🔻ما وفلسفه اسلامی_۱
#فلسفه_اسلامی باچند مشکل عمده مواجه است:
اول آنکه، اصحاب #حکمت_اسلامی اعتقادی به احیای تراث فلسفی وحِکمی غیرصدرایی ندارند، از نگاه آنان #فلسفه یعنی #حکمت_متعالیه و هر آنچه پیش از #صدرا گفته شده ارزش چندانی ندارد که شایسته بازخوانی مجدد باشد، لذا تصحیح و خوانش آنچه گذشتگان سُفته و پرداختهاند به مثابه خروج از مکتبة صدرا و ولوجِ در صحرای گمراهی است.
اما باید اذعان داشت که ارجاع به دُرَر حکمای پیشین میتواند ایده طرح مباحث قابل توجهی باشد، حداقل با خواندن کتب سابق فلسفی میفهمیم که از لحاظ معرفتی و حِکمی چه داشتیم وکجا بودیم واکنون کجا و بر چه سَماطی نشستهایم.
نخستین قدم غرب در فراروی از قرون میانه و ایجاد تمدن جدید سعی در احیای میراث گذشته ومخصوصا آراء اهل یونان و مدرسه آتن بود بدین نحو که عقلانیت و علم ماقبل، مادهای برای صورت جدید تمدنی واقع شد و از قِبَل آن مسائل ومطالب نوینی مطرح شد که هرکدام آغازی بر علوم وفلسفه جدید بودند.... اما ما اینگونه نیستیم!!
باور ما آن است که تنها حکمت متعالیه ارزش خواندن دارد و غیر از آن هرچه از اهالی حکمت قَلَمی شده افسانهای است بر افسون اصالت الماهوی!!!
باید تصریح کرد که ما دچار بحران هویت هستیم!! چه اینکه نمیدانیم پیمایش تاریخی عقلانیت وفلسفه برچه خطی بوده و حکیمان هر دوره درگیر کدام تقابل و تنگنای فکری بودهاند، و از اینکه جامعه اسلامی در هرعصری دست در پنجه کدام مشکله معرفتی داشته بی اطلاعیم، لهذا نمیدانیم که این عقلانیت سیال تاریخی کدام تحولات را طی کرده والان در چه وضعیتی است و در ادامه باید چه کنیم!!؟ اجمالا باورمندیم که همه در لجه اصالت ماهیت بوده وآنگاه به اصالت الوجود هدایت شدند...همین...
این سرگردانی به خاطر عدم اهتمام به احیای تراث تاریخی و پرداختن به سابقه تمدنی است.
دوم اینکه، فلسفه اسلامی به انتقاد ناپذیری گرفتار آمده است، به زعم بسیاری از اهالی فلسفه، نقد حکمت متعالیه برابراست با هتک ضروریات مذهب، و نقد میراث فلسفی صدرا به معنای انهدام مسلمات شریعت است!!
البته باید اعتراف کرد که ما بر خوان حکمت صدرا نشسته و از غُرر فرایدش متنعم و بهرهوریم و البته باید گفت آنچه ایشان گفته ونوشته است موجبات تحولات فکری_ فلسفی شگرفی در فلسفه و جهان اسلام شده است، صدرالمتالهین بسیاری از انسدادها و گِرههای فکری حکمت اسلامی را گشوده و رفع کرده است اما عظمت صدرا او را در بین اصحاب وتابعینش به وادی مقدسات کشانده و کلامش را نقدناپذیر کرده است.....حال آنکه فلسفه یعنی حرکت مدام فکری، تضارب آراء وعدم جزمیت وتعصب بر تفسیر وتبینی فلسفی از هستی وانسان، و البته این امور بین ما متروک شده است...ما فلسفه میخوانیم که از عقایدمان دفاع کنیم، حال آنکه فلسفه برای قدرت تعقل است تا بتوانیم پیرامون حقایق موجودات و هستی آنچنان که هست بیندیشیم...خواندن فلسفه باید به حرکت تکاملی عقل منجر شود، واز طرفی بازار تضارب افکار وآراء را گرم کند...اما ما ساحت فلسفه اسلامی را اجل از جرح ونقد و نفی و نقض میدانیم..تا حدی که سعی برخی از اساتید فلسفه این است که اثبات کنند حکمای سلف، اصالت وجودی بوده ودامنشان از اصالت ماهیت مبرا است، یعنی پیش از صدرالمتالهین را به نحو بعد از صدرالمتالهین میفهمیم...
