eitaa logo
فانوس شب
560 دنبال‌کننده
269 عکس
589 ویدیو
11 فایل
🔹«فانوس شب»🔹 ✍️ارتباط با ادمین: @baghiyyatollah
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 یک بیشتر ندارم ... اين جمله زيباى شهيد مطهرى هم بسيار جالب است: من در تمام عمرم يك افتخار بيشتر ندارم، آن هم همين عمامه و عباست. 📚| حماسه حسينى، ج ۲، ص ۲۸۹ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
═✧❁﷽❁✧═ 📜| 🎬| قسمت 7⃣ 📌📍| لینک قسمت ششم: https://eitaa.com/fanose_shab/3384 🤯داشتم از این افکار کلافه می‌شدم. لباس پوشیدم و از خانه بیرون زدم🏃‍♂ 🚶‍♂ در مسیر همان پسره را که بیست تا نون سفارش داده بود را دیدم که عجله داشت و معلوم بود کارهای مهمانی را انجام میداد.😕 🕴🙅‍♂ می‌خواستم جلویش را بگیرم و بگویم بجای اینکه توی این وضعیت به فکر مهمانی دادن باشی برو به چهارتا فقیر و بدبخت کمک کن. 🤔در همین افکار بودم که دیدم نیستش! متوجه نشدم وارد کدام خانه شد. 🚶‍♂🕌به مسجد رسیدم و نگاهی به گلدسته‌های فیروزه‌ای‌اش انداختم . 🙇‍♂🕌 و روبه روی مسجد گوشه‌ای از کوچه که یک سکوی سنگی بود نشستم. به درب بسته‌ی مسجد زل زدم و در افکار خودم فرو رفتم. 🤔 تک تک چیزهایی که این مدت دیده بودم و شنیده بودم جلوی چشمانم رژه می‌رفت. دین، مذهب، دعا، نیایش، خدا،اسلام، قرآن و حالا هم ماه رمضان. زبان باز کردم و شروع به زمزمه کردم: خدایا پس کو⁉️ چرا این همه مردم دارن می‌میرنچی شد تا دیروز الکل حرام بود و امروز حلال شددلم خیلی پر بود و هر چه به ذهنم میرسید بر زبان می‌آوردم،😔 💴 اجاره خانه و خورد و خوراک و بیکاری من و مامان و تمام شدن پس انداز ... همانطور که نشسته بودم سرم را پایین انداختم و دستانم را روی زانوهایم گذاشتم. قطره اشکی از گوشه چشمم افتاد.😢 👶 یادم به خاطرات دوران کودکی‌ام افتاد. 👨‍👦 پدرم دستم را می‌گرفت و به مسجد می‌آورد، شبهای احیاء را چقدر دوست داشتم در حیاط مسجد تا نیمه شب، بازی می‌کردیم و وقتی خسته می‌شدم می‌رفتم و در آغوش پدرم می‌خوابیدم.😌 🏕 برایم امن‌ترین جای دنیا بود، چقدر دلتنگ آن بازوان مردانه و قوی هستم که من را در خودش حفظ می‌کرد. 📍این داستان جذاب ... ♨️.... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
1_518275562.mp3
11.91M
🎙| 📕|کتاب جلد ۱ 🎬| قسمت 7⃣ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
═✧❁﷽❁✧═ 🎥 ❌ میشه هر 30-40 سال رفراندوم بشه؟ ☝️یک بار برای همیشه این شبهه رو حلش کنیم. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
═✧❁﷽❁✧═ 📆 📜| ما داریم میریم که شما چادرتون را از سرتان بر ندارین 📽🇮🇷 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
Part08_سلام بر ابراهیم ج1.mp3
10.66M
🎙| 📕|کتاب جلد ۱ 🎬| قسمت 8⃣ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
═✧❁﷽❁✧═ 💠 💐| حضرت صاحب الزمان "عج": 📜|إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ، وَ لَوْ لا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللاَّْواهُ، وَ اصْطَلَمَکُمُ الاَْعْداءُ.  🔸ما در رعایت حال شما کوتاهى نمى‌کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ‌یم، که اگر جز این بود گرفتارى‌ها به شما روى مى‌آورد و دشمنان، شما را ریشه کن مى‌کردند. 📚| بحار الانوار؛ ج۵۳/ص۱۷۵ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
═✧❁﷽❁✧═ 🎥 🎙|سخنان حاج قاسم سلیمانی به زبان عربی درباره امام زمان و نواب آن حضرت و صبر و حکمت رهبری. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
