eitaa logo
فراجناحی
1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
16 فایل
کانال سیاسی و اعتقادی استفاده از مطالب کانال در جهت روشنگری بدون درج لینک #جائز_است و اشکالی ندارد. #حلالاً_طیبا ارتباط با مدیر کانال: @farajenahi313
مشاهده در ایتا
دانلود
فراجناحی
🌹﷽✨ #خاطرات_مستر_همفر (قسمت دوم): ما با این مرد بیمار (امپراطور عثمانی) قرار دادهایی بسته بودیم که
(قسمت سوم): ما کنفرانس های بسیاری تشکیل دادیم تا برای این مسائل نگران کننده راه حلهایی بیابیم اما هربار با بن بست روبرو شدیم گزارشهای جاسوسان نیز نگران کننده بود. اما نا امیدی در ما راه نداشت ما خود را با تلاش و صبر بی پایان آموخته بودیم. به یاد دارم یک بارکه با وزیر و بزرگترین کشیشان ... کنفرانسی بپا کردیم وبی نتیجه به پایان رسید اسقف گفت: "ناامید نشوید! مسیح پس از سیصد سال شکنجه پیروانش به حکومت رسید. شاید ماهم موفق شویم پس از سیصد سال کفار را از مراکزشان بیرون برانیم(!!!)... واز همه ی وسایل و راهها برای تسلط وترویج مسیحیت در سرزمینهای مسلمانان سود جوییم ، اگر چه پس از قرنها به نتیجه برسیم ؛ که پدران برای فرزندان می کارند." برکندن ریشه های درختی که درشرق وغرب زمین گسترش یافته دشوار است اما باید به هر طریق از دشواریهای آن کاست. محمد(ص) از انحطاط شرق وغرب سود جست ... اکنون هنگام آن رسیده است که آنچه را طی قرنها از دست داده ایم؛ با فداکاری بازستانیم. درسال 1710 وزارت مستعمرات من را به مصر ، عراق، تهران، حجاز و استانبول فرستاد تا اطلاعات کافی برای ناتوان کردن مسلمانان وهم چیرگی بیشتر برآنان به دست آورم. من با هدف دوگانه ایی راهی استانبول شدم در لندن به مقدار زیادی زبانهای ترکی ، عربی(زبان قرآن) و فارسی زبان ایرانیان را آموخته بودم اما باید زبان را باهمه ی ریزه کاری هایش به گونه ای می آموختم که مورد بدگمانی قرار نگیرم هر چند مسلمانان خوش گمانی را از پیامبرشان آموخته بودند وبدگمانی نزد آنان چون بدگمانی برای ما نیست. به استانبول رسیدم؛ خود را محمد نامیدم و به مسجد جایگاه گردهمایی وعبادت مسلمانان رفتم. نظم پاکیزگی و فرمانبرداری آنان شگفت زده ام کرد با خود گفتم چرا..... لطفا با ما باشید Join👇 http://eitaa.com/joinchat/2275475456Ce225c76dfe ¯\_(ツ)_/¯ ❣فراجناحی کانال سیاسی، مذهبی و سبک زندگی👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر (قسمت سوم): ما کنفرانس های بسیاری تشکیل دادیم تا برای این مسائل نگران کننده راه ح
(قسمت چهارم): به استانبول رسیدم؛ خود را محمد نامیدم و به مسجد جایگاه گردهمایی و عبادت مسلمانان رفتم. نظم پاکیزگی و فرمانبرداری آنان شگفت زده ام کرد؛ با خود گفتم چرا ما با این انسان ها می جنگیم؟ چرا می کوشیم آنها را درهم کوبیم ودستاوردهایشان را بربایم؟!... اما زود این اندیشه ی اهریمنی را از خود دور کردم و دوباره اراده نمودم که این جام را تا پایان بنوشم. با عالم کهنسالی به نام احمد افندی آشنا شدم که در خوش نفسی و پاک باطنی بهترین دیندارانمان را چون او نیافته بودم. به شیخ گفتم: من جوانی هستم که پدر ومادرم را ازدست داده ام؛ برادری هم ندارم؛ آنان برایم ثروتی به ارث گذاشتند. من اندیشیدم که قرآن وسنت بیاموزم... شیخ به من بسیار مهربانی کرد و گفت: 1ـ تو مسلمانی ومسلمانان باهم برادرند 2ـ تو میهمانی وپیامبر گفته است میهمان را نوازش کنید. 3- تو پوینده دانشی و اسلام بر بزرگداشت پویندگان دانش پای می فشارد..... از این مسائل بسیار شگفت زده شدم؛ با خود گفتم: "چه خوب بود مسیحیت چنین حقایق تابناکی داشت....." ☑ به شیخ گفتم می خواهم قرآن بیاموزم وی از این درخواست شادمان شد. آموزش قرآن وتفسیر آنرا با دشواری ومشقت فراوان از وی آموختم. بدینسان من در طول دو سال کامل قرآن را از ابتدا تا انتها خواندم... هنگام آموزش باید وضو می گرفتم و مسواک می زدم که استفاده از مسواک برایم بسیار دشوار بود اما من ناگزیر از این کار بودم... در استانبول شبها را در نزد خادم مسجد میخوابیدم وبه وی پول می دادم و روزها را به صورت نیمه وقت برای نجاری کار میکردم واو مزد اندکی بصورت هفتگی به من می داد. ظهرها درمغازه غذا می خوردم و برای نماز به مسجد می رفتم تا وقت نماز عصر در مسجد می ماندم و پس از آن راهی خانه شیخ می شدم. در خانه ی او دوساعت به آموختن قرآن و زبانهای ترکی وعربی می پرداختم... او در آموزش قرآن ومبانی اسلام و ریزه کاریهای دو زبان عربی وترکی چیزی فروگذار نمی کرد... من در مدت اقامتم در استانبول ماهانه گزارشی از تحولات و مشاهداتم برای وزارت مستعمرات می فرستادم؛ پس از دوسال اجازه گرفتم که به وطنم باز گردم اما شیخ نپذیرفت. شیخ به دلیل دوستی با من پافشاری می کرد که بمانم اما وظیفه ی ملی مرا به بازگشت به لندن و ارائه گزارش مشروح از اوضاع پایتخت خلافت و دریافت دستورات جدید فرا می خواند.... در روز وداع با شیخ، او با چشمان لبریز از اشک به من گفت: فرزندم خدا به همراهت؛ اگر به این شهر بازگشتی ومرا زنده نیافتی به.... لطفا با ما باشید Join👇 http://eitaa.com/joinchat/2275475456Ce225c76dfe ¯\_(ツ)_/¯ ❣فراجناحی کانال سیاسی، مذهبی و سبک زندگی👆
فراجناحی
#خاطرات_مسترهمفر (قسمت هفتم): من می خواستم ترس انجام کارهای مخالف اعتقادات را در او از بین ببرم. فو
