2⃣ عامل بعدی که #علی_صافی_اصفهانی آنرا مستمسک تکفیر #علامه_حسن_زاده قرار داده استناد به سخن عرفادرتشریح جنبه مایلی الحقّی موجودات میباشد. توضیح آنکه، ماسوی الله و مخلوقات همگی به واسطه امرالهی وافاضه #هستی موجود شدهاند، حقیقت عالم چیزی جز فعل واراده خداوند مبنی برایجاد(بنابرقول متکلمین)وصدور(بنابرقول فلاسفه) موجودات از مبداء عالم ویاتجلی(بنابرقول عرفا) اسماءوصفات خداوند جهت ظهور موجودات وکثرات خلقی، نمیباشد. لذا فعل خداوند که سبب ایجادوظهور موجودات شده همان امرالهی است که واحد میباشد.
[ وَمَا أمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَه کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ
وفرمان ما یک(اشارت) بیش نیست،
همچون یک چشم بر هم زدن!
(سوره قمر_آیه۵۰) ]
اراده حضرتحق دو گونه است:
اراده تکوینی واراده تشریعی.
اراده تشریعی، همان تکالیفی است که خداوند ازمردم خواسته است.و اراده تکوینی، فرمان و امر خداوند مربوط به ایجادوخلق اَشیاء است.
فعل تکوینی الهی، ازلی وقدیم میباشد.خداوند به نحو قدیم خالق وصانع موجودات بوده. بنابراین اصلِ هستی و وجود افاضه شده از حقتعالی( ونه افراد وانواع موجودات)که فعل وصنع خداوند میباشند، امری واحداست که ازلی وابدی میباشد. پس حقیقت موجودات وعالم خلق، ازاین حیث که ظهورات فعل الهی میباشند ازلی وقدیم هستند.این جنبه از عالم را حیث مایلیالحقی موجودات میگویند. علاوه براین حیث، موجودات حیث دیگری به نام حیث مایلی الخلقی دارند. بااین توضیح: #وجود_منبسط که فیض وامر وفعل الهی است وهمان بعدمایلی الحقی عالم است، به کثرات وتعینات خلقی تعلق گرفته، حاصل این تعلق و اجتماع، ایجاد کثرات خلقی وبوجود آمدن افراد وانواع خارجی وعینی موجودات میباشد. افراد خارجی موجودات، که تعینات عینی هستند وهمان بعد مایلی الخلقی عالم میباشند، حادث هستند.پس ماسوی الله ومخلوقات را از دوحیث میتوان بررسی کرد:
اول: ازاین حیث که حقیقت آنهاعبارت است ازظهور فعل وامر واحده الهی، وفعل الهی قدیم است، پس حقیقت وجودی موجودات که فیض الهی است، ازلی وقدیم میباشد_ جنبه وجهالهی عالم_حیث مایلیالحقی.
دوم: ازاین حیث که موجودات هرکدام ماهیاتی متشخص وجزئی ومنحصربه خود دارند، حادث، فانی وفقیر میباشند_جنبه خلقی وکثیرعالم_حیث مایلیالخلقی.
🔻چنانچه عالم خلق را از حیث مایلیالحقی نگاه کنیم، یعنی به فرد ونوع خاصی نظرنداشته باشیم، بلکه موجودات را ازاین حیث که براثرامرواحدالهی ایجاد شدهاند و حقیقت آنها چیزی جز ظهور اسماء وصفات خداوند و فعل الهی نیست درنظر بگیریم دو نتیجه حاصل میشود:
اولا: حقیقت عالم که همان فعل واحد الهی است، ازلی وقدیم میباشد. وزائل شدنی نیست. بنابراین حقیقت موجودات به عنوان امرحقه الهی واجب بالغیر میباشد، به عبارتی چنانچه وجود را به نحو کلی(ونه به نحو متشخص وبشرط شیء که به صورت فردخارجی تقرر دارد) که صادر از حقتعالی است وفیض او میباشد، درنظر بگیریم، وجوب دارد. پس حقیقت موجودات از حیث مایلیالحقی وجوب دارند منتهی نه به نحو ذاتی بلکه به صورت بالغیر. یعنی این وجوب صادر از خداوند میباشد.
ثانیا: چون حقیقت وحیث مایلیالحقی موجودات امرواحد الهی است، پس به هرچیزی نظرکنیم در واقع وجه الله و یا همان بُعد مایلی الحقی والهی موجودات را نگاه کردهایم.چنانچه خداوند متعال در آیه شریفه(۱۱۵)سوره بقره میفرماید:[ وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ __مشرق و مغرب هردوملک خداست، پس به هر طرف روی کنیدبه سوی خدا روی آوردهاید، که خدا(به همهجا) محیط و (به هر چیز) داناست.]
🔻توجه عارف به حیث مایلیالحقی موجودات است، ونگاهش به افراد متعینِ موجودات،از سنگ وگیاه ونبات گرفته تا حیوان وانسان وملک، بدین خاطراست که آنها مجلای ظهور قدرت وفعل الهی هستند ونشانی از حیث مایلیالحقی عالم خلق میباشند.
براین اساس موجودات همچون آیینههای میباشند که هرکدام اسم وصفتی از حق تعالی رانشان میدهند، لذا موجودات همگی حاکی از وجهالله و فعل وصنع الهی میباشند به عبارتی خودنما نبوده بلکه دیگر نما هستند، به این حالت اصطلاحا وجود #خیالی ویا #وهمی میگویند. یعنی همهچیز دیگرنما بوده و مجلای ظهور امرمتعالی میباشند. درعمق بحرِ خلقت، وحدتِ سریانی #وجود_منبسط که امرواحدالهی است جریان دارد وهرچیز،آیت ونشانهای از برای معرفی اسماء وصفات حق تعالی میباشند.زیرا اسماء الهی حقیقت عالم خلق رادربرگرفتهاند.
وَ بِاسْمائِكَ الَّتى مَلَأَتْ ارْكانَ كُلِّ شَىءٍ وَ بِعِلْمِكَ الَّذِي أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي أَضَاءَ لَهُ كُلُّ شَيْءٍ.
و به نام ها(و نشانه هايت)كه ارکان همه چيز را آکنده؛ و به علمت كه بر همه چيز احاطه دارد؛ و به نور ذاتت كه همه چيز در پرتو آن، تابان است.(دعای کمیل).
@falsafeh_nazari
ادامه مطالب👇👇👇👇👇