eitaa logo
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
17.1هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.3هزار ویدیو
67 فایل
مدیر @Yaasnabi تبادل نداریم اگر کانالو دوست دارید یه فاتحه برای مادر 🖤بنده بفرستید تا اطلاع ثانوی تبلیغ شخصی نداریم به آیدی بالا پیام ندید لطفا
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام خواهران گلم درمورد سوالی ک خانومی پرسیده بودن بچشون تاصبح گریه میکنه و نفخ داره من دوتادختردارم هردودخترم نفخ داشتن بردم دکترقطره قولنج داد گفت تاسه چهارماهگی خوب میشه منم ازروز اول ک دخترم بدنیااومدبهش دادم خداروشکرسه و نیم ماهه شد نفخشم تموم شد مشکلی پیش نمیادنترسیدجوری بود دخترم اینقدرزورمیزدکبودمیشدوخیلی گریه میکرددختراولمم همینجوری اون چهارماهگی خوب شد من بچهام اینجوری بودن بازم هرطورخودتون دوست دارید مواظب نی نی های خشگلتون باشید درپناه حق❤️ مامان بسلامتی زایمان کرد و اوردیمش خونه ، همون خواهرم که از حاملگی مامان ناراحت بود قهر کرده بود رفته بود تو زیر زمین🤦‍♀ دوست نداشت بچه رو ببینه😐روز دوم شد یه لحظه منو مامان رفتیم تو اتاق بچه تنها بود ،تا اومدیم دیریم خواهرم نشسته کنار بچه داره نازش میکنه😁مامانم بعد مدتها یه خنده نشست به صورتش☺️😍 بعدها طوری بود مثه چسب دوقلو این بچه به همون خواهرم چسبیده بود😂 باید بزور ازش جدامیکردیم☺️ اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano‌
سلام درجواب خانمی که گفتن بچه ی خواهرشوهرش دوروزه بدنیااومده وسینه نمیگیره میخواستم بگم ازشیردوش استفاده کنن اگه بااین شیردوش های کوچیک نمیشه یه نوعیش هست داروخانه داره بزرگه ومکشش زیاده قبل ازهربارشیردهی استفاده کنن..انشاالله مشکلش برطرف بشه مامان بسلامتی زایمان کرد و اوردیمش خونه ، همون خواهرم که از حاملگی مامان ناراحت بود قهر کرده بود رفته بود تو زیر زمین🤦‍♀ دوست نداشت بچه رو ببینه😐روز دوم شد یه لحظه منو مامان رفتیم تو اتاق بچه تنها بود ،تا اومدیم دیریم خواهرم نشسته کنار بچه داره نازش میکنه😁مامانم بعد مدتها یه خنده نشست به صورتش☺️😍 بعدها طوری بود مثه چسب دوقلو این بچه به همون خواهرم چسبیده بود😂 باید بزور ازش جدامیکردیم☺️ اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano‌
سلام..دوستان کسی بوده سرکلاژ شکمی انجام‌ داده باشه؟؟میشه بهم بگید چطوره..و هزینش... و آیا بعداز انجام سرکلاژشکمی تونستین تا ۹ماه بچه سالم به دنیا بیاد مشکلی پیش نیومد... 🌹🌹ممنونم از راهنماییتون 🙏🌹🌹 مامان بسلامتی زایمان کرد و اوردیمش خونه ، همون خواهرم که از حاملگی مامان ناراحت بود قهر کرده بود رفته بود تو زیر زمین🤦‍♀ دوست نداشت بچه رو ببینه😐روز دوم شد یه لحظه منو مامان رفتیم تو اتاق بچه تنها بود ،تا اومدیم دیریم خواهرم نشسته کنار بچه داره نازش میکنه😁مامانم بعد مدتها یه خنده نشست به صورتش☺️😍 بعدها طوری بود مثه چسب دوقلو این بچه به همون خواهرم چسبیده بود😂 باید بزور ازش جدامیکردیم☺️ اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano‌
