eitaa logo
آموزش منطق و فلسفه اسلامی
4.6هزار دنبال‌کننده
56 عکس
13 ویدیو
18 فایل
آموزش ساده اصطلاحات و لغات منطقی و فلسفی دانلود و دریافت اپلیکیشن منطق و فلسفه تنها از طریق این کانال جایز است موسسه مجازی نرم افزاری مرابیع @marabie پیشنهادات،انتقادات،تبادل @sarbbazzaman
مشاهده در ایتا
دانلود
🗯خطا ناپذیری علم حضوری 👈با توجه به تعریف علم حضوری و معنای خطا باید گفت در این علم اساساً خطا بی معناست،زیرا خطا هنگامی رخ می دهد که علم با معلوم مطابقت نداشته باشد و این در جایی قابل فرض است که میان شخص درک کننده و چیزی که درک میشود،واسطه ای در کار باشد و آگاهی،به وسیله آن تحقّق یابد.در این صورت جای این سوال هست که آیا مفهومی که واسطه شده و نقش نمایان گری از درک شونده را ایفا می کند،دقیقاً آنرا نشان می دهد و کاملاً با آن مطابقت دارد یا نه؟ لکن در علم حضوری،علم عین همان واقعیت معلوم است که نزد درک شونده حاضر است،نه مفهومی از آن؛و در نتیجه مطابقت نداشتن علم با معلوم و وجود خطا در علم حضوری،فرضی نامعقول و بی معناست و به همین دلیل علم حضوری از جهت معرفت شناختی ارزش و اعتبار کامل دارد. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
⬅️اشکال 🗯گرسنگی حالتی درونی است که با علم حضوری درک می شود.اما چه بسا افرادی به دلیل بیماری خاصّی که دارند دچار گرسنگی کاذب شوند و بدون آنکه واقعا گرسنه باشند احساس گرسنگی کنند. همچنین درد،یکی از حالات درونی انسان است که با علم حضوری درک میشود،اما چه بسا کسی که دردمند است به جهت توجه به امور دیگر،درد خود را درک نمیکند و این خطاست. 👈بنابراین در علم حضوری مواردی را می توان یافت که در آنها علم حضوری به خطا رفته است؛پس اینکه گفتید علم حضوری خطاناپذیر است اشتباه است. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
⬅️جواب 🗯درباره گرسنگی کاذب باید یادآور شویم که آن چیزی که با علم حضوری درک می شود،همان حالت درونی رنج آور است که طبعاً کسی که بیمار و دچار گرسنگی کاذب است نیز واجد آن حالت است.تفاوت فرد بیمار که گرسنگی کاذب دارد،با فرد سالمی که احساس گرسنگی می کند در این است که انسان سالم،در حالی که معده اش خالی است احساس گرسنگی می کند ولی انسان بیمار حتی وقتی معده اش پر است نیز احساس گرسنگی می کند.پس کسی که گرسنگی کاذب دارد،در داشتن احساس گرسنگی خطا نمی کند. در مورد درد هم باید گفت که مقصود از درد که با علم حضوری درک می شود،آن حالت درونی خاصّ است.هرگاه حالتی در انسان وجود داشته باشد که به روشنی درک کند که حالت احساس درد است،در آن خطایی نیست و طبعاً با همان درجه از شدت که وجود دارد درک می شود؛نه آنکه همان حالت با آنکه وجود دارد درک نشود و یا با شدتی بیشتر یا کمتر از آنکه وجود دارد درک شود. 👈در نتیجه در مورد گرسنگی و درد،علم حضوری به خطا نرفته است. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🗯تصوّر بدیهی،تصوّر نظری 👈تصوّر بر دو قسم است: 1⃣تصوّر بدیهی:تصوّری که بدون نیاز به تصوّرات دیگر پدید آید «تصوّر بدیهی» نامیده می شود.مثل تصوّر هایی که مستقیماّ از علم حضوری یا حواسّ پنجگانه حاصل می شوند 2⃣تصوّر نظری:تصوّری که از راه تعریف و با ارجاع به تصوّرات دیگر پدید آید «تصوّرمثل نظری»نامیده می شود.مثل تصوّر الکترون(ذره ای درون اتم با بار منفی که گرد هسته اتم می گردد) ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🗯تصدیق بدیهی،تصدیق نظری 👈تصدیق بر دو قسم است: 1⃣تصدیق بدیهی:تصدیقاتی هستند که بدون ارجاع به تصدیقات دیگر حاصل می شوند.در واقع تصدیقات بدیهی را مستقیماً از علوم حضوری به دست می آوریم نه از تصدیق های دیگر.