#محسن_بهرامی
╰๛---๛---๛------------------
⌜@falsafeh_nazari⌟
🔻 فکر و هوش مصنوعی
فکر عبارت است از حرکت ذهن بین معلومات و مجهولات جهت کشف مجهول، حقیقت فکر از سنخ حرکت است، و حرکت همان تحول تدریجی است که شیء را از حالتی به حالت دیگر درمیآورد...پس فکر طی کردن طریق و ظهور تغییری است که درساحت نفس و روان انسان به توسط ذهن رخ میدهد....البته این وجه ماهوی فکر است، از حیث وجودی، هستیِ فکر توسط عقل فعال ایجاد ویا افاضه میشود...یعنی مَلَکی به نام عقل فعال (جبرائیل) فیض علم و وجودِ دانش را ازحق تعالی دریافت وبه انسان افاضه میکند...اما این فیضِ عقل فعال زمانی قابل دریافت است که انسان زمینه دریافت فیض علم را از طریق فکر کردن وحرکت ذهن وپذیرش ریاضتهای فکری در راه کشف مجهول و انجام تحقیقات و تاملات علمی در خود ایجادکند، یعنی ذهن با انجام حرکت بین معلومات ومجهولات، مطالعه وتحقیق وتامل کردن آماده دریافت نور علم میشود، و نور علم توسط عقل فعال به اذهانی که درحال حرکت وتلاش هستند (فکر وتحقیق میکنند) افاضه میشود...
پس علم دو جهت دارد:
جهت ماهوی و بشری: حقیقت آن حرکت وتلاش ذهن است
جهت وجودی والهی: حقیقت آن افاضه واعطا میباشد
هوش مصنوعی در هیچ یک از این دوجهت انسان را یاری نمیکند...هوش مصنوعی جایگزین بُعد ماهوی علم شده، یعنی انسان با تکیه بر آن دیگر زحمت فکر کردن را متقبل نمیشود، ذهنش را به حرکت وتلاش وادار نمیکند، سابق براین در فرآیند علم اندوزی هنگامی که بامجهولی مواجه میشدیم به ساحت فکر و تامل وتلاش ذهنی پناه میبردیم، رنج تحقیق را به جان میخریدیم وبه دنبال کتاب واستاد میرفتیم، اما هوش مصنوعی جایگزین این بُعد شده یعنی حرکت ذهن وتلاش فکری انسان را سلب کرده و ما نیز ازهمین خوشحالیم، زیرا فکر کردن را اتلاف وقت دانسته واساسا حوصله حرکت ذهنی بین معلوم ومجهول را نداریم، هوش مصنوعی برای ما حکم ویلچر را دارد....ویلچر زحمت راه رفتن وخستگی پاها را ازبین میبرد ولی کیست که نداند راه رفتن باعث نشاط و سلامتی جسم و راحت روان است. هوش مصنوعی زحمت راه رفتن فکری و تلاش ذهنی را از ما گرفته،و علم تنها در ظرف تفکر و حرکت ذهن بین معلومات ومجهولات رخ میدهد.
از جهت الهی، عقل فعال فیض علم را به نفسِ مجردِ مُفَکِر، یعنی نفس انسان افاضه میکند، جسم دیجیتال از فیوضات او بیبهره است وذهنی که باقدم آن طی طریق کرده بیخبر از فرح بخش بودن هبه نور علم است.
اما چه باید کرد؟؟ از هوش مصنوعی استفاده نکنیم؟؟
استفاده کنید حتی برایش اشعارعاشقانه بخوانید اما او را جایگزین فرآیند فکر کردن و سختی کلنجار رفتن با مجهولات وابهامات جهت کشفشان نکنید...به خودتان زحمت تفکر بدهید، ذهنتان را به حرکت وتمرکز روی مجهولات عادت دهید...بگذارید ذهنتان از فکر کردن و پیدانکردن پاسخ و دوباره فکر کردن خسته شود نتیجه آنکه پس از مدتی دارای ذهنی حاذق و فکری قوی میشوید وانوار علمی عقل فعال را به مینوی جانِ ناطق درک میکنید.
#محسن_بهرامی
╰๛---๛---๛------------------
⌜@falsafeh_nazari⌟
1748268513044_-2147483648_-213158.ogg
زمان:
حجم:
11.48M
🔻درباره مساله
غیریت بین خالق و مخلوق
#محسن_بهرامی
⌜@falsafeh_nazari⌟
1748269709849_-2147483648_-213161.ogg
زمان:
حجم:
27.5M
🔻غیریت مستلزم خلقت است
خلقت در هر مشربی چه فلسفی وچه عرفانی، چه در معنای علیت و چه در معنای تشان، معیت با غیریت خالق ومخلوق دارد
خلقت یعنی غیریت
#محسن_بهرامی
⌜@falsafeh_nazari⌟
1748271415316_-2147483648_-213163.ogg
زمان:
حجم:
9.85M
🔻 رابطه مخلوق با خالق، غیریت در عین سنخیت و سنخیت در عین غیریت است
غیریت فلسفی و عرفانی نافی سنخیت وتشبیه نیست، کما اینکه سنخیت حکمی ومعرفتی ناقض غیریت نیست.
#محسن_بهرامی
⌜@falsafeh_nazari⌟
1748273513679_-2147483648_-213166.ogg
زمان:
حجم:
14.85M
🔻 درباره مقام فناء
#محسن_بهرامی
⌜@falsafeh_nazari⌟
🔻در طریقت روح الله(ره)
هدایت ومدیریت جامعه، سَفَر چهارم ولی الله است، به حکم انبساط حقیقت وجودی ایشان، جامعه شانی از شئونات انفسی او شده. پس هدایت خَلق و ارشادِ جامعه برای او به مثابه سلوک فردی و سیر آفاقی و تَحَلّی به کمالات الهی ازباب تحقق عبودیت میباشد.
در واقع ارشاد جامعه و جهد فی تحقق مذهبِ حقّه، علی طریق حکمُ الله برای انسان کامل به مثابه سلوک انفسی و طی سفر چهارم از اسفار اربعه الی الله میباشد.
جنود خاتم الاوصیاء و اَصفیای خلیفةُ الرَحمان و مُعاضِدینِ دولت کریمه مهدوی(عج)، مجاهدین طریق تهذیب نفس هستند که علاوه بر سلوک شخصی، عاملین از ارشاد جامعه میباشند زیرا هدایت اجتماع برای آنها حکم سفر چهارم را دارد، حسبِ ماسَبَق فرج آل الله، مُحصِل و محقق سَفَر اربعه الی الله برای امام(عج) و شیعیانش است.
از این رو بسنده کردن به سلوک فردی و احتراز عَنِ الاجتماعیات و السیاسات، درحکم انقطاع از اسفار اربعه است.
این که قاعده فوق دافع مشرب ضاله حجتیه است بحثی علی حده میباشد اما در این وجیزه فریدهای برای اهل معناست که :
طریق امام خمینی(ره) تنها حاملُ العَلَمِ اسفارِ اربعه انفسی در مضیق غیبت وکدورت دوران متاخر است.
تحقق انقلاب بزرگ ایران و تغییر و انهدام طاغوت و اهتزاز رایةُ الاسلام در ایران مظهر عینی تهذیب و تهجد و اتقان نفس حضرت روح الله(ره) و سعی در به فعلیت رساندن سفر من الخلق بالخلق الی الحق از برای نفوس مستعده و بلکه کافه آنام میباشد.
رجاء اتصال هذا الطریق به سفرچهارم ولی الله ثابت و مضبوط است...چه اینکه اگر خمینی(ره) نبود، امامت برای ما معقول بود و نه محسوس.
العاقل یکفی بالاشاره
#محسن_بهرامی
╰๛---๛---๛-------------------
🔹 فلسفه نظری
1754153895421_-2147483648_-213448.ogg
زمان:
حجم:
7.18M
آفات تدریس فلسفه اسلامی_۱
🔖عرفان زدگی فلسفه
#محسن_بهرامی
╰๛---๛--------------
⌜@falsafeh_nazari⌟
1754154270341_-2147483648_-213449.ogg
زمان:
حجم:
5.8M
آفات تدریس فلسفه اسلامی_۲
🔖کلامی شدن فلسفه
#محسن_بهرامی
╰๛---๛--------------
⌜@falsafeh_nazari⌟
1754155041700_-2147483648_-213450.ogg
زمان:
حجم:
21.03M
آفات تدریس فلسفه اسلامی_۳
🔖صدرا زدگی فلسفه
#محسن_بهرامی
╰๛---๛--------------
⌜@falsafeh_nazari⌟
4_5834620798538618618.ogg
زمان:
حجم:
20.47M
🔻 پرسش و پاسخ
شاید این پرسش به ذهنمان آمده باشد که
چرا ما پیامبر یا امام نشدیم؟؟
پاسخ برخی این است که چون ظرفیت و استعداد ایشان را نداشتیم
سوال بنده این است، فرض کنید آیا نمیشد استعداد و ظرفیت پیامبر به فرد دیگر استعداد و ظرفیت آن شخص به پیامبر منتقل میشد؟؟ تا به تعبیری آن شخص بتونه بجای پیامبر قرار بگیره؟؟
اگر نمیشه یا نشده دلیلش چیه؟؟
یا سوال دیگر اینکه چرا آخرین پیامبر شخصی با نام محمد بن عبدالله(ص) شد و نه شخص دیگر ؟؟
چرا خداوند شخص الف را انتخاب نکرد و به او ظرفیت و استعداد لازم را نداد؟؟
امیدوارم منظورم رو واضح رسونده باشم با تشکر 🙏
🎙 #محسن_بهرامی
╰๛---๛---------------
⌜@falsafeh_nazari⌟
🔻درباره احسان طبری
احسان طبری به عنوان اصلی ترین تئوریسین حزب توده و جریان چپ در ایران، پس از اتمام تحصیلات متوسطه خود در تهران در دانشکده حقوق دانشگاه تهران پذیرفته میشود و همزمان با تحصیل در دانشگاه تهران، مطالعاتی در زمینه علوم اسلامی در مدرسه سپهسالار انجاممیدهد. وی دراین باره مینویسد: خودم در جوانی در مسجد سپهسالار نزد جان و فاضل و نجیبی به نام آقای روحانی (به همراه آقای انور خامه ای) صرف، نحو، منطق کمی رجال و حدیث، روايه و تفـسیر خواندیم که این امر و منش خانوادگی تاحدی کار مرا در درک معارف بزرگ اسلامی که جوهره فرهنگ میهن ماست آسان میکند.
علاوه براین طبری در زمان سکونتش در شهر مسکو ابتدا در مدرسه عالی مسکو ابتدا در رشته تاریخ فلسفه درس خواند و از پایان نامه دکتری خود در این رشته دفاع کرد. سپس تحصیلاتش را در مدرسه عالی حزبی و آکادمی علوم اجتماعی مسکو در رشته "علوم فلسفی" ادامه داد و از پایان نامهاش دربارهی "فلسفه ابنسینا" و در مرحله دوم با عنوان "نقدی بر تئوری همگرایی" دفاع کرد.وی پس از اقامت در آلمان شرقی نیز تحصیلاتش را تا مقطع فوق دکتری در آکادمی علوم اجتماعی این کشور به اتمام رساندو به زبانهای عربی، روسی، انگلیسی،آلمانی ،فرانسوی ،ترکی لاتین، اوستایی و پهلوی تسلط یافت. همچنین کسب مقام علمی «نامزد علوم فلسفی» در شوروی و مقام "دکتر هابیل" در فلسفه در آلمان شرقی که عالیترین مدرک تخصصی در کشورهای کمونیستی بود، به احسان طبری منزلت علمی شایسته و قابل احترامی داد.
احسان طبری در سال (۱۳۱۴) به محفلی مارکسیستی متشکل از علی نقی حکمی و انور خامهای و چند تن دیگر راه یافت و به واسطه انور خامه ای با تقی ارانی و مجله دنیا آشنا شد؛ آشنایی او با تقی ارانی چنان تأثیر عمیقی بر زندگیاش گذاشت که خودش در این باره میگوید"برای من داستان از هفده سالگی آغاز شد." به همین سبب، طبری در (۲۶) اردیبهشت(۱۳۱۶) به دست پهلوی اول و به عنوان یکی از اعضای گروه معروف(۵۳)نفر زندانی و در سال (۱۳۱۸)در دادگاه محاکمه و به چهار سال حبس محکوم شد. او اوایل سال(۱۳۲۰)به شهر اراک تبعید شد که در این باره می نویسد:(در جریان تحصیل در دانشکده حقوق در سال (۱۳۱۶)جزو گروه ارانی(گروه ۵۳ نفر)زندانی شدم و تا شهریور (۱۳۲۰) زندانی و تبعید بودم سه سال ونیم در زندان قصر و یک سال تبعید در شهر اراک)
پ ن:
این نکته حائز اهمیت است که راقم این سطور به هیچ وجه طرفدار جریان چپ نمیباشد، اما آنچه در این باره نظرم را جلب کرده، میزان تحصیلات طبری و سطح بالای سواد او میباشد، عموما گمان میکنند که چپیها بیسواد و کم اطلاع بودند، اما با همین سواد و تسلط علمی توانستند جمعیت زیادی از نخبگان و مردم را به سمت خود جذب کنند.
#محسن_بهرامی
╰๛---๛---๛---------------
⌜@falsafeh_nazari⌟