: سلام روزتون بخیر میخوام از کانال خوبتون تشکر کنم❤ من برادرم ۲سالو۷ماهش هست از وقتی که به دنیا امد قسمتی از پشت چشمش قرمز بود که دکترامیگفتن چیز خاصی نیست وکم کم اون قرمزی پشت چشمش محو شد چند ماهی هست که داخل یا بین مژه هاش دونه های قرمز وبعد چن روز خود به خود میترکه وحس میکنم کمی چشماش خارش داره و بهانه گیرشده .دوسری دکتر برم سری اول یه قطره دادن وگفتن چیزخاصی نیست.سری بعد هم دو تا پماد ویک شامپوی چشم دادن که هرشب گفتن استفاده کنیم ولی هنوز افاقه نکرده ودباره چشمش دونه شده نمی دونم چه کار کنم ازتون خواهش میکنم اگه تجربه ای دارید بفرستید واگه دکتر چشم خیلی خوب سراغ دارید درشهر قم معرفی کنید🌹🌹 مامان بسلامتی زایمان کرد و اوردیمش خونه ، همون خواهرم که از حاملگی مامان ناراحت بود قهر کرده بود رفته بود تو زیر زمین🤦‍♀ دوست نداشت بچه رو ببینه😐روز دوم شد یه لحظه منو مامان رفتیم تو اتاق بچه تنها بود ،تا اومدیم دیریم خواهرم نشسته کنار بچه داره نازش میکنه😁مامانم بعد مدتها یه خنده نشست به صورتش☺️😍 بعدها طوری بود مثه چسب دوقلو این بچه به همون خواهرم چسبیده بود😂 باید بزور ازش جدامیکردیم☺️ اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano‌
سلام من هفته نهم بارداری هستم وسومین بارداریم هست اما یه هفته هست که رفلاکس معده یا همون ترش کردن خیلی اذیتم میکنه تو بار داری دومم از ماه ششم یا هفتم شروع شد اما الان از ماه دوم خیلی اذیتم میکنه فکرهم میکنم که خیلی زود باشه کسی پیشنهادی داره برای بهتر شدن ؟ سلام دوستان گلم برای دردساق پا در دوره ماهیانه چیکارکنیم؟خیلی اذیت میشم ممنون،تورو خدابا دلهای پاکتون برام دعاکنین بعد2تاسقط،بارداربشم با سلام یه سوال داشتم دخترم ده ماهشه دومین فرزندم هستش شیر یکی از سینه هام خیلی کم شده باید چیکارکنم؟ مامان بسلامتی زایمان کرد و اوردیمش خونه ، همون خواهرم که از حاملگی مامان ناراحت بود قهر کرده بود رفته بود تو زیر زمین🤦‍♀ دوست نداشت بچه رو ببینه😐روز دوم شد یه لحظه منو مامان رفتیم تو اتاق بچه تنها بود ،تا اومدیم دیریم خواهرم نشسته کنار بچه داره نازش میکنه😁مامانم بعد مدتها یه خنده نشست به صورتش☺️😍 بعدها طوری بود مثه چسب دوقلو این بچه به همون خواهرم چسبیده بود😂 باید بزور ازش جدامیکردیم☺️ اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano‌
سلام ستایش خانم عزیز و همه ی شما عزیزان که اینها رو میخونید.. من چهارده سال هست که ازدواج کردم و سه ماه بعداز ازدواج باردار شدم و خدا یه دختر ناز بهمون عنایت کرد که شکرمیکنم.بعداز هفت سال دوباره اقدام کردم و خدا بهمون یه پسر ناز عنایت کرد و خدا رو شکر میکنم....الان پسرم هفت سالش هست و دوباره اقدام کردم و الان هم باردارم😇ولی یه چیزی.....چون مامانم مخالف فرزند زیاد داشتن هست و میخواد من و دعوا کنه میترسم بهش بگم که باردارم😢آخه وضع مالی زیاد خوبی نداریم به خاطر این مامانم میگه دیگه بچه نیار و همین ها رو بزرگ کن.....موندم چه جوری به مامانم بگم من باردارم....از شما میخوام راهنماییم کنید تا از این کلافه بودن و استرس بیرون بیام.ممنون میشم از همتون....دعا میکنم خدا به همه ی شما مهربونا بچه های سالم و صالح و چند قلو عنایت کنه🤲🏻من خودم عاشق دوقلو هستم.دعا کنید این سری دوقلو باشه...ببخشید طولانی شد.برای سلامتی امام زمان صلوات🌸 مامان بسلامتی زایمان کرد و اوردیمش خونه ، همون خواهرم که از حاملگی مامان ناراحت بود قهر کرده بود رفته بود تو زیر زمین🤦‍♀ دوست نداشت بچه رو ببینه😐روز دوم شد یه لحظه منو مامان رفتیم تو اتاق بچه تنها بود ،تا اومدیم دیریم خواهرم نشسته کنار بچه داره نازش میکنه😁مامانم بعد مدتها یه خنده نشست به صورتش☺️😍 بعدها طوری بود مثه چسب دوقلو این بچه به همون خواهرم چسبیده بود😂 باید بزور ازش جدامیکردیم☺️ اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano‌
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاطمیه، عزاداری فاطمیه، اشک فاطمیه؛ اگر در درون تو، به کشفِ یک رمز مهم و نینجامد، یعنی؛ تو در این حَرَم، مَحرم نشده‌ای ❗️ instagram.com/ostad.shojae1
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ماجرای یک شوخی که منجر به مرگ موقت شد ▪️این قسمت: از جنس یقین ▫️تجربه‌گر : آقای محسن مهاجری 💢لینک فیلم کامل در تلوبیون: https://www.telewebion.com/episode/2571645 ┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
سلام خسته نباشید در جواب خانومی ک درمورد نزدیکی و... در هفته های اول پرسیده بودن... عزیزم دکتر من بهم گفت هفته های اول یا همون سه ماهه اول نزدیکی نداشته باشید بهتره چون برا بچه خطرناکه و ممکنه خود مادر هم اذیت بشه البته فکر میکنم بر حسب سن هم باشه چون من سنم کم بود و به خاطر پایین بود جفت به این مورد اشاره کرد حالا بازم خانومای دیگه شاید تجربشون بیشتر باشه... چه دردسرتون بدم خانوما از بارداری و زایمان و بچه داری مامان در اون شرایط،بارداری با همه مشقتش تموم شد ،بعد زایمان گردن مادرم بد جور گرفته بود نمیتونست جم بخوره ،چند روز دوا دکتر و بچه رو جمع کردن بلاخره مامان بهتر شد.شیر که نداشت اونقدر که جوش و غصه داشت ،بزور سیر میشد بچه ...گریه بچه هم زیاد بود ،مامان مهمونی دعوت میشدن نمیرفت ،از خونه بیرون نمیرفت یا اگه میخواست بره بچه رو خونه پیش خواهرام میذاشت میرفت😢در این حد اذیت میشد هم از نظر بیقراری بچه هم از نگاههای مردم😔 اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano‌
سلام خسته نباشید میخواستم تشکر کنم از خانومای عزیزی ک منو راهنمایی کردن❤️ از دیشب شروع کردم ب دادن قطره ب دخترم الحمدلله آرومتر شده بازم ممنونم ک خواهرانه راهنماییم کردین💗 چه دردسرتون بدم خانوما از بارداری و زایمان و بچه داری مامان در اون شرایط،بارداری با همه مشقتش تموم شد ،بعد زایمان گردن مادرم بد جور گرفته بود نمیتونست جم بخوره ،چند روز دوا دکتر و بچه رو جمع کردن بلاخره مامان بهتر شد.شیر که نداشت اونقدر که جوش و غصه داشت ،بزور سیر میشد بچه ...گریه بچه هم زیاد بود ،مامان مهمونی دعوت میشدن نمیرفت ،از خونه بیرون نمیرفت یا اگه میخواست بره بچه رو خونه پیش خواهرام میذاشت میرفت😢در این حد اذیت میشد هم از نظر بیقراری بچه هم از نگاههای مردم😔 اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano‌
اون خانمی که گفتن کیست رو با طب سنتی خوب کردن چی مصرف کردن اخه منم کیست دارم😔 همون خانمی که بچش مرد ودوباره بچه دار شد چه دردسرتون بدم خانوما از بارداری و زایمان و بچه داری مامان در اون شرایط،بارداری با همه مشقتش تموم شد ،بعد زایمان گردن مادرم بد جور گرفته بود نمیتونست جم بخوره ،چند روز دوا دکتر و بچه رو جمع کردن بلاخره مامان بهتر شد.شیر که نداشت اونقدر که جوش و غصه داشت ،بزور سیر میشد بچه ...گریه بچه هم زیاد بود ،مامان مهمونی دعوت میشدن نمیرفت ،از خونه بیرون نمیرفت یا اگه میخواست بره بچه رو خونه پیش خواهرام میذاشت میرفت😢در این حد اذیت میشد هم از نظر بیقراری بچه هم از نگاههای مردم😔 اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano‌
سلام ستایش خانم وقتتون بخیر خداقوت در پاسخ خانمی که بهشون گفتن بچه میکروسفاله . عزیز دلم نذر یکی از معصومین ع بکنش و اگر تهران هستید در اولین فرصت برید پیش یه دکتر متخصص زنان و زایمان فلوشیپ پریناتولوژی ( جنین و مادر، بارداری های پر خطر) من الان تحت نظر چنین دکتری هستم. خانم دکتر منصوره حقیری تو بیمارستان شهید چمران،نجمیه، مردم و انصاری هستند. اینم شماره منشیشون و آدرس مطبشون: روزهاي يكشنبه سه شنبه صبح وعصر پنجشنبه صبح خ پيروزي بين خ سوم وچهارم نيروي هوايي ساختمان پزشكان نيكان طبقه دو واحد ٤ ٠٩٠١٩٩٠٠٧١١ ایشان خیلی معتقد و مقیدن و خودشون دقیق سونوگرافی می کنند هر چی باشه بهتون راست و حسینی میگن اگرم تهران نیستی یه دکتری با چنین تخصص پیدا کن برو پیشش إن شاء الله که چیزی نیست و فرزندی سالم و صالح خدا بهت میده و براحتی به آغوشش میگیری بعدم سونوگرافیNT و آنومالیتون همه چیزش نرمال بود؟ چه دردسرتون بدم خانوما از بارداری و زایمان و بچه داری مامان در اون شرایط،بارداری با همه مشقتش تموم شد ،بعد زایمان گردن مادرم بد جور گرفته بود نمیتونست جم بخوره ،چند روز دوا دکتر و بچه رو جمع کردن بلاخره مامان بهتر شد.شیر که نداشت اونقدر که جوش و غصه داشت ،بزور سیر میشد بچه ...گریه بچه هم زیاد بود ،مامان مهمونی دعوت میشدن نمیرفت ،از خونه بیرون نمیرفت یا اگه میخواست بره بچه رو خونه پیش خواهرام میذاشت میرفت😢در این حد اذیت میشد هم از نظر بیقراری بچه هم از نگاههای مردم😔 اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano‌
سلام ستایش خانم ممنون از کانال تون من یک هفته هست که شکمم سفت شده احساس میکنم چیزی تو شکمم هست که نفسم داره میگره تا یکم کارمیکنم کمردرد میگیرم هنوز یک هفته از پریودیم مونده بی بی چک زدم منفی بود میخوام از خانومای عزیز بفهم کسی آیا اینجوری شده که حامله بوده یانه سلام شب بخیر بیزحمت ازخانمهای گروه سوال کنید تهران دکترخوب ومومن ومتدین زنان وزایمان که خانمهارو به بارداری تشویق کنن می شناسند. چه دردسرتون بدم خانوما از بارداری و زایمان و بچه داری مامان در اون شرایط،بارداری با همه مشقتش تموم شد ،بعد زایمان گردن مادرم بد جور گرفته بود نمیتونست جم بخوره ،چند روز دوا دکتر و بچه رو جمع کردن بلاخره مامان بهتر شد.شیر که نداشت اونقدر که جوش و غصه داشت ،بزور سیر میشد بچه ...گریه بچه هم زیاد بود ،مامان مهمونی دعوت میشدن نمیرفت ،از خونه بیرون نمیرفت یا اگه میخواست بره بچه رو خونه پیش خواهرام میذاشت میرفت😢در این حد اذیت میشد هم از نظر بیقراری بچه هم از نگاههای مردم😔 اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano‌
سلام خسته نباشید خانمی که ازم پرسید چجوری کیستمو درمان کردم رفتم طب اسلامی یه شیاف دست ساز داد که اگه ایشون متاهل باشن میتونن استفاده کنن چون شیاف واژنی بود برا درمانش راهای دیگه هم هست که بهتره با خود دکتر طب اسلامی صحبت کنن مثلا رژیم غذایی خاصی بهم داد ی سری ممنوعیت ها مث نخوردن سردیجات و ترشیجات نخوردن سرخ کردنی مرتب زنجبیل و عسل هرکدوم ی قاشق چای خوری و ماهی دودی و کباب برع تازه هرهفته چه دردسرتون بدم خانوما از بارداری و زایمان و بچه داری مامان در اون شرایط،بارداری با همه مشقتش تموم شد ،بعد زایمان گردن مادرم بد جور گرفته بود نمیتونست جم بخوره ،چند روز دوا دکتر و بچه رو جمع کردن بلاخره مامان بهتر شد.شیر که نداشت اونقدر که جوش و غصه داشت ،بزور سیر میشد بچه ...گریه بچه هم زیاد بود ،مامان مهمونی دعوت میشدن نمیرفت ،از خونه بیرون نمیرفت یا اگه میخواست بره بچه رو خونه پیش خواهرام میذاشت میرفت😢در این حد اذیت میشد هم از نظر بیقراری بچه هم از نگاههای مردم😔 اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano‌
صوت حجه الاسلام اقای وافی رو چند روز قبل خواستم بزنم بعلت مشغله فراموشم شد میزنم گوش کنید جالبه صحبتهاشون در ادامه صوتی میزنم درباره همین صوت اقای وافی گوش کنید لطفا
هشدار جمعیتی نشر حداکثری.mp3
13.81M
✅ فایل کامل (اصلی) سخنرانی حجت الاسلام محمدمسلم وافی در خصوص مطالبه جمعیت 🔸 گوش کنید تا ببینید چه مقدار سخنان ایشان در برخی کانالها تحریف و تقطیع شده است ( چه در کپشن چه در کلام) @s_a_razavi
1.79M
توضیحات اقای سید رضوی درباره جریانات صوت بالا که پیش اومده
بسم الله الرحمن الرحیم إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ 🔸ایکاش این جمله حضرت امیر علیه السلام را جدی می‌گرفتیم که فرمود بین حق و باطل چهار انگشت فاصله است(باطل می گوید سمعتُ و حق رایتُ) 🌐 این روزها که تمام برنامه ریزی دشمن منعطف شده بر خدشه وارد کردن به جایگاه ولایت فقیه و شخص رهبری عزیز،متاسفانه اخیرا کانال های مختلف با انتصاب مطالب خلاف واقع که نوعا با تحریف و تغییر کلمات(درقالب کپشن) به حوزه جمعیت،خصوصا بنده، ناخواسته منجر به حاشیه بردن مسأله مهم پیگیری مباحث مرتبط با جمعیت و شده اند. 🔸ضمن دعوت از همه عزیزان به دقت بیشتر در نقل قول ها اعلام میکنم تا آخرین قطره خون تلاش میکنیم که فرمایشات حضرت آقا حداقل در حوزه روی زمین نماند. محمدمسلم وافی اول آبان ۱۴۰۰
۴۹۲ سال ۸۱ نوزده سالم بود که ازدواج کردم. ۲۱ سالم بود که دخترم به دنیا اومد، من اصلا اعتقادی به تک فرزندی نداشتم ولی برعکس شوهرم سخت مخالف بود. هیچ وقت یادم نمیره که دخترم سه چهار سالش بود یه شب خواب دیدم در می زنند خودم درو باز کردم دیدم خانم فاطمه زهرا دست امام حسن(ع) و امام حسین (ع) رو گرفتن که حدود شش هفت ساله بودند حضرت زهرا به من فرمودن که از این دو بچه نگهداری کن و من از خواب بیدار شدم. اولین چیزی که به ذهنم اومد این بود که خدا به من دو دختر میده که وظیفم فقط مواظبت از اونهاست. چند سال گذشت دخترم کلاس اول بود و برای من زندگی خیلی بیهوده بود کلا از بیکاری و به درد نخوردن خیلی بدم میاد و همیشه با خودم میگفتم چرا من باید تو دنیا این قدر به درد نخور باشم. از خانوادم دور بودم، از صبح تا شب تو خونه بدجور اذیت میشدم از یه طرف دخترم گریه میکرد چرا برام داداش آبجی نمیاری، همه دوستام دارن واز این حرفا... تا بالاخره شوهرم راضی شد و من باردار شدم. بعد چهار ماه که با مادرم رفتم سونو مامانم به دکتر گفت پسره یا دختر؟ دکتر گفت خانم صبر کن ببینم باید حاضر غایب کنیم. خلاصه تا شمردن از دو گذشت، دنیا رو سرم خراب شد، بله من سه قلو باردار بودم. وقتی به همسرم گفتم، هیچی نمیگفت، همونی که فوبیای بچه داشت اصلا یه بار هم نگفت سقط کنیم. منم وقتی فکر سقط کردن میومد تو ذهنم، برام یقین میشد که اگه این کارو بکنم اتفاق بدی خواهد افتاد. از طرفی چقدر دوست شون داشتم اصلا خودم با خودم نمیتونستم کنار بیام. بارداری بسیار سختی داشتم، تمام وقت خونه مادرم بودم اگه خانوادم حمایتم نمی کردن واقعاً نمی تونستم تحمل کنم. پنجم محرم ۹۲ بچه هام به دنیا اومدن البته چون یه شهر دیگه بودیم از قبل نقل مکان کردیم شهر پدریم چون به هیچ وجه نگهداری از سه تا بچه کار من نبود. بسیار بسیار شرایط سختی داشتم. بعد از چهل روز مادرم یکی دخترامو برد خونه اش تا اونجا نگهش داره، چون هر روز نمیتونست بهم سر بزنه. بماند که چقدر غصه خوردم، به خدا گلایه کردم که چرا سه تا لااقل دوتا میدادی تا خونه دیگری نباشه بچه ام ... در زندگی مشکلات دیگری هم وجود داشت، که اذیتم می کرد. حالا دیگه فاطمه و زهرا و محمد امین شده بودن همه خوشیم و ناخوشیم . از صبح زود تاااا کی با هم گریه میکردن، با هم می خوابیدن، گرسنه می شدن و.... شب که میشد از درد پاهام نمیتونستم بخوابم. به دخترم میگفتم فشار و خستگی بیش از حد نمیذاره از بچه ها لذت ببرم اما الان که فکر میکنم دلم برای اون روزا تنگ میشه با اینکه اینجا کنارم خوابیدن و هر روز پیش من هستن. سه سال بعد فاطمه رو که پیش مامانم بود آوردم پیش خودم. روزا خونه ما بود، شبا می رفت پیش مامانم می خوابید تا بالاخره عادت کرد و از اول امسال با میل خودش شبا موند خونه خودمون... امسال کلاس دومن و ماشاءالله بسیار باهوش هستند. خیلی دوست شون دارم، انشاءالله بزرگ میشن و همیشه با هم هستن و تنها نیستند. همسرم خودش هزینه های زندگی رو تامین می کنه البته خانوادم خیلی حمایت کردن، خدا مادر و پدرم رو حفظ کنه اگه اونا نبودن امکان نداشت دوام بیارم. در مورد حمایت دولت، بهزیستی از همون اول شیر خشک داد و بعضی وقتها عیدی می داد برا بچه ها و یه سال مستمری. بعد شش سالگی هم حمایت شون قطع شد. البته وام ۱۵ تومنی دادن برای همسرم به خوابی که چند سال پیش دیدم فکر میکنم و این بچه هام رو هدیه حضرت زهرا میدونم انشاءالله در کنار این همه سختی‌ها که پشت سر گذاشتم، روز های خوب موفقیت و سر بلندی شون رو ببینم. من هر چی در توان دارم براشون مادری میکنم درسته خیلی خسته شدم ولی بازم عاشقانه کنارشون هستم یه مادر هیچ وقت کم نمیاره. الان بچه ها تمام زندگیم شدن، روزی چند بار هر چهار تاشون رو بغل میکنم قربون صدقه شون میرم. فقط از خدا می خوام کمکم کنه خوب تربیت شون کنم تا فردا شرمنده خدا و امام زمان نباشم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
سلام درباره ی خانمی که گفتن برادرشون دونه های قرمز پشت چشمش زده.... منم برادرم وقتی کوچک بوداین دونه ها به پشت پلکش میزذ، بعدا که یه روز نشسته بود خمیز بازی میکرد، منم رفتم باهاش کمی بازی کردم، بعداز چند روز اون دونه ها به پشت چشم منم زد ازاونجا بودکه فهمیدیم موادی مه داخل خمیر های بازیه برای پوست وچشم ضرر داره. دیگه نزاشتیم خمیربازی کنه بعدم هم من وهم برادرم رفتیم دکتر برامون یه پماد ویتامین Aنوشت که مخصوص چشم تقریبا یه دو، سه هفته ای استفاده کردیم اولش هم که میزدیم خیلی میسوخت و دونه ها سرباز میکرد ولی کم کم خوب شد،البته خیلی هم به خارش می افتاد ولی اصلا نباید دستش زد چون فایده ای نداره. درضمن درزمان استحمام هم فقط با شامپو بچه صورتمون را میشستیم چون صابون باعث خشک شدنش میشه اگه دوره ی اول جواب نداد، تاسه دوره جاداره که خوب بشه البته اگه مثل چشم ما حساسیت باشه. چون من خودم بعداز چند وقت که خوب شد،گاهی پشت پلکم را میخاروندم برای همین دوباره زد ولی بعد ازاین بار که استفاده کردم دیگه تمام شد ونزد. شماهم ببینید شاید برادرتون به چیزی دست زده که بهش حساسیت داشته. ان شاءالله مؤفق باشید🌹 چه دردسرتون بدم خانوما از بارداری و زایمان و بچه داری مامان در اون شرایط،بارداری با همه مشقتش تموم شد ،بعد زایمان گردن مادرم بد جور گرفته بود نمیتونست جم بخوره ،چند روز دوا دکتر و بچه رو جمع کردن بلاخره مامان بهتر شد.شیر که نداشت اونقدر که جوش و غصه داشت ،بزور سیر میشد بچه ...گریه بچه هم زیاد بود ،مامان مهمونی دعوت میشدن نمیرفت ،از خونه بیرون نمیرفت یا اگه میخواست بره بچه رو خونه پیش خواهرام میذاشت میرفت😢در این حد اذیت میشد هم از نظر بیقراری بچه هم از نگاههای مردم😔 اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano‌
سلام و عرض ارادت خدمت شما و همه ی دوستان دکتر مهرناز فرزاد منش در تهران و کرج مطب دارن،آدرس و شماره تلفن مطب رو میتونید سرچ کنید،روزهای فرد کرج هستن روزهای زوج تهران،دکتر بسیاااااار متبحر و متدین و با اخلاقی هستن،و البته من زمان بارداری پیششون بودم و زایمانم با ایشون بود و اینکه در زمینه ی تشویق به بارداری نمیدونم نظرشون چیه چون من باردار بودم اون موقع ... خانمی هم که برادرشون مشکل چشم داشتن و آدرس دکتر چشم پزشک در قم میخواستن رو بگم توی شهر قم جایی رو نمیشناسم ولی اگر براشون مقدوره بچه رو بیارن تهران بیمارستان فارابی ببرن بهترین فوق تخصص های چشم برای کودکان و اطفال هست من دخترم رو دکترای دیگه بردم گفتن چیزیش نیست و خوب نشد دخترم بردم فارابی با یه نسخه خوب شد الحمدالله چه دردسرتون بدم خانوما از بارداری و زایمان و بچه داری مامان در اون شرایط،بارداری با همه مشقتش تموم شد ،بعد زایمان گردن مادرم بد جور گرفته بود نمیتونست جم بخوره ،چند روز دوا دکتر و بچه رو جمع کردن بلاخره مامان بهتر شد.شیر که نداشت اونقدر که جوش و غصه داشت ،بزور سیر میشد بچه ...گریه بچه هم زیاد بود ،مامان مهمونی دعوت میشدن نمیرفت ،از خونه بیرون نمیرفت یا اگه میخواست بره بچه رو خونه پیش خواهرام میذاشت میرفت😢در این حد اذیت میشد هم از نظر بیقراری بچه هم از نگاههای مردم😔 اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano‌
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 روایت آرامش خروج از کالبد در بیان تجربه گر ▪️این قسمت: پرستو ▫️تجربه‌گر : خانم پرستو نظیفی ┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
۴۹۱ موقعی که ازدواج کردم ۲۰ سالم بود، تقریبا همه مخالف بودن همه هاااا... دلیلشونم این بود که من هنوز سنم کمه😳 و چون رتبه خوبی تو کنکور داشتم رتبه زیر ۳۰۰ بهتره ادامه تحصیل بدم و به ازدواج فکر نکنم.اما من همسرم رو دیده بودم و رو ایشون مقداری شناخت پیدا کرده بودم و واقعا بهشون علاقمند شده بودم چرا که بسیار مومن و با اخلاق بودن هرچند وضع مالی خوبی نداشتن(دلیل بعدی مخالفت اقوام همین بود) خانواده م با شناختی که از همسرم پیدا کردند قبول کردند تا ازدواج کنیم، هرچند براشون خیلی سخت بود. متاسفانه اطرافیان به جای کمک کردن شروع کردن بگن این آقا وضعیت مالی خوبی نه خودشون دارن نه خانوادشون و اینا... مثلا رسمه تو منطقه ما سر سفره عقد سرویس طلا و ازین جور چیزا هدیه میدن، یکی از کارایی که ما کردیم این بود کلا این رسما برداشتیم و خیلی خیلی ساده مراسم عقد رو برپا کردیم و هر دومونم هم خیلی خوشحال... کلا دوران عقد دوران غرغر اطرافیان بود، سر هر مسئله ای با من... و خیلی سخت بود، شب ها همیشه می گفتم که خدا میشه ما هم بریم سرخونه زندگیمون...حالا خوب طرف نداره، باید چیکار کنه؟!! خانواده خودم هم زیاد سخت نگرفتن چون پدرم کارگر بودن، خیلیییی از موارد جهیزیه حذف شد تو این کار همسرم به شدت حمایت میکردن و میگفتن ببین اصلا نذار اذیت بشن و اینا... من پدربزرگم کارمند هستن و دوتا خونه ی بزرررررگ دارن و مغازه دارن چنتا و خیلی موارد دیگه ولی هیچوقت پدرم رو حمایت مالی نکردن چه برسه کمک کنن جهیزیه بگیریم تازه مانع سازی هم میکردن... چه خوبه اگه واقعا توان مالی دارید حتما اطرافیانتون رو حمایت کنید حتما خلاصه گذشت دوران عقد و عروسی گرفتیم با هیچ هزینه ای و رفتیم سر خونه زندگیمون. خداروشکر خداروشکر اینقدر زندگی با ایشون پربرکت هست که من احساس خلأ یا کمبودی نمیکنم الانم که خدا یه گل پسر بهمون هدیه داده خدارو بیشتر شکر می کنم شاید هنوز خونه نداریم یا ماشین نداریم یا مثل بقیه بدهی داشته باشیم اما به لطف اهل بیت و امام زمان و حضرت زهرا اینقدر زندگی مون سرشار از حس خوبه که با هیچ چیزی عوضش نمیکنم. موقعی که پسرم رو باردار شدم یعنی سال بعد ازدواج، خیلی خدارو شکر کردیم و به هیییچ عنوان روی دوتا یا حتی ۳ فرزند قانع نیستم😅 و مطیع امر رهبرمونم هستیم😍 ان شاء الله کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
⁉️چرا انقدر از محاسن زندگی قدیمیا تعریف می‌کنین؟ آیا می‌شه زندگی رو به اون دوره برگردوند؟!🤔 ✅ بله، شیوۀ زندگی باید به گذشته برگرده، ولی برگشت به شیوۀ زندگی گذشته، به معنای برگشت به ابزار گذشته نیست.❌ 🔷 در گذشته، نوع نگاه به عالَم، خیلی واقع‌بینانه‌تر از امروز بود. به گذشته برگردیم، یعنی نوع نگاه‌مون رو اصلاح کنیم.👌 🔹 در گذشته، ما خدا رو رزّاق و خودمون را موظّف به کار و تلاش می‌دونستیم. الآنم همین طور باشیم.💪 🔹 در گذشته، این قدر رفاه‌طلب و مشقّت‌گریز نبودیم. الآن هم رفاه رو مقصد زندگی خودمون قرار ندیم و این قدر از سختی فرار نکنیم.😶 🔹در گذشته، مادری یه اصل بود، نه فرع؛ توفیق بود، نه اجبار؛ بال بود، نه بار؛ افتخار بود، نه مایۀ عار.❌ 🔹 در گذشته، روابط خونوادگی خیلی صمیمانه‌تر از امروز بود. الآن هم سلام مجدّدی به اون صمیمیت‌ها کنیم. 🔹 در گذشته، سادگی، هم تو دلا بود، هم تو سفره‌ها و هم تو خانه‌ها. امروز هم اگه ساده زندگی کنیم، عقب‌گرد نکردیم. این تجمّلاتی که امروز به پای زندگی ما بسته شده، سنگینمون کرده و در مقابلِ رشدمون، ایستاده. ساده و بی آلایش که باشیم، راحت، نفس می‌کشیم.😇 ✅✅ هر برگشت به گذشته‌ای، ارتجاع نیست. بعضی از پُلایی که به گذشته می‌زنیم، ما رو به آسمون می‌رسونه. اینا حرفای احساسی و شاعرانه نیست، واقعیتای این عالمه.☝️ 📚 ایران جوان بمان کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ گروهی چله زیارت عاشورا بگیرید. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1