(قسمت هشتم): 🔹...کوشیدم این روح را در او بدمم که غیر از شیعه و سنی خود را برگزیند؛ او این پیشنهاد را با دل و جان پذیرفت زیرا با غرور و آزاد اندیشی وی سازگار بود. با او عهد برادری بستم و از آن هنگام من همواره حتی در سفرها با او بودم. می خواستم نهالی را که بهترین روزهای جوانیم را صرف آن کرده بودم، به برنشسته ببینم. ((وی آن چنان خود را با او صمیمی کرده بود که حتی لباس وخوراک او را هم تامین می نمود و وهاب تمام و کمال عنان اختیار خود را به وی سپرده بود.)) ☑ هر ماه نتایج را به لندن می فرستادم و پاسخ به اندازه ی کافی تشویق کننده بود.... 🔹دراین روزها از لندن دستوراتی رسید که من راهی کربلا و نجف شوم؛ این دو شهر کعبه ی آرزوهای شیعیان و و آنهاست. چهار ماه درآنجا ماندم و یک صد صفحه ای به نماینده وزارت در بغداد سپردم؛ به هنگام ترک بصره و سفر به کربلا و نجف از سرنوشت شیخ محمد عبدالوهاب بسیار نگران بودم؛ می ترسیدم راهی را که برایش انتخاب کرده بودم رها کند، زیرا او و بود. ( در لندن متوجه شدم که در سفر او به ایران که به سفارش من برای آشنایی هر چه بیشتر و صورت گرفته بود توسط شخصی با نام مستعار عبدالکریم که خود را برادر من جا زده بود و صفیه و زنی با نام آسیه که از مزدوران وزارت بود تحت نظر و تربیت قرار داشت.) 🔹پس از نجف به بغداد و از آنجا به لندن بازگشتم. در لندن دبیر کل بسیار از عملکرد من شادمان بود و وزیر از به چنگ آوردن محمد بسیار شادمان بود و گفت او ی وزارت است... و تو سزاوار دریافت بالاترین نشانهای وزارتی... به همین مناسبت وزیر گفت که دو راز بزرگ را برتو خواهیم گفت که در مأموریت های بعدی تو مفید خواهد بود. دبیرکل دستم راگرفت و به یکی از اتاق های وزارت برد که درآنجا چیز دیدم.... لطفا با ما باشید Join👇 http://eitaa.com/joinchat/2275475456Ce225c76dfe ¯\_(ツ)_/¯ ❣فراجناحی کانال سیاسی، مذهبی و سبک زندگی👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر (قسمت هشتم): 🔹...کوشیدم این روح را در او بدمم که غیر از شیعه و سنی خود #راه_سومی
(قسمت نهم): ده تن برگرد میزی بودند یکی از آنها در جامه سلطان عثمانی، دومی در جامه شیخ الاسلام استانبول، سومی بسان شاه فارس... یک عالم درباری شیعه؛ یک مرجع تقلید شیعه درنجف... هریک از اینها نویسنده ای با خود داشتند که آنچه می گفتند او می نگاشت. اطلاعات مزدوران به این چند نفر می رسید. دبیرکل گفت: "این ها را ساخته ایم تا چگونگی های آنان (اصلی ها) را دریابیم آنها پس از دریافت اطلاعات به پرسش های ما پاسخ می دهند. نتیجه اندیشه های این افراد 70 درصد با افکار اصلیها همسان است!!!!..... 🔷 ما با چگونگی تفکر پادشاهان و عالمان مسلمان آشنا می شویم و راه کارهای در خور را برای عکس العمل آنها در مسائل سیاسی و دینی می یابیم. برای نمونه اگر بدانی دشمنت از شرق حمله می کند سپاهیانت را به آن سو گسیل می کنی و گرنه مجبوری آنها را در هر سو بپراکنی؛ اگر دریافتی که مسلمانان چگونه بر مذهب و دینش دلیل می آورد می توانی پاسخ های آماده در رد آن ارائه کنی و این جوابها برای خلل افکندن در باورهای مسلمانان کافی است. 🔷 دبیر کل سپس یک کتاب هزار صفحه ای به من داد که نتایج بررسی اندیشه های آن پنج تن اصلی و این پنج تن بدلی در امور ، ، و در آن آمده بود. 🔷 در این کتاب آمده بود که مسلمانان را به ، ، ، ، ، ایمن ساختن راهها، رعایت وسلامتی، ، ، ، نگه داشتن ،... فرا خوانده است 👈 که تأکید شده را در نگه داشته تا به حقیقت دینشان باز نگردند... 🔺اما نقاط که در کتاب آمده و دستور به از میان برداشتن آن داده شده:.... 1⃣ سرزمین ها، قومیت ها، زبانها ،رنگها برای آنها اهمیتی ندارد ☑ 2⃣ ربا، زنا، شراب برآنان حرام شده است. ☑ 3⃣ بسیار به عالمانشان دلبستگی دارند. ☑ 4⃣ جهاد را واجب می دانند. ☑ 5⃣ شیعیان ...... لطفا با ما باشید Join👇 http://eitaa.com/joinchat/2275475456Ce225c76dfe ¯\_(ツ)_/¯ ❣فراجناحی کانال سیاسی، مذهبی و سبک زندگی👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر (قسمت نهم): ده تن برگرد میزی بودند یکی از آنها در جامه سلطان عثمانی، دومی در جامه
(قسمت دهم) : اما نقاط مسلمانان که در کتاب ( چگونه اسلام را در هم کوبیم) آمده ودستور به از میان بر داشتن آن داده شده:.... 5⃣ شیعیان، دادن به عالمانشان را واجب می دانند. 6⃣ زنانشان در سخت هستند که به آنان راه ندارد. 7⃣ برای پیامبر و خانواده اش ونیکان هایی دارند که محل گرد آمدن ( ) آنهاست. 8⃣ و برایشان واجب است. 9⃣ شیعیان دارند که سخنرانان آن ایمان را در وجودشان قوت می بخشد و آنها را به کارهای نیک تشویق می کند. 0⃣1⃣ بر این باورند که اسلام است. 1⃣1⃣.... 🔴 این کتاب همچنین به افزودن نقاط ضعف واز میان برداشتن نقاط قوت با دلیل سفارش نموده است. ✳️ در بخش افزودن نقاط ضعف و ازمیان بردن نقاط قوت می گوید: 1⃣ زنده کردن فریاد های ، ، ، و مانند اینها؛ چنان که باید به مسلمانان سفارش کرد به تمدن گذشته ی کشور خود و توجه کنند. همچون زنده کردن فراعنه در مصر، تمدن بابلی در عراق و در .... 2⃣ می توان شایع کرد اسلام زن را می کند... 3⃣ باید را تشویق کنیم که از سر بیفکنند با این دلیل که این یک عادت اسلامی نیست آنگاه که زنان چادر از سر افکندند را تشویق کنیم تا بسوی آنان روند تا در میانشان افتد.... 4⃣ آنها را باید درحالت نگه داشت؛ حلقه های را گسترش داد؛ کتابهایی که به فرا می خواند همچون احیاء العلوم غزالی ، منظومه های مثنوی و کتابهای را ترویج نمود تا نسبت به بی مسؤولیت گردند... 5⃣... لطفا با ما باشید Join👇 http://eitaa.com/joinchat/2275475456Ce225c76dfe ¯\_(ツ)_/¯ ❣فراجناحی کانال سیاسی، مذهبی و سبک زندگی👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر (قسمت دهم) : اما نقاط #قوت مسلمانان که در کتاب ( چگونه اسلام را در هم کوبیم) آمد
(قسمت یازدهم): ...اما نقاط قوت مسلمانان که در کتاب ( چگونه اسلام را در هم کوبیم) آمده و دستور به از میان برداشتن آن داده شده:.... 5⃣ پراکندن چهار چیز ضروری است: شراب، زنا، قمار و گوشت خوک؛ آشکارا یا نهانی 6⃣... از وزارت مستعمرات می خواهد تا از خزانه ی خود برای کارمندانی که این امور را می پراکنند حقوق مشخص نماید. مزدوران را باید جامه ی عالمان پوشاند تا اینان همه گونه کار بد انجام دهند تا مردم به هر شوند و نتوانند دریابند که این عالم است یا مزدور. 7⃣ باید مسلمانان را از عبادت باز داشت و در سودمند بودن آن تردید افکند با این دستاویز که خدا از اطاعت انسانها بی نیاز است. 8⃣ 🔴 باید 👈به سختی👉 از 🕋 ، جلوگیری کرد واز هر همچون ،و حاضر شدن در و دسته های عزاداری باز داشت. 9⃣ اسلام را باید و هرج و مرج برشماریم؛ 🔺در عقاید مردم ایجاد کنیم؛، و در کشورهای اسلامی را به نسبت دهیم.🔴 0⃣1⃣ باید پدران را از پسران جدا کنیم تا فرزندان به پرورش پدران گردن ننهند و تربیت آنان به دست ما بیفتد و ما آنان را از تربیت دینی و پیوستگی با دور کنیم. 1⃣1⃣ نمازهای جماعت را باید با نسبت دادن فسق به امام جماعت و دشمنی انداختن باشیوه های گوناگون درمیان امام و پیروانش برافکند. 2⃣1⃣ زیارتگاه ها را باید به بهانه ی اینکه در زمان پیامبر نبوده و بدعت است ویران کرد ومردم را از رفتن به اینگونه مکان ها باز داشت. (حاصل ویران کردن بقیع) 3⃣1⃣ حسینیه ها را باید با همین دستاویز که بدعت است و... ویران کرد ومردم را باید به هر حیله از رفتن به این مکان بازداشت... 4⃣1⃣ باید پیام بی بندوباری را درجانهای مسلمانان دمید؛ 🔺باید به آنها گفت: "عیسی به کیش خود موسی به کیش خود" و "کسی را در گور دیگری نمی گذارند" هر کس هر کاری می خواهد بکند آزاد است. 🔺امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست. 5⃣1⃣ لازم است باید در راه ازدواج ها محدویت بوجود آورد؛ 🔺عرب نباید با فارس، و ترک نیز نباید با عرب ازدواج کند.... لطفاً با ما باشید Join👇 http://eitaa.com/joinchat/2275475456Ce225c76dfe ¯\_(ツ)_/¯ ❣فراجناحی کانال سیاسی، مذهبی و سبک زندگی👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر (قسمت یازدهم): ...اما نقاط قوت مسلمانان که در کتاب ( چگونه اسلام را در هم کوبیم)
(قسمت دوازدهم): 6⃣1⃣ فرآورده های ، به آتش کشیدن ، غرق کردن کشتی های بازرگانی و... در هم ریختگی را موجب خواهد شد. .... نوشته های کتاب بسیار نیکو بود بهترین برنامه ی کار من در آینده... هنگامی که کتاب را بازپس دادم، دبیر کل گفت که بدان که تو در این میدان تنها نیستی و تا کنون 5000 تن را برای این کار به گرفته ایم که در این اندیشه ایم که این افراد را به 10000 تن برسانیم و روزی که این کار انجام شود، بر مسلمانان چیره خواهیم شد و و کشور های اسلامی را در هم می کوبیم... اگر ما آن زمان را نبینیم فرزندان ما با چشمان خویش آنرا خواهند دید. بزرگان مسیحی ما در استانبول، بسیار زیرک هستند؛ زیرا در درون مسلمانان کرده اند ؛ برای پرورش کودکانشان گشوده اند؛ کلیساهایی بنا کرده اند؛ و را میانشان رایج کرده انند ؛👈درجوانهایشان نسبت به دین تردید ایجاد کرده اند؛ 👉 درجاهای مختلف را میانشان شعله ور کرده اند👌 بزرگانشان را چنان کرده اند که از بزرگیشان کاسته و همدلی و درمیانشان از بین برود. 🔹دبیر کل راز دوم را هم برای من گفت: سند پنجاه صفحه ای بود که به من هشدار داده بودند از این سند به کسی چیزی نگویم. 🔺خلاصه ی سندچنین بود: 1⃣ همکاری جدی با تزارها برای دست اندازی به مناطق اسلامی همچون ، ،‌ و توابع آن، و همکاری جدی با آنها برای دست یافتن به اطراف مناطق هم مرز با روسیه. 2⃣ زبان و رواج بخشیدن به زبان های دیگر چون سانسکریت و فارسی و کردی و... 🔺گسترش لهجه های فرعی در میان عربها که سبب خواهد شد عربها از زبان فصیح که _قرآن وسنت است دور شوند. ... با ما باشید Join👇 http://eitaa.com/joinchat/2275475456Ce225c76dfe ¯\_(ツ)_/¯ ❣فراجناحی کانال سیاسی، مذهبی و سبک زندگی👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر (قسمت دوازدهم): 6⃣1⃣ #آتش_زدن فرآورده های #کشاورزی، به آتش کشیدن #بازارها، غرق کر
(قسمت سیزدهم) : 🔺 راز دوم سند پنجاه صفحه ای: 3⃣ برنامه ریزی برای پاره پاره کردن حکومتهای و به بیشترین پاره های ممکن و حکومت های کوچک محلی که با یکدیگر نزاع کنند؛ زیرا گفته اند:" اختلاف بینداز وحکومت کن" 4⃣ کردن عقیده ی دختران وپسران مسلمان؛ افکندن در میان آنها نسبت به 👌فاسد کردن اخلاق آنها از طریق کتابها، باشگاه، نشریه ها، و مدارس و نیز دوستان غیر مسلمان که می توانند زمینه را برای این کار فراهم کنند باید در باشند و آنان را شکار کنند.👉 5⃣ ساختن دین ها و مذهب های جدید در کشورهای اسلامی؛ متناسب با تمایلات مردم آن منطقه، مثلاً باید چهار دین درمناطق شیعه نشین بوجود آورد و مذاهب چهار گانه ی اهل سنت را به شیوه ی ادیان جداگانه درآورد... و اختلاف های داشته باشند. 6⃣ تلاش برای گماشتن در این کشورها که در دستان ما باشند. ما را انجام دهند و از آنچه نهی شوند خود داری کنند. گسیل به گرد حاکمان و رساندن آنها به درجه آنان، تا وزارت بتواند بدین روش در حاکمان کند. 7⃣ گسترش دعوت به مسیحیت و ایجاد لشکر بزرگی از دانشمندان تا پس از آشنایی کامل با اوضاع مسلمانان، آنان را کنند و در کتابهایشان دست ببرند! 8⃣ زنده کردن مذاهب ـ حتی آنها که ازمیان رفته اند ـ شعله ور کردن آتش میان و ها و برانگیختن اختلاف در میان مذاهب 9⃣ با ایجاد های داخلی و مرزی اندیشه ی و همبستگی را ازسر بیرون کنند؛ نیروهای فکری و مالی شان نابود گردد؛ جوانانشان از میان بروند😔 و هرج ومرج آنان را فرا گیرد. 0⃣1⃣ ساختن آنان؛ نابود کردن ؛ ... و تلاش برای گسترش مکان هایی برای و افزون ساختن معتادان...❗️!!!!!❗️ با ما باشید Join👇 http://eitaa.com/joinchat/2275475456Ce225c76dfe ¯\_(ツ)_/¯ ❣فراجناحی کانال سیاسی، مذهبی و سبک زندگی👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر (قسمت سیزدهم) : 🔺 راز دوم سند پنجاه صفحه ای: 3⃣ برنامه ریزی برای پاره پاره کردن حک
(قسمت چهاردهم): ⭕️ وزارت دستور داد بار دیگر به سوی عراق روانه شوم تا کار را با به پایان برسانم. 🔺دبیر کل گفت: با او بی پرده سخن بگو، مزدور ما در اصفهان با او بی پرده سخن گفته و شیخ همه چیز را قبول کرده است؛ به شرط آن که ما از وی پشتیبانی کنیم. اگر لازم شد پول و سلاح کافی در اختیار او قرار گیرد و یک استان هر چند کوچک در اطراف نجد، به او سپرده شود. وزارت برنامه دقیقی دارد که شیخ باید آن را انجام دهد. 🔹برنامه این است: 1⃣ همه ی و روا دانستن آنان، ستاندن اموالشان، بر باد دادن و... 2⃣ کردن ها، ، مکان های مقدس مسلمانان در مکه، مدینه و دیگر شهرها به دستاویز و بت پرستی همچنین کردن شخصیت (ص) و جانشینانش و مردان بزرگ اسلام تا جایی که امکان دارد. 3⃣ تلاش برای سرپیچی از فرمان خلیفه و جنگ با او و بزرگان عربستان. 4⃣ گسترش هرج و مرج و در های_اسلامی. 5⃣ ویران کردن با این دستاویز که این بنا از باقی مانده است و از انجام و تشویق قبایل به و غارت . 6⃣ـ... 🔸چند روز بعد با خانواده و دوستانم بدرود گفتم و به سوی بصره به راه افتادم. به خانه ی عبدالرضا در بصره رسیدم؛ او گفت عبدالوهاب دو بار نامه ای برایت گذاشته است نامه را خواندم و دانستم که به نجد رفته است. 🔺به راه نجد رهسپار شدم وپس از رنج بسیار به آنجا رسیدم و شیخ محمد را در خانه اش پیدا کردم. 🔹آثار را در او دیدم؛ دریافتم که کرده است که این از نیرویش خواهد کاست؛ به او پند دادم که همسرش را کند و او هم پذیرفت... با ما باشید Join👇 http://eitaa.com/joinchat/2275475456Ce225c76dfe ¯\_(ツ)_/¯ ❣فراجناحی کانال سیاسی، مذهبی و سبک زندگی👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر (قسمت چهاردهم): ⭕️ وزارت دستور داد بار دیگر به سوی عراق روانه شوم تا کار را با #م
(قسمت آخر): 🔹با هم قرار گذاشتیم که من بنده ی او باشم!!!!! بنده ای که از بازار خریده است. من دو سال با او بودم و ما زمینه ی آشکار کردن دعوت را فراهم نمودیم. من بر گرد وی گروهی توانمند گرد آوردم که به آنها پول می دادیم؛ 🔺هرگاه آنها را در برابر دشمنان ناتوان می دیدم عزمشان را سخت می کردم، هرچه دعوتش را بیشتر میکرد دشمنانش بیشتر می شدند. گاهی به دلیل شایعاتی که علیه او می ساختند تصمیم به بازگشت از راهش می گرفت، اما من هر بار اراده ی او را سخت می کردم. من به وسیله ی جاسوسان و پول توطئه ها را درهم می شکستم... 🔸شیخ به من قول داد برنامه های ما را اجرا کند اما بعید می دانست بتواند را ویران کند و را درست کند. او از حاکمان مکه و استانبول می ترسید و می گفت آنان لشکریانی به سوی ما گسیل خواهند کرد که ما توانایی دفاع در برابر آنها نخواهیم داشت. من عذر او را پذیرفتم زیرا واقعا زمینه آماده نبود. 🔹پس از سالها کار، وزارت توانست " " را هم به سوی ما سوق دهد. از و قدرت از . اینچنین شد که قدرت بزرگی در سوی ما گرد آمد، ما "الدراعیه"را پایتخت حکومت ودین تازه قرار دادیم و وزارت، پنهانی حکومت نو را کافی می رساند. 🔸من و یازده تن دیگر از وزارت که زبان عربی و جنگ های بیابانی آموخته بودند در اجرای برنامه همکاری می کردیم و دو محمد هم با ما پیش می رفتند. 🔹ما همگی با دختران عشایر ازدواج نمودیم وچه شگفت زده شدیم از با شویش!!!!!!!! اینگونه ما با عشایر هم پیوسته شدیم. 🔸اینک کارها هر روز از روز پیش است و... به گونه ای که اگر فاجعه ای ناگهانی روی ندهد بذرهای کاشته شده چنان رشد می کند که میوه های مطلوب به بار خواهد نشست. "" 🔻دلواپس قلب آسمانم این درد به دل نیاز دارد 🔻این شرح تمام ماجرا نیست این قصه سر دراز دارد Join👇 http://eitaa.com/joinchat/2275475456Ce225c76dfe ¯\_(ツ)_/¯ ❣فراجناحی کانال سیاسی، مذهبی و سبک زندگی👆
🌹﷽✨ 🔹 خاطرات مسترهمفر جاسوس انگلستان اولین بار توسط آلمانی ها در خلال جنگ جهانی دوم به صورت یک مجموعه ی دنباله دار در مجله ی اشپیگل منتشر شد... بر آن شدیم تا قسمت هایی از این افشاگری بزرگ را به طور مختصر و دنباله دار در کانال قرار دهیم تا به مدد آشنایی تنها گوشه هایی از مکر و حیله های این پیر استعمارگر به اتحاد و همدلی هر چه بیشتر دست یازیم و نا آگاهانه مهره های بازی کارگردانان شیطان صفتی نباشیم که دستی در ساخت حلقه های تحمیق، تفرقه و جنایات گسترده در میان ملت های مسلمان دارند. امیدوارم درنشر آن ما را یاری دهید و تا آخر با ما باشید. Join👇 http://eitaa.com/joinchat/2275475456Ce225c76dfe ❣کانال سیاسی، اعتقادی 👆
فراجناحی
🌹﷽✨ #خاطرات_مستر_همفر 🔹 خاطرات مسترهمفر جاسوس انگلستان اولین بار توسط آلمانی ها در خلال جنگ جهانی
🔹 از گذشته های دور حکومت بریتانیای کبیر مانند امروز در این اندیشه بود که امپراطوری بزرگ و گسترده ی خود را چگونه حفظ کند... (در مستعمرات خود هند چین و خاورمیانه سیاست ها ی فعال و موفقیت امیز خود را به پیش می بریم وبه سوی حاکمیت کامل برآن گام بر می داریم.) 🔻 بنابراین ما باید به دو نکته می اندیشیدیم: 1⃣ در مناطقی که برآنها دست اندازی کرده ایم حاکمیت خود را حفظ کنیم. 2⃣ بخشهایی که هنوز زیر سلطه ی ما نیستند به مستعمرات خود بیفزاییم... 🔹 وزارت مستعمرات برای هریک از این کشورها کمیسیون خاصی برگزید تا به بررسی درمورد این مسائل بپردازد و من خوشبختانه از ابتدای ورود به این وزارت مورد اعتماد وزیر بودم. 🔹 حکومت بریتانیا از هند به علت وجود قومیتهای مختلف و ادیان متفاوت و وجود اختلاف بین آنها و چین به دلیل وجود ادیان بودا وکنفسیوس که انگیزه ی قیامی را درآنان برنمی انگیخت نگرانی نداشت. 🔹 اینها دو دین مرده ای هستند که به مسائل اجتماعی کاری ندارند و تنها به ابعاد درونی انسان می پردازند... 🔹 ما برای تحولات آینده برنامه های دراز مدتی برای ، ، و دراین کشورها در دست داشتیم. 🔹 یافتن پوشش مناسب ( ) برای این اهداف نیز دشوار نبود؛ 🔺 پوشش هایی با ظاهر جذاب و خیره کننده و باطن استوار ،که با تمایلات روحی مردم در این مناطق متناسب بود. اما وضع کشورهای اسلامی مارا نگران می کرد... ... Join👇 🆔 @farajenahi ❣کانال سیاسی، اعتقادی 👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر #قسمت_اول 🔹 از گذشته های دور حکومت بریتانیای کبیر مانند امروز در این اندیشه بود ک
🔹 ما با این مرد بیمار (امپراطور عثمانی) قراردادهایی بسته بودیم که همه به نفع ما بود؛ کارشناسان وزارت مستعمرات نیز بر این باور بودند که این مرد در کمتر ازیک قرن آینده نفسهای آخرش را خواهد کشید. 🔹 ما همچنین قراردادهای پنهانی با دولت ایران بسته بودیم و نیز جاسوسها و مزدورانی در این دو کشور به کار گرفته بودیم. 🔹 رشوه،فساد اداری و سرگرمی پادشاهان با زنان زیبا، چونان موریانه در آنها نفوذ کرده بود. 🔴 با این همه دلایل زیر ما به نتایج کار اطمینان نداشتیم: 1⃣ نیروی اسلام در جانهای فرزندانشان: یک فرد مسلمان در پیروی از اسلام استوار است بگونه ای که اسلام در جان یک مسلمان چونان مسیحیت در دل کشیشها و راهبان می باشد،که جان می دهند اما دست از مسیحیت نمی کشند. خطر مسلمانان شیعه در ایران، از این هم بیشتر است. 2⃣ روزگاری اسلام دین زندگی بوده و سروری داشته و برده خواندن سروران دشوار است. غرور سروری ـ حتی هنگام ناتوانی و عقب ماندگی ـ انسان را بسوی برتری می خواند.(👌) 3⃣ ما اطمینان نداشتیم که عثمانی ها و پادشاهان ایران آگاه نشوند و برنامه های سلطه گرانه ی ما را در هم نریزند.(گرچه این دو حکومت بسیار ناتوان شده بودند) 4⃣ ما از عالمان مسلمان بسیار نگران بودیم. علمای الازهر، عراق و ایران استوارترین سد دربرابر خواسته های ما محسوب می شدند؛ مردم از آنان پیروی می کردند و حکومت همچون موش هراسان از گربه از آنان می ترسید و البته اهل تسنن نسبت به شیعیان، کمتر از علمای خود فرمانبرداری داشتند؛ زیرا آنان هم سلطان را حاکم می دانند و هم شیخ الاسلام را؛ درحالی که شیعیان حکومت را تنها شایسته ی عالمان می دانند. 🔹 ما کنفرانس های بسیاری تشکیل دادیم تا برای این مسائل نگران کننده راه حلهایی بیابیم اما.... Join👇 🆔 @farajenahi ❣کانال سیاسی، اعتقادی 👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر #قسمت_دوم 🔹 ما با این مرد بیمار (امپراطور عثمانی) قراردادهایی بسته بودیم که همه ب
🔹 ما کنفرانس های بسیاری تشکیل دادیم تا برای این مسائل نگران کننده راه حلهایی بیابیم اما هربار با بن بست روبرو شدیم گزارشهای جاسوسان نیز نگران کننده بود. اما نا امیدی در ما راه نداشت ما خود را با تلاش و صبر بی پایان آموخته بودیم. 🔹 به یاد دارم یک بار که با وزیر و بزرگترین کشیشان کنفرانسی بپا کردیم و بی نتیجه به پایان رسید اسقف گفت: " ! مسیح پس از سیصد سال شکنجه پیروانش به حکومت رسید... 🔹 شاید ما هم موفق شویم پس از سیصد سال کفار را از مراکزشان بیرون برانیم(!!!)... و از همه ی وسائل و راهها برای تسلط و ترویج مسیحیت در سرزمینهای مسلمانان سود جوییم، اگر چه پس از قرنها به نتیجه برسیم؛ که پدران برای فرزندان می کارند." برکندن ریشه های درختی که در شرق و غرب زمین گسترش یافته دشوار است اما باید به هر طریق از دشواریهای آن کاست. 🔹 محمد(ص) از انحطاط شرق وغرب سود جست... اکنون هنگام آن رسیده است که آنچه را طی قرنها از دست داده ایم؛ با فداکاری بازستانیم. 🔹 درسال 1710 وزارت مستعمرات من را به مصر ، عراق، تهران، حجاز و استانبول فرستاد تا اطلاعات کافی برای ناتوان کردن مسلمانان و هم چیرگی بیشتر بر آنان به دست آورم. 🔹 من با هدف دوگانه ای راهی استانبول شدم در لندن به مقدار زیادی زبانهای ترکی، عربی(زبان قرآن) و فارسی زبان ایرانیان را آموخته بودم اما باید زبان را با همه ی ریزه کاری هایش به گونه ای می آموختم که مورد بدگمانی قرار نگیرم هر چند مسلمانان خوش گمانی را از پیامبرشان آموخته بودند و بدگمانی نزد آنان چون بدگمانی برای ما نیست. 🔹 به استانبول رسیدم؛ خود را محمد نامیدم و به مسجد جایگاه گردهمایی و عبادت مسلمانان رفتم! نظم پاکیزگی و فرمانبرداری آنان شگفت زده ام کرد با خود گفتم چرا.... Join👇 🆔 @farajenahi ❣کانال سیاسی، اعتقادی 👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر #قسمت_سوم 🔹 ما کنفرانس های بسیاری تشکیل دادیم تا برای این مسائل نگران کننده راه ح
🔹 به استانبول رسیدم؛ خود را محمد نامیدم و به مسجد جایگاه گردهمایی و عبادت مسلمانان رفتم. نظم پاکیزگی و فرمانبرداری آنان شگفت زده ام کرد؛ با خود گفتم چرا ما با این انسان ها می جنگیم؟ چرا می کوشیم آنها را درهم کوبیم و دستاوردهایشان را بربایم؟!... اما زود این اندیشه ی اهریمنی را از خود دور کردم و دوباره اراده نمودم که این جام را تا پایان بنوشم. 🔹 با عالم کهنسالی به نام احمد افندی آشنا شدم که در خوش نفسی و پاک باطنی بهترین دیندارانمان را چون او نیافته بودم. 🔹 به شیخ گفتم: من جوانی هستم که پدر ومادرم را ازدست داده ام؛ برادری هم ندارم؛ آنان برایم ثروتی به ارث گذاشتند. من اندیشیدم که قرآن و سنت بیاموزم... 🔹 شیخ به من بسیار مهربانی کرد و گفت: 1⃣ تو مسلمانی ومسلمانان باهم برادرند 2⃣ تو میهمانی وپیامبر گفته است میهمان را نوازش کنید. 3⃣ تو پوینده دانشی و اسلام بر بزرگداشت پویندگان دانش پای می فشارد... 🔹 از این مسائل بسیار شگفت زده شدم؛ با خود گفتم: "چه خوب بود مسیحیت چنین حقایق تابناکی داشت....." ☑ 🔹 به شیخ گفتم می خواهم قرآن بیاموزم وی از این درخواست شادمان شد. 🔹 آموزش قرآن وتفسیر آنرا با دشواری و مشقت فراوان از وی آموختم. بدینسان من در طول دو سال کامل قرآن را از ابتدا تا انتها خواندم... 🔹 هنگام آموزش باید وضو می گرفتم و مسواک می زدم که استفاده از مسواک برایم بسیار دشوار بود اما من ناگزیر از این کار بودم... 🔹 در استانبول شبها را در نزد خادم مسجد میخوابیدم و به وی پول می دادم و روزها را به صورت نیمه وقت برای نجاری کار میکردم و او مزد اندکی بصورت هفتگی به من می داد. 🔹 ظهرها در مغازه غذا می خوردم و برای نماز به مسجد می رفتم تا وقت نماز عصر در مسجد می ماندم و پس از آن راهی خانه شیخ می شدم. 🔹 در خانه ی او دوساعت به آموختن قرآن و زبانهای ترکی و عربی می پرداختم... او در آموزش قرآن و مبانی اسلام و ریزه کاریهای دو زبان عربی و ترکی چیزی فروگذار نمی کرد... 🔹 من در مدت اقامتم در استانبول ماهانه گزارشی از تحولات و مشاهداتم برای وزارت مستعمرات می فرستادم؛ 🔹 پس از دوسال اجازه گرفتم که به وطنم باز گردم اما شیخ نپذیرفت. شیخ به دلیل دوستی با من پافشاری می کرد که بمانم اما وظیفه ی ملی مرا به بازگشت به لندن و ارائه گزارش مشروح از اوضاع پایتخت خلافت و دریافت دستورات جدید فرا می خواند.... در روز وداع با شیخ، او با چشمان لبریز از اشک به من گفت: فرزندم خدا به همراهت؛ اگر به این شهر بازگشتی ومرا زنده نیافتی به.... Join👇 🆔 @farajenahi ❣کانال سیاسی، اعتقادی 👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر #قسمت_چهارم 🔹 به استانبول رسیدم؛ خود را محمد نامیدم و به مسجد جایگاه گردهمایی و ع
🔹 به یادم باش؛ ما در روز واپسین یکدیگر را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله)خواهیم دید... 🔹 وزارت، نه نفر از دوستان دیگرم را نیز همچون من به حضور در لندن فراخوانده بود، آنها پس از شنیدن گزارش هایم مرا تشویق کردند اما من دریافتم کارکرد من پس از جرج بلکود و هنری فانس در درجه سوم قرار دارد. 🔹 دبیرکل گفت همفر تو درسفر آینده دو وظیفه داری: 1⃣ نقطه ضعف مسلمان ها را که ما می توانیم از طریق آن به آنها آسیب برسانیم، دریابی و این پایه ی پیروزی بر دشمن است. 2⃣ اگر این نقطه ضعف را یافتی بر آن یورش ببر؛ اگر توانستی چنین کنی بدان که موفقترین مزدورانی و شایسته ی نشانه افتخار وزارت. 🔹 شش ماه در لندن بسر بردم؛ دراین مدت با دختر عموی خود که یک سال از من بزرگتر بود ازدواج کردم. هنگامی که ما در انتظار میهمان جدیدمان بودیم، وزارت به من دستور داد که باید به عراق بروم؛ یک سرزمین عربی. این دستور باعث تأسف من شد آن هم هنگامی که در انتظار تولد کودکم بودم؛ اما دلبستگی من به میهنم و نیز علاقه به مشهور شدن بر احساساتم چیره شد. 🔹شش ماه بعد در بصره بودم. بصره شهری است عشایری که در آن شیعه و سنی زندگی می کنند. برخی اهالی آن عرب اند و بعضی دیگر فارس و اندکی هم مسیحی در آن است. 🔹 به خاطر دارم یک بار موضوع اختلاف شیعه و سنی را با برخی از مسئولان وزارت در میان نهادم و گفتم: اگر آنان خردمند بودند اختلاف را به یک سو می نهادند و یکپارچه می شدند. آن مسئول بر من بانگ زد که تو باید آتش را شعله ور تر کنی نه آنکه در بین آنها وحدت ایجاد نمایی! وظیفه تو آن است اختلاف ها و کوه های آماده ی آتشفشانی را بیابی و اطلاعات دقیق آن را برای وزارت بفرستی. اگر بتوانی آتش اختلاف را شعله ور کنی خدمت بزرگی به بریتانیای کبیر کرده ای. ما 👈نمی توانیم در زندگی کنیم 👉مگر آنکه در همه ی مستعمرات و درگیری ایجاد کنیم. ما تنها از طریق ایجاد آشوب در میان مردم است که خواهیم توانست سلطان عثمانی را در هم کوبیم؛ در غیر این صورت چگونه یک ملت کوچک خواهد توانست بر یک ملت بزرگ چیره شود. ✅ بدان که حکومت های ترک و فارس ناتوان شده اند و تو باید مردم را بر این حکومت ها بشورانی؛ اگر آنها از هم جدا شوند و با یکدیگر به درگیری بپردازند ما به آسانی خواهیم توانست بر آنان چیره شویم.👌 ""تفرقه بیانداز و حکومت کن ✂️Divide and Rule"" Join👇 🆔 @farajenahi ❣کانال سیاسی، اعتقادی 👆
فراجناحی
#خاطرات‌_مستر_همفر #قسمت_ششم 🔹 هنگامی که به بصره رسیدم با شخصی به نام عمر طایی آشنا شدم؛ اما این مر
🔹 من می خواستم ترس انجام کارهای مخالف اعتقادات را در او از بین ببرم. فوراً به دیدار یکی از زنان مسیحی در خدمت وزارت مستعمرات که برای کردن در آنجا حضور داشتند شتافتم و شرح داستان را برای او گفتم ونام او را صفیه نهادم. ...این چنین من از خارج و صفیه از داخل برای توجیه شیخ می کوشیدیم. 🔹 سه روز بعد من گفتگوی طولانی در مورد عدم حرمت با وی انجام دادم هر چه به آیات قرآن و روایات استدلال کرد؛ رد نمودم و سرانجام گفتم معاویه، یزید، خلفای اموی و عباسی همه شراب می نوشیدند وهمین طور یهودیان و مسیحیان. آیا ممکن است همه ی آنها گمراه باشند و تو به راه درست بروی؟؟؟!!!.... در آخر متقاعدش کردم که اگر شراب را با آب چنان مخلوط کنی که مستی آور نباشد ممنوع نیست.(با اندکی تلخیص) 🔹 صفیه را از آنچه گذشته بود آگاه کردم واز او خواستم که به شیخ شرابی سخت بنوشاند. او چنین کرد و در پی آن به من خبر داد که وی شراب را تا به آخر نوشیده و عربده کشیده است... 🔹 روز بعد از آن شب، من آثار و را در او دیدم. 👈 چه زیبا بود این سخن طلایی که وزیر مستعمرات هنگام خداحافظی به من گفته بود که ما، را با و از مسلمانان باز پس گرفتیم و باید بکوشیم دیگر کشورها را هم با همین دو نیروی بزرگ باز ستانیم.👉 🔹 یک بار به شیخ گفتم قرآن می گوید اگر روزه بگیرید برای شما بهتر است و نگفته بر شما واجب است و.... اما او دیگر در برابر این نظر ایستاد و گفت محمد تو می خواهی مرا از دینم بیرون بری؛ به او گفتم: وهاب: دین ، سلامت روان وتجاوز نکردن به دیگران است؛ اگر انسان و نیکوکار باشد بهترین مردم است...(‌چه ترفندآشنایی!!!) او به نشانه ی عدم پذیرش سر تکان داد. نوبتی دیگر گفتم: "نماز واجب نیست زیرا خدا در قرآن می گوید نماز را برای یاد من بپا دار" پس کافیست تنها به یاد خدا باشی. وهاب گفت بله این را شنیده ام. از این سخن او بسیار شادمان شدم و... پس از آن نیز مشاهده می کردم که او جدیتی در نماز ندارد. 🔺 اینگونه من به تدریج رخت ایمان را از تن او بیرون آوردم... Join👇 🆔 @farajenahi ❣کانال سیاسی، اعتقادی 👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر #قسمت_هفتم 🔹 من می خواستم ترس انجام کارهای مخالف اعتقادات را در او از بین ببرم. ف
🔹...کوشیدم این روح را در او بدمم که غیر از شیعه و سنی خود را برگزیند؛ او این پیشنهاد را با دل و جان پذیرفت زیرا با غرور و آزاد اندیشی وی سازگار بود. 🔹 با او عهد برادری بستم و از آن هنگام من همواره حتی در سفرها با او بودم. می خواستم نهالی را که بهترین روزهای جوانیم را صرف آن کرده بودم، به برنشسته ببینم. 🔹 ((وی آن چنان خود را با او صمیمی کرده بود که حتی لباس و خوراک او را هم تامین می نمود و وهاب تمام و کمال عنان اختیار خود را به وی سپرده بود.)) ☑ هر ماه نتایج را به لندن می فرستادم و پاسخ به اندازه ی کافی تشویق کننده بود.... 🔹دراین روزها از لندن دستوراتی رسید که من راهی کربلا و نجف شوم؛ این دو شهر کعبه ی آرزوهای شیعیان و و آنهاست. چهار ماه درآنجا ماندم و یک صد صفحه ای به نماینده وزارت در بغداد سپردم؛ 🔹 به هنگام ترک بصره و سفر به کربلا و نجف از سرنوشت شیخ محمد عبدالوهاب بسیار نگران بودم؛ می ترسیدم راهی را که برایش انتخاب کرده بودم رها کند، زیرا او و بود. ( در لندن متوجه شدم که در سفر او به ایران که به سفارش من برای آشنایی هر چه بیشتر و صورت گرفته بود توسط شخصی با نام مستعار عبدالکریم که خود را برادر من جا زده بود و صفیه و زنی با نام آسیه که از مزدوران وزارت بود تحت نظر و تربیت قرار داشت.) 🔹پس از نجف به بغداد و از آنجا به لندن بازگشتم. در لندن دبیر کل بسیار از عملکرد من شادمان بود و وزیر از به چنگ آوردن محمد بسیار شادمان بود و گفت او ی وزارت است... و تو سزاوار دریافت بالاترین نشانهای وزارتی... به همین مناسبت وزیر گفت که دو راز بزرگ را بر تو خواهیم گفت که در مأموریت های بعدی تو مفید خواهد بود. 🔹 دبیرکل دستم را گرفت و به یکی از اتاق های وزارت برد که در آنجا چیز دیدم.... Join👇 🆔 @farajenahi ❣کانال سیاسی، اعتقادی 👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر #قسمت_هشتم 🔹...کوشیدم این روح را در او بدمم که غیر از شیعه و سنی خود #راه_سومی را
🔹 ده تن برگرد میزی بودند یکی از آنها در جامه سلطان عثمانی، دومی در جامه شیخ الاسلام استانبول، سومی بسان شاه فارس... یک عالم درباری شیعه؛ یک مرجع تقلید شیعه درنجف... هریک از اینها نویسنده ای با خود داشتند که آنچه می گفتند او می نگاشت. اطلاعات مزدوران به این چند نفر می رسید. 🔹 دبیرکل گفت: "این ها را ساخته ایم تا چگونگی های آنان (اصلی ها) را دریابیم آنها پس از دریافت اطلاعات به پرسش های ما پاسخ می دهند. نتیجه اندیشه های این افراد 70 درصد با افکار اصلیها همسان است!!!!..... 🔷 ما با چگونگی تفکر پادشاهان و عالمان مسلمان آشنا می شویم و راه کارهای در خور را برای عکس العمل آنها در مسائل سیاسی و دینی می یابیم. برای نمونه اگر بدانی دشمنت از شرق حمله می کند سپاهیانت را به آن سو گسیل می کنی و گرنه مجبوری آنها را در هر سو بپراکنی؛ اگر دریافتی که مسلمانان چگونه بر مذهب و دینش دلیل می آورد می توانی پاسخ های آماده در رد آن ارائه کنی و این جوابها برای خلل افکندن در باورهای مسلمانان کافی است. 🔷 دبیر کل سپس یک کتاب هزار صفحه ای به من داد که نتایج بررسی اندیشه های آن پنج تن اصلی و این پنج تن بدلی در امور ، ، و در آن آمده بود. 🔷 در این کتاب آمده بود که مسلمانان را به ، ، ، ، ، ایمن ساختن راهها، رعایت وسلامتی، ، ، ، نگه داشتن ،... فرا خوانده است 👈 که تأکید شده را در نگه داشته تا به حقیقت دینشان باز نگردند... 🔺اما نقاط که در کتاب آمده و دستور به از میان برداشتن آن داده شده:.... 1⃣ سرزمین ها، قومیت ها، زبانها ،رنگها برای آنها اهمیتی ندارد ☑ 2⃣ ربا، زنا، شراب برآنان حرام شده است. ☑ 3⃣ بسیار به عالمانشان دلبستگی دارند. ☑ 4⃣ جهاد را واجب می دانند. ☑ 5⃣ شیعیان...... Join👇 🆔 @farajenahi ❣کانال سیاسی، اعتقادی 👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر #قسمت_نهم 🔹 ده تن برگرد میزی بودند یکی از آنها در جامه سلطان عثمانی، دومی در جامه
🔹 اما نقاط مسلمانان که در کتاب (چگونه اسلام را در هم کوبیم) آمده و دستور به از میان بر داشتن آن داده شده: 5⃣ شیعیان، دادن به عالمانشان را واجب می دانند. 6⃣ زنانشان در سخت هستند که به آنان راه ندارد. 7⃣ برای پیامبر و خانواده اش و نیکان هایی دارند که محل گرد آمدن ( ) آنهاست. 8⃣ و برایشان واجب است. 9⃣ شیعیان دارند که سخنرانان آن ایمان را در وجودشان قوت می بخشد و آنها را به کارهای نیک تشویق می کند. 0⃣1⃣ بر این باورند که اسلام است... 🔴 این کتاب همچنین به افزودن نقاط ضعف واز میان برداشتن نقاط قوت با دلیل سفارش نموده است. ✳️ در بخش افزودن نقاط ضعف و ازمیان بردن نقاط قوت می گوید: 1⃣ زنده کردن فریاد های ، ، ، و مانند اینها؛ چنان که باید به مسلمانان سفارش کرد به تمدن گذشته ی کشور خود و توجه کنند. همچون زنده کردن فراعنه در مصر، تمدن بابلی در عراق و در .... 2⃣ می توان شایع کرد اسلام زن را می کند... 3⃣ باید را تشویق کنیم که از سر بیفکنند با این دلیل که این یک عادت اسلامی نیست آنگاه که زنان چادر از سر افکندند را تشویق کنیم تا بسوی آنان روند تا در میانشان افتد.... 4⃣ آنها را باید درحالت نگه داشت؛ حلقه های را گسترش داد؛ کتابهایی که به فرا می خواند همچون احیاء العلوم غزالی ، منظومه های مثنوی و کتابهای را ترویج نمود تا نسبت به بی مسؤولیت گردند... 5⃣... Join👇 🆔 @farajenahi ❣کانال سیاسی، اعتقادی 👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر #قسمت_دهم 🔹 اما نقاط #قوت مسلمانان که در کتاب (چگونه اسلام را در هم کوبیم) آمده
...اما نقاط قوت مسلمانان که در کتاب ( چگونه اسلام را در هم کوبیم) آمده و دستور به از میان برداشتن آن داده شده:.... 5⃣ پراکندن چهار چیز ضروری است: شراب، زنا، قمار و گوشت خوک؛ آشکارا یا نهانی 6⃣... از وزارت مستعمرات می خواهد تا از خزانه ی خود برای کارمندانی که این امور را می پراکنند حقوق مشخص نماید. مزدوران را باید جامه ی عالمان پوشاند تا اینان همه گونه کار بد انجام دهند تا مردم به هر شوند و نتوانند دریابند که این عالم است یا مزدور. 7⃣ باید مسلمانان را از عبادت باز داشت و در سودمند بودن آن تردید افکند با این دستاویز که خدا از اطاعت انسانها بی نیاز است. 8⃣ 🔴 باید 👈به سختی👉 از 🕋 ، جلوگیری کرد واز هر همچون و حاضر شدن در و دسته های عزاداری باز داشت. 9⃣ اسلام را باید و هرج و مرج برشماریم؛ 🔺در عقاید مردم ایجاد کنیم؛، و در کشورهای اسلامی را به نسبت دهیم. 0⃣1⃣ باید پدران را از پسران جدا کنیم تا فرزندان به پرورش پدران گردن ننهند و تربیت آنان به دست ما بیفتد و ما آنان را از تربیت دینی و پیوستگی با دور کنیم. 1⃣1⃣ نمازهای جماعت را باید با نسبت دادن فسق به امام جماعت و دشمنی انداختن باشیوه های گوناگون درمیان امام و پیروانش برافکند. 2⃣1⃣ زیارتگاه ها را باید به بهانه ی اینکه در زمان پیامبر نبوده و بدعت است ویران کرد ومردم را از رفتن به اینگونه مکان ها باز داشت. (حاصل ویران کردن بقیع) 3⃣1⃣ حسینیه ها را باید با همین دستاویز که بدعت است و... ویران کرد و مردم را باید به هر حیله از رفتن به این مکان بازداشت... 4⃣1⃣ باید پیام بی بندوباری را درجانهای مسلمانان دمید؛ 🔺باید به آنها گفت: "عیسی به کیش خود موسی به کیش خود" و "کسی را در گور دیگری نمی گذارند" هر کس هر کاری می خواهد بکند آزاد است. 🔺امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست. 5⃣1⃣ لازم است باید در راه ازدواج ها محدویت بوجود آورد؛ 🔺عرب نباید با فارس، و ترک نیز نباید با عرب ازدواج کند... Join👇 🆔 @farajenahi ❣کانال سیاسی، اعتقادی 👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر #قسمت_یازدهم ...اما نقاط قوت مسلمانان که در کتاب ( چگونه اسلام را در هم کوبیم) آم
6⃣1⃣ فرآورده های ، به آتش کشیدن ، غرق کردن کشتی های بازرگانی و... در هم ریختگی را موجب خواهد شد. .... نوشته های کتاب بسیار نیکو بود بهترین برنامه ی کار من در آینده... هنگامی که کتاب را باز پس دادم، دبیر کل گفت که بدان که تو در این میدان تنها نیستی و تاکنون 5000 تن را برای این کار به خدمت گرفته ایم که در این اندیشه ایم که این افراد را به 10000 تن برسانیم و روزی که این کار انجام شود، بر مسلمانان چیره خواهیم شد و و کشورهای اسلامی را در هم می کوبیم... اگر ما آن زمان را نبینیم فرزندان ما با چشمان خویش آنرا خواهند دید. بزرگان مسیحی ما در استانبول، بسیار زیرک هستند؛ زیرا در درون مسلمانان کرده اند ؛ برای پرورش کودکانشان گشوده اند؛ کلیساهایی بنا کرده اند؛ و را میانشان رایج کرده انند ؛👈درجوانهایشان نسبت به دین تردید ایجاد کرده اند؛ 👉 درجاهای مختلف را میانشان شعله ور کرده اند👌 بزرگانشان را چنان کرده اند که از بزرگیشان کاسته و همدلی و درمیانشان از بین برود. 🔹دبیر کل راز دوم را هم برای من گفت: سند پنجاه صفحه ای بود که به من هشدار داده بودند از این سند به کسی چیزی نگویم. 🔺خلاصه ی سندچنین بود: 1⃣ همکاری جدی با تزارها برای دست اندازی به مناطق اسلامی همچون ، ،‌ و توابع آن، و همکاری جدی با آنها برای دست یافتن به اطراف مناطق هم مرز با روسیه. 2⃣ زبان و رواج بخشیدن به زبان های دیگر چون سانسکریت و فارسی و کردی و... 🔺گسترش لهجه های فرعی در میان عربها که سبب خواهد شد عربها از زبان فصیح که _قرآن و سنت است دور شوند... Join👇 🆔 @farajenahi ❣کانال سیاسی، اعتقادی 👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر #قسمت_دوازدهم 6⃣1⃣ #آتش_زدن فرآورده های #کشاورزی، به آتش کشیدن #بازارها، غرق کردن
🔺 راز دوم سند پنجاه صفحه ای: 3⃣ برنامه ریزی برای پاره پاره کردن حکومتهای و به بیشترین پاره های ممکن و حکومت های کوچک محلی که با یکدیگر نزاع کنند؛ زیرا گفته اند:" اختلاف بینداز وحکومت کن" 4⃣ کردن عقیده ی دختران وپسران مسلمان؛ افکندن در میان آنها نسبت به 👌فاسد کردن اخلاق آنها از طریق کتابها، باشگاه، نشریه ها، و مدارس و نیز دوستان غیر مسلمان که می توانند زمینه را برای این کار فراهم کنند باید در باشند و آنان را شکار کنند.👉 5⃣ ساختن دین ها و مذهب های جدید در کشورهای اسلامی؛ متناسب با تمایلات مردم آن منطقه، مثلاً باید چهار دین درمناطق شیعه نشین بوجود آورد و مذاهب چهار گانه ی اهل سنت را به شیوه ی ادیان جداگانه درآورد... و اختلاف های داشته باشند. 6⃣ تلاش برای گماشتن در این کشورها که در دستان ما باشند. ما را انجام دهند و از آنچه نهی شوند خود داری کنند. گسیل به گرد حاکمان و رساندن آنها به درجه آنان، تا وزارت بتواند بدین روش در حاکمان کند. 7⃣ گسترش دعوت به مسیحیت و ایجاد لشکر بزرگی از دانشمندان تا پس از آشنایی کامل با اوضاع مسلمانان، آنان را کنند و در کتابهایشان دست ببرند! 8⃣ زنده کردن مذاهب ـ حتی آنها که ازمیان رفته اند ـ شعله ور کردن آتش میان و ها و برانگیختن اختلاف در میان مذاهب 9⃣ با ایجاد های داخلی و مرزی اندیشه ی و همبستگی را ازسر بیرون کنند؛ نیروهای فکری و مالی شان نابود گردد؛ جوانانشان از میان بروند😔 و هرج ومرج آنان را فرا گیرد. 0⃣1⃣ ساختن آنان؛ نابود کردن ؛ ... و تلاش برای گسترش مکان هایی برای و افزون ساختن معتادان...❗️!!!!!❗️ Join👇 🆔 @farajenahi ❣کانال سیاسی، اعتقادی 👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر #قسمت_سیزدهم 🔺 راز دوم سند پنجاه صفحه ای: 3⃣ برنامه ریزی برای پاره پاره کردن حکوم
⭕️ وزارت دستور داد بار دیگر به سوی عراق روانه شوم تا کار را با به پایان برسانم. 🔺دبیر کل گفت: با او بی پرده سخن بگو، مزدور ما در اصفهان با او بی پرده سخن گفته و شیخ همه چیز را قبول کرده است؛ به شرط آن که ما از وی پشتیبانی کنیم. اگر لازم شد پول و سلاح کافی در اختیار او قرار گیرد و یک استان هر چند کوچک در اطراف نجد، به او سپرده شود. وزارت برنامه دقیقی دارد که شیخ باید آن را انجام دهد. 🔹برنامه این است: 1⃣ همه ی و روا دانستن آنان، ستاندن اموالشان، بر باد دادن و... 2⃣ کردن ها، ، مکان های مقدس مسلمانان در مکه، مدینه و دیگر شهرها به دستاویز و بت پرستی همچنین کردن شخصیت (ص) و جانشینانش و مردان بزرگ اسلام تا جایی که امکان دارد. 3⃣ تلاش برای سرپیچی از فرمان خلیفه و جنگ با او و بزرگان عربستان. 4⃣ گسترش هرج و مرج و در های_اسلامی. 5⃣ ویران کردن با این دستاویز که این بنا از باقی مانده است و از انجام و تشویق قبایل به و غارت . 6⃣ـ... 🔸چند روز بعد با خانواده و دوستانم بدرود گفتم و به سوی بصره به راه افتادم. به خانه ی عبدالرضا در بصره رسیدم؛ او گفت عبدالوهاب دو بار نامه ای برایت گذاشته است نامه را خواندم و دانستم که به نجد رفته است. 🔺به راه نجد رهسپار شدم وپس از رنج بسیار به آنجا رسیدم و شیخ محمد را در خانه اش پیدا کردم. 🔹آثار را در او دیدم؛ دریافتم که کرده است که این از نیرویش خواهد کاست؛ به او پند دادم که همسرش را کند و او هم پذیرفت... Join👇 🆔 @farajenahi ❣کانال سیاسی، اعتقادی 👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر #قسمت_چهاردهم ⭕️ وزارت دستور داد بار دیگر به سوی عراق روانه شوم تا کار را با #محم
🔹با هم قرار گذاشتیم که من بنده ی او باشم!!!!! بنده ای که از بازار خریده است. من دو سال با او بودم و ما زمینه ی آشکار کردن دعوت را فراهم نمودیم. من بر گرد وی گروهی توانمند گرد آوردم که به آنها پول می دادیم؛ 🔺هرگاه آنها را در برابر دشمنان ناتوان می دیدم عزمشان را سخت می کردم، هرچه دعوتش را بیشتر میکرد دشمنانش بیشتر می شدند. گاهی به دلیل شایعاتی که علیه او می ساختند تصمیم به بازگشت از راهش می گرفت، اما من هر بار اراده ی او را سخت می کردم. من به وسیله ی جاسوسان و پول توطئه ها را درهم می شکستم... 🔸شیخ به من قول داد برنامه های ما را اجرا کند اما بعید می دانست بتواند را ویران کند و را درست کند. او از حاکمان مکه و استانبول می ترسید و می گفت آنان لشکریانی به سوی ما گسیل خواهند کرد که ما توانایی دفاع در برابر آنها نخواهیم داشت. من عذر او را پذیرفتم زیرا واقعا زمینه آماده نبود. 🔹پس از سالها کار، وزارت توانست " " را هم به سوی ما سوق دهد. از و قدرت از . اینچنین شد که قدرت بزرگی در سوی ما گرد آمد، ما "الدراعیه"را پایتخت حکومت ودین تازه قرار دادیم و وزارت، پنهانی حکومت نو را کافی می رساند. 🔸من و یازده تن دیگر از وزارت که زبان عربی و جنگ های بیابانی آموخته بودند در اجرای برنامه همکاری می کردیم و دو محمد هم با ما پیش می رفتند. 🔹ما همگی با دختران عشایر ازدواج نمودیم وچه شگفت زده شدیم از با شویش!!!!!!!! اینگونه ما با عشایر هم پیوسته شدیم. 🔸اینک کارها هر روز از روز پیش است و... به گونه ای که اگر فاجعه ای ناگهانی روی ندهد بذرهای کاشته شده چنان رشد می کند که میوه های مطلوب به بار خواهد نشست. 🔻دلواپس قلب آسمانم این درد به دل نیاز دارد 🔻این شرح تمام ماجرا نیست این قصه سر دراز دارد Join👇 🆔 @farajenahi ❣کانال سیاسی، اعتقادی 👆