهه که نیومدیم اینجا...» - «تو چند ماهه که کلا زندگی نکردی. چه برسه به یه رستوران ساده!» به حرفش فکر می‌کنم... زندگی چیست؟! دوردورهای شبانه با ماشین؟! پارتی و رقص در کاخ؟! گشتن دانه به دانه پاساژهای بالاشهر برای پیدا کردن گران‌ترین لباس و کیف و کفش و مرغوب‌ترین لوازم آرایش؟! زندگی هر چه هست تمدید کردن رژ لب بعد از زمین خوردن نیست... نمی‌دانم چه شد که رو به امین صاف می‌ایستم و می‌گویم: «من تازه دارم زندگی می‌کنم. چون زنده بودنم واسه یکی دیگست. تازه دارم نفس می‌کشم چون خدا رو تو هر دم و بازدم حس می‌کنم! تازه دارم...» - «او! باشه باشه... باشه!» وارد رستوران می‌شویم. می‌خواهم روی میزی بنشینم که می‌گوید: «ویژه رزرو کردم عزیزم.» گارسونی سمتمان می‌آید: «خوش اومدین، خوش اومدین، بفرمایید!» امین اسمش را می‌گوید تا در بخش مدیریت رسیدگی شود. گارسون بر می‌گردد و می‌گوید: «ببخشید، این میز از قبل برای یک خانوم و آقای دیگه رزرو شده!» امین بدون اینکه حرف دیگری بزند دستم را می‌گیرد و با هم از رستوران وارد می‌شویم. - «چه مدیریت ضعیفی دارن امین!» سوار ماشین می‌شویم که می‌گوید: «حداقل اونی شد که می‌خواستی.» *** پیاده می‌شوم و می‌گویم: «اگه گفتی اینجا کجاس؟!» چشم‌هایش را تنگ می‌کند: «کجاست؟! یه فلافلی مثل بقیه فلافلیای شهر.» - «شبی که می‌خواستیم بریم مشهد. اینجا شام خوردیم!» همانطور که به سردر فلافلی چشم دوخته آرام می‌گوید: «آره! آره یادم اومد!» در حالی که یک ردیف گوجه را در نان باگت می‌گذارم، به آرمیا فکر می‌کنم. چگونه وجدانم اجازه داد که آرمیا در اتاق عمل باشد و من در جاده‌ی مشهد، با آرمان بگو بخند کنم؟! اشتهایم کور می‌شود و جایی را نمی‌بیند. ساندویچم را با کمی گوجه و فلافل و خیارشور پر می‌کنم. - «داداشی حساب کن دفه بعد مهمون من!» لبخند می‌زند. از فلافلی بیرون می‌آیم. سوار ماشین می‌شوم و منتظر می‌مانم امین پول فلافل‌ها را حساب کند. دیر می‌کند. از آینه بغل نگاهی به فلافلی می‌اندازم. کسی به ماشین تکیه داده است، از تی‌شرت مشکی و ماهیچه‌های بدنش‌ متوجه می‌شوم امین است. شیشه را پایین می‌کشم: «چرا سوار نمی‌شی؟!» سرش را تکان می‌دهد و در راننده را باز می‌کند. - «داشتم به... این فلافلیه نگا می‌کردم. چه شب عجیبی بود اون شب...» ساندویچم را گاز می‌زنم. با دهان پر می‌گویم: «من که هنوز نمی‌دونم باید اون شب... خوشحال می‌شدیم یا... ناراحت.» بدون اینکه حرف دیگری بینمان مخابره شود، فلافل‌هایمان را می‌خوریم. امین نوشابه‌ام را باز می‌کند و دستم می‌دهد. دلم برای این کارهایش به آسمان هفتم می‌رود. آنجا سک‌سک می‌کند. بعد برمی‌گردد و عین یک‌ پسربچه‌ی حرف گوش کن سرجایش می‌نشیند. سوئیچ را می‌چرخاند و حرکت می‌کند. یکی از موزیک‌های پاپ مورد علاقه‌اش را پلی می‌کند و صدای ضبط را پایین‌تر می‌آورد. به خیابان نگاه می‌کند و فرمان را می‌چرخاند. در حالی که دنده را عوض می‌کند می‌گوید: «بچه‌ها امشب میان خونمون. قراره کتاب جدید بخونیم!» از اینکه امشب بی‌کار نیستم خوشحال می‌شوم. ذوق می‌کنم :«چه کتابی حالا؟!» - «نمی‌دونم. به احتمال زیاد مثل هفته پیش موضوعش شیطان‌پرستی باشه!» - «چه خوب... » سرش را تکان می‌دهد: «تو در مورد شیطان پرستی و ظهور و این موضوعا به قدر کافی می‌دونی لازم نیست هر چی کتاب راجبش نوشته شده رو بخونی!» لبخند مطمئنی می‌زنم: «علم فراوان است و دانش ما کم...» حرفی نمی‌زند و به راهش ادامه می‌دهد. @ezdehameeshgh🎊 لطفا لینک ما را نشر دهید❣🖇 🌱 🌱🌱 🌱🌱🌱 🌱🌱🌱🌱 🌱🌱🌱🌱🌱 🌱🌱🌱🌱🌱🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ازدحام عشق
به نام اونی که بودهـ🖇 وقتی که هیچ کسی نبودهـ... و ‌به نام اونی که هستـ🍁 اون موقعی که هیچ کس نیستـ!! و این آغاز، آغازیست برای پایان هاییـ که بدون آغاز، به پایان می‌رسند♠️ سلام به این آغاز بی پایان🌱✒️ ✒️👨‍🎓 | ازدحام عشق ⛓| ╭┈┄ │⇲@ezdehameeshgh 🖇🔉 │⇲MAHDINAR ✒♠ ••❥••• ╰────────
جواد؟! منشا جود جهان است و جل و جاه زمین! او جواد است و محمد تقی و شاه، همین! - مهدینار✒♣️ ✒️👨‍🎓 | ازدحام عشق⛓ | ╭┈┄ │⇲@ezdehameeshgh 🖇🔉 │⇲MAHDINAR ✒♣️ ••❥••• ╰───────
ازدحام عشق
جواد؟! منشا جود جهان است و جل و جاه زمین! او جواد است و محمد تقی و شاه، همین! - مهدینار✒♣️ #شها
جواد؟! منشا جود جهان است و جل و جاه زمین او جواد است و محمد تقی و شاه، همین! - مهدینار✒♣️ ✒️👨‍🎓 | ازدحام عشق⛓ | ╭┈┄                                          │⇲@ezdehameeshgh 🖇🔉   │⇲MAHDINAR   ✒♣️  ••❥••• ╰───────
ماه و خورشید پیوند زدند. نتیجه‌اش جز ستارگانی که دو عالم را نور می‌بخشند چیست؟!🌱 - مهدینار✒♣️ ✒️👨‍🎓 | ازدحام عشق⛓ | ╭┈┄ │⇲@ezdehameeshgh 🖇🔉 │⇲MAHDINAR ✒♣️ ••❥••• ╰───────
اعضای تازه وارد خوش اومدین😎🌱 فعالیت کانال از چهار شنبه شروع می‌شه. در حال نوشتن پارت‌ هستم😌
سلام و نور عزیزانم🙂🌱 برگشتم پیشتون. با قدرت بیشتر. نوشته‌های قشنگ‌تر. یه مهدینار دیگه😎
از فردا فعالیت کانال مهدینار شروع می‌شه😌