مثل «من هستم» 2⃣تصدیق نظری:تصدیقاتی هستند که با ارجاع به تصدیق های دیگر و استنتاج از آنها حاصل می شوند.مثل«مجموع زاویه های داخلی هر مثلث برابر با ۱۸۰ درجه است» ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🗯تصوّر کلی و جزئی 👈تصور بر دو قسم است: 1⃣تصور کلی:تصوری که قابلیت انطباق بر بیش از یک مصداق را داشته باشد و به عبارت دیگر بتوان برای آن مصادیقی در نظر گرفت را«تصور کلی»می نامند.مثل مفهوم کوه 2⃣تصور جزئی:تصوری که تنها بر یک امر مشخص قابل انطباق است و بجز آن،هیچ امر مفروض دیگری نمی تواند مصداق آن باشد را«تصور جزئی»می نامند.مثل مفهوم کوه دماوند 👈کلی بودن تصور،مربوط به قابلیت آن تصور برای انطباق بر امور متعدد است؛اما وجود مصادیق متعدد برای کلی بودن تصور لازم نیست،بدین جهت مفاهیم زیر همه کلی اند: 👌رئیس جمهور بعدی ایران،واجب الوجود(تنها یک مصداق دارد ولی قابل انطباق بر کثیرین است) 👌شریک الباری(اساساً مصداق ندارد ولی قابل انطباق بر کثیرین است) ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🗯اقسام تصوّر جزئی 👈تصوّر جزئی در یک تقسیم بر دو گونه است: 1⃣تصوّر حسّی:تصوّری که بوسیله حواسّ ظاهری(بینایی،بویایی،چشایی،شنوایی و لامسه)،در انسان بوجود می آید را تصوّر حسّی گویند.مثل اینکه وقتی به یک درخت نگاه می کنیم،تصوّری از آن درخت در ذهن ما شکل می گیرد. 2⃣تصوّر خیالی:تصورّی است که از طریق یکی از حواسّ حاصل شده و می تواند پس از قطع ارتباط با آن امر محسوس نیز باقی بماند.مثل اینکه وقتی چشممان را بر روی درختی می بندیم،تصوری از آن درخت هنوز در ذهن ما هست که تصوّر خیالی نامیده می شود. همچنین ممکن است صورت های خیالی را با یکدیگر ترکیب کرده،صورت خیالی جدیدی بسازیم که حتی واقعیتی نداشته باشد.مثل حیوان دو سر ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🗯اقسام تصوّر کلّی 👈تصوّر های کلّی یا معقولات دارای اقسامی هستند که عبارتند از: 1⃣مفاهیم ماهوی 2⃣مفاهیم فلسفی 3⃣مفاهیم منطقی ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🗯مفاهیم ماهوی 👈گفتیم که تصوّر حسی،تصوّری جزئی است؛یعنی تصوّری که از دیدن یک گل خاصّ برای ما پدید می آید،تصوّری جزئی است.اما می توانیم پس از آنکه آن گل خاصّ را دیدیم،از ویژگی های اختصاصی آن گل صرف نظر کنیم و صرفا ویژگی هایی را در نظر بگیریم که به موجب آن،چیزی را گل می نامیم.پس مفهوم گل،تصوّری کلی است که می توان مصادیق فراوانی برای آن در نظر گرفت. اگر به مفهوم گل،دقت کنیم می فهمیم که به گونه ای خاصّ از موجودات اشاره دارد و چیستی آن را نشان می دهد.گل،بخش خاصی از گیاهان است بگونه ای که اگر بپرسند: این گیاه چیست؟می گوییم «گل» پس دسته ای از مفاهیم کلّی،نشان دهنده چیستی موجودات هستند و بدین مناسبت آنها را مفاهیم «ماهوی» می نامند.مفاهیم آتش،انسان،حیوان،درخت،گیاه،شادی،امید،سرما و مانند اینها همه از مفاهیم ماهوی هستند. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🗯مفاهیم فلسفی 👈بطور مثال وقتی مفهوم «آتش» و «گرما» را با یکدیگر مقایسه می‌کنیم در می یابیم که یک رابطه ای میان این دو برقرار است و می توان گفت آتش،علت به وجود آمدن گرماست.بنابراین از مقایسه آتش و گرما به دو مفهوم علت و معلول،پی می بریم. 👈دو مفهوم علت و معلول،کلی هستند و علاوه بر آتش و گرما می توانند بر بسیاری از امور دیگر صدق کنند. 👈بجز مفاهیم علت و معلول،مفاهیم کلّی دیگری نیز وجود دارند که با مقایسه ذهنی حاصل می شوند و گرچه بر عالم خارج قابل اطلاق هستند،لکن نشان دهنده چیستی آنها نیستند(تا از مفاهیم ماهوی به شمار آیند)مانند:مفهوم وحدت،مفهوم کثرت،مفهوم قوّه،مفهوم فعلیت،مفهوم تغییر،مفهوم ثبات،مفهوم وجود و مفهوم عدم. 