═✧❁﷽❁✧═ 📜| 🎬| قسمت 8⃣ 📌📍| لینک قسمت هفتم: https://eitaa.com/fanose_shab/3390 🤷‍♂نمی‌دانم چقدر بود که رو به روی مسجد نشسته بودم که دیدم همان پسره پشت یک وانت سوار شده و داره داد میزنه 🗣 یوسف حرکت کن حرکت کن دیر شد تعجب کرده بودم چقدر امروز این پسره رو میبینم⁉️ اصلا معلومه چیکار میکنه🤔 😏شانه‌ای بالا انداختم و به خودم گفتم: 🤷‍♂ به منچه هر کاری میکنه دلش خوشه و زندگیش روبه راه 😩آهی کشیدم و بلند شدم و به سمت خانه حرکت کردم. 🚪تا در را باز کردم، مادرم دوید به طرفم و گفت: 🧕:حمید کجا بودی❓ دلم هزار راه رفت. می‌دونی چقدر به گوشیت زنگ زدم❓😨 ➖ببخشید مامان، رفتم یه کم هوا بخورم. خسته شده بودم از بس تو خونه موندم. 🧕: آخه دیدم یهو نیستی هر چی زنگ زدم به گوشیت جواب ندادی، گفتم نکنه اتفاقی برات افتاده. چیزی شده. دلشوره گرفتم😨 هنوز دلم گرفته بود، سرم را پایین انداختم و رفتم تو اتاق دراز کشیدم که مادرم وارد اتاق شد و دستش را روی پیشانیم گذاشت... و گفت: حمیدم خوبی⁉️ -آره مامان خوبم🙂 🧕: پس چرا اخمهات تو هم رفته؟ چیزی شده⁉️ اصلا نمیشد چیزی را از مادرم پنهان کرد، کافی بود که یه کم حالت خوب نباشه سریع از قیافه آدم تشخیص می‌داد.😍 -نه چیزی نشده خوبم. خیالت راحت. 🙂 چقدر چشمان مادرم گود رفته بود😔 شماره عینکش بالا رفته و به سختی می‌توانست پای چرخ خیاطی بنشیند. باید کاری می‌کردم. 😷فردای آن روز ماسک زدم و دستکش پوشیدم و از خانه زدم بیرون؛ باید دنبال کار می‌گشتم و من باید از این بعد مراقب خانواده‌ام باشم. 🚶‍♂️چند جایی سر زدم اما هنوز اوضاع به سبب کورونا خوب نبود و نمی‌شد کاری را پیدا کرد. بشدت تشنه شده بودم و دلم میخواست چیزی بخورم.😩 📍این داستان جذاب ... ♨️.... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
1_481125264.mp3
12.56M
🎙| 📕|کتاب جلد ۱ 🎬| قسمت 9⃣ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا طلبگی دارای ارزش است؟ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
═✧❁﷽❁✧═ 💠 💐| مولانا امیرالمومنین عليه السلام: 📜 |شُكرُ العالِمِ عَلى‏ عِلمِهِ عَمَلُهُ بِهِ وبَذلُهُ . مُستَحِقِّهِ 📚|غررالحكم حدیث۵۶۶۷ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
═✧❁﷽❁✧═ 🎥| استاد فاطمی نیا حفظه الله: چه کار کنیم وقت کم نیاریم؟ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
═✧❁﷽❁✧═ 📜| 🎬| قسمت 9⃣ 📌📍| لینک قسمت هشتم: https://eitaa.com/fanose_shab/3404 🔰 لبهایم خشک شده بود. چقدر امروز هوا گرم شده این مدت مدام باران باریده بود و هوا خیلی خوب بود، 😕 🌤 همین امروز که من از خانه بیرون آمدم، انقدر گرم شده است. خدا هم با من لج کرده و دارد من را آزار می‌دهد. 😇در همین افکار بودم و سرم را بالا گرفتم و گفتم: آ خدا 🙄 دستت درد نکنه تو که از اول هم با ما لج بودی چیز جدیدی نیست اینم روش. انقدر هواتو گرم کن که بشه انگاری جهنم ما که دیگه پوستمون کُلُفت شده، آب دیده شدیم.😏 🚶‍♂به سمت خانه حرکت کردم. 😳در مسیر دوباره همان پسره را دیدم که با عجله رد شد و رفت❗️ تعجب کردم جریان چیه این پسره مشکوک میزنه معلومه چیکار میکنه⁉️ اصلا این مدت اینو تو این محله ندیده بودم. 🧐خواستم دنبالش بروم و ببینم چکار می‌کند. پیش خودم گفتم: که چی؟ از بیکاری فضول محله شدی⁉️ ♨️برو خونه یه لیوان آب بخور تا خفه نشدی ✨مادرم داشت قرآن می‌خواند و آبجی هم مشغول آماده کردن ناهار برای من بود. 👕لباسهایم را عوض کردم و به آشپزخانه رفتم. آبجی: کجا بودی از صبح؟ مگه کلاس مجازی نداشتی⁉️ 🤷‍♂با بی‌حوصلگی گفتم: بیرون کار داشتم. کلاس هم نداشتم. امری بود⁉️ خواهرم: چته با کی دعوات شده نرسیده با من اینجوری حرف می‌زنی؟😤 😏بی محل از کنارش رد شدم و از یخچال یک بطری آب برداشتم و سر کشیدم خواهرم: حمید❗️ با لیوان آب بخور بطری رو دهنی کردی ➖دلم نمیخواد، تو از ین بطری آب نخور 🌀خواهرم که دید اعصاب ندارم از آشپزخانه خارج شد و رفت توی اتاق کنار مادرم مشغول دفتر و کتابش شد. او هم دانشجو بود و کلاسهای دانشگاه را مجازی می‌گذراند. 🛏به اتاق رفتم و یک بالشت گذاشتم و خوابیدم. مادر: حمید❗️ مامان چیزی شده؟ از دیروز انگار حالت عوض شده اخم‌هات تو هم رفته و خیلی حرف نمیزنی از صبح رفتی بیرون و حالا هم ناهار نخورده خوابیدی😔 📍این داستان جذاب ... ♨️.... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
1_382535969.mp3
11.62M
🎙| 📕|کتاب جلد ۱ 🎬| قسمت 0⃣1⃣ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
═✧❁﷽❁✧═ 💠 💐| پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: 📜 | أفضَلُ العَمَلِ أدوَمُهُ وإن قَلَّ 📚| تنبيه الخواطر ج۱ صفحه۶۳ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
═✧❁﷽❁✧═ 🎥| 📰اخبار برزخی از مرد برزخی را ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
═✧❁﷽❁✧═ 📜| 🎬| قسمت 🔟 📌📍| لینک قسمت نهم: https://eitaa.com/fanose_shab/3410 -چیزی نیست مامان خیالت راحت، تو فکر اینم که یه کاری پیدا کنم همین 🙂 مادر🧕: توکل بخدا پسرم. فکر کردم چی شده❗️ فعلا که هنوز پسنداز داریم یک ملیون یارانه هم گیرمون اومده منم که دوباره خورده خورده مشغول کار شدم یکی دوتا لباس آوردن بدوزم 👚 -به هر حال آخرش چی منم باید یه کاری پیدا کنم⁉️ 🧕: نگران نباش خدا بزرگه 😌 نیشخندی زدم و گفتم: آره خیلی بزرگه امروز یک چشمه‌اش رو دیدم فقط زورش به ما میرسه 😒 مادر: وا مگه چی شده❓ ☔️هر روز بارونی بود و خنک، همین امروز ما رفتیم بیرون خیابونا از شدت گرمای آفتاب انگار جهنم شده بود.☀️ خدا انگار با ما لج کرده. 😏 مادرم خنده‌ای کرد و گفت: این چه حرفیه پسرم⁉️ تو مثلا دانشجوی این مملکتی‌هاااا، ⌚️نگاهی به ساعت کردم، ساعت 2و نیم بود. با خودم گفتم حدود ساعت 4ونیم دوباره برم ببینم جایی کاری پیدا می‌شود یا نه❗️ به آشپزخانه رفتم و مشغول خوردن غذا شدم. خیلی گرسنه بودم. نمی‌دانم این آبجی و مامان چجوری از صبح تحمل می‌کنند⁉️ 🚪در همین حین درب خانه به صدا در آمد خواستم بروم در را باز کنم که مادرم پیشدستی کرد و در حالی که چادرش را سرش می‌کرد به سمت در رفت. 👀 بعد از چند لحظه که مادرم آمد داخل. 🤔سوال کردم مامان کی بود⁉️ مادر🧕: یکی از همسایه‌ها بود، گفت اگر می‌تونم برای دوخت ماسک بهشون کمک کنم.🤔 ❌لازم نکرده واسه کسی کار مفتی انجام بدی. می‌خواستی بگی نه نمیام 😒 مادر🧕: گفتم بذار فکرام بکنم خبر میدم. بعد از خوردن ناهار ؛گوشیم را برداشتم و مشغول چک کردن پیام‌ها شدم. 👨‍🎓یکی از هم‌دانشگاهی‌ها که پسر مذهبی بود و کلیپ آن پسر کانادایی را برایش فرستاده بودم، پیام داده بود. 📬 🤦‍♂حوصله‌اش را نداشتم و اصلا از هرچی مذهبی هست، حالم بهم می‌خورد. اما انتهای پیامش که در صفحه نمایش افتاده بود، من را کنجکاو کرد.🙄 ✍نوشته بود: حمید داداش، یافتمش صفحه پیام‌هایش را باز کردم و دیدم یک کلیپ و یک متن برایم ارسال کرده است. 📽 کلیپ همان پسر کانادایی. زیرش نوشته بود: 👇👇👇 ✅ رفع یک سوتفاهم چند روز پیش «مداد» خبر داد که جمعی از نیکوکاران کامیونیتی ایرانیان مونترال اقدام به تهیه چند ده سبد خواربار کرده‌اند تا در این روزهای سخت بین آنهایی که نیاز دارند، توزیع شود. پس از دریافت ده‌ها درخواست، توزیع این بسته‌ها شروع شد و در مجموع ۶۳ سبد خواربار بین متقاضیان توزیع گردید. گویا یکی از همشهریانی که این بسته را تحویل گرفته بودند تصور کرده‌اند این مواد غذایی بخشی از کمک دولت کانادا است. 😅 📍این داستان جذاب ... ♨️.... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
1_382539457.mp3
13.3M
🎙| 📕|کتاب جلد ۱ 🎬| قسمت 1⃣1⃣ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا