eitaa logo
فانوس شب
548 دنبال‌کننده
269 عکس
589 ویدیو
11 فایل
🔹«فانوس شب»🔹 ✍️ارتباط با ادمین: @baghiyyatollah
مشاهده در ایتا
دانلود
7.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
═✧❁﷽❁✧═ 📆 📜| ما داریم میریم که شما چادرتون را از سرتان بر ندارین 📽🇮🇷 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
Part08_سلام بر ابراهیم ج1.mp3
10.66M
🎙| 📕|کتاب جلد ۱ 🎬| قسمت 8⃣ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
═✧❁﷽❁✧═ 💠 💐| حضرت صاحب الزمان "عج": 📜|إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ، وَ لَوْ لا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللاَّْواهُ، وَ اصْطَلَمَکُمُ الاَْعْداءُ.  🔸ما در رعایت حال شما کوتاهى نمى‌کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ‌یم، که اگر جز این بود گرفتارى‌ها به شما روى مى‌آورد و دشمنان، شما را ریشه کن مى‌کردند. 📚| بحار الانوار؛ ج۵۳/ص۱۷۵ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
21.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
═✧❁﷽❁✧═ 🎥 🎙|سخنان حاج قاسم سلیمانی به زبان عربی درباره امام زمان و نواب آن حضرت و صبر و حکمت رهبری. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
═✧❁﷽❁✧═ 📜| 🎬| قسمت 8⃣ 📌📍| لینک قسمت هفتم: https://eitaa.com/fanose_shab/3390 🤷‍♂نمی‌دانم چقدر بود که رو به روی مسجد نشسته بودم که دیدم همان پسره پشت یک وانت سوار شده و داره داد میزنه 🗣 یوسف حرکت کن حرکت کن دیر شد تعجب کرده بودم چقدر امروز این پسره رو میبینم⁉️ اصلا معلومه چیکار میکنه🤔 😏شانه‌ای بالا انداختم و به خودم گفتم: 🤷‍♂ به منچه هر کاری میکنه دلش خوشه و زندگیش روبه راه 😩آهی کشیدم و بلند شدم و به سمت خانه حرکت کردم. 🚪تا در را باز کردم، مادرم دوید به طرفم و گفت: 🧕:حمید کجا بودی❓ دلم هزار راه رفت. می‌دونی چقدر به گوشیت زنگ زدم❓😨 ➖ببخشید مامان، رفتم یه کم هوا بخورم. خسته شده بودم از بس تو خونه موندم. 🧕: آخه دیدم یهو نیستی هر چی زنگ زدم به گوشیت جواب ندادی، گفتم نکنه اتفاقی برات افتاده. چیزی شده. دلشوره گرفتم😨 هنوز دلم گرفته بود، سرم را پایین انداختم و رفتم تو اتاق دراز کشیدم که مادرم وارد اتاق شد و دستش را روی پیشانیم گذاشت... و گفت: حمیدم خوبی⁉️ -آره مامان خوبم🙂 🧕: پس چرا اخمهات تو هم رفته؟ چیزی شده⁉️ اصلا نمیشد چیزی را از مادرم پنهان کرد، کافی بود که یه کم حالت خوب نباشه سریع از قیافه آدم تشخیص می‌داد.😍 -نه چیزی نشده خوبم. خیالت راحت. 🙂 چقدر چشمان مادرم گود رفته بود😔 شماره عینکش بالا رفته و به سختی می‌توانست پای چرخ خیاطی بنشیند. باید کاری می‌کردم. 😷فردای آن روز ماسک زدم و دستکش پوشیدم و از خانه زدم بیرون؛ باید دنبال کار می‌گشتم و من باید از این بعد مراقب خانواده‌ام باشم. 🚶‍♂️چند جایی سر زدم اما هنوز اوضاع به سبب کورونا خوب نبود و نمی‌شد کاری را پیدا کرد. بشدت تشنه شده بودم و دلم میخواست چیزی بخورم.😩 📍این داستان جذاب ... ♨️.... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
1_481125264.mp3
12.56M
🎙| 📕|کتاب جلد ۱ 🎬| قسمت 9⃣ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا طلبگی دارای ارزش است؟ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
═✧❁﷽❁✧═ 💠 💐| مولانا امیرالمومنین عليه السلام: 📜 |شُكرُ العالِمِ عَلى‏ عِلمِهِ عَمَلُهُ بِهِ وبَذلُهُ . مُستَحِقِّهِ 📚|غررالحكم حدیث۵۶۶۷ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
═✧❁﷽❁✧═ 🎥| استاد فاطمی نیا حفظه الله: چه کار کنیم وقت کم نیاریم؟ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯
═✧❁﷽❁✧═ 📜| 🎬| قسمت 9⃣ 📌📍| لینک قسمت هشتم: https://eitaa.com/fanose_shab/3404 🔰 لبهایم خشک شده بود. چقدر امروز هوا گرم شده این مدت مدام باران باریده بود و هوا خیلی خوب بود، 😕 🌤 همین امروز که من از خانه بیرون آمدم، انقدر گرم شده است. خدا هم با من لج کرده و دارد من را آزار می‌دهد. 😇در همین افکار بودم و سرم را بالا گرفتم و گفتم: آ خدا 🙄 دستت درد نکنه تو که از اول هم با ما لج بودی چیز جدیدی نیست اینم روش. انقدر هواتو گرم کن که بشه انگاری جهنم ما که دیگه پوستمون کُلُفت شده، آب دیده شدیم.😏 🚶‍♂به سمت خانه حرکت کردم. 😳در مسیر دوباره همان پسره را دیدم که با عجله رد شد و رفت❗️ تعجب کردم جریان چیه این پسره مشکوک میزنه معلومه چیکار میکنه⁉️ اصلا این مدت اینو تو این محله ندیده بودم. 🧐خواستم دنبالش بروم و ببینم چکار می‌کند. پیش خودم گفتم: که چی؟ از بیکاری فضول محله شدی⁉️ ♨️برو خونه یه لیوان آب بخور تا خفه نشدی ✨مادرم داشت قرآن می‌خواند و آبجی هم مشغول آماده کردن ناهار برای من بود. 👕لباسهایم را عوض کردم و به آشپزخانه رفتم. آبجی: کجا بودی از صبح؟ مگه کلاس مجازی نداشتی⁉️ 🤷‍♂با بی‌حوصلگی گفتم: بیرون کار داشتم. کلاس هم نداشتم. امری بود⁉️ خواهرم: چته با کی دعوات شده نرسیده با من اینجوری حرف می‌زنی؟😤 😏بی محل از کنارش رد شدم و از یخچال یک بطری آب برداشتم و سر کشیدم خواهرم: حمید❗️ با لیوان آب بخور بطری رو دهنی کردی ➖دلم نمیخواد، تو از ین بطری آب نخور 🌀خواهرم که دید اعصاب ندارم از آشپزخانه خارج شد و رفت توی اتاق کنار مادرم مشغول دفتر و کتابش شد. او هم دانشجو بود و کلاسهای دانشگاه را مجازی می‌گذراند. 🛏به اتاق رفتم و یک بالشت گذاشتم و خوابیدم. مادر: حمید❗️ مامان چیزی شده؟ از دیروز انگار حالت عوض شده اخم‌هات تو هم رفته و خیلی حرف نمیزنی از صبح رفتی بیرون و حالا هم ناهار نخورده خوابیدی😔 📍این داستان جذاب ... ♨️.... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fanose_shab ╰┅─────────┅╯