👈مفاهیم به کار رفته در علوم فلسفی عموماً از این دسته اند و به همین مناسبت چنین مفاهیمی را مفاهیم فلسفی می نامند. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🗯حکیم متأله جوادی آملی: 👈زمان و عمر هر كسي از حيطه نفس او بيرون نيست و عمر حقيقي انسان را نبايد با دفعات گردش زمين به دور خورشيد محاسبه كرد. اين عمر بيروني براي ثبت در شناسنامه به كار مي آيد. عمر مفيدي كه خدا به آن سوگند ياد مي كند: «لَعَمْرُك إنّهُم لَفي سَكْرَتِهِم يَعْمَهُونَ» همان مقدار سير و سلوك دروني اوست. 👈بنابراين ممكن است انسان در شناسنامه پنجاه يا هشتاد سال عمر داشته باشد ولي در سير و سلوك هنوز كودك باشد. پس كودكان هفتاد ساله، سالمنداني هستند كه از رشد عقلي برخوردار نبوده اند، چنان كه سالمندانِ كودك همان خردسالاني هستند كه كار كلان كرده و يك شبه ره صدساله را طي نموده اند. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🗯پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم: مَنْ اَخْلَصَ لِلّهِ اَرْبَعينَ صَباحا، ظَهَرَتْ يَنابيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلى لِسانِهِ. 🌺هر كس چهل روز خود را براى خدا خالص كند، چشمه هاى حكمت از قلب وى بر زبانش جارى مى شود. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
‍ ‍⬅️اثرات خواندن فلسفه ملاصدرا (حکمت متعالیه) بر بُعد معنوی، عملی و سلوکی شخص 🗯استاد یزدان پناه (در مصاحبه با نشریه خط): 👈فلسفه صدرا، در نهایت، سر از بحث وحدت شخصيه درمی‌آورد؛ این مساله، در فرد خیلی تغییر ایجاد می‌کند. او نمی‌تواند ديگر عادی باشد و هر حرفی را بزند. نمی‌تواند هر نوع بررسی را نسبت به عالَم داشته‌باشد؛ چون این معارف، این اجازه را به او نمی‌دهد. 👈حتی صرف دانستن این‌ها، مؤثّر است؛ چرا که دانستن، بذر مشاهده است. حضرت امام هم تأکید می‌کنند كه باید دانست و این دانستن، حجاب است؛ ولی باید داخل حجاب شد و با مجاهده قلبی، این‌ها را به قلب رساند. اگر کسی هم می‌خواهد به لحاظ معنوی اوج بگیرد، چاره آن، دانستن معارف است؛ ولی گاهی اگر طلبه‌ای به لحاظ روحی خیلی قوی است، شاید به این نتیجه برسیم که او دیگر این‌قدر لازم ندارد که معقول بخواند؛ گرچه اگر باز هم بخواند، خیلی بهتر است. 👈راه عمومی و کم دردسرتر و کم ‌خطرتر، راه شناخت معارف است که در "عرفان نظری" و "فلسفه صدرا" روی می‌دهد؛ به تعبیر دیگر:نه تنها در تربیت عقلانی، بلكه در تربیت معنوی هم مؤثر است. 👈از توصیه‌هایی اساتید براي رسيدن به مراحل نهایی عرفان، اين بود كه ره چنان رو که رهروان رفتند! از خواندن این دروس، كم‌كم چنان عطشی ایجاد می‌شود که به حرکتی معنوی تبدیل می‌گردد. 👈كسی كه اين معارف را مي‌داند، معمولاً در مقام عمل و سلوک هم راحت‌تر می‌تواند حرکت کند. می‌گویند وقتی ذکری مانند "لااله‌الّاالله" را می‌گویید، اگر دقیقاً نمی‌دانید به چه معناست، اثرش هم کم است. یکی از این آقایان دستور داده‌ بود ذکر "لااله‌الاّالله" داشته‌ باش و بعد گفته بود اما کدام خدا؟! باید جواب می‌داد آن خدایی که جدا نیست و همه جاست و نامتناهی است که ما به اصطلاح، جلوه او هستیم. 👈حتی گاهی شده کسانی که از نظر علمی کار کرده‌اند و بعد تن به سلوک داده‌اند، مشکلات روحی آنها کمتر بوده است. مثلاً در وسط کار، شیطان وسوسه می‌کند؛ اما چون ایشان پایه‌های معرفتی محکمی دارند و اصل مسئله را حل کرده‌اند و فقط الآن می‌خواهند همین را که بدان یقین دارند به دل برسانند، مشكل كمتری دارند. خیلی‌ها در این مراحل از شیطان ضربه سنگینی می‌خورند. 👈مرحوم شاه آبادی می‌گفتند: اگر انسان این عقاید را بداند، به دریا وصل است و تنها فاصله او، حجاب علم است و حجاب علم هم شیشه‌ای است که اگر این شیشه را بشکنیم، به اصل می‌رسیم؛ یعنی این‌قدر انسان نزدیک می‌شود؛ لذا دانستن این معارف، در حیات معنوی انسان هم مؤثر است. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🗯مفاهیم منطقی 👈با مفاهیمی مانند "تصور"،"تصدیق"،"بدیهی"،"نظری"،"جزئی" و "کلی" آشنا هستیم.برای هر یک از این مفاهیم،مصادیق فراوان می توان در نظر گرفت؛پس این مفاهیم،کلی هستند.لکن با دقت در این مفاهیم می فهمیم که نه از سنخ مفاهیم ماهوی هستند و نه از سنخ مفاهیم فلسفی. مفاهیم ماهوی نیستند؛زیرا ماهیت موجودات را نشان نمی دهند. مفاهیم فلسفی نیستند؛چون از مقایسه امور خارج از ذهن نمی توان به چنین مفاهیمی دست یافت. 👈این مفاهیم کلّی،تنها بر مفاهیم ذهنی قابل اطلاق هستند. 👈این مفاهیم در علم منطق بسیار به کار می روند،از این رو این مفاهیم را «مفاهیم منطقی» گویند. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🗯راه های معرفت 👈راه های کسب معرفت مختلف هستند و در هر شاخه ای از دانش نیز ممکن است متناسب با موضوع آن،از راه یا راه هایی خاصّ برای معرفت استفاده شود.راه هایی که بیشتر از بقیه متداول هستند و ما به ترتیب آنها را توضیح می دهیم عبارتند از: 1⃣شهود 2⃣حسّ 3⃣تعقّل 4⃣یادآوری 5⃣نقل 6⃣رجوع به متخصّص 7⃣تجربه ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🗯شهود 👈علم حضوری ما به خود،حالت ها و افعال درونی خود،مفاهیم ذهنی خود و نیز علم علّت هستی بخش به معلول خود و علم معلول به مبدأ هستی خود،از راه شهود حاصل می شود. 👈شهود راهی کاملاً معتبر است؛چون معرفت های حضوری که از راه شهود به دست می آیند خطاناپذیر اند. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🗯عقل در مقابل نقل است، نه در مقابل شرع؛ شرع مقابل ندارد. يکي از چيزهايي که حتماً بايد از آن پرهيز کرد اين است که بگوييم «عقلاً و شرعاً»! #منطق #فلسفه #جوادی_آملی ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🗯حس 👈بسیاری از معرفت های ما با قوا و ابزارهای حسّی صورت می گیرند.معرفت ما به دیدنی ها،شنیدنی ها،چشیدنی ها،بوییدنی ها و لمس کردنی ها مرهون حواسّ پنجگانه ظاهری است.بدون هر یک از این حواس،ما بخشی از معرفت های خود را از دست می دادیم. 👈هرگاه تصدیقی را که از راه حسّ حاصل شده است، بتوان با استدلال یقینی به بدیهیات بازگرداند، ارزش معرفتی آن به طور یقینی احراز می شود؛اما در غیر این صورت،احتمال خطا تا حدّی باقی می ماند و ارزش نسبی خواهد داشت. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🗯تعقل 👈به کار گیری قوه عقل در حصول معرفت را تعقل می‌نامیم.ما با کمک عقل فعالیت های ادراکی فراوانی انجام می دهیم که می توان آنها را در چهار فعالیت خلاصه کرد: 1⃣درک مفاهیم کلی؛مفاهیم و تصورات کلّی به وسیله عقل درک می شوند و بدین جهت است که فلاسفه این تصورات را معقول می نامند.تصورات کلّی بدین صورت بدست می آیند که پس از درک تصور جزئی،عقل برخی از خصوصیات آن تصور جزئی را در نظر نمی گیرد و به اصطلاح ،آن خصوصیات را تجرید می کند. 2⃣تجزیه و ترکیب مفاهیم؛عقل می تواند با تجزیه و ترکیب مفاهیم کلّی،به مفاهیم جدیدی دست پیدا کند. 3⃣تصدیق بی واسطه؛آنچه با علم حضوری در می یابیم را عقل می تواند در قالب مفاهیم و به صورت تصدیق ذهنی درک کند.پس حکم و قضاوت در این تصدیق ها صرفا مبتنی بر شهود است و این گونه تصدیق ها بدیهی هستند. 4⃣استدلال؛تصدیق های نظری با استدلال از تصدیق های دیگر بدست می آیند.در واقع مهم ترین کار عقل این است که معلومات تصدیقی موجود و مناسب را مرتب کرده و با استفاده از آنها به تصدیق جدیدی دست یابد که آنرا استدلال گویند. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🗯یادآوری 👈بسیاری از معرفت های ما به کمک یادآوری هایی است که از پیش دانسته ایم.مقصود از یادآوری معنای عامّی است که هم به یادآوردن و هم به یاد داشتن را شامل میشود،با این تفاوت که به یاد آوردن،همراه با نوعی تأمل و تلاش ذهنی است ولی به یاد داشتن این گونه نیست. 👈ارزش معرفت یادآوری شده به دو چیز وابسته است: 1⃣اینکه ارزش معرفت اولیه که آن را به یاد آورده ایم چقدر است. 2⃣اینکه چقدر می توان به انتقال درست همان معرفت اعتماد کرد. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
🗯نقل 👈بخش وسیعی از معرفت های ما از طریق اخبار و اطلاعاتی تشکیل می شود که دیگران برای ما نقل می کنند.اطلاع ما از وقایع تاریخی و آنچه از طریق انواع رسانه ها بدست می آوریم از همین راه است.همچنین برای اثبات یک ادعا در دادگاه،به شهادت شاهدان استناد می شود،به همین مناسبت برخی این راه را «گواهی» یا «شهادت» نیز نامیده اند. 👈خبری که به دست ما می رسد بر دو گونه است: 1⃣خبر متواتر:خبری است که از طریق آن،یقین به مضمون خبر می کنیم. 2⃣خبر واحد:خبری است که از طریق آن،یقین به مضمون خبر نمی شود،بلکه تنها ظنّ و گمان به مضمون خبر پیدا می کنیم. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
⬅️باری تعالی در کلام امیر المومنین(ع) 👈الحمد لله الذی أعجز الأوهام أن تنال الّا وجوده،و حجب العقول عن أن تتخیّل ذاته فی امتناعها من الشّبه و الشکل،بل هو الذی لم یتفاوت فی ذاته،و لم یتبعّض بتجزئة العدد فی کماله،فارق الأشیاء لا علی اختلاف الأماکن،و تمکّن منها لا علی الممازجة،و علمها لا بأداة لا یکون العلم الّا بها،و لیس بینه و بین معلومه علمٌ غیره. 👈ان قیل:کان؛فعلی ازلیة الوجود 👈و ان قیل:لم یزل؛فعلی تاویل نفی العدم فسبحانه و تعالی عن قول من عبد سواه واتّخذ إلها غیره،علوّا کبیرا 📚توحید صدوق،ص 73 ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
⬅️بخشی از کتاب علی(ع) و فلسفه الهی 👈انسان از بدو پیدایشش تا کنون بلکه همیشه،علاقه مند و عاشق وجود اشیاء خارجی بوده و هست؛زیرا یگانه چیزی که نظر او را به خود جلب می کند،واقعیت پدیده هاست و بس؛ جز به آن،التفات ندارد و به غیر آن رو نمی آورد و در حقیقت در جهان خارج،جز واقعیت وجود ندارد و هر چه هستی دارد و جامه وجود پوشیده،دارای واقعیت می باشد. 👈پس حکم به واقعیّت و باور نسبت به وجود خارجی(یعنی این که در جهان خارج،چیز هایی واقعا هستی دارند)از نخستین علوم بشری و از اصیل ترین معارف انسانی است که تمام صفات و شرایط یک مسأله ضروری و بدیهی در آن جمع است؛مثلا کودک نوزادی با احساس تازه ای که خداوند به او بخشیده است،اگر در حالاتش دقت کنیم و هرگاه حرکات او را از نخستین زمانی که قدم در جاده زندگی می گذارد زیر نظر بگیریم،می بینیم که گاهی پستان مادر را به عنوان تغذیه و مکیدن شیری که برای او فراهم آمده می گیرد و نیز به همین غرض اشیای دیگر را به دهان خود نزدیک می کند؛اما پس از چند بار تکرار این عمل،جز پستان مادر را نمی گیرد و از چیز های دیگر(هر چه باشد)اعراض می کند. 👌پیشنهاد برای مطالعه ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
⬅️طرق تهذیت نفس و تحصیل اخلاق فاضله 1⃣طریق حکماء و فلاسفه اخلاق:و آن عبارت از این است که فضایل اخلاقی را از رذایل و صفات ناپسند تشخیص دهیم و آنها را در پرتو حسن و قبح عقلی از یکدیگر جدا سازیم،سپس فضایل نفسانی را فقط بخاطر نیکی و نیکوئی شان و به علت زیبایی و جمالشان اختیار کنیم و خود را با آنها بیاراییم. 2⃣طریق پیامبران:انبیاء از این راه وارد شده اند که چون اخلاق نیکو و خصال پسندیده باعث خشنودی و رضای خدا می شود،و صفات رذیله و ملکات نکوهیده موجب خشم و غضب الهی می گردد،پس انسان باید هر آنچه او را به سوی بهشت می برد،برگزیند و از آنچه او را به آتش و عذاب ابدی می کشاند،پرهیز کند. 3⃣طریق اسلام:استذلال اسلام در این زمینه در پرتو توحید خالص صورت می گیرد.زیرا هنگاهی که انسان یقین پیدا کرد که هستی حقیقی ویژه خداست،خواهد دانست که مالک تمام وجود و هستی و آثار آن و پروردگار کلیه جهانیان اوست و دیگران در برابر او مالک نفع و ضرر،مرگ و زندگی و یا زنده کردن نیستند.در این حال است که انسان جز آنچه را که خدا بخواهد،اراده نمی کند و جز از آنکه خدا از آن کراهت دارد،متنفر نیست.او اصلا خودش را مالک چیزی نمی داند تا خود را به آن مشغول کند و در نتیجه دچار عجب و تکبر و یا غم و اندوه و دیگر حالات نفسانی نمی گردد. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
⬅️دیدار ابوسعید ابوالخیر با ابن سینا 👈خواجه بوعلی سینا با شیخ در خانه شد و در خانه فراز کردند و سه شبانه روز با یکدیگر بودند و به خلوت سخن می‌گفتند که کس ندانست و نیز به نزدیک ایشان در نیامد مگر کسی که اجازت دادند و جز به نماز جماعت بیرون نیامدند، بعد از سه شبانه روز خواجه بوعلی برفت، شاگردان از خواجه بوعلی پرسیدند که شیخ را چگونه یافتی؟ گفت: هر چه من می‌دانم او می‌بیند، و متصوفه و مریدان شیخ چون به نزدیک شیخ درآمدند، از شیخ پرسیدند که ای شیخ، بوعلی را چون یافتی؟ گفت: هر چه ما می‌بینیم او می‌داند. گویند ابوسعید ابوالخیر به شیخ الرئیس نوشت: مبادا بر مباحث معقول اعتماد کنی؛ زیرا بدیهی‌ترین استدلال شکل اول است، در حالی که شکل اول دوری است. افزون بر این، ثبوت نتیجه متوقف بر کلیت کبراست و کلیت کبرا بر صدق اکبر بر اصغر متوقف است؛ زیرا اصغر از جمله افراد اکبر است. شیخ الرئیس در پاسخ گفت: کلیت کبرا موقوف بر اندراج اصغر است به اجمال، و مقصود از نتیجه حصول نتیجه است به تفصیل. ⬅️عضویت در کانال منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
⬅️برهان لمی 👈ضمن توضیح دو مقدمه: 1⃣واسطه در ثبوت یعنی این‌که حد وسط علت وجود اکبر برای اصغر است و با آمدن آن،اکبر برای اصغر تحقق پیدا می‌کند. 2⃣واسطه در اثبات یعنی تصدیق کنیم که اکبر برای اصغر اثبات شده است. ⬅️وساطت در ثبوت صبغه هستی‌شناختی دارد و وساطت در اثبات صبغه معرفت‌شناختی. 👈برهان لمی:هرگاه حد وسط هم علت برای ثبوت اکبر برای اصغر باشد و هم واسطه در اثبات، آن را "برهان لمی" می‌نامند. به طور کلی هرگاه حد وسط در چنین نقشی ظاهر شود که هم وجود اکبر برای اصغر را اثبات کند و هم موجب تصدیق گردد،در این صورت برهان لمّ(برهان لمّی) نامیده می‌شود. 🖊مثال:صغری:این آهن حرارتش بالا رفته است. کبری:هر آهنی‌که حرارتش بالا رود حجم آن افزوده ‌شده است. نتیجه:این آهن حجمش افزوده شده است. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
⬅️برهان انّی 👈اگر حد وسط تنها واسطه در اثبات بود و در مقام ثبوت وساطتی نداشت، آنرا برهان انّ(برهان انی) می‌نامند.  مثال:صغری:این آهن حجمش افزایش یافته است. کبری:هر آهنی که حجمش افزایش یافته باشد،درجه حرارتش بالا رفته است. نتیجه:این آهن درجه حرارتش بالا رفته است. 👈چنان‌که ملاحظه می‌شود در این قیاس از افزایش حجم آهن که معلول است بر بالارفتن درجه حرارت که علت می‌باشد استدلال شده است. لذا از علم به معلول علم به علت حاصل شده است. در این صورت حد وسط تنها واسطه در اثبات است،در حالی‌که در مقام ثبوت و به لحاظ هستی شناختی، حرارت علت افزایش حجم است. ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
4_5976677541933483345.pdf
7.9M
⬅️المقرّر فی شرح منطق المظفر ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
⬅️ مرحوم شهید مطهری ✅ گفتیم كه فخر رازی قهرمان تشكیك است و این از باب این است كه ذهنش واقعاً جولان فوق العاده ای داشته است خیلی اشخاص خواسته اند به اصطلاح تشكیك كنند؛ ولی اینكه كسی در این حد تشكیك كند كه فلاسفه را به دست و پا بیندازد كار هركس نیست و فخر رازی واقعاً در این جهت فوق العاده بوده است و به فلسفه و به علم خدمت كرده است. 🔹 تبرهایی را برداشته و بی رحمانه از ریشه شروع به زدن كرده است و در این كار شجاع بوده است و حتی در تفسیر هم همین طور است. هیچ تفسیری به اندازه ی تفسیر كبیر فخر رازی راه را برای ذهن انسان باز نمی كند. البته این به حسب علم زمان خودش بوده است؛ اگر او در زمان ما هم می بود حتماً همین كار را می كرد. به حسب علم زمان خودش در هر آیه ای احتمالات بسیاری را بیان كرده و مسائل كلامی و فقهی را كه یك آیه كوچكترین ارتباطی با آنها می توانسته داشته باشد مطرح كرده است. 🔰 فخر رازی در تفسیر احیاناً نكاتی دارد ولی نه در كلام و نه در فلسفه یك كار مثبت قابل توجهی انجام نداده است. نتیجه این بوده است كه این آدم به دیگران خدمت كرده ولی به خودش نتوانسته خدمت كند، برای اینكه از ناحیه ی خودش همیشه تشكیك و ایراد شك بوده است. معروف است كه در اواخر عمر همیشه متأسف بود و در مسائل ایمانی هم این مرد به اطمینان و یقین نرسید. می گفته است مسئله ای كه پنجاه سال به آن معتقد بودم حال بطلانش برای من روشن شده است؛ از كجا معلوم كه تمام معتقدات من از همین قبیل نباشد؟ چرا اینچنین بوده است؟ ❇️ فیلسوفانی نظیر مرحوم آخوند نه تنها به دیگران خدمت مثبت كرده اند بلكه به خودشان هم خدمت مثبت كرده اند. اگر ما حاجی سبزواری را با فخر رازی مقایسه كنیم هرگز به اندازه ی فخر رازی توقّد ذهن ندارد. ولی حاجی سبزواری راههایی از ایمان و معنویت و از خلوص و صفا و از یقین طی كرده است كه یك هزارمش را هم فخر رازی نرفته است. از این جهت است كه امثال مرحوم آخوند معتقدند كه انسان اگر بخواهد در معارف الهی تنها تكیه اش به ذهن و استدلال باشد به جایی نمی رسد. كما اینكه اگر علم را كنار بگذارد و تكیه اش تنها بر صفای روح و تزكیه باشد، آن هم بی خطر نیست مگر اینكه زیر نظر اولیاء اللّه باشد كه آن حساب دیگری است. 💠 ولی اگر كسی خودش بخواهد كار كند، باید این دو بال را همراه یكدیگر داشته باشد و با این دو پا قدم بردارد؛ یعنی پای علم و فكر و پای عمل و تقوا هر دو باید باشد. یك شعر خوبی شیخ بهایی در نان و حلوا دارد كه از جنبه ی ادبی هم خیلی لطیف است. می گوید: - عزلت بی «عینِ» علم آن زلت است - ور بود بی «زای» زهد آن علت است 🔶 اگر «ع» را از عزلت بردارید، «زلت» یعنی لغزش باقی می ماند. می گوید اگر كسی بخواهد بدون علم، بدون فكر و بدون درس خواندن و فقط از راه عزلت و از راه خلوت به حقیقت برسد این لغزش است. 🔷 علم باید راهنمای انسان باشد. مرحوم آخوند تصریح می كند كه ما هیچ وقت نظریه ی عرفا را مادامی كه برهان آن را تأیید نكرده باشد نمی پذیریم ولو اینكه بزرگترین عرفای عالم باشند و آن نظریه مورد اجماع تمام عرفای عالم باشد و به هیچ برهانی هم مادامی كه با كشف به آن نرسیم اعتماد نمی كنیم. ✅اما اگر «عین» علم باشد، درس خواندن باشد، فخر رازی شدن باشد، ولی آن «ز» ی زهد نباشد، آن صفا و معنویت و آن تقوا نباشد در این صورت علم، «علت» یعنی بیماری خواهد بود. به جای آنكه شفا دهنده ی روح انسان باشد، خود به صورت یك بیماری برای روح انسان جلوه می كند. اساساً اسلام بر همین اساس است؛ از یك طرف بر عقل و بر علم تكیه ی فوق العاده دارد و از طرف دیگر تكیه ی فوق العاده بر اخلاص دارد. ♻️حدیثی نبوی است كه شیعه و سنی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت كرده اند و در كافی نیز از حضرت باقر علیه السلام به نقل از حضرت رسول صلی الله علیه و آله با اختلافی در عبارت آمده است: «من اخلص للّه اربعین صباحاً جرت ینابیع الحكمة من قلبه علی لسانه»  🌀 مكتب صدرالمتألهین مكتب توأم شدن عقل و قلب است. آقای طباطبایی می فرمودند من اوایل كه اسفار می خواندم خیلی كار می كردم و خیلی فكر می كردم و خیلی هم تجزیه و تحلیل می كردم. بعد كم كم در من این غرور پیدا شده بود كه خود آخوند هم اگر بیاید دیگر بهتر از این نمی تواند این مطالب را تجزیه و تحلیل كند. تا بعد می روند نزد استادشان مرحوم آقای قاضی كه استاد سیر و سلوك و معنویت بوده است. آقای طباطبایی می فرمودند وقتی كه ایشان وارد بحث مسائل وجود شد یكمرتبه معتقد شدم كه من تا به حال یك كلمه از اسفار نمی فهمیدم. اگر كسی بخواهد واقعاً حكمت متعالیه را بخواند باید زمینه ی قلبی و روحی و زمینه ی معنوی آنرا هم فراهم كند و الاّ «ظلمات بعضها فوق بعض» می شود. منبع : درس هایی از اسفار ج 1 ص 135 ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf
✅علامه حسن زاده آملی می‌‌گوید: بنده حدود سی سال پیش صحبتی با یک ریاضیدان داشتم تا این که کلام کشید به این شَکل هندسی قطّاع. من از او، به خاطر غرض الهی که در نظرم داشتم، سؤال کردم: عزیز من! از این شکل چند حکم هندسی می‌توان استفاده کرد؟ گفت: شاید هفت تا ده تا حکم. گفتم: مثلاً بیست تا چطور؟ گفت: شاید. ممکن است. گفتم: دویست تا چطور؟ به من نگاه می‌کرد که آیا دویست حکم هندسی می‌توان از آن استنباط کرد و توقّف کرد. گفتم: دویست هزار چطور؟ خیال می‌کرد که من سر مطایبه و شوخی دارم و به مجاز حرف می‌زنم. 👈بعد به او گفتم: آقا! این خواجه نصیرالدّین طوسی کتابی دارد به نام «کشف القناع عن اسرار شّکل القَطّاع» و جناب خواجه از این شکل، چهارصد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حکم هندسی استنباط کرده؛ یعنی قریب نیم میلیون شَکل هَندسی قَطّاع؛ بعد به او گفتم: این خواجه نصیر طوسی که راجع به یک شکل هندسی، یک کتاب نوشته و قریب پانصد هزار حکم از آن استنباط کرده، شما آن کتاب و خود خواجه را می‌شناسی؟ گفت: نخیر 👈بعد راجع شخصیت خواجه صحبت کردیم و به او گفتیم: این خواجه وقتی که در بغداد حالش دگرگون شد و دید دارد از این نشانه به جوار الهی ارتحال می‌‌کند، وصیّت کرد: مرا از کنار امام هفتم، باب الحوائج الی الله، از این معقل و پناهگاه بیرون نبرید و در عیبه به خاک بسپارند و روی قبر در پیشگاه امام هفتم؛ مثلاً نوشته نشود، آیت الله، علاّمه. این (امام کاظم) امام است، حجت الله است، قرآن ناطق و امام ملک و ملکوت است. روی قبر من بنویسید: «وَ کَلبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیهِ بِالوَصِید» 👈و این عالمی است صاحب این همه کتاب در حکمت، فلسفه، عرفان، ریاضیات، فقه و اصول، علوم غریبه، معماری و مهندسی و بنا کننده رصدخانه مراغه و صاحب زیج ایلخانی و بالاخره خواجه نصیر الدّین طوسی و استاد بشر و استاد کلّ فی الکل امّا در پیشگاه امام هفتم این طور وصیّت می‌‌کند که روی قبرش بنویسند. 🌺روز بزرگداشت خواجه نصیر الدین طوسی گرامی باد🌺 ⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈 @falsaf